تعارض بین علم و دین چگونه است؟ علم دارای معانی گوناگون است و ابتدا باید دید کدام معنای از علم مورد سؤال است. در اینجا به برخی از معانی آن اشاره میشود: 1- علم به معنای قطع، این معنا مسلماً مورد بحث نمیباشد. 2- علم به معنای آگاهی قطعی و مطابق با واقع، علم به این معنا هرگز با دین تعارض ندارد. 3- علم به معنای مطلق آگاهی (Knowledge). استعمال کلمه علم در این معنا دو گونه مقصود است: الف) استعمال حقیقی، و آن وقتی است که صورت ذهنی (علم) با واقع عینی(Object) مطابقت داشته باشد. ب) استعمال مجازی، و آن وقتی است که مراد از علم صرف تصور و تصدیق ذهنی (Subjective) باشد، اعم از آن که با واقع خارجی مطابقت داشته باشد. (شبیه علم به معنای دوم) یا نداشته باشد (جهل مرکب). وجه مشترک همه معانی فوق آن است که در هیچیک از آنها محدودیت روشی و متدلوژیک (Methodologic) وجود ندارد. 4- علم به معنای دانش تجربی (Science) علم در این معنا دارای ویژگیهای زیر است: الف) ظنی است و مانند علوم فلسفی و ریاضیات مبتنی بر براهین قطعی نمیباشد. ب) دارای متد تجربی (#xperimental) است. ج) مرکب از گزارههای صحیح و سقیم است. آنچه بیشتر در بحث رابطه علم و دین مطرح است، ارتباط دین با علوم تجربی است. اگر به دقت ویژگیهای علوم تجربی مورد بررسی قرار گیرد به خوبی میتوان فهمید که آیا بین گزارههای دینی و علمی تعارضی وجود میتواند داشته باشد یا نه؟ داده این دسته از علوم به دو بخش تقسیم پذیرند: (1) قوانین علمی؛ این بخش از گزارههای علمی تا حدی از قطعیت برخوردار است و تأثیرپذیری کمتری از عوامل ظنی دارد. این قضایا معمولاً با گزارههای قطعی دینی هیچگونه برخورد و تعارضی ندارد. البته مقصود ما از دین در این بحث خصوص اسلام است، نه هر دینی، زیرا چه بسا بر اثر تحریفات پدید آمده در ادیانی چون مسیحیت تعارضات جدی در این مرحله نیز یافت شود. (2) نظریات علمی (Theovies)؛ با توجه به اینکه نظریات علمی از قطعیت برخوردار نیست و در موارد بسیاری این نظریات دچار ابطال و دگرگونی میشوند، بنابراین نباید انتظار داشت که همیشه نظریات علمی با دادههای دینی هماهنگ و کاملاً سازگار باشد، زیرا لازمه آن این است که دین نیز مانند آرای ظنی و تجربی دانشمندان همواره دستخوش تغییر و دگرگونی شود. بنابراین ممکن است برخی از گزارههای دینی با برخی از گزارههای علمی در زمانی معارض افتد و در زمان دیگری موافق شود. به عنوان نمونه میتوان دیدگاه قرآن درباره پیوند بیولوژیک جنین با والدین را در نظر گرفت. که تا اواخر قرن نوزدهم مغایر نگرش علمی رایج در زیستشناسی بود، ولی در نیمه دوم قرن 19 نظریات مبتنی بر پیوند یکسویه فرزند باپدر یا مادر همگی منسوخ گردید و علم جدید نیز با دیدگاه قرآن در این زمینه همسو شد. از طرف دیگر باید توجه داشت که کاروان علمی بشر هنوز در نیمه راه است و بسیاری از نظریات علمی موجود نیز در آینده دگرگون خواهد شد، طبیعی است در میان این آرا اندیشههای صحیح و سقیم بسیاری وجود خواهد داشت، بنابراین انتظار هماهنگی کامل دین و علم به معنای دانش تجربی انتظاری نابجاست، لیکن آنچه مسلم است این است که بین قطعیات دین و علم تعارضی نبوده، و نخواهد بود. نکته دیگر اینکه در سؤال نخست از (رابطه عقل و دین) آمده است این تعبیر نیز به معانی گوناگونی به کار میرود و در هر معنا پاسخ ویژهای دارد: الف) عقل به معنای رهآوردهای علمی تجربی بشر. اگر عقل به علوم تجربی فروکاسته (reducted) شود در واقع مطلب فوق به معنای همان رابطه علم و دین است که گذشت. ب ) عقل به معنای خرد جزءنگر راسیونالیستی (Rationalistic) و یا خرد ابزاری (InstrumentalReuson). این معنا از خرد در برخی از موارد نه تنها با دین، بلکه با خود عقل به معنای دیگری که خواهد آمد در تعارض میافتد، و علت آن، نه وجود نقص در دین، بلکه بخاطر لنگان بودن این عقل است. عقل ابزاری و جزءنگر در محدوده خرد لازم و مفید است، امّا اصالت دادن به آن و حقایق برتر را رها کردن آفت بزرگی است که گریبانگیر راسیونالیسم (Rationalistim) و عقلگرایی افراطی غربی شد. عقلگرایی افراطی راسیونالیستی و ابزاری به هیچ روی با ارزشها و فضایل معنوی و امور معنوی و کمال آفرین کاری ندارد و سر آدمی را در آخور مادیت و حیوانیت فرو میبرد و تنها به نیازهای دنیایی انسان میاندیشد، ازاینرو گاه با تعالیم دین در تعارض میافتد، زیرا در بسیاری از موارد رسیدن به ارزشها و کمالات در گرو فرو نهادن بخشی از تمایلات مادی و حیوانی است. ج ) عقل کل نگر توحیدی. چنین خردی نه تنها با دین اندک تعارضی ندارد، بلکه بین دین و عقل به این معنا هرگز جدایی و اصطکاک نیست الدین والعقل توأمان در اسلام عقل - البته عقل قطعی، نه ظنی - یکی از منابع کشف احکام الهی است. از دیدگاه قرآن یکی از بیماریهای بزرگ بشریت که او را از دین دور ساخته است عقل گریزی است، ازاینرو قرآن مجید در جای جای خود انسانها را دعوت به تعقل و ژرفاندیشی میکند، زیرا در پرتو قرآن عظمت، حقانیت و سودمندی تعالیم انبیا کشف و درک میشود، تا آنجا که در نصوص اسلامی آمده است: العقل ما عبد به الرحمن واکتسب بهالجنان...؛ یعنی، به واسطه عقل خداوند مورد پرستش قرار میگیرد و به حکم آن بهشت به دست میآید.
تعارض بین علم و دین چگونه است؟
علم دارای معانی گوناگون است و ابتدا باید دید کدام معنای از علم مورد سؤال است. در اینجا به برخی از معانی آن اشاره میشود: 1- علم به معنای قطع، این معنا مسلماً مورد بحث نمیباشد. 2- علم به معنای آگاهی قطعی و مطابق با واقع، علم به این معنا هرگز با دین تعارض ندارد. 3- علم به معنای مطلق آگاهی (Knowledge). استعمال کلمه علم در این معنا دو گونه مقصود است: الف) استعمال حقیقی، و آن وقتی است که صورت ذهنی (علم) با واقع عینی(Object) مطابقت داشته باشد. ب) استعمال مجازی، و آن وقتی است که مراد از علم صرف تصور و تصدیق ذهنی (Subjective) باشد، اعم از آن که با واقع خارجی مطابقت داشته باشد. (شبیه علم به معنای دوم) یا نداشته باشد (جهل مرکب). وجه مشترک همه معانی فوق آن است که در هیچیک از آنها محدودیت روشی و متدلوژیک (Methodologic) وجود ندارد. 4- علم به معنای دانش تجربی (Science) علم در این معنا دارای ویژگیهای زیر است: الف) ظنی است و مانند علوم فلسفی و ریاضیات مبتنی بر براهین قطعی نمیباشد. ب) دارای متد تجربی (#xperimental) است. ج) مرکب از گزارههای صحیح و سقیم است. آنچه بیشتر در بحث رابطه علم و دین مطرح است، ارتباط دین با علوم تجربی است. اگر به دقت ویژگیهای علوم تجربی مورد بررسی قرار گیرد به خوبی میتوان فهمید که آیا بین گزارههای دینی و علمی تعارضی وجود میتواند داشته باشد یا نه؟ داده این دسته از علوم به دو بخش تقسیم پذیرند: (1) قوانین علمی؛ این بخش از گزارههای علمی تا حدی از قطعیت برخوردار است و تأثیرپذیری کمتری از عوامل ظنی دارد. این قضایا معمولاً با گزارههای قطعی دینی هیچگونه برخورد و تعارضی ندارد. البته مقصود ما از دین در این بحث خصوص اسلام است، نه هر دینی، زیرا چه بسا بر اثر تحریفات پدید آمده در ادیانی چون مسیحیت تعارضات جدی در این مرحله نیز یافت شود. (2) نظریات علمی (Theovies)؛ با توجه به اینکه نظریات علمی از قطعیت برخوردار نیست و در موارد بسیاری این نظریات دچار ابطال و دگرگونی میشوند، بنابراین نباید انتظار داشت که همیشه نظریات علمی با دادههای دینی هماهنگ و کاملاً سازگار باشد، زیرا لازمه آن این است که دین نیز مانند آرای ظنی و تجربی دانشمندان همواره دستخوش تغییر و دگرگونی شود. بنابراین ممکن است برخی از گزارههای دینی با برخی از گزارههای علمی در زمانی معارض افتد و در زمان دیگری موافق شود. به عنوان نمونه میتوان دیدگاه قرآن درباره پیوند بیولوژیک جنین با والدین را در نظر گرفت. که تا اواخر قرن نوزدهم مغایر نگرش علمی رایج در زیستشناسی بود، ولی در نیمه دوم قرن 19 نظریات مبتنی بر پیوند یکسویه فرزند باپدر یا مادر همگی منسوخ گردید و علم جدید نیز با دیدگاه قرآن در این زمینه همسو شد. از طرف دیگر باید توجه داشت که کاروان علمی بشر هنوز در نیمه راه است و بسیاری از نظریات علمی موجود نیز در آینده دگرگون خواهد شد، طبیعی است در میان این آرا اندیشههای صحیح و سقیم بسیاری وجود خواهد داشت، بنابراین انتظار هماهنگی کامل دین و علم به معنای دانش تجربی انتظاری نابجاست، لیکن آنچه مسلم است این است که بین قطعیات دین و علم تعارضی نبوده، و نخواهد بود. نکته دیگر اینکه در سؤال نخست از (رابطه عقل و دین) آمده است این تعبیر نیز به معانی گوناگونی به کار میرود و در هر معنا پاسخ ویژهای دارد: الف) عقل به معنای رهآوردهای علمی تجربی بشر. اگر عقل به علوم تجربی فروکاسته (reducted) شود در واقع مطلب فوق به معنای همان رابطه علم و دین است که گذشت. ب ) عقل به معنای خرد جزءنگر راسیونالیستی (Rationalistic) و یا خرد ابزاری (InstrumentalReuson). این معنا از خرد در برخی از موارد نه تنها با دین، بلکه با خود عقل به معنای دیگری که خواهد آمد در تعارض میافتد، و علت آن، نه وجود نقص در دین، بلکه بخاطر لنگان بودن این عقل است. عقل ابزاری و جزءنگر در محدوده خرد لازم و مفید است، امّا اصالت دادن به آن و حقایق برتر را رها کردن آفت بزرگی است که گریبانگیر راسیونالیسم (Rationalistim) و عقلگرایی افراطی غربی شد. عقلگرایی افراطی راسیونالیستی و ابزاری به هیچ روی با ارزشها و فضایل معنوی و امور معنوی و کمال آفرین کاری ندارد و سر آدمی را در آخور مادیت و حیوانیت فرو میبرد و تنها به نیازهای دنیایی انسان میاندیشد، ازاینرو گاه با تعالیم دین در تعارض میافتد، زیرا در بسیاری از موارد رسیدن به ارزشها و کمالات در گرو فرو نهادن بخشی از تمایلات مادی و حیوانی است. ج ) عقل کل نگر توحیدی. چنین خردی نه تنها با دین اندک تعارضی ندارد، بلکه بین دین و عقل به این معنا هرگز جدایی و اصطکاک نیست الدین والعقل توأمان در اسلام عقل - البته عقل قطعی، نه ظنی - یکی از منابع کشف احکام الهی است. از دیدگاه قرآن یکی از بیماریهای بزرگ بشریت که او را از دین دور ساخته است عقل گریزی است، ازاینرو قرآن مجید در جای جای خود انسانها را دعوت به تعقل و ژرفاندیشی میکند، زیرا در پرتو قرآن عظمت، حقانیت و سودمندی تعالیم انبیا کشف و درک میشود، تا آنجا که در نصوص اسلامی آمده است: العقل ما عبد به الرحمن واکتسب بهالجنان...؛ یعنی، به واسطه عقل خداوند مورد پرستش قرار میگیرد و به حکم آن بهشت به دست میآید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در هنگام تعارض علم قاضی با اقرار و بیّنه کدام مقدّم است؟
- [آیت الله نوری همدانی] در صورت تعارض علم قاضی با اقرار یا بینه کدام مقدّم است؟
- [سایر] چرا بین علومی مثل فیزیک و شیمی و دین تعارض وجود دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در هنگام تعارض علم قاضی با اقرار و بیّنه کدام مقدّم است؟
- [سایر] آیا علم با دین ناسازگار است؟
- [سایر] آیا دین با علم منافات دارد؟
- [سایر] آیا دین با علم منافات دارد؟
- [سایر] آیا آزادی با دین در تعارض است یا خیر؟ آیا قانون گذاری بشری برای امور اجتماعی کافی است یا خیر؟ آیا انسان در انتخاب دین آزاد است یا خیر؟
- [سایر] چرا علم گاهی اوقات با دین مخالف است؟
- [سایر] آیا دین همانند علم قابل رشد و توسعه است ؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه بدعتی در اسلام واقع شود (مانند منکراتی که دولتهای ناصالح به نام اسلام انجام می دهند) بر همه، مخصوصاً علمای دین واجب است حق را اظهار و باطل را انکار کنند و اگر سکوت علمای دین موجب هتک مقام علم، یا سوء ظن به علمای اسلام شود، اظهار حق به هر نحوی که ممکن باشد واجب است، هرچند بدانند تاثیر نمی کند.
- [آیت الله مظاهری] کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند میتواند برای معاش خود کسب کند گرچه آن علم، علم دینی نباشد، میشود به او زکات داد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود ، مثل منکراتی که دولتهای جائر انجام می دهند به اسم دین مبین اسلام ، واجب است خصوصاً بر علماء اسلام اظهار حق وانکار باطل ، واگر سکوت علماء اعلام موجب هتک مقام علم وموجب اسائة ظنّ به علماء اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی که ممکن است اگر چه بدانند تأثیر نمی کند .
- [امام خمینی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود مثل منکراتی که دولتها اجرا میکنند به اسم دین مبین اسلام، واجب است خصوصاً بر علمای اسلام اظهار حق و انکار باطل، و اگر سکوت علمای اعلام موجب هتک مقام علم و موجب اسائه ظن به علمای اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی که ممکن است اگر چه بدانند تأثیر نمیکند.
- [آیت الله بهجت] زن باید برای بیرون رفتن از منزل از شوهر خود اجازه بگیرد و یا علم به رضایت او داشته باشد، مگر در واجبات شرعی؛ و چنانچه در ضمن عقد شرط کرده باشد که زن برای شلغش مثلاً بتواند به خارج از منزل برود، و یا عقد مبتنی بر این شرط واقع شده باشد، این شرط نافذ است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر بدعتی در اسلام واقع شود مثل منکراتی که دولت های جائر انجام می دهند به اسم دین مبین اسلام، واجب است خصوصاً بر علماء اسلام اظهار حق و انکار باطل، و اگر سکوت علماء اعلام موجب هتک مقام علم و موجب اسائه ظن به علماء اسلام شود واجب است اظهار حق به هر نحوی که ممکن است اگر چه بدانند تأثیر نمی کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خود کسب کند، چنان چه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد، می شود به او زکات داد. ولی احتیاط برای اهل علم نگرفتن زکات است مگر در صورتی که از تحصیل مخارج عاجز باشند ولکن جایز است اشتغال به تحصیل علم هر چند باعث عجز از تحصیل نفقه بشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند و همراهی نمودن با آنها در ظلم و ستم، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اعتقاد انسان به اصول دین اسلام باید بر پایه علم باشد و تقلید یعنی پیروی از غیر بدون حصول علم در اصول دین باطل است ولی در غیر اصول دین از احکامی که قطعی و ضروری نیست و همچنین موضوعاتی که محتاج به استنباط است باید یا مجتهد باشد که بتواند وظایف خود را از روی مدارک انها به دست اورد و یا به دستور مجتهدی که شرایط ان خواهد امد رفتار نماید و یا احتیاط کند یعنی به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف را انجام داده مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست ان عمل را ترک کند و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی جایز می دانند به جا اورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند باید تقلید نمایند