آیه مباهله را تبیین نمایید؟
(فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ) آل عمران (3)، آیه 61.؛ (پس هرکس در این (-(باره)-) پس از دانشی که تو را (-(حاصل)-) آمده، با تو محاجه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ‌گویان قرار دهیم). آیه مباهله، آیه بسیار مهم و جالبی است که جواب چندین سؤال را با هم داده است. درباره شأن نزول این آیه، چنین آمده است: گروهی از مسیحیان در منطقه مرزی حجاز و یمن به نام (نجران) ساکن بودند. مجمع البیان، ج 2، ص 308. پیامبرصلی الله علیه وآله وقتی به مدینه آمد و حکومت اسلامی رشد پیدا کرد، یهودیان اطراف مدینه در برابر پیامبرصلی الله علیه وآله توطئه کردند و گروهی از مسیحیان نجران نیز برای آن که از رسالت محمدصلی الله علیه وآله مطمئن شوند، به مدینه آمدند. عالمان آنان به بحث و گفت‌وگو با پیامبرصلی الله علیه وآله پرداختند و بر اعتقاد خود درباره حضرت مسیح‌علیه السلام که فرزند خداست، اصرار می‌ورزیدند. در این هنگام آیه مباهله نازل شد که نشان می‌دهد در جایی که بحث علمی، ثمره و فایده‌ای ندارد، باید از راه دیگری وارد شد و این راه، همان مباهله، به معنای نفرین بود که در میان مسیحیان نیز پذیرفته شده بود؛ پس به آنها اعلام شد: (فَقُل تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ...) آل عمران (3)، آیه 61.؛ (ای پیامبر! به آنان بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم؛ شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را و شما هم زنان خود را؛ ما نفوس خود را بیاوریم شما هم نفوس خود را؛ سپس طرفین را نفرین کنیم و بگوییم خدا لعنت کند هر کسی را که دروغ می‌گوید)؛ یعنی می‌داند حق چیست؛ اما به زبان دروغ می‌گوید. به دنبال این توافق، روز مباهله (24 ذی‌الحجة) مشخص شد. مسیحیان نجران دیدند که پیامبر با چهار نفر آمدند؛ علی‌علیه السلام، زهرای اطهرعلیها السلام، امام حسن و امام حسین‌علیهما السلام، که با شخص پیامبر، یک هیئت پنج‌نفره را تشکیل می‌دادند. طبق نقل شیعه و سنی، آنها وقتی این‌گونه آمدن پیامبرصلی الله علیه وآله را دیدند، عقب‌نشینی کردند و به اطرافیان خود گفتند: اگر پیامبر اسلام‌صلی الله علیه وآله به گفته خودش اطمینان نداشت، نزدیک‌ترین افراد خاندانش را نمی‌آورد. به همین جهت، مسیحیان نجران گفتند: ما راضی هستیم جزیه (مالیات) بدهیم و زیر چتر حکومت اسلامی زندگی کنیم. پیامبرصلی الله علیه وآله هم پذیرفت و دیگر نفرین نکردند. این آیه، هم نشانه فضیلت اهل‌بیت‌علیهم السلام است و هم نشانه آشکاری است که پیامبر رحمةللعالمین است. امام زمان(عج) هم رحمةللعالمین است و این که می‌گویند امام زمان(عج) می‌آید و خون‌ریزی می‌کند، حتماً باطل است. امام زمان، جانشین پیغمبری است که رحمةللعالمین است. حضرت امیر در نهج‌البلاغه می‌فرماید: (وقتی حضرت می‌آید، عقول مردم را کامل می‌کند و مردم ایمان می‌آورند. تعدادی از لشکر سفیانی و دجال در جنگ کشته می‌شوند که آن هم قبل از ظهور حضرت است؛ اما وقتی حضرت بیاید، یک حکومت عدل جهانی ایجاد می‌کند و حکومت‌های دیگر هم با رضایت و از روی رغبت، ایمان می‌آورند. در هر صورت، با توجه به این آیه شریفه، پیغمبر مأمور است سه گروه را بیاورد. اگر گروه چهارمی را بیاورد، پیغمبر گناه کرده و از فرمان خدا، سرپیچی کرده است و اگر کمتر هم ببرد، باز هم سرپیچی از فرمان خدا کرده، حال باید دید که حضرت چه کسانی را برای مباهله برده بود؟ 1. (فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ)؛ از فرزندان، پیامبرصلی الله علیه وآله، امام حسن و امام حسین‌علیهم السلام را با خود بُرد. براساس این که حسنین‌علیهم السلام به دستور پیامبر در آن واقعه حضور داشتند و قرآن تعبیر نموده است که پیامبر فرزندان خود را ببرد، جواب آن سؤال معلوم می‌شود که نوه دختری هم فرزند پدربزرگ است و الا پیامبر باید می‌گفت: من بچه ندارم و اینها مال داماد من هستند. بنابراین، همان‌طور که به سیدهایی که از طریق پدر به پیامبر می‌رسند، به عنوان فرزندان و نسل پیامبرصلی الله علیه وآله احترام گذاشته می‌شود، لازم است به کسانی که مادرشان سید است نیز احترام گذاشت؛ اگرچه از نظر فقهی، به آنها خمس تعلّق نگیرد. در نتیجه در محرم بودن و انتساب نوادگان به یک شخص فرقی بین نوه دختری و پسری وجود ندارد. همانگونه که نوه پسری به انسان محرم است و از نسل وی محسوب می‌گردد نوه دختری نیز چنین است، باید توجه داشت که همه امامان‌علیهم السلام نوه دختری پیامبر هستند و با وجودی که امام حسن و امام حسین‌علیهم السلام نوه دختری رسول خدا بودند در آیه مورد بحث از واژه (ابناء) استفاده گشت که به معنای پسران است. 2. (وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ)؛ پیغمبر علاوه بر دختران و دیگر زنان خویشاوند خود، نُه زن داشت. در قرآن نیز لفظ جمع آمده است و این نشان می‌دهد که از میان زنان، هر کدام شرایط را داشته باشد، باید او را ببرد و اگر صد زن هم از اهل‌بیت او حساب می‌شدند، باید آنها را ببرد. (-(این جمع آوردن نکته دارد)-). با وجود این که در آیه لفظ جمع آمده، اما پیغمبر فقط زهراعلیها السلام را برده، یا باید بگوییم پیغمبر خلاف امر خدا کارکرده (نعوذ باللَّه) که خداوند جمع خواسته و گفته زنهایت را باید ببری، ولی پیغمبر سرپیچی کرد و یکی را برد که این اصلاً در شأن پیغمبر نیست یا این که بگوییم مراد آیه زنانی بود که از اهل‌بیت‌علیهم السلام بودند و زن شخصیت حقوقی پیامبر به حساب می‌آمدند. از این رو، پیغمبر فقط زهرا را برد چون فقط او جزء اهل‌بیتش حساب می‌شد و حتی اگر خدیجه هم با آن همه مقام و منزلت که ام‌المؤمنین است، زنده بود، او را با خودش نمی‌برد؟ پس عبارت (نساءونا)، به صورت جمع است؛ اما پیامبرصلی الله علیه وآله تنها یک نفر و آن هم حضرت فاطمه‌صلی الله علیه وآله را برای مباهله همراه برد و این نشان می‌دهد که از میان خویشاوندان پیامبرصلی الله علیه وآله از جنس زن، تنها یک زن بود که جزء اهل‌بیت پیامبرصلی الله علیه وآله بود و اگر دیگری هم بود، به مقتضای لفظ جمع، باید پیامبرصلی الله علیه وآله او را با خودش می‌برد و به عبارت دیگر، این عمل پیامبرصلی الله علیه وآله نشان می‌دهد که زنان پیامبر، جزء اهل‌البیت نمی‌باشند. اما جواب سؤال دیگر: بدیهی است که مقام پیامبر اسلام‌صلی الله علیه وآله برتر از تمامی پیامبران گذشته است؛ زیرا او خاتم انبیا و سید مرسلین است، پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله، حضرت علی‌علیه السلام را با خود به مباهله برد در حالی که او نه جزء فرزندان پیامبرصلی الله علیه وآله است و نه جزء نساء پیامبر؛ پس ناگزیر باید پیامبرصلی الله علیه وآله او را جزء نفس خویش (انفسنا) حساب کرده باشد؛ یعنی علی، نفس و جان پیامبرصلی الله علیه وآله است و مقام پیامبر از همه انبیا بالاتر است؛ پس مقام حضرت علی‌علیه السلام نیز از همه انبیا بالاتر می‌باشد. در روایات درباره امام علی‌علیه السلام آمده است که پیامبر به او فرمود: (لحمک من لحمی و دمک من دمی و الایمان مخالط لحمک و دمک کما خالط لحمی و دمی)؛ دعای شریف ندبه و... . و پیغمبرصلی الله علیه وآله به او فرمود: تنها فرقی که من و تو داریم، این است که من پیغمبرم و تو پیغمبر نیستی. اگر چه خلقت جسمی امامان‌علیهم السلام بعد از پیامبران بوده، اما خلقت نور آنها قبل از آفرینش پیامبران بوده است؛ (خلقکم اللَّه انواراً و جعلکم بعرشه محدقین) زیارت جامعه کبیره.. اول و آخر و وسط عالم، اهل‌بیت عصمت و طهارت‌علیهم السلام بوده‌اند. یکی از دلایل این که مقام پیامبر از انبیای دیگر بالاتر است، این است که زحمات همه را تکمیل کرد و دلیل این که این قدر ولایت مهم است، این است که زحمت پیغمبرصلی الله علیه وآله را علی‌علیه السلام تکمیل کرد؛ (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی) مائده (5)، آیه 3.. آیا مقام حضرت زهرا از مقام حضرت مریم نیز بالاتر است؟ بدون شک چنین است. در روایتی از پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله خطاب به حضرت زهراعلیها السلام می‌خوانیم: (یا بُنَیَّةَ الا ترَضینَ اَن تکونی سیدة نساء العالمین؟ قالت: یا ابة فاَینَ مریم بنتُ عمران؟ قال‌صلی الله علیه وآله: تلک سیدة نساء عالمها...) ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مطبعة الحیدریه فی النجف، 1376ق، ج 3، ص 105 ؛ محمدبن یوسف زرندی الحنفی، نظم درر السمطین، نجف: مطبعة الامام المیرالمؤمنین، ص 179.؛ آیا راضی هستی که سیده زنان جهانیان باشی؟ حضرت فاطمه عرض کرد: ای پدر! پس مریم چه؟ حضرت فرمود: او سیده زنان زمان خود بود...). باید توجه داشت که عالمین، جمع است (نه مفرد و نه تثنیه)؛ پس شامل همه جهان‌های قبل از ما و بعد از ما و شامل جهان مادی، برزخی و آخرت می‌شود. اگر فضیلت ذاتی حضرت مریم این بود که مادر حضرت عیسی‌علیه السلام شد، فضیلت ذاتی حضرت زهرا این است که هم دختر نبوت بود و هم همسر ولایت و هم مادر امامان. اگر فضیلت عرضی مریم این بود که در راه دین حضرت عیسی‌علیه السلام زحمت کشید، فضیلت عرضی حضرت زهراعلیها السلام دفاع از دین خاتم انبیا و دفاع از ولایت و آیه (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ) است؛ تا جایی که در راه این دفاع، به مقام شهادت نائل گشت. در این موضوع، بحث فراوان است و آن را به مقام خود وامی‌گذاریم. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 10/500036)
عنوان سوال:

آیه مباهله را تبیین نمایید؟


پاسخ:

(فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ) آل عمران (3)، آیه 61.؛ (پس هرکس در این (-(باره)-) پس از دانشی که تو را (-(حاصل)-) آمده، با تو محاجه کند، بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ‌گویان قرار دهیم).

آیه مباهله، آیه بسیار مهم و جالبی است که جواب چندین سؤال را با هم داده است.
درباره شأن نزول این آیه، چنین آمده است: گروهی از مسیحیان در منطقه مرزی حجاز و یمن به نام (نجران) ساکن بودند. مجمع البیان، ج 2، ص 308.
پیامبرصلی الله علیه وآله وقتی به مدینه آمد و حکومت اسلامی رشد پیدا کرد، یهودیان اطراف مدینه در برابر پیامبرصلی الله علیه وآله توطئه کردند و گروهی از مسیحیان نجران نیز برای آن که از رسالت محمدصلی الله علیه وآله مطمئن شوند، به مدینه آمدند. عالمان آنان به بحث و گفت‌وگو با پیامبرصلی الله علیه وآله پرداختند و بر اعتقاد خود درباره حضرت مسیح‌علیه السلام که فرزند خداست، اصرار می‌ورزیدند. در این هنگام آیه مباهله نازل شد که نشان می‌دهد در جایی که بحث علمی، ثمره و فایده‌ای ندارد، باید از راه دیگری وارد شد و این راه، همان مباهله، به معنای نفرین بود که در میان مسیحیان نیز پذیرفته شده بود؛ پس به آنها اعلام شد: (فَقُل تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ...) آل عمران (3)، آیه 61.؛ (ای پیامبر! به آنان بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم؛ شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را و شما هم زنان خود را؛ ما نفوس خود را بیاوریم شما هم نفوس خود را؛ سپس طرفین را نفرین کنیم و بگوییم خدا لعنت کند هر کسی را که دروغ می‌گوید)؛ یعنی می‌داند حق چیست؛ اما به زبان دروغ می‌گوید.
به دنبال این توافق، روز مباهله (24 ذی‌الحجة) مشخص شد. مسیحیان نجران دیدند که پیامبر با چهار نفر آمدند؛ علی‌علیه السلام، زهرای اطهرعلیها السلام، امام حسن و امام حسین‌علیهما السلام، که با شخص پیامبر، یک هیئت پنج‌نفره را تشکیل می‌دادند. طبق نقل شیعه و سنی، آنها وقتی این‌گونه آمدن پیامبرصلی الله علیه وآله را دیدند، عقب‌نشینی کردند و به اطرافیان خود گفتند: اگر پیامبر اسلام‌صلی الله علیه وآله به گفته خودش اطمینان نداشت، نزدیک‌ترین افراد خاندانش را نمی‌آورد. به همین جهت، مسیحیان نجران گفتند: ما راضی هستیم جزیه (مالیات) بدهیم و زیر چتر حکومت اسلامی زندگی کنیم. پیامبرصلی الله علیه وآله هم پذیرفت و دیگر نفرین نکردند.
این آیه، هم نشانه فضیلت اهل‌بیت‌علیهم السلام است و هم نشانه آشکاری است که پیامبر رحمةللعالمین است. امام زمان(عج) هم رحمةللعالمین است و این که می‌گویند امام زمان(عج) می‌آید و خون‌ریزی می‌کند، حتماً باطل است. امام زمان، جانشین پیغمبری است که رحمةللعالمین است.
حضرت امیر در نهج‌البلاغه می‌فرماید: (وقتی حضرت می‌آید، عقول مردم را کامل می‌کند و مردم ایمان می‌آورند. تعدادی از لشکر سفیانی و دجال در جنگ کشته می‌شوند که آن هم قبل از ظهور حضرت است؛ اما وقتی حضرت بیاید، یک حکومت عدل جهانی ایجاد می‌کند و حکومت‌های دیگر هم با رضایت و از روی رغبت، ایمان می‌آورند.
در هر صورت، با توجه به این آیه شریفه، پیغمبر مأمور است سه گروه را بیاورد. اگر گروه چهارمی را بیاورد، پیغمبر گناه کرده و از فرمان خدا، سرپیچی کرده است و اگر کمتر هم ببرد، باز هم سرپیچی از فرمان خدا کرده، حال باید دید که حضرت چه کسانی را برای مباهله برده بود؟
1. (فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ)؛ از فرزندان، پیامبرصلی الله علیه وآله، امام حسن و امام حسین‌علیهم السلام را با خود بُرد.
براساس این که حسنین‌علیهم السلام به دستور پیامبر در آن واقعه حضور داشتند و قرآن تعبیر نموده است که پیامبر فرزندان خود را ببرد، جواب آن سؤال معلوم می‌شود که نوه دختری هم فرزند پدربزرگ است و الا پیامبر باید می‌گفت: من بچه ندارم و اینها مال داماد من هستند. بنابراین، همان‌طور که به سیدهایی که از طریق پدر به پیامبر می‌رسند، به عنوان فرزندان و نسل پیامبرصلی الله علیه وآله احترام گذاشته می‌شود، لازم است به کسانی که مادرشان سید است نیز احترام گذاشت؛ اگرچه از نظر فقهی، به آنها خمس تعلّق نگیرد. در نتیجه در محرم بودن و انتساب نوادگان به یک شخص فرقی بین نوه دختری و پسری وجود ندارد. همانگونه که نوه پسری به انسان محرم است و از نسل وی محسوب می‌گردد نوه دختری نیز چنین است، باید توجه داشت که همه امامان‌علیهم السلام نوه دختری پیامبر هستند و با وجودی که امام حسن و امام حسین‌علیهم السلام نوه دختری رسول خدا بودند در آیه مورد بحث از واژه (ابناء) استفاده گشت که به معنای پسران است.
2. (وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ)؛ پیغمبر علاوه بر دختران و دیگر زنان خویشاوند خود، نُه زن داشت. در قرآن نیز لفظ جمع آمده است و این نشان می‌دهد که از میان زنان، هر کدام شرایط را داشته باشد، باید او را ببرد و اگر صد زن هم از اهل‌بیت او حساب می‌شدند، باید آنها را ببرد. (-(این جمع آوردن نکته دارد)-).
با وجود این که در آیه لفظ جمع آمده، اما پیغمبر فقط زهراعلیها السلام را برده، یا باید بگوییم پیغمبر خلاف امر خدا کارکرده (نعوذ باللَّه) که خداوند جمع خواسته و گفته زنهایت را باید ببری، ولی پیغمبر سرپیچی کرد و یکی را برد که این اصلاً در شأن پیغمبر نیست یا این که بگوییم مراد آیه زنانی بود که از اهل‌بیت‌علیهم السلام بودند و زن شخصیت حقوقی پیامبر به حساب می‌آمدند. از این رو، پیغمبر فقط زهرا را برد چون فقط او جزء اهل‌بیتش حساب می‌شد و حتی اگر خدیجه هم با آن همه مقام و منزلت که ام‌المؤمنین است، زنده بود، او را با خودش نمی‌برد؟
پس عبارت (نساءونا)، به صورت جمع است؛ اما پیامبرصلی الله علیه وآله تنها یک نفر و آن هم حضرت فاطمه‌صلی الله علیه وآله را برای مباهله همراه برد و این نشان می‌دهد که از میان خویشاوندان پیامبرصلی الله علیه وآله از جنس زن، تنها یک زن بود که جزء اهل‌بیت پیامبرصلی الله علیه وآله بود و اگر دیگری هم بود، به مقتضای لفظ جمع، باید پیامبرصلی الله علیه وآله او را با خودش می‌برد و به عبارت دیگر، این عمل پیامبرصلی الله علیه وآله نشان می‌دهد که زنان پیامبر، جزء اهل‌البیت نمی‌باشند.
اما جواب سؤال دیگر:
بدیهی است که مقام پیامبر اسلام‌صلی الله علیه وآله برتر از تمامی پیامبران گذشته است؛ زیرا او خاتم انبیا و سید مرسلین است، پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله، حضرت علی‌علیه السلام را با خود به مباهله برد در حالی که او نه جزء فرزندان پیامبرصلی الله علیه وآله است و نه جزء نساء پیامبر؛ پس ناگزیر باید پیامبرصلی الله علیه وآله او را جزء نفس خویش (انفسنا) حساب کرده باشد؛ یعنی علی، نفس و جان پیامبرصلی الله علیه وآله است و مقام پیامبر از همه انبیا بالاتر است؛ پس مقام حضرت علی‌علیه السلام نیز از همه انبیا بالاتر می‌باشد.
در روایات درباره امام علی‌علیه السلام آمده است که پیامبر به او فرمود: (لحمک من لحمی و دمک من دمی و الایمان مخالط لحمک و دمک کما خالط لحمی و دمی)؛ دعای شریف ندبه و... . و پیغمبرصلی الله علیه وآله به او فرمود: تنها فرقی که من و تو داریم، این است که من پیغمبرم و تو پیغمبر نیستی. اگر چه خلقت جسمی امامان‌علیهم السلام بعد از پیامبران بوده، اما خلقت نور آنها قبل از آفرینش پیامبران بوده است؛ (خلقکم اللَّه انواراً و جعلکم بعرشه محدقین) زیارت جامعه کبیره.. اول و آخر و وسط عالم، اهل‌بیت عصمت و طهارت‌علیهم السلام بوده‌اند.
یکی از دلایل این که مقام پیامبر از انبیای دیگر بالاتر است، این است که زحمات همه را تکمیل کرد و دلیل این که این قدر ولایت مهم است، این است که زحمت پیغمبرصلی الله علیه وآله را علی‌علیه السلام تکمیل کرد؛ (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی) مائده (5)، آیه 3..
آیا مقام حضرت زهرا از مقام حضرت مریم نیز بالاتر است؟
بدون شک چنین است. در روایتی از پیامبر اکرم‌صلی الله علیه وآله خطاب به حضرت زهراعلیها السلام می‌خوانیم: (یا بُنَیَّةَ الا ترَضینَ اَن تکونی سیدة نساء العالمین؟ قالت: یا ابة فاَینَ مریم بنتُ عمران؟ قال‌صلی الله علیه وآله: تلک سیدة نساء عالمها...) ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، مطبعة الحیدریه فی النجف، 1376ق، ج 3، ص 105 ؛ محمدبن یوسف زرندی الحنفی، نظم درر السمطین، نجف: مطبعة الامام المیرالمؤمنین، ص 179.؛ آیا راضی هستی که سیده زنان جهانیان باشی؟ حضرت فاطمه عرض کرد: ای پدر! پس مریم چه؟ حضرت فرمود: او سیده زنان زمان خود بود...).
باید توجه داشت که عالمین، جمع است (نه مفرد و نه تثنیه)؛ پس شامل همه جهان‌های قبل از ما و بعد از ما و شامل جهان مادی، برزخی و آخرت می‌شود. اگر فضیلت ذاتی حضرت مریم این بود که مادر حضرت عیسی‌علیه السلام شد، فضیلت ذاتی حضرت زهرا این است که هم دختر نبوت بود و هم همسر ولایت و هم مادر امامان. اگر فضیلت عرضی مریم این بود که در راه دین حضرت عیسی‌علیه السلام زحمت کشید، فضیلت عرضی حضرت زهراعلیها السلام دفاع از دین خاتم انبیا و دفاع از ولایت و آیه (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ) است؛ تا جایی که در راه این دفاع، به مقام شهادت نائل گشت. در این موضوع، بحث فراوان است و آن را به مقام خود وامی‌گذاریم. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 10/500036)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین