دین در تمدن بابل چگونه بوده است؟ بابل برای سالیان درازی مرکز تمدن و علم و فرهنگ بود و نام آن در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان بسیار آمده و قرآن مجید از آن یاد کرده است. ر حفاریهایی که در اماکن مختلف عراق صورت گرفته، مجسمه ی خدایان بی شماری از زیر خاک بیرون آمده و به موزه های جهان منتقل شده است. این خدایان صورت تکامل یافته ی آنیمیسم ابتدایی بوده اند. بابل نیز تحول و تکامل دین از فتیشیسم تا اعتقاد به خدایان را تجربه کرد. این سیر تقریباً چهار هزار سال طول کشید و در پایان خدایانی که نماینده ی ارواح ماه و خورشید و سیارات بودند، در شهرهای مختلف مورد پرستش قرار گرفتند. مردوخ در بیشتر زمانها برترین خدا بود. میان خدایان بی شمار بابلیان، شش خدا معروف تر شدند که در دو دسته ی سه تایی (تثلیث) مورد پرستش بودند. تثلیث اول از آنو (خدای آسمان)، انلیل (خدای فضا و جنگ) و ائا (خدای آب) و تثلیث دوم از شمس (خدای آفتاب)، سین (خدای ماه) و ایشتار (خدای مونث) تشکیل شده بود. این خدایان همسرانی داشتند و در زمانی خدای مونث ایشتار به عنوان الهه ی باروری بسیار مورد توجه قرار گرفت. شوهر ایشتار تموز نامیده می شد. هنگام اوج تمدن بابل خدای بزرگی به نام مردوخ مطرح شد که تصویر او را همه جا رسم می کردند. سایر خدایان بابل زیر دست مردوخ به شمار می رفتند. ( آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی). از سویی، ارتباط عمیقی میان ادیان بین النهرین میتوان یافت که همگی ریشه در فرهنگ سومری دارد.[1] همه دولت شهرهای بینالنهرین گروه خدایان واحدی را میپرستیدند، با این حال هر دولت شهر، خدای نگهبان خاص خود را داشت که خدای برتر آنان به شمار میرفت.[2] ادیان ساکنان بین النهرین، بیشتر جنبه کاربردی داشت. وابستگی شدید زندگی و اقتصاد ساکنان بابل به طبیعت به ویژه زمین و آب، آنان را وا میداشت تا برای پدیدههای طبیعی، باطنی را تجسم کنند که پرستش آن، به افزایش آن پدیده میانجامد.[3] تصویر این خدایان در ذهن ایشان متناسب با کارآیی آنها بود؛ مثلاً خدای رعد و طوفان را پرندهای تیره و بزرگ با سر شیر میپنداشتند. گاه نیز برای آنها تصویری انسانی یا نیمه انسانی تجسم میکردند.[4] این رب النوعها سه خصوصیت داشتند: در رفتار خصلت انسانی داشتند، میخوردند، مینوشیدند و تولید مثل میکردند، هیچیک به تنهایی قادر مطلق نبودند، و فعالیت آنها به طور کلی در دنیای طبیعی انجام میگرفت؛ نه در جهانی ورای این جهان.[5] شماره خدایان بابل در سده نهم پیش از میلاد به 65000 میرسید، زیرا نیروی تخیل مردم و احتیاجاتی که مردم برای آنها خود را نیازمند خدایان میدانستند، حدّی نداشت.[6] اجرام آسمانی مانند شمس، ربالنوع خورشید و بِنا، رب النوع ماه نیز به عنوان کهنترین خدایان، مورد پرستش بابلیان قرار داشت.[7] به طور کلی نمونهای از یکتاپرستی نظیر آنچه در میان قوم یهود وجود داشت، در بابل یافت نمیشد، با این حال گسترش مملکت پس از جنگها، این خدایان محلی را به فرمان خدای یگانه درمیآورد؛ همچنین پارهای از شهرها از روی حب وطن، خدای خاص و محبوب خود را صاحب قدرت مطلق و مسلط بر همه چیز میدانستند. این دو علت باعث شد که خرده خدایان، مظاهر یا صفاتی از خدای بزرگ را نمایش دهند و به این ترتیب شماره خدایان کاهش یافت.[8] مراسم و سنتهای آیینی نزد بابلیان از اهمیت بیشتری نسبت به عمل نیکو برخوردار بود.[9] هدف از آیینهای نیایشی در درجه نخست، غذای کافی دادن به خدایان و اطمینان از رفاه آنان بوده است. برای انجام این امور، معمولاً از مجسمه خدایان یا نشانههای آنها، در مقدسترین بخش معبد استفاده میشده است. آنها به قدری زنده تصور میشدند که هنگام مراسم ملبس میگشتند[10]؛ همچنین رسم قربانی کردن برای خدایان در میان ایشان، همچونقوم یهود رایج بوده است[11]؛ همچنین تنهاخدایان به بهشت میرفتند.[12] بابل از لحاظ اخلاقی در اوج فساد قرار داشت[13]؛ هرودوت از سنت فحشای مقدس[14] و کشتن زنان در هنگام محاصره برای صرفهجویی در آذوقه[15] گزارشهایی آورده است. از جهت پایبند بودن به اوهام و خرافات و اعتقاد به سحر و پیشگویی و کهانت نیز هیچ تمدنی به پای تمدن بابلی نمیرسد.[16] پی نوشت ها: [1]. ر.ک: ادیان جهان باستان، ج2، ص201، 220؛ تاریخ تمدن، ج1، ص277، 285. [2]. ادیان جهان باستان، ج2، ص202 . [3]. Enc. of Religion : Mesopotamian Religions؛ ادیان جهان باستان، ج2، ص203 - 206 . [4]. Ibid. [5]. ادیان جهان باستان، ج2، ص204 . [6]. تاریخ تمدن، ج1، ص277 . [7]. Encyclopedia of Religions: Mesopotamian Religions. [8]. تاریخ تمدن، ج1، ص277278 . [9]. ادیان جهان باستان، ج2، ص236 . [10]. ادیان جهان باستان، ج2، ص273 . [11]. تاریخ تمدن، ج1، ص283 . [12]. ادیان جهان باستان، ج2، ص290؛ تاریخ تمدن، ج1، ص283. [13]. تاریخ تمدن، ج1، ص288، 292. [14]. تاریخ هرودوت، ص132133. [15]. همان، ص268. [16]. تاریخ تمدن، ج1، ص287 .
دین در تمدن بابل چگونه بوده است؟
بابل برای سالیان درازی مرکز تمدن و علم و فرهنگ بود و نام آن در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان بسیار آمده و قرآن مجید از آن یاد کرده است. ر حفاریهایی که در اماکن مختلف عراق صورت گرفته، مجسمه ی خدایان بی شماری از زیر خاک بیرون آمده و به موزه های جهان منتقل شده است. این خدایان صورت تکامل یافته ی آنیمیسم ابتدایی بوده اند. بابل نیز تحول و تکامل دین از فتیشیسم تا اعتقاد به خدایان را تجربه کرد. این سیر تقریباً چهار هزار سال طول کشید و در پایان خدایانی که نماینده ی ارواح ماه و خورشید و سیارات بودند، در شهرهای مختلف مورد پرستش قرار گرفتند. مردوخ در بیشتر زمانها برترین خدا بود. میان خدایان بی شمار بابلیان، شش خدا معروف تر شدند که در دو دسته ی سه تایی (تثلیث) مورد پرستش بودند. تثلیث اول از آنو (خدای آسمان)، انلیل (خدای فضا و جنگ) و ائا (خدای آب) و تثلیث دوم از شمس (خدای آفتاب)، سین (خدای ماه) و ایشتار (خدای مونث) تشکیل شده بود. این خدایان همسرانی داشتند و در زمانی خدای مونث ایشتار به عنوان الهه ی باروری بسیار مورد توجه قرار گرفت. شوهر ایشتار تموز نامیده می شد. هنگام اوج تمدن بابل خدای بزرگی به نام مردوخ مطرح شد که تصویر او را همه جا رسم می کردند. سایر خدایان بابل زیر دست مردوخ به شمار می رفتند. ( آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی). از سویی، ارتباط عمیقی میان ادیان بین النهرین میتوان یافت که همگی ریشه در فرهنگ سومری دارد.[1] همه دولت شهرهای بینالنهرین گروه خدایان واحدی را میپرستیدند، با این حال هر دولت شهر، خدای نگهبان خاص خود را داشت که خدای برتر آنان به شمار میرفت.[2] ادیان ساکنان بین النهرین، بیشتر جنبه کاربردی داشت. وابستگی شدید زندگی و اقتصاد ساکنان بابل به طبیعت به ویژه زمین و آب، آنان را وا میداشت تا برای پدیدههای طبیعی، باطنی را تجسم کنند که پرستش آن، به افزایش آن پدیده میانجامد.[3] تصویر این خدایان در ذهن ایشان متناسب با کارآیی آنها بود؛ مثلاً خدای رعد و طوفان را پرندهای تیره و بزرگ با سر شیر میپنداشتند. گاه نیز برای آنها تصویری انسانی یا نیمه انسانی تجسم میکردند.[4] این رب النوعها سه خصوصیت داشتند: در رفتار خصلت انسانی داشتند، میخوردند، مینوشیدند و تولید مثل میکردند، هیچیک به تنهایی قادر مطلق نبودند، و فعالیت آنها به طور کلی در دنیای طبیعی انجام میگرفت؛ نه در جهانی ورای این جهان.[5] شماره خدایان بابل در سده نهم پیش از میلاد به 65000 میرسید، زیرا نیروی تخیل مردم و احتیاجاتی که مردم برای آنها خود را نیازمند خدایان میدانستند، حدّی نداشت.[6] اجرام آسمانی مانند شمس، ربالنوع خورشید و بِنا، رب النوع ماه نیز به عنوان کهنترین خدایان، مورد پرستش بابلیان قرار داشت.[7] به طور کلی نمونهای از یکتاپرستی نظیر آنچه در میان قوم یهود وجود داشت، در بابل یافت نمیشد، با این حال گسترش مملکت پس از جنگها، این خدایان محلی را به فرمان خدای یگانه درمیآورد؛ همچنین پارهای از شهرها از روی حب وطن، خدای خاص و محبوب خود را صاحب قدرت مطلق و مسلط بر همه چیز میدانستند. این دو علت باعث شد که خرده خدایان، مظاهر یا صفاتی از خدای بزرگ را نمایش دهند و به این ترتیب شماره خدایان کاهش یافت.[8] مراسم و سنتهای آیینی نزد بابلیان از اهمیت بیشتری نسبت به عمل نیکو برخوردار بود.[9] هدف از آیینهای نیایشی در درجه نخست، غذای کافی دادن به خدایان و اطمینان از رفاه آنان بوده است. برای انجام این امور، معمولاً از مجسمه خدایان یا نشانههای آنها، در مقدسترین بخش معبد استفاده میشده است. آنها به قدری زنده تصور میشدند که هنگام مراسم ملبس میگشتند[10]؛ همچنین رسم قربانی کردن برای خدایان در میان ایشان، همچونقوم یهود رایج بوده است[11]؛ همچنین تنهاخدایان به بهشت میرفتند.[12] بابل از لحاظ اخلاقی در اوج فساد قرار داشت[13]؛ هرودوت از سنت فحشای مقدس[14] و کشتن زنان در هنگام محاصره برای صرفهجویی در آذوقه[15] گزارشهایی آورده است. از جهت پایبند بودن به اوهام و خرافات و اعتقاد به سحر و پیشگویی و کهانت نیز هیچ تمدنی به پای تمدن بابلی نمیرسد.[16] پی نوشت ها: [1]. ر.ک: ادیان جهان باستان، ج2، ص201، 220؛ تاریخ تمدن، ج1، ص277، 285. [2]. ادیان جهان باستان، ج2، ص202 . [3]. Enc. of Religion : Mesopotamian Religions؛ ادیان جهان باستان، ج2، ص203 - 206 . [4]. Ibid. [5]. ادیان جهان باستان، ج2، ص204 . [6]. تاریخ تمدن، ج1، ص277 . [7]. Encyclopedia of Religions: Mesopotamian Religions. [8]. تاریخ تمدن، ج1، ص277278 . [9]. ادیان جهان باستان، ج2، ص236 . [10]. ادیان جهان باستان، ج2، ص273 . [11]. تاریخ تمدن، ج1، ص283 . [12]. ادیان جهان باستان، ج2، ص290؛ تاریخ تمدن، ج1، ص283. [13]. تاریخ تمدن، ج1، ص288، 292. [14]. تاریخ هرودوت، ص132133. [15]. همان، ص268. [16]. تاریخ تمدن، ج1، ص287 .
- [سایر] نقش دین در پیشرفت تمدن غرب چه بوده است؟
- [سایر] نقش دین در پیشرفت تمدن غرب چه بوده است؟
- [سایر] عوارض و بحران های تمدن جدید را که نتیجه دوری از دین است، تحلیل و بررسی کنید؟
- [سایر] از منظر رهبری تمدن چیست؟ تمدن اسلامی چه ابعادی دارد؟ضرورت برپایی تمدن نوین اسلامی؟
- [آیت الله جوادی آملی] شخصی ساکن آمل و محل کار او بابل است و هر روز در حال رفت و آمد میباشد و از بابل به ساری رفته است سؤال این است آیا قبل از ظهر به بابل باید برگردد تا نماز کامل و روزه او صحیح باشد یا به آمل باید برگردد نماز او کامل و روزه صحیح باشد.
- [سایر] بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم. می گویند دشمنی غرب با جمهوری اسلامی به این دلیل است که هدف انقلاب اسلامی ایجاد تمدن اسلامی در جهان است که با تمدن غرب در تضاد است. می خواستم لطف کنید در مورد تمدن اسلامی و اهداف آن که هدف انقلاب اسلامی، گسترش این تمدن در جهان است و همچنین تمدن غرب که تمدن اسلامی مخالف آن است توضیح دهید.
- [سایر] تمدن به چه معنایی است؟ ارتباط فرهنگ با تمدن چگونه است؟ کدام یک دارای معنای وسیع تری است؟
- [سایر] جایگاه علم در تمدن اسلامی؟
- [سایر] قرآن، کدام تمدن را پیشرفته میداند؟
- [سایر] دیدگاه متفکران غربی دربارهی تمدن اسلامی چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند و همراهی نمودن با آنها در ظلم و ستم، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] ابراء ذمّه میت از دَین صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] برای یاد دادن واجبات یا مستحبات نماز میتوان مزد گرفت.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی که بدهکار است و زراعتی نیز دارد فوت کند و ورثه پیش از آن که زکات زراعت واجب شود دین او را از اموال دیگری بدهند، هرکدام از ورثه سهمش به اندازه زکات برسد باید زکات را بدهد اما اگر دین او را قبل از واجب شدن زکات نپردازند، چنانچه مال میت فقط به اندازه دین است زکات واجب نمی شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود یا حکم ضروری دین یعنیحکمی را که مسلمانان جز دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز وروزه را انکار کند در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتدّ میشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] بر هر مسلمانی واجب است از بدعت گذاران در دین و کسانی که موجب افساد در دین و تزلزل عقاید حقه هستند اظهار برایت و بیزاری کند و دیگران را از فتنه و فساد انان بر حذر دارد
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین، یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند، مثلاً واجببودن نماز و روزه را انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مرتدّ از لحاظ نجس و پاکی حکم گروهی را دارد که به دین آنها در آمده است بنابراین اگر مشرک شده باشد نجس و اگر به دین یهودی و نصرانی گرویده باشد محکوم به طهارت است.
- [آیت الله بروجردی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر شود، یا حکم ضروری دین یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است مرتد میشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی نمی تواند برای یاد دادن واجبات نماز، مزد بگیرد (بنابراحتیاط واجب) اما برای مستحبات مانعی ندارد، مگر این که از شعائر دین باشد یا حفظ احکام الهی منوط به تعلیم آن گردد.