اگه فردی بیاد خواستگاری و بعد جهت آشنایی باهاش رابطه ببندیم یعنی دوست بشیم و برای آینده حرف بزنیم، آیا این نوع دوستی توش اشکالی هست ؟ با سلام خدمت شما دوست بزرگوار، و تشکّر از توجّه و دقّت شما درباره مطالب سایت،در رابطه با سوالی که مطرح کرده اید در ابتدا باید گفت توجه شما به رعایت ارزش ها و هنجارهای دینی و اخلاقی قابل تقدیر و تحسین است. از آنجا که شما خود فرد معتقد و مؤمنی هستید حتما خوب می دانید که زن و مرد در صورتی می توانند با هم ارتباط برقرار کنند که شرعا صیغه عقد ازدواج (دائم یا موقت) بین آنها جاری شده باشد. و تا هنگامی که عقد ازدواج را نخوانده باشند مانند سایرین به هم نامحرم هستند و باید موازین شرعی را رعایت کنند. بنابراین وقتی پسر و دختر جوانی یکدیگر را برای زناشویی و زندگی مشترک انتخاب می کنند، حتی بعد از مراسم عرفی خواستگاری و یا نامزدی اگر بخواهند با هم محرم باشند و بتوانند رفت و آمد داشته باشند، حتما باید صیغه عقد ازدواج بین آنها جاری بشود؛ وگرنه مثل دو فرد بیگانه هستند و نسبت به هم نامحرم می باشند و نمی توانند با هم ارتباط داشته باشند. در مورد ارتباط با نامحرم، نظر تمام مراجع تقلید این است که: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد و باعث مفسده نشود، اشکال ندارد. با این حال باید هنجارهای شرعی زیر رعایت شود: 1 از گفتگوهای تحریک کننده پرهیز شود. 2 از نگاه های آلوده و شهوانی خودداری شود. 3 حجاب و حدود شرعی رعایت شود. 4 قصد تلذّذ و ریبه در کار نباشد. 5 دو نفر نامحرم در محیط بسته، تنها نمانند. اما از آنجا که جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصا در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسی و وسوسه های شیطانی قوی تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود، به همین جهت عقل اقتضا می کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. بدانید که فکر رابطه با جنس مخالف تحریک کننده است، حتی بدون رد و بدل شدن هیچ حرفی و اصلا نیازی هم به حرف زدن یا حرف تحریک کننده نیست. در ضمن صحبت با یک فرد غریبه و نامحرم تحریک کننده است ( صحبت های علمی و کاری صرف، در حد ضرورت، به شرط رعایت حد و مرز شرعی، استثناست)، چه حرف های معمولی زده شود و چه حرف های عاشقانه، و این را هرکسی با رجوع به درونش متوجه می شود و توجیه های مختلف این واقعیت را عوض نمی کند. ابراز عواطف یکی از پایه های مهم دوستی است. یعنی آدمی باید محبتش را به دوستش ابراز کند. وقتی هر گونه ارتباط عاطفی دختر و پسر از لحاظ شرعی اشکال دارد. دوستی های بی چهارچوب (حتی به قصد ازدواج) با جنس مخالف معنایی ندارد. زیرا وقتی نباید عواطفت را به جنس مخالف ابراز کنی، دوستی و رابطه (حتی به قصد ازدواج) هم نمی تواند شکل بگیرد. روشن است که هر فرد خود بهتر می تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. (بل الانسان علی نفسه بصیره؛ آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست)، (سوره مبارکه قیامت ، آیه شریفه 14). البته ما نیز همانند شما معتقدیم اگر دو نفر در صدد ازدواج و تشکیل زندگی مشترک هستند باید از یکدیگر شناخت داشته باشند و زندگی خود را براساس شناختی که از یکدیگر دارند بنا نهند و الا اگر زندگی براساس توهمات و تخیلات بنا گردد، فرو می ریزد. بنابراین ما همانند شما ضرورت شناخت را قبول داریم اما راه تحصیل این شناخت و آگاهی چیست؟ همه می دانید که برای سپردن سلامت خود به دست پزشک باید از تعهد و تخصص وی آگاهی داشته باشید اما راه به دست آوردن این شناخت چیست و از کجا می توان به یک شناخت صحیح و درست و دقیق دست یافت؟ بنا بر معارف اسلامی دختر و پسر باید قبل از ازدواج از یکدیگر شناخت داشته باشند حتی اگر تصمیم جدی برای ازدواج دارند می توانند قبل از عقد برخی از اعضای بدن یکدیگر را (مطابق با شرع و آنچه در کتب مربوطه از جمله رساله های عملیه آمده ) مشاهده کنند. حال وقتی که اسلام شناخت از وضعیت ظاهری را از نظر دور نداشته و از آن غفلت نورزیده است و برای آن تدابیری را اندیشیده چگونه می شود گفت شناخت امکان ندارد؟ بنا بر عقیده ما راه شناخت ،گفتگوی تنها، خلوت، مستقیم و عاری از مشورت و نظارت دیگران نیست. آمار دقیق نشان می دهد که در صد بالایی از طلاق ها و متارکه ها ناشی از شناخت های سطحی، گذرا و غلط بوده است. ما معتقدیم همانگونه که شناخت دو طرف از یکدیگر ضروری است رعایت راه و شرایط رسیدن به این شناخت نیز لازم است و الا باعث فریبکاری و رسیدن به شناخت های غیرواقعی و غلط و گاه فروغلطیدن در دام شیطان ها می گردد. *** چند راه برای شناخت بیشتر در ازدواج 1- ابتدا از طریق فرد ثالثی (غیر از دختر و پسر) که مورد اعتماد است و مصالح آنها را تشخیص می دهد خانواده فرد مورد نظر را شناسایی کند، سابقه زندگی آنها را ورق بزند و پرونده خانوادگی آنها را روشن سازد. در اینجا بهترین افراد مشاوراست. چون هم مورد اعتماد هستند و هم مصلحت فرد را بهتر می فهمند چه بسیار افراد مورد اعتماد که مصلحت فرد را درک نکرده و باعث انحراف می شوند. لذا دراین شرایط هر دو (دختر و پسر) می توانند به مشاوره ازدواج بروند و اجازه دهند شرایط آنها در یک مصاحبه و تست و آزمون مورد ارزیابی قرار بگیرد. 2- شناخت دوم مربوط به خود فرد مورد نظر است که این شناخت نیز باید توسط فرد سومی به دست آید. تحقیق از محل تحصیل و یا محل کار ومحل زندگی و ... اطلاعات خوبی به شما خواهد داد. 3- شناخت سوم آگاهی مربوط به روحیات، اخلاقیات، سطح آگاهی، میزان تدین و طبقه اجتماعی دو نفر از یکدیگر و برنامه زندگی آن دو و پی بردن به ایده آل های یکدیگر است که این مرحله باید توسط دختر و پسر به صورت مستقیم و با نظارت (از دور) دیگران انجام بگیرد. 4- نگاه به گروه هایی که با آنها ارتباط دارد و یا دوستان نزدیک اومی تواند تاحدودی به گرایشات و رفتار او پی برد. شناختی که از این طریق به دست می آید دقیق، صحیح، مطابق با واقعیت خواهد بود و از آفت شناخت های سطحی، گذرا به دور است ولی اگر چشمِ عقل به تیر شهوت و عشق کور گردد دیگر نمی تواند به آگاهی درست و دقیق دست یابد و این آفت بزرگ در مسیر شناخت است که امروزه برخی دختران و پسران به آن مبتلا می شوند و شما نیز اگر در صدد هستید ازدواجی آگاهانه داشته باشید باید از این طریق حرکت کنید. بنابر این : زمانی گفتگوها وارتباطات قبل از ازدواج مفید وموثر خواهد بود که با اطلاع کامل خانواده ها صورت پذیرد زیرا با حضور ایشان، اولا فضای ارتباط وگفتگوی دختر وپسر، توام با شناخت واقع بینانه از همدیگر می باشد وثانیا دیگران، نقاط پنهان ومبهم گفتگو را به طرفین گوشزد کرده واجازه نمی دهند تا بحث ها مورد گفتگو، از سیر طبیعی خارج شوند. آنچه به تجربه ثابت شده این است که اولا دوستی ها وارتباطات طولانی مدت و خارج از محدوده شرع قبل از ازدواج باعث اختلافات بعدی شده و ثانیا باعث نادیده گرفته شدن زوایای پنهان شخصیتی طرف مقابل خواهد شد. از طرفی این ارتباطات راه مناسبی برای شناخت نیست زیرا در این ایام افراد تصویر زیبایی از خود نشان میدهند و چهره واقعی خود را نمایان نمی کنند بلکه راه شناخت ارتباط با حضور خانواده و تحقیق های مناسب و منطقی است و شما برای شناخت کامل از فرد مورد نظر نیاز به تحقیق و بررسی به کمک خانواده وافراد دلسوز دارید. نویسنده : گروه روانشناسی پرسمان
اگه فردی بیاد خواستگاری و بعد جهت آشنایی باهاش رابطه ببندیم یعنی دوست بشیم و برای آینده حرف بزنیم، آیا این نوع دوستی توش اشکالی هست ؟
اگه فردی بیاد خواستگاری و بعد جهت آشنایی باهاش رابطه ببندیم یعنی دوست بشیم و برای آینده حرف بزنیم، آیا این نوع دوستی توش اشکالی هست ؟
با سلام خدمت شما دوست بزرگوار، و تشکّر از توجّه و دقّت شما درباره مطالب سایت،در رابطه با سوالی که مطرح کرده اید در ابتدا باید گفت توجه شما به رعایت ارزش ها و هنجارهای دینی و اخلاقی قابل تقدیر و تحسین است.
از آنجا که شما خود فرد معتقد و مؤمنی هستید حتما خوب می دانید که زن و مرد در صورتی می توانند با هم ارتباط برقرار کنند که شرعا صیغه عقد ازدواج (دائم یا موقت) بین آنها جاری شده باشد. و تا هنگامی که عقد ازدواج را نخوانده باشند مانند سایرین به هم نامحرم هستند و باید موازین شرعی را رعایت کنند. بنابراین وقتی پسر و دختر جوانی یکدیگر را برای زناشویی و زندگی مشترک انتخاب می کنند، حتی بعد از مراسم عرفی خواستگاری و یا نامزدی اگر بخواهند با هم محرم باشند و بتوانند رفت و آمد داشته باشند، حتما باید صیغه عقد ازدواج بین آنها جاری بشود؛ وگرنه مثل دو فرد بیگانه هستند و نسبت به هم نامحرم می باشند و نمی توانند با هم ارتباط داشته باشند.
در مورد ارتباط با نامحرم، نظر تمام مراجع تقلید این است که: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد و باعث مفسده نشود، اشکال ندارد. با این حال باید هنجارهای شرعی زیر رعایت شود:
1 از گفتگوهای تحریک کننده پرهیز شود.
2 از نگاه های آلوده و شهوانی خودداری شود.
3 حجاب و حدود شرعی رعایت شود.
4 قصد تلذّذ و ریبه در کار نباشد.
5 دو نفر نامحرم در محیط بسته، تنها نمانند.
اما از آنجا که جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصا در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسی و وسوسه های شیطانی قوی تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود، به همین جهت عقل اقتضا می کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. بدانید که فکر رابطه با جنس مخالف تحریک کننده است، حتی بدون رد و بدل شدن هیچ حرفی و اصلا نیازی هم به حرف زدن یا حرف تحریک کننده نیست. در ضمن صحبت با یک فرد غریبه و نامحرم تحریک کننده است ( صحبت های علمی و کاری صرف، در حد ضرورت، به شرط رعایت حد و مرز شرعی، استثناست)، چه حرف های معمولی زده شود و چه حرف های عاشقانه، و این را هرکسی با رجوع به درونش متوجه می شود و توجیه های مختلف این واقعیت را عوض نمی کند. ابراز عواطف یکی از پایه های مهم دوستی است. یعنی آدمی باید محبتش را به دوستش ابراز کند. وقتی هر گونه ارتباط عاطفی دختر و پسر از لحاظ شرعی اشکال دارد. دوستی های بی چهارچوب (حتی به قصد ازدواج) با جنس مخالف معنایی ندارد. زیرا وقتی نباید عواطفت را به جنس مخالف ابراز کنی، دوستی و رابطه (حتی به قصد ازدواج) هم نمی تواند شکل بگیرد. روشن است که هر فرد خود بهتر می تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. (بل الانسان علی نفسه بصیره؛ آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست)، (سوره مبارکه قیامت ، آیه شریفه 14).
البته ما نیز همانند شما معتقدیم اگر دو نفر در صدد ازدواج و تشکیل زندگی مشترک هستند باید از یکدیگر شناخت داشته باشند و زندگی خود را براساس شناختی که از یکدیگر دارند بنا نهند و الا اگر زندگی براساس توهمات و تخیلات بنا گردد، فرو می ریزد. بنابراین ما همانند شما ضرورت شناخت را قبول داریم اما راه تحصیل این شناخت و آگاهی چیست؟ همه می دانید که برای سپردن سلامت خود به دست پزشک باید از تعهد و تخصص وی آگاهی داشته باشید اما راه به دست آوردن این شناخت چیست و از کجا می توان به یک شناخت صحیح و درست و دقیق دست یافت؟ بنا بر معارف اسلامی دختر و پسر باید قبل از ازدواج از یکدیگر شناخت داشته باشند حتی اگر تصمیم جدی برای ازدواج دارند می توانند قبل از عقد برخی از اعضای بدن یکدیگر را (مطابق با شرع و آنچه در کتب مربوطه از جمله رساله های عملیه آمده ) مشاهده کنند. حال وقتی که اسلام شناخت از وضعیت ظاهری را از نظر دور نداشته و از آن غفلت نورزیده است و برای آن تدابیری را اندیشیده چگونه می شود گفت شناخت امکان ندارد؟ بنا بر عقیده ما راه شناخت ،گفتگوی تنها، خلوت، مستقیم و عاری از مشورت و نظارت دیگران نیست. آمار دقیق نشان می دهد که در صد بالایی از طلاق ها و متارکه ها ناشی از شناخت های سطحی، گذرا و غلط بوده است. ما معتقدیم همانگونه که شناخت دو طرف از یکدیگر ضروری است رعایت راه و شرایط رسیدن به این شناخت نیز لازم است و الا باعث فریبکاری و رسیدن به شناخت های غیرواقعی و غلط و گاه فروغلطیدن در دام شیطان ها می گردد.
*** چند راه برای شناخت بیشتر در ازدواج
1- ابتدا از طریق فرد ثالثی (غیر از دختر و پسر) که مورد اعتماد است و مصالح آنها را تشخیص می دهد خانواده فرد مورد نظر را شناسایی کند، سابقه زندگی آنها را ورق بزند و پرونده خانوادگی آنها را روشن سازد. در اینجا بهترین افراد مشاوراست. چون هم مورد اعتماد هستند و هم مصلحت فرد را بهتر می فهمند چه بسیار افراد مورد اعتماد که مصلحت فرد را درک نکرده و باعث انحراف می شوند. لذا دراین شرایط هر دو (دختر و پسر) می توانند به مشاوره ازدواج بروند و اجازه دهند شرایط آنها در یک مصاحبه و تست و آزمون مورد ارزیابی قرار بگیرد.
2- شناخت دوم مربوط به خود فرد مورد نظر است که این شناخت نیز باید توسط فرد سومی به دست آید. تحقیق از محل تحصیل و یا محل کار ومحل زندگی و ... اطلاعات خوبی به شما خواهد داد.
3- شناخت سوم آگاهی مربوط به روحیات، اخلاقیات، سطح آگاهی، میزان تدین و طبقه اجتماعی دو نفر از یکدیگر و برنامه زندگی آن دو و پی بردن به ایده آل های یکدیگر است که این مرحله باید توسط دختر و پسر به صورت مستقیم و با نظارت (از دور) دیگران انجام بگیرد.
4- نگاه به گروه هایی که با آنها ارتباط دارد و یا دوستان نزدیک اومی تواند تاحدودی به گرایشات و رفتار او پی برد.
شناختی که از این طریق به دست می آید دقیق، صحیح، مطابق با واقعیت خواهد بود و از آفت شناخت های سطحی، گذرا به دور است ولی اگر چشمِ عقل به تیر شهوت و عشق کور گردد دیگر نمی تواند به آگاهی درست و دقیق دست یابد و این آفت بزرگ در مسیر شناخت است که امروزه برخی دختران و پسران به آن مبتلا می شوند و شما نیز اگر در صدد هستید ازدواجی آگاهانه داشته باشید باید از این طریق حرکت کنید.
بنابر این :
زمانی گفتگوها وارتباطات قبل از ازدواج مفید وموثر خواهد بود که با اطلاع کامل خانواده ها صورت پذیرد زیرا با حضور ایشان، اولا فضای ارتباط وگفتگوی دختر وپسر، توام با شناخت واقع بینانه از همدیگر می باشد وثانیا دیگران، نقاط پنهان ومبهم گفتگو را به طرفین گوشزد کرده واجازه نمی دهند تا بحث ها مورد گفتگو، از سیر طبیعی خارج شوند.
آنچه به تجربه ثابت شده این است که اولا دوستی ها وارتباطات طولانی مدت و خارج از محدوده شرع قبل از ازدواج باعث اختلافات بعدی شده و ثانیا باعث نادیده گرفته شدن زوایای پنهان شخصیتی طرف مقابل خواهد شد. از طرفی این ارتباطات راه مناسبی برای شناخت نیست زیرا در این ایام افراد تصویر زیبایی از خود نشان میدهند و چهره واقعی خود را نمایان نمی کنند بلکه راه شناخت ارتباط با حضور خانواده و تحقیق های مناسب و منطقی است و شما برای شناخت کامل از فرد مورد نظر نیاز به تحقیق و بررسی به کمک خانواده وافراد دلسوز دارید.
نویسنده : گروه روانشناسی پرسمان
- [سایر] سلام از برنامه های خوبتون متشکرم حاج آقا.ازتون یک سوال د مورد دوستی های دخترها و پسرها داشتم می خواستم ببینم از نظر دین و مذهب اشکالی داره که یک دختر دوست پسر داشته باشه اصلا این کار گناه محسوب میشه؟ اگه این دوستی ها به منظور شناخت بیشتر و برای ازدواج صورت بگیره چطور؟
- [سایر] سلام.من خواستگاری دارم که تااین مقداری که باهم صحبت کردیم بیشترعقایدونظراتش بامن همخوانی داردولی احساس میکنم این فردکه میخواهدمرد زندگی آینده من باشدکمی حالت دیکتاتوری در زندگی آینده اش داردوازاین مردهایی است که درزندگی حرف حرف خودشان هست و زن بایداطاعت کندولی نمیدانم چگونه دراین مورداز اوسوال کنم که کاملا این حالت شخص مقابلم برایم مشخص شودواصلا چه سوال هایی دراین رابطه بایدبپرسم؟؟
- [سایر] سلام من دختری هستم که از لحاظ روحی داغونم نمی دونم باید چکار کنم. درسم تموم شده ولی دوست پسرم به من قول داده بود که بیاد خواستگاریم. ولی نیومد من رو هم ترک کرد. از اونجایی که من باهاش رابطه داشتم داره داغونم می کنه.
- [سایر] سلام عاشق پسری شدم اونم منو دوست داره و چندسال با هم اشناییم اون 30 سالشه مادرش بی هیچ دلیلی مخالفت میکنه و میگه هرکس که با نظر منه باید براازدواج انتخاب کنی نه کسی ک از قبل با هم اشناشدین.حتی به پسرش گفته اگه این دختره پیغمبر باشه من رضایت نمیدم و اگه میخوای خودت برو خواستگاری و بعداز اون من دیگه مادرت نیستم ولی ماهرگز نخواستیم بدون بزرگتر بیاد خواستگاری و زندگیمونوشروع کنیم.مادرش به حرف هیچکس گوش نمیده با وجود اینکه همه افراد خانواده باهاش صحبت کردن در این مورد.حتی حاضر نیست منو ببینه.هیچ بهونه ای هم نداره همه چیزمون کامله نه مشکل جسمانی نه پول نه هیچی فقط میگه نه نه نه چند ماهه خواستیم بیخیال هم بشیم اما نه من و نه اون نتونستیم تا حدی که همدیگرو که به هم خیره میمونیم بعضی وقتا ساعت ها میشینیم به هم نگاه میکنیم آیا من اشتباهی کردم من که همه جوره دوستش دارم چه کار کنم???? نتونستم از فکرش جدا بشم اونم نتونست خیلی به خودمون سخت گرفتیم که بشه مثلاروزه ده روزه یا نذر یا حتی از خود خدا خواستیم کمکمون کنه جفتمون مقیدیم یک ساله ک مدام با مادرش صحبت میکنه و نه میشنوه زندگیمون نابود شده نه اینوری نه اونوری !هیچ دلیلی برا مخالفت مادرش نیست فقط شاید اینکه واقعا پسرشو دوست داره و میخواد کنارش بمونه و اگه یکی براش انتخاب کنه ک با نظرخودش باشه مطمیناپسرش اون دختر رو زیاد دوست نداره وتوجه پسرش بیشتر با مامانشه تا با زنش.معلوم نیست چند سال دیگه هم اجازه ازدواج بده فقط شما مثل بقیه نگین یکی دیگه ؟نمیتونیم بیخیال هم بشیم؟ من 27سالمه و اون 30سالشه از رو بچگی نیست کارامون بگم هوسه زودگذره واقعا دوستش دارم نمیتونم کسی دیگرو جاش ببینم فکر میکنم تا وقتی دلم پیش اونه حق این کارو ندارم چون باعث بدبختی یکی دیگه میشم!میتونید راهی بهم نشون بدین ؟خوهش التماس اگه میتونین کمکم کنید؟ممنون
- [سایر] سلام من دختری18ساله هستم ک بعد از جداشدن از عشقم و درگیری های ذهنی و تصادف بدی ک داشتم واسه رفع این درگیری ها اومدم تو نت و تو یکی از فضاهای مجازی ثبت نام کردم اونجا با ی پسری 22ساله اشنا شدم ک لیسانس روانشناسی داشت کمکم کرد تا حالم خوب بشه کم کم بهم گیر داد ک با هیشکی نباید حرف بزنی تو تازه جدا شدی و وابسته میشی از این حرفا ک همش بخاطر خودته بعد ی مدت با هرکی دوست میشدم میومد گیر میداد ک من باید تنها پسری باشم ک باهاش حرف میزنی هر چقد دوس داری با دخترا حرف بزن ولی فقط من پسری باشم باهاش حرف میزنی از نظر مذهبو اعتقاداتمون خیلی شبیه هستیم و تو ی استان زندگی میکنیم و فقط دو شهرستان جدا از هم حالا اون خیلی دوسم داره و هر دفه دارم کارایی ازش میبینم ک اگه من بودم از روی دوس داشتن انجام میدادن ب تبع چون خیلی پسر خوبیه منم دوسش دارم ولی خب عاشقش نیستم اینم طبق حرفایی هست ک خودش بهم یاد داد عاشق نشم تا قبل ازدواج و الان همش درمورد خواستگاری حرف میزنه ولی نمیدونم چیکار کنم اون کار نداره ولی خب خیلی مشتاقه ک هرچه زودتر بیاد خواستگاری میشه راهنماییم کنین چیکار کنم سر درگمم دوسش دارم ولی خونوادم اینجوری قبول نمیکنن اونم میگه هرکاری میکنم اصلا ارتباط نتی درست هست؟یعنی میشه پایه ی زندگی رو از اینجا ساخت؟
- [سایر] با سلام و خسته نباشید خدمت خانم عطاریان در واقع من به فردی علاقه مندم و قراره با هم ازدواج کنیم اما طی روابطی که زیر نظر خانواده هامون داشتیم فردی که من بهش علاقه دارم از علاقه ی شدید خودش نسبت به خواهرش حرف میزنه و من چون علاقه ی شدیدی به این فرد دارم نمیتونم تحمل کنم که اون فردی به من جز من رو دوست داشته باشه وقتی از علاقش به خواهرش حرف میزنه قلبم درد میگیره و اشکم در میاد من یه بار این موضوع رو به خودش گفتم بهش گفتم که به خواهرش حسادت میکنم به این دلیل که اونو خیلی دوست داره و اون قسم خورد که منو بیشتر از خواهرش دوست داره اما من نمیتونم تحمل کنم که یکی دیگه رو به جز من دوست داشته باشه لطفا من رو کمک کنید و بگید باید چی کار کنم ایا این میتونه تاثیری در زندگی اینده من با فرد مورد علاقم داشته باشه و زندگیمونو خراب کنه
- [سایر] با سلام خدمت اقای مسکنی.6ساله که ازدواج کردم مشکلی که با شوهرم دارم لجبازیشه و اینکه دوست نداره من با خونوادم رابطه داشته باشم به خصوص که 7 ماهه بچه دار هم شدیم میگه دوست ندارم بچم با خونوادت رابطه داشته باشه در صورتی که من خیلی به خونوادم وابسته ام منم مجبورم پنهانی خونوادمو ببینم چون اگه بفهمه منو توی خونه راه نمی ده اما هر شب خودش به خونوادش سر می زنه درکل سر همه چی به من زور میگه و خیلی خود خواهه ومن حق اعتراض ندارم.لطفا به من بگین چه جوری باهاش برخورد کنم .ممنون
- [سایر] سلام من با اخلاقیات مادرم خیلی خیلی مشکل دارم، نسنجیده حرف میزنه و همه از زبونش عاجزن و بخاطر بی اعصاب بازیاش و رفتارای تند و نسنجیدش باعث سرافکندگی ما شده. هیچ دوستی نداره و کاری میکنه که ما هم از دوستانمون دور بشیم، با هیچکس رفت و امد خانوادگی نداریم و حتی خونواده خودشم ازش ناراضین ولی دل مهربون و دست به خیری داره که درواقع مثل گاو نو من شیرده است. اصلا جنبه انتقاد نداره. لطفا راهنمایی بفرمایید چطور باید باهاش رفتار کنیم.
- [سایر] با سلام من نمی تونم با هیچ کس رابطه بر قرار کنم فقطط با خودم کلنجار میرم تو خودم هستم رابطم با شوهرم زیاد خوب نیست حرفی ÷یدا نمی کنم باهاش بزنم حتی با دخترم هم که 2 سالشه حرف نمی زنم اون ازم چیزی می خاد دیگه هیچی فکر می کنم چون رابطم با شوهرم خوب نیست اینجوری هستم نمی دونم فقط با خودم حرف می زنم داغونم بی خواب می شم ولی صبح ها دوست دارم تا 12 بخوابم ولی نمی شه نمی تونم حرف بزنم چیکار کنم برم روان پزشک؟
- [سایر] سلام ببخشید من یه چیز هایی هست که نمی تونم به کسی بگم ولی به شما می گم می خواستم بگم که من حس می کنم که نمی تونم دوست صمیمی داشته باشم که باهاش درد دل کنم حرف بزنم و فکر می کنم این مشکل از خودم هست و توانایی ارتباط داشتن با دیگران را ندارم نمی دونم در موقعیت های مختلف چطوری حرف بزنم یا چه جور شروع به دوستی کنم نمی دونم چه جوری ولی میخام از این وضعیت رها بشم لطفا کمکم کنید