ولایت انشایی و اخباری که در کتب ولایت فقیه آمده چیست؟ چنین تقسیم بندی رواج نداشته و دارای ایراداتی است و تنها برخی نویسندگان به آن اشاره نموده اند به عنوان نمونه یکی از نویسندگان معتقد به نظریه ولایت انتخابی مقیده فقیه می نویسد: ( (ولایت فقیه به مفهوم خبری به معنای این است که فقهای عادل از جانب شارع بر مردم ولایت و حاکمیت دارند چه مردم بخواهند و چه نخواهند،و مردم اساساً حق انتخاب رهبر سیاسی را ندارند؛ولی ولایت فقیه به مفهوم انشایی به معنای این است که باید مردم از بین فقیهان بصیر،لایق ترین فرد را انتخاب کند و ولایت و حاکمیت را به وی بدهند. ) (نعمت الله صالحی نجف آبادای،ولایت فقیه،حکومت صالحان،ص50.) و نیز می نویسد: ( فقیهان عادلی که انتخاب نشده اند ولایت بالفعل ندارند،اگر چه صلاحیت ولایت داشته باشند،تنها فقیه منتخب مردم حق تصرف در کارهای عمومی را دارد! این ولایت محصول قرارداد طرفین است که بین مردم و ولی فقیه بسته می شود.ایجاب آن از طرف مردم و قبولش از طرف ولایت فقیه است.ولی فقیه در مقابل مردم متعهد است که طبق موازین اسلام عمل کند و در صورت تخلف،مردم او را توسط خبرگان ولایت عزل می کنند.)(همان , ص 51). و نیز می گوید: ( فقیه منتخب تنها بر کسانی ولایت دارد که او را انتخاب کرده اند.) (همان ، ص 50). به موجب این نظریه،این دو مفهوم در ماهیت یکدیگر متفاوتند.زیرا در ولایت خبری،فقهای عادل از طرف خدا منصوب به ولایت هستند؛و در ولایت انشایی،مردم،فقیه جامع الشرایط را باید به ولایت انتخاب کنند. ولی به نظر می رسد این تقسیم بندی از اصل،بی اساس به نظر می رسد؛چرا که ولایت هرچه باشد انشایی است،خواه خداوند آن را انشا کند یا پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) و یا امامان (علیهم السلام)،مثلاً امام (علیه السلام) بفرماید: ( اِنّی قَد جَعَلتُهُ حاکِماً ) ؛ من (فقیهی را که دارای شرایط ایمان و تقوا است) به ولایت و حکومت نصب کردم. و یا (فرضاً) مردم انتخاب کنند،و برای او انشای ولایت و حکومت نمایند. هر دو انشایی است، و تفاوت در این است که در یک جا انشا حکومت از ناحیه ی خداست،و در جای دیگر از ناحیه ی مردم،و تعبیر به اخباری بودن در این جا نشان می دهد که گوینده ی این سخن به تفاوت میان اخبار و انشا دقیقاً آشنایی نداشته است،و یا اگر آشنا بوده،این تعبیرات را از روی مسامحه به کار برده است. تعبیر صحیح این است که ولایت در هر صورت،انشایی است و جزو مقاماتی است که بدون انشا تحقق نمی یابد،تفاوت در این است که انشای این مقام و موهبت ممکن است از سوی خدا باشد یا از سوی مردم.مکتب های توحیدی آن را از سوی خدا می دانند (و هرجا از سوی مردم باشد باز باید به اذن خدا باشد) و مکتب های الحادی آن را از سوی مردم می پندارند. بنابراین دعوی بر سر (اخبار) و (انشا) نیست،سخن بر سر این است که چه کسی انشا کند: خدا یا خلق؟ یا به تعبیر دیگر،مبنای مشروعیت حکومت اسلامی آیا اجازه و اذن خداوند در تمام سلسله مراتب حکومت است یا اجازه و اذن مردم؟ مسلم است آن چه با دیدگاههای الهی سازگار می باشد،اولی است نه دومی. (مکارم شیرازی،پیام قرآن،ج10،ص59 و 60.) البته این سخن بدان معنی نیست که در حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه،مردم سهمی ندارند،بلکه سهمی عمده دارند،و علاوه بر نقش آنان در شکل گیری نظام اسلامی ، مشارکت در نظارت , همکاری و کارامدی آن ، همین که تشخیص واجدین اوصاف و شرایط و انتخاب اصلح به آنان و نمایندگان آنها واگذار شده،به معنای بها دادن به مردم و ارج نهادن به آرای عمومی است.پس حکومت اسلامی،با صرف گزینش مردم انجام نمی گیرد،بلکه با اذن خدا و در سایه ی رهنمود شرع،با دست مردم شکل می گیرد.( منبع : کتاب،ولایت فقیه در عصر غیبت،علیرضا رجالی تهرانی،انتشارات نبوغ،چ دوم،1383،صص225 تا 240) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100129452)
ولایت انشایی و اخباری که در کتب ولایت فقیه آمده چیست؟
چنین تقسیم بندی رواج نداشته و دارای ایراداتی است و تنها برخی نویسندگان به آن اشاره نموده اند به عنوان نمونه
یکی از نویسندگان معتقد به نظریه ولایت انتخابی مقیده فقیه می نویسد: ( (ولایت فقیه به مفهوم خبری به معنای این است که فقهای عادل از جانب شارع بر مردم ولایت و حاکمیت دارند چه مردم بخواهند و چه نخواهند،و مردم اساساً حق انتخاب رهبر سیاسی را ندارند؛ولی ولایت فقیه به مفهوم انشایی به معنای این است که باید مردم از بین فقیهان بصیر،لایق ترین فرد را انتخاب کند و ولایت و حاکمیت را به وی بدهند. ) (نعمت الله صالحی نجف آبادای،ولایت فقیه،حکومت صالحان،ص50.)
و نیز می نویسد: ( فقیهان عادلی که انتخاب نشده اند ولایت بالفعل ندارند،اگر چه صلاحیت ولایت داشته باشند،تنها فقیه منتخب مردم حق تصرف در کارهای عمومی را دارد! این ولایت محصول قرارداد طرفین است که بین مردم و ولی فقیه بسته می شود.ایجاب آن از طرف مردم و قبولش از طرف ولایت فقیه است.ولی فقیه در مقابل مردم متعهد است که طبق موازین اسلام عمل کند و در صورت تخلف،مردم او را توسط خبرگان ولایت عزل می کنند.)(همان , ص 51).
و نیز می گوید:
( فقیه منتخب تنها بر کسانی ولایت دارد که او را انتخاب کرده اند.) (همان ، ص 50).
به موجب این نظریه،این دو مفهوم در ماهیت یکدیگر متفاوتند.زیرا در ولایت خبری،فقهای عادل از طرف خدا منصوب به ولایت هستند؛و در ولایت انشایی،مردم،فقیه جامع الشرایط را باید به ولایت انتخاب کنند.
ولی به نظر می رسد این تقسیم بندی از اصل،بی اساس به نظر می رسد؛چرا که ولایت هرچه باشد انشایی است،خواه خداوند آن را انشا کند یا پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) و یا امامان (علیهم السلام)،مثلاً امام (علیه السلام) بفرماید: ( اِنّی قَد جَعَلتُهُ حاکِماً ) ؛ من (فقیهی را که دارای شرایط ایمان و تقوا است) به ولایت و حکومت نصب کردم.
و یا (فرضاً) مردم انتخاب کنند،و برای او انشای ولایت و حکومت نمایند.
هر دو انشایی است، و تفاوت در این است که در یک جا انشا حکومت از ناحیه ی خداست،و در جای دیگر از ناحیه ی مردم،و تعبیر به اخباری بودن در این جا نشان می دهد که گوینده ی این سخن به تفاوت میان اخبار و انشا دقیقاً آشنایی نداشته است،و یا اگر آشنا بوده،این تعبیرات را از روی مسامحه به کار برده است.
تعبیر صحیح این است که ولایت در هر صورت،انشایی است و جزو مقاماتی است که بدون انشا تحقق نمی یابد،تفاوت در این است که انشای این مقام و موهبت ممکن است از سوی خدا باشد یا از سوی مردم.مکتب های توحیدی آن را از سوی خدا می دانند (و هرجا از سوی مردم باشد باز باید به اذن خدا باشد) و مکتب های الحادی آن را از سوی مردم می پندارند.
بنابراین دعوی بر سر (اخبار) و (انشا) نیست،سخن بر سر این است که چه کسی انشا کند: خدا یا خلق؟ یا به تعبیر دیگر،مبنای مشروعیت حکومت اسلامی آیا اجازه و اذن خداوند در تمام سلسله مراتب حکومت است یا اجازه و اذن مردم؟
مسلم است آن چه با دیدگاههای الهی سازگار می باشد،اولی است نه دومی. (مکارم شیرازی،پیام قرآن،ج10،ص59 و 60.)
البته این سخن بدان معنی نیست که در حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه،مردم سهمی ندارند،بلکه سهمی عمده دارند،و علاوه بر نقش آنان در شکل گیری نظام اسلامی ، مشارکت در نظارت , همکاری و کارامدی آن ، همین که تشخیص واجدین اوصاف و شرایط و انتخاب اصلح به آنان و نمایندگان آنها واگذار شده،به معنای بها دادن به مردم و ارج نهادن به آرای عمومی است.پس حکومت اسلامی،با صرف گزینش مردم انجام نمی گیرد،بلکه با اذن خدا و در سایه ی رهنمود شرع،با دست مردم شکل می گیرد.( منبع : کتاب،ولایت فقیه در عصر غیبت،علیرضا رجالی تهرانی،انتشارات نبوغ،چ دوم،1383،صص225 تا 240) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 3/100129452)
- [سایر] لطفا امور حسبیه که در کتب ولایت فقیه آمده چیست؟
- [سایر] گفته می شود در کتب فقهی ولایت فقیه به مانند ولایت پدر بر فرزند صغیر یا مانند ولایت بر افراد مجنون است که نمی توانند امور خود را اداره کنند، آیا چنین مطلبی صحت دارد؟ اگر صحت دارد، منظور چیست ؟
- [سایر] آیاآخوند خراسانی ولایت فقیه را قبول داشند؟ ولایت مطلقه فقیه؟
- [سایر] شبهه: ولایت مطلق مختص خداوند است، چرا امروزه به ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه می گویند؟
- [سایر] ولایت فقیه درست است یا وکالت فقیه؟ اگر ولایت فقیه مطلق یا مقید؟
- [سایر] ولایت فقیه؛ فقیه عادل یا فقیه معصوم؟
- [سایر] ولایت مطلقه فقیه یعنی چه و فرق آن با ولایت فقیه چیست؟ دیگر اینکه ولایت مطلقه فقیه چگونه توجیه می شود؟ و آیابه استبداد و دیکتاتوری نمی انجامد؟
- [سایر] ولایت مطلقه فقیه یعنی چه و فرق آن با ولایت فقیه چیست؟ دیگر اینکه ولایت مطلقه فقیه چگونه توجیه میشود؟ و آیابه استبداد و دیکتاتوری نمیانجامد؟
- [سایر] یکی دیگر ازشبهاتی که بسیار مهم است مسئله ولایت فقیه است چراوقتی امام زمان وجود دارد ولایت فقیه پابرجاست اصلا ولایت فقیه چگونه به وجود آمده؟
- [سایر] ولایت فقیه رو امام خمینی(ره) طرح ریزی کردند یا کس دیگری؟ فرق بین ولایت فقیه و ولایت مطلقه فقیه چیست؟
- [آیت الله مظاهری] به دست آوردن فتوای مجتهد سه راه دارد: اوّل: شنیدن از خود مجتهد. دوّم: شنیدن از کسی که مورد اطمینان است. سوّم: دیدن در رساله مجتهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .تقلید مجتهد متوفّا در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای بر تقلید میت, اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد; خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفّا اعلم باشد، بقای بر تقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده اعلم باشد، عدول از مجتهد متوفا به مرجع زنده, واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط عدول از مجتهد زنده به مجتهد زنده دیگر جایز نیست، مگر این که مجتهد دوم اعلم باشد که در این صورت عدول واجب است.
- [آیت الله اردبیلی] تقلید از میّت ابتداءً جایز نیست ولی باقی ماندن بر تقلید میّت چنانچه مجتهد میّت اعلم از مجتهد زنده باشد، واجب است. و در صورت تساوی مجتهد زنده و میت در علم، بین بقاء بر تقلید میت و رجوع به زنده مخیر است؛ گرچه رجوع به مجتهد زنده بهتر و مطابق با احتیاط است. و چنانچه مجتهد زنده اعلم از مجتهد میّت باشد، رجوع به مجتهد زنده واجب است و بقاء بر تقلید میّت جایز نیست. و باید بقاء بر تقلید میّت به فتوای مجتهد زنده باشد. و اگر کسی در هنگام عمل التزام و تصمیم به عمل به فتوای مجتهد داشته است، برای بقاء در آن مسأله کافی است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان نمیتواند برخی از مسائل را از یک مجتهد و برخی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید کند، ولی اگر یکی از مجتهدین در یک باب از احکام - مثلاً در باب نماز - از دیگران اعلم باشد و مجتهد دیگر در باب دیگر - مثلاً روزه - اعلم باشد، باید در احکام نماز از مجتهد اول و در احکام روزه از مجتهد دوم تقلید کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] حقیقت تقلید در احکام، استنادعملی به دستور مجتهد است، یعنی انجام اعمال خود را موکول به دستور مجتهد کند.
- [آیت الله مظاهری] مجتهد و اعلم را از سه راه میتوان شناخت: اوّل: خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوّم: یک نفر عالم ثقه که میتواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کند. سوّم: عدّهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد و اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله اردبیلی] در صورتی که رأی مجتهد تغییر کند، مقلد نمیتواند بر رأی قبلی مجتهد باقی بماند، و اگر شک کند که رأی مجتهد تغییر کرده است یا نه، میتواند تا مشخص شدن آن بر رأی قبلی باقی بماند.
- [آیت الله بهجت] بعید نیست مستحب بودن اقرار به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام در اذان مستحبی، در صورتی که به نیت مطلوب بودن گفته شود، به عبارات مختلفی که در (نهایه) و (فقیه) و (احتجاج) نقل شده است که (اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) و یا (عَلِیٌ اَمیرُ المُؤمِنین) و یا به عبارت (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) باشد، و اما اقرار به ولایت اگرچه در غیر اذان باشد خوب است، پس احتیاج به دلیل مخصوص ندارد؛ و کاملترین عبارتی که در اینجا گفته میشود آن است که اقرار به خلیفه بودن یا وصی بودن حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و ائمه طاهرین علیهمالسلام در آن باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] به دست آوردن فتوا یعنی دستور مجتهد چهار راه دارد: اول: شنیدن از خود مجتهد. دوم: شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند. سوم: شنیدن از کسیکه انسان به گفته او اطمینان دارد. چهارم: دیدن در رساله مجتهد، در صورتیکه انسانبه درستی آن رساله اطمینان داشته باشد.