با سلام وظیفه ما در مقابل جریان لیبرالیسم موجود درکشور چیست؟ وظیفه ما در برابر جریان های طرفدار الگوهای غربی به طور عام و جریان لیبرال در کشور و حامیان آن به طور خاص،مطالعه دقیق و کسب آگاهی لازم از مبانی و آموزه های این الگوهها و شناخت ضعف ها و کاستیهای آن و آگاهی بخشی به افراد جامعه از راههای مختلف برای شناخت ضعف ها و کاستیهای الگوهای غربی و ترسیم برتری الگوی اسلامی نسبت به این الگوها و روشنگری در خصوص ماهیت این جریان هاست.الگوهای غربی آنچنان با مبانی فرهنگ غربی همچون سکولاریسم ، اومانیسم ، دموکراسی غربی ، آزادی در نگاه غربی در هم تنیده است که نمی توان بر اساس آن الگویی برای کشور ما که دارای فرهنگ اسلامی است ترسیم نمود .ضمن اینکه این الگوها گرفتار بحران های زیادی در عرصه معرفتی ، اخلاقی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی هستند که شایستگی آنان را در الگوی فرا روی بشریت زیر سؤال برده است . به طور کلی در نگرش نسبت به تمدن غربی و اخذ علوم و فنون از غرب سه دیدگاه وجود دارد : 1 – دیدگاه افراطی : این دیدگاه ، غرب را به عنوان یگانه راه پیشرفت دانسته و آن را به عنوان قبله آمال خویش قرار میدهد . از منظر این دیدگاه ، پیشرفته شدن یعنی غربی شدن و به همین دلیل برای رسیدن به پیشرفت لازم است (از نوک پا تا فرق سر غربی شد) . نماینده اصلی این تفکر ، روشنفکرانی همچون میرزا ملکم خان ، تقی زاده ، آخوندزاده ، احمد کسروی ، محمد علی فروغی و ... بودند که تصور می کردند پیشرفت غرب را می توان با تقلید کورکورانه از غرب ، الگوهای غربی و به ویژه ظواهر غربی به دست آورد و به همین دلیل در مرحله اول به تقلید از غرب به دین ستیزی پرداخته و تلاش کردند تا شکل و ظاهر ایرانیان را به سبک غربی ها تبدیل نمایند تا به این ترتیب به زعم خود ایرانی ها به پیشرفت نایل شوند . آنان در این مسیر حتی پا را فراتر گذاشته و بر خلاف غرب که مسیر پیشرفت های خود را در بستر شعارهایی همچون توجه به انسان ، حقوق بشر ، آزادی ، حق انتخاب برای انسان و ... به دست آورده بود منویات خود را از طریق به کار بستن سیاست زور و اجبار به کمک حاکم دست نشانده ای همچون رضاخان اجرایی می کردند ، به ویژه اینکه حکومت پهلوی نماینده سیاسی چنین تفکری بود و همین تفکر را تا پایان عمر سیاسی خویش در بهمن 57 ، ترویج می کرد . 2 – دیدگاه تفریطی : این دیدگاه ، نگاهی به شدت منفی نسبت به غرب و هر آنچه به غرب منتسب است و به طور کلی جریان مدرنیته غربی داشته و معتقد است علوم و تکنولوژی معاصر در بستر عالم نفسانیت گرای غرب رشد کرده است و به همین دلیل ماهیت آن تحت تاثیر بستری که رشد کرده است تغییر یافته است و به همین دلیل پیشرفت و تمدن اسلامی با استفاده از این علوم ، نوعی تناقض می باشد . چرا که تمدن اسلامی ، نگاهی لاهوتی به ساحت انسان و جریان پیشرفت دارد ولی جهت گیری علوم و تکنولوژی معاصر ، ناسوتی می باشد و امکان جمع میان این دو جریان در کنار هم وجود ندارد . شاید بتوان شاخص ترین نماینده این جریان را در حال حاضر ، جریانی موسوم به فرهنگستان علوم اسلامی نامید و شاگردان مرحوم سید احمد فردید نیز تقریبا چنین دیدگاهی را می پذیرند . این دیدگاه اگر چه به لحاظ نظری استدلال های عمیقی در این زمینه ارائه می دهد اما واقعیت این است که در مقام عمل و واقع ، تاکنون راهکار کارآمدی ارائه نکرده است و حتی خود طرفداران این دیدگاه از حاصل تکنولوژی غربی استفاده می کنند . 3 – دیدگاه میانه : این دیدگاه معتقد است خود علم ، امری است خنثی و فاقد بار ایدئولوژیکی خاص که ممکن است در هر نقطه ای از جهان رشد کند و به همین دلیل می توان از این علوم در هر نقطه از جهان که باشد ، استفاده کرد و آن را در راه پیشرفت خود به کار برد . البته این دیدگاه دو مساله را مطرح می کند که آن را به عنوان دیدگاه میانه مطرح می سازد : نخست در زمینه استفاده از اصل علم که معتقد است می توان علم را از هر کجای دنیا ولو در دستان غرب و یا حتی دشمنان اسلام باشد ، کسب و مورد استفاده قرار داد . این دیدگاه غیر از مبنای واقع گرایانه ای که دارد متکی بر روایاتی است که برخی از آنها به طلب علم ، از هر کسی تاکید دارد . همچون این دو روایت : اطلبوا العلم و لو بالصین (بحار الانوار ، ج 1 ، ص 180) و نیز (َ الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَلْیَطْلُبْهَا وَ لَوْ فِی أَیْدِی أَهْلِ الشَّرِّ.)(تحف العقول ، ص 201) دوم در زمینه الگوی پیشرفت که در این زمینه این دیدگاه نیز همچون دیدگاه دوم معتقد است که الگوی پیشرفت غربی ، الگویی ناقص است و به همین دلیل قابل استفاده نمی باشد . در واقع دیدگاه دوم ، استفاده از علوم غربی را مجاز می داند ولی در عین حال الگوی پیشرفت غربی را غیر مجاز دانسته و البته علت اصلی آن را نیز ناکارآمدی این الگو و فجایعی می داند که استفاده از این الگو بر سر بشریت آورده است . این راه منطقی ترین راه در مواجهه با تمدن غربی است . مقام معظم رهبری فرمودند: (ما علم را از همه کس می گیریم؛ حرفی نداریم. اسلام به ما گفته: (اطلبوا العلم ولو بالصّین). صین یعنی چین. چینِ آن روز وارث یک تمدن کهن و پیشرفته بود، با آن فاصله؛ و مطلقاً هم بویی از اسلام به مشامشان نرسیده بود؛ در عین حال پیغمبر فرمود علم و دانش و تجربه و - به زبان امروزی ما - فناوری را هرجا بود، بروید طلب کنید؛ یعنی شاگرد عالم بشوید، در مقابل عالم زانوی ادب بزنید و از او یاد بگیرید. من یک وقت در جمع دانشجوییِ دیگری گفتم هیچ ننگمان نمی کند که علم را از غربی ها و اروپایی ها یاد بگیریم؛ اما ننگمان می کند که همیشه شاگرد بمانیم. شاگردی می کنیم تا استعداد خود را پرورش دهیم و از درون بجوشیم. ما نمی خواهیم مثل استخری باشیم که آبی را در ما سرازیر کنند و هر وقت هم خواستند، آب را بکشند یا اجازه ندهند بیاید، یا هرگونه آب آلوده یی را در این استخر بریزند. ما می خواهیم مثل چشمه ی جوشان باشیم؛ می خواهیم از خودمان بجوشیم؛ می خواهیم استعدادهای خود را به کار بگیریم).(دیدار با جمعی از دانشجویان استان کرمان ، 19/2/84 ) گرچه ممکن است به دلیل نفوذ تمدن غرب و نظام سرمایه داری و تلاش گسترده غرب برای نشان دادن برتری فرهنگ و تمدن خود با بهره گیری از تبلیغات گستره و غول های رسانه ای و تأثیرات فریبنده ظاهر تمدن غربی در سایه پیشرفت های تکنولوژیکی و صنعتی آن و وادادگی برخی اندیشمندان ، حکومت سکولار به عنوان بهترین گزینه و الگوی حکومتی و اداره زندگی انسان ها معرفی شده باشد ، اما هر گونه ارزیابی و داوری در مورد برتری الگوی حکومت سکولار نسبت به الگوی حکومت دینی باید بر اساس ماهیت این الگوی حکومتی و بر پایه واقعیات صورت بگیرد و لایه های ظاهری و مظاهر فریبنده آن نباید ، موجب نادیده گرفتن زوایای حقیقی و ماهیت این الگو بشود . ما معتقدیم حکومت سکولار به دلیل ضعف ها و بحران های مختلف معرفتی ، روحی ، اخلاقی و اجتماعی که نظام های سکولار را با چالش جدی روبرو نموده ، شایستگی لازم را برای ترسیم الگوی زندگی انسانی ندارد. دنیای به اصطلاح مدرن امروز که محصول تفکّر و جهان بینی مادی است در گرداب بحران های متعددی گرفتار است که حوزه های مختلف زندگی بشر امروز را متأثر ساخته است .گستره این بحران ها از ساحت معرفت و اندیشه گرفته تا نگاه به انسان و ابعاد اخلاقی , سیاسی و اجتماعی او سایه افکنده است و زرق و برق پیشرفت مادی و تکنولوژیکی نیز نتوانسته ، سایه سنگین افول ارزش های معنوی ، اخلاقی ، اجتماعی و سیاسی را پنهان دارد و در پس این پیشرفت مادی ، پس رفت در معنویت ، ارزش ها و انسانیت را به ارمغان آورده است . اعتماد مطلق غرب بر علوم تجربی و مقابله آنان با اعتقادات دینی ، خسارت های سنگینی برای نظام های سکولار به بار آورد . گرچه نقش این جریان در سرعت بخشیدن به اکتشافات علمی و افزایش چشمگیر بهره مندی های مادی غیر قابل انکار بوده ، اما جریان مذکور به دلیل نگاه تک بعدی و نادیده گرفتن ارزش های الهی هیچ گاه نتوانست سعادت مطلوب را برای بشریت به ارمغان بیاورد و با وجود پیشرفت در عرصه علم و تکنولوژی ، پسرفت در انسانیت را به دنبال داشت .آنچه تمدن غرب در عمل برای بشریت به ارمغان آورد ، تبدیل آن به حیوان متمدن بود و نه یک انسان متمدن . (حوادث و رویدادهایی چون رنسانس و نوزایی و جنبش اصلاح دینی و جریان روشن اندیشی و عقل گرایی و انقلاب صنعتی که از قرن چهاردهم در غرب آغاز شد با وجود آثار و نتایج سودمند آن در زمینه تأمین رفاه و آسایش مردم و ایجاد تحولات فکری و فرهنگی و تکامل زندگی اجتماعی انسانها موجب بروز بحران ها و نارسایی هایی نیز در عرصه های مختلف زندگی انسانی از جهت معرفتی , روانی , اخلاقی , اجتماعی و سیاسی شده است. امروز بشر در بعد معرفتی دچار تحیَر علمی و نسبیت گرایی و عدم ثبات در آرا و عقاید است و در بعد روانی , دچار تردید علمی , افسردگی و اضطراب , فقدان آرامش و اطمینان خاطر و از خود بیگانگی و به تعبیری بی خویشتنی است و از جهت اخلاقی نیز گرفتار انحرافات خصلتی گسترده و به لحاظ خانوادگی دچار از هم پاشیدگی داخلی و از نظر اجتماعی و سیاسی , گرفتار مسائلی چون هرج و مرج بین المللی و مانند آن است.) (جوادی آملی ، عبد الله ، انتظار بشراز دین ، قم: مرکز نشر اسرا ، 1380، ص 13) غرب به جای اینکه به فکر مبارزه با دیانت کلیسایی باشد، نوک پیکان حمله خود را متوجه اساس دین و نهاد دیانت کرد ورفته رفته مبازه با دین و دین مداری در میان روشنفکران تبدیل به یک سنت شد و همین سنت نابخردانه بود که عامل انحطاط اخلاقی فرهنگی و حتی سیاسی مغرب زمین در عصر مدرنیسم گردید . سنتی که غرب را از دورن نسبت به انسانیت وشرافت خود بیگانه کرد. در مقابل ما معتقدیم الگوی سیاست و حکومت دینی به دلیل نگاه جامع به هستی و انسان و توجه به همه نیازهای مادی ، روحی و معنوی او ، از مشکلات ، عیب ها و کاستیهای الگوی سکولار به دور بوده و شایستگی قرار گرفتن به عنوان الگوی فرا روی بشریت را داراست زیرا در این الگوی حکومتی ، بر خلاف الگوی سکولار که قوانین در آن در ظاهر بر پایه خواست و اراده مردم تنظیم شده و در واقع از یک سو حاکمیت جهل و هوا پرستی بشری است و از سوی دیگر حاکمیت صاحبان قدرت و ثروت است ، از ناحیه کسی تنظیم شده که آگاهی کامل از همه نیازهای جسمی و روحی انسان دارد و تحت تأثیر خواهشهای نفسانی قرار ندارد . در این الگو با توجه به ضرورت وجود قانون و نیازهای جسمی و روحی انسان ، قانون صحیح و کامل ، قانونی است که همه جنبههای هستی انسان در آن لحاظ گشته، برای شکوفایی استعدادهای انسان، برنامهریزی صحیحی در آن شده باشد. اگر قانونی، فقط جنبههای طبیعی و عملی او را رعایت کند و ابعاد اخلاقی و یا اعتقادی او را نادیده گیرد، چنین قانونی، شایسته جامعه انسانی نبوده و نمیتواند انسانها را به سعادت نهائی برساند وتشریع و قانونگذاری، زمانی درست و حق است و انسان را به سعادتش میرساند، که هماهنگ با تکوین و آفرینش انسان و جهان باشد؛ با فطرت و آفرینش انسان، با حقیقت آفرینش جهان، و با رابطه تکوینی عالم و آدم هماهنگ باشد. از این رو قانونگذار، تنها آن کسی میتواند باشد که انسان و جهان را آفریده و رابطه متقابل انسان و جهان را تنظیم کرده است و در عرصه اجرای قوانین نیز , نیاز به کسی است که شناخت کامل از این قوانین داشته باشد و بواسطه برخورداری از ویژگی عصمت از هر گونه خطا و لغزش و انحرافی به دور باشد . بدین ترتیب هم در مرحله قانوگذاری و هم در مرحله اجرای قوانین , مصونیت از خطا و اشتباه و لغزش های احتمالی در نظر گرفته شده است و در صورت دسترسی نداشتن به انسان معصوم ، نزدیک ترین گزینه به ایشان در شناخت مبانی دینی و قوانین الهی و برخوردار از ویژگیهای برجسته ای همچون عدالت و تقوا و مدیریت , اداره جامعه اسلامی را بر عهده می گیرد و البته چنین حکومتی تضمین کننده سعادت مادی و معنوی بشر خواهد بود. در این الگوی حکومتی بر خلاف الگوی سکولار ، هدف گذاری حکومت به تأمین نیازهای مادی انسان محصور نبوده ، بلکه در کنار آن به نیازهای روحی و معنوی که حقیقت و ماهیت اساسی انسان ها را شکل می دهد ، نیز توجه شده و اخلاق و معنویت و ارزش های انسانی و اسلامی از محوریت برخوردار است . در چنین الگویی حکومت وظیفه هدایت انسانها به سعادت مادی و معنوی را بر عهده دارد و ماهیت آن حاکمیت ارزش های انسانی و اسلامی است و بر اساس آن به تعریف مفاهیمی چون عدالت ، آزادی ، توسعه و پیشرفت و... می پردازد و نگاه متفاوتی از نگاه مادی و سود جویانه سکولار دارد. گرچه متأسفانه به دلایل مختلف ، زمینه و شرایط برای بر پایی و گسترش چنین الگویی فراهم نشده و در سایه هیاهو و یکّه تازی الگوی سکولار و تلاش آن برای مقابله با دین ، تا دیر زمانی مجالی برای طرح این الگوی حکومتی وجود نداشت ، اما با پیروزی انقلاب اسلامی و بر پایی حکومت دینی ، الگوی حکومت دینی به عنوان جایگزین الگوهای سکولار مطرح گردید که البته تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله دارد ، اما به همین اندازه ظرفیت خود را برای تبدیل شدن به الگویی فراگیر نشان داده از این رو شاهد شدیدترین دشمنی ها با نظام جمهوری اسلامی بوده و هستیم و نظام سلطه تمام تلاش خویش را برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی و جلوگیری از موفقیت این الگوی حکومتی به کار بسته است . اما نظام جمهوری اسلامی مصمم به پیمودن این مسیر نورانی است از این رو مقام معظم رهبری فرمودند: ( ما پیشرفت را به شکلی که غرب دنبال کرد و پیش رفت، نمی خواهیم؛ پیشرفت غربی هیچ جاذبهای برای انسان آگاهِ امروز ندارد. پیشرفت کشورهای پیشرفته غربی نتوانست فقر را از بین ببرد، نتوانست تبعیض را از بین ببرد، نتوانست عدالت را در جامعه مستقر کند، نتوانست اخلاق انسانی را مستقر کند. اولاً آن پیشرفت بر پایه ظلم و استعمار و غارت کشورهای دیگر بنا شد... اینها پایه تمدن خودشان را با مکیدن خون ملتها شروع کردند؛ بعد هم با پیشرفتهای گوناگون، نه ظلم را در کشورهای خودشان برطرف کردند، نه تبعیض را برطرف کردند، نه جوامع فقیر را توانستند به بینیازی برسانند؛ میبینید امروز هم وضع اقتصاد در این کشورها چه جوری است، وضع اجتماعی چه جوری است، وضع اخلاقی چه جوری است؛ این انحطاط اخلاقی، این لجنزار اخلاق جنسی در غرب. پیشرفت تمدن غربی، یک چنین پیشرفتی است با این خصوصیات؛ این را ما بههیچوجه نمیپسندیم. ما دنبال الگوی مطلوب و آرمانیِ خودمان هستیم، که یک الگوی اسلامی و ایرانی است؛ از هدایت اسلام سرچشمه می گیرد، از نیازها و سنتهای ایرانی بهره می برد؛ یک الگوی مستقل.) (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری , بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها , 15/5/92) (این طلسم که کسی تصور کند که پیشرفت کشور باید لزوماً با الگوهای غربی انجام بگیرد. این وضعیت کاملاً خطرناکی برای کشور است. الگوهای غربی با شرائط خودشان، با مبانی ذهنی خودشان، با اصول خودشان شکل پیدا کرده؛ بعلاوه ناموفق بوده. بنده به طور قاطع این را میگویم: الگوی پیشرفت غربی، یک الگوی ناموفق است. درست است که به قدرت رسیدهاند، به ثروت رسیدهاند؛ اما بشریت را دچار فاجعه کردهاند. پیشرفتهای غربی، پیشرفتهایی است که امروز همهی دنیا و همهی بشریت دارند از آن رنج میبرند؛ کشورهای عقبمانده یکجور، کشورهای پیشرفته یکجور. این همان پیشرفت و توسعهای است که توانسته است گروههای معدود و انگشتشماری از خانوادههای ثروت را به ثروت برساند؛ اما ملتهای دیگر را دچار اسارت و تحقیر و استعمار کرده؛ جنگ به وجود آورده و حکومت تحمیل کرده است و در داخل خود آن کشورها هم اخلاق فاسد، دوری از معنویت، فحشا، فساد، سکس، ویرانی خانواده و این چیزها را رواج داده. بنابراین، موفق نیست. شما الان اگر آثار ادبی کشورهای غربی - مثلاً فرانسه - را که مربوط به سه قرن یا دو قرن پیش هست، بخوانید، وضع امروزِ آنجا را هم مطالعه کنید، خواهید دید مردمِ آنجا از لحاظ اخلاقی بمیزان بسیار زیادی عقب رفتهاند. این وضعیتی که امروز بر آنجا حاکم است، آن روزها حاکم نبود. پیشرفت تمدن غربی در طول قرنهای متمادی، این کشورها را از لحاظ اخلاقی دچار مشکل کرده؛ آنها را از لحاظ اخلاقی به انحطاط کشانده؛ از لحاظ وضع زندگی هم به آنها خدمتی نکرده؛ یعنی فقر در آنجاها برنیفتاده است. در آنجا کار و تلاش زیاد است؛ اما دستاورد و محصول برای فرد و برای خانواده کم. بنابراین، پیشرفت غربی، پیشرفت ناموفقی است.ما باید پیشرفت را با الگوی اسلامی - ایرانی پیدا کنیم.)(بیانات در دیدار با دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد ، 25/2/86 )
با سلام وظیفه ما در مقابل جریان لیبرالیسم موجود درکشور چیست؟
وظیفه ما در برابر جریان های طرفدار الگوهای غربی به طور عام و جریان لیبرال در کشور و حامیان آن به طور خاص،مطالعه دقیق و کسب آگاهی لازم از مبانی و آموزه های این الگوهها و شناخت ضعف ها و کاستیهای آن و آگاهی بخشی به افراد جامعه از راههای مختلف برای شناخت ضعف ها و کاستیهای الگوهای غربی و ترسیم برتری الگوی اسلامی نسبت به این الگوها و روشنگری در خصوص ماهیت این جریان هاست.الگوهای غربی آنچنان با مبانی فرهنگ غربی همچون سکولاریسم ، اومانیسم ، دموکراسی غربی ، آزادی در نگاه غربی در هم تنیده است که نمی توان بر اساس آن الگویی برای کشور ما که دارای فرهنگ اسلامی است ترسیم نمود .ضمن اینکه این الگوها گرفتار بحران های زیادی در عرصه معرفتی ، اخلاقی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی هستند که شایستگی آنان را در الگوی فرا روی بشریت زیر سؤال برده است . به طور کلی در نگرش نسبت به تمدن غربی و اخذ علوم و فنون از غرب سه دیدگاه وجود دارد : 1 – دیدگاه افراطی : این دیدگاه ، غرب را به عنوان یگانه راه پیشرفت دانسته و آن را به عنوان قبله آمال خویش قرار میدهد . از منظر این دیدگاه ، پیشرفته شدن یعنی غربی شدن و به همین دلیل برای رسیدن به پیشرفت لازم است (از نوک پا تا فرق سر غربی شد) . نماینده اصلی این تفکر ، روشنفکرانی همچون میرزا ملکم خان ، تقی زاده ، آخوندزاده ، احمد کسروی ، محمد علی فروغی و ... بودند که تصور می کردند پیشرفت غرب را می توان با تقلید کورکورانه از غرب ، الگوهای غربی و به ویژه ظواهر غربی به دست آورد و به همین دلیل در مرحله اول به تقلید از غرب به دین ستیزی پرداخته و تلاش کردند تا شکل و ظاهر ایرانیان را به سبک غربی ها تبدیل نمایند تا به این ترتیب به زعم خود ایرانی ها به پیشرفت نایل شوند . آنان در این مسیر حتی پا را فراتر گذاشته و بر خلاف غرب که مسیر پیشرفت های خود را در بستر شعارهایی همچون توجه به انسان ، حقوق بشر ، آزادی ، حق انتخاب برای انسان و ... به دست آورده بود منویات خود را از طریق به کار بستن سیاست زور و اجبار به کمک حاکم دست نشانده ای همچون رضاخان اجرایی می کردند ، به ویژه اینکه حکومت پهلوی نماینده سیاسی چنین تفکری بود و همین تفکر را تا پایان عمر سیاسی خویش در بهمن 57 ، ترویج می کرد . 2 – دیدگاه تفریطی : این دیدگاه ، نگاهی به شدت منفی نسبت به غرب و هر آنچه به غرب منتسب است و به طور کلی جریان مدرنیته غربی داشته و معتقد است علوم و تکنولوژی معاصر در بستر عالم نفسانیت گرای غرب رشد کرده است و به همین دلیل ماهیت آن تحت تاثیر بستری که رشد کرده است تغییر یافته است و به همین دلیل پیشرفت و تمدن اسلامی با استفاده از این علوم ، نوعی تناقض می باشد . چرا که تمدن اسلامی ، نگاهی لاهوتی به ساحت انسان و جریان پیشرفت دارد ولی جهت گیری علوم و تکنولوژی معاصر ، ناسوتی می باشد و امکان جمع میان این دو جریان در کنار هم وجود ندارد . شاید بتوان شاخص ترین نماینده این جریان را در حال حاضر ، جریانی موسوم به فرهنگستان علوم اسلامی نامید و شاگردان مرحوم سید احمد فردید نیز تقریبا چنین دیدگاهی را می پذیرند . این دیدگاه اگر چه به لحاظ نظری استدلال های عمیقی در این زمینه ارائه می دهد اما واقعیت این است که در مقام عمل و واقع ، تاکنون راهکار کارآمدی ارائه نکرده است و حتی خود طرفداران این دیدگاه از حاصل تکنولوژی غربی استفاده می کنند . 3 – دیدگاه میانه : این دیدگاه معتقد است خود علم ، امری است خنثی و فاقد بار ایدئولوژیکی خاص که ممکن است در هر نقطه ای از جهان رشد کند و به همین دلیل می توان از این علوم در هر نقطه از جهان که باشد ، استفاده کرد و آن را در راه پیشرفت خود به کار برد . البته این دیدگاه دو مساله را مطرح می کند که آن را به عنوان دیدگاه میانه مطرح می سازد : نخست در زمینه استفاده از اصل علم که معتقد است می توان علم را از هر کجای دنیا ولو در دستان غرب و یا حتی دشمنان اسلام باشد ، کسب و مورد استفاده قرار داد . این دیدگاه غیر از مبنای واقع گرایانه ای که دارد متکی بر روایاتی است که برخی از آنها به طلب علم ، از هر کسی تاکید دارد . همچون این دو روایت : اطلبوا العلم و لو بالصین (بحار الانوار ، ج 1 ، ص 180) و نیز (َ الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَلْیَطْلُبْهَا وَ لَوْ فِی أَیْدِی أَهْلِ الشَّرِّ.)(تحف العقول ، ص 201) دوم در زمینه الگوی پیشرفت که در این زمینه این دیدگاه نیز همچون دیدگاه دوم معتقد است که الگوی پیشرفت غربی ، الگویی ناقص است و به همین دلیل قابل استفاده نمی باشد . در واقع دیدگاه دوم ، استفاده از علوم غربی را مجاز می داند ولی در عین حال الگوی پیشرفت غربی را غیر مجاز دانسته و البته علت اصلی آن را نیز ناکارآمدی این الگو و فجایعی می داند که استفاده از این الگو بر سر بشریت آورده است . این راه منطقی ترین راه در مواجهه با تمدن غربی است . مقام معظم رهبری فرمودند: (ما علم را از همه کس می گیریم؛ حرفی نداریم. اسلام به ما گفته: (اطلبوا العلم ولو بالصّین). صین یعنی چین. چینِ آن روز وارث یک تمدن کهن و پیشرفته بود، با آن فاصله؛ و مطلقاً هم بویی از اسلام به مشامشان نرسیده بود؛ در عین حال پیغمبر فرمود علم و دانش و تجربه و - به زبان امروزی ما - فناوری را هرجا بود، بروید طلب کنید؛ یعنی شاگرد عالم بشوید، در مقابل عالم زانوی ادب بزنید و از او یاد بگیرید. من یک وقت در جمع دانشجوییِ دیگری گفتم هیچ ننگمان نمی کند که علم را از غربی ها و اروپایی ها یاد بگیریم؛ اما ننگمان می کند که همیشه شاگرد بمانیم. شاگردی می کنیم تا استعداد خود را پرورش دهیم و از درون بجوشیم. ما نمی خواهیم مثل استخری باشیم که آبی را در ما سرازیر کنند و هر وقت هم خواستند، آب را بکشند یا اجازه ندهند بیاید، یا هرگونه آب آلوده یی را در این استخر بریزند. ما می خواهیم مثل چشمه ی جوشان باشیم؛ می خواهیم از خودمان بجوشیم؛ می خواهیم استعدادهای خود را به کار بگیریم).(دیدار با جمعی از دانشجویان استان کرمان ، 19/2/84 ) گرچه ممکن است به دلیل نفوذ تمدن غرب و نظام سرمایه داری و تلاش گسترده غرب برای نشان دادن برتری فرهنگ و تمدن خود با بهره گیری از تبلیغات گستره و غول های رسانه ای و تأثیرات فریبنده ظاهر تمدن غربی در سایه پیشرفت های تکنولوژیکی و صنعتی آن و وادادگی برخی اندیشمندان ، حکومت سکولار به عنوان بهترین گزینه و الگوی حکومتی و اداره زندگی انسان ها معرفی شده باشد ، اما هر گونه ارزیابی و داوری در مورد برتری الگوی حکومت سکولار نسبت به الگوی حکومت دینی باید بر اساس ماهیت این الگوی حکومتی و بر پایه واقعیات صورت بگیرد و لایه های ظاهری و مظاهر فریبنده آن نباید ، موجب نادیده گرفتن زوایای حقیقی و ماهیت این الگو بشود . ما معتقدیم حکومت سکولار به دلیل ضعف ها و بحران های مختلف معرفتی ، روحی ، اخلاقی و اجتماعی که نظام های سکولار را با چالش جدی روبرو نموده ، شایستگی لازم را برای ترسیم الگوی زندگی انسانی ندارد. دنیای به اصطلاح مدرن امروز که محصول تفکّر و جهان بینی مادی است در گرداب بحران های متعددی گرفتار است که حوزه های مختلف زندگی بشر امروز را متأثر ساخته است .گستره این بحران ها از ساحت معرفت و اندیشه گرفته تا نگاه به انسان و ابعاد اخلاقی , سیاسی و اجتماعی او سایه افکنده است و زرق و برق پیشرفت مادی و تکنولوژیکی نیز نتوانسته ، سایه سنگین افول ارزش های معنوی ، اخلاقی ، اجتماعی و سیاسی را پنهان دارد و در پس این پیشرفت مادی ، پس رفت در معنویت ، ارزش ها و انسانیت را به ارمغان آورده است . اعتماد مطلق غرب بر علوم تجربی و مقابله آنان با اعتقادات دینی ، خسارت های سنگینی برای نظام های سکولار به بار آورد . گرچه نقش این جریان در سرعت بخشیدن به اکتشافات علمی و افزایش چشمگیر بهره مندی های مادی غیر قابل انکار بوده ، اما جریان مذکور به دلیل نگاه تک بعدی و نادیده گرفتن ارزش های الهی هیچ گاه نتوانست سعادت مطلوب را برای بشریت به ارمغان بیاورد و با وجود پیشرفت در عرصه علم و تکنولوژی ، پسرفت در انسانیت را به دنبال داشت .آنچه تمدن غرب در عمل برای بشریت به ارمغان آورد ، تبدیل آن به حیوان متمدن بود و نه یک انسان متمدن . (حوادث و رویدادهایی چون رنسانس و نوزایی و جنبش اصلاح دینی و جریان روشن اندیشی و عقل گرایی و انقلاب صنعتی که از قرن چهاردهم در غرب آغاز شد با وجود آثار و نتایج سودمند آن در زمینه تأمین رفاه و آسایش مردم و ایجاد تحولات فکری و فرهنگی و تکامل زندگی اجتماعی انسانها موجب بروز بحران ها و نارسایی هایی نیز در عرصه های مختلف زندگی انسانی از جهت معرفتی , روانی , اخلاقی , اجتماعی و سیاسی شده است. امروز بشر در بعد معرفتی دچار تحیَر علمی و نسبیت گرایی و عدم ثبات در آرا و عقاید است و در بعد روانی , دچار تردید علمی , افسردگی و اضطراب , فقدان آرامش و اطمینان خاطر و از خود بیگانگی و به تعبیری بی خویشتنی است و از جهت اخلاقی نیز گرفتار انحرافات خصلتی گسترده و به لحاظ خانوادگی دچار از هم پاشیدگی داخلی و از نظر اجتماعی و سیاسی , گرفتار مسائلی چون هرج و مرج بین المللی و مانند آن است.) (جوادی آملی ، عبد الله ، انتظار بشراز دین ، قم: مرکز نشر اسرا ، 1380، ص 13) غرب به جای اینکه به فکر مبارزه با دیانت کلیسایی باشد، نوک پیکان حمله خود را متوجه اساس دین و نهاد دیانت کرد ورفته رفته مبازه با دین و دین مداری در میان روشنفکران تبدیل به یک سنت شد و همین سنت نابخردانه بود که عامل انحطاط اخلاقی فرهنگی و حتی سیاسی مغرب زمین در عصر مدرنیسم گردید . سنتی که غرب را از دورن نسبت به انسانیت وشرافت خود بیگانه کرد. در مقابل ما معتقدیم الگوی سیاست و حکومت دینی به دلیل نگاه جامع به هستی و انسان و توجه به همه نیازهای مادی ، روحی و معنوی او ، از مشکلات ، عیب ها و کاستیهای الگوی سکولار به دور بوده و شایستگی قرار گرفتن به عنوان الگوی فرا روی بشریت را داراست زیرا در این الگوی حکومتی ، بر خلاف الگوی سکولار که قوانین در آن در ظاهر بر پایه خواست و اراده مردم تنظیم شده و در واقع از یک سو حاکمیت جهل و هوا پرستی بشری است و از سوی دیگر حاکمیت صاحبان قدرت و ثروت است ، از ناحیه کسی تنظیم شده که آگاهی کامل از همه نیازهای جسمی و روحی انسان دارد و تحت تأثیر خواهشهای نفسانی قرار ندارد . در این الگو با توجه به ضرورت وجود قانون و نیازهای جسمی و روحی انسان ، قانون صحیح و کامل ، قانونی است که همه جنبههای هستی انسان در آن لحاظ گشته، برای شکوفایی استعدادهای انسان، برنامهریزی صحیحی در آن شده باشد. اگر قانونی، فقط جنبههای طبیعی و عملی او را رعایت کند و ابعاد اخلاقی و یا اعتقادی او را نادیده گیرد، چنین قانونی، شایسته جامعه انسانی نبوده و نمیتواند انسانها را به سعادت نهائی برساند وتشریع و قانونگذاری، زمانی درست و حق است و انسان را به سعادتش میرساند، که هماهنگ با تکوین و آفرینش انسان و جهان باشد؛ با فطرت و آفرینش انسان، با حقیقت آفرینش جهان، و با رابطه تکوینی عالم و آدم هماهنگ باشد. از این رو قانونگذار، تنها آن کسی میتواند باشد که انسان و جهان را آفریده و رابطه متقابل انسان و جهان را تنظیم کرده است و در عرصه اجرای قوانین نیز , نیاز به کسی است که شناخت کامل از این قوانین داشته باشد و بواسطه برخورداری از ویژگی عصمت از هر گونه خطا و لغزش و انحرافی به دور باشد . بدین ترتیب هم در مرحله قانوگذاری و هم در مرحله اجرای قوانین , مصونیت از خطا و اشتباه و لغزش های احتمالی در نظر گرفته شده است و در صورت دسترسی نداشتن به انسان معصوم ، نزدیک ترین گزینه به ایشان در شناخت مبانی دینی و قوانین الهی و برخوردار از ویژگیهای برجسته ای همچون عدالت و تقوا و مدیریت , اداره جامعه اسلامی را بر عهده می گیرد و البته چنین حکومتی تضمین کننده سعادت مادی و معنوی بشر خواهد بود. در این الگوی حکومتی بر خلاف الگوی سکولار ، هدف گذاری حکومت به تأمین نیازهای مادی انسان محصور نبوده ، بلکه در کنار آن به نیازهای روحی و معنوی که حقیقت و ماهیت اساسی انسان ها را شکل می دهد ، نیز توجه شده و اخلاق و معنویت و ارزش های انسانی و اسلامی از محوریت برخوردار است . در چنین الگویی حکومت وظیفه هدایت انسانها به سعادت مادی و معنوی را بر عهده دارد و ماهیت آن حاکمیت ارزش های انسانی و اسلامی است و بر اساس آن به تعریف مفاهیمی چون عدالت ، آزادی ، توسعه و پیشرفت و... می پردازد و نگاه متفاوتی از نگاه مادی و سود جویانه سکولار دارد. گرچه متأسفانه به دلایل مختلف ، زمینه و شرایط برای بر پایی و گسترش چنین الگویی فراهم نشده و در سایه هیاهو و یکّه تازی الگوی سکولار و تلاش آن برای مقابله با دین ، تا دیر زمانی مجالی برای طرح این الگوی حکومتی وجود نداشت ، اما با پیروزی انقلاب اسلامی و بر پایی حکومت دینی ، الگوی حکومت دینی به عنوان جایگزین الگوهای سکولار مطرح گردید که البته تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله دارد ، اما به همین اندازه ظرفیت خود را برای تبدیل شدن به الگویی فراگیر نشان داده از این رو شاهد شدیدترین دشمنی ها با نظام جمهوری اسلامی بوده و هستیم و نظام سلطه تمام تلاش خویش را برای مقابله با نظام جمهوری اسلامی و جلوگیری از موفقیت این الگوی حکومتی به کار بسته است . اما نظام جمهوری اسلامی مصمم به پیمودن این مسیر نورانی است از این رو مقام معظم رهبری فرمودند: ( ما پیشرفت را به شکلی که غرب دنبال کرد و پیش رفت، نمی خواهیم؛ پیشرفت غربی هیچ جاذبهای برای انسان آگاهِ امروز ندارد. پیشرفت کشورهای پیشرفته غربی نتوانست فقر را از بین ببرد، نتوانست تبعیض را از بین ببرد، نتوانست عدالت را در جامعه مستقر کند، نتوانست اخلاق انسانی را مستقر کند. اولاً آن پیشرفت بر پایه ظلم و استعمار و غارت کشورهای دیگر بنا شد... اینها پایه تمدن خودشان را با مکیدن خون ملتها شروع کردند؛ بعد هم با پیشرفتهای گوناگون، نه ظلم را در کشورهای خودشان برطرف کردند، نه تبعیض را برطرف کردند، نه جوامع فقیر را توانستند به بینیازی برسانند؛ میبینید امروز هم وضع اقتصاد در این کشورها چه جوری است، وضع اجتماعی چه جوری است، وضع اخلاقی چه جوری است؛ این انحطاط اخلاقی، این لجنزار اخلاق جنسی در غرب. پیشرفت تمدن غربی، یک چنین پیشرفتی است با این خصوصیات؛ این را ما بههیچوجه نمیپسندیم. ما دنبال الگوی مطلوب و آرمانیِ خودمان هستیم، که یک الگوی اسلامی و ایرانی است؛ از هدایت اسلام سرچشمه می گیرد، از نیازها و سنتهای ایرانی بهره می برد؛ یک الگوی مستقل.) (پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری , بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها , 15/5/92) (این طلسم که کسی تصور کند که پیشرفت کشور باید لزوماً با الگوهای غربی انجام بگیرد. این وضعیت کاملاً خطرناکی برای کشور است. الگوهای غربی با شرائط خودشان، با مبانی ذهنی خودشان، با اصول خودشان شکل پیدا کرده؛ بعلاوه ناموفق بوده. بنده به طور قاطع این را میگویم: الگوی پیشرفت غربی، یک الگوی ناموفق است. درست است که به قدرت رسیدهاند، به ثروت رسیدهاند؛ اما بشریت را دچار فاجعه کردهاند. پیشرفتهای غربی، پیشرفتهایی است که امروز همهی دنیا و همهی بشریت دارند از آن رنج میبرند؛ کشورهای عقبمانده یکجور، کشورهای پیشرفته یکجور. این همان پیشرفت و توسعهای است که توانسته است گروههای معدود و انگشتشماری از خانوادههای ثروت را به ثروت برساند؛ اما ملتهای دیگر را دچار اسارت و تحقیر و استعمار کرده؛ جنگ به وجود آورده و حکومت تحمیل کرده است و در داخل خود آن کشورها هم اخلاق فاسد، دوری از معنویت، فحشا، فساد، سکس، ویرانی خانواده و این چیزها را رواج داده. بنابراین، موفق نیست. شما الان اگر آثار ادبی کشورهای غربی - مثلاً فرانسه - را که مربوط به سه قرن یا دو قرن پیش هست، بخوانید، وضع امروزِ آنجا را هم مطالعه کنید، خواهید دید مردمِ آنجا از لحاظ اخلاقی بمیزان بسیار زیادی عقب رفتهاند. این وضعیتی که امروز بر آنجا حاکم است، آن روزها حاکم نبود. پیشرفت تمدن غربی در طول قرنهای متمادی، این کشورها را از لحاظ اخلاقی دچار مشکل کرده؛ آنها را از لحاظ اخلاقی به انحطاط کشانده؛ از لحاظ وضع زندگی هم به آنها خدمتی نکرده؛ یعنی فقر در آنجاها برنیفتاده است. در آنجا کار و تلاش زیاد است؛ اما دستاورد و محصول برای فرد و برای خانواده کم. بنابراین، پیشرفت غربی، پیشرفت ناموفقی است.ما باید پیشرفت را با الگوی اسلامی - ایرانی پیدا کنیم.)(بیانات در دیدار با دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد ، 25/2/86 )
- [سایر] تناقضهای جدی لیبرالیسم و غرب چیست ؟
- [سایر] آیا ماهیت دموکراسی، همان لیبرالیسم است؟
- [سایر] منظور از لیبرالیسم، پلورالیسم و اگزیستانسیالیسم چیست؟
- [سایر] امام خامنه ای چگونه با مسئله لیبرالیسم برخورد کرده اند؟
- [سایر] تحلیل مارشال مک لوهان از سیطره لیبرالیسم چیست ؟
- [سایر] درکشور ما پسر به خواستگاری دختر می رود . آیا دلیل شرعی و دینی دارد؟
- [سایر] درکشور ما پسر به خواستگاری دختر می رود . آیا دلیل شرعی و دینی دارد ؟
- [سایر] آیا آموزه های لیبرالیسم با مبانی اسلام هماهنگی دارد یا خیر؟
- [سایر] وظیفه مردم در قبال بدحجابی و مفاسد موجود در جامعه چیست؟
- [آیت الله سیستانی] به نظر شما درکشور ما به دبستان ودانشگاهها به خانمهای با حجاب اجازه نمیدهند که بروند میشود که از روی روسری موی مصنوعی پوشید؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر زمینی را برای زراعت اجاره دهد و مال الاجاره را حاصل همان زمین یا زمین دیگر که فعلا موجود نیست قرار دهد؛ اجاره صحیح نیست و اگر مال الاجاره بالفعل موجود باشد مانعی ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر زمینی را برای زراعت اجاره دهد و مالالاجاره را حاصل همان زمین یا زمین دیگر که فعلًا موجود نیست قرار دهد اجاره صحیح نیست. و اگر مالالاجاره بالفعل موجود باشد مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه برای چیزی که وقف کرده متولی معین کند، باید مطابق قرارداد او رفتار نماید و اگر معین نکند اگر از قبیل اوقاف عامه (مانند مسجد و مدرسه) باشد تعیین متولی وظیفه حاکم شرع است و اگر وقف خاص باشد (مانند ملکی که وقف بر اولاد است) در مورد کارهایی که مربوط به مصلحت وقف و منفعت طبقات بعد می باشد، احتیاط آن است که نسل موجود و حاکم شرع با موافقت یکدیگر تعیین متولی کنند و اگر تنها مربوط به منافع طبقه موجود است اختیار آن با خود آنهاست در صورتی که بالغ باشند و اگر بالغ نباشند اختیار با ولی آنهاست.
- [آیت الله اردبیلی] تصرف بانک در سپردههای موجود در آن که به عنوان ودیعه و امانت است، اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بعد از سلام نماز یادش بیاید که یک سجده از رکعت آخر را فراموش کرده، چنانچه کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل میکند؛ مثل پشت کردن به قبله، انجام نداده، بنا بر احتیاط واجب باید به قصد این که وظیفه خود را انجام داده باشد، سجده فراموش شده و بعد از آن تشهد و سلام و دو سجده سهو به جا آورد و نیز اگر یادش بیاید که تشهد رکعت آخر را فراموش کرده، به احتیاط واجب باید به قصد این که وظیفه خود را انجام داده باشد، تشهد را بخواند و بعد از آن، سلام دهد و دو سجده سهو بنماید.
- [آیت الله مظاهری] عرق جنب از حرام نجس نیست ولی با بدن یا لباسی که عرق در آن موجود باشد نباید نماز خواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر زمینی را برای زراعت اجاره دهد و مال الاجاره را حاصل همان زمین یا زمین دیگر که فعلا موجود نیست قرار دهد اجاره صحیح نیست و اگر مال الاجاره بالفعل موجود باشد یا به مافی الذمه اجاره کند مانعی ندارد
- [آیت الله سیستانی] اگر زمینی را برای زراعت اجاره دهد و مال الاجاره را حاصل همان زمین ، یا زمین دیگر که فعلاً موجود نیست قرار دهد ، و یا اینکه کلی در ذمّه قرار دهد مشروط به آنکه از حاصل همان زمین پرداخت شود ، اجاره صحیح نیست ، و اگر حاصل زمین بالفعل موجود باشد مانعی ندارد .
- [آیت الله خوئی] اجاره دادن درخت برای آن که از میوهاش استفاده کنند درصورتی که میوهاش فعلًا موجود نباشد صحیح است و همچنین است اجاره دادن حیوان برای شیرش.
- [آیت الله خوئی] کسی را که انسان وصیت میکند چیزی به او بدهند، لازم نیست در حال وصیت وجود داشته باشد، پس اگر وصیت کند به بچهای که ممکن است فلان زن حامله شود چیزی بدهند اگر آن بچه پس از مرگ موصی موجود باشد لازم است آن چیز را به او بدهند، و اگر موجود نباشد در مصرف دیگری که به نظر موصی نزدیکتر به مورد وصیت باشد صرف میکنند ولی اگر وصیت کند که چیزی از مال او بعد از مرگش مال کسی باشد پس اگر آن شخص وقت مرگ موصی موجود باشد وصیت صحیح والا باطل است و آنچه را که برای او وصیت کرده، ورثه میان خودشان قسمت میکنند.