برخورد با توطئه گران در سیره ی پیامبر (ص) و ائمه(ع) چگونه بوده است؟
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله شخصی سیاستمدار و دوراندیش بود،[1]پیوسته مراقب اوضاع دشمنان و جنب و جوش‌ها و توطئه‌های آنان بود و افراد زبردست و توانایی را به عناوین مختلف به اطراف مکّه و میان تیره‌های مختلفی از مشرکان روانه می‌ساخت تا از تصمیمات مخالفان و توطئه‌های آنان آگاه شود، ابتکار این عمل در اسلام به وسیله‌ی پیامبر صلّی الله علیه و آله بوده و پس از وی خلفاء اسلام به ویژه امیرمؤمنان مراقبین زیادی را به کارهای مختلفی می‌گمارد.[2] از ایزوی در سیره‌ی پیامبر صلّی الله علیه و آله مراقبت از توطئه بیشتر بوده و معمولاً رسم پیامبر صلّی الله علیه و آله این بوده که دشمنان و توطئه‌گران را در مرحله‌ی توطئه‌چینی یا سرکوب می‌کرد و یا آنان را می ‌بخشید. در زمان امامت حضرت علی علیه السّلام نیز چنین موردی بوده است و در دوره‌ی خلافت کوتاه مدت امام حسن علیه السّلام نیز چنین موردی به چشم می‌خورد که تفصیلاً به برخی از آنها اشاره می‌شود. یکی از اقدامات پیامبر صلّی الله علیه و آله از بین بردن یکی از چهره‌های معاند و متنفذ قبیله‌ی هُذَیل بود که در مرحله‌ی توطئه‌چینی او را از میان برده، به گزارش ابن سعد رسول خدا صلّی الله علیه و آله خبر یافت که سفیان بن خالد از قبیله‌ی هذیل قصد فراهم کردن نیرو برای جنگ با مسلمانان دارد. آن حضرت در محرم سال چهارم، عبدالله بن أنیس را فرستاد تا وی را به قتل برساند. عبدالله نزد وی آمده و گفت: شنیده است که او به قصد جنگ با محمد صلّی الله علیه و آله نیرو فراهم می‌کند و وی می‌خواهد به او ملحق شود، پس از اندکی راه که آشنایانش از گردش دور شدند وی را به قتل رساند و به مدینه گریخت.[3] و کعب بن اشرف از دشمنان سر سخت پیامبر(ص) بود که به آزار رسول خدا صلّی الله علیه و آله می‌پرداخت، وی پس از جنگ بدر به مکه رفت. اشعاری در مرثیه‌ی کشته گان قریش خواند و آنان را بر ضد مسلمانان تحریک کرد[4] و نیز او نام برخی از زنان مسلمان را در اشعار خود می‌آورد و سبب آزار آنها می‌شد. وقتی که کعب بن اشرف به مدینه آمد، محمد بن مسلمه و ابونائله تصمیم گرفتند با فریب کعب او را از خانه بیرون آورند، ابونائله ابتدا برای مکر خویش از رسول خدا صلّی الله علیه و آله اجازه گرفت.[5] و سپس به نزد کعب رفته و به او گفتند: آمدن این مرد رسول خدا صلّی الله علیه و آله برای ما بلا بود ... و نیز گفتند همراه عده‌ای قصد خوار کردن رسول خدا صلّی الله علیه و آله را دارند. بعداً کعب را از خانه‌اش بیرون بردند و در راه او را کشتند و گریختند و به سوی مسجد آمدند و پیامبر نیز در مسجد بود و با شنیدن صدای تکبیر آنان بیرون آمد و از ایشان استقبال کرد.[6] و از جمله اقدامات پیامبر صلّی الله علیه و آله سرکوبی توطئه‌گران بنی نضیر بود، که علت آن توطئه‌ی یهودیان برای قتل پیامبر صلّی الله علیه و آله بود. که پیامبر اکرم(ص) برای بر چیدن مرکز توطئه و فساد و جاسوسی آنها را از این منطقه بیرون کرد و اساسی و اسباب آنها ریشه کن نمود.[7] غزوه‌ی بنی المصطلق نیز، گروه و تیره‌ای از قبیله‌ی خزائه بودند که قصد توطئه بر علیه مسلمانان را داشتند، گزارش‌هایی به مدینه رسید که (حارث بن ابی ضرار) رئیس قبیله در صدد جمع سلاح و سرباز است و می‌خواهد مدینه را محاصره کند، پیامبر صلّی الله علیه و آله همانند مواقع دیگر خواست فتنه را در نطفه خفه کند، با یاران خود به سوی قبیله‌ی بنی المصطلق حرکت کردند، و در کنار چاه مریسیع با آنها روبرو گردید، میان دو دسته درگیری شد. جانبازی مسلمانان و ترسی که در دل قبائل عرب از ناحیه‌ی مسلمانان افتاده بود سبب شد که پس از زد و خورد کوتاهی با کشته شدن ده نفر از دشمن و یک نفر از مسلمانان، آن هم به طور اشتباهی، سپاه دشمن متفرق گردید و سرانجام اموال زیادی نصیب ارتش اسلام گشت و زنان آنها به اسارت درآمدند.[8] در زمان امیر المؤمنین علی علیه السّلام نیز می‌توان به توطئه‌ی قتل خالد بن ولید اشاره کرد،[9] وی قصد داشت علی علیه السّلام را در نماز به قتل برساند، و حضرت علی علیه السّلام از توطئه‌ی او آگاه گشت و او را تنبیه کرد. حتی اینکه خواست خالد بن ولید را بکشد ولی ابوبکر وساطت کرد و حضرت از این کار منصرف شد.[10] در زمان امامت امام حسن علیه السّلام نیز مورخین و اهل حدیث مانند شیخ مفید و ... نوشته‌اند که چون خبر شهادت امیرمؤمنان علی علیه السّلام و بیعت مردم با فرزندش امام حسن علیه السّلام به اطّلاع معاویه رسید، نخستین کاری که کرد این بود که دو تن را یکی از قبیله‌ی حمیر و دیگری از قبیله‌ی بنی القین به عنوان جاسوسی به عراق فرستاد تا او ضاع آنجا را بررسی کرده و به اطّلاع وی برسانند. مرد حمیری به کوفه آمد و آن دیگری به بصره رفت، آن حضرت از جریان آگاه شد و دستور داد آن مرد حمیری را که در نزد حجامت کننده‌ای پنهان شده بود، بیرون آورده و گردن بزنند و به بصره نیز نوشت آن مرد دیگر را که از قبیله‌ی بنی القین بود از میان قبیله‌ی بنی سلیم بیرون آورده و گردن بزنند.[11] نتیجه اینکه: در تاریخ اسلام موارد متعدد بوده که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به وسیله‌ی افراد زبردست خود و یا از طریق وحی از توطئه و فتنه‌ی دشمنان آگاه گردیده و سعی می‌کرد در همان مرحله‌ی توطئه‌چینی آنان را سرکوب نماید و بیشتر اوقات بعد از غلبه بر دشمنان پیامبر صلّی الله علیه و آله آنها را عفو می‌نمود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تاریخ سیاسی اسلام، حسن ابراهیم حسن. 2. سیره‌ی رسول خدا صلّی الله علیه و آله ، تاریخ سیاسی اسلام، رسول جعفریان. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه‌ی ابوالقاسم پاینده، انتشارات جاویدان، چاپ چهارم، 1360 ش، ص 162. [2] . سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، 1372 ش، ج 2، ص 301 و 302. [3] . ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دار صادر، 1405 ق، ج 2، ص 50 و 51. [4] . بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق: محمد باقر محمودی، بیروت، 1398 ق، ج 1، ص 374 و عروة بن زبیر، مغازی رسول الله، جمع نور سیف، بیروت، ج1، ص 187. [5] . ابو زید عمر بن شبه النمیری، تاریخ مدینه منوره، تحقیق: فهیم محمد شلتوت، افست قم، دار الفکر، 1410 ق، ج 2، ص 457. [6] . عروة بن زبیر، پیشین، ج 1، ص 189 187. و جعفریان، رسول، سیره‌ی رسول خدا، قم، انتشارات دلیل ما، چاپ اول،1380ش ، ص 499 و 450. [7] . حسن ابراهیم حسن، پیشین، ص 133 134. [8] . حسن ابراهیم حسن، پیشین، ص 141، و سبحانی، جعفر، پیشین، ج 2، ص 166. [9] . خوئی، ابوالقاسم، معجم الرجال حدیث، بیروت، مدینة العلم، طبعه الثالثه، 1403 ق، ج 7، ص 38. [10] . عالمی، محمدعلی، پیغمبر و یاران، انتشارات کتابفروشی بصیرتی، چاپ دوم، ج 1، ص 215. [11] . مفید، الارشاد، ترجمه‌ی رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم،1383 ش، ج2، ص5؛ و رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی امام حسن علیه السّلام ، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ یازدهم، 1380 ش، ص200.
عنوان سوال:

برخورد با توطئه گران در سیره ی پیامبر (ص) و ائمه(ع) چگونه بوده است؟


پاسخ:

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله شخصی سیاستمدار و دوراندیش بود،[1]پیوسته مراقب اوضاع دشمنان و جنب و جوش‌ها و توطئه‌های آنان بود و افراد زبردست و توانایی را به عناوین مختلف به اطراف مکّه و میان تیره‌های مختلفی از مشرکان روانه می‌ساخت تا از تصمیمات مخالفان و توطئه‌های آنان آگاه شود، ابتکار این عمل در اسلام به وسیله‌ی پیامبر صلّی الله علیه و آله بوده و پس از وی خلفاء اسلام به ویژه امیرمؤمنان مراقبین زیادی را به کارهای مختلفی می‌گمارد.[2]
از ایزوی در سیره‌ی پیامبر صلّی الله علیه و آله مراقبت از توطئه بیشتر بوده و معمولاً رسم پیامبر صلّی الله علیه و آله این بوده که دشمنان و توطئه‌گران را در مرحله‌ی توطئه‌چینی یا سرکوب می‌کرد و یا آنان را می ‌بخشید. در زمان امامت حضرت علی علیه السّلام نیز چنین موردی بوده است و در دوره‌ی خلافت کوتاه مدت امام حسن علیه السّلام نیز چنین موردی به چشم می‌خورد که تفصیلاً به برخی از آنها اشاره می‌شود.
یکی از اقدامات پیامبر صلّی الله علیه و آله از بین بردن یکی از چهره‌های معاند و متنفذ قبیله‌ی هُذَیل بود که در مرحله‌ی توطئه‌چینی او را از میان برده، به گزارش ابن سعد رسول خدا صلّی الله علیه و آله خبر یافت که سفیان بن خالد از قبیله‌ی هذیل قصد فراهم کردن نیرو برای جنگ با مسلمانان دارد. آن حضرت در محرم سال چهارم، عبدالله بن أنیس را فرستاد تا وی را به قتل برساند. عبدالله نزد وی آمده و گفت: شنیده است که او به قصد جنگ با محمد صلّی الله علیه و آله نیرو فراهم می‌کند و وی می‌خواهد به او ملحق شود، پس از اندکی راه که آشنایانش از گردش دور شدند وی را به قتل رساند و به مدینه گریخت.[3] و کعب بن اشرف از دشمنان سر سخت پیامبر(ص) بود که به آزار رسول خدا صلّی الله علیه و آله می‌پرداخت، وی پس از جنگ بدر به مکه رفت. اشعاری در مرثیه‌ی کشته گان قریش خواند و آنان را بر ضد مسلمانان تحریک کرد[4] و نیز او نام برخی از زنان مسلمان را در اشعار خود می‌آورد و سبب آزار آنها می‌شد. وقتی که کعب بن اشرف به مدینه آمد، محمد بن مسلمه و ابونائله تصمیم گرفتند با فریب کعب او را از خانه بیرون آورند، ابونائله ابتدا برای مکر خویش از رسول خدا صلّی الله علیه و آله اجازه گرفت.[5] و سپس به نزد کعب رفته و به او گفتند:
آمدن این مرد رسول خدا صلّی الله علیه و آله برای ما بلا بود ... و نیز گفتند همراه عده‌ای قصد خوار کردن رسول خدا صلّی الله علیه و آله را دارند. بعداً کعب را از خانه‌اش بیرون بردند و در راه او را کشتند و گریختند و به سوی مسجد آمدند و پیامبر نیز در مسجد بود و با شنیدن صدای تکبیر آنان بیرون آمد و از ایشان استقبال کرد.[6]
و از جمله اقدامات پیامبر صلّی الله علیه و آله سرکوبی توطئه‌گران بنی نضیر بود، که علت آن توطئه‌ی یهودیان برای قتل پیامبر صلّی الله علیه و آله بود. که پیامبر اکرم(ص) برای بر چیدن مرکز توطئه و فساد و جاسوسی آنها را از این منطقه بیرون کرد و اساسی و اسباب آنها ریشه کن نمود.[7]
غزوه‌ی بنی المصطلق نیز، گروه و تیره‌ای از قبیله‌ی خزائه بودند که قصد توطئه بر علیه مسلمانان را داشتند، گزارش‌هایی به مدینه رسید که (حارث بن ابی ضرار) رئیس قبیله در صدد جمع سلاح و سرباز است و می‌خواهد مدینه را محاصره کند، پیامبر صلّی الله علیه و آله همانند مواقع دیگر خواست فتنه را در نطفه خفه کند، با یاران خود به سوی قبیله‌ی بنی المصطلق حرکت کردند، و در کنار چاه مریسیع با آنها روبرو گردید، میان دو دسته درگیری شد. جانبازی مسلمانان و ترسی که در دل قبائل عرب از ناحیه‌ی مسلمانان افتاده بود سبب شد که پس از زد و خورد کوتاهی با کشته شدن ده نفر از دشمن و یک نفر از مسلمانان، آن هم به طور اشتباهی، سپاه دشمن متفرق گردید و سرانجام اموال زیادی نصیب ارتش اسلام گشت و زنان آنها به اسارت درآمدند.[8]
در زمان امیر المؤمنین علی علیه السّلام نیز می‌توان به توطئه‌ی قتل خالد بن ولید اشاره کرد،[9] وی قصد داشت علی علیه السّلام را در نماز به قتل برساند، و حضرت علی علیه السّلام از توطئه‌ی او آگاه گشت و او را تنبیه کرد. حتی اینکه خواست خالد بن ولید را بکشد ولی ابوبکر وساطت کرد و حضرت از این کار منصرف شد.[10]
در زمان امامت امام حسن علیه السّلام نیز مورخین و اهل حدیث مانند شیخ مفید و ... نوشته‌اند که چون خبر شهادت امیرمؤمنان علی علیه السّلام و بیعت مردم با فرزندش امام حسن علیه السّلام به اطّلاع معاویه رسید، نخستین کاری که کرد این بود که دو تن را یکی از قبیله‌ی حمیر و دیگری از قبیله‌ی بنی القین به عنوان جاسوسی به عراق فرستاد تا او ضاع آنجا را بررسی کرده و به اطّلاع وی برسانند. مرد حمیری به کوفه آمد و آن دیگری به بصره رفت، آن حضرت از جریان آگاه شد و دستور داد آن مرد حمیری را که در نزد حجامت کننده‌ای پنهان شده بود، بیرون آورده و گردن بزنند و به بصره نیز نوشت آن مرد دیگر را که از قبیله‌ی بنی القین بود از میان قبیله‌ی بنی سلیم بیرون آورده و گردن بزنند.[11]
نتیجه اینکه: در تاریخ اسلام موارد متعدد بوده که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به وسیله‌ی افراد زبردست خود و یا از طریق وحی از توطئه و فتنه‌ی دشمنان آگاه گردیده و سعی می‌کرد در همان مرحله‌ی توطئه‌چینی آنان را سرکوب نماید و بیشتر اوقات بعد از غلبه بر دشمنان پیامبر صلّی الله علیه و آله آنها را عفو می‌نمود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تاریخ سیاسی اسلام، حسن ابراهیم حسن.
2. سیره‌ی رسول خدا صلّی الله علیه و آله ، تاریخ سیاسی اسلام، رسول جعفریان.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه‌ی ابوالقاسم پاینده، انتشارات جاویدان، چاپ چهارم، 1360 ش، ص 162.
[2] . سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، 1372 ش، ج 2، ص 301 و 302.
[3] . ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، دار صادر، 1405 ق، ج 2، ص 50 و 51.
[4] . بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق: محمد باقر محمودی، بیروت، 1398 ق، ج 1، ص 374 و عروة بن زبیر، مغازی رسول الله، جمع نور سیف، بیروت، ج1، ص 187.
[5] . ابو زید عمر بن شبه النمیری، تاریخ مدینه منوره، تحقیق: فهیم محمد شلتوت، افست قم، دار الفکر، 1410 ق، ج 2، ص 457.
[6] . عروة بن زبیر، پیشین، ج 1، ص 189 187. و جعفریان، رسول، سیره‌ی رسول خدا، قم، انتشارات دلیل ما، چاپ اول،1380ش ، ص 499 و 450.
[7] . حسن ابراهیم حسن، پیشین، ص 133 134.
[8] . حسن ابراهیم حسن، پیشین، ص 141، و سبحانی، جعفر، پیشین، ج 2، ص 166.
[9] . خوئی، ابوالقاسم، معجم الرجال حدیث، بیروت، مدینة العلم، طبعه الثالثه، 1403 ق، ج 7، ص 38.
[10] . عالمی، محمدعلی، پیغمبر و یاران، انتشارات کتابفروشی بصیرتی، چاپ دوم، ج 1، ص 215.
[11] . مفید، الارشاد، ترجمه‌ی رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم،1383 ش، ج2، ص5؛ و رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی امام حسن علیه السّلام ، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ یازدهم، 1380 ش، ص200.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین