واقعه جنگ جمل از دیدگاه اهل سنت چیست؟ واقعه جنگ جمل دیدگاه اهل سنت پاسخ: حضرت علی علیه السلام در نخستین روزهای حکومت خویش، مشغول پاکسازی محیط جامعه اسلامی از حکام خود کامه ای شد که بیت المال مسلمانان را تیول خویش قرار داده، بخش مهمی از آن را به صورت گنج در آورده بودند و بخش دیگر را در راه مصالح شخصی خود مصرف می کردند و هر کدام در گوشه ای، حاکمی خود مختار و غارتگر شده بودند. همزمان با این پاکسازی ، عده ای از اصحاب توقع داشتند که حضرت مسئولیت هایی از حکومت را به آنان بسپارد. از جمله طلحه و زبیر را می توان نام برد. آنان از این که در حکومت علی علیه السلام به استانداری منطقه ای منصوب شوند ناامید شدند. از طرف دیگر، از جانب معاویه به هر دو نفر آنان نامه ای، به یک مضمون رسید که آنان را امیرالمومنین خوانده و یادآور شده بود که از مردم شام برای آن دو بیعت گرفته است و باید هر چه زودتر شهرهای کوفه و بصره را اشغال نمایند، پیش از آن که فرزند ابوطالب بر آن دوشهرمسلط شود و شعار آنان در همه جا این باشد که خواهان خون عثمان هستند و مردم را برگرفتن انتقام او دعوت کنند ، این دو صحابی ساده لوح، فریب نامه معاویه را خوردند و تصمیم گرفتند که از مدینه به مکه بروند و در آنجا به گردآوری افراد وساز و برگ جنگ بپردازند. آنان برای اجرای نقشه معاویه به حضور امام علیه السلام رسیدند و گفتند: ستمگری های عثمان را درامورمربوط به ولایت و حکومت مشاهده کردی و دیدی که وی جز به بنی امیه به کسی نظر و توجه نداشت. اکنون که خدا خلافت را نصیب تو ساخته است ، ما را به فرمانروایی بصره وکوفه منصوب نما. امام فرمود: آنچه خدا نصیب شما فرموده است به آن راضی باشید تا من در این موضوع بیندیشم. آگاه باشید که من افرادی را برای حکومت می گمارم که به دین و امانت آنان مطمئن و از روحیات آنان آگاه باشم. طلحه و زبیربا شنیدن این سخن، بیش از پیش مأیوس شدند، چرا که امام اعلام کرده بود که به آن دواعتماد ندارد. لذا جهت سخن را دگرگون کردند و گفتند: پس اجازه بده ما مدینه را به قصد عمره ترک کنیم. امام علیه السلام فرمود: در پوشش عمره هدف دیگری دارید؟ آنان به خدا سوگند یاد کردند که غیر از انجام عمره هدف دیگری ندارند. امام فرمود: شما در صدد خدعه و شکستن بیعت هستید. آنان سوگند خود را تکرار کردند و بار دیگر با امام بیعت نمودند. وقتی آن دو خانه علی علیه السلام را ترک کردند، امام به حاضران در جلسه فرمود: می بینم که آنان در فتنه ای کشته می شوند.[1] ابن قتیبه می نویسد: هر دو پس از خروج از خانه علی در مجمع قریش گفتند: این پاداش ما بود که علی به ما داد! ما بر ضدعثمان قیام کردیم و وسیله قتل او را فراهم ساختیم، در حالیکه علی در خانه خود نشسته بود. حال که به خلافت رسیده است دیگران را بر ما ترجیح می دهد. طلحه و زبیر با آن که سوگندهای شدیدی در خانه امام علیه السلام یاد کرده بوند، پس از خروج از مدینه در میان راه مکه به هر کس رسیدند، بیعت خود را با علی علیه السلام انکار کردند.[2] با ملاحظه مستندات تاریخی، علل جنگ جمل از دیدگاه طرفین درگیر: الف. علل جنگ از دیدگاه اصحاب جمل 1. در فرازهایی از خطبه های موجود عایشه و طلحه، مهم ترین علت جنگ جمل خونخواهی عثمان بیان شده است. مضافاً این که این عده علی (ع) را مسئول قتل عثمان میدانستند. 2. برخی از علمای معتزله معتقدند که عایشه و یارانش، قصد امر به معروف و نهی از منکر داشتهاند. 3. طلحه، علت دیگری را که در واقع در راستای علت قبلی است، ذکر میکند و آن هم اصلاح امّت رسول اکرم (ص) و رواج طاعت الاهی است. 4. خلافت و رهبری علی (ع) مطابق با رویهی خلفای سابق نبوده، پس مشروعیت نداشته است. 5. علی (ع) در کارهایش با طلحه و زبیر مشورت نمی کرد. ب: علل جنگ از دیدگاه علی ابن ابی طالب (ع) و یارانش: 1. قدرتطلبی طلحه و زبیر: امیرالمؤمنین علی (ع) در خطبهی 148 نهج البلاغه میفرمایند: هر کدام از طلحه و زبیر امیدوار است حکومت را به دست آورد. 2. عهد و پیمان شکنی: علی (ع) در بیاناتی ضمن اعلان آماده باش برای جنگ، این دو را متهم به پیمان شکنی نمودند. 3.کینه و کدورت دیرینه: این نکته قابل انکار نیست که کینه هایی نسبت به علی(ع) وجود داشته است. امیرالمؤمنین (ع) ریشههای آن را چنین برمیشمرد: الف: اختصاص اخوت پیامبر (ص) به علی (ع). ب: برتری علی (ع) بر ابوبکر. ج: مسدود نشدن باب علی به مسجد پیامبر (ص). د: دادن پرچم فتح خیبر به دست علی (ع). همچنین طلحه و زبیر امیدوار بودند که علی با آنها در امور مشورت نموده و بخشی از حکومت را به آنها واگذار نماید که هیچ کدام تحقق نیافت و موجب عناد با علی (ع) شد. 4. نفاق: دورویی، از دیگر علل میباشد که علی (ع) به آن اشاره نموده است. 5. از بین بردن امنیت جامعه ی اسلامی: مصداق بارز این علت، حملهی اصحاب جمل در بصره به خزانهی بیت المال و کشتن عدهای از مردم بود. 6. سرپوش گذاشتن بر عملکرد خویش: در این رابطه امیرالمؤمنین (ع) در خطبهی 137 نهج البلاغه میفرمایند: آنها انتقام خونی را میخواهند که خود ریختهاند. بازگشت عایشه از نیمه راه مدینه به مکه درهنگام محاصره خانه عثمان از طرف انقلابیون مصری و عراقی، عایشه مدینه را به عزم حج ترک گفت و در مکه بود که خبر قتل عثمان را شنید ، ولی خبر نرسید که مسئله خلافت پس از قتل خلیفه به کجا منجر شد. از این جهت تصمیم گرفت که مکه را به عزم مدینه ترک گوید. در مراجعت از مکه، در منزلی به نام سرف با مردی به نام ابن ام کلابملاقات کرد و از اوضاع مدینه پرسید. وی گفت که محاصره خانه خلیفه هشتاد روز به طول انجامید و سپس او را کشتند و بعد از چند روز با علی علیه السلام بیعت کردند. وقتی عایشه از اتفاق مهاجرین و انصار بر بیعت با امام آگاه شد، سخت برآشفت و گفت: ای کاش آسمان برسرم فرو می ریخت. سپس دستور داد که کجاوه او را به سوی مکه باز گردانند، در حالی که نظر خود را درباه عثمان دگرگون کرده بود و می گفت: به خدا سوگند، عثمان، مظلوم کشته شده است و من انتقام او را از قاتلان او می ستانم. آن مرد ِ گزارشگر به او گفت: تو نخستین کسی بودی که به مردم می گفتی عثمان کافر شده است و باید اورا بکشند. اکنون چه شده که از سخن نخست خود بازگشتی ؟ وی در پاسخ گفت: قاتلان عثمان او را توبه دادند و سپس کشتند. درباره عثمان همه سخن می گفتند و من نیز می گفتم، اما سخن اخیر من بهتر از سخن پیشین من است.[3] پایگاه مخالفان امام علیه السلام پس از قتل عثمان و بیعت مردم با امام، سرزمین مکه مرکز مخالفان آن حضرت به شمار می رفت و افرادی که با علی علیه السلام مخالف بودند یا از دادگری او می ترسیدند ، خصوصاً فرمانداران و استانداران عثمان که می دانستند امام دارایی آنان را مصادره می کند و آنان را به سبب خیانت هایی که مرتکب شده اند بازخواست خواهد کرد، همه و همه در مکه در پوشش حرمت حرم خدا گرد آمدند و نقشه نبرد جمل را طراحی نمودند. هزینه جنگ جمل هزینه جنگ جمل را استانداران عثمان، که در دوران حکومت او بیت المال را غارت کرده و ثروت هنگفتی به دست آورده بودند، پرداختند و هدف این بود که دولت جوان علی علیه السلام را سرنگون کنند و اوضاع به حال سابق باز گردد. اسامی برخی از این افراد عبارت است از: 1- عبدالله ابی ربیعه، استاندارعثمان در صنعای یمن. او از صنعا به منظور کمک به عثمان خارج شد. و چون در نیمه راه از قتل او آگاه گردید به مکه بازگشت. وقتی شنید که عایشه مردم را برای گرفتن انتقام خون عثمان دعوت می کند ، وارد مسجد شد و در حالی که روی تخت نشسته بود فریاد زد: هر کس که بخواهد برای گرفتن انتقام خون خلیفه در این جهاد شرکت کند من هزینه رفتن او را تامین می کنم . او گروه کثیری را برای شرکت در نبرد مجهز کرد. 2- یعلی بن امیه، یکی از فرمانداران سپاه عثمان. وی به پیروی از عبدالله پول هنگفتی در این راه خرج کرد. او ششصد شتر خرید[4] و در بیرون مکه آماده حرکت ساخت و گروهی را بر آن حمل کرده و ده هزار دینار در این راه پرداخت. وقتی امام از بذل و بخشش یعلی آگاه شد فرمود: فرزند امیه ده هزار دینار را از کجا آورده است؟ جز این است که از بیت المال دزدیده است؟ به خدا سوگند، اگر به او و فرزند ابی ربیعه دست یابم ثروت آنان را مصادره می کنم و جزء بیت المال قرار می دهم.[5] طبری متن ندای خروج کنندگان را چنین نقل می کند: آگاه باشید که ام المؤمنین و طلحه و زبیر ، عازم بصره هستند. هر کس می خواهد اسلام را عزیز گرداند و با کسانی که خون مسلمانان را حلال شمرده اند، نبرد کند و آن کس که می خواهد انتقام خون عثمان را بازستاند با این گروه حرکت کند و هر کس مرکب و هزینه رفتن ندارد، این مرکب او و این هزینه مسافرت او. [6] شهادت دروغ بالاخره سپاه آماده حرکت شد و به راه افتاد. در راه به سرزمینی به نام حوأب رسیدند. وقتی عایشه از نام سرزمین آگاه شد به فرزند طلحه گفت: من باید برگردم، زیرا رسول خدا روزی در میان همسران خود که من نیز در جمع آنها بودم فرمود: می بینم که یکی از شما از سرزمین حوأب می گذرد و سگان آنجا براو پارس می کنند. سپس رو به من کرد وفرمود: حمیرا ، مبادا توآن زن باشی. در این هنگام فرزند طلحه درخواست ادامه مسیر را کرد ولی مؤثر نیفتاد. خواهر زاده او، عبدالله بن زبیر، منافقانه سوگند یاد کرد که نام این سرزمین حوأب نیست. ما حوأب را اول شب پشت سر نهاده ایم . این نوع شهادت دروغ، در نوع خود، در تاریخ اسلام بی سابقه است. پس کاروانیان به مسیر خود ادامه دادند و در نزدیکی بصره برای تسخیر این شهر، که عثمان بن حنیف از طرف علی علیه السلام استاندار آنجا بود، فرود آمدند.[7] پی کردن جمل واقعه جمل در دهم جمادی الثانی سال سی و ششم هجری قمری، رخ داد و هنوز آفتاب غروب نکرده بود که آتش نبرد با افتادن جمل عایشه وسرنگون شدن کجاوه او به پایان رسید. جمل عایشه برای نیل به مقاصد شوم به کارگرفته شده بود و با گذاردن هودج عایشه بر آن، نوعی قداست به آن بخشیده بودند. سپاه بصره در حفاظت و بر پا نگاه داشتن آن کوشش ها کرد و دست های زیادی در راه آن دادند. هر دستی که قطع می شد، دست دیگری زمام شتر را می گرفت . اما سرانجام زمام شتر بی صاحب ماند و دیگر کسی حاضر نبود که آن را به دست بگیرد. در این هنگام فرزند زبیر زمام آن را به دست گرفت، ولی مالک اشتر با هجوم بر وی او را نقش بر زمین کرد و مردم از اطراف شتر عایشه پراکنده شدند. امام علیه السلام برای اینکه دشمن با دیدن شتر بار دیگر به سوی او بازنگردند، فرمان پی کردن جمل را صادر کرد. پس،شتر به زمین خورد و کجاوه سرنگون گردید. علی علیه السلام خود را به کجاوه عایشه رسانید وفرمود: ای عایشه، آیا رسول اکرم صلی الله علیه و آله تو را به این کار سفارش کرده بود؟ او در پاسخ امام گفت: ای اباالحسن، حال که پیروز شدی ، مرا ببخش.[8] حضرت علی علیه السلام پس از جنگ ، عایشه را به همراه برادرش محمدبن ابی بکر و تعدادی از زنان که مبدل به لباس مردانه بودند راهی مکه نمود. عایشه در حالی که بر مرکبی سوار می شد، گفت: افتخار آفریدید و پیروز شدید، همانا تقدیر خدا انجام گرفتنی است. سرنوشت طلحه و زبیر نیز به مرگ ختم شد که باعث تأسف حضرت علی علیه السلام شد. سپس امام علیه السلام باقی مانده روز را در میدان نبرد به سر برد و مردم بصره را دعوت کرد که کشتگان خود را به خاک بسپارند. به نقل طبری، امام برکشتگان ناکثان از بصره و کوفه نمازگزارد وبر یاران خود که جام شهادت نوشیده بودند نیز نماز گزارد و آنان را به خاک سپرد. سپس دستور داد که تمام اموال مردم را به خودشان باز گردانند به جز اسلحه ای که بر آنها علامت حکومت باشد.[9] و اینگونه بود که ناکثان در جنگ با حضرت علی علیه السلام با شکست مواجه شدند. در مورد عایشه باید گفت: 1- عایشه همانند سایر همسران رسول خدا به دلیل نسبتش با رسول اکرم صلی الله علیه و آله در میان مسلمنان از احترام خاصی برخوردار بود. 2- علاوه بر آن که وی از هر فرصتی برای صدمه زدن به امیرمومنان علی (ع) استفاده میکرد و چه بسا اگر حضرت با وی با احترام رفتار نکرده و وی را به صورتی شایسته به مدینه باز نمیگرداند اسباب ناسازگاری ، تهمت، و شاید آشوبی دیگر را به پا میکرد. تاریخ خود بزرگترین شاهد بر وجود چنین احتمالاتی از سوی وی میباشد همانگونه که وی سوار بر استری دستور تیر باران کردن بدن امام مجتبی(ع) را داد . لذا امام علی علیه السلام پس از جنگ جمل مقدمات سفر محترمانه وی را از بصره به مدینه فراهم ساخت و به محمدبن ابیبکر دستور داد خواهرش را همراهی کند و او را به مدینه برساند. امام به همه یاران اهل مدینه خود که مشتاق بودند به مدینه بازگردند، اجازه داد عایشه را تا مدینه همراهی کنند و به این نیز اکتفا نکرد و چهل تن از زنان محترم و سرشناس بصره را همراه او راهی مدینه کرد. 3- علی رغم تمام این خدمات و گذشتها که خود عایشه اقرار بر آن ها داشت زمانی که به مدینه رسید باب گله مندی از امیر مومنان را باز کرد و گفت: وی همسر رسول خدا را همراه مردانی نا محرم به سوی مدینه فرستاد. اما پس از آن که متوجه شد همراهان و محافظانش زنانی در لباس مرد بوده اند شرمنده شده برای جلوگیری از فضاحت بیشتر گفت: : (خدا فرزند ابوطالب را پاداش نیک دهد که حرمت رسول خدا را دربارهی من رعایت کرد.) جهت مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانید به کتاب زیر (که یکی از قدیمیترین و معتبرترین منابع تاریخی است) مراجعه و از جزئیات جنگ جمل و وقایع پس از آن آگاهی یابید: شیخ مفید، الجمل، قم، مکتبة الداوری. این کتاب به فارسی نیز ترجمه شده است. ------------------------ [1] . فروغ ولایت، جعفر سبحانی، 396. [2] . الامامة و السیاسة، ج 1، ص 49. [3] . تاریخ طبری، ج 3، ص 172. [4] . همان، ص 166. [5] . الجمل، صص 124-123. [6] . تاریخ طبری، ج 3، ص 167. [7] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 9، ص 312. [8] . تاریخ طبری، ج 3، ص 539/ الجمل، ص 198-166. [9] . تاریخ طبری، ج 2، ص 543.
واقعه جنگ جمل از دیدگاه اهل سنت چیست؟
واقعه جنگ جمل دیدگاه اهل سنت
پاسخ: حضرت علی علیه السلام در نخستین روزهای حکومت خویش، مشغول پاکسازی محیط جامعه اسلامی از حکام خود کامه ای شد که بیت المال مسلمانان را تیول خویش قرار داده، بخش مهمی از آن را به صورت گنج در آورده بودند و بخش دیگر را در راه مصالح شخصی خود مصرف می کردند و هر کدام در گوشه ای، حاکمی خود مختار و غارتگر شده بودند.
همزمان با این پاکسازی ، عده ای از اصحاب توقع داشتند که حضرت مسئولیت هایی از حکومت را به آنان بسپارد. از جمله طلحه و زبیر را می توان نام برد. آنان از این که در حکومت علی علیه السلام به استانداری منطقه ای منصوب شوند ناامید شدند. از طرف دیگر، از جانب معاویه به هر دو نفر آنان نامه ای، به یک مضمون رسید که آنان را امیرالمومنین خوانده و یادآور شده بود که از مردم شام برای آن دو بیعت گرفته است و باید هر چه زودتر شهرهای کوفه و بصره را اشغال نمایند، پیش از آن که فرزند ابوطالب بر آن دوشهرمسلط شود و شعار آنان در همه جا این باشد که خواهان خون عثمان هستند و مردم را برگرفتن انتقام او دعوت کنند ، این دو صحابی ساده لوح، فریب نامه معاویه را خوردند و تصمیم گرفتند که از مدینه به مکه بروند و در آنجا به گردآوری افراد وساز و برگ جنگ بپردازند. آنان برای اجرای نقشه معاویه به حضور امام علیه السلام رسیدند و گفتند: ستمگری های عثمان را درامورمربوط به ولایت و حکومت مشاهده کردی و دیدی که وی جز به بنی امیه به کسی نظر و توجه نداشت. اکنون که خدا خلافت را نصیب تو ساخته است ، ما را به فرمانروایی بصره وکوفه منصوب نما. امام فرمود: آنچه خدا نصیب شما فرموده است به آن راضی باشید تا من در این موضوع بیندیشم. آگاه باشید که من افرادی را برای حکومت می گمارم که به دین و امانت آنان مطمئن و از روحیات آنان آگاه باشم.
طلحه و زبیربا شنیدن این سخن، بیش از پیش مأیوس شدند، چرا که امام اعلام کرده بود که به آن دواعتماد ندارد. لذا جهت سخن را دگرگون کردند و گفتند: پس اجازه بده ما مدینه را به قصد عمره ترک کنیم. امام علیه السلام فرمود: در پوشش عمره هدف دیگری دارید؟ آنان به خدا سوگند یاد کردند که غیر از انجام عمره هدف دیگری ندارند. امام فرمود: شما در صدد خدعه و شکستن بیعت هستید. آنان سوگند خود را تکرار کردند و بار دیگر با امام بیعت نمودند. وقتی آن دو خانه علی علیه السلام را ترک کردند، امام به حاضران در جلسه فرمود: می بینم که آنان در فتنه ای کشته می شوند.[1]
ابن قتیبه می نویسد: هر دو پس از خروج از خانه علی در مجمع قریش گفتند: این پاداش ما بود که علی به ما داد! ما بر ضدعثمان قیام کردیم و وسیله قتل او را فراهم ساختیم، در حالیکه علی در خانه خود نشسته بود. حال که به خلافت رسیده است دیگران را بر ما ترجیح می دهد. طلحه و زبیر با آن که سوگندهای شدیدی در خانه امام علیه السلام یاد کرده بوند، پس از خروج از مدینه در میان راه مکه به هر کس رسیدند، بیعت خود را با علی علیه السلام انکار کردند.[2]
با ملاحظه مستندات تاریخی، علل جنگ جمل از دیدگاه طرفین درگیر:
الف. علل جنگ از دیدگاه اصحاب جمل
1. در فرازهایی از خطبه های موجود عایشه و طلحه، مهم ترین علت جنگ جمل خونخواهی عثمان بیان شده است. مضافاً این که این عده علی (ع) را مسئول قتل عثمان میدانستند.
2. برخی از علمای معتزله معتقدند که عایشه و یارانش، قصد امر به معروف و نهی از منکر داشتهاند.
3. طلحه، علت دیگری را که در واقع در راستای علت قبلی است، ذکر میکند و آن هم اصلاح امّت رسول اکرم (ص) و رواج طاعت الاهی است.
4. خلافت و رهبری علی (ع) مطابق با رویهی خلفای سابق نبوده، پس مشروعیت نداشته است.
5. علی (ع) در کارهایش با طلحه و زبیر مشورت نمی کرد.
ب: علل جنگ از دیدگاه علی ابن ابی طالب (ع) و یارانش:
1. قدرتطلبی طلحه و زبیر: امیرالمؤمنین علی (ع) در خطبهی 148 نهج البلاغه میفرمایند: هر کدام از طلحه و زبیر امیدوار است حکومت را به دست آورد.
2. عهد و پیمان شکنی: علی (ع) در بیاناتی ضمن اعلان آماده باش برای جنگ، این دو را متهم به پیمان شکنی نمودند.
3.کینه و کدورت دیرینه: این نکته قابل انکار نیست که کینه هایی نسبت به علی(ع) وجود داشته است. امیرالمؤمنین (ع) ریشههای آن را چنین برمیشمرد: الف: اختصاص اخوت پیامبر (ص) به علی (ع). ب: برتری علی (ع) بر ابوبکر. ج: مسدود نشدن باب علی به مسجد پیامبر (ص). د: دادن پرچم فتح خیبر به دست علی (ع). همچنین طلحه و زبیر امیدوار بودند که علی با آنها در امور مشورت نموده و بخشی از حکومت را به آنها واگذار نماید که هیچ کدام تحقق نیافت و موجب عناد با علی (ع) شد.
4. نفاق: دورویی، از دیگر علل میباشد که علی (ع) به آن اشاره نموده است.
5. از بین بردن امنیت جامعه ی اسلامی: مصداق بارز این علت، حملهی اصحاب جمل در بصره به خزانهی بیت المال و کشتن عدهای از مردم بود.
6. سرپوش گذاشتن بر عملکرد خویش: در این رابطه امیرالمؤمنین (ع) در خطبهی 137 نهج البلاغه میفرمایند: آنها انتقام خونی را میخواهند که خود ریختهاند.
بازگشت عایشه از نیمه راه مدینه به مکه
درهنگام محاصره خانه عثمان از طرف انقلابیون مصری و عراقی، عایشه مدینه را به عزم حج ترک گفت و در مکه بود که خبر قتل عثمان را شنید ، ولی خبر نرسید که مسئله خلافت پس از قتل خلیفه به کجا منجر شد. از این جهت تصمیم گرفت که مکه را به عزم مدینه ترک گوید.
در مراجعت از مکه، در منزلی به نام سرف با مردی به نام ابن ام کلابملاقات کرد و از اوضاع مدینه پرسید. وی گفت که محاصره خانه خلیفه هشتاد روز به طول انجامید و سپس او را کشتند و بعد از چند روز با علی علیه السلام بیعت کردند.
وقتی عایشه از اتفاق مهاجرین و انصار بر بیعت با امام آگاه شد، سخت برآشفت و گفت: ای کاش آسمان برسرم فرو می ریخت. سپس دستور داد که کجاوه او را به سوی مکه باز گردانند، در حالی که نظر خود را درباه عثمان دگرگون کرده بود و می گفت: به خدا سوگند، عثمان، مظلوم کشته شده است و من انتقام او را از قاتلان او می ستانم.
آن مرد ِ گزارشگر به او گفت: تو نخستین کسی بودی که به مردم می گفتی عثمان کافر شده است و باید اورا بکشند. اکنون چه شده که از سخن نخست خود بازگشتی ؟ وی در پاسخ گفت: قاتلان عثمان او را توبه دادند و سپس کشتند. درباره عثمان همه سخن می گفتند و من نیز می گفتم، اما سخن اخیر من بهتر از سخن پیشین من است.[3]
پایگاه مخالفان امام علیه السلام
پس از قتل عثمان و بیعت مردم با امام، سرزمین مکه مرکز مخالفان آن حضرت به شمار می رفت و افرادی که با علی علیه السلام مخالف بودند یا از دادگری او می ترسیدند ، خصوصاً فرمانداران و استانداران عثمان که می دانستند امام دارایی آنان را مصادره می کند و آنان را به سبب خیانت هایی که مرتکب شده اند بازخواست خواهد کرد، همه و همه در مکه در پوشش حرمت حرم خدا گرد آمدند و نقشه نبرد جمل را طراحی نمودند.
هزینه جنگ جمل
هزینه جنگ جمل را استانداران عثمان، که در دوران حکومت او بیت المال را غارت کرده و ثروت هنگفتی به دست آورده بودند، پرداختند و هدف این بود که دولت جوان علی علیه السلام را سرنگون کنند و اوضاع به حال سابق باز گردد.
اسامی برخی از این افراد عبارت است از:
1- عبدالله ابی ربیعه، استاندارعثمان در صنعای یمن. او از صنعا به منظور کمک به عثمان خارج شد. و چون در نیمه راه از قتل او آگاه گردید به مکه بازگشت. وقتی شنید که عایشه مردم را برای گرفتن انتقام خون عثمان دعوت می کند ، وارد مسجد شد و در حالی که روی تخت نشسته بود فریاد زد: هر کس که بخواهد برای گرفتن انتقام خون خلیفه در این جهاد شرکت کند من هزینه رفتن او را تامین می کنم . او گروه کثیری را برای شرکت در نبرد مجهز کرد.
2- یعلی بن امیه، یکی از فرمانداران سپاه عثمان. وی به پیروی از عبدالله پول هنگفتی در این راه خرج کرد. او ششصد شتر خرید[4] و در بیرون مکه آماده حرکت ساخت و گروهی را بر آن حمل کرده و ده هزار دینار در این راه پرداخت.
وقتی امام از بذل و بخشش یعلی آگاه شد فرمود: فرزند امیه ده هزار دینار را از کجا آورده است؟ جز این است که از بیت المال دزدیده است؟ به خدا سوگند، اگر به او و فرزند ابی ربیعه دست یابم ثروت آنان را مصادره می کنم و جزء بیت المال قرار می دهم.[5]
طبری متن ندای خروج کنندگان را چنین نقل می کند: آگاه باشید که ام المؤمنین و طلحه و زبیر ، عازم بصره هستند. هر کس می خواهد اسلام را عزیز گرداند و با کسانی که خون مسلمانان را حلال شمرده اند، نبرد کند و آن کس که می خواهد انتقام خون عثمان را بازستاند با این گروه حرکت کند و هر کس مرکب و هزینه رفتن ندارد، این مرکب او و این هزینه مسافرت او. [6]
شهادت دروغ
بالاخره سپاه آماده حرکت شد و به راه افتاد. در راه به سرزمینی به نام حوأب رسیدند. وقتی عایشه از نام سرزمین آگاه شد به فرزند طلحه گفت: من باید برگردم، زیرا رسول خدا روزی در میان همسران خود که من نیز در جمع آنها بودم فرمود: می بینم که یکی از شما از سرزمین حوأب می گذرد و سگان آنجا براو پارس می کنند. سپس رو به من کرد وفرمود: حمیرا ، مبادا توآن زن باشی. در این هنگام فرزند طلحه درخواست ادامه مسیر را کرد ولی مؤثر نیفتاد. خواهر زاده او، عبدالله بن زبیر، منافقانه سوگند یاد کرد که نام این سرزمین حوأب نیست. ما حوأب را اول شب پشت سر نهاده ایم . این نوع شهادت دروغ، در نوع خود، در تاریخ اسلام بی سابقه است. پس کاروانیان به مسیر خود ادامه دادند و در نزدیکی بصره برای تسخیر این شهر، که عثمان بن حنیف از طرف علی علیه السلام استاندار آنجا بود، فرود آمدند.[7]
پی کردن جمل
واقعه جمل در دهم جمادی الثانی سال سی و ششم هجری قمری، رخ داد و هنوز آفتاب غروب نکرده بود که آتش نبرد با افتادن جمل عایشه وسرنگون شدن کجاوه او به پایان رسید. جمل عایشه برای نیل به مقاصد شوم به کارگرفته شده بود و با گذاردن هودج عایشه بر آن، نوعی قداست به آن بخشیده بودند. سپاه بصره در حفاظت و بر پا نگاه داشتن آن کوشش ها کرد و دست های زیادی در راه آن دادند. هر دستی که قطع می شد، دست دیگری زمام شتر را می گرفت . اما سرانجام زمام شتر بی صاحب ماند و دیگر کسی حاضر نبود که آن را به دست بگیرد. در این هنگام فرزند زبیر زمام آن را به دست گرفت، ولی مالک اشتر با هجوم بر وی او را نقش بر زمین کرد و مردم از اطراف شتر عایشه پراکنده شدند. امام علیه السلام برای اینکه دشمن با دیدن شتر بار دیگر به سوی او بازنگردند، فرمان پی کردن جمل را صادر کرد. پس،شتر به زمین خورد و کجاوه سرنگون گردید. علی علیه السلام خود را به کجاوه عایشه رسانید وفرمود: ای عایشه، آیا رسول اکرم صلی الله علیه و آله تو را به این کار سفارش کرده بود؟ او در پاسخ امام گفت: ای اباالحسن، حال که پیروز شدی ، مرا ببخش.[8]
حضرت علی علیه السلام پس از جنگ ، عایشه را به همراه برادرش محمدبن ابی بکر و تعدادی از زنان که مبدل به لباس مردانه بودند راهی مکه نمود. عایشه در حالی که بر مرکبی سوار می شد، گفت: افتخار آفریدید و پیروز شدید، همانا تقدیر خدا انجام گرفتنی است.
سرنوشت طلحه و زبیر نیز به مرگ ختم شد که باعث تأسف حضرت علی علیه السلام شد.
سپس امام علیه السلام باقی مانده روز را در میدان نبرد به سر برد و مردم بصره را دعوت کرد که کشتگان خود را به خاک بسپارند. به نقل طبری، امام برکشتگان ناکثان از بصره و کوفه نمازگزارد وبر یاران خود که جام شهادت نوشیده بودند نیز نماز گزارد و آنان را به خاک سپرد. سپس دستور داد که تمام اموال مردم را به خودشان باز گردانند به جز اسلحه ای که بر آنها علامت حکومت باشد.[9]
و اینگونه بود که ناکثان در جنگ با حضرت علی علیه السلام با شکست مواجه شدند.
در مورد عایشه باید گفت:
1- عایشه همانند سایر همسران رسول خدا به دلیل نسبتش با رسول اکرم صلی الله علیه و آله در میان مسلمنان از احترام خاصی برخوردار بود.
2- علاوه بر آن که وی از هر فرصتی برای صدمه زدن به امیرمومنان علی (ع) استفاده میکرد و چه بسا اگر حضرت با وی با احترام رفتار نکرده و وی را به صورتی شایسته به مدینه باز نمیگرداند اسباب ناسازگاری ، تهمت، و شاید آشوبی دیگر را به پا میکرد. تاریخ خود بزرگترین شاهد بر وجود چنین احتمالاتی از سوی وی میباشد همانگونه که وی سوار بر استری دستور تیر باران کردن بدن امام مجتبی(ع) را داد . لذا امام علی علیه السلام پس از جنگ جمل مقدمات سفر محترمانه وی را از بصره به مدینه فراهم ساخت و به محمدبن ابیبکر دستور داد خواهرش را همراهی کند و او را به مدینه برساند. امام به همه یاران اهل مدینه خود که مشتاق بودند به مدینه بازگردند، اجازه داد عایشه را تا مدینه همراهی کنند و به این نیز اکتفا نکرد و چهل تن از زنان محترم و سرشناس بصره را همراه او راهی مدینه کرد.
3- علی رغم تمام این خدمات و گذشتها که خود عایشه اقرار بر آن ها داشت زمانی که به مدینه رسید باب گله مندی از امیر مومنان را باز کرد و گفت: وی همسر رسول خدا را همراه مردانی نا محرم به سوی مدینه فرستاد. اما پس از آن که متوجه شد همراهان و محافظانش زنانی در لباس مرد بوده اند شرمنده شده برای جلوگیری از فضاحت بیشتر گفت: : (خدا فرزند ابوطالب را پاداش نیک دهد که حرمت رسول خدا را دربارهی من رعایت کرد.)
جهت مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانید به کتاب زیر (که یکی از قدیمیترین و معتبرترین منابع تاریخی است) مراجعه و از جزئیات جنگ جمل و وقایع پس از آن آگاهی یابید:
شیخ مفید، الجمل، قم، مکتبة الداوری. این کتاب به فارسی نیز ترجمه شده است.
------------------------
[1] . فروغ ولایت، جعفر سبحانی، 396.
[2] . الامامة و السیاسة، ج 1، ص 49.
[3] . تاریخ طبری، ج 3، ص 172.
[4] . همان، ص 166.
[5] . الجمل، صص 124-123.
[6] . تاریخ طبری، ج 3، ص 167.
[7] . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 9، ص 312.
[8] . تاریخ طبری، ج 3، ص 539/ الجمل، ص 198-166.
[9] . تاریخ طبری، ج 2، ص 543.
- [سایر] دیدگاه اهل سنت در باره مسئله عاشورا چیست توضیح دهید؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنت درباره مسئله عاشورا چیست توضیح دهید؟
- [سایر] روزه روز عاشورا از دیدگاه اهل سنت و شیعه چه حکمی دارد؟
- [سایر] با توجه به مدارک اهل سنت چرا اهل تسنن روز عاشورا را روزه می گیرند؟
- [سایر] آیا در منابع اهل سنت واقعه غدیر آمده است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنت درباره (تزاحم) در علم اصول فقه چیست؟
- [سایر] اهمیت عید غدیر از دیدگاه اهل سنت را توضیح دهید؟
- [سایر] آیا از دیدگاه اهل سنت حدیث غدیر متواتر است؟
- [سایر] عایشه در دیدگاه اهل سنت چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنت در مورد یزید چیست؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله بهجت] اگر در بین اذان یا اقامه، پیش از آنکه قسمتی را بگوید شک کند که قسمت پیش از آن را گفته یا نه، باید قسمتی را که در گفتن آن شک کرده بگوید، ولی اگر در حال گفتن قسمتی از اذان یا اقامه شک کند جمل? قبلی را گفته یا نه، بعید نیست گفتن آن لازم نباشد.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.