مگر دین زرتشتی نمیگوید : پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک، پس چرا آن را دین باطلی میدانید؟ در این باره توجه به چند نکته ضروری است: یک. تعابیری مانند آنچه در سؤال آمده به گونهها و عبارات مختلف تقریباً از زبان همه حکیمان، فیلسوفان، ارباب مکاتب، معلمان اخلاق و رهبران دینی شنیده شده و شعاری نیست که اختصاص به آیین زرتشت داشته باشد و یا دیگران برخلاف آن شعار داده باشند. دو. برای قضاوت پیرامون یک مکتب صرف این گونه شعارها کافی نیست و باید دید در آن مکتب چه چیزی خوب شناخته میشود و چه چیزی بد. استاد مطهری بر آن است که همه مکتبهای اخلاقی دنیا آموزههای خود را به عنوان اخلاق خوب معرفی کردهاند، در حالی که بین آنها شدیدترین اختلافات و تضادها وجود دارد. یکی مبارزه با خودخواهی، بسط عدالت، ترحم به ضعیفان و یاری ستمدیدگان را اخلاقی میداند و دیگری مانند نیچه همه اینها را اخلاق بد و خیانت به بشریت میانگارد! از نظر ایشان پوکترین و بی مغزترین رویکردها بسنده کردن به سخن زرتشت است که میگوید (گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک)؛ زیرا مانند آن است که از مهندسی برای ساختمان یک مسجد طرحی بخواهند و بگویند: طرح شما چیست؟ بگوید: یک ساختمان خوب! یا از خیاطی بپرسند: چه مدل لباسی میدوزی؟ بگوید: یک مدل خوب! در این جا باید دید طرح و مدل خوب در نگاه آنان چیست و بدون آن هیچگونه ارزشداوری پیرامون طرح یا مدل ایشان میسر نیست. بنابراین شعار یاد شده به تنهایی هیچگونه بنگرید : شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 22، ص 645، تهران، صدرا، چاپ اول، 1383. قابل سنجش و ارج گذاری نیست. به عبارت دیگر این تعابیر بسیار کلی و جامع است اما نامتعین و نامشخص، در واقع مثل هوا میماند که وارد هر روزنی میشود ولی کلید هیچ قفلی نیست. سه. برخلاف شعار یاد شده مراجعه به آموزههای زرتشتی موجود، انحطاط جدی هم در گستره عقاید و بنیادهای معرفتی و هم در نظام اخلاقی و رفتاری مشاهده میشود و آنچه در این مکتب خوب انگاشته شده در سنجه خرد ناخوب شناخته میشود.شرح پارهای از این موارد در پاسخ پرسشهای پیشین گذشت. (ادیان و مذاهب، حمید رضا شاکرین، کد: 14/500012)
مگر دین زرتشتی نمیگوید : پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک، پس چرا آن را دین باطلی میدانید؟
مگر دین زرتشتی نمیگوید : پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک، پس چرا آن را دین باطلی میدانید؟
در این باره توجه به چند نکته ضروری است:
یک. تعابیری مانند آنچه در سؤال آمده به گونهها و عبارات مختلف تقریباً از زبان همه حکیمان، فیلسوفان، ارباب مکاتب، معلمان اخلاق و رهبران دینی شنیده شده و شعاری نیست که اختصاص به آیین زرتشت داشته باشد و یا دیگران برخلاف آن شعار داده باشند.
دو. برای قضاوت پیرامون یک مکتب صرف این گونه شعارها کافی نیست و باید دید در آن مکتب چه چیزی خوب شناخته میشود و چه چیزی بد.
استاد مطهری بر آن است که همه مکتبهای اخلاقی دنیا آموزههای خود را به عنوان اخلاق خوب معرفی کردهاند، در حالی که بین آنها شدیدترین اختلافات و تضادها وجود دارد. یکی مبارزه با خودخواهی، بسط عدالت، ترحم به ضعیفان و یاری ستمدیدگان را اخلاقی میداند و دیگری مانند نیچه همه اینها را اخلاق بد و خیانت به بشریت میانگارد! از نظر ایشان پوکترین و بی مغزترین رویکردها بسنده کردن به سخن زرتشت است که میگوید (گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک)؛ زیرا مانند آن است که از مهندسی برای ساختمان یک مسجد طرحی بخواهند و بگویند: طرح شما چیست؟ بگوید: یک ساختمان خوب! یا از خیاطی بپرسند: چه مدل لباسی میدوزی؟ بگوید: یک مدل خوب! در این جا باید دید طرح و مدل خوب در نگاه آنان چیست و بدون آن هیچگونه ارزشداوری پیرامون طرح یا مدل ایشان میسر نیست. بنابراین شعار یاد شده به تنهایی هیچگونه بنگرید : شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 22، ص 645، تهران، صدرا، چاپ اول، 1383. قابل سنجش و ارج گذاری نیست.
به عبارت دیگر این تعابیر بسیار کلی و جامع است اما نامتعین و نامشخص، در واقع مثل هوا میماند که وارد هر روزنی میشود ولی کلید هیچ قفلی نیست.
سه. برخلاف شعار یاد شده مراجعه به آموزههای زرتشتی موجود، انحطاط جدی هم در گستره عقاید و بنیادهای معرفتی و هم در نظام اخلاقی و رفتاری مشاهده میشود و آنچه در این مکتب خوب انگاشته شده در سنجه خرد ناخوب شناخته میشود.شرح پارهای از این موارد در پاسخ پرسشهای پیشین گذشت. (ادیان و مذاهب، حمید رضا شاکرین، کد: 14/500012)
- [سایر] آیا (پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک ) از آموزه های زرتشت است ؟
- [سایر] برای شناخت و درک قسمت های مختلف جهان چرا بیشتر گفتار خدا را برر سی کنیم تا اعمالش را؟ آیا کردار کمتر از گفتار مقدس و محترم است؟
- [سایر] آیا دین زرتشتی دین الهی است؟
- [سایر] فرق کلمه ی پندار در دین زرتشت با نیت در دین اسلام چیست؟ و شعار دین اسلام درمقابل شعار دین زرتشت چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا گفتگو درباره رسوم، آداب، گفتار، کردار، طرز لباس پوشیدن، شکل ظاهری، ادا درآوردن روستایی، شهری ها و قبایل گوناگون ایران و سایر کشورها غیبت محسوب می شود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا گفتگو درباره رسوم، آداب، گفتار، کردار، طرز لباس پوشیدن، شکل ظاهری، ادا درآوردن روستایی، شهری ها و قبایل گوناگون ایران و سایر کشورها غیبت محسوب می شود؟
- [سایر] زرتشتی ای که از مسلمان به دین خود پایبند تر است، به بهشت نمی رود؟
- [سایر] سوالی تاریخی دینی دارم، آیا دین زرتشتی دین الهی است؟ این که زمانی برای ما اتفاق ناگواری می افتد از خواست خدا بوده؟
- [سایر] چرا برخی افراد دین دارند و برخی ندارن؟ چرا بضی افراد مسلنانند و برخی زرتشتی یا مسیحی؟
- [سایر] ارتداد در دین زرتشت چگونه است و چطور با آن مقابله میشود؟ اگر فردی زرتشتی مرتد شود چگونه با او برخورد میکنند؟
- [آیت الله مظاهری] نمّامی و فتنهگری از گناهان کبیرهای است که قرآن آن را بالاتر از قتل دانسته است؛ خداوند در قرآن شریف میفرماید: (وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ)[1] (و فتنه از قتل شدیدتر است.) (وَ الْفِتْنَةُ اکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ)[2] (و فتنه از قتل بزرگتر است.) و آن اقسامی دارد: الف) فتنهگری در دین خدا، نظیر افرادی که با گفتار یا کردار خود مردم را از دین و فضائل اخلاقی منحرف میکنند، و این صورت، گناه مفسد فی الارض را نیز دارد. ب) کسانی که با تهمت زدن و دروغپردازی مردم را به یکدیگر بدبین میکنند، و به رابطه و اخوّت اسلامی مسلمین ضربه میزنند، و این صورت گناه تهمت را نیز دارد. ج) کسانی که با سعایت و سخنچینی، غیبت کسی را که از او غیبت شده به او برسانند، و این قسم گناه غیبت را نیز دارد، زیرا عیب کسی را که غیبت نموده، نقل کرده است. د) کسانی که با نقل گفتاری یا کرداری مردم را به یکدیگر بدبین و دشمنی را میان آنان ایجاد میکنند، مثلاً ازدواج مجدد کسی را برای زنش بگویند یا تماس زنی را با نامحرم برای شوهرش بگویند، و این صورت از مصادیق همان فتنهگری است که در اسلام از آن منع شدید شده است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] شخص مسلمان باید به اصول دین یقین داشته باشد، اگر چه از گفته دیگری برای او یقین حاصل شده باشد و در احکام دین کسی که قطع ندارد، باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بدست آورد، یا از مجتهد جامع شرایط تقلید کند، یعنی بدون سؤال از دلیل، گفتار او را بپذیرد و به آن عمل کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر هیچ یک از مجتهدین عملی را واجب نمیدانند، ولی برخی آن را حرام دانسته و برخی حرام نمیدانند آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را هیچ یک حرام نمیدانند، ولی برخی آن را واجب دانسته و برخی واجب نمیدانند آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید کنند.
- [آیت الله سیستانی] أمر به معروف و نهی از منکر ، در صورتی واجب میشود که انجام دادن معروف و انجام دادن منکر حرام باشد ، و در این صورت امر به معروف و نهی از منکر واجب کفائی است ، و اگر بعضی از افراد به این وظیفه عمل کند ، از دیگران ساقط میشود ، ولی بر همه لازم است که اگر با فعل حرام و ترک واجبی مواجه شدند بی تفاوت نباشند ، و انزجار خود را با گفتار و کردار ابراز نمایند و این مقدار واجب عینی است . و از حضرت امیر المؤمنین علیهالسلام چنین آمده است که : (أمرنا رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم أن نلقی أهل المعاصی بوجوه مکفهرّة) . (رسول أکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به ما دستور داد که با گنهکاران با صورتی درهم کشیده مواجه شویم) . در صورتی که انجام دادن معروف مستحب است نه واجب و انجام دادن منکر مکروه است نه حرام امر به معروف و نهی از منکر ، نیز مستحب است . و در أمر به معروف و نهی از منکر باید حیثیّت و شخصیّت خلافکار در نظر گرفته شود ، که به او اذیّت و اهانت نگردد ، همچنین نباید خیلی سخت و دشوار گرفت که سبب انزجار او از دین و برنامههای دینی شود .
- [آیت الله مظاهری] غیبت- یعنی عیب کسی را در غیاب او به دیگران منتقل نمودن- از گناهان بزرگ است و قرآن شریف آن را به منزله خوردن گوشت مردار انسان دانسته است: (وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَیُحِبُّ احَدُکُمْ انْ یَأْکُلَ لَحْمَ اخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُموُه)[1] (و بعضی از شما، غیبت بعضی دیگر را نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ (در حالی که) از آن کراهت دارید.) و فرقی نیست که آن عیب مستور و پوشیده باشد یا غیر مستور، و همچنین فرقی نیست کسی که غیبت او میشود راضی باشد یا نه، و همچنین فرقی نیست که غیبت با گفتار باشد و یا کردار نظیر اشاره و نوشتن و امثال اینها و همین مقدار که به عنوان تنقیص و ضربهزدن به شخصیّت کسی عیب او را در غیاب او به دیگری منتقل کند غیبت و از گناهان کبیره است و اگر کسی که غیبت او میشود راضی باشد که از او غیبت شده، علاوه بر اینکه غیبتکننده گناه نموده است، کسی که راضی به آن گناه بوده است نیز گناهکار است.
- [آیت الله وحید خراسانی] غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است و مرتکب غیبت باید توبه کند و بنابر احتیاط واجب از کسی که غیبت او را کرده حلیت بطلبد مگر ان که حلیت طلبیدن موجب مفسده ای شود و در مواردی غیبت جایز است متجاهر به فسق یعنی کسی که اشکارا و علنی گناه می کند که غیبت کردن از او در همان گناه جایز است غیبت کردن مظلوم از ظالمی که بر او ظلم کرده نسبت به ان ظلم در مورد مشورت که اظهار عیب به قصد نصیحت مشورت کننده در حدی که نصیحت محقق شود جایز است غیبت بدعت گذار در دین و کسی که موجب گمراهی مردم می شود غیبت برای اظهار فسق شاهد یعنی اگر کسی که شهادت می دهد فاسق است غیبت او به اظهار فسق او برای ان که به شهادت او حقی ضایع نشود جایز است غیبت کردن از شخصی برای دفع ضرر از جان یا عرض یا مال ان شخص غیبت کردن از گناهکار به قصد بازداشتن او از ان گناه در صورتی که به غیر ان بازداشتن او ممکن نباشد
- [آیت الله وحید خراسانی] خاتمه هرچند هر گناهی بزرگ است چون عظمت و جلال و کبریای خداوند محدود به حدی نیست پس نافرمانی خداوند متعال هم با توجه به این که معصیت خداوند علی عظیم است بزرگ است و روایت شده نظر نکن به انچه معصیت کردی بلکه ببین چه کسی را معصیت کردی ولی در مقایسه گناهان به یکدیگر بعضی بزرگتر و عذاب ان شدیدتر است و بر برخی از گناهان به طور صریح یا ضمنی تهدید و وعید به عذاب و اتش شده و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام از انها تعبیر به کبیره شده است و به مقتضای ایه کریمه ان تجتنبوا کبایر ما تنهون عنه نکفر عنکم سییاتکم اگر دوری کنید از گناهان کبیره ای که نهی شده اید از ان می پوشانیم از شما بدیها و سییات شما را اجتناب از انها موجب امرزش گناهان دیگر است و بعضی از فقهاء اعلی الله مقامهم انها را تا هفتاد و بعضی بیشتر از ان شمرده اند و قسمتی از انها که بیشتر مورد ابتلاست ذکر می شود شرک و کفر به خداوند متعال که با هیچ گناه کبیره ای قابل قیاس نیست یاس و ناامیدی از روح و رحمت خداوند متعال امن از مکر خداوند متعال قسم دروغ به خداوند متعال انکار انچه خداوند نازل فرموده است محاربه با اولیای خداوند متعال محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین حکم به غیر انچه خداوند نازل فرموده است دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا منع از ذکر خداوند در مساجد و سعی در خراب کردن انها منع زکاتی که واجب است تخلف از جهاد واجب فرار از جنگ مسلمین با کفار اضلال گمراه کردن از راه خداوند متعال اصرار بر گناهان صغیره ترک عمدی نماز و سایر واجبات الهیه ریا اشتغال به لهو مانند غنا و تار زدن ولایت ظالم اعانه کمک کردن ظالم شکستن عهد و قسم تبذیر فاسد کردن مال و بیهوده خرج کردن ان اسراف شرب خمر سحر ظلم غنا عقوق والدین اذیت و بدرفتاری با پدر و مادر قطع رحم لواط زنا نسبت دادن زنا به زن محصنه قیادت جمع کردن بین مرد و زن به زنا یا دو مرد به لواط دزدی ربا خوردن سحت خوردن حرام مانند بهای خمر و اجرت زن زناکار و رشوه ای که حاکم برای حکم می گیرد کم فروشی غش مسلمین خوردن مال یتیم به ظلم شهادت دادن به ناحق کتمان شهادت اشاعه فاحشه و گناه بین مومنین فتنه سخن چینی کردن که موجب تفرقه بین مومنین شود ناسزا گفتن به مومن و اهانت به مومن و ذلیل کردن او بهتان بر مومن تهمت زدن به مومن غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است