به چه دلیل امام، لقب (رضا) را داراست و چه کسی این لقب را برای امام نهاده است؟
به چه دلیل امام، لقب (رضا) را داراست و چه کسی این لقب را برای امام نهاده است؟ این لقب ریشه الهی دارد؛ امام کاظم (علیه ‌السلام) پیوسته فرزند خود را رضا خطاب می‌کرد و می‌ فرمود: (قلْتُ لِوَلَدِیَ الرِّضَا؛ من او را رضا می‌خوانم).[1] امام علی نام عالی نسب‌ پناه عجم مقتدای عرب‌ ازو بود راضی جهان آفرین از آن رو گشت او را لقب[2] درباره لقب رضا، برخی معتقد بودند که مامون عباسی، امام را ملقب به (رضا) کرد! و بر این اساس تعدادی از مورخان نیز آن را نقل کرده‌اند[3]؛ ابن خلدون می ‌نویسد: چون مامون، علی بن موسی الکاظم (علیه‌ السلام) را به ولایتعهدی برگزید و با او بیعت کرد، او را به (الرضا من آل محمد) لقب داد.[4] در پاسخ می‌ توان به این روایت دقت کرد: احمد بزنطی به حضرت جواد(علیه ‌السلام) عرض کرد: عده‌ای از مخالفان شما خیال می‌کنند مأمون پدر شما را به رضا ملقب ساخته است، زیرا آن حضرت ولایتعهدی او را پذیرفت و متعهد خواسته او شد. امام فرمود: به خدا سوگند اینان مردمی بدکار و دروغگو هستند و خیال نابجایی کرده‌اند، بلکه خدای متعال او را رضا نامیده‌ اند؛ زیرا آن حضرت در آسمان مرضی خدا و در زمین مورد خشنودی حضرت رسول اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله) و ائمه هدی (علیه ‌السلام) بود. بزنطی پرسید: از کجا چنین لقبی مخصوص پدر بزرگوار شما شده، با آنکه پدران و اجداد شما همگی مرضی خدا و رسول و ائمه طاهرین بوده‌اند؟ فرمود: علت اینکه پدر من از میان تمام ائمه بدین پایه ارتقا یافته، این بود که دوست و دشمن از وی خرسند بودند، لیکن پدران او هرگاه مورد توجه و علاقه دوستان بودند، دشمنان از آنها رضایتی نداشتند.[5] سلام علی آل طه و یاسین سلام علی آل خیر النبیین سلام علی روضة حل فیها امام یباهی به الملک و الدین امام به حق شاه مطلق که آمد حریم درش قبله ‌گاه سلاطین شه کاخ عرفان گل شاخ احسان‌ در درج امکان مه برج تمکین علی بن موسی الرضا کز خدایش رضا شد لقب چون رضا بودش آیین ز فضل و شرف بینی او را جهانی اگر نبودت تیره چشم جهان بین پی عطر روبند حوران جنت غبار دیارش به گیسوی مشکین اگر خواهی آری به کف دامن او برو دامن از هر چه جز اوست در چین چو جامی بچش لذت تیغ مهرش چه غم گر مخالف کشد خنجر کین [6] پی نوشت ها: [1] بحارالأنوار، ج 49،ص 4. [2] تاریخ حبیب السیر، ج‌2، ص 82. [3] تجارب الامم، ج‌4، ص 131؛ تاریخ مختصر الدول، ص 134؛ تاریخنامه طبری، ج‌4، ص 1241. [4] تاریخ ابن خلدون، ج‌1، ص 262؛ ج‌3، ص 310. [5] معانی الاخبار، ج‌1، ص 13. [6] نور الدین عبدالرحمان جامی، شاعر و عارف قرن نهم .
عنوان سوال:

به چه دلیل امام، لقب (رضا) را داراست و چه کسی این لقب را برای امام نهاده است؟


پاسخ:

به چه دلیل امام، لقب (رضا) را داراست و چه کسی این لقب را برای امام نهاده است؟

این لقب ریشه الهی دارد؛ امام کاظم (علیه ‌السلام) پیوسته فرزند خود را رضا خطاب می‌کرد و می‌ فرمود: (قلْتُ لِوَلَدِیَ الرِّضَا؛ من او را رضا می‌خوانم).[1]
امام علی نام عالی نسب‌
پناه عجم مقتدای عرب‌
ازو بود راضی جهان آفرین
از آن رو گشت او را لقب[2]
درباره لقب رضا، برخی معتقد بودند که مامون عباسی، امام را ملقب به (رضا) کرد! و بر این اساس تعدادی از مورخان نیز آن را نقل کرده‌اند[3]؛ ابن خلدون می ‌نویسد:
چون مامون، علی بن موسی الکاظم (علیه‌ السلام) را به ولایتعهدی برگزید و با او بیعت کرد، او را به (الرضا من آل محمد) لقب داد.[4]
در پاسخ می‌ توان به این روایت دقت کرد:
احمد بزنطی به حضرت جواد(علیه ‌السلام) عرض کرد: عده‌ای از مخالفان شما خیال می‌کنند مأمون پدر شما را به رضا ملقب ساخته است، زیرا آن حضرت ولایتعهدی او را پذیرفت و متعهد خواسته او شد. امام فرمود: به خدا سوگند اینان مردمی بدکار و دروغگو هستند و خیال نابجایی کرده‌اند، بلکه خدای متعال او را رضا نامیده‌ اند؛ زیرا آن حضرت در آسمان مرضی خدا و در زمین مورد خشنودی حضرت رسول اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌وآله) و ائمه هدی (علیه ‌السلام) بود. بزنطی پرسید: از کجا چنین لقبی مخصوص پدر بزرگوار شما شده، با آنکه پدران و اجداد شما همگی مرضی خدا و رسول و ائمه طاهرین بوده‌اند؟ فرمود: علت اینکه پدر من از میان تمام ائمه بدین پایه ارتقا یافته، این بود که دوست و دشمن از وی خرسند بودند، لیکن پدران او هرگاه مورد توجه و علاقه دوستان بودند، دشمنان از آنها رضایتی نداشتند.[5]

سلام علی آل طه و یاسین
سلام علی آل خیر النبیین
سلام علی روضة حل فیها
امام یباهی به الملک و الدین
امام به حق شاه مطلق که آمد
حریم درش قبله ‌گاه سلاطین
شه کاخ عرفان گل شاخ احسان‌
در درج امکان مه برج تمکین
علی بن موسی الرضا کز خدایش
رضا شد لقب چون رضا بودش آیین
ز فضل و شرف بینی او را جهانی
اگر نبودت تیره چشم جهان بین
پی عطر روبند حوران جنت
غبار دیارش به گیسوی مشکین
اگر خواهی آری به کف دامن او
برو دامن از هر چه جز اوست در چین
چو جامی بچش لذت تیغ مهرش
چه غم گر مخالف کشد خنجر کین [6]
پی نوشت ها:
[1] بحارالأنوار، ج 49،ص 4.
[2] تاریخ حبیب السیر، ج‌2، ص 82.
[3] تجارب الامم، ج‌4، ص 131؛ تاریخ مختصر الدول، ص 134؛ تاریخنامه طبری، ج‌4، ص 1241.
[4] تاریخ ابن خلدون، ج‌1، ص 262؛ ج‌3، ص 310.
[5] معانی الاخبار، ج‌1، ص 13.
[6] نور الدین عبدالرحمان جامی، شاعر و عارف قرن نهم .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین