دانشگاه و دانشجو از دیدگاه امام خمینی؟
دانشگاه و دانشجو از دیدگاه امام خمینی؟ غیر سیاسی کردن دانشگاه ها پروژه استعماری برای جوانهای غیر روحانی- چه دانشگاهی ها و چه سایر جوانها- باطرزهای دیگری نقشه کشیدند تا آنها در میدان سیاست حاضر نباشند، و در اموری که کشور احتیاج به آن دارد دخالت نکنند. عدّه کثیری که در دانشگاهها و در مدارس بودند، با گماردن معلّمین و اساتیدی که بسیاری از آنها بر خلاف مسیر اسلام و بر خلاف مسیر ملت اسلامی بودند [و] جوانهای ما را از آن راه منحرف می کردند، و آنها را مانع می شدند از اینکه برای اسلام زحمت بکشند. 14 اسفند 1359 دانشگاه اسلامی معنای سلبی اجرای اداب الصلوه آنکه ما اصرار داریم به اینکه دانشگاه که مغز متفکر یک ملت است، باید از وابستگیهای به شرق و غرب کنار برود و نمی شود که کنار برود الّا اینکه فرم اسلامی پیدا بکند، آن این نیست که دانشگاه ما نباید علم و صنعتی تحصیل کند، بلکه باید فقط همین آداب صلوة را به جا بیاورد! این یک مغالطه ای است که تا صحبت (دانشگاه اسلامی) می شود و اینکه باید انقلاب فرهنگی پیدا بشود، فریاد می زنند آنهایی که می خواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً، به طرف غرب بکشانند، که اینها با تخصص مخالف اند، با علم مخالف اند. خیر، ما با تخصص مخالف نیستیم؛ با علم مخالف نیستیم؛ با نوکری اجانب مخالفیم. 4 خرداد 1360 معنای ایجابی 1- رفع احتیاجات ملت و مردم دانشگاه نتوانسته آن خدمت خودش را بکند به این ملت. دانشگاه در خدمت دیگران بوده است. جوانهای ما را دانشگاهها اینطور کردند. الآن هم دنبال این هستند که نگذارند این دانشگاه یک دانشگاهِ در خدمت خود مردم باشد. ما که می گوییم دانشگاه اسلامی، ما می خواهیم که یک دانشگاهی داشته باشیم که روی احتیاجاتی که این ملت داشته باشد، کرسی داشته باشد و برای ملت باشد. تربیت نبوده است در این دانشگاه، تربیت بر ضد بوده است .. 3 خرداد 1359 2- مهار طبیعت برای واقعیت فرق بین دانشگاههای غربی و دانشگاههای اسلامی باید در آن طرحی باشد که اسلام برای دانشگاهها طرح می کند. دانشگاههای غربی- به هر مرتبه ای هم که برسند- طبیعت را ادراک می کنند، طبیعت را مهار نمی کنند برای معنویت. اسلام به علوم طبیعی نظر استقلالی ندارد. تمام علوم طبیعی- به هر مرتبه ای که برسند- باز آن چیزی که اسلام می خواهد نیست. اسلام طبیعت را مهار می کند برای واقعیت؛ و همه را رو به وحدت و توحید می برد. تمام علومی که شما اسم می برید و از دانشگاههای خارجی تعریف می کنید- و تعریف هم دارد- اینها یک ورق از عالم است؛ آن هم یک ورق نازلتر از همه اوراق. عالَم، از مبدأ خیر مطلق تا منتها الیه، یک موجودی است که حَظِ طبیعی اش یک موجود بسیار نازل است؛ و جمیع علوم طبیعی در قبال علوم الهی بسیار نازل است؛ چنانکه تمام موجودات طبیعی در مقابل موجودات الهی بسیار نازل هستند. فرق مابین اسلام و سایر مکتبها- نه مکتبهای توحیدی را عرض نمی کنم- بین مکتب توحیدی و سایر مکتبها، که بزرگترینش اسلام است، این است که اسلام در همین طبیعت یک معنای دیگری می خواهد، در همین طب یک معنای دیگری می خواهد، در همین هندسه یک معنای دیگری را می خواهد، در همین ستاره شناسی یک معنای دیگری می خواهد …..کسی که مطالعه کند در قرآن شریف این معنا را، می بیند که جمیع علوم طبیعی جنبه معنوی آن در قرآن مطرح است نه جنبه طبیعی آن. تمام تعقلاتی که در قرآن واقع شده است و امر به تعقل، امر به اینکه محسوس را به عالم تعقل ببرید و عالم تعقل؛ عالمی است که اصالت دارد و این طبیعت، یک شبحی است از عالم؛ 13 تیر 1358 3- تعریف سلبی و ایجابی از علم اسلامی بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاهها را می خواهند و می خواهند دانشگاهها اسلامی باشد این است که گمان کردند که- این اشخاص توهّم کردند که- علوم دو قسم است: هر علمی دو قسم است. علم هندسه یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. علم فیزیک یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم، اسلامی و غیراسلامی ندارد. و بعضی توهّم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاهها اسلامی بشود؛ یعنی فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد. یعنی همان شأنی را که مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاهها هم همان تدریس بشود. اینها اشتباهاتی است که بعضی می کنند، یا خودشان را به اشتباه می اندازند. آنچه که ما می خواهیم بگوییم این است که دانشگاههای ما، دانشگاههای وابسته است. دانشگاههای ما دانشگاههای استعماری است. دانشگاههای ما اشخاصی را که تربیت می کنند، تعلیم می کنند، اشخاصی هستند که غربزده هستند. معلمینْ بسیاری شان غربزده هستند و جوانهای ما را غربزده بار می آورند. ما می گوییم که دانشگاههای ما یک دانشگاههایی که برای ملت ما مفید باشد، نیست… ما که می گوییم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادی داشته باشد و اسلامی باشد، نه این است که فقط علوم اسلامی را در آنجا تدریس کنند. نه اینکه علوم دو قسمند. هر علمی دو قسم است: یکی اسلامی و یکی غیراسلامی…. ما که می گوییم باید بنیاداً اینها تغییر بکند، می خواهیم بگوییم که دانشگاههای ما باید در احتیاجاتی که ملت دارند، در خدمت ملت باشند، نه در خدمت اجانب. ما معلمینی که در مدارس ما، اساتیدی که در دانشگاههای ما هستند بسیاری از آنها در خدمت غربند. جوانهای ما را شستشوی مغزی می دهند. جوانهای ما را تربیت فاسد می کنند. ما نمی خواهیم بگوییم ما علوم جدیده را نمی خواهیم. ما نمی خواهیم بگوییم که علوم دو قسم است که بعضی مناقشه می کنند. عمداً یا از روی جهالت. ما می خواهیم بگوییم دانشگاههای ما اخلاق اسلامی ندارد.لکن باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی که در دانشگاه تحصیل می شود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد. 1 اردیبهشت 1359 4- پرورش مغزهای مستقل اسلام کوشش دارد که علم را در مغزهای مستقل، در مغزهایی که به طرف شرق و غرب نیستند، در مغزهایی که به اسلام فکر می کنند، بار بیاورد. و این استقلال است که می تواند کشور ما را مستقل کند. اشرافیت معرفتی روشن فکر دانشگاهی عامل عقب ماندگی تمام عقب ماندگیهای ما به خاطر عدم شناخت صحیح اکثر روشنفکران دانشگاهی از جامعه اسلامی ایران بود، و متأسفانه هم اکنون هم هست. اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع خورده است از دست اکثر همین روشنفکران دانشگاه رفته ای، که همیشه خود را بزرگ می دیدند و می بینند و تنها حرفهایی می زدند و می زنند که دوست به اصطلاح روشنفکر دیگرش بفهمد، و اگر مردم هیچ نفهمند، نفهمند. زیرا دیگر چیزی که مطرح نیست مردمند، و تمام چیزی که مطرح است خود اوست، برای اینکه بدآموزیهای دانشگاهی زمان شاه، روشنفکر دانشگاهی را طوری بار می آورد که اصولًا ارزشی برای خلق مستضعف قائل نبود و متأسفانه هم اکنون هم نیست .. 1 فروردین 1359 ضرورت اعتماد به نفس شما می دانید بیشتر کسانی که در دانشگاه بزرگ شده اند در عین حال که بعضی از آنان نماز هم می خوانند ولی معتقدند ایران باید زیر نظر کشورهای بیگانه باشد. می گویند ایران نمی تواند خودش را اداره کند. آیا ایرانی که با تمام فشارها خودش را حفظ کرده و انقلابش را به کشورهای دیگر صادر و ملتهای دیگر را بیدار نموده است، نمی تواند خودش را اداره کند؟ چرا! باید کاری کنید که دانشگاههایمان روش توده های مردم را داشته باشد که اگر ملتی چیزی را خواست، خلافش را نمی توان بر آن تحمیل کرد. 27 فروردین 1364 اتحاد توحید، قطع دست غارت گران بیت المال به دوستان دیگر بپیوندید، و با شعار توحید و اسلام، دست … گروه نفتخوار را از کشور خود قطع کنید، و به آغوش اسلام برگردید، 4 آبان 1357 استراتژی برخورد با اغتشاش گران ضرورت عمل مستقیم خود جریان های دانشجویی و عدم انتظار برای اساتید، تجمع و بحث چهره به چهره آقا شما نشسته اید که چهار تا کمونیست بیایند در دانشگاه و قبضه کنند دانشگاه را!؟ شما مگر کمتر از آنها هستید؟ عدد شما بیشتر از آنهاست؛ حجت شما بالاتر از آنهاست. شما این مسائل را که بگویید، خیانت اینها را می توانید واضح بکنید در آن مکان، در دانشگاه. خیانتشان را می توانید واضح بکنید که خودشان بگذارند بروند. بایستید، صحبت کنید. بگویید آقا، خوب بیایید یکی یکی بگویید ببینم شما چکاره هستید آمده اید توی دانشگاه دارید اخلال می کنید؟ می خواهید چه بکنید؟ می خواهید درس بگویید برایمان؟ شما کار خودتان را اول حساب بکنید که چکاره هستید توی این مملکت. شما از اهل این مملکت هستید، یا عمال غیر هستید خودتان را به ما می چسبانید؟ بایستید آقا بگویید. البته باید اشخاصی هم که گوینده هستند بیایند در دانشگاه …در هر صورت عمده، فعالیت خود شماهاست….اینها تودهنی می خواهند آقا! عدد شما زیادتر است؛ حجت شما بالاتر است؛ خیانت آنها واضح است. گفتن می خواهد. اجتماع بکنید، بگویید مطالب را. یک رئیس، یک معلم را که می بینید کمونیستی است بیرونش کنید از دانشگاه. من نمی گویم حالا جنگ بکنید با آنها، جنگ نمی خواهیم حالا بشود، اگر یکوقتی منتهی به این شد، به یک روز اینها را بیرونشان می کنیم! اما حالا نمی خواهیم یک جنگی بشود؛ می خواهیم حالا با ملایمت بشود؛ اما خوب، با صحبت. آنها صحبت می کنند؛ شما هم صحبت بکنید. شما ننشینید یکی دیگر برایتان صحبت بکند؛ یک روحانی بیاید صحبت کند؛ خودتان بروید، هر کدامتان می توانید، در مقابل آنها بایستید صحبت کنید. آن می گوید؛ شما هم بگویید. آن وقت یکی یکی انگشت بگذارید روی کارهایشان که تو این کاری که می کنی برای چیست؟ تو، تو تابع کی هستی که این کارها را می کنی؟ تو ایرانی هستی و این کار را می کنی، یا امریکایی هستی یا شوروی؟ یا برای آنها کار می کنی، یا برای ایران. اگر برای آنها کار می کنی، جای شما اینجا نیست، برو آنجاها کار بکن. 23 خرداد 1358 ضرورت جلوگیری، شفاف سازی و بحث چهره به چهره باید جلویشان را بگیرید. مسائل را به آنها بگویید؛ در دانشگاه بنویسید، منتشر کنید. کسانی که برخلاف این هستند، بروید یکی یکی پیش آنها، بروید بگویید شما اینکاره هستید. شما چه می گویید باز به ما؟ چطور می خواهید یک دانشگاه را در دست بگیرید در صورتی که اخلالگر هستید؟ یک اخلالگر دزد که نمی تواند دانشگاه را اداره کند … باید جلویشان را بگیرید. مسائل را به آنها بگویید؛ در دانشگاه بنویسید، منتشر کنید. کسانی که برخلاف این هستند، بروید یکی یکی پیش آنها، بروید بگویید شما اینکاره هستید. شما چه می گویید باز به ما؟ چطور می خواهید یک دانشگاه را در دست بگیرید در صورتی که اخلالگر هستید؟ یک اخلالگر دزد که نمی تواند دانشگاه را اداره کند … 23 خرداد 1358 بیرون کردن مفسدین و ایستادن مقابل آن ها اینها می خواهند دانشگاه را نگذارند آدم تویش پیدا بشود و شما جدیت کنید که آدم پیدا بشود. شما جدیت کنید که این اشخاصی که حالا افتاده اند توی دانشگاهها و دارند فساد می کنند، خودتان بیرونشان کنید. نیایید شکایت کنید که در دانشگاه یک کسی آمده و دارد حرف می زند. خوب، برو مقابلش بایست. بگو آقا تو چه می گویی؟ تو برای ملت دلت می سوزد؟ اگر برای ملت دلت می سوزد 25 خرداد 1358 جلوگیری از اغتشاش گران مهم این است که اینها در این جمعیتی که اخلالگرند در اقلیت واقعند. اکثر که اینطور نیستند که اخلالگر باشند و این جمعیتِ اکثر باید از اختلافاتی که خودشان اگر در بینشان هست، دست بردارند و با اجتماع خودشان بدون اینکه یک درگیری، یک اختلاف عملی بشود، با اجتماع خودشان اینها را از صحنه خارج کنند که نتوانند آنها فعالیت بکنند. مهم این است که خود کسانی که در دانشگاهها هستند، در مواردی هستند که آموزش و پرورش هست در آن، چه اساتید و چه جوانهایی که آنجا هستند، اینها خودشان به طور معقولی جلوگیری بکنند، چون اینها حرفی ندارند. اخلالگرها حرفی ندارند، همان فقط می خواهند اخلال کنند. اگر هر کدام [مدعی ] شد جلویش بروند بگویند خوب شما چه حرفی دارید؟ حرفت را بزن. خواهید فهمید که حرف ندارند. فقط حرف همه شان این است که اخلال کنند، نگذارند یک کاری انجام بگیرد و این مهمش دست خود دانشگاهیها و دانشسراها و خود اساتید و غیر اساتید هست که در این امر کمک کنند. 24 شهریور 1358 مشورت و مطالعه، عدم درگیری، بحث چهره به چهره شما از این به بعد ان شاء اللَّه وقتی که دانشگاهها باز بشود، مبتلای به این مسائل هستید و باید با هوشمندی و با مطالعه و با مشورت بین خودتان افرادی را که می بینید یا به اسم آزادی و نمی دانم این حرفها، که می خواهند یک آزادی خاصی در کار باشد، دلبخواهی در کار باشد، نه آزادی مطلق، یا به اسم دمکراسی و امثال ذلک، الفاظ جالبی که در هیچ جای دنیا معنایش پیدا نشده تا حالا، هرکس برای خودش یک معنایی می کند، به اینطور چیزها گرفتار هستید که اینها می خواهند عمل بکنند ..و شما باید با کمال توجه و بدون هیچ درگیری- درگیری صحیح نیست، نباید ما به آنها یک صورت حق به جانبی بدهیم. وقتی درگیری شد و اکثریت شما دارید و فرض کنید که آنها را کتک زدید و چه کردید، این به نظر شاید اشخاصی بیاید به اینکه اینها حجتی نداشتند، کتک زدند، متوسل به زور شدند- اینها هر کدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، یک مطلبی را گفتند، بروید جلویش بگویید: چه می گویید؟ یکوقت می خواهد هیاهو کند، که اکثراً اینطوری هستند، اینها را سرانشان که وادار می کنند به هیاهو، جمع بشوید دورش بگویید؛ آقا بنشین صحبتهایت را بکن. ببینید هیچ صحبت ندارد، فقط همین است که یک تشنجی ایجاد کند و نگذارد دانشگاه باز بشود و نگذارد دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد. بدون اینکه با آنها جنگ و نزاع داشته باشید، با آنها به این نحو مقابله کنید. یا آنها اگر یک اجتماع صد نفری، هزار نفری، می کنند، شما ده، بیست هزار نفر را اجتماع کنید، مسائل خودتان را بگویید، دعوا هم نکنید؛ این باید انجام بگیرد. 29 شهریور 1358 بحث با منحرفین اسلام دین مستند به برهان و متکی به منطق است؛ و از آزادی بیان و قلم نمی هراسد، و از طرح مکتبهای دیگر، که انحراف آنها در محیط خود آن مکتبها ثابت و در پیش دانشمندان خودشان شکست خورده هستند، باکی ندارد. شما دانشجویان محترم! نباید با پیروان مکتبهای دیگر با خشونت و شدت، رفتار و درگیری و هیاهو راه بیندازید. خود با آنان به بحث و گفتگو برخیزید، و از دانشمندان اسلامی دعوت کنید با آنان در بحث بنشینند، تا تهی بودن دست آنان ثابت شود. و اگر آنان با جنجال و هیاهو با شما مواجه شدند، از آنان اعراض کنید؛ و با خونسردی بگذرید که یکی از نقشه های آنها آن است که شما را به درگیری بکشند و از آن استفاده غیر مشروع کنند. ما با آزادی و منطق موافق، ولی اگر توطئه و خرابکاری باشد، تکلیف دیگری داریم. 31 شهریور 1358 قیام شجاعانه مقابل انحرافات و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد .. 15 خرداد 1368٫ ضرورت اتحاد گروه گروه شدن برای جلوگیری از بیداری است متفکرهای ما، روشنفکرهای ما، همه دانشجویان و دانشگاهیان، بدانند که نقشه این است و آثارش را ما داریم می بینیم. این گروه گروه شدنها برای همین است که نگذارند این انسجامی که بوده حفظ شود. می خواهند نگذارند مردم بیدار بشوند و راه خودشان را پیدا کنند؛ همان راهی را که اسلام دستور داده که همه با هم باشید. خداوند واعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِیعاً ولَا تَفَرَّقُوا (1) را بر مردم واجب کرده. همه با هم باشید و تفرق در کار نباشد. با تفرق همه فسادها هست. و با تمسک به خداوند همه صلاح و سعادتها هست 6 تیر 1358 اتحاد گروه های دانشجویی و تشکیل گروه فراگیر ملی اسلامی آنچه کراراً تذکر داده ام، و رمز پیروزی است؛ اتحاد گروههای دانشجویی و تشکیل یک گروه اسلامی- ملی است در مقابل منحرفان که کوشش دارند تفرقه بیفکنند، و شما جوانان عزیز را- که امید کشور هستید و سعادت و ترقی میهن بسته به فعالیت شماست- به تباهی بکشند و نگذارند در راه تعالی کشور قدم بردارید، و به علم و ادب- که مایه پیشرفت و رهایی از استعمار و استثمار نو و کهنه است- اشتغال پیدا کنید. 31 شهریور 1358 پرهیز از گروه گروه شدن به دانشگاهیها عرض می کنیم که اینقدر گروه، گروه نشوید، شما دشمن دارید؛ در مقابل دشمن باید مجهز بشوید، مجهز شدن به این است که با هم یک گروه با وحدت کلمه، اگر شما یک گروه بشوید، جوانهای معتقد مسْلم ما که بحمداللَّه اکثر دانشگاه را در قبضه دارند، اگر اینها هی گروه، گروه نشوند و با هم مجتمع بشوند، چهار تا آدمی که معوج و منحرف است یا به اینها ملحق می شود که ان شاء اللَّه ملحق بشود؛ و یا گورش را گُم می کند و می رود. شما منتظر این نشوید که دولت بیاید جلو بگیرد، یا ملت بیاید جلو بگیرد، خودتان با اجتماع خودتان، بدون اینکه دعوایی راه بیندازید، بدون اینکه درگیری در کار باشد، با اجتماع خودتان، با وحدت کلمه خودتان؛ جلوی این توطئه ها را بگیرید. فردا دانشگاه باز می شود، جلو بگیرید از این توطئه ها. توطئه گرها دشمن شما هستند؛ دشمن ملت شما هستند. 23 شهریور 1358 مرکز تربیت قرار دادن دانشگاه همه مملکت باید مشغول بشوند برای اصلاح خودشان. اول اصلاح آدمها را بکنند که مقدم بر همه چیز است. دانشگاهها را مرکز تربیت قرار بدهید. 14 دی 1358 خواندن هر درس با الهی کردنش هر درسی می خواهند بخوانند مانع ندارد، درس هایی که [مفید] است، اسلام با همه [درسها]، الّا بعضی از درس ها استثنا کرده، با همه موافق است. اما آنی که برای ماها فایده دارد این است که ما بخواهیم همین اسلامی بودن را الهی اش کنیم، بخواهیم الهی باشد این کار ما، برای خدا کار بکنیم، 19 آذر 1364 درست کردن انسان مقدم بر همه چیز آن چیزی که مطرح است پیش انبیا انسان است. آن چیز، چیز دیگر نیست؛ انسان مطرح است پیش انبیا؛ چیز دیگر پیش انبیا مطرح نیست. همه چیز به صورت انسان باید درآید. می خواهند انسان درست کنند. انسان که درست شد، همه چیز درست می شود. 16 خرداد 1358 ضرورت رو به معنویت بردن دانشگاه دانشگاه را باید شما روبه خدا ببرید، رو به معنویت ببرید و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم برای خدا خوانده بشود. اگر این را توانستید که شما برای این کار بروید و این کار را بکنید، در کارتان موفقید، چه برسید به مقصدتان، چه نرسید به مقصدتان. 19 آذر 1364 اشکال نداشتن گرفتن علم از غرب به شرط غربی نشدن نباید اگر صنعتی از آنها می گیریم انگلیسی یا روسی یا امریکایی بشویم، بلکه باید مسلمان بود. البته استفاده از علوم و گرفتن آن از دیگران مانعی ندارد، ولی باید توجه داشت که از جایی علوم را بگیریم که نخواهند ما را منحرف کنند که در سابق اگر مقداری از علوم و تخصصها را به ما می دادند، می خواستند ما را از همه چیزمان منحرف نموده و مصرفی بار بیاورند. 24 آبان 1362 عالم سازی نه تربیت بروکرات دانشگاه باید عالِم درست کند نه اداری. اداری یک مسئله کوچکی است. حالا یک احتیاجی هست. البته باید برود آنجا. اما دانشگاه باید عالم درست کند. دانشگاه باید اشخاصی را درست کند که مملکت خودش را اداره کند از حیث علمیت. اداره کند از حیث فرهنگ. نه اینکه غایت آمال این باشد، یک چیزی دستش بیاید برود توی یک اداره ای بنشیند مهمل. کار هم بود، خوب بود. اما کار نیست توی ادارات. یک اداره که نمی تواند اینهمه جمعیت را بپذیرد. جز این است که بروند آنجا بودجه مملکت را بیخودی صرف بکنند، خودشان هم مهمل بار بیایند. یک قوه فعاله مهمل بار می آید و بودجه مملکت را هم از بین می برد. اینها باید اصلاح بشود .. 14 دی 1358 ضرورت استقلال ما با تخصص هیچ مخالفتی نداریم و آن چیزی که ما با آن مخالفیم وابستگی مغزهای جوانهای ما به خارج، شرق و غرب است. دانشگاههای ما الّا عده معدودی، یا در صدد نبودند که این وابستگی را بردارند یا در صدد بودند که وابسته کنند این مغزها را به خارج. ما می خواهیم که اگر بیماری پیدا [شد] این طور نباشد که بگویند که باید حتماً بروید به انگلستان، حتماً بروید به امریکا. ما می خواهیم که همانطوری که یک امریکایی اگر مریض شد به ایران نمی آید و یک انگلیسی اگر مریض شد به ایران نمی آید، یک ایرانی هم اگر مریض شد، جای دیگر نرود. ما یک همچو تخصصی می خواهیم که جوری بار بیاورد کشور را و جوانهایی که در رأس امور کشور هستند که اینها مغزهایشان وابسته نباشد و فکری جز اسلام و ایران در سرشان نباشد. 4 خرداد 1360 یادگرفتن از غرب بدون غربی شدن، مخالفت با تمدن وارداتی این جوانهای ما را یک جوری بار بیاورید که خودشان بفهمند که خودشان یک چیزی اند. نگویند که ما باید گیر غرب باشیم، نگویند که ما باید غربی باشیم، شرقی باشند. اگر از غرب هم صنعتی می آید، یاد بگیرند، اما غربی نشوند، یاد گرفتن مسئله یک چیزی است و مغز را غربی کردن و از خودش غافل شدن، مسئله دیگر است ..ما با تمدن مخالف نیستیم، با تمدن صادراتی مخالفیم. تمدن صادراتی ما را به این روز نشانده است .. 14 دی 1358 ضرورت تعهد به قواعد اسلام و توحید در علوم انسانی البته علوم انسانی محتاج به یک انسانهای متعهد دارد. انسانی که تعهد به قواعد اسلام ندارد و تعهد به آن زیربنایی که توحید است ندارد، در علوم انسانی نمی تواند عملی انجام بدهد الّا انحراف و این قابل پذیرش نیست. در سایر رشته هایی که در دانشگاه هست آن چیزی که مورد نظر است این است که اساتید مشغول به کار خودشان باشند و توطئه در کار نباشد. 24 فروردین 1360 ضرورت رجوع به قرآن هان ای حوزه های علمیه و دانشگاههای اهل تحقیق! بپاخیزید و قرآن کریم را از شرّ جاهلان مُتنسِّک و عالمان متهتک که از روی علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته و می تازند، نجات دهید. و اینجانب از روی جِد، نه تعارف معمولی، می گویم از عمر به باد رفته خود در راه اشتباه و جهالت تأسف دارم. و شماای فرزندان برومند اسلام! حوزه ها و دانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار کنید. تدریس قرآن در هر رشته ای از آن را مَحطّ نظر و مقصد اعلای خود قرار دهید. مبادا خدای ناخواسته در آخر عمر که ضعف پیری بر شما هجوم کرد از کرده ها پشیمان و تأسف بر ایام جوانی بخورید همچون نویسنده .. 16 مرداد 1365 تحمل برداشت های دینی جوانان، تلفیق فرهنگ فلسفی و نظری حوزه با فرهنگ تجربی دانشگاه علما و روحانیون ان شاء اللَّه به همه ابعاد و جوانب مسئولیت خودآشنا هستند ولی از باب تذکر و تأکید عرض می کنم امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی مان احساس می کنند که می توانند اندیشه های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز حرفهای آنان را بشنوند. و اگر بیراهه می روند، با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید. و باید به این نکته توجه کنید که نمی شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فوراً انگِ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یکباره به وادی تردید و شک انداخت. اینها که امروز اینگونه مسائل را عنوان می کنند مسلماً دلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان می تپد، و الّا داعی ندارند که خود را با طرح این مسائل به دردسر بیندازند. اینها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه ای است که خود فکر می کنند. به جای پرخاش و کنار زدن آنها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مأیوس نشوید. در غیراین صورت خدای ناکرده به دام لیبرالها و ملیگراها و یا چپ و منافقین می افتند؛ و گناه این کمتر از التقاط نیست. وقتی ما می توانیم به آینده کشور و آینده سازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بها دهیم، و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم، و به همه شیوه ها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان می شود احاطه داشته باشیم. فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیرحوزه ای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصله ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد .. 29 تیر 1367 منبع: بنیاد تبیین اندیشه های امام خمینی ره در دانشگاه ها
عنوان سوال:

دانشگاه و دانشجو از دیدگاه امام خمینی؟


پاسخ:

دانشگاه و دانشجو از دیدگاه امام خمینی؟

غیر سیاسی کردن دانشگاه ها پروژه استعماری
برای جوانهای غیر روحانی- چه دانشگاهی ها و چه سایر جوانها- باطرزهای دیگری نقشه کشیدند تا آنها در میدان سیاست حاضر نباشند، و در اموری که کشور احتیاج به آن دارد دخالت نکنند. عدّه کثیری که در دانشگاهها و در مدارس بودند، با گماردن معلّمین و اساتیدی که بسیاری از آنها بر خلاف مسیر اسلام و بر خلاف مسیر ملت اسلامی بودند [و] جوانهای ما را از آن راه منحرف می کردند، و آنها را مانع می شدند از اینکه برای اسلام زحمت بکشند.
14 اسفند 1359
دانشگاه اسلامی
معنای سلبی
اجرای اداب الصلوه
آنکه ما اصرار داریم به اینکه دانشگاه که مغز متفکر یک ملت است، باید از وابستگیهای به شرق و غرب کنار برود و نمی شود که کنار برود الّا اینکه فرم اسلامی پیدا بکند، آن این نیست که دانشگاه ما نباید علم و صنعتی تحصیل کند، بلکه باید فقط همین آداب صلوة را به جا بیاورد! این یک مغالطه ای است که تا صحبت (دانشگاه اسلامی) می شود و اینکه باید انقلاب فرهنگی پیدا بشود، فریاد می زنند آنهایی که می خواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً، به طرف غرب بکشانند، که اینها با تخصص مخالف اند، با علم مخالف اند. خیر، ما با تخصص مخالف نیستیم؛ با علم مخالف نیستیم؛ با نوکری اجانب مخالفیم.
4 خرداد 1360
معنای ایجابی
1- رفع احتیاجات ملت و مردم
دانشگاه نتوانسته آن خدمت خودش را بکند به این ملت. دانشگاه در خدمت دیگران بوده است. جوانهای ما را دانشگاهها اینطور کردند. الآن هم دنبال این هستند که نگذارند این دانشگاه یک دانشگاهِ در خدمت خود مردم باشد. ما که می گوییم دانشگاه اسلامی، ما می خواهیم که یک دانشگاهی داشته باشیم که روی احتیاجاتی که این ملت داشته باشد، کرسی داشته باشد و برای ملت باشد. تربیت نبوده است در این دانشگاه، تربیت بر ضد بوده است ..
3 خرداد 1359
2- مهار طبیعت برای واقعیت
فرق بین دانشگاههای غربی و دانشگاههای اسلامی باید در آن طرحی باشد که اسلام برای دانشگاهها طرح می کند. دانشگاههای غربی- به هر مرتبه ای هم که برسند- طبیعت را ادراک می کنند، طبیعت را مهار نمی کنند برای معنویت. اسلام به علوم طبیعی نظر استقلالی ندارد. تمام علوم طبیعی- به هر مرتبه ای که برسند- باز آن چیزی که اسلام می خواهد نیست. اسلام طبیعت را مهار می کند برای واقعیت؛ و همه را رو به وحدت و توحید می برد. تمام علومی که شما اسم می برید و از دانشگاههای خارجی تعریف می کنید- و تعریف هم دارد- اینها یک ورق از عالم است؛ آن هم یک ورق نازلتر از همه اوراق. عالَم، از مبدأ خیر مطلق تا منتها الیه، یک موجودی است که حَظِ طبیعی اش یک موجود بسیار نازل است؛ و جمیع علوم طبیعی در قبال علوم الهی بسیار نازل است؛ چنانکه تمام موجودات طبیعی در مقابل موجودات الهی بسیار نازل هستند. فرق مابین اسلام و سایر مکتبها- نه مکتبهای توحیدی را عرض نمی کنم- بین مکتب توحیدی و سایر مکتبها، که بزرگترینش اسلام است، این است که اسلام در همین طبیعت یک معنای دیگری می خواهد، در همین طب یک معنای دیگری می خواهد، در همین هندسه یک معنای دیگری را می خواهد، در همین ستاره شناسی یک معنای دیگری می خواهد …..کسی که مطالعه کند در قرآن شریف این معنا را، می بیند که جمیع علوم طبیعی جنبه معنوی آن در قرآن مطرح است نه جنبه طبیعی آن. تمام تعقلاتی که در قرآن واقع شده است و امر به تعقل، امر به اینکه محسوس را به عالم تعقل ببرید و عالم تعقل؛ عالمی است که اصالت دارد و این طبیعت، یک شبحی است از عالم؛
13 تیر 1358
3- تعریف سلبی و ایجابی از علم اسلامی
بعضی گمان کردند که کسانی که اصلاح دانشگاهها را می خواهند و می خواهند دانشگاهها اسلامی باشد این است که گمان کردند که- این اشخاص توهّم کردند که- علوم دو قسم است: هر علمی دو قسم است. علم هندسه یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. علم فیزیک یکی اسلامی است، یکی غیراسلامی. از این جهت اعتراض کردند به اینکه علم، اسلامی و غیراسلامی ندارد. و بعضی توهّم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاهها اسلامی بشود؛ یعنی فقط علم فقه و تفسیر و اصول در آنجا باشد. یعنی همان شأنی را که مدارس قدیمه دارند باید در دانشگاهها هم همان تدریس بشود. اینها اشتباهاتی است که بعضی می کنند، یا خودشان را به اشتباه می اندازند. آنچه که ما می خواهیم بگوییم این است که دانشگاههای ما، دانشگاههای وابسته است. دانشگاههای ما دانشگاههای استعماری است. دانشگاههای ما اشخاصی را که تربیت می کنند، تعلیم می کنند، اشخاصی هستند که غربزده هستند. معلمینْ بسیاری شان غربزده هستند و جوانهای ما را غربزده بار می آورند. ما می گوییم که دانشگاههای ما یک دانشگاههایی که برای ملت ما مفید باشد، نیست… ما که می گوییم دانشگاه باید از بنیان تغییر بکند و تغییرات بنیادی داشته باشد و اسلامی باشد، نه این است که فقط علوم اسلامی را در آنجا تدریس کنند. نه اینکه علوم دو قسمند. هر علمی دو قسم است: یکی اسلامی و یکی غیراسلامی…. ما که می گوییم باید بنیاداً اینها تغییر بکند، می خواهیم بگوییم که دانشگاههای ما باید در احتیاجاتی که ملت دارند، در خدمت ملت باشند، نه در خدمت اجانب. ما معلمینی که در مدارس ما، اساتیدی که در دانشگاههای ما هستند بسیاری از آنها در خدمت غربند. جوانهای ما را شستشوی مغزی می دهند. جوانهای ما را تربیت فاسد می کنند. ما نمی خواهیم بگوییم ما علوم جدیده را نمی خواهیم. ما نمی خواهیم بگوییم که علوم دو قسم است که بعضی مناقشه می کنند. عمداً یا از روی جهالت. ما می خواهیم بگوییم دانشگاههای ما اخلاق اسلامی ندارد.لکن باید دانشگاه اسلامی بشود تا علومی که در دانشگاه تحصیل می شود در راه ملت و در راه تقویت ملت و با احتیاج ملت همراه باشد.
1 اردیبهشت 1359
4- پرورش مغزهای مستقل
اسلام کوشش دارد که علم را در مغزهای مستقل، در مغزهایی که به طرف شرق و غرب نیستند، در مغزهایی که به اسلام فکر می کنند، بار بیاورد. و این استقلال است که می تواند کشور ما را مستقل کند.
اشرافیت معرفتی روشن فکر دانشگاهی عامل عقب ماندگی
تمام عقب ماندگیهای ما به خاطر عدم شناخت صحیح اکثر روشنفکران دانشگاهی از جامعه اسلامی ایران بود، و متأسفانه هم اکنون هم هست. اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع خورده است از دست اکثر همین روشنفکران دانشگاه رفته ای، که همیشه خود را بزرگ می دیدند و می بینند و تنها حرفهایی می زدند و می زنند که دوست به اصطلاح روشنفکر دیگرش بفهمد، و اگر مردم هیچ نفهمند، نفهمند. زیرا دیگر چیزی که مطرح نیست مردمند، و تمام چیزی که مطرح است خود اوست، برای اینکه بدآموزیهای دانشگاهی زمان شاه، روشنفکر دانشگاهی را طوری بار می آورد که اصولًا ارزشی برای خلق مستضعف قائل نبود و متأسفانه هم اکنون هم نیست ..
1 فروردین 1359
ضرورت اعتماد به نفس
شما می دانید بیشتر کسانی که در دانشگاه بزرگ شده اند در عین حال که بعضی از آنان نماز هم می خوانند ولی معتقدند ایران باید زیر نظر کشورهای بیگانه باشد. می گویند ایران نمی تواند خودش را اداره کند. آیا ایرانی که با تمام فشارها خودش را حفظ کرده و انقلابش را به کشورهای دیگر صادر و ملتهای دیگر را بیدار نموده است، نمی تواند خودش را اداره کند؟ چرا! باید کاری کنید که دانشگاههایمان روش توده های مردم را داشته باشد که اگر ملتی چیزی را خواست، خلافش را نمی توان بر آن تحمیل کرد.
27 فروردین 1364
اتحاد توحید، قطع دست غارت گران بیت المال
به دوستان دیگر بپیوندید، و با شعار توحید و اسلام، دست … گروه نفتخوار را از کشور خود قطع کنید، و به آغوش اسلام برگردید،
4 آبان 1357
استراتژی برخورد با اغتشاش گران
ضرورت عمل مستقیم خود جریان های دانشجویی و عدم انتظار برای اساتید، تجمع و بحث چهره به چهره
آقا شما نشسته اید که چهار تا کمونیست بیایند در دانشگاه و قبضه کنند دانشگاه را!؟ شما مگر کمتر از آنها هستید؟ عدد شما بیشتر از آنهاست؛ حجت شما بالاتر از آنهاست. شما این مسائل را که بگویید، خیانت اینها را می توانید واضح بکنید در آن مکان، در دانشگاه. خیانتشان را می توانید واضح بکنید که خودشان بگذارند بروند. بایستید، صحبت کنید. بگویید آقا، خوب بیایید یکی یکی بگویید ببینم شما چکاره هستید آمده اید توی دانشگاه دارید اخلال می کنید؟ می خواهید چه بکنید؟ می خواهید درس بگویید برایمان؟ شما کار خودتان را اول حساب بکنید که چکاره هستید توی این مملکت. شما از اهل این مملکت هستید، یا عمال غیر هستید خودتان را به ما می چسبانید؟ بایستید آقا بگویید. البته باید اشخاصی هم که گوینده هستند بیایند در دانشگاه …در هر صورت عمده، فعالیت خود شماهاست….اینها تودهنی می خواهند آقا! عدد شما زیادتر است؛ حجت شما بالاتر است؛ خیانت آنها واضح است. گفتن می خواهد. اجتماع بکنید، بگویید مطالب را. یک رئیس، یک معلم را که می بینید کمونیستی است بیرونش کنید از دانشگاه. من نمی گویم حالا جنگ بکنید با آنها، جنگ نمی خواهیم حالا بشود، اگر یکوقتی منتهی به این شد، به یک روز اینها را بیرونشان می کنیم! اما حالا نمی خواهیم یک جنگی بشود؛ می خواهیم حالا با ملایمت بشود؛ اما خوب، با صحبت. آنها صحبت می کنند؛ شما هم صحبت بکنید. شما ننشینید یکی دیگر برایتان صحبت بکند؛ یک روحانی بیاید صحبت کند؛ خودتان بروید، هر کدامتان می توانید، در مقابل آنها بایستید صحبت کنید. آن می گوید؛ شما هم بگویید. آن وقت یکی یکی انگشت بگذارید روی کارهایشان که تو این کاری که می کنی برای چیست؟ تو، تو تابع کی هستی که این کارها را می کنی؟ تو ایرانی هستی و این کار را می کنی، یا امریکایی هستی یا شوروی؟ یا برای آنها کار می کنی، یا برای ایران. اگر برای آنها کار می کنی، جای شما اینجا نیست، برو آنجاها کار بکن.
23 خرداد 1358
ضرورت جلوگیری، شفاف سازی و بحث چهره به چهره
باید جلویشان را بگیرید. مسائل را به آنها بگویید؛ در دانشگاه بنویسید، منتشر کنید. کسانی که برخلاف این هستند، بروید یکی یکی پیش آنها، بروید بگویید شما اینکاره هستید. شما چه می گویید باز به ما؟ چطور می خواهید یک دانشگاه را در دست بگیرید در صورتی که اخلالگر هستید؟ یک اخلالگر دزد که نمی تواند دانشگاه را اداره کند … باید جلویشان را بگیرید. مسائل را به آنها بگویید؛ در دانشگاه بنویسید، منتشر کنید. کسانی که برخلاف این هستند، بروید یکی یکی پیش آنها، بروید بگویید شما اینکاره هستید. شما چه می گویید باز به ما؟ چطور می خواهید یک دانشگاه را در دست بگیرید در صورتی که اخلالگر هستید؟ یک اخلالگر دزد که نمی تواند دانشگاه را اداره کند …
23 خرداد 1358
بیرون کردن مفسدین و ایستادن مقابل آن ها
اینها می خواهند دانشگاه را نگذارند آدم تویش پیدا بشود و شما جدیت کنید که آدم پیدا بشود. شما جدیت کنید که این اشخاصی که حالا افتاده اند توی دانشگاهها و دارند فساد می کنند، خودتان بیرونشان کنید. نیایید شکایت کنید که در دانشگاه یک کسی آمده و دارد حرف می زند. خوب، برو مقابلش بایست. بگو آقا تو چه می گویی؟ تو برای ملت دلت می سوزد؟ اگر برای ملت دلت می سوزد
25 خرداد 1358
جلوگیری از اغتشاش گران
مهم این است که اینها در این جمعیتی که اخلالگرند در اقلیت واقعند. اکثر که اینطور نیستند که اخلالگر باشند و این جمعیتِ اکثر باید از اختلافاتی که خودشان اگر در بینشان هست، دست بردارند و با اجتماع خودشان بدون اینکه یک درگیری، یک اختلاف عملی بشود، با اجتماع خودشان اینها را از صحنه خارج کنند که نتوانند آنها فعالیت بکنند. مهم این است که خود کسانی که در دانشگاهها هستند، در مواردی هستند که آموزش و پرورش هست در آن، چه اساتید و چه جوانهایی که آنجا هستند، اینها خودشان به طور معقولی جلوگیری بکنند، چون اینها حرفی ندارند. اخلالگرها حرفی ندارند، همان فقط می خواهند اخلال کنند. اگر هر کدام [مدعی ] شد جلویش بروند بگویند خوب شما چه حرفی دارید؟ حرفت را بزن. خواهید فهمید که حرف ندارند. فقط حرف همه شان این است که اخلال کنند، نگذارند یک کاری انجام بگیرد و این مهمش دست خود دانشگاهیها و دانشسراها و خود اساتید و غیر اساتید هست که در این امر کمک کنند.
24 شهریور 1358
مشورت و مطالعه، عدم درگیری، بحث چهره به چهره
شما از این به بعد ان شاء اللَّه وقتی که دانشگاهها باز بشود، مبتلای به این مسائل هستید و باید با هوشمندی و با مطالعه و با مشورت بین خودتان افرادی را که می بینید یا به اسم آزادی و نمی دانم این حرفها، که می خواهند یک آزادی خاصی در کار باشد، دلبخواهی در کار باشد، نه آزادی مطلق، یا به اسم دمکراسی و امثال ذلک، الفاظ جالبی که در هیچ جای دنیا معنایش پیدا نشده تا حالا، هرکس برای خودش یک معنایی می کند، به اینطور چیزها گرفتار هستید که اینها می خواهند عمل بکنند ..و شما باید با کمال توجه و بدون هیچ درگیری- درگیری صحیح نیست، نباید ما به آنها یک صورت حق به جانبی بدهیم. وقتی درگیری شد و اکثریت شما دارید و فرض کنید که آنها را کتک زدید و چه کردید، این به نظر شاید اشخاصی بیاید به اینکه اینها حجتی نداشتند، کتک زدند، متوسل به زور شدند- اینها هر کدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، یک مطلبی را گفتند، بروید جلویش بگویید: چه می گویید؟ یکوقت می خواهد هیاهو کند، که اکثراً اینطوری هستند، اینها را سرانشان که وادار می کنند به هیاهو، جمع بشوید دورش بگویید؛ آقا بنشین صحبتهایت را بکن. ببینید هیچ صحبت ندارد، فقط همین است که یک تشنجی ایجاد کند و نگذارد دانشگاه باز بشود و نگذارد دانشگاه عمل خودش را انجام بدهد. بدون اینکه با آنها جنگ و نزاع داشته باشید، با آنها به این نحو مقابله کنید. یا آنها اگر یک اجتماع صد نفری، هزار نفری، می کنند، شما ده، بیست هزار نفر را اجتماع کنید، مسائل خودتان را بگویید، دعوا هم نکنید؛ این باید انجام بگیرد.
29 شهریور 1358
بحث با منحرفین
اسلام دین مستند به برهان و متکی به منطق است؛ و از آزادی بیان و قلم نمی هراسد، و از طرح مکتبهای دیگر، که انحراف آنها در محیط خود آن مکتبها ثابت و در پیش دانشمندان خودشان شکست خورده هستند، باکی ندارد. شما دانشجویان محترم! نباید با پیروان مکتبهای دیگر با خشونت و شدت، رفتار و درگیری و هیاهو راه بیندازید. خود با آنان به بحث و گفتگو برخیزید، و از دانشمندان اسلامی دعوت کنید با آنان در بحث بنشینند، تا تهی بودن دست آنان ثابت شود. و اگر آنان با جنجال و هیاهو با شما مواجه شدند، از آنان اعراض کنید؛ و با خونسردی بگذرید که یکی از نقشه های آنها آن است که شما را به درگیری بکشند و از آن استفاده غیر مشروع کنند. ما با آزادی و منطق موافق، ولی اگر توطئه و خرابکاری باشد، تکلیف دیگری داریم.
31 شهریور 1358
قیام شجاعانه مقابل انحرافات
و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه در مقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد ..
15 خرداد 1368٫
ضرورت اتحاد
گروه گروه شدن برای جلوگیری از بیداری است
متفکرهای ما، روشنفکرهای ما، همه دانشجویان و دانشگاهیان، بدانند که نقشه این است و آثارش را ما داریم می بینیم. این گروه گروه شدنها برای همین است که نگذارند این انسجامی که بوده حفظ شود. می خواهند نگذارند مردم بیدار بشوند و راه خودشان را پیدا کنند؛ همان راهی را که اسلام دستور داده که همه با هم باشید. خداوند واعتَصِمُوا بِحَبلِ اللَّهِ جَمِیعاً ولَا تَفَرَّقُوا (1) را بر مردم واجب کرده. همه با هم باشید و تفرق در کار نباشد. با تفرق همه فسادها هست. و با تمسک به خداوند همه صلاح و سعادتها هست
6 تیر 1358
اتحاد گروه های دانشجویی و تشکیل گروه فراگیر ملی اسلامی
آنچه کراراً تذکر داده ام، و رمز پیروزی است؛ اتحاد گروههای دانشجویی و تشکیل یک گروه اسلامی- ملی است در مقابل منحرفان که کوشش دارند تفرقه بیفکنند، و شما جوانان عزیز را- که امید کشور هستید و سعادت و ترقی میهن بسته به فعالیت شماست- به تباهی بکشند و نگذارند در راه تعالی کشور قدم بردارید، و به علم و ادب- که مایه پیشرفت و رهایی از استعمار و استثمار نو و کهنه است- اشتغال پیدا کنید.
31 شهریور 1358
پرهیز از گروه گروه شدن
به دانشگاهیها عرض می کنیم که اینقدر گروه، گروه نشوید، شما دشمن دارید؛ در مقابل دشمن باید مجهز بشوید، مجهز شدن به این است که با هم یک گروه با وحدت کلمه، اگر شما یک گروه بشوید، جوانهای معتقد مسْلم ما که بحمداللَّه اکثر دانشگاه را در قبضه دارند، اگر اینها هی گروه، گروه نشوند و با هم مجتمع بشوند، چهار تا آدمی که معوج و منحرف است یا به اینها ملحق می شود که ان شاء اللَّه ملحق بشود؛ و یا گورش را گُم می کند و می رود. شما منتظر این نشوید که دولت بیاید جلو بگیرد، یا ملت بیاید جلو بگیرد، خودتان با اجتماع خودتان، بدون اینکه دعوایی راه بیندازید، بدون اینکه درگیری در کار باشد، با اجتماع خودتان، با وحدت کلمه خودتان؛ جلوی این توطئه ها را بگیرید. فردا دانشگاه باز می شود، جلو بگیرید از این توطئه ها. توطئه گرها دشمن شما هستند؛ دشمن ملت شما هستند.
23 شهریور 1358
مرکز تربیت قرار دادن دانشگاه
همه مملکت باید مشغول بشوند برای اصلاح خودشان. اول اصلاح آدمها را بکنند که مقدم بر همه چیز است. دانشگاهها را مرکز تربیت قرار بدهید.
14 دی 1358
خواندن هر درس با الهی کردنش
هر درسی می خواهند بخوانند مانع ندارد، درس هایی که [مفید] است، اسلام با همه [درسها]، الّا بعضی از درس ها استثنا کرده، با همه موافق است. اما آنی که برای ماها فایده دارد این است که ما بخواهیم همین اسلامی بودن را الهی اش کنیم، بخواهیم الهی باشد این کار ما، برای خدا کار بکنیم،
19 آذر 1364
درست کردن انسان مقدم بر همه چیز
آن چیزی که مطرح است پیش انبیا انسان است. آن چیز، چیز دیگر نیست؛ انسان مطرح است پیش انبیا؛ چیز دیگر پیش انبیا مطرح نیست. همه چیز به صورت انسان باید درآید. می خواهند انسان درست کنند. انسان که درست شد، همه چیز درست می شود.
16 خرداد 1358
ضرورت رو به معنویت بردن دانشگاه
دانشگاه را باید شما روبه خدا ببرید، رو به معنویت ببرید و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم برای خدا خوانده بشود. اگر این را توانستید که شما برای این کار بروید و این کار را بکنید، در کارتان موفقید، چه برسید به مقصدتان، چه نرسید به مقصدتان.
19 آذر 1364
اشکال نداشتن گرفتن علم از غرب به شرط غربی نشدن
نباید اگر صنعتی از آنها می گیریم انگلیسی یا روسی یا امریکایی بشویم، بلکه باید مسلمان بود. البته استفاده از علوم و گرفتن آن از دیگران مانعی ندارد، ولی باید توجه داشت که از جایی علوم را بگیریم که نخواهند ما را منحرف کنند که در سابق اگر مقداری از علوم و تخصصها را به ما می دادند، می خواستند ما را از همه چیزمان منحرف نموده و مصرفی بار بیاورند.
24 آبان 1362
عالم سازی نه تربیت بروکرات
دانشگاه باید عالِم درست کند نه اداری. اداری یک مسئله کوچکی است. حالا یک احتیاجی هست. البته باید برود آنجا. اما دانشگاه باید عالم درست کند. دانشگاه باید اشخاصی را درست کند که مملکت خودش را اداره کند از حیث علمیت. اداره کند از حیث فرهنگ. نه اینکه غایت آمال این باشد، یک چیزی دستش بیاید برود توی یک اداره ای بنشیند مهمل. کار هم بود، خوب بود. اما کار نیست توی ادارات. یک اداره که نمی تواند اینهمه جمعیت را بپذیرد. جز این است که بروند آنجا بودجه مملکت را بیخودی صرف بکنند، خودشان هم مهمل بار بیایند. یک قوه فعاله مهمل بار می آید و بودجه مملکت را هم از بین می برد. اینها باید اصلاح بشود ..
14 دی 1358
ضرورت استقلال
ما با تخصص هیچ مخالفتی نداریم و آن چیزی که ما با آن مخالفیم وابستگی مغزهای جوانهای ما به خارج، شرق و غرب است. دانشگاههای ما الّا عده معدودی، یا در صدد نبودند که این وابستگی را بردارند یا در صدد بودند که وابسته کنند این مغزها را به خارج. ما می خواهیم که اگر بیماری پیدا [شد] این طور نباشد که بگویند که باید حتماً بروید به انگلستان، حتماً بروید به امریکا. ما می خواهیم که همانطوری که یک امریکایی اگر مریض شد به ایران نمی آید و یک انگلیسی اگر مریض شد به ایران نمی آید، یک ایرانی هم اگر مریض شد، جای دیگر نرود. ما یک همچو تخصصی می خواهیم که جوری بار بیاورد کشور را و جوانهایی که در رأس امور کشور هستند که اینها مغزهایشان وابسته نباشد و فکری جز اسلام و ایران در سرشان نباشد.
4 خرداد 1360
یادگرفتن از غرب بدون غربی شدن، مخالفت با تمدن وارداتی
این جوانهای ما را یک جوری بار بیاورید که خودشان بفهمند که خودشان یک چیزی اند. نگویند که ما باید گیر غرب باشیم، نگویند که ما باید غربی باشیم، شرقی باشند. اگر از غرب هم صنعتی می آید، یاد بگیرند، اما غربی نشوند، یاد گرفتن مسئله یک چیزی است و مغز را غربی کردن و از خودش غافل شدن، مسئله دیگر است ..ما با تمدن مخالف نیستیم، با تمدن صادراتی مخالفیم. تمدن صادراتی ما را به این روز نشانده است ..
14 دی 1358
ضرورت تعهد به قواعد اسلام و توحید در علوم انسانی
البته علوم انسانی محتاج به یک انسانهای متعهد دارد. انسانی که تعهد به قواعد اسلام ندارد و تعهد به آن زیربنایی که توحید است ندارد، در علوم انسانی نمی تواند عملی انجام بدهد الّا انحراف و این قابل پذیرش نیست. در سایر رشته هایی که در دانشگاه هست آن چیزی که مورد نظر است این است که اساتید مشغول به کار خودشان باشند و توطئه در کار نباشد.
24 فروردین 1360
ضرورت رجوع به قرآن
هان ای حوزه های علمیه و دانشگاههای اهل تحقیق! بپاخیزید و قرآن کریم را از شرّ جاهلان مُتنسِّک و عالمان متهتک که از روی علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته و می تازند، نجات دهید. و اینجانب از روی جِد، نه تعارف معمولی، می گویم از عمر به باد رفته خود در راه اشتباه و جهالت تأسف دارم. و شماای فرزندان برومند اسلام! حوزه ها و دانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار کنید. تدریس قرآن در هر رشته ای از آن را مَحطّ نظر و مقصد اعلای خود قرار دهید. مبادا خدای ناخواسته در آخر عمر که ضعف پیری بر شما هجوم کرد از کرده ها پشیمان و تأسف بر ایام جوانی بخورید همچون نویسنده ..
16 مرداد 1365
تحمل برداشت های دینی جوانان، تلفیق فرهنگ فلسفی و نظری حوزه با فرهنگ تجربی دانشگاه
علما و روحانیون ان شاء اللَّه به همه ابعاد و جوانب مسئولیت خودآشنا هستند ولی از باب تذکر و تأکید عرض می کنم امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی مان احساس می کنند که می توانند اندیشه های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز حرفهای آنان را بشنوند. و اگر بیراهه می روند، با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آنها دهید. و باید به این نکته توجه کنید که نمی شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فوراً انگِ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یکباره به وادی تردید و شک انداخت. اینها که امروز اینگونه مسائل را عنوان می کنند مسلماً دلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان می تپد، و الّا داعی ندارند که خود را با طرح این مسائل به دردسر بیندازند. اینها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه ای است که خود فکر می کنند. به جای پرخاش و کنار زدن آنها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مأیوس نشوید. در غیراین صورت خدای ناکرده به دام لیبرالها و ملیگراها و یا چپ و منافقین می افتند؛ و گناه این کمتر از التقاط نیست. وقتی ما می توانیم به آینده کشور و آینده سازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بها دهیم، و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم، و به همه شیوه ها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان می شود احاطه داشته باشیم. فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیرحوزه ای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصله ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد ..
29 تیر 1367

منبع:
بنیاد تبیین اندیشه های امام خمینی ره در دانشگاه ها





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین