آیا اسلام در درون خود جمهوریت دارد؟ اگر دارد، در کلمه جمهوری اسلامی جمهوری اضافه است و به جای آن باید می گفتن حکومت اسلامی، اگر در درون خود جمهوریت ندارد، پس اسلام ناقص است. با سلام و تشکر از مکاتبه با این مرکز و طرح سوالات و دیدگاههای خویش ، در پاسخ به این پرسش گفتنی است : از متون و منابع معتبر دینی، در باب (دولت) و (حکومت) چنین برمیآید که اسلام، بر شکل خاصی از ساختار نظام سیاسی، با جزئیات مشخص اصرار ندارد؛ بلکه اسلام فراتر از معرفی شکل خاصی از حکومت و متناسب با احکام ثابت و تغییرناپذیر خود، چارچوب کلی و کلانی را معرفی کرده که در درون خود، تغییرات و اشکال متنوعی را برمیتابد. اسلام نه به طور کلی مردم را به حال خود رها کرده که هر چه خواستند انجام دهند و نه شکل تنگ و محدودی را برای حکومت معرفی میکند که فقط در شرایط زمانی و مکانی محدودی قابل اجرا باشد. چارچوب کلانی که اسلام ارائه میدهد، از دامنه و خطوط وسیعی برخوردار است که همه اشکال صحیح و عقلایی حکومت در آن میگنجد. این چارچوب میتواند در زمانی با شکل و ساختار خاصی ظهور یابد و در زمان دیگر، با شکل و ساختاری دیگر؛ بدون آنکه آن دو با ماهیت اسلامی بودن حکومت تضاد و منافات پیدا کند. اصول کلی حاکم بر ساختار نظام سیاسی اسلام عبارت است از: 1. ضرورت مشروعیت الهی مجریان، 2. ضرورت اسلامیت قوانین، 3. توجه به جایگاه مهم مردم به عنوان مبدأ شکلگیری و کارآمدی همه نهادها، 4. خطاپذیری مجریان و ضرورت نظارت بر آنان.دیلمی، احمد، مقدمهای بر مبانی حقوقی - کلامی نظام سیاسی در اسلام، ص 149. با عنایت به شرایط و نیازمندیهای زمان و مکان، هر مدل که بیشترین انطباق را با این چارچوبها داشت؛ مورد تأیید اسلام است. حال چرا امام راحل(ره) از بین اشکال و مدلهای مختلف، نظام (جمهوری اسلامی) را برگزید؟ در پاسخ به این سؤال نکاتی به صورت مختصر ارائه میشود: یکم. اصطلاح (جمهوری) در فلسفه سیاسی مفهومی معین، ثابت و غیرقابل تغییر ندارد. این اصطلاح گاه در مقابل رژیم سلطنتی و گاه در برابر رژیم دیکتاتوری و خودکامه به کار میرود. این اصطلاح طیف وسیعی از حکومتهای متفاوت را شامل میشود؛ مثلاً نظام حکومتی در آمریکا، فرانسه و خیلی از کشورها، جمهوری است و حتی شوروی سابق -که رژیم سوسیالیستی داشت خود را جمهوری میخواند. بنابر این جمهوری شکلی از حکومت و نظام سیاسی است که میتواند محتواهای گوناگون و متفاوتی -اعم از توتالیر، دموکراتیک و اسلامی را پذیرا شود و منحصر در یک محتوا و نظام سیاسی خاص نباشد. دوم. ساختار نظام جمهوری اسلامی، نه در زمان پیامبر اکرم(ص) سابقه داشت و نه در زمان حضرت امیر(ع). علّت انتخاب این ساختار به دلیل، بیشترین انطباقپذیری آن با اصول و چارچوبهای کلی اسلام با توجه به شرایط و مقتضیات زمان حاضر است؛ زیرا با قید (اسلامیت) دو ویژگی مهم ساختار نظام سیاسی اسلام (ضرورت مشروعیت الهی حاکم و ضرورت اسلامیت قوانین)، رعایت شده است. با قید (جمهوریت) به مردم به عنوان مهمترین مبدأ شکلگیری و کارآمدی نهادهای حکومتی توجه شده و مقتضیات زمان و شکلگیری ساختارهای متناسب آن (مانند تفکیک قوا)، مدنظر قرار گرفته است. امام راحل(ره) در جواب خبرنگار روزنامه گاردین میفرماید: (ما خواهان استقرار یک جمهوری اسلامی هستیم و آن حکومتی است متکی به آرای عمومی. شکل نهایی حکومت با توجه به شرایط و مقتضیات کنونی جامعه ما توسط خود مردم تعیین خواهد شد)صحیفه نور، ج 2، ص 260. و در پاسخ سؤال دیگری میفرماید: (حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما از رویّه پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) الهام خواهد گرفت و متکی به آرای عمومی ملّت میباشد و نیز شکل حکومت با مراجعه به آرای ملّت تعیین میگردد).همان، ص 260. بنابر این اگر چه اصل جمهوریت نظام به عنوان شکل و مدل حکومتی و با ویژگیهای خاص خود (از قبیل تفکیک قوا، وجود قوای سهگانه و...) در منابع اسلامی سابقه ندارد؛ اما توجه به رأی مردم -که یکی از اصول مهم جمهوری استدر متون اسلامی جایگاه با اهمیتی دارد. در این خصوص میتوان به آیات و روایاتی که در مورد شورا، بیعت، مسؤولیت مردم، مسؤولیت عمومی مسلمین، اهتمام به امر مسلمین و... وجود دارد، توجه کرد. از طرف دیگر بین جمهوری - به مفهوم اسلامی شده آن با جمهوری در نگاه غربی تفاوت وجود دارد. جمهوری اسلامی، به معنای پذیرش همگانی و عمومی است و با معنای لغوی جمهور (عموم مردم)، تناسب دارد و تطبیق آن در جمهوری اسلامی -تحت ولایت فقیه به معنای پذیرفتن عموم مردم و توجه به جایگاه آنان در کارآمدی نظام است؛ نه در مشروعیت ولی فقیه و حاکم اسلامی. قید جمهوری در جمهوری اسلامی، به معنای آن است که عموم مردم، هم در ایجاد حکومت شرکت داشتهاند و هم در اداره جامعه و ادامه حکومت از طریق انتخاب مسؤولان کشور و شرکت در شوراها و همهپرسیها، دخالت دارند. روشن است که این معنای جمهوری با جمهوری به مفهوم غرب -که مشروعیت حکومت وابسته به آرای مردم استتفاوت دارد.جهت مطالعه بیشتر ر.ک: (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 6/100127537)
آیا اسلام در درون خود جمهوریت دارد؟ اگر دارد، در کلمه جمهوری اسلامی جمهوری اضافه است و به جای آن باید می گفتن حکومت اسلامی، اگر در درون خود جمهوریت ندارد، پس اسلام ناقص است.
آیا اسلام در درون خود جمهوریت دارد؟ اگر دارد، در کلمه جمهوری اسلامی جمهوری اضافه است و به جای آن باید می گفتن حکومت اسلامی، اگر در درون خود جمهوریت ندارد، پس اسلام ناقص است.
با سلام و تشکر از مکاتبه با این مرکز و طرح سوالات و دیدگاههای خویش ، در پاسخ به این پرسش گفتنی است :
از متون و منابع معتبر دینی، در باب (دولت) و (حکومت) چنین برمیآید که اسلام، بر شکل خاصی از ساختار نظام سیاسی، با جزئیات مشخص اصرار ندارد؛ بلکه اسلام فراتر از معرفی شکل خاصی از حکومت و متناسب با احکام ثابت و تغییرناپذیر خود، چارچوب کلی و کلانی را معرفی کرده که در درون خود، تغییرات و اشکال متنوعی را برمیتابد. اسلام نه به طور کلی مردم را به حال خود رها کرده که هر چه خواستند انجام دهند و نه شکل تنگ و محدودی را برای حکومت معرفی میکند که فقط در شرایط زمانی و مکانی محدودی قابل اجرا باشد. چارچوب کلانی که اسلام ارائه میدهد، از دامنه و خطوط وسیعی برخوردار است که همه اشکال صحیح و عقلایی حکومت در آن میگنجد. این چارچوب میتواند در زمانی با شکل و ساختار خاصی ظهور یابد و در زمان دیگر، با شکل و ساختاری دیگر؛ بدون آنکه آن دو با ماهیت اسلامی بودن حکومت تضاد و منافات پیدا کند.
اصول کلی حاکم بر ساختار نظام سیاسی اسلام عبارت است از:
1. ضرورت مشروعیت الهی مجریان،
2. ضرورت اسلامیت قوانین،
3. توجه به جایگاه مهم مردم به عنوان مبدأ شکلگیری و کارآمدی همه نهادها،
4. خطاپذیری مجریان و ضرورت نظارت بر آنان.دیلمی، احمد، مقدمهای بر مبانی حقوقی - کلامی نظام سیاسی در اسلام، ص 149.
با عنایت به شرایط و نیازمندیهای زمان و مکان، هر مدل که بیشترین انطباق را با این چارچوبها داشت؛ مورد تأیید اسلام است.
حال چرا امام راحل(ره) از بین اشکال و مدلهای مختلف، نظام (جمهوری اسلامی) را برگزید؟
در پاسخ به این سؤال نکاتی به صورت مختصر ارائه میشود:
یکم. اصطلاح (جمهوری) در فلسفه سیاسی مفهومی معین، ثابت و غیرقابل تغییر ندارد. این اصطلاح گاه در مقابل رژیم سلطنتی و گاه در برابر رژیم دیکتاتوری و خودکامه به کار میرود. این اصطلاح طیف وسیعی از حکومتهای متفاوت را شامل میشود؛ مثلاً نظام حکومتی در آمریکا، فرانسه و خیلی از کشورها، جمهوری است و حتی شوروی سابق -که رژیم سوسیالیستی داشت خود را جمهوری میخواند. بنابر این جمهوری شکلی از حکومت و نظام سیاسی است که میتواند محتواهای گوناگون و متفاوتی -اعم از توتالیر، دموکراتیک و اسلامی را پذیرا شود و منحصر در یک محتوا و نظام سیاسی خاص نباشد.
دوم. ساختار نظام جمهوری اسلامی، نه در زمان پیامبر اکرم(ص) سابقه داشت و نه در زمان حضرت امیر(ع). علّت انتخاب این ساختار به دلیل، بیشترین انطباقپذیری آن با اصول و چارچوبهای کلی اسلام با توجه به شرایط و مقتضیات زمان حاضر است؛ زیرا با قید (اسلامیت) دو ویژگی مهم ساختار نظام سیاسی اسلام (ضرورت مشروعیت الهی حاکم و ضرورت اسلامیت قوانین)، رعایت شده است. با قید (جمهوریت) به مردم به عنوان مهمترین مبدأ شکلگیری و کارآمدی نهادهای حکومتی توجه شده و مقتضیات زمان و شکلگیری ساختارهای متناسب آن (مانند تفکیک قوا)، مدنظر قرار گرفته است.
امام راحل(ره) در جواب خبرنگار روزنامه گاردین میفرماید: (ما خواهان استقرار یک جمهوری اسلامی هستیم و آن حکومتی است متکی به آرای عمومی. شکل نهایی حکومت با توجه به شرایط و مقتضیات کنونی جامعه ما توسط خود مردم تعیین خواهد شد)صحیفه نور، ج 2، ص 260. و در پاسخ سؤال دیگری میفرماید: (حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما از رویّه پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) الهام خواهد گرفت و متکی به آرای عمومی ملّت میباشد و نیز شکل حکومت با مراجعه به آرای ملّت تعیین میگردد).همان، ص 260.
بنابر این اگر چه اصل جمهوریت نظام به عنوان شکل و مدل حکومتی و با ویژگیهای خاص خود (از قبیل تفکیک قوا، وجود قوای سهگانه و...) در منابع اسلامی سابقه ندارد؛ اما توجه به رأی مردم -که یکی از اصول مهم جمهوری استدر متون اسلامی جایگاه با اهمیتی دارد. در این خصوص میتوان به آیات و روایاتی که در مورد شورا، بیعت، مسؤولیت مردم، مسؤولیت عمومی مسلمین، اهتمام به امر مسلمین و... وجود دارد، توجه کرد.
از طرف دیگر بین جمهوری - به مفهوم اسلامی شده آن با جمهوری در نگاه غربی تفاوت وجود دارد. جمهوری اسلامی، به معنای پذیرش همگانی و عمومی است و با معنای لغوی جمهور (عموم مردم)، تناسب دارد و تطبیق آن در جمهوری اسلامی -تحت ولایت فقیه به معنای پذیرفتن عموم مردم و توجه به جایگاه آنان در کارآمدی نظام است؛ نه در مشروعیت ولی فقیه و حاکم اسلامی. قید جمهوری در جمهوری اسلامی، به معنای آن است که عموم مردم، هم در ایجاد حکومت شرکت داشتهاند و هم در اداره جامعه و ادامه حکومت از طریق انتخاب مسؤولان کشور و شرکت در شوراها و همهپرسیها، دخالت دارند.
روشن است که این معنای جمهوری با جمهوری به مفهوم غرب -که مشروعیت حکومت وابسته به آرای مردم استتفاوت دارد.جهت مطالعه بیشتر ر.ک: (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 6/100127537)
- [سایر] چرا امام راحل(ره) از بین اشکال و مدلهای مختلف حکومت، نظام (جمهوری اسلامی) را برگزیدند؛ در حالی که نظام جمهوری در اسلام و سیره معصومین نبوده است؟
- [سایر] حکومت فعلی ایران- جمهوری اسلامی- چه برتری هایی نسبت به حکومت شاه دارد؟
- [سایر] در تعریف اصطلاح «جمهوری اسلامی»، آیا باید «جمهوریت» و «اسلامیت» را از هم جدا یا بههم پیوسته بدانیم؟
- [سایر] معنی حکومت اسلامی چیست؟ و چه تفاوتی با جمهوری اسلامی دارد؟
- [سایر] انگیزه برپایی حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی از چه هنگام در امام خمینی ایجاد شد؟
- [سایر] رابطه بین حکومت دینی با جمهوریت و دموکراسی بر چه اساسی است؟ آیا حکومت دینی با جمهوریت و دموکراسی تعارض دارد؟
- [سایر] سوال: چرا امام راحل(ره) از بین اشکال و مدلهای مختلف حکومت، نظام (جمهوری اسلامی) را برگزیدند؛ در حالی که نظام جمهوری در اسلام و سیره معصومین نبوده است؟
- [سایر] چرا حکومت حضرت علی(ع) بسیار کوتاه بود در حالی که حکومت جمهوری اسلامی ایران دوام بسیاری داشته است؟
- [سایر] نظر مرحوم علامه طباطبایی(ره) در مورد حکومت بر اساس اسلام و به طور خاص مدل فعلی حکومت (جمهوری اسلامی ایران) و (ولایت فقیه) چه بوده است؟ آیا درست است که ایشان مخالف این مدل بوده اند؟
- [سایر] اضافه کردن کلمه اسلامی به انتهای نام یک علم (مثل پزشکی اسلامی، اقتصاد اسلامی و ...) چه معنایی دارد؟
- [آیت الله مظاهری] زمینهایی که در اصل آباد بوده مانند جنگلها و نیزارها ملک حکومت اسلامی است و هر کس در آن تصرّف و اصلاح نماید مالک میشود مگر آنکه حکومت اسلامی منع نماید.
- [آیت الله مظاهری] علفها و بوتههای بیابان و ماهیهای دریاها و رودخانهها و پرندگان هوا و حیوانات صحرا و مانند اینها ملک حکومت اسلامی است ولی اگر کسی آنها را تصرّف کند مالک میشود مگر اینکه حکومت اسلامی جلوگیری نماید.
- [آیت الله مظاهری] آنچه که در زمینهای موات باشد مانند بوته و درخت و سنگ و معدن و غیره، مانند خود زمین ملک حکومت اسلامی است ولی اگر کسی در آنها تصرّف کند مالک میشود مگر آنکه حکومت اسلامی ممانعت نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر حکومت اسلامی معدنی را استخراج کند خمس به آن تعلق نمی گیرد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر ذمّی زمینی را از مسلمان بخرد باید خمس آن را به حکومت اسلامی بدهد و همچنین اگر خانه یا مغازه و مانند اینها را بخرد باید خمس زمین آن را بدهد و اگر خمسش را ندهد و به مسلمان دیگری بفروشد و یا مسلمانی آن زمین را از او ارث ببرد، بر مسلمان واجب است که خمس آن زمین را بدهد.
- [آیت الله سبحانی] اگر حکومت اسلامی معدنی را استخراج کند، خمس به آن تعلق نمی گیرد. 3 گنج
- [آیت الله مظاهری] در صورت تشکیل حکومت اسلامی قاضی باید از طرف حاکم وقت منصوب باشد و اگر منصوب نباشد نباید قضاوت نماید.
- [آیت الله مظاهری] حکومت اسلامی در تعزیرات چنانکه میتواند تأدیب کند، میتواند جریمه مالی یا زندان یا تبعید و مانند اینها بنماید.
- [آیت الله مظاهری] زمینهایی که صاحب معیّنی ندارد و آثاری از آبادی در آن نیست چه در اصل بایر باشد مانند بیابانها و کوهها و درّهها و چه بعد از آباد شدن بایر شده باشد مثل زمینهایی که صاحبان آنها از آن اعراض کرده باشند ملک حکومت اسلامی است ولی اگر کسی آن را آباد کند مالک میشود مگر در صورتی که حکومت اسلامی ممانعت نماید.
- [آیت الله مظاهری] همه آبها چه زیرزمینی باشد یا روی زمین مانند دریاها و رودخانهها و نهرها و برکهها و چشمههایی که مالک معیّن ندارند ملک حکومت اسلامی است و هر کس در آنها تصرّف کند مالک میشود ولی حکومت اسلامی میتواند از آن جلوگیری نماید.