1- آیا در حکومت جمهوری اسلامی بانوان می توانند مناصب حکومتی را اخذ نمایند؟ 2- آیا وزارت بانوان نوعی ولایت آنان است؟ با سلام به شما دانشجوی گرامی از اینکه این مرکز را برای بیان دغدغههای فکری خود انتخاب نمودهاید قدردانیم. قبل از بررسی مسئله مدنظر شما لازم میدانیم مطالبی را به عنوان مقدمه یادآوری کنیم. از دیدگاه اسلام، اصل فعالیت اجتماعی برای زنان، با رعایت شرایط شرعی، نه تنها مذموم نیست، بلکه در برخی موقعیتها مطلوب نیز هست. حضور در عرصههایی چون اجتماعات سیاسی اجتماعی ( نظیر : بیعت با پیامبر، امام وحاکم اسلامی ودردوران جدید انتخابات، پرستاری از زخمیان در میدانهای جنگ ، راهپیماییها و...)، امر به معروف و نهی از منکر، تعلیم و تعلم، کسب تخصصهای مورد نیاز، خصوصاً در مواردی که ارتباط مستقیمی با بانوان دارد، برنامهریزی و مسائلی از این دست. در اسلام آنچه در عرصهی فعالیتهای اجتماعی بانوان مورد منع واقع شده، اصل حضور در اجتماع نیست؛ بلکه خودنمایی و بیمبالاتی در پس حضور اجتماعی است. قرآن کریم با تصریح به واقعیت حقوقی زنان، عدالت در وضع قوانین را نیز گوشزد نموده است. به این مفهوم که لازمه عدالت برابری کامل بین زنان و مردان در حقوق و مسئولیتها نیست، بلکه در برخی موارد عدالت اقتضاء میکند تفاوت در وظایف و حقوق وجود داشته باشد. یعنی وظایف هر کس متناسب با ظرفیتهای او باشد. درباره این تفاوتها میتوان به نقل تاریخی زیر نیز مراجعه نمود. ام سلمه روزی به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: چرا مردان به جهاد میروند و زنان جهاد نمیکنند و چرا برای ما نصف میراث آنها مقرر شده، ای کاش ما هم مرد بودیم و همانند آنها به جهاد میرفتیم و موقعیت اجتماعی آنها را داشتیم. که این آیه نازل شد: (برتریهایی که خداوند نسبت به بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید (این تفاوتهای طبیعی و حقوقی برای حفظ نظام اجتماع شما و طبق اصل عدالت است ولی با این حال) مردان و زنان هر کدام بهرهای از کوششها و تلاشها و موقعیت خود دارند (و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد) و از فضل (و رحمت و برکت) خدا درخواست کنید و خداوند به هر چیز داناست) (سوره مبارکه نساء، آیه 4، به نقل از تفسیر نمونه جلد 3. ) اما از سوی دیگر، اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانی و اراده و اختیار دانسته و او را در مسیر تکامل که هدف خلقت است میبیند لذا هر دو را مخاطب برنامههای تربیتی، اخلاقی و علمی میداند. درباره محدوده فعالیتهای اجتماعی و سیاسی زنان میتوان گفت؛ به غیر از مشاغل خاصی نظیر مرجعیت، قضاوت، امامت ظاهری و رهبری و مواردی که از نظر قانونی و شرعی برای زنان ممنوع شده است، در سایر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، هیچ گونه محدودیتی برای زنان، از صدر اسلام تاکنون وجود نداشته است. البته دو شرط اصلی وجود دارد: 1. رعایت عفت ، حجاب و شئون اسلامی؛ 2.اولویت دادن به حفظ حقوق همسر و فرزندان و نهاد خانواده. اگر این نکات در مشارکت سیاسی اجتماعی زنان و نیز پذیرش مسئولیتها توسط ایشان رعایت نشود، آثار منفی را در پی خواهد داشت که امروزه در بسیاری از نقاط جهان نیز شاهد آن هستیم. بدین معنی که از زنان استفاده ابزاری شده و آنان را از وظایف اصلی خود بازداشته است، از این حیث نهاد خانواده با مشکلات بنیادینی مواجه شده است. بنابراین فعالیتهای اجتماعی زنان نه تنها مغایر با دین اسلام نیست بلکه دین مبین اسلام، با وضع مقرراتی زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند . اسلام در حقیقت آییننامه اجرایی تعیین نموده که با رعایت آن زن می تواند در فعالیتهای عمومی شرکت کند. اگر در روابط اجتماعی و نیز پوشش، برای بانوان مقررات ویژهای وجود دارد، به خاطر حساسیت مسائل بانوان و حفظ شأن و منزلت ایشان است. که اگر این آیین نامه اجرا نشود نه تنها فعالیتهای عمومی زنان به نفع جامعه و خودشان نخواهد بود، بلکه موجب فساد و تباهی و در نهایت از بین رفتن کرامت و شخصیت زنان می شود. بنابراین زن میتواند در مشاغل مناسب به خود در اجتماع فعالیت کند و از هر نوع آزادی اجتماعی برخوردار است . حضرت آیت الله خامنهای در این مورد می فرمایند: ( ما برای زن، ارزش واقعی انسانی قایلیم. ما میان زن و مرد تفاوتی قایل نیستیم. معتقدیم زن و مرد هر دو انسانند و میدان تکامل پیش رویشان باز است. هر چه تلاش کنند، هر چه زحمت بکشند و هر چه به سمت خدا پیش روند، به همان اندازه رشد و تکامل پیدا خواهند کرد. راه علم و حضور سیاسی هم، جلوی هر دوی آنها باز است). بنابراین و با توجه به مطالب مطرح شده میتوان گفت، اصل مسئله مشارکت زنان در امور سیاسی و اجتماعی، با رعایت شرایط ذکر شده، خالی از اشکال بوده و پذیرش این مسئولیت برای زنان اگر شرایط لازم رعایت شود، منعی ندارد. محدودة فعالیت های اجتماعی و سیاسی زنان: به غیر از مشاغل خاصی نظیر مرجعیت، قضاوت، امامت ظاهری و رهبری که به دلیل ویژگیهای خاص این مشاغل از یک سو و خصوصیات روحی و عاطفی زنان از سوی دیگر در سایر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، هیچ گونه محدودیتی برای زنان، از صدر اسلام تاکنون وجود نداشته است. براساس آموزههای اسلامی، زنان نیز مانند مردان حق دارند تا انتخاب گر باشند و مخالفت یا موافقت خویش را با نظام حاکم بیان کنند. (سراج، مرکز پژوهشهای صدا و سیما، 1380، ص 218) البته دو شرط اصلی وجود دارد: 1. رعایت عفت، حجاب و شئون اسلامی، 2. حفظ حقوق شوهر و فرزندان و نهاد خانواده. اگر این نکات در مشارکت سیاسی، اجتماعی زنان رعایت نشود، همان آثار منفی را در پی خواهد داشت که در کشورهای غربی شاهد آن هستیم. آنها نیز هم اکنون در حال بیداری و بازگشت از این مسیر انحرافی میباشند: چنان که براساس آمار، دو سوم زنان انگلیسی، خانه دار بودن را به اندازه شغل بیرون از منزل مهم و مفید میدانند و معتقدند: مسئولیت آنان در داخل خانه است و کسب درآمد و روزی، وظیفه مردان. همچنین در آمریکا بسیاری از زنانی که فرزند کوچک دارند، مشاغل خود را رها کرده و به مادران تمام وقت تبدیل شدهاند. (مجله صبح، ش 75، ص 68) خانم (ویجدیس فینبو گادوتیو) نخستین زنی که رئیس جمهور ایسلند شد پس از پایان دوره ریاست جمهوری خود، اعلام کرد: حاضر نیست در دوره بعدی در انتخابات شرکت کند؛ چون به نظر او (کار در خانه به مراتب آسانتر و لذت بخشتراست و در قبال مردم مسئولیت داشتن کمر شکن است، مردم نمیدانند که داشتن یک مقام عمومی، چه قدر دردسر و خودخوری دارد. نه تنها باید از منافع کشور دفاع کند؛ بلکه باید مراقب تاریخ هم باشد تا بعد او را مورد انتقاد قرار ندهند و مسئول خرابیهای آینده ندانند). (مجله صبح، ش 75، ص 68) این درست همان فرمایش امام علی(ع) در 1400 سال پیش است که درباره مشاغل سیاسی و اجتماعی زنان فرمود: (المراة ریحانه و لیست بقهرمانه)؛ (زن گلی خوشبو است و قهرمانی زورمند نیست).(نهج البلاغه، نامة 31، ص 129) و بالاخره اینکه( باید توجه داشت که در جمهوری اسلامی مشاغل و مقامات قبل از این که جزء حقوق افراد محسوب شود یک تکلیف و وظیفه سنگین است و آمادگی مردان با توجه به وضع طبیعی و تجربیات تاریخ برای عهده دار شدن این مسئولیت بیش از زنان است.)(سید جلال الدین مدنی، حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران، تهران: سروش، 1368، ج 5، صص 151-152) اما در مورد سؤال قسمت اخیر پرسش شما، گفتنی است علی رغم وجود برخی اختلاف نظرات با توجه به ماهیت وزارت ، حتی ریاست جمهوری و مناصبی از این قبیل ، که در حقیقت همه مناصب اجرایی بوده و کارگزار نظام اسلامی اند ، تصدی چنین مناصبی از سوی زنان و مردان اعمال ولایت نیست و حق ولایت تنها به عهده ولی فقیه جامع الشرایط است و مابقی مسئولان، کارگزاران حکومت اسلامی هستند. در پایان ضمن امیدواری از اینکه مطالب طرح شده پاسخگوی دغدغه فکری شما دانشجوی گرامی بوده باشد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100125444)
1- آیا در حکومت جمهوری اسلامی بانوان می توانند مناصب حکومتی را اخذ نمایند؟ 2- آیا وزارت بانوان نوعی ولایت آنان است؟
1- آیا در حکومت جمهوری اسلامی بانوان می توانند مناصب حکومتی را اخذ نمایند؟ 2- آیا وزارت بانوان نوعی ولایت آنان است؟
با سلام به شما دانشجوی گرامی از اینکه این مرکز را برای بیان دغدغههای فکری خود انتخاب نمودهاید قدردانیم. قبل از بررسی مسئله مدنظر شما لازم میدانیم مطالبی را به عنوان مقدمه یادآوری کنیم. از دیدگاه اسلام، اصل فعالیت اجتماعی برای زنان، با رعایت شرایط شرعی، نه تنها مذموم نیست، بلکه در برخی موقعیتها مطلوب نیز هست. حضور در عرصههایی چون اجتماعات سیاسی اجتماعی ( نظیر : بیعت با پیامبر، امام وحاکم اسلامی ودردوران جدید انتخابات، پرستاری از زخمیان در میدانهای جنگ ، راهپیماییها و...)، امر به معروف و نهی از منکر، تعلیم و تعلم، کسب تخصصهای مورد نیاز، خصوصاً در مواردی که ارتباط مستقیمی با بانوان دارد، برنامهریزی و مسائلی از این دست. در اسلام آنچه در عرصهی فعالیتهای اجتماعی بانوان مورد منع واقع شده، اصل حضور در اجتماع نیست؛ بلکه خودنمایی و بیمبالاتی در پس حضور اجتماعی است. قرآن کریم با تصریح به واقعیت حقوقی زنان، عدالت در وضع قوانین را نیز گوشزد نموده است. به این مفهوم که لازمه عدالت برابری کامل بین زنان و مردان در حقوق و مسئولیتها نیست، بلکه در برخی موارد عدالت اقتضاء میکند تفاوت در وظایف و حقوق وجود داشته باشد. یعنی وظایف هر کس متناسب با ظرفیتهای او باشد. درباره این تفاوتها میتوان به نقل تاریخی زیر نیز مراجعه نمود. ام سلمه روزی به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: چرا مردان به جهاد میروند و زنان جهاد نمیکنند و چرا برای ما نصف میراث آنها مقرر شده، ای کاش ما هم مرد بودیم و همانند آنها به جهاد میرفتیم و موقعیت اجتماعی آنها را داشتیم. که این آیه نازل شد: (برتریهایی که خداوند نسبت به بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید (این تفاوتهای طبیعی و حقوقی برای حفظ نظام اجتماع شما و طبق اصل عدالت است ولی با این حال) مردان و زنان هر کدام بهرهای از کوششها و تلاشها و موقعیت خود دارند (و نباید حقوق هیچ یک پایمال گردد) و از فضل (و رحمت و برکت) خدا درخواست کنید و خداوند به هر چیز داناست) (سوره مبارکه نساء، آیه 4، به نقل از تفسیر نمونه جلد 3. ) اما از سوی دیگر، اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانی و اراده و اختیار دانسته و او را در مسیر تکامل که هدف خلقت است میبیند لذا هر دو را مخاطب برنامههای تربیتی، اخلاقی و علمی میداند. درباره محدوده فعالیتهای اجتماعی و سیاسی زنان میتوان گفت؛ به غیر از مشاغل خاصی نظیر مرجعیت، قضاوت، امامت ظاهری و رهبری و مواردی که از نظر قانونی و شرعی برای زنان ممنوع شده است، در سایر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، هیچ گونه محدودیتی برای زنان، از صدر اسلام تاکنون وجود نداشته است. البته دو شرط اصلی وجود دارد: 1. رعایت عفت ، حجاب و شئون اسلامی؛ 2.اولویت دادن به حفظ حقوق همسر و فرزندان و نهاد خانواده. اگر این نکات در مشارکت سیاسی اجتماعی زنان و نیز پذیرش مسئولیتها توسط ایشان رعایت نشود، آثار منفی را در پی خواهد داشت که امروزه در بسیاری از نقاط جهان نیز شاهد آن هستیم. بدین معنی که از زنان استفاده ابزاری شده و آنان را از وظایف اصلی خود بازداشته است، از این حیث نهاد خانواده با مشکلات بنیادینی مواجه شده است. بنابراین فعالیتهای اجتماعی زنان نه تنها مغایر با دین اسلام نیست بلکه دین مبین اسلام، با وضع مقرراتی زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند . اسلام در حقیقت آییننامه اجرایی تعیین نموده که با رعایت آن زن می تواند در فعالیتهای عمومی شرکت کند. اگر در روابط اجتماعی و نیز پوشش، برای بانوان مقررات ویژهای وجود دارد، به خاطر حساسیت مسائل بانوان و حفظ شأن و منزلت ایشان است. که اگر این آیین نامه اجرا نشود نه تنها فعالیتهای عمومی زنان به نفع جامعه و خودشان نخواهد بود، بلکه موجب فساد و تباهی و در نهایت از بین رفتن کرامت و شخصیت زنان می شود. بنابراین زن میتواند در مشاغل مناسب به خود در اجتماع فعالیت کند و از هر نوع آزادی اجتماعی برخوردار است . حضرت آیت الله خامنهای در این مورد می فرمایند: ( ما برای زن، ارزش واقعی انسانی قایلیم. ما میان زن و مرد تفاوتی قایل نیستیم. معتقدیم زن و مرد هر دو انسانند و میدان تکامل پیش رویشان باز است. هر چه تلاش کنند، هر چه زحمت بکشند و هر چه به سمت خدا پیش روند، به همان اندازه رشد و تکامل پیدا خواهند کرد. راه علم و حضور سیاسی هم، جلوی هر دوی آنها باز است). بنابراین و با توجه به مطالب مطرح شده میتوان گفت، اصل مسئله مشارکت زنان در امور سیاسی و اجتماعی، با رعایت شرایط ذکر شده، خالی از اشکال بوده و پذیرش این مسئولیت برای زنان اگر شرایط لازم رعایت شود، منعی ندارد. محدودة فعالیت های اجتماعی و سیاسی زنان: به غیر از مشاغل خاصی نظیر مرجعیت، قضاوت، امامت ظاهری و رهبری که به دلیل ویژگیهای خاص این مشاغل از یک سو و خصوصیات روحی و عاطفی زنان از سوی دیگر در سایر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، هیچ گونه محدودیتی برای زنان، از صدر اسلام تاکنون وجود نداشته است. براساس آموزههای اسلامی، زنان نیز مانند مردان حق دارند تا انتخاب گر باشند و مخالفت یا موافقت خویش را با نظام حاکم بیان کنند. (سراج، مرکز پژوهشهای صدا و سیما، 1380، ص 218)
البته دو شرط اصلی وجود دارد:
1. رعایت عفت، حجاب و شئون اسلامی،
2. حفظ حقوق شوهر و فرزندان و نهاد خانواده.
اگر این نکات در مشارکت سیاسی، اجتماعی زنان رعایت نشود، همان آثار منفی را در پی خواهد داشت که در کشورهای غربی شاهد آن هستیم. آنها نیز هم اکنون در حال بیداری و بازگشت از این مسیر انحرافی میباشند: چنان که براساس آمار، دو سوم زنان انگلیسی، خانه دار بودن را به اندازه شغل بیرون از منزل مهم و مفید میدانند و معتقدند: مسئولیت آنان در داخل خانه است و کسب درآمد و روزی، وظیفه مردان. همچنین در آمریکا بسیاری از زنانی که فرزند کوچک دارند، مشاغل خود را رها کرده و به مادران تمام وقت تبدیل شدهاند. (مجله صبح، ش 75، ص 68)
خانم (ویجدیس فینبو گادوتیو) نخستین زنی که رئیس جمهور ایسلند شد پس از پایان دوره ریاست جمهوری خود، اعلام کرد: حاضر نیست در دوره بعدی در انتخابات شرکت کند؛ چون به نظر او (کار در خانه به مراتب آسانتر و لذت بخشتراست و در قبال مردم مسئولیت داشتن کمر شکن است، مردم نمیدانند که داشتن یک مقام عمومی، چه قدر دردسر و خودخوری دارد. نه تنها باید از منافع کشور دفاع کند؛ بلکه باید مراقب تاریخ هم باشد تا بعد او را مورد انتقاد قرار ندهند و مسئول خرابیهای آینده ندانند). (مجله صبح، ش 75، ص 68)
این درست همان فرمایش امام علی(ع) در 1400 سال پیش است که درباره مشاغل سیاسی و اجتماعی زنان فرمود: (المراة ریحانه و لیست بقهرمانه)؛ (زن گلی خوشبو است و قهرمانی زورمند نیست).(نهج البلاغه، نامة 31، ص 129)
و بالاخره اینکه( باید توجه داشت که در جمهوری اسلامی مشاغل و مقامات قبل از این که جزء حقوق افراد محسوب شود یک تکلیف و وظیفه سنگین است و آمادگی مردان با توجه به وضع طبیعی و تجربیات تاریخ برای عهده دار شدن این مسئولیت بیش از زنان است.)(سید جلال الدین مدنی، حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران، تهران: سروش، 1368، ج 5، صص 151-152) اما در مورد سؤال قسمت اخیر پرسش شما، گفتنی است علی رغم وجود برخی اختلاف نظرات با توجه به ماهیت وزارت ، حتی ریاست جمهوری و مناصبی از این قبیل ، که در حقیقت همه مناصب اجرایی بوده و کارگزار نظام اسلامی اند ، تصدی چنین مناصبی از سوی زنان و مردان اعمال ولایت نیست و حق ولایت تنها به عهده ولی فقیه جامع الشرایط است و مابقی مسئولان، کارگزاران حکومت اسلامی هستند. در پایان ضمن امیدواری از اینکه مطالب طرح شده پاسخگوی دغدغه فکری شما دانشجوی گرامی بوده باشد. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 1/100125444)
- [سایر] آیا در حکومت اسلامی می توان فردی ثروتمند را به مناصب مهم گماشت؟
- [سایر] چرا امام خمینی حکومت اسلامی تشکیل نداد؟ آیا جمهوری اسلامی با اصل ولایت فقیه که باید رهبر (نه مردم)کارگزاران را انتخاب کند منافات ندارد؟
- [سایر] ولایت مطلقه فقیه حضرت امام(ره)چه مفهومی دارد؟ به کدام دلیل ولی فقیه اختیارات مطلقه حکومتی حضرت رسولاکرم(ص) را داراست؟ چگونه مشکلات و مسایل مستحدثه جدید در حکومت اسلامی را می توان حل کرد؟
- [سایر] مصلحت گرایی در ساختار حکومتی جمهوری اسلامی چه جایگاهی دارد؟ آیا مصلحت گرایی به مبانی حکومت و ارزشهای دینی ما خدشه وارد نمیکند و باعث کم رنگ شدن این ارزشها نمیشود؟
- [سایر] نظر مرحوم علامه طباطبایی(ره) در مورد حکومت بر اساس اسلام و به طور خاص مدل فعلی حکومت (جمهوری اسلامی ایران) و (ولایت فقیه) چه بوده است؟ آیا درست است که ایشان مخالف این مدل بوده اند؟
- [سایر] حکومت فعلی ایران- جمهوری اسلامی- چه برتری هایی نسبت به حکومت شاه دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] لطفا نظرتان را راجع به مشارکت سیاسی زنان در کسب قدرت یعنی گرفتن پست های وزارت و ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی ایران از نظر شرعی بیان کنید .
- [سایر] معادل لاتین (ولایت فقیه) چیست؟ آیا می توانیم بگوییم ولایت فقیه حکومتی (تئودموکراتیک) است (یعنی حکومت خدا بر مردم توسط مردم)؟
- [سایر] معنی حکومت اسلامی چیست؟ و چه تفاوتی با جمهوری اسلامی دارد؟
- [سایر] انگیزه برپایی حکومت اسلامی یا جمهوری اسلامی از چه هنگام در امام خمینی ایجاد شد؟
- [آیت الله مظاهری] شفعه، شش شرط دارد: 1 - شریک قسمت خود را به شخص ثالث انتقال دهد، بنابراین اگر قهراً منتقل شود، مثلاً به واسطه ارث منتقل به دیگری شود، شریک حقّ شفعه ندارد. 2 - هر دو، شریک در جنس باشند، پس اگر کسی منزلش را فروخت، همسایهاش نمیتواند اخذ به شفعه کند. 3 - فقط دو نفر باشند، پس اگر سه نفر یا بیشتر در جنسی شریک باشند و یکی از آنها قسمت خود را بفروشد دیگران حقّ شفعه نخواهند داشت. 4 - شخصی که جنس را از خریدار مسترد میدارد باید بتواند پول آن را بپردازد. 5 - اگر مشتری مسلمان است باید شریکی که میخواهد اخذ به شفعه کند نیز مسلمان باشد و چنانچه کافر باشد حقّ شفعه ندارد. 6 - شریک همه قسمتی را که مشتری خریده از او بگیرد و چنانچه مثلاً بخواهد نصف آن را بگیرد حقّ نخواهد داشت.
- [آیت الله بهجت] استفادهای که مال را برای آن اجاره میدهند، سه شرط دارد: 1 حلال باشد، بنابراین اجاره دادن دکان برای شرابفروشی یا نگهداری شراب، یا کرایه دادن حیوان برای حمل و نقل شراب، باطل است؛ 2 اگر چیزی را که اجاره میدهند چند استفاده دارد، استفادهای را که مستأجر باید از آن ببرد، معین نمایند، مثلاً اگر حیوانی را که سواری میدهد و بار هم میبرد اجاره دهند، باید در موقع اجاره معین کنند که سواری یا باربری آن مال مستأجر است یا همه استفادههای آن، و اگر استفادهای را معین نکردند و معلوم هم نباشد که بعضی استفادههای خاص را قصد کردهاند، همه استفادهها جایز است؛ 3 مدت استفاده را معین نمایند، و اگر مدت معلوم نباشد، ولی عمل را معین کنند، مثلاً با خیاط قرار بگذارند که لباس معینی را بهطور خاصی بدوزد، کافی است.
- [آیت الله سبحانی] استفاده ای که مال را برای آن اجاره می دهند چهار شرط دارد: 1. آنکه حلال باشد، بنابراین اجاره دادن دکان برای شراب فروشی یا نگهداری شراب و کرایه دادن اتومبیل برای حمل و نقل شراب باطل است. صفحه 405 2. پرداخت وجه اجاره برای آن استفاده در نظر مردم بیهوده نباشد. 3. اگر چیزی را که اجاره می دهند چند استفاده دارد، استفاده ای را که مستأجر باید از آن ببرد معین نمایند مثلاً اگر حیوانی را که سواری می دهد و بار می برد اجاره دهند; باید در موقع اجاره معین کنند که سواری یا باربری آن، مال مستأجر است یا همه استفاده های آن. 4. مدت استفاده را معین نمایند مثلاً خانه را به یک سال تمام خورشیدی اجاره دهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] گوشت و پیه و چرمی که احتمال برود از حیوانیست که به دستور شرع کشتهاند در چهار صورت پاک است و خوردن گوشت و پیه جایز میباشد: 1 - از بازار مسلمانان تهیه شده باشد، اگر چه از دست کافر گرفته شده باشد. 2 - از مکانی در سرزمین اسلام - یعنی سرزمینی که مسلمانان بر آن حکومت میکنند - تهیه شده باشد که در این دو صورت اگر از بازار غیر اسلامی یا سرزمین غیر اسلامی وارد شده باشد، چنانچه احتمال برود که در پاکی و نجسی آن تحقیق شده، پاک وگرنه نجس است، همچنین در برخی از فرضهای این دو صورت تفصیلی وجود دارد که در مسأله بعد خواهد آمد. 3 - اگر کسی که آن چیز در دست اوست به پاک بودن آن خبر دهد، با تفصیلی که در مسأله بعد میآید. 4 - اگر ببیند که مسلمانان در آن چرم نماز میخوانند. و در غیر این چهار صورت در حکم مردار است و تمام احکام مردار شامل آن میشود، بنابراین نجس است و نماز خواندن در آن چرم جایز نیست و خوردن آن گوشت و پیه حرام است و خرید و فروش آن هم باطل است.
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] امر به معروف و نهی از منکر یعنی احساس وظیفه و نظارت همگانی در جهت اصلاح آحاد جامعه و دولتمردان و دستور به نیکی و بازدارندگی از پلیدی و زشتی از فرائض بزرگ اسلامی است که به وسیله آن، دیگر فرائض بر پا میشود و نشانه ولایت مؤمنان نسبت به یکدیگر و راه نیل به مقام بهترین امّت و ملّت بشری است. امام باقر علیهالسلام میفرماید: (این فریضه راه انبیاء و روش صالحان و تکلیف بزرگی است که به واسطه آن، دیگر فرائض اجرا میگردد، راهها اَمن میشود، کسب و تجارت حلال میگردد و رونق مییابد، حقوق مردم تأمین میشود، زمینها آباد میگردد، دشمنان به عدل و انصاف وادار میشوند و کارها به صلاح میآید.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] اسباب ارث، یعنی رابطهای که موجب ارث بردن از میّت میشود، سه چیز است: اوّل: (خویشاوندی نَسبی) که خود به سه دسته تقسیم میشود و تفصیل آن در مسأله بعدی بیان میشود. دوم: (خویشاوندی سببی)، یعنی رابطهای که به سبب نکاح دائم ایجاد میشود و به وسیله آن زن و شوهر از یکدیگر ارث میبرند. سوم: (وِلاء) که به وسیله آن کسی که بر دیگری یک نوع ولایت دارد، در صورت نبودن خویشاوندان نسبی و سببی، از او ارث میبرد و آن بر سه قسم است: 1 (وِلاء عِتق) که موضوع آن در این زمان منتفی شده است.2 (ضِمان جَریره)؛ یعنی این که انسان با کسی قرار میگذارد که در زندگی ضامن جنایات او باشد و در عوض از او ارث ببرد.3 (امامت) که به واسطه آن امام مسلمین در برخی از صور که بیان خواهد شد، از میّت ارث میبرد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . بعد از مرگ مستحب است، چشم ها و لب ها و چانه میت را ببندند و دست و پای او را دراز کنند و پارچه ای روی او بیندازند و اگر شب مرده است، در جایی که مرده چراغ روشن کنند و برای تشییع جنازه او، مؤمنین را خبر کنند و در تشییع، آداب اسلام را رعایت کنند و از شرکت بانوان در تشییع که مکروه است مخصوصاً حرکت آنان جلوتر از مردان آن هم با مظاهر غیر اسلامی جلوگیری نمایند و منظره عبرت آور تشییع جنازه را به معصیت و تشبه به عادات و رسوم کفار که حاکی از عدم استقلال فکری و نفوذ بیگانگان است آلوده نکنند و اجازه ندهند که آداب و رسوم مخالفین اسلام، به اجتماع مسلمین راه پیدا کند چه خوب است که مسلمین برای حفظ سنن مذهبی و استقلال فکری خود در همه شئون روش اولیاء اسلام: را سر مشق قرار دهند و از عواقب وخیم تشبه به بیگانگان بپرهیزند. و نیز مستحب است در دفن میت عجله نمایند، ولی اگر یقین به مردن او ندارند، باید صبر کنند تا معلوم شود و اگر میت حامله باشد و بچه در شکم او زنده باشد، باید به قدری دفن را عقب بیندازند، که پهلوی چپ او را بشکافند و طفل را بیرون آورند و پهلو را بدوزند.
- [آیت الله سبحانی] مسلمان باید در مورد اصول دین اگر یقین نداشته باشد تحصیل یقین کند و در احکام اسلام می تواند یکی از سه راه را برگزیند: 1. مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد. 2. از مجتهد تقلید کند یعنی مطابق فتوای او عمل کند. 3. از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام خیانت است که به مرتکب آن خائن گفته میشود و در روایات سلب اسلام و سلب ولایت از او شده است، و آن اقسامی دارد: الف) خیانت به خدای متعال و رسول گرامی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ائمّه اطهار(سلاماللهعلیهم)، و آن مراتب و مصادیقی دارد و از موارد آن، که از گناهان بزرگ شمرده شده است، کشف اسرار نظامی و سیاسی و اقتصادی و اداری حکومت اسلامی است. و بعضی از مصادیق دیگر آن، نظیر مصرف بیجا یا به هدر دادن نِعم الهی مانند عقل و اعضا و جوارح و مال و عمر که در نزد ما امانت است، هر چند گناه نیست، ولی یک مسلمان واقعی باید به اندازه قدرتش از آن پرهیز کند. ب) خیانت در عرض و ناموس مسلمانان که گناهش در حدّ کفر است. ج) خیانت در امانت که آن هم گناهش بزرگ است، علاوه بر اینکه حقّالنّاس نیز میباشد. د) خیانت در معاملات نظیر غش در معامله و فریبدادن طرف معامله و نقض عقود لازمه و نقض عهود و بیعتها و شروط و امثال اینها و این قسم نیز گناهش بزرگ و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، حقّالنّاس و ضمانآور نیز میباشد. ه) نقض عهد و نذر و قسم با خدای متعال که این قسم از خیانت علاوه بر اینکه گناه است، کفّاره نیز دارد و اگر مربوط به اموال و حقوق باشد، آن مال یا حقّ بر ذمّه او خواهد بود. و) خیانت در مشورت، و همه مراتب و مصادیق این قسم گناه است، ولی بعضی از موارد آن نظیر خیانت در امر ازدواج و خیانت در مهمّ امور، گناهش در حدّ کفر است. ز) خیانت در اسرار، و این قسم از خیانت نظیر کشف اسرار نظام اسلامی، گناهش بسیار بزرگ است و اگر اشاعه فحشا باشد، از نظر قرآن عذاب دردناک در دنیا و آخرت دارد: (لَهُمْ عَذابٌ الیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَة)[1] (برای آنان عذابی دردناک در دنیا و آخرت است.)