ولایت مطلقه فقیه؛ یعنی اینکه او فوق قانون است در این صورت همه قوانین بی فایده خواهد بود؟! ولی فقیه فوق قانون در همه مراتب آن نیست. اساسا فلسفه ولایت فقیه آن است که شخصی قانون شناس و متعهد به قوانین و احکام الهی، اداره امور را بر عهده گیرد تا رعایت هنجارها، احکام الهی و مصالح اجتماعی تضمین شود؛ لیکن خلط بزرگی در این رابطه پدید آمده و موجب پیدایش دو نظریه در باب ولایت فقیه شده است: 1. نظریهای او را مافوق قانون تصور میکند و این را لازمه (ولایت مطلقه فقیه) میداند. 2. رویکرد دیگر او را مادون قانون مینگرد و (ولایت مطلقه) را نفی میکند. به نظر ما ولایت مطلقه فقیه، به معنای تفوق ولی فقیه بر قانون نیست. کسی که اندک آشنایی با علم حقوق و یا احکام و قوانین اسلامی داشته باشد، میداند که قوانین دارای درجات و مراتب متعددی است. بعضی از آنها قوانین (محکوم) و کنترل شونده است و برخی قواعد (حاکم) و کنترل کننده است. سرّ وجود این سلسله مراتب در قانون این است که گاهی بین مصالح نهفته در دو حکم، تزاحم ایجاد میشود؛ یعنی، تأمین هر دو در عمل ممکن نیست و ناچار یکی باید به نفع دیگری کنار برود. در چنین مواقعی، قوانین حاکم -مانند قاعده (اهم و مهم) حاکمیت مییابد و به حکم آن باید آنچه دارای مصلحت کمتر است، فدای حکمی شود که مصلحت برتر دارد. (ولایت مطلقه فقیه) در واقع پیاده کردن قواعد حاکم و ارجح در برابر احکام اولیه عادی است؛ زیرا ولی فقیه موظف است جامعه را به سمت مصالح آن رهبری و هدایت کند. حال اگر یکی از احکام اولیه دینی، با مصلحت برتر جامعه در تضاد و تزاحم افتاد؛ ولایت مطلقه این قدرت را دارد که مصلحت حیاتی و فراتر جامعه را بر آن حکم اولی فروتر مقدم بدارد. به عنوان مثال اگر در جایی که مسجدی بنا شده است، کشیدن خیابان لازم شد؛ ولی فقیه میتواند برخلاف حکم اولی -که حرمت تخریب مسجد است برای مصالح لازم جامعه اسلامی اجاره تخریب آن را صادر کند. بنابراین ولایت مطلقه فقیه از قواعد رافع تزاحم است و اطلاق آن مقید به مصالح لازم و اهم جامعه اسلامی است و بیش از آن قدرتی ندارد. اکنون خود قضاوت کنید که آیا این به معنای تفوق بر قانون است یا اختیار انطباق و اجرای قاعده اهم و مهم؟برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک: جوادی آملی، آیتالله عبدالله، ولایت فقیه. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 40/500015)
ولایت مطلقه فقیه؛ یعنی اینکه او فوق قانون است در این صورت همه قوانین بی فایده خواهد بود؟!
ولایت مطلقه فقیه؛ یعنی اینکه او فوق قانون است در این صورت همه قوانین بی فایده خواهد بود؟!
ولی فقیه فوق قانون در همه مراتب آن نیست. اساسا فلسفه ولایت فقیه آن است که شخصی قانون شناس و متعهد به قوانین و احکام الهی، اداره امور را بر عهده گیرد تا رعایت هنجارها، احکام الهی و مصالح اجتماعی تضمین شود؛ لیکن خلط بزرگی در این رابطه پدید آمده و موجب پیدایش دو نظریه در باب ولایت فقیه شده است:
1. نظریهای او را مافوق قانون تصور میکند و این را لازمه (ولایت مطلقه فقیه) میداند.
2. رویکرد دیگر او را مادون قانون مینگرد و (ولایت مطلقه) را نفی میکند.
به نظر ما ولایت مطلقه فقیه، به معنای تفوق ولی فقیه بر قانون نیست. کسی که اندک آشنایی با علم حقوق و یا احکام و قوانین اسلامی داشته باشد، میداند که قوانین دارای درجات و مراتب متعددی است. بعضی از آنها قوانین (محکوم) و کنترل شونده است و برخی قواعد (حاکم) و کنترل کننده است. سرّ وجود این سلسله مراتب در قانون این است که گاهی بین مصالح نهفته در دو حکم، تزاحم ایجاد میشود؛ یعنی، تأمین هر دو در عمل ممکن نیست و ناچار یکی باید به نفع دیگری کنار برود. در چنین مواقعی، قوانین حاکم -مانند قاعده (اهم و مهم) حاکمیت مییابد و به حکم آن باید آنچه دارای مصلحت کمتر است، فدای حکمی شود که مصلحت برتر دارد.
(ولایت مطلقه فقیه) در واقع پیاده کردن قواعد حاکم و ارجح در برابر احکام اولیه عادی است؛ زیرا ولی فقیه موظف است جامعه را به سمت مصالح آن رهبری و هدایت کند. حال اگر یکی از احکام اولیه دینی، با مصلحت برتر جامعه در تضاد و تزاحم افتاد؛ ولایت مطلقه این قدرت را دارد که مصلحت حیاتی و فراتر جامعه را بر آن حکم اولی فروتر مقدم بدارد.
به عنوان مثال اگر در جایی که مسجدی بنا شده است، کشیدن خیابان لازم شد؛ ولی فقیه میتواند برخلاف حکم اولی -که حرمت تخریب مسجد است برای مصالح لازم جامعه اسلامی اجاره تخریب آن را صادر کند. بنابراین ولایت مطلقه فقیه از قواعد رافع تزاحم است و اطلاق آن مقید به مصالح لازم و اهم جامعه اسلامی است و بیش از آن قدرتی ندارد. اکنون خود قضاوت کنید که آیا این به معنای تفوق بر قانون است یا اختیار انطباق و اجرای قاعده اهم و مهم؟برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک: جوادی آملی، آیتالله عبدالله، ولایت فقیه. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 40/500015)
- [سایر] هدف از اضافه شدن کلمه مطلقه به ولایت فقیه (ولایت مطلقه فقیه در باز نگری قانون اساسی) چه بود و فرق این دو ولایت را بیان بفرمائید؟
- [سایر] مفهوم ولایت مطلقه فقیه را از منظر قانون اساسی و امام خمینی(رحمت الله علیه) توضیح دهید؟
- [سایر] آیا ولایت فقیه، مطلقه است؟ (ولایت مطلقه فقیه) به چه معناست؟ منظور از ( مطلقه) چیست؟ چه دیدگاههایی وجود دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا شخصی در کشور دیگر که در آن کشور قوانین اسلامی رعایت نمی شود مثلا ترکیه زندگی میکند و به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد دارد 1-آیا از قوانین کشور ترکیه باید تبعیت بکند یا ولایت فقیه؟ 2- آیا دایره ولایت فقیه مختص به کشور ایران است؟
- [سایر] آیاآخوند خراسانی ولایت فقیه را قبول داشند؟ ولایت مطلقه فقیه؟
- [سایر] ولایت مطلقه فقیه یعنی چه و فرق آن با ولایت فقیه چیست؟ دیگر اینکه ولایت مطلقه فقیه چگونه توجیه می شود؟ و آیابه استبداد و دیکتاتوری نمی انجامد؟
- [سایر] ولایت مطلقه فقیه یعنی چه و فرق آن با ولایت فقیه چیست؟ دیگر اینکه ولایت مطلقه فقیه چگونه توجیه میشود؟ و آیابه استبداد و دیکتاتوری نمیانجامد؟
- [سایر] ولایت مطلقه فقیه یعنی چه؟ دیگر اینکه ولایت مطلقه فقیه چگونه توجیه میشود؟ و آیا به استبداد و دیکتاتوری نمیانجامد؟
- [سایر] ولایت مطلقه فقیه چیست؟
- [سایر] شبهه: ولایت مطلق مختص خداوند است، چرا امروزه به ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه می گویند؟
- [امام خمینی] خرجهایی را که انسان برای به دست آوردن فایده می کند، از فایده کسر می شود و خمس ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] جایز نیست چیزی که فایده حلال و حرام هر دو دارد به قصد فایده حرام عاریه بدهند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر جلوگیری از معصیت بر کتک زدن و سخت گرفتن بر گناهکار متوقّف باشد، جایز است، ولی باید زیاده روی نشود و بهتر است در این صورت از مجتهد جامعالشرایط اجازه گرفته شود؛ بلکه در صورتی که متوقف بر کتک زدن شدید باشد و یا موجب اغتشاش، بینظمی و بلوا شود، باید از طریق قانون و در صورت عدم وجود نظام صالح، با اجازه مجتهد جامعالشرایط و آگاه انجام شود.
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان به فتوای مجتهدی عمل کرد نمیتواند از مجتهد دیگر تقلید کند، مگر آنکه مجتهد دیگر اعلم از مجتهد اول شده باشد که لازم است به فتوای مجتهد دیگر عدول کند.
- [آیت الله مظاهری] به دست آوردن فتوای مجتهد سه راه دارد: اوّل: شنیدن از خود مجتهد. دوّم: شنیدن از کسی که مورد اطمینان است. سوّم: دیدن در رساله مجتهد.
- [آیت الله جوادی آملی] .تقلید مجتهد متوفّا در ابتدا جایز نیست؛ ولی بقای بر تقلید میت, اشکال ندارد و بقای بر تقلید مجتهد میت باید به فتوای مجتهد مطلق زنده باشد; خواه فرد به آن عمل کرده باشد یا نه. اگر مجتهد متوفّا اعلم باشد، بقای بر تقلید او احتیاطاً واجب است و اگر مجتهد زنده اعلم باشد، عدول از مجتهد متوفا به مرجع زنده, واجب است.
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا جائز است که بانک این فائده را بگیرد؟ ظاهراً بلکه قطعاً گرفتن این فائده جائز نیست برای این که فائدهای است برای قرض و آن ربا است ولی بنابر آنچه در اول مسائل بانکی گفته شد چنانچه به یکی از آن عناوین شرعی تطبیق کند، مانعی ندارد بلکه میتوان گفت که گرفتن این فائده صحیح باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . خرجهایی را که انسان برای به دستآوردن فایده میکند، مانند دلالی و حمالی -که عینش یا عوضش باقی نمیماند- جزء مخارج کسب است که اگر به خود آن خرجها خمس تعلق نگرفته، از فایده کسب میتوان جای آن گذاشت، و آن مقدار را جزء فایده محسوب نکرد.
- [آیت الله سبحانی] کسی که از کسب و تجارت فائده ای برده، اگر مال دیگری هم دارد که خمس آن واجب نیست، می تواند مخارج سال خود را فقط از فائده کسب بردارد و به مصرف برساند.