قرامطه، چگونه در ایران رواج یافت و سرانجام آن چه شد؟ بنابر شواهد تاریخی گویا اولین فردی که در ایران مردم را به کیش اسماعیلیه فراخواند، خلف حلاّج بود. از زندگانی و فعالیتهای وی اطلاع دقیقی در دست نیست. او در ری به تبلیغ قائمیّت محمد بن اسماعیل پرداخت، ولی به خاطر کثرت مخالفان، کاری از پیش نبرد. بعد از وی، پسرش احمد جانشین وی شد. بعد از احمد، مردی به نام غیاث رهبری دعوت در ایران را به عهده گرفت، ولی به علت مخالفتهای مردم ری، مجبور به فرار شد. غیاث به مرورود رفته و توانست امیرحسین مروزی حاکم آنجا را به کیش اسماعیلی درآورد. اسماعیلی شدن این امیر قدرتمند، باعث گسترش کیش اسماعیلی در آن مناطق گردید. غیاث به ری بازگشته و در آنجا از دنیا رفت. بعد از غیاث یکی از مهمترین داعیان اسماعیلی با نام ابوحاتم رازی رهبر دعوت اسماعیلیه در ری شد. او یکی از نام آورترین داعیان اسماعیلی بود که در گسترش مذهب اسماعیلیه در ایران نقش اساسی داشت. او توانست امیر احمد بن علی، حاکم ری و مردوایج موسس حکومت محلّی آل زیار در شمال ایران را به کیش اسماعیلی وارد سازد. ابوحاتم بعد از عمری تلاش در سال 322 ه از دنیا رفت.[1] در خراسان بعد از حسین مروزی، محمد بن احمد نسفی جانشین امر دعوت در خراسان شد و به دربار سامانیان در بخارا راه یافت. او با تلاش بی وقفه خود، امیر نصر دوّم سامانی را وارد مذهب اسماعیلیه کرد. او داعیانی به سیستان فرستاده و به تبلیغ مهدویت محمد بن اسماعیل پرداخت. تغییر کیش امیر نصر سامانی برای دولتمردان سامانی گران آمده و موجب شد امرای سامانی در یک طرح منسجم، امیر نصر سامانی و محمد بن احمد نسفی را در سال 332 ه به قتل رسانند و اسماعیلیان خراسان را مورد تعقیب و آزار شدید قرار دهند. یکی دیگر از داعیان قرامطه بعد از نسفی، ابویعقوب سجستانی است که رهبری دعوت قرامطه در ری به او واگذار گردید. او بعد از سالها تبلیغ در راه مهدویت محمد بن اسماعیل بر اثر تشریک مساعی المعزّلدین الله به فاطمیان پیوست و امامت خلفای فاطمی را پذیرفت و این چنین پرونده قرمطیان ایران برای همیشه در تاریخ بسته شد.[2] منابع 1. همان، مقاله (ابوحاتم رازی) و مدخل (ابوحاتم رازی) در دایرة المعار
قرامطه، چگونه در ایران رواج یافت و سرانجام آن چه شد؟
بنابر شواهد تاریخی گویا اولین فردی که در ایران مردم را به کیش اسماعیلیه فراخواند، خلف حلاّج بود. از زندگانی و فعالیتهای وی اطلاع دقیقی در دست نیست. او در ری به تبلیغ قائمیّت محمد بن اسماعیل پرداخت، ولی به خاطر کثرت مخالفان، کاری از پیش نبرد. بعد از وی، پسرش احمد جانشین وی شد. بعد از احمد، مردی به نام غیاث رهبری دعوت در ایران را به عهده گرفت، ولی به علت مخالفتهای مردم ری، مجبور به فرار شد. غیاث به مرورود رفته و توانست امیرحسین مروزی حاکم آنجا را به کیش اسماعیلی درآورد. اسماعیلی شدن این امیر قدرتمند، باعث گسترش کیش اسماعیلی در آن مناطق گردید. غیاث به ری بازگشته و در آنجا از دنیا رفت. بعد از غیاث یکی از مهمترین داعیان اسماعیلی با نام ابوحاتم رازی رهبر دعوت اسماعیلیه در ری شد. او یکی از نام آورترین داعیان اسماعیلی بود که در گسترش مذهب اسماعیلیه در ایران نقش اساسی داشت. او توانست امیر احمد بن علی، حاکم ری و مردوایج موسس حکومت محلّی آل زیار در شمال ایران را به کیش اسماعیلی وارد سازد. ابوحاتم بعد از عمری تلاش در سال 322 ه از دنیا رفت.[1]
در خراسان بعد از حسین مروزی، محمد بن احمد نسفی جانشین امر دعوت در خراسان شد و به دربار سامانیان در بخارا راه یافت. او با تلاش بی وقفه خود، امیر نصر دوّم سامانی را وارد مذهب اسماعیلیه کرد. او داعیانی به سیستان فرستاده و به تبلیغ مهدویت محمد بن اسماعیل پرداخت. تغییر کیش امیر نصر سامانی برای دولتمردان سامانی گران آمده و موجب شد امرای سامانی در یک طرح منسجم، امیر نصر سامانی و محمد بن احمد نسفی را در سال 332 ه به قتل رسانند و اسماعیلیان خراسان را مورد تعقیب و آزار شدید قرار دهند.
یکی دیگر از داعیان قرامطه بعد از نسفی، ابویعقوب سجستانی است که رهبری دعوت قرامطه در ری به او واگذار گردید. او بعد از سالها تبلیغ در راه مهدویت محمد بن اسماعیل بر اثر تشریک مساعی المعزّلدین الله به فاطمیان پیوست و امامت خلفای فاطمی را پذیرفت و این چنین پرونده قرمطیان ایران برای همیشه در تاریخ بسته شد.[2]
منابع
1. همان، مقاله (ابوحاتم رازی) و مدخل (ابوحاتم رازی) در دایرة المعار
- [سایر] قرامطه، چگونه در ایران رواج یافت و سرانجام آن چه شد؟
- [سایر] قرامطه چگونه در یمن رواج یافت؟
- [سایر] سلام.میخواستم بدونم چطور شد که مناطق شمال ایران با اینکه اکثرا سنی بودن شیعه شدن ؟ اصلا مذهب شیعه توسط چه کسی در ایران رواج یافت ؟
- [سایر] سرانجام قرامطه بحرین چه شد؟
- [سایر] قرامطه چگونه ظاهر شد و سرانجام آن چه شد؟
- [سایر] باطنیه، قرامطه، دروزیه و اسماعیلیه چهار گرایش مختلف است از یک فرقه یا صرفاً نامهای یک فرقه خاص است؟
- [سایر] باطنیه، قرامطه، دروزیه و اسماعیلیه چهار گرایش مختلف است، از یک فرقه یا صرفاً نامهای یک فرقه خاص است؟
- [سایر] از چه وقت لباس مشکی بین مسلمانان رواج پیدا کرد؟
- [سایر] چرا در حکومتهای اسلامی فساد رواج پیدا میکند؟
- [سایر] پیدایش خوارج و رواج آنها چگونه بوده است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] یکی دیگر از شرایط واجب شدن زکات طلا و نقره این است که (دارای سکه) باشد و معامله با آن رواج داشته باشد، بنابر این سکه هایی که رواج معامله ندارد زکات به آن تعلق نمی گیرد.
- [امام خمینی] طلا و نقره سکه داری که زنها برای زینت به کار می برند، زکات ندارد اگرچه رواج باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] طلا و نقره سکه داری که زنها برای زینت بکار می برند؛ اگرچه رواج معامله با آن باقی باشد زکاه واجب نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] طلا و نقره سکه داری که زنها برای زینت به کار می برند در صورتی که رواج معامله با ان باقی باشد یعنی معامله پول طلا و نقره با ان شود بنابر احتیاط زکات ان واجب است ولی اگر رواج معامله با ان باقی نباشد زکات واجب نیست
- [آیت الله بروجردی] طلا و نقرهی سکّه داری که زنها برای زینت به کار میبرند، در صورتی که معامله با آن رواج باشد، زکات آن واجب است، بلکه اگر معاملهی با آن رواج نباشد، ولی پول طلا و نقره به آن بگویند، بنا بر احتیاط زکات آن واجب میباشد.
- [آیت الله سیستانی] طلا و نقره سکّه داری که زنها برای زینت بکار میبرند ، در صورتی که رواج معامله با آن باقی باشد ، یعنی باز معامله پول ، طلا و نقره با آن شود بنابر احتیاط زکات آن واجب است ، ولی اگر رواج معامله با آن باقی نباشد ، زکات واجب نیست .
- [آیت الله خوئی] طلا و نقره سکهداری که زنها برای زینت به کار میبرند، درصورتی که رواج معامله با آن باقی باشد، یعنی باز معامله پول طلا و نقره با آن شود بنابر احتیاط زکات آن واجب است. ولی اگر رواج معامله با آن باقی نباشد زکات واجب نیست.
- [آیت الله مظاهری] زکات طلا و نقره در صورتی واجب میشود که آن را سکّه زده باشند و معامله با آن رواج داشته باشد گرچه زنها برای زینت به کار برند.
- [آیت الله وحید خراسانی] زکات طلا و نقره در صورتی واجب می شود که ان را سکه زده باشند و معامله با ان رواج داشته باشد و اگر سکه ان هم از بین رفته باشد باید زکات ان را بدهند
- [آیت الله نوری همدانی] زکوه طلا و نقره در صورتی واجب میشود که آن را سکّه زده باشد و معامله با آن رواج باشد و اگر سکّه آن از بین رفته باشد ، باید زکوه آن را بدهد .