امدادهای الهی در جنگ بدر چه بوده و چگونه شامل حال مسلمانان شد؟ از آیات قرآنی چنین برمی آید که سنت الهی، بر یاری کردن مؤمنان و کسانی است که خالصانه در راه خداوند تلاش می کنند؛ چنان که می فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ)[1] ؛ (ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر خداوند را یاری کنید، خداوند نیز شما را یاری می کند و گام هایتان را استوار می گرداند). این سنّت، نه در آخرت که در همین زندگانی دنیوی جریان دارد: (إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا)[2]؛ (ما فرستادگان خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگانی دنیا حتما یاری می کنیم). جنگ بدر، مصداق محک زدن این وعده های الهی بود؛ چرا که گروهی اندک، تنها به انگیزه یاری دین خدا و مقابله با مشرکان با کمترین تجهیزات و فقط با پشتوانه ایمان خود راهی صحنه نبرد شدند و خداوند نیز با نزول امدادهای غیبی خود، آنان را یاری و پیروزشان کرد. این امدادها به حدی بود که در جنگ های بعدی با این وسعت، کمتر شاهد آن می باشیم و از این رو شاید بتوان گفت که: نزول آنها تابعی از کیفیت انگیزه و نیز چگونگی توکّل مؤمنان بر خداوند باشد. قرآن درباره وظایف مؤمنان می فرماید: (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ)[3] ؛ (در مقابل مشرکان هر آنچه می توانید نیرو و ساز و برگ تهیه کنید). با این حال باید تکیه گاه اصلی خود را ذات اقدس الهی قرار دهند و هرگاه توکّل آنان تنها بر این نیروهای مادّی باشد، به همان مقدار یاری خداوند را از دست داده و به وادی شکست نزدیک خواهند شد؛ همان طور که در جنگ حنین که نیروهای آنان زیادتر از سپاه دشمن بود چنین شد و اگر یاری خاص خداوند در آن بحبوحه نبود، مسلمانان متّکی به سلاح و غیر متوکّل به خداوند، دچار شکست قطعی می شدند.[4] در مورد چگونگی نزول امدادهای الهی در جنگ بدر، تذکر این نکته لازم است که گرچه اراده خداوندی طبق آیه (إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ)[5] عین تحقّق مراد است؛ اما سنت الهی بر این جریان دارد که هر امری را از راه اسباب خاص خود، به انجام رساند تا قانون مندی نظام هستی را خدشه دار نسازد. البته اسباب و علل، منحصر به علل مادّی نیست و نزول امدادهای غیبی نیز جزو سلسله علل حوادث به شمار می آید که می توان با توجّه به آیات قرآنی، به صورت ضابطه مند از آن بهره گرفت. امدادهای الهی نازل شده در جنگ بدر را می توان با استفاده از آیات قرآنی چنین برشمرد: یک. نزول فرشتگان از آیه قرآن استفاده می شود که خداوند، با فرستادن هزار فرشته به استغاثه پیامبر صلی الله علیه و آلهو مسلمانان پاسخ داد و آنان را یاری کرد: (إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ).[6] از آیه بعدی چنین برمی آید که نزول فرشتگان، نه به منظور کشتن کافران، که به جهت ابلاغ بشارت الهی و نیز تقویت اطمینان مؤمنان بوده است: (وَ ما جَعَلَهُ اللّهُ إِلاّ بُشْری وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ).[7] در سوره (آل عمران)، پس از آنکه خداوند به نزول امدادهای خود در جنگ بدر تصریح کرده است؛ سخن از فرستادن سه هزار فرشته به میان آورده و متذکّر شده است: در صورت پایداری و پیشه کردن تقوای الهی، این نزول فرشتگان حتّی تا رقم پنج هزار خواهد رسید و در پایان این نکته را یادآور شده که این امر، برای بشارت و اطمینان دل های مؤمنان انجام گرفته است.[8] در کتاب های تاریخی، گزارش هایی از قول حضرت علی علیه السلام و دیگران نقل شده که حاکی از مشاهده سپاه ملائکه است؛ در حالی که رهبری گروه های هزار نفره آنان به عهده فرشتگان بزرگی همچون جبرئیل، میکائیل و اسرافیل بوده است.[9] دو. فراگرفتن خواب سبک مسلمانان روز دوازدهم ماه مبارک رمضان، از شهر مدینه به سمت بدر راه افتادند[10] و فاصله 153 کیلومتری مدینه تا بدر[11] را در مدت پنج روز طی کرده، خسته و کوفته به این سرزمین رسیدند. در آنجا با دیدن انبوه دشمن، دچار اضطراب و واهمه شدند و قطعا اگر با این حال نبرد را آغاز می کردند، شکست می خوردند. اما خداوند اضطراب را از آنان برطرف کرد و به منظور تجدید قوا، خواب سبک و آرام بخشی را بر آنان مسلّط ساخت و آنان را در پناه امن خود قرار داد؛ چنان که می فرماید: (إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ).[12] طبق گزارش های تاریخی، این خواب به گونه ای آرامش بخش و شیرین بود که برخی از مسلمانان در خواب، محتلم شده و نیاز به غسل جنابت پیدا کردند.[13] سه. نزول باران در آغاز صف آرایی دو سپاه، دسترسی مسلمانان به آب، با دشواری هایی همراه بود. از طرف دیگر عدّه ای از مسلمانان، به واسطه خواب، دچار جنابت شده و از جهت روانی، خوش نمی داشتند که با این حالت، به نبرد بپردازند و احیانا به شهادت برسند. در اینجا بود که خداوند در شب هفدهم، باران پربرکتی فروفرستاد تا مسلمانان بتوانند با انجام غسل جنابت، خود را از پلیدی (احتلام) رها سازند[14]. خداوند با نزول آیه (وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ)[15]، به این امداد الهی اشاره می کند. همچنین گفته شده است: نزول باران باعث شد تا زمین رملی محل استقرار مسلمانان، سفت و محکم شود و برعکس زمین زیرپای مشرکان به صورت گل آلود و باتلاقی درآید.[16] این امر یکی از علل پیروزی مسلمانان به شمار می آید. چهار. افکندن رُعب در دل مشرکان (رُعب)، یکی از امدادهای غیبی است که خداوند در طول تاریخ، به منظور یاری رساندن مؤمنان و ایجاد زمینه شکست در سپاه مشرکان، آن را به کار برده است. بدین ترتیب کمی ساز و برگ جنگی مؤمنان را جبران کرده و نشان داده است اصلی ترین عنصر در شکست یا پیروزی یک سپاه، اقتدار و روحیه آن است و چه بسیار سپاه های مجهز و تا دندان مسلّحی که به علت نداشتن روحیه و ترسیدن، شکست خورده اند. از آیه ای برمی آید که: نفس شرک و عدم اتکال به خداوند، علّت افکنده شدن رعب در دل های آنان است و این یک سنّت مستمرّ و جاری در طول تاریخ است: (سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللّهِ).[17] همچنین در آیات قرآن، مواردی هست که کاربرد این عامل را در بعضی از غزوه های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به روشنی نشان می دهد؛ چنان که آیه (وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقاً)[18]، اشاره به (غزوه بنی قریظه) و آیه (فَأَتاهُمُ اللّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْب)[19]، اشاره به (غزوه بنی نضیر) دارد. در جنگ بدر نیز خداوند با آیه (سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْب)[20]، به نقش آن، در پیروزی مسلمانان و شکست کافران اشاره می کند. منابع [1]. محمد 47، آیه 7. [2]. غافر 40، آیه 51. [3]. انفال 8، آیه 60. [4]. توبه 9، آیه 25 و 26؛ (لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَةٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ ثُمَّ أَنْزَلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤمِنِینَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ عَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ذلِکَ جَزاءُ الْکافِرِینَ). [5]. یس 36، آیه 82. [6]. انفال 8، آیه 9. [7]. همان، آیه 10. برای اطلاع بیشتر ر.ک: المیزان، ج 9، ص 21. [8]. آل عمران 3، آیات 123 126. [9]. المغازی، ج 1، ص 57؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 633. [10]. المغازی، ج 1، ص 21. [11]. پیشوایی، تاریخ اسلام، ص 227. [12]. انفال 8، آیه 10. [13]. المغازی، ج 2، ص 54. [14]. المیزان، ج 9، ص 22. [15]. انفال 8، آیه 10. [16]. المیزان، ج 9، ص 22؛ المغازی، ج 1، ص 54؛ طبقات، ج 2، ص 12. [17]. آلعمران 3، آیه 151. [18]. احزاب 33، آیه 26: (خداوند در دلهای دشمنان رعب افکند و شما عدهای را میکشتید و عدهای را اسیر گرفتید). [19]. حشر 59، آیه 2: (خداوند از راهی که آنان (دشمنان) گمان نمیبردند، بر آنان وارد شد و در دلهایشان رعب افکند). [20]. انفال 8، آیه 8: (به زودی در دلهای کافران رُعب میافکنم).
امدادهای الهی در جنگ بدر چه بوده و چگونه شامل حال مسلمانان شد؟
از آیات قرآنی چنین برمی آید که سنت الهی، بر یاری کردن مؤمنان و کسانی است که خالصانه در راه خداوند تلاش می کنند؛ چنان که می فرماید: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ)[1] ؛ (ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر خداوند را یاری کنید، خداوند نیز شما را یاری می کند و گام هایتان را استوار می گرداند).
این سنّت، نه در آخرت که در همین زندگانی دنیوی جریان دارد: (إِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا)[2]؛ (ما فرستادگان خود و کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگانی دنیا حتما یاری می کنیم).
جنگ بدر، مصداق محک زدن این وعده های الهی بود؛ چرا که گروهی اندک، تنها به انگیزه یاری دین خدا و مقابله با مشرکان با کمترین تجهیزات و فقط با پشتوانه ایمان خود راهی صحنه نبرد شدند و خداوند نیز با نزول امدادهای غیبی خود، آنان را یاری و پیروزشان کرد.
این امدادها به حدی بود که در جنگ های بعدی با این وسعت، کمتر شاهد آن می باشیم و از این رو شاید بتوان گفت که: نزول آنها تابعی از کیفیت انگیزه و نیز چگونگی توکّل مؤمنان بر خداوند باشد. قرآن درباره وظایف مؤمنان می فرماید: (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ)[3] ؛ (در مقابل مشرکان هر آنچه می توانید نیرو و ساز و برگ تهیه کنید). با این حال باید تکیه گاه اصلی خود را ذات اقدس الهی قرار دهند و هرگاه توکّل آنان تنها بر این نیروهای مادّی باشد، به همان مقدار یاری خداوند را از دست داده و به وادی شکست نزدیک خواهند شد؛ همان طور که در جنگ حنین که نیروهای آنان زیادتر از سپاه دشمن بود چنین شد و اگر یاری خاص خداوند در آن بحبوحه نبود، مسلمانان متّکی به سلاح و غیر متوکّل به خداوند، دچار شکست قطعی می شدند.[4]
در مورد چگونگی نزول امدادهای الهی در جنگ بدر، تذکر این نکته لازم است که گرچه اراده خداوندی طبق آیه (إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ)[5] عین تحقّق مراد است؛ اما سنت الهی بر این جریان دارد که هر امری را از راه اسباب خاص خود، به انجام رساند تا قانون مندی نظام هستی را خدشه دار نسازد. البته اسباب و علل، منحصر به علل مادّی نیست و نزول امدادهای غیبی نیز جزو سلسله علل حوادث به شمار می آید که می توان با توجّه به آیات قرآنی، به صورت ضابطه مند از آن بهره گرفت.
امدادهای الهی نازل شده در جنگ بدر را می توان با استفاده از آیات قرآنی چنین برشمرد:
یک. نزول فرشتگان
از آیه قرآن استفاده می شود که خداوند، با فرستادن هزار فرشته به استغاثه پیامبر صلی الله علیه و آلهو مسلمانان پاسخ داد و آنان را یاری کرد: (إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفِینَ).[6]
از آیه بعدی چنین برمی آید که نزول فرشتگان، نه به منظور کشتن کافران، که به جهت ابلاغ بشارت الهی و نیز تقویت اطمینان مؤمنان بوده است: (وَ ما جَعَلَهُ اللّهُ إِلاّ بُشْری وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ).[7]
در سوره (آل عمران)، پس از آنکه خداوند به نزول امدادهای خود در جنگ بدر تصریح کرده است؛ سخن از فرستادن سه هزار فرشته به میان آورده و متذکّر شده است: در صورت پایداری و پیشه کردن تقوای الهی، این نزول فرشتگان حتّی تا رقم پنج هزار خواهد رسید و در پایان این نکته را یادآور شده که این امر، برای بشارت و اطمینان دل های مؤمنان انجام گرفته است.[8]
در کتاب های تاریخی، گزارش هایی از قول حضرت علی علیه السلام و دیگران نقل شده که حاکی از مشاهده سپاه ملائکه است؛ در حالی که رهبری گروه های هزار نفره آنان به عهده فرشتگان بزرگی همچون جبرئیل، میکائیل و اسرافیل بوده است.[9]
دو. فراگرفتن خواب سبک
مسلمانان روز دوازدهم ماه مبارک رمضان، از شهر مدینه به سمت بدر راه افتادند[10] و فاصله 153 کیلومتری مدینه تا بدر[11] را در مدت پنج روز طی کرده، خسته و کوفته به این سرزمین رسیدند. در آنجا با دیدن انبوه دشمن، دچار اضطراب و واهمه شدند و قطعا اگر با این حال نبرد را آغاز می کردند، شکست می خوردند.
اما خداوند اضطراب را از آنان برطرف کرد و به منظور تجدید قوا، خواب سبک و آرام بخشی را بر آنان مسلّط ساخت و آنان را در پناه امن خود قرار داد؛ چنان که می فرماید: (إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَةً مِنْهُ).[12] طبق گزارش های تاریخی، این خواب به گونه ای آرامش بخش و شیرین بود که برخی از مسلمانان در خواب، محتلم شده و نیاز به غسل جنابت پیدا کردند.[13]
سه. نزول باران
در آغاز صف آرایی دو سپاه، دسترسی مسلمانان به آب، با دشواری هایی همراه بود. از طرف دیگر عدّه ای از مسلمانان، به واسطه خواب، دچار جنابت شده و از جهت روانی، خوش نمی داشتند که با این حالت، به نبرد بپردازند و احیانا به شهادت برسند.
در اینجا بود که خداوند در شب هفدهم، باران پربرکتی فروفرستاد تا مسلمانان بتوانند با انجام غسل جنابت، خود را از پلیدی (احتلام) رها سازند[14]. خداوند با نزول آیه (وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ)[15]، به این امداد الهی اشاره می کند. همچنین گفته شده است: نزول باران باعث شد تا زمین رملی محل استقرار مسلمانان، سفت و محکم شود و برعکس زمین زیرپای مشرکان به صورت گل آلود و باتلاقی درآید.[16] این امر یکی از علل پیروزی مسلمانان به شمار می آید.
چهار. افکندن رُعب در دل مشرکان
(رُعب)، یکی از امدادهای غیبی است که خداوند در طول تاریخ، به منظور یاری رساندن مؤمنان و ایجاد زمینه شکست در سپاه مشرکان، آن را به کار برده است. بدین ترتیب کمی ساز و برگ جنگی مؤمنان را جبران کرده و نشان داده است اصلی ترین عنصر در شکست یا پیروزی یک سپاه، اقتدار و روحیه آن است و چه بسیار سپاه های مجهز و تا دندان مسلّحی که به علت نداشتن روحیه و ترسیدن، شکست خورده اند.
از آیه ای برمی آید که: نفس شرک و عدم اتکال به خداوند، علّت افکنده شدن رعب در دل های آنان است و این یک سنّت مستمرّ و جاری در طول تاریخ است: (سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللّهِ).[17]
همچنین در آیات قرآن، مواردی هست که کاربرد این عامل را در بعضی از غزوه های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به روشنی نشان می دهد؛ چنان که آیه (وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقاً)[18]، اشاره به (غزوه بنی قریظه) و آیه (فَأَتاهُمُ اللّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْب)[19]، اشاره به (غزوه بنی نضیر) دارد.
در جنگ بدر نیز خداوند با آیه (سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْب)[20]، به نقش آن، در پیروزی مسلمانان و شکست کافران اشاره می کند.
منابع
[1]. محمد 47، آیه 7.
[2]. غافر 40، آیه 51.
[3]. انفال 8، آیه 60.
[4]. توبه 9، آیه 25 و 26؛ (لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَةٍ وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُمْ مُدْبِرِینَ ثُمَّ أَنْزَلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلی رَسُولِهِ وَ عَلَی الْمُؤمِنِینَ وَ أَنْزَلَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها وَ عَذَّبَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ذلِکَ جَزاءُ الْکافِرِینَ).
[5]. یس 36، آیه 82.
[6]. انفال 8، آیه 9.
[7]. همان، آیه 10. برای اطلاع بیشتر ر.ک: المیزان، ج 9، ص 21.
[8]. آل عمران 3، آیات 123 126.
[9]. المغازی، ج 1، ص 57؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج 2، ص 633.
[10]. المغازی، ج 1، ص 21.
[11]. پیشوایی، تاریخ اسلام، ص 227.
[12]. انفال 8، آیه 10.
[13]. المغازی، ج 2، ص 54.
[14]. المیزان، ج 9، ص 22.
[15]. انفال 8، آیه 10.
[16]. المیزان، ج 9، ص 22؛ المغازی، ج 1، ص 54؛ طبقات، ج 2، ص 12.
[17]. آلعمران 3، آیه 151.
[18]. احزاب 33، آیه 26: (خداوند در دلهای دشمنان رعب افکند و شما عدهای را میکشتید و عدهای را اسیر گرفتید).
[19]. حشر 59، آیه 2: (خداوند از راهی که آنان (دشمنان) گمان نمیبردند، بر آنان وارد شد و در دلهایشان رعب افکند).
[20]. انفال 8، آیه 8: (به زودی در دلهای کافران رُعب میافکنم).
- [سایر] امدادهای الهی در جنگ بدر چه بوده و چگونه شامل حال مسلمانان شد؟
- [سایر] این فرشتگان بودند که پیروزی را در جنگ بدر به ارمغان آوردند، پس چرا مسلمانان حاضر در جنگ بدر مورد ستایش قرار می گیرند؟
- [سایر] آموزههای جنگ بدر چیست؟
- [سایر] جنگ بدر در چه تاریخی اتفاق افتاد؟
- [سایر] آیا کمک فرشتگان در جنگ بدر، از اهمیت این جنگ میکاهد؟
- [سایر] چرا تعداد یاران اولیه امام زمان (عج)،313 نفر برابر با تعداد رزمندگان جنگ بدر است؟
- [سایر] با توجه به اهمیت جنگ بدر نکاتی را در این باره بنویسید؟
- [سایر] با توجه به اهمیت جنگ بدر نکاتی را در این باره بنویسید؟
- [سایر] آیا آیات قرآن درباره جنگ بدر، مانند آیه تطهیر، عصمت خلفا را اثبات نمی کند؟
- [سایر] آیا این مطلب صحیح است که پیامبر (ص) کشتههای کفار جنگ بدر را در چاه ریختند؟ چرا؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] ی: هر یک از خطبه ها باید مشتمل بر امور زیر باشد: 1 حمد و ثنای الهی. 2 صلوات بر محمد و آل محمد. 3 وعظ و ارشاد و سفارش به تقوای الهی. 4 خواندن یک سوره کوتاه در هر خطبه مانند سوره قل هو الله، قل یا أیها الکافرون یا سوره والعصر (بنابر احتیاط واجب). 5 بنابر احتیاط واجب برای خود و مؤمنین و مؤمنات استغفار کند و در خطبه دوم ائمه هدی(علیهم السلام) را هنگام صلوات و درود یک یک نام ببرد. بنابراین خطبه اول شامل پنج قسمت و خطبه دوم شامل شش قسمت است. امام باید خطبه ها را در حال قیام بخواند و میان دو خطبه جلوس مختصری بنماید و صدای خود را در حد مقدور به نمازگزاران برساند و وعظ و ارشاد را به زبان قابل فهم برای مردم ایراد کند.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی یکی از واجبات الهی را با توجّه به واجب بودن آن ترک کند یا یکی از محرّمات الهی را مرتکب شود حاکم شرع به هر اندازه که صلاح بداند دستور میدهد برای ادب کردن، او را تازیانه بزنند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] آنچه در مورد نجاست کافر گفته شد تمام اندام کافر، حتی مو و ناخن و رطوبتهای او را شامل میشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در خطبه اول واجب است حمد الهی، گر چه به هر لفظی که حمد الهی محسوب شود جائز است، ولی احتیاط مستحب آن است که به لفظ جلاله (الله) باشد و احتیاط واجب آن است که پس از آن به ثنای الهی بپردازد و سپس به پیغمبر اسلام درود فرستد، و واجب است مردم را به تقوی سفارش کند و یک سوره کوچک از قرآن را بخواند. و در خطبه دوم نیز حمد و ثنای الهی (به صورتی که ذکر شد) و درود بر پیغمبر اسلام واجب است. و احتیاط واجب آن است که در این خطبه نیز به تقوی سفارش کند و سوره کوچکی از قرآن تلاوت نماید. و احتیاط مستحب و مؤکد آن است که در خطبه دوم پس از درود بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) به ائمه معصومین(علیهم السلام) نیز درود فرستد و برای مؤمنین استغفار کند. و بهتر است از خطبه های منسوب به امیر المؤمنین(علیه السلام) یا آنچه از ائمه معصومین(علیهم السلام)وارد شده انتخاب کند.
- [آیت الله نوری همدانی] در خطبة اوّل واجب است حَمْدِ الهی ، گرچه به هر لفظی که حمد الهی محسوب شود جائز است ، ولی احتیاط مستحبّ آن است که به لفظ جَلاله ( الله) باشد و احتیاط واجب آن است که پس از آن به ثنای الهی بپردازد و سپس به پیغمبر اسلام درود فرستد و واجب است مردم را به تقوی سفارش کند و یک سورة کوچک از قرآن را بخواند . و در خطبة دوّم نیز حمد و ثنای الهی ( به صورتی که ذکر شد ) و درود بر پیغمبر اسلام واجب است .و احتیاط واجب آن است که در این خطبه نیز به تقوی سفارش کند و سورة کوچکی از قرآن تلاوت نماید . و احتیاط مستحبّ و مُؤَکَّدْ آن است که در خطبة دوّم پس از درود بر پیغمبر ( صلّی الله علیه وآله ) به اَئِمَّة معصومین ( علیه السّلام ) نیز درود فرستد و برای مؤمنین استغفار کند . و بهتر است از خطبه های منسوب به امیر المؤمنین ( علیه السّلام ) یا آنچه از ائمه معصومین ( علیه السّلام ) وارد شده ، انتخاب کند .
- [آیت الله مکارم شیرازی] لازم نیست در موقع نیت معین کند که تیمم او بدل از غسل است یا بدل از وضو، همین اندازه که قصد اطاعت امر الهی را دارد کافی است، حتی اگر یکی را به جای دیگری نیت کند اما قصد او اطاعت امر واقعی الهی باشد صحیح است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آنچه در بالا درباره نجس بودن کافر گفته شد، تمام اجزای بدن او حتی مو و ناخن را شامل می شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان لازم نیست کفاره را فوراً ادا کند، ولی نباید آن را به قدری به تأخیر بیندازد که بگویند در انجام دستور الهی، کوتاهی و مسامحه کرده است.
- [آیت الله مظاهری] اجرای حدود الهی وظیفه حاکم شرع است و دیگران حقّ دخالت ندارند. و در باب حدود به اندک شبهه، باید از اجرای حدّ خودداری شود.
- [آیت الله وحید خراسانی] لازم نیست نیت وضو را به زبان بگوید یا از قلب خود بگذراند بلکه اگر تمام افعال وضو را به داعی الهی به جا اورد کفایت می کند