سه کلمه (یهودی)، (کلیمی) و (صهیونیزم) چه تفاوت های مکتبی و ریشه ای با هم دارند؟ عناوین ( یهودی ) و ( کلیمی ) دو اسم هستند برای پیروان یک دین ؛ و مصداقا تفاوتی باهم ندارند . نویسنده کتاب آشنایی با ادیان بزرگ در مورد منشاء این دو اسم گفته است : ( پس از رحلت حضرت سلیمان (ع ) [ از انبیای بنی اسرائیل ]، فرزندش رحبعام زمام امور مملکت بنی اسرائیل را در کف گرفت و چون وی به ستمکاری پرداخت گروهی از مردم از فرمان او بیرون رفتند و تنها دو سبط یهودا و بنیامین در سرزمین یهودا (به نام یکی از فرزندان حضرت یعقوب ) که بخش نسبتا کوچکتری بود، برای او باقی ماند. این قسمت که شامل شهر اورشلیم (قدس ) نیز می شد، اهمیت بسیاری داشت و نام (یهودی ) از اینجا می آید. ده سبط دیگر حکومت مستقلی به نام اسرائیل به رهبری فردی به نام یربعام بن ناباط در شمال فلسطین تشکیل دادند. یربعام یکی از استانداران حضرت سلیمان (ع ) بود.) ( آشنایی با ادیان بزرگ ؛ حسین توفیقی ؛ ص 89 ) در طول تاریخ یهودیان به خاطر اعتقادات خاص ضد یهودی و به خاطر اعمال زشتی که مرتکب می شدند و بخاط عوامل متعدد دیگر، در میان مسیحیان و مسلمین به شدت مورد نفرت بودند ؛ این نفرت به مرور زمان با واژه یهودی یکی شده بود به نحوی که مردم با شنیدن این نام حالت نفرت پیدا می کردند؛ لذا در قرون اخیر یهودیان برای آنکه خود را از این نفرت عمومی خلاص کنند نام کلیمی را برای خود برگزیدند و سعی نمودند خود را با این نام معرفی نمایند ؛ واژه کلیمی از واژه ( کلیم الله )( سخن گوینده با خدا ) که لقب حضرت موسی (ع) است گرفته شده است .( ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ ؛ حسین توفیقی ؛ ص 94 ) اما واژه صهیونیسم که واژه ای نو ظهور است با دو واژه قبلی کاملا متفاوت است . پیدایش صهیونیسم و تأسیس دولت اسرائیل دین یهودیت تبلیغ ندارد، زیرا یهودیان دین خود را نعمتی الهی می دانند که مخصوص نژاد بنی اسرائیل است . با این وصف هر گاه کسی بخواهد یهودی شود باید ذلتهای این قوم را به او تفهیم کرد تا اگر مرد این میدان نیست ، پا در آن نگذارد؛برخی از یهودیان در عصر حاضر به جای دین یهودیت معمولا مردم را به آرمان صهیونیسم دعوت می کنند. یهودیان اروپایی در اثر فشارهایی که از طرف مسیحیان ضد یهودی بر آنها وارد می شد ، کم کم به این فکر افتاده بودند که وطنی مستقل برای خود داشته باشند ؛ در اواخر قرن نوزدهم گروه بزرگی از یهودیان روسیه از این کشوراخراج شدند. عده ای از آنان در غرب اروپا ساکن شدند و گروهی هم به فلسطین رفتند و در مکانی نزدیک دریای مدیترانه ساکن شدند و نام صهیون را برای آنجا برگزیدند. صهیون نام تپه ای در قدس است که در فلسطین واقع شده است ؛ لذا برای یهودیان یاد آور شکوفایی دولت بنی اسرائیل در عصر حضرت داوود و سلیمان (ع ) بوده است . این نام همواره یادآور اقتدار آن قوم بوده و در کتابهای انبیای متاءخر بسیار از آن یاد شده است . در تعالیم یهودی آمده است که روزی مسیحا رهبر نجات دهنده قوم بنی اسرائیل ظهور خواهد نمود ؛ لذا یهودیان بر این عقیده بودند که تا ظهور او باید انتظار بکشند ؛ در همان زمان ، یهودیان اروپا و روسیه با نادیده گرفتن سنت انتظاربرای ظهور مسیحا ، برای کسب استقلال و عزت برخاستند و بر آن شدند که وطنی مستقل برای خود به دست آورند ؛ در این میان روزنامه نگاری به نام تئودور هرتصل آرمان وطن مستقل را مطرح نمود و نام آن را صهیونیسم نهاد؛ یهودیان دنیا در مقابل این دعوت به دو گروه تقسیم شدند ؛ عده ای با آن به مخالفت برخاستند و یهودیان ضد صهیونیسم نام گرفتند و گروهی دیگر آن را پذیرفتند و یهودیان صهیونیست نامیده شدند ؛ به دنبال تاسیس این تفکر ، فلسطین به عنوان وطن صهیونیسته انتخاب شد و یهودیان صهیونیست شروع به مهاجرت به فلسطین نمودند ؛ مقداری از زمینهای فلسطین را خریدند و بقیه را با زور اسلحه اشغال نمودند ؛ استکبار جهانی به سرکردگی انگلستان و آمریکا نیزبه پشتیبانی همه جانبه از این جریان برخاستند . صهیونیستها با اتکا به آن حمایتها و با بهره برداری از ضعف و زبونی رهبران کشورهای اسلامی ، موقعیت خود را محکم کردند و وضعی را پیش آورند که اکنون با تلخکامی شاهد آن هستیم . در نیم قرنی که از تشکیل رژیم صهیونیستی می گذرد، غاصبان فلسطین از هیچ جنایتی فروگذار نکرده اند و با شیوه های گوناگون به گسترش سلطه ظالمانه خود ادامه داده اند. همچنین آنان قطعنامه ها و بیانیه های مجامع بین المللی را به چیزی نگرفته اند. کسانی هم که صلح طلبی صهیونیستها را باور کرده اند، در اندک زمانی به دورویی و ناجوانمردی آنان پی برده اند. ( ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ ؛ حسین توفیقی ؛ ص 95-97 )
سه کلمه (یهودی)، (کلیمی) و (صهیونیزم) چه تفاوت های مکتبی و ریشه ای با هم دارند؟
عناوین ( یهودی ) و ( کلیمی ) دو اسم هستند برای پیروان یک دین ؛ و مصداقا تفاوتی باهم ندارند . نویسنده کتاب آشنایی با ادیان بزرگ در مورد منشاء این دو اسم گفته است : ( پس از رحلت حضرت سلیمان (ع ) [ از انبیای بنی اسرائیل ]، فرزندش رحبعام زمام امور مملکت بنی اسرائیل را در کف گرفت و چون وی به ستمکاری پرداخت گروهی از مردم از فرمان او بیرون رفتند و تنها دو سبط یهودا و بنیامین در سرزمین یهودا (به نام یکی از فرزندان حضرت یعقوب ) که بخش نسبتا کوچکتری بود، برای او باقی ماند. این قسمت که شامل شهر اورشلیم (قدس ) نیز می شد، اهمیت بسیاری داشت و نام (یهودی ) از اینجا می آید. ده سبط دیگر حکومت مستقلی به نام اسرائیل به رهبری فردی به نام یربعام بن ناباط در شمال فلسطین تشکیل دادند. یربعام یکی از استانداران حضرت سلیمان (ع ) بود.) ( آشنایی با ادیان بزرگ ؛ حسین توفیقی ؛ ص 89 ) در طول تاریخ یهودیان به خاطر اعتقادات خاص ضد یهودی و به خاطر اعمال زشتی که مرتکب می شدند و بخاط عوامل متعدد دیگر، در میان مسیحیان و مسلمین به شدت مورد نفرت بودند ؛ این نفرت به مرور زمان با واژه یهودی یکی شده بود به نحوی که مردم با شنیدن این نام حالت نفرت پیدا می کردند؛ لذا در قرون اخیر یهودیان برای آنکه خود را از این نفرت عمومی خلاص کنند نام کلیمی را برای خود برگزیدند و سعی نمودند خود را با این نام معرفی نمایند ؛ واژه کلیمی از واژه ( کلیم الله )( سخن گوینده با خدا ) که لقب حضرت موسی (ع) است گرفته شده است .( ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ ؛ حسین توفیقی ؛ ص 94 ) اما واژه صهیونیسم که واژه ای نو ظهور است با دو واژه قبلی کاملا متفاوت است .
پیدایش صهیونیسم و تأسیس دولت اسرائیل
دین یهودیت تبلیغ ندارد، زیرا یهودیان دین خود را نعمتی الهی می دانند که مخصوص نژاد بنی اسرائیل است . با این وصف هر گاه کسی بخواهد یهودی شود باید ذلتهای این قوم را به او تفهیم کرد تا اگر مرد این میدان نیست ، پا در آن نگذارد؛برخی از یهودیان در عصر حاضر به جای دین یهودیت معمولا مردم را به آرمان صهیونیسم دعوت می کنند.
یهودیان اروپایی در اثر فشارهایی که از طرف مسیحیان ضد یهودی بر آنها وارد می شد ، کم کم به این فکر افتاده بودند که وطنی مستقل برای خود داشته باشند ؛ در اواخر قرن نوزدهم گروه بزرگی از یهودیان روسیه از این کشوراخراج شدند. عده ای از آنان در غرب اروپا ساکن شدند و گروهی هم به فلسطین رفتند و در مکانی نزدیک دریای مدیترانه ساکن شدند و نام صهیون را برای آنجا برگزیدند. صهیون نام تپه ای در قدس است که در فلسطین واقع شده است ؛ لذا برای یهودیان یاد آور شکوفایی دولت بنی اسرائیل در عصر حضرت داوود و سلیمان (ع ) بوده است . این نام همواره یادآور اقتدار آن قوم بوده و در کتابهای انبیای متاءخر بسیار از آن یاد شده است .
در تعالیم یهودی آمده است که روزی مسیحا رهبر نجات دهنده قوم بنی اسرائیل ظهور خواهد نمود ؛ لذا یهودیان بر این عقیده بودند که تا ظهور او باید انتظار بکشند ؛ در همان زمان ، یهودیان اروپا و روسیه با نادیده گرفتن سنت انتظاربرای ظهور مسیحا ، برای کسب استقلال و عزت برخاستند و بر آن شدند که وطنی مستقل برای خود به دست آورند ؛ در این میان روزنامه نگاری به نام تئودور هرتصل آرمان وطن مستقل را مطرح نمود و نام آن را صهیونیسم نهاد؛ یهودیان دنیا در مقابل این دعوت به دو گروه تقسیم شدند ؛ عده ای با آن به مخالفت برخاستند و یهودیان ضد صهیونیسم نام گرفتند و گروهی دیگر آن را پذیرفتند و یهودیان صهیونیست نامیده شدند ؛ به دنبال تاسیس این تفکر ، فلسطین به عنوان وطن صهیونیسته انتخاب شد و یهودیان صهیونیست شروع به مهاجرت به فلسطین نمودند ؛ مقداری از زمینهای فلسطین را خریدند و بقیه را با زور اسلحه اشغال نمودند ؛ استکبار جهانی به سرکردگی انگلستان و آمریکا نیزبه پشتیبانی همه جانبه از این جریان برخاستند . صهیونیستها با اتکا به آن حمایتها و با بهره برداری از ضعف و زبونی رهبران کشورهای اسلامی ، موقعیت خود را محکم کردند و وضعی را پیش آورند که اکنون با تلخکامی شاهد آن هستیم .
در نیم قرنی که از تشکیل رژیم صهیونیستی می گذرد، غاصبان فلسطین از هیچ جنایتی فروگذار نکرده اند و با شیوه های گوناگون به گسترش سلطه ظالمانه خود ادامه داده اند. همچنین آنان قطعنامه ها و بیانیه های مجامع بین المللی را به چیزی نگرفته اند. کسانی هم که صلح طلبی صهیونیستها را باور کرده اند، در اندک زمانی به دورویی و ناجوانمردی آنان پی برده اند. ( ر.ک: آشنایی با ادیان بزرگ ؛ حسین توفیقی ؛ ص 95-97 )
- [آیت الله بهجت] نظر اسلام را درباره ارمنی، مسیحی، کلیمی، یهودی و زرتشتی بفرمایید.
- [سایر] ریشه کلمه مدکر در فهل من مدکر چیست؟ معنای آن چیست؟ تفسیرش را نیز بیان کنید؟
- [سایر] کلمه (تولی) به معنای دوستی بیان میشود، اما در قرآن مثلاً سوره عبس به معنای روی برگرداندن آمده است، آیا اینها از دو ریشه هستند یا یک ریشه، اگر از یک ریشه هستند چطور دو معنای متفاوت دارند؟
- [سایر] با توجه به ریشه عربی و معنای دقیق کلمه "ابتغی" آیا این کلمه برای یک نفر به کار برده میشود؟
- [سایر] آیا آیه ای از قرآن وجود دارد که ریشه کلمه المسموکات (سمک) در آن استفاده شده باشد؟
- [سایر] معنای «ثارالله» چیست؟ آیا اطلاق این کلمه به امام حسین(علیه السلام)، ریشه قرآنی و روایی دارد؟
- [سایر] آیا آیه ای از قرآن وجود دارد که ریشه کلمه المسموکات (سمک) در آن استفاده شده باشد؟
- [سایر] چرا به یهودیان جهود و کلیمی گفته می شود؟
- [سایر] آیا (أصالة الحقیقة)(به فتح) صحیح است یا (إصالة الحقیقة)(به کسر)؟ ریشه کلمه (أصاله) یا (إصالة) چیست؟ ضمناً بیان فرمائید که تفاوت اصاله الحقیقه با تبادر چیست؟
- [سایر] این حدیث از کیست؟ ریشه های کفر سه چیز است: حرص، بزرگ منشی، و حسد ورزیدن؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر در کلمه ای واو باشد و حرف قبل از واو در ان کلمه پیش داشته باشد و حرف بعد از واو در ان کلمه همزه باشد مثل کلمه سوء و همچنین اگر در کلمه ای الف باشد و حرف قبل از الف در ان کلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از الف در ان کلمه همزه باشد مثل جاء و نیز اگر در کلمه ای یاء باشد و حرف پیش از یاء در ان کلمه زیر داشته باشد و حرف بعد از یاء در ان کلمه همزه باشد مثل جی بنابر احتیاط مستحب این سه حرف را با مد یعنی با کشیدن بخواند و اگر بعد از این حروف واو و الف و یاء به جای همزه حرفی باشد که ساکن است یعنی زیر و زبر و پیش ندارد باید این سه حرف را مد بدهد مثلا در و لا الضالین که بعد از الف حرف لام ساکن است باید الف ان را با مد بخواند و چنانچه به دستوری که در این صورت بیان شد رفتار نکند نمازش باطل است
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بعد از جمعکردن حاصل و تمام شدن مدّت مزارعه، ریشه زراعت در زمین بماند و سال بعد دو مرتبه حاصل دهد، چنانچه مالک با زارع شرط اشتراک در ریشه نکرده باشد، حاصل سال دوم مال مالک بذر است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر ریشه درخت همسایه در ملک انسان بیاید، می تواند از آن جلوگیری کند وچنان چه ضرری هم از ریشه درخت به او برسد، می تواند از صاحب درخت بگیرد.
- [آیت الله سیستانی] اگر بعد از جمع کردن حاصل و تمام شدن مدت مزارعه ، ریشه زراعت در زمین بماند ، و سال بعد دو مرتبه سبز شود و حاصل دهد ، چنانچه شرط اشتراک در ریشه نکرده باشند ، حاصل سال دوم مال مالک بذر است .
- [آیت الله جوادی آملی] .وقفِ به حرکت و وصلِ به سکون , جایز است , هرچند احتیاط مستحب, ترک آن است. وقفِ به حرکت, آن است که حرکت حرف آخر کلمه را ظاهر کند و بین این کلمه و کلمه دیگر, لحظه ای ساکت شود و وصلِ به سکون , آن است که حرکت حرف آخر کلمه را ظاهر نکند و بدون سکون ، کلمه بعدی را بگوید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر در کلمه ای واو باشد و حرف قبل از واو در آن کلمه ضمه داشته باشد و حرف بعد از واو در آن کلمه همزه (ء) باشد مثل کلمه سوء بهتر است آن واو را مد بدهد یعنی آن را بکشد و همچنین اگر در کلمه ای الف باشد و حرف قبل از الف در آن کلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از الف در آن کلمه همزه باشد مثل جاء بهتر است الف آن را بکشد و نیز اگر در کلمه ای (ی) باشد و حرف قبل از (ی) در آن کلمه زیر داشته باشد و حرف بعد از (ی) در آن کلمه همزه باشد مثل جیء بهتر آن است (ی) را با مد بخواند و اگر بعد از این واو و الف و (ی) به جای همزه (ء) حرفی باشد که ساکن است یعنی زیر و زبر و ضمه ندارد باز هم بهتر آن است که این سه حرف را با مد بخواند مثلاً در ولاالضّالّین که بعد از الف حرف لام ساکن است بهتر آن است که الف آن را با مد بخواند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر در کلمه ای و او باشد و حرف قبل از و او در آن کلمه پیش داشته باشد و حرف بعد از و او در آن کلمه همزه باشد مثل کلمه سوء بنا بر احتیاط آن و او را مد بدهد یعنی آن را بکشد و همچنین اگر در کلمه ای الف باشد و حرف قبل از الف در آن کلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از الف در آن کلمه همزه باشد مثل جء الف آن را بکشد و نیز اگر در کلمه ای ی باشد و حرف پیش از ی در آن کلمه زیر داشته باشد و حرف بعد از ی در آن کلمه همزه باشد مثل جیء ی را با مد بخواند و اگر بعد از این حروف و او و الف و یا به جای همزه حرفی باشد که ساکن است یعنی زیر و زبر و پیش ندارد؛ باز هم این سه حرف را با مد بخواند؛ مثلا در و لا الضالین که بعد از الف؛ حرف لام ساکن است؛ باید الف آن را با مد بخواند و چنانچه به دستوری که گفته شد رفتار نکند؛ بنا بر اظهر نماز صحیح است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر در کلمه ای ( واو ) باشد و حرف قبل از ( واو ) در آن کلمه پیش داشته باشد و حرف بعد از ( واو ) در آن کلمه همزه ( ء ) باشد ، مثل کلمة سوء باید آن ( واو ) را مد بدهد ، یعنی آن ر ا بکشدو همچنین اگر در کلمه ای ( الف ) باشد و حرف قبل از ( الف ) در آن کلمه زبرداشته باشد و حرف بعد از (الف) درآن کلمه همزه باشد ، مل ( جاء )باید(الف) آن را بکشد و نیز اگر در کلمهای ( ی ) باشد و حرف پیش از ( ی ) در آن کلمه زیرداشته باشد و حرف بعد از ( ی ) در آن کلمه همزه باشد ، مثل ( جی ء ) باید ( ی) را با مد بخواند و اگر بعد از این ( و او ) و ( الف ) و ( ی) به جای همزه ( ء ) حرفی باشد که ساکن است یعنی زیر وزبر و پیش ندارد باز هم باید این سه حرف را با مد بخواند ، مثلاً در ولا الضالین که بعد از ( الف ) حرف ( لام ) ساکن است باید ( الف ) آن را با مد بخواند . و چنانچه به دستوری که گفته شد رفتار نکند احتیاط واجب آن است که نماز را تمام کند و دوباره بخواند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر در کلمه ای واو باشد و حرف قبل از واو در آن کلمه پیش داشته باشد و حرف بعد از واو در آن کلمه همزه " ء " باشد مثل کلمه " سوء " باید آن واو را مد بدهد یعنی آن را بکشد و هم چنین اگر در کلمه ای الف باشد و حرف بعد از الف در آن کلمه همزه باشد مثل "جآء" باید الف آن را بکشد و نیز اگر در کلمه ای " ی " باشد و حرف پیش از " ی " در آن کلمه زیر داشته باشد و حرف بعد از " ی " در آن کلمه همزه باشد مثل " جئ " باید " ی " را با مد بخواند و اگر بعد از این واو و الف و یاء، به جای همزه حرفی باشد که ساکن است یعنی زیر و زبر و پیش ندارد باز هم باید این سه حرف را با مد بخواند، مثلاً در "وَلاَ الضّالّینَ" که بعد از الف، حرف لام ساکن است، باید الف آن را با مد بخواند و چنان چه به دستوری که گفته شد رفتار نکند، احتیاط آن است که نماز را تمام کند و دوباره بخواند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر در کلمهای (واو) باشد و حرف قبل از (واو) در آن کلمه ضمّه داشته باشد و حرف بعد از (واو) در آن کلمه (همزه) باشد مثل کلمه (سُوْء) باید آن (واو) را مدّ بدهد، یعنی آن را بکشد و همچنین اگر در کلمهای (الف) باشد و حرف قبل از (الف) در آن کلمه فتحه داشته باشد و حرف بعد از (الف) در آن کلمه (همزه) باشد مثل کلمه (جاءَ) احتیاطا باید (الف) آن را بکشد و نیز اگر در کلمهای (یاء) باشد و حرف پیش از (یاء) در آن کلمه کسره داشته باشد و حرف بعد از (یاء) در آن کلمه همزه باشد مثل کلمه (جِیْءَ) باید (یاء) را با مدّ بخواند و اگر بعد از این (واو) و (الف) و (یاء)، به جای (همزه) حرف ساکنی یعنی حرفی که کسره و فتحه و ضمّه ندارد باشد، باید این سه حرف را با مدّ بخواند، مثلاً در (ولاَ الضّالّین) که بعد از (الف) حرف (لام) ساکن است، باید (الف) را با مدّ بخواند.