اگه فردی بیاد خواستگاری و بعد جهت آشنایی باهاش رابطه ببندیم یعنی دوست بشیم و برای آینده حرف بزنیم، آیا این نوع دوستی توش اشکالی هست ؟
اگه فردی بیاد خواستگاری و بعد جهت آشنایی باهاش رابطه ببندیم یعنی دوست بشیم و برای آینده حرف بزنیم، آیا این نوع دوستی توش اشکالی هست ؟ با سلام خدمت شما دوست بزرگوار، و تشکّر از توجّه و دقّت شما درباره مطالب سایت،در رابطه با سوالی که مطرح کرده اید در ابتدا باید گفت توجه شما به رعایت ارزش ها و هنجارهای دینی و اخلاقی قابل تقدیر و تحسین است. از آنجا که شما خود فرد معتقد و مؤمنی هستید حتما خوب می دانید که زن و مرد در صورتی می توانند با هم ارتباط برقرار کنند که شرعا صیغه عقد ازدواج (دائم یا موقت) بین آنها جاری شده باشد. و تا هنگامی که عقد ازدواج را نخوانده باشند مانند سایرین به هم نامحرم هستند و باید موازین شرعی را رعایت کنند. بنابراین وقتی پسر و دختر جوانی یکدیگر را برای زناشویی و زندگی مشترک انتخاب می  کنند، حتی بعد از مراسم عرفی خواستگاری و یا نامزدی اگر بخواهند با هم محرم باشند و بتوانند رفت و آمد داشته باشند، حتما باید صیغه عقد ازدواج بین آنها جاری بشود؛ وگرنه مثل دو فرد بیگانه هستند و نسبت به هم نامحرم می باشند و نمی توانند با هم ارتباط داشته باشند. در مورد ارتباط با نامحرم، نظر تمام مراجع تقلید این است که: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد و باعث مفسده نشود، اشکال ندارد. با این حال باید هنجارهای شرعی زیر رعایت شود: 1 از گفتگوهای تحریک کننده پرهیز شود. 2 از نگاه های آلوده و شهوانی خودداری شود. 3 حجاب و حدود شرعی رعایت شود. 4 قصد تلذّذ و ریبه در کار نباشد. 5 دو نفر نامحرم در محیط بسته، تنها نمانند. اما از آنجا که جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصا در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسی و وسوسه های شیطانی قوی تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود، به همین جهت عقل اقتضا می کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. بدانید که فکر رابطه با جنس مخالف تحریک کننده است، حتی بدون رد و بدل شدن هیچ حرفی و اصلا نیازی هم به حرف زدن یا حرف تحریک کننده نیست. در ضمن صحبت با یک فرد غریبه و نامحرم تحریک کننده است ( صحبت های علمی و کاری صرف، در حد ضرورت، به شرط رعایت حد و مرز شرعی، استثناست)، چه حرف های معمولی زده شود و چه حرف های عاشقانه، و این را هرکسی با رجوع به درونش متوجه می شود و توجیه های مختلف این واقعیت را عوض نمی کند. ابراز عواطف یکی از پایه های مهم دوستی است. یعنی آدمی باید محبتش را به دوستش ابراز کند. وقتی هر گونه ارتباط عاطفی دختر و پسر از لحاظ شرعی اشکال دارد. دوستی های بی چهارچوب (حتی به قصد ازدواج) با جنس مخالف معنایی ندارد. زیرا وقتی نباید عواطفت را به جنس مخالف ابراز کنی، دوستی و رابطه (حتی به قصد ازدواج) هم نمی تواند شکل بگیرد. روشن است که هر فرد خود بهتر می تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. (بل الانسان علی نفسه بصیره؛ آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست)، (سوره مبارکه قیامت ، آیه شریفه 14). البته ما نیز همانند شما معتقدیم اگر دو نفر در صدد ازدواج و تشکیل زندگی مشترک هستند باید از یکدیگر شناخت داشته باشند و زندگی خود را براساس شناختی که از یکدیگر دارند بنا نهند و الا اگر زندگی براساس توهمات و تخیلات بنا گردد، فرو می ریزد. بنابراین ما همانند شما ضرورت شناخت را قبول داریم اما راه تحصیل این شناخت و آگاهی چیست؟ همه می دانید که برای سپردن سلامت خود به دست پزشک باید از تعهد و تخصص وی آگاهی داشته باشید اما راه به دست آوردن این شناخت چیست و از کجا می توان به یک شناخت صحیح و درست و دقیق دست یافت؟ بنا بر معارف اسلامی دختر و پسر باید قبل از ازدواج از یکدیگر شناخت داشته باشند حتی اگر تصمیم جدی برای ازدواج دارند می توانند قبل از عقد برخی از اعضای بدن یکدیگر را (مطابق با شرع و آنچه در کتب مربوطه از جمله رساله های عملیه آمده ) مشاهده کنند. حال وقتی که اسلام شناخت از وضعیت ظاهری را از نظر دور نداشته و از آن غفلت نورزیده است و برای آن تدابیری را اندیشیده چگونه می شود گفت شناخت امکان ندارد؟ بنا بر عقیده ما راه شناخت ،گفتگوی تنها، خلوت، مستقیم و عاری از مشورت و نظارت دیگران نیست. آمار دقیق نشان می دهد که در صد بالایی از طلاق ها و متارکه ها ناشی از شناخت های سطحی، گذرا و غلط بوده است. ما معتقدیم همانگونه که شناخت دو طرف از یکدیگر ضروری است رعایت راه و شرایط رسیدن به این شناخت نیز لازم است و الا باعث فریبکاری و رسیدن به شناخت های غیرواقعی و غلط و گاه فروغلطیدن در دام شیطان ها می گردد. *** چند راه برای شناخت بیشتر در ازدواج 1- ابتدا از طریق فرد ثالثی (غیر از دختر و پسر) که مورد اعتماد است و مصالح آنها را تشخیص می دهد خانواده فرد مورد نظر را شناسایی کند، سابقه زندگی آنها را ورق بزند و پرونده خانوادگی آنها را روشن سازد. در اینجا بهترین افراد مشاوراست. چون هم مورد اعتماد هستند و هم مصلحت فرد را بهتر می فهمند چه بسیار افراد مورد اعتماد که مصلحت فرد را درک نکرده و باعث انحراف می شوند. لذا دراین شرایط هر دو (دختر و پسر) می توانند به مشاوره ازدواج بروند و اجازه دهند شرایط آنها در یک مصاحبه و تست و آزمون مورد ارزیابی قرار بگیرد. 2- شناخت دوم مربوط به خود فرد مورد نظر است که این شناخت نیز باید توسط فرد سومی به دست آید. تحقیق از محل تحصیل و یا محل کار ومحل زندگی و ... اطلاعات خوبی به شما خواهد داد. 3- شناخت سوم آگاهی مربوط به روحیات، اخلاقیات، سطح آگاهی، میزان تدین و طبقه اجتماعی دو نفر از یکدیگر و برنامه زندگی آن دو و پی بردن به ایده آل های یکدیگر است که این مرحله باید توسط دختر و پسر به صورت مستقیم و با نظارت (از دور) دیگران انجام بگیرد. 4- نگاه به گروه هایی که با آنها ارتباط دارد و یا دوستان نزدیک اومی تواند تاحدودی به گرایشات و رفتار او پی برد. شناختی که از این طریق به دست می آید دقیق، صحیح، مطابق با واقعیت خواهد بود و از آفت شناخت های سطحی، گذرا به دور است ولی اگر چشمِ عقل به تیر شهوت و عشق کور گردد دیگر نمی تواند به آگاهی درست و دقیق دست یابد و این آفت بزرگ در مسیر شناخت است که امروزه برخی دختران و پسران به آن مبتلا می شوند و شما نیز اگر در صدد هستید ازدواجی آگاهانه داشته باشید باید از این طریق حرکت کنید. بنابر این : زمانی گفتگوها وارتباطات قبل از ازدواج مفید وموثر خواهد بود که با اطلاع کامل خانواده ها صورت پذیرد زیرا با حضور ایشان، اولا فضای ارتباط وگفتگوی دختر وپسر، توام با شناخت واقع بینانه از همدیگر می باشد وثانیا دیگران، نقاط پنهان ومبهم گفتگو را به طرفین گوشزد کرده واجازه نمی دهند تا بحث ها مورد گفتگو، از سیر طبیعی خارج شوند. آنچه به تجربه ثابت شده این است که اولا دوستی ها وارتباطات طولانی مدت و خارج از محدوده شرع قبل از ازدواج باعث اختلافات بعدی شده و ثانیا باعث نادیده گرفته شدن زوایای پنهان شخصیتی طرف مقابل خواهد شد. از طرفی این ارتباطات راه مناسبی برای شناخت نیست زیرا در این ایام افراد تصویر زیبایی از خود نشان میدهند و چهره واقعی خود را نمایان نمی کنند بلکه راه شناخت ارتباط با حضور خانواده و تحقیق های مناسب و منطقی است و شما برای شناخت کامل از فرد مورد نظر نیاز به تحقیق و بررسی به کمک خانواده وافراد دلسوز دارید. نویسنده : گروه روانشناسی پرسمان
عنوان سوال:

اگه فردی بیاد خواستگاری و بعد جهت آشنایی باهاش رابطه ببندیم یعنی دوست بشیم و برای آینده حرف بزنیم، آیا این نوع دوستی توش اشکالی هست ؟


پاسخ:

اگه فردی بیاد خواستگاری و بعد جهت آشنایی باهاش رابطه ببندیم یعنی دوست بشیم و برای آینده حرف بزنیم، آیا این نوع دوستی توش اشکالی هست ؟

با سلام خدمت شما دوست بزرگوار، و تشکّر از توجّه و دقّت شما درباره مطالب سایت،در رابطه با سوالی که مطرح کرده اید در ابتدا باید گفت توجه شما به رعایت ارزش ها و هنجارهای دینی و اخلاقی قابل تقدیر و تحسین است.
از آنجا که شما خود فرد معتقد و مؤمنی هستید حتما خوب می دانید که زن و مرد در صورتی می توانند با هم ارتباط برقرار کنند که شرعا صیغه عقد ازدواج (دائم یا موقت) بین آنها جاری شده باشد. و تا هنگامی که عقد ازدواج را نخوانده باشند مانند سایرین به هم نامحرم هستند و باید موازین شرعی را رعایت کنند. بنابراین وقتی پسر و دختر جوانی یکدیگر را برای زناشویی و زندگی مشترک انتخاب می  کنند، حتی بعد از مراسم عرفی خواستگاری و یا نامزدی اگر بخواهند با هم محرم باشند و بتوانند رفت و آمد داشته باشند، حتما باید صیغه عقد ازدواج بین آنها جاری بشود؛ وگرنه مثل دو فرد بیگانه هستند و نسبت به هم نامحرم می باشند و نمی توانند با هم ارتباط داشته باشند.
در مورد ارتباط با نامحرم، نظر تمام مراجع تقلید این است که: اگر بدون قصد لذت و ترس افتادن به حرام باشد و باعث مفسده نشود، اشکال ندارد. با این حال باید هنجارهای شرعی زیر رعایت شود:
1 از گفتگوهای تحریک کننده پرهیز شود.
2 از نگاه های آلوده و شهوانی خودداری شود.
3 حجاب و حدود شرعی رعایت شود.
4 قصد تلذّذ و ریبه در کار نباشد.
5 دو نفر نامحرم در محیط بسته، تنها نمانند.
اما از آنجا که جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصا در سنین جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسی و وسوسه های شیطانی قوی تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود، به همین جهت عقل اقتضا می کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. بدانید که فکر رابطه با جنس مخالف تحریک کننده است، حتی بدون رد و بدل شدن هیچ حرفی و اصلا نیازی هم به حرف زدن یا حرف تحریک کننده نیست. در ضمن صحبت با یک فرد غریبه و نامحرم تحریک کننده است ( صحبت های علمی و کاری صرف، در حد ضرورت، به شرط رعایت حد و مرز شرعی، استثناست)، چه حرف های معمولی زده شود و چه حرف های عاشقانه، و این را هرکسی با رجوع به درونش متوجه می شود و توجیه های مختلف این واقعیت را عوض نمی کند. ابراز عواطف یکی از پایه های مهم دوستی است. یعنی آدمی باید محبتش را به دوستش ابراز کند. وقتی هر گونه ارتباط عاطفی دختر و پسر از لحاظ شرعی اشکال دارد. دوستی های بی چهارچوب (حتی به قصد ازدواج) با جنس مخالف معنایی ندارد. زیرا وقتی نباید عواطفت را به جنس مخالف ابراز کنی، دوستی و رابطه (حتی به قصد ازدواج) هم نمی تواند شکل بگیرد. روشن است که هر فرد خود بهتر می تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. (بل الانسان علی نفسه بصیره؛ آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست)، (سوره مبارکه قیامت ، آیه شریفه 14).
البته ما نیز همانند شما معتقدیم اگر دو نفر در صدد ازدواج و تشکیل زندگی مشترک هستند باید از یکدیگر شناخت داشته باشند و زندگی خود را براساس شناختی که از یکدیگر دارند بنا نهند و الا اگر زندگی براساس توهمات و تخیلات بنا گردد، فرو می ریزد. بنابراین ما همانند شما ضرورت شناخت را قبول داریم اما راه تحصیل این شناخت و آگاهی چیست؟ همه می دانید که برای سپردن سلامت خود به دست پزشک باید از تعهد و تخصص وی آگاهی داشته باشید اما راه به دست آوردن این شناخت چیست و از کجا می توان به یک شناخت صحیح و درست و دقیق دست یافت؟ بنا بر معارف اسلامی دختر و پسر باید قبل از ازدواج از یکدیگر شناخت داشته باشند حتی اگر تصمیم جدی برای ازدواج دارند می توانند قبل از عقد برخی از اعضای بدن یکدیگر را (مطابق با شرع و آنچه در کتب مربوطه از جمله رساله های عملیه آمده ) مشاهده کنند. حال وقتی که اسلام شناخت از وضعیت ظاهری را از نظر دور نداشته و از آن غفلت نورزیده است و برای آن تدابیری را اندیشیده چگونه می شود گفت شناخت امکان ندارد؟ بنا بر عقیده ما راه شناخت ،گفتگوی تنها، خلوت، مستقیم و عاری از مشورت و نظارت دیگران نیست. آمار دقیق نشان می دهد که در صد بالایی از طلاق ها و متارکه ها ناشی از شناخت های سطحی، گذرا و غلط بوده است. ما معتقدیم همانگونه که شناخت دو طرف از یکدیگر ضروری است رعایت راه و شرایط رسیدن به این شناخت نیز لازم است و الا باعث فریبکاری و رسیدن به شناخت های غیرواقعی و غلط و گاه فروغلطیدن در دام شیطان ها می گردد.
*** چند راه برای شناخت بیشتر در ازدواج
1- ابتدا از طریق فرد ثالثی (غیر از دختر و پسر) که مورد اعتماد است و مصالح آنها را تشخیص می دهد خانواده فرد مورد نظر را شناسایی کند، سابقه زندگی آنها را ورق بزند و پرونده خانوادگی آنها را روشن سازد. در اینجا بهترین افراد مشاوراست. چون هم مورد اعتماد هستند و هم مصلحت فرد را بهتر می فهمند چه بسیار افراد مورد اعتماد که مصلحت فرد را درک نکرده و باعث انحراف می شوند. لذا دراین شرایط هر دو (دختر و پسر) می توانند به مشاوره ازدواج بروند و اجازه دهند شرایط آنها در یک مصاحبه و تست و آزمون مورد ارزیابی قرار بگیرد.
2- شناخت دوم مربوط به خود فرد مورد نظر است که این شناخت نیز باید توسط فرد سومی به دست آید. تحقیق از محل تحصیل و یا محل کار ومحل زندگی و ... اطلاعات خوبی به شما خواهد داد.
3- شناخت سوم آگاهی مربوط به روحیات، اخلاقیات، سطح آگاهی، میزان تدین و طبقه اجتماعی دو نفر از یکدیگر و برنامه زندگی آن دو و پی بردن به ایده آل های یکدیگر است که این مرحله باید توسط دختر و پسر به صورت مستقیم و با نظارت (از دور) دیگران انجام بگیرد.
4- نگاه به گروه هایی که با آنها ارتباط دارد و یا دوستان نزدیک اومی تواند تاحدودی به گرایشات و رفتار او پی برد.
شناختی که از این طریق به دست می آید دقیق، صحیح، مطابق با واقعیت خواهد بود و از آفت شناخت های سطحی، گذرا به دور است ولی اگر چشمِ عقل به تیر شهوت و عشق کور گردد دیگر نمی تواند به آگاهی درست و دقیق دست یابد و این آفت بزرگ در مسیر شناخت است که امروزه برخی دختران و پسران به آن مبتلا می شوند و شما نیز اگر در صدد هستید ازدواجی آگاهانه داشته باشید باید از این طریق حرکت کنید.
بنابر این :
زمانی گفتگوها وارتباطات قبل از ازدواج مفید وموثر خواهد بود که با اطلاع کامل خانواده ها صورت پذیرد زیرا با حضور ایشان، اولا فضای ارتباط وگفتگوی دختر وپسر، توام با شناخت واقع بینانه از همدیگر می باشد وثانیا دیگران، نقاط پنهان ومبهم گفتگو را به طرفین گوشزد کرده واجازه نمی دهند تا بحث ها مورد گفتگو، از سیر طبیعی خارج شوند.
آنچه به تجربه ثابت شده این است که اولا دوستی ها وارتباطات طولانی مدت و خارج از محدوده شرع قبل از ازدواج باعث اختلافات بعدی شده و ثانیا باعث نادیده گرفته شدن زوایای پنهان شخصیتی طرف مقابل خواهد شد. از طرفی این ارتباطات راه مناسبی برای شناخت نیست زیرا در این ایام افراد تصویر زیبایی از خود نشان میدهند و چهره واقعی خود را نمایان نمی کنند بلکه راه شناخت ارتباط با حضور خانواده و تحقیق های مناسب و منطقی است و شما برای شناخت کامل از فرد مورد نظر نیاز به تحقیق و بررسی به کمک خانواده وافراد دلسوز دارید.

نویسنده : گروه روانشناسی پرسمان





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین