در عرفانهای بدلی چه هدفی دنبال می شود؟ آیا این اهداف سعادت بشر را تامین می کنند؟ پاسخ به این سوال بسیار مفصل و در عین حال پیچیده است. ارائه یک جواب جمع و جور و در عین حال کافی مشکل است. در عین حال نکات زیر میتوان برایتان راهگشا باشد. در بسیاری از جنبشهای معنوی، واژه (رسیدن به حقیقت) به عنوان هدفی مشترک و البته مبهم معرفی شود. این اصطلاح هرچند به خودی خود درست است اما مشکل اینجاست که هر کسی و هر گروهی حقیقت را به گونهای تفسیر میکند و حقیقت را همان چیزی میداند که خودش معرفی مینماید. در بعضی از مکاتب (تسلط بر طبیعت) و کشف نیروهای مرموز طبیعت به عنوان غایت معرفی میشود و عارف کسی است که با این نیروها مرتبط است و آنها را در جهت اهداف خود بکار میگیرد مانند عرفان بومیان آمریکا و بعضی از عرفانهای هندی. شمنها چنین کارکردی دارند یعنی کسی که بتواند بر طبیعت تسلط یابد و نیروهای طبیعی و ارواح را جهت شفای بیماران و اموری از این قبیل در خدمت بگیرد و شمن واقعی را کسی میدانند که در کارزار با نیروهای طبیعی مثل دیوان و ارواح وجنیان بتواند برآنها فائق آید. هدف در عرفان بودیسم (رهایی از رنج) ترسیم شده است یعنی رهایی از رنج زنجیره دارما و پیوستن به نیروانا (فنا)1. گفتنی است در قاموس بودیسم خدا جایی ندارد. به حق که بودیسم نظام فکری زیبایی دارد! چرا که اگر خدا که هم مبدا هستی است و هم غایت هستی است حذف شود دنیا جز رنج و ناکامی و بدبختی چیزی نخواهد داشت. تا جایی که پارهای از عرفای بودیسم برای رهایی از این زنجیره رنج آور، دست به خودکشی میزنند (جریان شناسی انتقادی عرفانهای نو ظهور ص 122) دالایی لاما هدف از زندگی را شادمانی و سرور در همین زندگی دنیوی می¬داند (من بر این باور هستم که هدف اصلی زندگی جست و جوی خوش بختی است. این امری بدیهی است. این که معتقد به این باشیم یا نباشیم و این که پیرو کدام مذهب هستیم تفاوت زیادی نمی¬کند. همه ما در زندگی خود دنبال چیزی مطلوب می¬گردیم. به همین علت زندگی رو به سوی شادمانگی است)(دالایی لاما هنر شادمانگی ترجمه حمید رفیعی ص 380) آن چه بیش از همه تکان دهنده است هدف و غایتی است که در tm (مدیتیشن متعالی) ترسیم شده است. بنیانگذار این مرام به ظاهر معنوی، ماهاریشی ماهش است که با ابتکاری بینظیر و خلاقیتی مثالزدنی، بزرگترین خدمت را به دنیای غرب ارائه نمود. وی توانست مکاتب عرفانی شرق آسیا را براساس مبانی تمدن غرب عرضه نماید. این عرفان از یک طرف بودیسم و هندوسیم را با خود دارد و از طرف دیگر به اصالت انسان و دین زدایی (اومانیسم و سکولاریسم) که ریشه تمدن غرب است کاملاً پایبند است. در این مرام عقیده بر این است که باید ذهن را سامان داد، چون ریشه تمامی مشکلات به آشفتگی و پراکندگی ذهن بر میگردد. نگاه متمرکز به شمع یا تکرار مداوم صداهای بیمعنا (که نام آن را مراقبه میگذارند) همه و همه برای یک هدف است و آن همان تخلیه فشارهای روحی و روانی است چرا که با این کار ذهن از مشغولیتهای گیج کننده و استرس آور نجات پیدا می کند. معلوم شد که چرا عرفانهای شرقی با مبانی غربی در این مرام ترکیب شدهاند، چون هدف در هر دو (فرار از رنج) است. بازگشت متوالی ارواح به عالم دنیا و تناسخ، که در عرفانهای شرقی به جای معاد و حیات اخروی نشسته است کاملاً هم سو با فرهنگ و تمدن غربی است ، زیرا که در هر دو، خدا و پیامبران و شریعت محو شدهاند. به عبارت دقیقتر هدف اصلی tm تحصیل یک زندگی دنیوی آرام و راحت است آن هم بدون خدا. به همین جهت به صراحت اعلام کردهاند میتوان بدون خدا و معاد ، آرامش معنوی را تجربه کرد . (هویت، جمیز ترجمه رضا جلالیان، ص 128) مدیتشین به خوبی قادر است در برابر فشارهای شکننده تمدن سرمایهداری، از پیروان خود افرادی مطیع و سر به راه تربیت کند و کسی هم تنه به تنه سرمایهداری جهانی نزند. تربیت افرادی راضی و قانع، غایت مدیتشین است که البته تواناییها و استعدادها به طور اتوماتیک در خدمت تحکیم نظام سرمایهداری غربی قرار خواهد گرفت. وجه مشترک کتابهایی که امروزه مدیتشین را تبلیغ میکنند یک مطلب است و آن هم ( کامیابی در زندگی شخصی و رضایتمندی از محیط) است. بنابراین برای رسیدن به مدیتشین متعالی کسی حق ندارد به نیمه خالی لیوان فکر کند و همه باید با شرایط خود را هماهنگ کنند و چون نمیتوان جهان را تغییر داد باید اهداف و آرمانهای خود را با نظام حاکم بر دنیا تطبیق داد. در یوگا با همه زیر شاخههایش هرچند عنوان میشود مقصد تصفیه نفس و رسیدن به مرحله قدسی و نیروانه است که در نتیجه سالک میتواند کارهای معجزه آسا (مثل حضور همزمان در چند مکان، پرواز در هوا) انجام دهد اما واقعیت آن است که غایت سیر در یوگا از منافع جسمی و فیزیکی (کاهش فشار خون، صاف شدن شکم، داشتن اندامی مناسب، تعدیل مفاصل بدن و...) شروع شده و به فواید روانی و روحی (مثل آرامش فکر، کنترل احساسات و عواطف، کنترل خشم، مهار طغیانهای روانی و روحی) ختم میشود. امروزه برای یوگا چند هزار حرکت و تکنیک پیچیده و دشوار نام میبرند که گاه تنوع و تعدد آن، مخاطب را سردرگم میکند (مثل یوگای صورت، کاهش وزن با یوگا، یوگا پس از زایمان که برای هر کدام کتابهایی منتشر شده است). اگر بپذیریم که فهرست دراز تکنیکها در یوگا همه دارای آثار جسمی و روحی است، چرا باید از یوگا به عنوان عرفان تبلیغ شود؟ اگر غایت در یک مکتب، بدست آوردن صورتی زیبا و اندامی خوش ترکیب و حداکثر رفع اختلالات روحی و روانی باشد آیا منطقی است آن مرام به عنوان راهی معنوی و عرفانی که بشر را به سر منزل سعادت و کمال میرساند معرفی شود؟ و به گفته یکی از محققین (یوگا را با عرفان چه کار؟) (آفتاب و سایهها،محمد تقی فعالی ص 110) منابع: 1.این فنا با آن چه در عرفان اسلامی وارد شده فرق دارد. در عرفان اسلامی حقیقتی بی¬پایان به نام خداوند وجود دارد و سالک در مسیر پیوستن به آن حقیقت گام بر می¬دارد ولی در بودیسم هدفی جزء (رهایی از رنج تحمیل شده به انسان از ناحیه طبیعت)، تصویر نمی¬شود. بماند که ابزار رسیدن به هدف در این دو هیچ اشتراکی ندارد.
در عرفانهای بدلی چه هدفی دنبال می شود؟ آیا این اهداف سعادت بشر را تامین می کنند؟
پاسخ به این سوال بسیار مفصل و در عین حال پیچیده است. ارائه یک جواب جمع و جور و در عین حال کافی مشکل است. در عین حال نکات زیر میتوان برایتان راهگشا باشد.
در بسیاری از جنبشهای معنوی، واژه (رسیدن به حقیقت) به عنوان هدفی مشترک و البته مبهم معرفی شود. این اصطلاح هرچند به خودی خود درست است اما مشکل اینجاست که هر کسی و هر گروهی حقیقت را به گونهای تفسیر میکند و حقیقت را همان چیزی میداند که خودش معرفی مینماید.
در بعضی از مکاتب (تسلط بر طبیعت) و کشف نیروهای مرموز طبیعت به عنوان غایت معرفی میشود و عارف کسی است که با این نیروها مرتبط است و آنها را در جهت اهداف خود بکار میگیرد مانند عرفان بومیان آمریکا و بعضی از عرفانهای هندی. شمنها چنین کارکردی دارند یعنی کسی که بتواند بر طبیعت تسلط یابد و نیروهای طبیعی و ارواح را جهت شفای بیماران و اموری از این قبیل در خدمت بگیرد و شمن واقعی را کسی میدانند که در کارزار با نیروهای طبیعی مثل دیوان و ارواح وجنیان بتواند برآنها فائق آید.
هدف در عرفان بودیسم (رهایی از رنج) ترسیم شده است یعنی رهایی از رنج زنجیره دارما و پیوستن به نیروانا (فنا)1. گفتنی است در قاموس بودیسم خدا جایی ندارد. به حق که بودیسم نظام فکری زیبایی دارد! چرا که اگر خدا که هم مبدا هستی است و هم غایت هستی است حذف شود دنیا جز رنج و ناکامی و بدبختی چیزی نخواهد داشت. تا جایی که پارهای از عرفای بودیسم برای رهایی از این زنجیره رنج آور، دست به خودکشی میزنند (جریان شناسی انتقادی عرفانهای نو ظهور ص 122)
دالایی لاما هدف از زندگی را شادمانی و سرور در همین زندگی دنیوی می¬داند (من بر این باور هستم که هدف اصلی زندگی جست و جوی خوش بختی است. این امری بدیهی است. این که معتقد به این باشیم یا نباشیم و این که پیرو کدام مذهب هستیم تفاوت زیادی نمی¬کند. همه ما در زندگی خود دنبال چیزی مطلوب می¬گردیم. به همین علت زندگی رو به سوی شادمانگی است)(دالایی لاما هنر شادمانگی ترجمه حمید رفیعی ص 380)
آن چه بیش از همه تکان دهنده است هدف و غایتی است که در tm (مدیتیشن متعالی) ترسیم شده است. بنیانگذار این مرام به ظاهر معنوی، ماهاریشی ماهش است که با ابتکاری بینظیر و خلاقیتی مثالزدنی، بزرگترین خدمت را به دنیای غرب ارائه نمود. وی توانست مکاتب عرفانی شرق آسیا را براساس مبانی تمدن غرب عرضه نماید. این عرفان از یک طرف بودیسم و هندوسیم را با خود دارد و از طرف دیگر به اصالت انسان و دین زدایی (اومانیسم و سکولاریسم) که ریشه تمدن غرب است کاملاً پایبند است. در این مرام عقیده بر این است که باید ذهن را سامان داد، چون ریشه تمامی مشکلات به آشفتگی و پراکندگی ذهن بر میگردد. نگاه متمرکز به شمع یا تکرار مداوم صداهای بیمعنا (که نام آن را مراقبه میگذارند) همه و همه برای یک هدف است و آن همان تخلیه فشارهای روحی و روانی است چرا که با این کار ذهن از مشغولیتهای گیج کننده و استرس آور نجات پیدا می کند. معلوم شد که چرا عرفانهای شرقی با مبانی غربی در این مرام ترکیب شدهاند، چون هدف در هر دو (فرار از رنج) است. بازگشت متوالی ارواح به عالم دنیا و تناسخ، که در عرفانهای شرقی به جای معاد و حیات اخروی نشسته است کاملاً هم سو با فرهنگ و تمدن غربی است ، زیرا که در هر دو، خدا و پیامبران و شریعت محو شدهاند. به عبارت دقیقتر هدف اصلی tm تحصیل یک زندگی دنیوی آرام و راحت است آن هم بدون خدا. به همین جهت به صراحت اعلام کردهاند میتوان بدون خدا و معاد ، آرامش معنوی را تجربه کرد . (هویت، جمیز ترجمه رضا جلالیان، ص 128)
مدیتشین به خوبی قادر است در برابر فشارهای شکننده تمدن سرمایهداری، از پیروان خود افرادی مطیع و سر به راه تربیت کند و کسی هم تنه به تنه سرمایهداری جهانی نزند. تربیت افرادی راضی و قانع، غایت مدیتشین است که البته تواناییها و استعدادها به طور اتوماتیک در خدمت تحکیم نظام سرمایهداری غربی قرار خواهد گرفت. وجه مشترک کتابهایی که امروزه مدیتشین را تبلیغ میکنند یک مطلب است و آن هم ( کامیابی در زندگی شخصی و رضایتمندی از محیط) است. بنابراین برای رسیدن به مدیتشین متعالی کسی حق ندارد به نیمه خالی لیوان فکر کند و همه باید با شرایط خود را هماهنگ کنند و چون نمیتوان جهان را تغییر داد باید اهداف و آرمانهای خود را با نظام حاکم بر دنیا تطبیق داد. در یوگا با همه زیر شاخههایش هرچند عنوان میشود مقصد تصفیه نفس و رسیدن به مرحله قدسی و نیروانه است که در نتیجه سالک میتواند کارهای معجزه آسا (مثل حضور همزمان در چند مکان، پرواز در هوا) انجام دهد اما واقعیت آن است که غایت سیر در یوگا از منافع جسمی و فیزیکی (کاهش فشار خون، صاف شدن شکم، داشتن اندامی مناسب، تعدیل مفاصل بدن و...) شروع شده و به فواید روانی و روحی (مثل آرامش فکر، کنترل احساسات و عواطف، کنترل خشم، مهار طغیانهای روانی و روحی) ختم میشود.
امروزه برای یوگا چند هزار حرکت و تکنیک پیچیده و دشوار نام میبرند که گاه تنوع و تعدد آن، مخاطب را سردرگم میکند (مثل یوگای صورت، کاهش وزن با یوگا، یوگا پس از زایمان که برای هر کدام کتابهایی منتشر شده است). اگر بپذیریم که فهرست دراز تکنیکها در یوگا همه دارای آثار جسمی و روحی است، چرا باید از یوگا به عنوان عرفان تبلیغ شود؟ اگر غایت در یک مکتب، بدست آوردن صورتی زیبا و اندامی خوش ترکیب و حداکثر رفع اختلالات روحی و روانی باشد آیا منطقی است آن مرام به عنوان راهی معنوی و عرفانی که بشر را به سر منزل سعادت و کمال میرساند معرفی شود؟ و به گفته یکی از محققین (یوگا را با عرفان چه کار؟) (آفتاب و سایهها،محمد تقی فعالی ص 110)
منابع:
1.این فنا با آن چه در عرفان اسلامی وارد شده فرق دارد. در عرفان اسلامی حقیقتی بی¬پایان به نام خداوند وجود دارد و سالک در مسیر پیوستن به آن حقیقت گام بر می¬دارد ولی در بودیسم هدفی جزء (رهایی از رنج تحمیل شده به انسان از ناحیه طبیعت)، تصویر نمی¬شود. بماند که ابزار رسیدن به هدف در این دو هیچ اشتراکی ندارد.
- [سایر] آیا بشر می تواند از راه تکنیک جدید به سعادت برسد؟
- [سایر] کدام مجلس شورای اسلامی تأمین کننده اهداف و آرمانهای ملت انقلابی ایران است؟
- [سایر] چرا مقربان درگاه الهی، با دعا، حداقل یک مساله در جهت اهداف عالی بشر را محقق نمی کنند؟
- [سایر] آیات قرآن که متضمن احکامی برای کارگزاران حکومت در تأمین نیازهای افراد در نیل به سعادت و پیشرفت است، کداماند؟
- [سایر] شبهه: پلورالیسم دینی از منابع دینی قابل استنباط هست و اسلام صراط های مستقیم را برای سعادت بشر تایید می نماید.
- [سایر] شبهه: پلورالیسم دینی از منابع دینی قابل استنباط هست و اسلام صراط های مستقیم را برای سعادت بشر تایید می نماید.
- [سایر] آیا بنا ساختن نظام اجتماعی بر پایه حقوق بشر معاصر تنها راه تأمین عدالت، خدمت و محبت به انسانها و بهترین روش تسهیل ایمانورزی نیست؟
- [آیت الله سیستانی] مهریه تعیین شده از طرف خانواده ای که من به خواستگاری دختر آنها رفتم ??? سکه بود آیا این صحیح و طبق سنت رسول الله (ص) است وآیا این ازدواج می تواند اهداف ازدواج را تأمین کند؟
- [سایر] سلام////خسته نباشید//////از دانشجویان دانشگاه ازاد قزوین هستم.کاش میشد یه بار دیگه بیاید دانشگاهمون/دفعه قبلی ما سعادت نداشتیم بیایم خدمتتون.ولی اگه قرار شد بیاین خیلی خوب بود در مورد مشکلات بی انگیزگی و بی هدفی دانشجویان صحبت کنید//شهاب جون خیلی دوستت دارم اینو حقیقتا از ته دل میگم.خدا بهت عمر با عزت بده///
- [سایر] سعادت از نظر ملاصدرا چیست؟
- [آیت الله جوادی آملی] .کسب حلال جهت هزینه خود و عیال در صورت نداشتن مال دیگر, واجب است و در صورت داشتن مال دیگر , جهت انجام دادن کارهای خیر; نیز تأمین رفاه بیشتر افراد خانواده و جامعه, مستحب است.
- [آیت الله اردبیلی] پدر و مادر میتوانند در مقابل یکدیگر از حقّ حضانت خود صرف نظر کنند، ولی نمیتوانند نسبت به نگهداری و تربیت فرزند کوتاهی نمایند و در صورت کوتاهی، حاکم صالح آنان را ملزم به تأمین حقّ فرزند میکند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شخص متمکّن از دادنِ نفقه واجب النّفقه خودداری نماید، حاکم شرع او را مجبور میکند تا نفقه او را بدهد و اگر ممکن نشد، حاکم شرع از مال او برداشته و هزینه زندگی آنان را تأمین میکند.
- [آیت الله بهجت] اگر کسی پولی را به صاحب منزلی بدهد برای اینکه در منزل او سکونت کند، اگر بدون این پول نیاز مسکن او تأمین نمیشود، این پول جزء مئونه سال او حساب میشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در صورتی که سادات فقیر نیاز به سرمایه ای برای کسب و کار داشته باشند می توان از باب خمس به آنها داد (البته به مقداری که نیاز زندگی آنها را تأمین کند).
- [آیت الله اردبیلی] اگر ملکی را وقف کند که عایدی آن را خرج تعمیر مسجد نمایند و به امام جماعت و مؤذّن و مستخدم آن بدهند و بدانند برای هر یک چه مقدار معیّن کرده، در صورتی که معلوم شود منظور واقف تأمین زندگی امام جماعت یا مؤذّن یا مستخدم بوده و مقداری که معیّن کرده در زمان گذشته آن را تأمین میکرده، ولی حالا خیلی کمتر از مقدار مورد نیاز است، مثلاً گفته باشد: (هر ماه ده تومان به امام بدهید)، میتوان به مقدار تأمین معاش به آنها داد و اگر معلوم نباشد، باید همانطور که مشخّص کرده مصرف شود و چنانچه ندانند برای هر یک چه مقدار معیّن نموده، باید اوّل مسجد را تعمیر کنند و اگر چیزی زیاد آمد، بین امام جماعت و مؤذّن و مستخدم به نحو مساوی تقسیم نمایند و بهتر است این سه نفر در تقسیم با یکدیگر مصالحه کنند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر در جبهه جنگ یا به علّت دیگری مفقودالاثر شود، سه صورت دارد: اوّل:زن یقین کند شوهر او از دنیا رفته است که در این حالت باید عدّه وفات نگهدارد و پس از عدّه میتواند ازدواج نماید. دوم: یقین کند شوهر او زنده است که در این صورت باید به هر حال صبر کند و مخارج زندگی او از مال شوهر است و اگر مال نداشته باشد، از صدقات و بیت المال تأمین میشود و اگر صبر کردن برای او موجب عسر و حرج شود، باید برای تعیین تکلیف به حاکم شرع مراجعه نماید. سوم:نداند شوهرش زنده است یا نه، که در این صورت اگر پدر یا جدّ پدری یا وکیل شوهر، مخارج زندگی او را از مال شوهر یا محلّ دیگری تأمین کنند، باید صبر کند و اگر تأمین نکنند، حاکم شرع آنان را وادار به تأمین میکند و اگر به هیچ شکل مخارج او تأمین نشود، زن میتواند به حاکم شرع مراجعه کند و حاکم شرع دستور دهد زن تا مدّت چهار سال پس از مراجعه صبر کند و در این مدّت با هر وسیله ممکن تحقیق میکنند، اگر ثابت شد که شوهر زنده است باید صبر کند و اگر ثابت نشد، حاکم شرع به پدر یا جدّ پدری شوهر دستور میدهد که زن را طلاق دهد و اگر ممکن نشد، خود حاکم شرع او را طلاق میدهد و بنابر احتیاط واجب زن باید بعد از طلاق به مقدار عدّه وفات یعنی چهار ماه و ده روز عدّه نگهدارد و بعد میتواند شوهر کند و چنانچه پس از عدّه، شوهر اوّل او پیدا شود، حقّی بر زن ندارد و اگر در بین مدّت عدّه طلاق پیدا شود، حق دارد رجوع کند و اگر بعد از عدّه طلاق و قبل از پایان عدّه وفات پیدا شود، احوط آن است که رجوع نکند و در صورت تمایل دوباره عقد نکاح بخوانند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] فقیر یا مسکین نمیتواند بیشتر از مخارج سال خود و عیالاتش را از زکات بگیرد و اگر مقداری پول یا جنس دارد، فقط میتواند به اندازه کسری مخارج یک سال، زکات بگیرد، ولی اگر قادر به تأمین مخارج سالهای آینده - ولو از زکات - نباشد، میتواند مخارج سالهای بعد را نیز در همان سال اوّل از زکات بگیرد.
- [آیت الله جوادی آملی] .هرگاه بین کسانی که مال برای آنان وقف شده , اختلافی پیدا شود که اگر مال وقفی فر وخته نشود , سبب از بین رفتن جان یا مال خواهد شد , میتوان آن را فروخت و به مصرفی رساند که مقصود واقف را تأمین میکند.
- [آیت الله جوادی آملی] .سرمایهای که شخص برای تأمین هزینه متعارف زندگی به آن نیاز دارد و بدون آن شأن وی محفوظ نمی ماند , بنا بر اقوا خمس ندا رد، هرچند احتیاط استحبابی در پرداختن آن است؛ ولی سرمایه ای که برای ذخیره کردن و افزایش مال است , خمس دارد . معیار مصرف متعارف , پرهیز از اسراف و تبذیر است. مبدأ سال خمسی