گاهی احساس میکنم در جنسیت خودم دچار مشکل هستم ؛ چرا چنین احساسی در من ایجاد میشود؟ توضیح دهید. پاسخ: یکی از مشکلاتی که افراد در سنین مختلف، ممکن است به آن مبتلا شوند، اختلال در هویت جنسی است؛ یعنی، فرد در هویت جنسی خود، دچار مشکل میشود. روان شناسان، آگاهی فرد از مرد یا زن بودن خویش را هویت جنسی مینامند. به عبارت دیگر، اینکه فرد خود را یک دختر (زن) یا پسر (مرد) بداند، همان هویت جنسی وی را تشکیل میدهد. اختلال هویت جنسی زمانی وجود دارد که فرد (زن یا مرد) در ادراک خود از هویت جنسی خویش، دچار سردرگمی باشد و چنین ویژگی به پریشانی وی یا بروز اختلال عمده، در کارکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر زمینههای مهم زندگی وی منجر شود. از سوی دیگر در این اختلال، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد فرد برای خود هویتی را اتخاذ کرده که مخالف با جنسیت تشریحی او است. چنین فردی اصرار دارد از نظر جنسیتی، متعلق به جنس مخالف باشد و همیشه از جنسیت تعیین شده خود ابراز نارضایتی میکند. نکته حائز اهمیت در تشخیص این اختلال آن است که اتخاذ هویت جنس مخالف، نباید صرفاً به دلیل تمایل به برخورداری از امتیازهای فرهنگی متعلق به جنس دیگر باشد. برای مثال، دختری که به دلیل محبتهای بیشمار اعضای خانواده به برادرش و وجود یک جوّ تبعیضآمیز به نفع پسران، آرزو میکند، که ای کاش او هم یک پسر بود؛ نباید دچار اختلال هویت جنسی قلمداد شود. (اقتباس از: DSM_IV، ترجمه محمد رضا نیکخو و همکاران) نویسنده: ابوالقاسم بشیری
گاهی احساس میکنم در جنسیت خودم دچار مشکل هستم ؛ چرا چنین احساسی در من ایجاد میشود؟ توضیح دهید.
گاهی احساس میکنم در جنسیت خودم دچار مشکل هستم ؛ چرا چنین احساسی در من ایجاد میشود؟ توضیح دهید.
پاسخ:
یکی از مشکلاتی که افراد در سنین مختلف، ممکن است به آن مبتلا شوند، اختلال در هویت جنسی است؛ یعنی، فرد در هویت جنسی خود، دچار مشکل میشود.
روان شناسان، آگاهی فرد از مرد یا زن بودن خویش را هویت جنسی مینامند. به عبارت دیگر، اینکه فرد خود را یک دختر (زن) یا پسر (مرد) بداند، همان هویت جنسی وی را تشکیل میدهد.
اختلال هویت جنسی زمانی وجود دارد که فرد (زن یا مرد) در ادراک خود از هویت جنسی خویش، دچار سردرگمی باشد و چنین ویژگی به پریشانی وی یا بروز اختلال عمده، در کارکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر زمینههای مهم زندگی وی منجر شود.
از سوی دیگر در این اختلال، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد فرد برای خود هویتی را اتخاذ کرده که مخالف با جنسیت تشریحی او است. چنین فردی اصرار دارد از نظر جنسیتی، متعلق به جنس مخالف باشد و همیشه از جنسیت تعیین شده خود ابراز نارضایتی میکند.
نکته حائز اهمیت در تشخیص این اختلال آن است که اتخاذ هویت جنس مخالف، نباید صرفاً به دلیل تمایل به برخورداری از امتیازهای فرهنگی متعلق به جنس دیگر باشد.
برای مثال، دختری که به دلیل محبتهای بیشمار اعضای خانواده به برادرش و وجود یک جوّ تبعیضآمیز به نفع پسران، آرزو میکند، که ای کاش او هم یک پسر بود؛ نباید دچار اختلال هویت جنسی قلمداد شود.
(اقتباس از: DSM_IV، ترجمه محمد رضا نیکخو و همکاران)
نویسنده: ابوالقاسم بشیری
- [سایر] سلام من چند وقتی هست که احساس تنهایی میکنم و خیلی بی حوصله هستم ، نمیدونم دلیلش چیه .. نه مهاجرتی داشتیم به جایی نه مشکل خاصی هست ، فقط یه دوران مشکل مالی داشتیم که الان کاملا حل شده ، در صورتی که الان نباید هیچ مشکلی باشه که همچین احساسی داشته باشم . .احساس میکنم کاملا تنهام .. و دلتنگم .. اصلا دلیلشو متوجه نمیشم !!
- [سایر] از زن بودن، احساس حقارت میکنم و آرزو میکنم که یک پسر بودم. لطفا راهنماییام کنید؟
- [سایر] خانمی هستم که 10 سال است ازدواج کردهام. مدتی است که متوجه شدهام همسرم با خانمهای دیگر هم ارتباط دارد. هر چند این رابطه در حد تلفنی است اما احساس میکنم در زندگی دچار مشکل جدی خواهم شد. از اینکه بخواهم بطور مستقیم با همسرم این موضوع را مطرح کنم هم به شدت میترسم. لطفا راهنماییام کنید.
- [سایر] مدتی است در بعضی از نمازها خصوصاً نماز جماعت در هنگام گفتن تکبیرة الاحرام دچار لکنت میشوم و فکر میکنم علتش اضطراب و استرس است! میخواهم دچار لکنت نشوم، ولی این کار برایم مشکل است و کمی لکنت پیش میآید، لطفاً مرا یاری کنید تا با آرامش تکبیرة الاحرام بگویم. البته من در نمازهای مستحبی و فرادا، کمتر این مشکل را دارم.
- [آیت الله مظاهری] در هنگام نماز جماعت معمولاً تقرب و حال بیشتری احساس میکنم و این امر بعضاً باعث طولانی شدن اذکار من در نماز میشود، ولی از طرفی این شک برایم ایجاد میشود که مبادا این امر به ریا بینجامد، تکلیفم چیست؟
- [سایر] من دانشجوی رشته پرستاری و 21 ساله ام ؛ در یکی از تشکلهای دانشجویی فعالیت میکنم به مسائل مذهبی خیلی عقیده دارم و بسیار هم دوست دارم در این زمینه فعالیت کنم ؛ ولی مدتی است که بیانگیزه شدهام! احساس میکنم دنیا خیلی تکراری شده است ؛ هر چند در کارهایم تنوع و تغییر ایجاد میکنم، ولی باز این احساس وحشتناک را نمیتوانم از خود دور کنم و همیشه این سؤال را از خود میکنم که (حالا من درسم را بخوانم خوب؟ آخرش چی) یا میمیرم و در آن دنیا عذاب میکشم یا نه آخرش چی میشه؟! احساس میکنم خیلی بیهدف شدهام ؛ فکر میکنم زندگی مرحله به مرحله طی میشود ولی آن چیزی را که دوست داری به آن نمیرسی؟ از همه چیز خسته شدهام تا کی کار تکراری کنم در صورتی که نمیدانم این کارها نتیجهاش چه میشود؟
- [آیت الله مظاهری] در ماه رمضان وقتی مشغول تمیزکاری در خانه بودم و از وایتکس استفاده میکردم، در حلق خود احساس تلخی کردم. آیا در این صورت روزهام باطل است؟ بعضی وقتها که سبزی پاک میکنم و یا پیاز خرد میکنم هم این اتفاق میافتد و ته حلقم میسوزد، آیا این موارد اشکالی در روزه ایجاد میکند؟
- [سایر] دختری 21 ساله هستم.هنگام پرسیدن درس دچار اضطراب میشوم ومورد تمسخر دیگران قرار میگیرم برای همین از دیگران کنارهگیری میکنم. البته وقتی در میان دختران صحبت میکنم دچار اضطراب نمیشوم،
- [سایر] هیچ کتاب غیردرسی نخواندهام و احساس عقبافتادگی میکنم لطفاً در این زمینهها کتاب معرفی نمایید؟
- [سایر] احساس میکنم کارایی مغزم کم شده است. همه از بیکاری در رشتهام میگویند ؛ لطفاً مرا راهنمایی کنید؟!