تقلید از مجتهد از چه زمانی شروع شده است؟، آیا در زمان پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز مطرح بوده است؟
تقلید از مجتهد از چه زمانی شروع شده است؟، آیا در زمان پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز مطرح بوده است؟ مراجعه به فقیه و اسلام شناس جهت آگاهی به احکام الهی و اطمینان نسبت به درستی اعمال، ریشه در تاریخ صدر اسلام و عصر ائمه(ع) دارد و طبق نظر برخی از بزرگان، دو آیه در این زمینه نازل شده است؛التنقیح فی شرح العروة الوثقی، (الاجتهاد و التقلید)، ص 88 - 85. آنجا که خداوند متعال می‌فرماید:(فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ)؛انبیاء (21)، آیه 7. (اگر نمی‌دانید از آگاهان بپرسید). هر چند (اهل ذکر) در روایات به امامان(ع) که مصداق بارز و کامل آیه هستند تفسیر شده؛ ولی شأن نزول و مورد، کلیت آیه را تخصیص نمی‌زند و محدود به آنان نمی‌سازد و شامل هر اهل خبره‌ای می‌گردد و فقیهان نیز از جمله آنها است. در جای دیگر می‌فرماید: (وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ)؛توبه (9)، آیه 122. (شایسته نیست مؤمنان همگی [ به سوی میدان جهاد] کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی، طایفه‌ای از آنان کوچ نمی‌کنند [ و طایفه‌ای بمانند] تا در دین [ و معارف و احکام اسلام‌] آگاهی پیدا کنند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها، را انذار نمایند تا [ از مخالفت فرمان پروردگار] بترسند و خودداری کنند). تردیدی نیست که (تفقّه) در این آیه، مفهومی گسترده دارد و شامل معارف و احکام اسلام - اعم از اصول و فروع دین - می‌شود. از سوی دیگر مردم به پذیرش سخنان این گروه - که در حوزه دین تربیت و پرورش یافته‌اند - دعوت شده‌اند و این همان رجوع به فقیه و اهل خبره است. رسول اکرم(ص) برخی از صحابه را برای تبلیغ و تعلیم احکام دین به سرزمین‌های اطراف می‌فرستاد. مصعب بن عمیر و معاذ بن جبل از نمونه‌های بارز آن به شمار می‌آیند. آن حضرت می‌فرمود: (از افتا بدون علم خودداری کنید که لعن فرشتگان را به دنبال خواهد داشت).وسائل الشیعه، ج 27، باب 4 و 7. این امر نشانگر آن است که فتوا دادن از سوی مفتی و فقیه، و تقلید و پیروی کردن از طرف مردم، در عصر پیامبر(ص) مطرح بوده است و رجوع به فقیه پس از رحلت آن حضرت نیز همانند گذشته، ادامه داشت تا آنکه در دوران امام باقر و امام صادق(ع)، فزونی گرفت. فقیهان بی‌شماری در مکتب آن دو بزرگوار، تربیت و پرورش یافتندمورخان می‌نویسند: امام صادق(ع) چهار هزار شاگرد داشتند که از بلاد مختلف به حوزه آن حضرت کوچ کرده بودند. ر.ک: اسد، حیدر، الامام الصادق و الصادق و المذاهب الاربعة، ج‌1، ص 69. و به منظور احیا و تعلیم احکام، به شهرهای مختلف کوچ کردند و بسیاری از مردم - که شیفته و تشنه معارف و احکام الهی بودند و در نقاط دور دست زندگی می‌کردند و دستشان از اهل بیت کوتاه بود - به سراغ آنان می‌رفتند و مسائل خود را از ایشان می‌پرسیدند و از علم بی‌کران ائمه(ع) سیراب می‌گشتند. این همان (تقلید) است که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم: 1. حضرت باقر(ع) به ابان بن تغلب می‌فرماید: (اِجْلِس فی‌ مسجد المَدینة و اَفتِ النَّاسَ فَاِنّی اُحِبُّ اَنْ اَری‌ فی‌ شیعَتی مِثْلَکْ)؛ (در مسجد مدینه بنشین و به مردم فتوا بده؛ زیرا دوست دارم در میان شیعیانم کسانی همچون تو باشند).مستدرک الوسائل، ج 17، باب 11. 2. شعیب عقرقوقی می‌گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: (رُبَما اِحْتَجْنا اَنْ نَسْأَلَ عَنِ الشَی‌ءِ فَمَنْ نَسْأَل)؛ (گاهی ما می‌خواهیم سؤال و مشکل دینی خود را از کسی بپرسیم (و به شما به جهت دوری راه یا حالت تقیه و... دسترسی نداریم)، شما بگویید به چه کسی رجوع کرده و سخن او را بپذیریم؟) حضرت در جواب فرمود: (عَلَیْکَ بِالْاَسَدی‌ یَعْنی‌ اَبا بَصیر)؛ یعنی، شما می‌توانید به ابوبصیر مراجعه کنید.وسائل الشیعه، ج 27، باب 11. این امر به همین شکل در عصر امامان بعد نیز تا زمان غیبت صغرای حضرت مهدی(عج) ادامه یافت. 3. حسن بن علی بن یقطین می‌گوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: (لا اَکادُ اَصِلُ اِلَیْک اَسْأَلَکَ عَنْ کُلِ مااحْتاجُ اِلَیْهِ مِنْ مَعالِمِ دینی‌. اَفَیُونُسُ بنُ عَبْدِ الرَّحْمانِ ثِقَةٌ آخُذُ مِنْهُ ما احْتاجُ اِلَیْهِ مِنْ مَعالِمِ دینی‌ فَقالَ نَعَم)؛همان. (من نمی‌توانم به جهت هر مشکل دینی که برایم پیش می‌آید، از شما سؤال کنم! پس آیا یونس بن عبدالرحمان ثقه و راستگو است و می‌توانم پاسخ نیازهای دینی خود را از او دریافت کنم؟ حضرت فرمودند: آری). 4. حضرت مهدی(عج) در توقیع شریف و معروف خود به اسحاق بن یعقوب به عنوان یک قاعده کلی، این چنین می‌نگارد: (... و اَمَا الْحَوادِثُ الواقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها اِلی‌ رُواةِ اَحادیثِنا فَاِنَّهُم حُجَّتی عَلَیْکُم و اَنَا حُجَّةاللَّهِ عَلَیْهِم)؛همان. (در پیشامدهایی که رخ می‌دهد، به راویان احادیث ما (فقها) مراجعه کنید که آنها حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر ایشان). بر اساس این توقیع و دیگر روایات، مسأله رجوع به فقیه در عصر غیبت کبری، شکل دیگری به خود گرفت و دو راه (اجتهاد) و (تقلید) مصطلح آغاز گشت و فقیهان و مجتهدان جامع شرایط، مسؤولیت افتا و پاسخ‌گویی را به عهده گرفتند و خلأ و مشکل عدم دسترسی به امام معصوم را با حضور خود در عرصه اجتماع پر کردند. این امر تاکنون ادامه دارد و خواهد داشت؛ چنان که شیخ طوسی می‌گوید: (من شیعه امامی را از زمان حضرت علی(ع) تاکنون (قرن پنجم هجری) این گونه یافتم که پیوسته سراغ فقیهان خود رفته و در احکام و عبادات خود از آنان استفتا می‌کردند و بزرگان آنان نیز پاسخ و راه عمل به فتوا را به آنان نشان می‌دادند).عدةالاصول. (احکام بلوغ و تقلید، سید مجتبی حسینی، کد: 2/500019)
عنوان سوال:

تقلید از مجتهد از چه زمانی شروع شده است؟، آیا در زمان پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز مطرح بوده است؟


پاسخ:

تقلید از مجتهد از چه زمانی شروع شده است؟، آیا در زمان پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز مطرح بوده است؟

مراجعه به فقیه و اسلام شناس جهت آگاهی به احکام الهی و اطمینان نسبت به درستی اعمال، ریشه در تاریخ صدر اسلام و عصر ائمه(ع) دارد و طبق نظر برخی از بزرگان، دو آیه در این زمینه نازل شده است؛التنقیح فی شرح العروة الوثقی، (الاجتهاد و التقلید)، ص 88 - 85. آنجا که خداوند متعال می‌فرماید:(فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ)؛انبیاء (21)، آیه 7. (اگر نمی‌دانید از آگاهان بپرسید).
هر چند (اهل ذکر) در روایات به امامان(ع) که مصداق بارز و کامل آیه هستند تفسیر شده؛ ولی شأن نزول و مورد، کلیت آیه را تخصیص نمی‌زند و محدود به آنان نمی‌سازد و شامل هر اهل خبره‌ای می‌گردد و فقیهان نیز از جمله آنها است.
در جای دیگر می‌فرماید:
(وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ)؛توبه (9)، آیه 122.
(شایسته نیست مؤمنان همگی [ به سوی میدان جهاد] کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی، طایفه‌ای از آنان کوچ نمی‌کنند [ و طایفه‌ای بمانند] تا در دین [ و معارف و احکام اسلام‌] آگاهی پیدا کنند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها، را انذار نمایند تا [ از مخالفت فرمان پروردگار] بترسند و خودداری کنند).
تردیدی نیست که (تفقّه) در این آیه، مفهومی گسترده دارد و شامل معارف و احکام اسلام - اعم از اصول و فروع دین - می‌شود. از سوی دیگر مردم به پذیرش سخنان این گروه - که در حوزه دین تربیت و پرورش یافته‌اند - دعوت شده‌اند و این همان رجوع به فقیه و اهل خبره است.
رسول اکرم(ص) برخی از صحابه را برای تبلیغ و تعلیم احکام دین به سرزمین‌های اطراف می‌فرستاد. مصعب بن عمیر و معاذ بن جبل از نمونه‌های بارز آن به شمار می‌آیند. آن حضرت می‌فرمود: (از افتا بدون علم خودداری کنید که لعن فرشتگان را به دنبال خواهد داشت).وسائل الشیعه، ج 27، باب 4 و 7. این امر نشانگر آن است که فتوا دادن از سوی مفتی و فقیه، و تقلید و پیروی کردن از طرف مردم، در عصر پیامبر(ص) مطرح بوده است و رجوع به فقیه پس از رحلت آن حضرت نیز همانند گذشته، ادامه داشت تا آنکه در دوران امام باقر و امام صادق(ع)، فزونی گرفت. فقیهان بی‌شماری در مکتب آن دو بزرگوار، تربیت و پرورش یافتندمورخان می‌نویسند: امام صادق(ع) چهار هزار شاگرد داشتند که از بلاد مختلف به حوزه آن حضرت کوچ کرده بودند. ر.ک: اسد، حیدر، الامام الصادق و الصادق و المذاهب الاربعة، ج‌1، ص 69. و به منظور احیا و تعلیم احکام، به شهرهای مختلف کوچ کردند و بسیاری از مردم - که شیفته و تشنه معارف و احکام الهی بودند و در نقاط دور دست زندگی می‌کردند و دستشان از اهل بیت کوتاه بود - به سراغ آنان می‌رفتند و مسائل خود را از ایشان می‌پرسیدند و از علم بی‌کران ائمه(ع) سیراب می‌گشتند. این همان (تقلید) است که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم:
1. حضرت باقر(ع) به ابان بن تغلب می‌فرماید:
(اِجْلِس فی‌ مسجد المَدینة و اَفتِ النَّاسَ فَاِنّی اُحِبُّ اَنْ اَری‌ فی‌ شیعَتی مِثْلَکْ)؛ (در مسجد مدینه بنشین و به مردم فتوا بده؛ زیرا دوست دارم در میان شیعیانم کسانی همچون تو باشند).مستدرک الوسائل، ج 17، باب 11.
2. شعیب عقرقوقی می‌گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم:
(رُبَما اِحْتَجْنا اَنْ نَسْأَلَ عَنِ الشَی‌ءِ فَمَنْ نَسْأَل)؛ (گاهی ما می‌خواهیم سؤال و مشکل دینی خود را از کسی بپرسیم (و به شما به جهت دوری راه یا حالت تقیه و... دسترسی نداریم)، شما بگویید به چه کسی رجوع کرده و سخن او را بپذیریم؟)
حضرت در جواب فرمود: (عَلَیْکَ بِالْاَسَدی‌ یَعْنی‌ اَبا بَصیر)؛ یعنی، شما می‌توانید به ابوبصیر مراجعه کنید.وسائل الشیعه، ج 27، باب 11.
این امر به همین شکل در عصر امامان بعد نیز تا زمان غیبت صغرای حضرت مهدی(عج) ادامه یافت.
3. حسن بن علی بن یقطین می‌گوید: به امام رضا(ع) عرض کردم:
(لا اَکادُ اَصِلُ اِلَیْک اَسْأَلَکَ عَنْ کُلِ مااحْتاجُ اِلَیْهِ مِنْ مَعالِمِ دینی‌. اَفَیُونُسُ بنُ عَبْدِ الرَّحْمانِ ثِقَةٌ آخُذُ مِنْهُ ما احْتاجُ اِلَیْهِ مِنْ مَعالِمِ دینی‌ فَقالَ نَعَم)؛همان.
(من نمی‌توانم به جهت هر مشکل دینی که برایم پیش می‌آید، از شما سؤال کنم! پس آیا یونس بن عبدالرحمان ثقه و راستگو است و می‌توانم پاسخ نیازهای دینی خود را از او دریافت کنم؟ حضرت فرمودند: آری).
4. حضرت مهدی(عج) در توقیع شریف و معروف خود به اسحاق بن یعقوب به عنوان یک قاعده کلی، این چنین می‌نگارد:
(... و اَمَا الْحَوادِثُ الواقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها اِلی‌ رُواةِ اَحادیثِنا فَاِنَّهُم حُجَّتی عَلَیْکُم و اَنَا حُجَّةاللَّهِ عَلَیْهِم)؛همان.
(در پیشامدهایی که رخ می‌دهد، به راویان احادیث ما (فقها) مراجعه کنید که آنها حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر ایشان).
بر اساس این توقیع و دیگر روایات، مسأله رجوع به فقیه در عصر غیبت کبری، شکل دیگری به خود گرفت و دو راه (اجتهاد) و (تقلید) مصطلح آغاز گشت و فقیهان و مجتهدان جامع شرایط، مسؤولیت افتا و پاسخ‌گویی را به عهده گرفتند و خلأ و مشکل عدم دسترسی به امام معصوم را با حضور خود در عرصه اجتماع پر کردند. این امر تاکنون ادامه دارد و خواهد داشت؛ چنان که شیخ طوسی می‌گوید:
(من شیعه امامی را از زمان حضرت علی(ع) تاکنون (قرن پنجم هجری) این گونه یافتم که پیوسته سراغ فقیهان خود رفته و در احکام و عبادات خود از آنان استفتا می‌کردند و بزرگان آنان نیز پاسخ و راه عمل به فتوا را به آنان نشان می‌دادند).عدةالاصول. (احکام بلوغ و تقلید، سید مجتبی حسینی، کد: 2/500019)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین