مذهب مالکی و شخصیت او را با توضیح کامل بیان کنید؟ شخصیت مالک این مذهب، دومین مذهب اهل سنت از نظر قدمت و سومین آن از نگاه قلمرو است. مؤسس این مذهب، مالک بن انس بن مالک بن عامر اصبحی مدنی از طبقه سوم فقیهان تابعی مدینه است. او حدود سالهای 90 تا 97 در آن شهر تولد یافت. مالک بیشتر زندگانی خود را در مدینه سپری کرد. فقه را نزد ربیعة بن فروخ، ابن شهاب زهری، نافع مولی عبدالله بن عمر بن هرمز، امام جعفر صادق (ع) و ابوالزناد فرا گرفت. وی از پیشوایان مکتب حدیث علم آموخت. عبدالرحمن بن هرمز و عبدالرحمن معروف به ربیعة الرای (م136ق) از استادان او هستند. در سن هفده سالگی پس از آن که اساتیدش او را در فقه و حدیث گواهی کردند مالک (93197ق) در مدینه به فتوا دادن و تدریس پرداخت و حدود هفتاد سال در همین شهر به افتاء و تعلیم مردم ادامه داد .او برای تدریس و فتوا در مسجد النبی مینشست و به هنگام خواندن حدیث به قبر پیامبر (ص) اشاره میکرد. وی در برابر خلفا، سیاست آرامی را دنبال میکرد. اما با سکوت او در برابر قیام نفس زکیه به سال (145 ه.ق) والی مدینه را به او بدگمان ساخت و او را مجازات کرد. منصور بابت این رفتار والی که بیاطلاع او صورت یافته بود، از مالک عذرخواهی نمود. همچنین هارون در سفر حج خود در سال 179 ه.ق در آخرین سال عمر مالک، از او دیدار به عمل آورد. با این همه، میتوان گفت که مالک از عباسیان ناخشنود بوده، چنانکه همین ناخشنودی او سبب گرایش امویان اندلس به او گشت. مالک، در حدیث شناسی پیشگام بود. اثر مهم فقهی مالک کتاب (الموطأ) است که به درخواست منصور به نگارش آن پرداخت. دیگر اثر او، (رسالة إلی الرشید) است. مذهب فقهی مالک، به مثابه یک مدرسه فکری نبوده و اجتهاد فقهای آن فراتر از رأی مالک نمیرود. مالکیان در باورهای اعتقادی خود پیرو مکتب اشعریند. مذهب مالک پیش از ظهور مذهب شافعی، بر حجاز، مصر و سرزمین های آفریقایی اطراف آن، اندلس و سودان غلبه داشت و در بغداد هم حضور چشمگیری داشت تا آن که پس از سال 400 ه.ق. رو به افول نهاده، با ظهور مذهب شافعی در مصر، مذهب مالکی در آن به جایگاه دوم تنزل یافت اما موقعیت خود در شرق آفریقا را از دست نداد. امروزه مذهب مالکی در قسمت های شمالی آفریقا، الجزایر، تونس، در قسمت های کوهستانی مصر، سودان، کویت، قطر، بحرین غلبه دارد و در فلسطین و عربستان هم به ویژه منطقه احساء به صورت محدودتر ادامه حیات می دهد 1.1.2. منابع استنباط نزد مالک قرآن کریم سنت، دومین تکیه گاه مالک بود. از دیدگاه او برخلاف ابوحنیفه خبر واحد حجت است و کوتاهی درباره آن تا زمانی که با عمل مردم مدینه مخالفتی نداشته باشد جایز نیست. بیشتر اتکای مالک در حدیث روایاتی بود که اهل حجاز نقل کردهاند. اجماع: مالک، افزون بر اجماع به معنای مشهور آن نزد عموم، اجماع مردم مدینه را هم حجت میدانست. قیاس: وی بر احکامی که در کتاب و سنت بدانها تصریح شده قیاس میکرد، چنان که درموطاء احکام بسیاری از این نوع آمدهاست. استحسان: شاطبی از قول اصبغ میگوید: از ابن قاسم شنیدم که به نقل از مالک می گفت : استحسان نه دهم علم است. با این حال، مالک به اندازه ابوحنیفه دامنه استحسان را گسترش ندادهاست. استصحاب: قرافی میگوید: استصحاب نزد مالک، امام مزنی و ابوبکر صیرفی حجت است. مصالح مرسله: یکی از اصول مالک اعتبار دادن به مصالح مرسلهاست ، چنان که مذهب اوبه عمل به مصلحت شهرت دارد. سد ذرائع: مالک بیش از دیگران دامنه این اصل را گسترد و بسیاری از احکام را بر آن استوار ساخت. عرف: مالک به عرف هم پناه میبرد، اما در بنای احکام بر آن به اندازه دیگران پیش نمیرفت. قول صحابی: فقه مالک بر فتواها و داوریهای صحابه تکیه داشت. او فقه فقهای هفتگانه رادر مدینه فراگرفت و سنت را همان چیزی میدانست که صحابه برآنند. به همین دلیل در میان همه منابع استنباط او فتوای صحابه جایگاهی برجسته داشت. 1.1.1. ویژگیها و منابع مذهب مالکی - مالک علاوه بر کتاب، سنت، فتاوی صحابه، اجماع، قیاس، استحسان، مصالح مرسله و استصحاب، عمل اهل مدینه را در زمره منابع دینی یاد کرده است. - مالک، ظاهر قرآن را بر سنت مقدم میداشت. او عام و مطلق کتاب و سنت را قطعی ندانست، بلکه درهای تخصیص و تقیید را به طور کامل گشود. - مراعات مصلحت: مالک بر این عقیده بود که هدف اصلی شارع تحقق بخشیدن به مصالح و منافع مردم است. به همین دلیل فقه خود را گاه با سد ذرایع و گاه با فتح آن پیرامون این محور به حرکت درآورد تا این مصالح را از طریق قیاس و استحسان یا ازطریق مصالح مرسله و سد ذرایع و یا هر طریق دیگری برآورده سازد. وی از همین دیدگاه، عقود را وسیلهای قرار داد که خواستههای اصلی مردم را تحقق میبخشد و با مقتضای عرف آنان همراهی و همسویی دارد. - او در پیبردن به هدف شریعت به فتواها و داوریهای صحابه تکیه میکند و سپس به عنوان کسی که در فهم متون شریعت و همچنین اهداف دور و نزدیکش به ریشه رسیده، به شناخت و کشف احکام و اهداف آنها میپردازد. - وی طعن بر اصحاب رسول خدا (ص) را زشت شمرده و آن را جرم بزرگ میدانست. - او همچنین قرآن را قدیم دانسته و به جبر باور داشت. 1.1.2. فقها و کتب مالکی - مالک بن انس اصبحی (امام المذهب) (م179). فتاوای پراکندة وی به عنوان مدونات جمع شد که عبارت است از: - الأسدیة (فی فقه المالکیة)؛ اسد بن فرات بن سنان قاضی قیروان (م204ق) شاگرد مالک و محمد بن حسن شیبانی، آن را از اجوبة عبدالرحمن بن قاسم گردآوری کرده است. - المدونة الکبری = مدونة سحنون؛ عبد السلام بن سعید التنوخی ملقب به سحنون (م240ق) که محتوای آن را به واسطة عبد الرحمن بن قاسم عتقی (م191ق) از امام مالک بن أنس روایت کرده است. - الواضحة فی السنن و الفقه؛ ابن حبیب، عبدالملک بن حبیب سلمی قرطبی (م238ق). - المستخرجة العتبیة علی الموطأ؛ ابوعبدالله محمد عتبی قرطبی (م254ق). - الموّازیة؛ ابوعبدالله محمد به سعید معروف به ابنموّاز قرطبی (م281ق). - ابوبکر باقلانی (م403ق): الانصاف فیما یجب ولایجوز فیه الخلاف، و: التمهید فی أصول الفقه، و: المقنع فی أصول الفقة - ابن ابیزید قیروانی(م386ق): الرسالة (که شروح متعددی بر آن نگاشته شده است) - ابنعبدالبر، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر نمری شیخ علمای اندلس (م436ق): الکافی، و: التمهید لما فی الموطأ من المعانی و الأسانید، و: الاستذکار لمذهب علماء الأمصار. - باجی، ابوالولید سلیمان بن خلف تمیمی باجی (م474ق): المنتقی در هفت مجلد که منتخبی از شرح خود او بر موطأ مالک است و گفته میشود بهترین کتاب در مذهب مالک است.(1) - ابن رشد/ پدر (م520ق): البیان و التحصیل؛ و: المقدمات - محمد بن احمد معروف به ابن رشد قرطبی/ حفید (م595ق): بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، این کتاب ارزنده دارای دو جزء است و اخیراً نسخة محقق آن توسط مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی نیز به چاپ رسیده است؛ و: البیان، و: المقدمات - احمد بن ادریس بن عبدالرحمان معروف به قرافی (م684ق): الاحکام فی تمییز الفتاوی عن الاحکام، الذخیرة، و: الفروق این کتاب دارای چهار جزء است. - خلیل جندی، خلیل بن اسحاق بن موسی مصری (م776ق): مختصر المذهب المالکی که دارای شروح متعدد است و طلاب مالکی آن را حفظ میکنند. شروح معروف مختصر عبارت است از: - التاج والإکلیل شرح مختصر خلیل؛ ابوعبدالله محمد بن یوسف بن ابیالقاسم عبدری معروف به مواق (م897ق). - مواهب الجلیل فی شرح مختصر خلیل؛ ابو عبدالله محمد بن محمد بن عبد الرحمان مغربی معروف به حطاب رعینی (م954ق) شامل شش جزء(2) - شرح الخَرَشی علی مختصر خلیل، محمد بن عبدالله خرشی (م1101ق) در شش جزء که با حاشیة عدوی (م1189) بر (مختصر) چاپ شده است. - الشرح الکبیر؛ و: الشرح الصغیر شیخ ابوالبرکات احمد بن محمد دردیر عدوی (م1201ق) - حاشیة؛ لمحمد عرفه شمسالدین دسوقی(م1230ق) که در حاشیة الشرحالکبیر چاپ شده است. - شرح الزرقانی علی مختصر خلیل؛ شیخ عبدالباقی بن یوسف زرقانی (م1099ق) در هشت جزء که در چهار مجلد به چاپ رسیده است.(3) - الشرح المیسر؛ علامة محنض بابه بن اعبید الدیمانی الشنقیطی (م1277ق). - شاطبی(م790ق): الموافقات - قاضی ابوبکر محمد بن عاصم اندلسی غرناطی، معروف به ابن عاصم (م829ق): تحفة الحکام در دو جزء.(4) - تسولی سبراری، علی بن عبد السلام (م1258ق): البهجة فی شرح التحفة.(5) - عدوی (م1189ق): حاشیة العدوی علی کفایة الطالب (اثر برانی) - أمیر(مت 1232ق): الإکلیل - محمد علیش(م1399ق): منح الجلیل ، فتح العلی المالک - آبی ازهری، صالح عبد السمیع (م1330ق): جواهر الإکلیل = شرح مختصر العلامه الشیخ الجلیل فی مذهب الامام مالک؛ و: الثمر الدانی فی تقریب المعانی شرح رسالة ابن أبی زید القیروانی - داه شنقیطی (م1389ق): فتح الرحیم علی فقه الإمام مالک بالأدلة (شرحی بر نظم رسالة ابن أبی زید قیروانی)(6) 1. دو شرح مهم دیگر بر موطأ مالک، یکی اثر جلالالدین عبدالرحمن سیوطی شافعی (م911ق) به نام تنویر الحوالک و دیگری اثر محمد بن عبدالباقی زرقانی (م1122ق) به نام شرح الزرقانی است. 2. این شرح به همراه شرح مواق درحاشیپة آن، توسط دارالفکر در لبنان به چاپ رسیده است. 3. بر این شرح معروف، حواشی و شروحی نگاشته شده که اهم آنها چنین است: حاشیة البنانی (م1194ق) حاشیة الرهونی (م1230ق) حاشیة الأمیر علی (م1232ق) 4. ارجوزة (تحفة الحکام) در 1699 بیت پیرامون حوال شخصیه و معاملات بر مذهب مالکی به نظم کشیده شده است. 5. شرح مذکور از تحفه به همراه شرح دیگری از ابوعبد الله تاودی مالکی (که مختصرتر از البهجه است) به تصحیح محمد عبد القادر شاهین توسط دار الکتب العلمیة (بیروت، 1418 ه - 1998م) در دو مجلد به چاپ رسیده است. 6. سایر فقها و کتب فقهی مهم مالکیه عبارت است از: - عبد الوهاب بغدادی(م422ق): الإشراف علی نکت مسائل الخلاف - ابن عربی(م543ق): أحکام القرآن - ابن حاجب(م646ق): جامع الأمهات - عبدالرحمن البغدادی(م732ق): إرشاد السالک إلی أشرف المسالک - ابوقاسم ابن جزی (م741ق) نویسنده کتاب القوانین الفقهیه فی تلخیص مذهب المالکیة. - برهانالدین ابراهیم بن علی بن محمد، معروف به ابنفرحون (م799ق): تبصرة الحکام فی اصول الاقضیة و مناهج الأحکام؛ در دو جزء. - ونشریسی(م914ق): المعیار المعرب - أبوالحسن المالکی(م939ق): کفایة الطالب الربانی - ابنعرفة (م803ق): تفسیر ابن عرفة - ابوالحسن بن خلف(م857ق): کفایة الطالب الربانی شرح رسالة ابن القیروانی - میارة، محمد بن أحمد (م1072ق): الإتقان والإحکام شرح تحفة الأحکام= شرح میارة - نفراوی(م1120ق): الفواکه الدوانی - صاوی، احمد بن محمد الخلوتی (م1241ق): بلغة السالک لأقرب المسالک علی الشرح الصغیر (تألیف أحمد دردیر)
مذهب مالکی و شخصیت او را با توضیح کامل بیان کنید؟
شخصیت مالک
این مذهب، دومین مذهب اهل سنت از نظر قدمت و سومین آن از نگاه قلمرو است. مؤسس این مذهب، مالک بن انس بن مالک بن عامر اصبحی مدنی از طبقه سوم فقیهان تابعی مدینه است. او حدود سالهای 90 تا 97 در آن شهر تولد یافت. مالک بیشتر زندگانی خود را در مدینه سپری کرد. فقه را نزد ربیعة بن فروخ، ابن شهاب زهری، نافع مولی عبدالله بن عمر بن هرمز، امام جعفر صادق (ع) و ابوالزناد فرا گرفت. وی از پیشوایان مکتب حدیث علم آموخت. عبدالرحمن بن هرمز و عبدالرحمن معروف به ربیعة الرای (م136ق) از استادان او هستند. در سن هفده سالگی پس از آن که اساتیدش او را در فقه و حدیث گواهی کردند مالک (93197ق) در مدینه به فتوا دادن و تدریس پرداخت و حدود هفتاد سال در همین شهر به افتاء و تعلیم مردم ادامه داد .او برای تدریس و فتوا در مسجد النبی مینشست و به هنگام خواندن حدیث به قبر پیامبر (ص) اشاره میکرد. وی در برابر خلفا، سیاست آرامی را دنبال میکرد. اما با سکوت او در برابر قیام نفس زکیه به سال (145 ه.ق) والی مدینه را به او بدگمان ساخت و او را مجازات کرد. منصور بابت این رفتار والی که بیاطلاع او صورت یافته بود، از مالک عذرخواهی نمود. همچنین هارون در سفر حج خود در سال 179 ه.ق در آخرین سال عمر مالک، از او دیدار به عمل آورد. با این همه، میتوان گفت که مالک از عباسیان ناخشنود بوده، چنانکه همین ناخشنودی او سبب گرایش امویان اندلس به او گشت. مالک، در حدیث شناسی پیشگام بود. اثر مهم فقهی مالک کتاب (الموطأ) است که به درخواست منصور به نگارش آن پرداخت. دیگر اثر او، (رسالة إلی الرشید) است.
مذهب فقهی مالک، به مثابه یک مدرسه فکری نبوده و اجتهاد فقهای آن فراتر از رأی مالک نمیرود. مالکیان در باورهای اعتقادی خود پیرو مکتب اشعریند.
مذهب مالک پیش از ظهور مذهب شافعی، بر حجاز، مصر و سرزمین های آفریقایی اطراف آن، اندلس و سودان غلبه داشت و در بغداد هم حضور چشمگیری داشت تا آن که پس از سال 400 ه.ق. رو به افول نهاده، با ظهور مذهب شافعی در مصر، مذهب مالکی در آن به جایگاه دوم تنزل یافت اما موقعیت خود در شرق آفریقا را از دست نداد. امروزه مذهب مالکی در قسمت های شمالی آفریقا، الجزایر، تونس، در قسمت های کوهستانی مصر، سودان، کویت، قطر، بحرین غلبه دارد و در فلسطین و عربستان هم به ویژه منطقه احساء به صورت محدودتر ادامه حیات می دهد
1.1.2. منابع استنباط نزد مالک
قرآن کریم
سنت، دومین تکیه گاه مالک بود. از دیدگاه او برخلاف ابوحنیفه خبر واحد حجت است و کوتاهی درباره آن تا زمانی که با عمل مردم مدینه مخالفتی نداشته باشد جایز نیست. بیشتر اتکای مالک در حدیث روایاتی بود که اهل حجاز نقل کردهاند.
اجماع: مالک، افزون بر اجماع به معنای مشهور آن نزد عموم، اجماع مردم مدینه را هم حجت میدانست.
قیاس: وی بر احکامی که در کتاب و سنت بدانها تصریح شده قیاس میکرد، چنان که درموطاء احکام بسیاری از این نوع آمدهاست.
استحسان: شاطبی از قول اصبغ میگوید: از ابن قاسم شنیدم که به نقل از مالک می گفت : استحسان نه دهم علم است. با این حال، مالک به اندازه ابوحنیفه دامنه استحسان را گسترش ندادهاست.
استصحاب: قرافی میگوید: استصحاب نزد مالک، امام مزنی و ابوبکر صیرفی حجت است.
مصالح مرسله: یکی از اصول مالک اعتبار دادن به مصالح مرسلهاست ، چنان که مذهب اوبه عمل به مصلحت شهرت دارد.
سد ذرائع: مالک بیش از دیگران دامنه این اصل را گسترد و بسیاری از احکام را بر آن استوار ساخت.
عرف: مالک به عرف هم پناه میبرد، اما در بنای احکام بر آن به اندازه دیگران پیش نمیرفت.
قول صحابی: فقه مالک بر فتواها و داوریهای صحابه تکیه داشت. او فقه فقهای هفتگانه رادر مدینه فراگرفت و سنت را همان چیزی میدانست که صحابه برآنند. به همین دلیل در میان همه منابع استنباط او فتوای صحابه جایگاهی برجسته داشت.
1.1.1. ویژگیها و منابع مذهب مالکی
- مالک علاوه بر کتاب، سنت، فتاوی صحابه، اجماع، قیاس، استحسان، مصالح مرسله و استصحاب، عمل اهل مدینه را در زمره منابع دینی یاد کرده است.
- مالک، ظاهر قرآن را بر سنت مقدم میداشت. او عام و مطلق کتاب و سنت را قطعی ندانست، بلکه درهای تخصیص و تقیید را به طور کامل گشود.
- مراعات مصلحت: مالک بر این عقیده بود که هدف اصلی شارع تحقق بخشیدن به مصالح و منافع مردم است. به همین دلیل فقه خود را گاه با سد ذرایع و گاه با فتح آن پیرامون این محور به حرکت درآورد تا این مصالح را از طریق قیاس و استحسان یا ازطریق مصالح مرسله و سد ذرایع و یا هر طریق دیگری برآورده سازد. وی از همین دیدگاه، عقود را وسیلهای قرار داد که خواستههای اصلی مردم را تحقق میبخشد و با مقتضای عرف آنان همراهی و همسویی دارد.
- او در پیبردن به هدف شریعت به فتواها و داوریهای صحابه تکیه میکند و سپس به عنوان کسی که در فهم متون شریعت و همچنین اهداف دور و نزدیکش به ریشه رسیده، به شناخت و کشف احکام و اهداف آنها میپردازد.
- وی طعن بر اصحاب رسول خدا (ص) را زشت شمرده و آن را جرم بزرگ میدانست.
- او همچنین قرآن را قدیم دانسته و به جبر باور داشت.
1.1.2. فقها و کتب مالکی
- مالک بن انس اصبحی (امام المذهب) (م179). فتاوای پراکندة وی به عنوان مدونات جمع شد که عبارت است از:
- الأسدیة (فی فقه المالکیة)؛ اسد بن فرات بن سنان قاضی قیروان (م204ق) شاگرد مالک و محمد بن حسن شیبانی، آن را از اجوبة عبدالرحمن بن قاسم گردآوری کرده است.
- المدونة الکبری = مدونة سحنون؛ عبد السلام بن سعید التنوخی ملقب به سحنون (م240ق) که محتوای آن را به واسطة عبد الرحمن بن قاسم عتقی (م191ق) از امام مالک بن أنس روایت کرده است.
- الواضحة فی السنن و الفقه؛ ابن حبیب، عبدالملک بن حبیب سلمی قرطبی (م238ق).
- المستخرجة العتبیة علی الموطأ؛ ابوعبدالله محمد عتبی قرطبی (م254ق).
- الموّازیة؛ ابوعبدالله محمد به سعید معروف به ابنموّاز قرطبی (م281ق).
- ابوبکر باقلانی (م403ق): الانصاف فیما یجب ولایجوز فیه الخلاف، و: التمهید فی أصول الفقه، و: المقنع فی أصول الفقة
- ابن ابیزید قیروانی(م386ق): الرسالة (که شروح متعددی بر آن نگاشته شده است)
- ابنعبدالبر، ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر نمری شیخ علمای اندلس (م436ق): الکافی، و: التمهید لما فی الموطأ من المعانی و الأسانید، و: الاستذکار لمذهب علماء الأمصار.
- باجی، ابوالولید سلیمان بن خلف تمیمی باجی (م474ق): المنتقی در هفت مجلد که منتخبی از شرح خود او بر موطأ مالک است و گفته میشود بهترین کتاب در مذهب مالک است.(1)
- ابن رشد/ پدر (م520ق): البیان و التحصیل؛ و: المقدمات
- محمد بن احمد معروف به ابن رشد قرطبی/ حفید (م595ق): بدایة المجتهد و نهایة المقتصد، این کتاب ارزنده دارای دو جزء است و اخیراً نسخة محقق آن توسط مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی نیز به چاپ رسیده است؛ و: البیان، و: المقدمات
- احمد بن ادریس بن عبدالرحمان معروف به قرافی (م684ق): الاحکام فی تمییز الفتاوی عن الاحکام، الذخیرة، و: الفروق این کتاب دارای چهار جزء است.
- خلیل جندی، خلیل بن اسحاق بن موسی مصری (م776ق): مختصر المذهب المالکی که دارای شروح متعدد است و طلاب مالکی آن را حفظ میکنند. شروح معروف مختصر عبارت است از:
- التاج والإکلیل شرح مختصر خلیل؛ ابوعبدالله محمد بن یوسف بن ابیالقاسم عبدری معروف به مواق (م897ق).
- مواهب الجلیل فی شرح مختصر خلیل؛ ابو عبدالله محمد بن محمد بن عبد الرحمان مغربی معروف به حطاب رعینی (م954ق) شامل شش جزء(2)
- شرح الخَرَشی علی مختصر خلیل، محمد بن عبدالله خرشی (م1101ق) در شش جزء که با حاشیة عدوی (م1189) بر (مختصر) چاپ شده است.
- الشرح الکبیر؛ و: الشرح الصغیر شیخ ابوالبرکات احمد بن محمد دردیر عدوی (م1201ق)
- حاشیة؛ لمحمد عرفه شمسالدین دسوقی(م1230ق) که در حاشیة الشرحالکبیر چاپ شده است.
- شرح الزرقانی علی مختصر خلیل؛ شیخ عبدالباقی بن یوسف زرقانی (م1099ق) در هشت جزء که در چهار مجلد به چاپ رسیده است.(3)
- الشرح المیسر؛ علامة محنض بابه بن اعبید الدیمانی الشنقیطی (م1277ق).
- شاطبی(م790ق): الموافقات
- قاضی ابوبکر محمد بن عاصم اندلسی غرناطی، معروف به ابن عاصم (م829ق): تحفة الحکام در دو جزء.(4)
- تسولی سبراری، علی بن عبد السلام (م1258ق): البهجة فی شرح التحفة.(5)
- عدوی (م1189ق): حاشیة العدوی علی کفایة الطالب (اثر برانی)
- أمیر(مت 1232ق): الإکلیل
- محمد علیش(م1399ق): منح الجلیل ، فتح العلی المالک
- آبی ازهری، صالح عبد السمیع (م1330ق): جواهر الإکلیل = شرح مختصر العلامه الشیخ الجلیل فی مذهب الامام مالک؛ و: الثمر الدانی فی تقریب المعانی شرح رسالة ابن أبی زید القیروانی
- داه شنقیطی (م1389ق): فتح الرحیم علی فقه الإمام مالک بالأدلة (شرحی بر نظم رسالة ابن أبی زید قیروانی)(6)
1. دو شرح مهم دیگر بر موطأ مالک، یکی اثر جلالالدین عبدالرحمن سیوطی شافعی (م911ق) به نام تنویر الحوالک و دیگری اثر محمد بن عبدالباقی زرقانی (م1122ق) به نام شرح الزرقانی است.
2. این شرح به همراه شرح مواق درحاشیپة آن، توسط دارالفکر در لبنان به چاپ رسیده است.
3. بر این شرح معروف، حواشی و شروحی نگاشته شده که اهم آنها چنین است:
حاشیة البنانی (م1194ق)
حاشیة الرهونی (م1230ق)
حاشیة الأمیر علی (م1232ق)
4. ارجوزة (تحفة الحکام) در 1699 بیت پیرامون حوال شخصیه و معاملات بر مذهب مالکی به نظم کشیده شده است.
5. شرح مذکور از تحفه به همراه شرح دیگری از ابوعبد الله تاودی مالکی (که مختصرتر از البهجه است) به تصحیح محمد عبد القادر شاهین توسط دار الکتب العلمیة (بیروت، 1418 ه - 1998م) در دو مجلد به چاپ رسیده است.
6. سایر فقها و کتب فقهی مهم مالکیه عبارت است از:
- عبد الوهاب بغدادی(م422ق): الإشراف علی نکت مسائل الخلاف
- ابن عربی(م543ق): أحکام القرآن
- ابن حاجب(م646ق): جامع الأمهات
- عبدالرحمن البغدادی(م732ق): إرشاد السالک إلی أشرف المسالک
- ابوقاسم ابن جزی (م741ق) نویسنده کتاب القوانین الفقهیه فی تلخیص مذهب المالکیة.
- برهانالدین ابراهیم بن علی بن محمد، معروف به ابنفرحون (م799ق): تبصرة الحکام فی اصول الاقضیة و مناهج الأحکام؛ در دو جزء.
- ونشریسی(م914ق): المعیار المعرب
- أبوالحسن المالکی(م939ق): کفایة الطالب الربانی
- ابنعرفة (م803ق): تفسیر ابن عرفة
- ابوالحسن بن خلف(م857ق): کفایة الطالب الربانی شرح رسالة ابن القیروانی
- میارة، محمد بن أحمد (م1072ق): الإتقان والإحکام شرح تحفة الأحکام= شرح میارة
- نفراوی(م1120ق): الفواکه الدوانی
- صاوی، احمد بن محمد الخلوتی (م1241ق): بلغة السالک لأقرب المسالک علی الشرح الصغیر (تألیف أحمد دردیر)
- [سایر] آیا مذهب مالکی از مذاهب اسلامی به حساب می آید؟
- [سایر] مذهب مالکی و تاریخچه آنرا مختصرا برای آشنایی بیان کنید؟
- [سایر] لطفا تاریخچه ای از مذهب مالکی برای آگاهی بیشتر برایم ارسال کنید؟
- [سایر] آیا از لحاظ منطقی، احتمال نجات من که مالکی مذهب هستم؛ بیشتر نیست؟ زیرا من علاوه بر علی(ع) سایر صحابه را نیز دوست دارم در این صورت هریک که اهل نجات باشند من هم اهل نجاتم.
- [سایر] (امانت مالکی) و (امانت شرعی) یعنی چه؟
- [سایر] مدهب مالکی در مورد روابط نامشروع چه دیدگاهی دارد؟
- [سایر] روزه های حرام از نظر شافعی، حنفی و مالکی چگونه است؟
- [سایر] تاریخچه و اعتقادات اصلی فرقه مالکی چیست ؟ و موارد اختلافی آن با شیعه در کجاست ؟
- [سایر] من علاقه به تشیع دارم ولی می خواهم بفهم که مالکی یا حنفی بودن چه اشکالی دارد؟
- [سایر] مذهب شیعه چرا مذهب جعفری نامیده شد؟
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت، زن از همه تَرَکه شوهر اعمّ از منقول و غیرمنقول مانند زمین و غیره، ارث میبرد. حال آنکه از نظر مذهب امامیه، زن از اصل زمین یا قیمت آن ارث نمیبرد و تنها از قیمت بنا و درختان ارث میبرد، نه اصل آنها. بنابراین اگر مذهب اهل سنّت بر شیعه نافذ باشد به گونهای که زن سنّی مذهب از زمین و اصل بنا و درختان ارث ببرد، در صورتی که دیگر ورثه امامی مذهب باشند، زن امامی مذهب نیز میتواند میراثی را که از زمین و اصل بنا و درختان به او میرسد، بگیرد که سایر ورثه اهل سنت باشند.
- [آیت الله وحید خراسانی] بنا به نقل ابن قدامه در المغنی در مذهب ابی حنیفه و مذهب شافعی اگر کسی در معامله مغبون شود خیار غبن ندارد بنابراین اگر شیعه از شافعی یا حنفی مذهب چیزی خرید و بعد معلوم شد که فروشنده مغبون می باشد بنا به قاعده الزام خریدار شیعی می تواند فروشنده را به وفای به عقد ملزم کند
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر قتال با کفار بدون اذن امام(ع) انجام گیرد، غنائم آن فقط متعلق به شخصیّت حقوقی امام(ع) است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه قسم یاد کند که کاری انجام ندهد و اگر ان کار را انجام داد زنش مطلقه شود و ان کار را انجام داد بر مذهب خودش زن او مطلقه می شود و بر مذهب امامیه قسم به طلاق منعقد نمی شود بنا به قاعده الزام جایز است مرد شیعی بعد از ایام عده با ان زن ازدواج کند و همچنین بر مذهب عامه به کتابت طلاق جایز است و بر مذهب امامیه طلاق به کتابت واقع نمی شود بنا به قاعده الزام مرد شیعی می تواند با زنی که به نوشته طلاق داده شده پس از ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] به مذهب ابی حنیفه و بعض دیگر از فقهای عامه کسی که به اجبار و اکراه زنش را طلاق دهد ان طلاق صحیح است ولی به مذهب امامیه باطل است بنابراین شخص شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با زنی که با جبر و اکراه شوهرش او را طلاق داده در صورتی که پیرو مذهب ابی حنیفه یا هم رایان او باشد ازدواج کند
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه بدون حضور دو شاهد عادل زن خود را طلاق دهد و یا مقداری از بدن زن خود را مثلا یک انگشت زنش را طلاق دهد بر مذهب او این طلاق صحیح است ولی بر مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعه به قاعده الزام می تواند با ان زن مطلقه پس از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر مردی از عامه زن خود را که در حال عادت است طلاق دهد و یا در حال پاکی که با او مقاربت کرده است طلاق دهد این طلاق بر مذهب او صحیح است ولی در مذهب امامیه این طلاق باطل است بنابراین مرد شیعی بنا به قاعده الزام می تواند با ان زن بعد از تمام شدن ایام عده ازدواج کند
- [آیت الله سیستانی] از نظر حنفی مذهبان صحت عقد سَلَم مشروط به و جود مبیع هنگام عقد است، حال آنکه از نظر امامیه چنین شرطی معتبر نیست. پس اگر مذهب حنفی بر مذهب امامیه نافذ باشد، به این صورت اگر مشتری حنفی باشد فروشنده را ملزم به باطل دانستن عقد نماید، برای مشتری امامیمذهب نیز جایز است که به مقتضای قاعده مقاصّه نوعی فروشنده حنفی را ملزم به باطل دانستن این عقد نماید. و در صورتی که پس از آن مشتری امامی مذهب شود، نیز همین حکم جاری است.
- [آیت الله وحید خراسانی] در مذهب ابی حنیفه در صحت عقد سلم فروش چیزی به نحو کلی مدت دار به ثمن نقد حاضر شرط است که ان چیز هنگام عقد در خارج موجود باشد ولی در مذهب شیعه این شرط در صحت معامله سلم معتبر نیست بنابراین اگر شیعه با حنفی مذهب معامله سلم انجام دهد و مورد معامله موجود نباشد بنا به قاعده الزام می تواند فروشنده حنفی را به بطلان معامله ملزم کند و همچنین است اگر حین انجام معامله خریدار حنفی بوده و بعد شیعه شده باشد