دوس دارم بمیرم گرفتار عشق غیر خدایی شدم چکار کنم؟ خوب است بدانید که تمامی رفتارهای ما (اعم از رفتارهای ظاهری و بخش زیادی از هیجانات و احساسات) نقشهایی است که با سرانگشتان هنرمند (اندیشه)، در تابلویی به نام شخصیت، به معرض دید خود و دیگران می گذارد. چه زیبا گفت مولانا که ( ای برادر، تو همه اندیشه ای، ما بقی تو استخوان و ریشه ای). حقیقت این است که ما آن گونه ای زندگی می کنیم که می اندیشیم. حال حادثه ای شگرف بنام عشق را در همین چارچوب نگاه کنید. چرا ما عاشق پسر یا دختری که در کوچه مجاور، کلاس دیگر یا آن شهر دورتر زندگی می کند نمی شویم؟ جواب شما واضح است: چون او را ندیده ایم، چون او را نمی شناسیم. پس حتی آنچه که در دل ما آدمها اتفاق می افتد (و مد روز شده است که بگویند دست عقل از آن کوتاه است و یکسره شاهکار دل است، پس حقیقت دارد!) هم از این دایره خارج نیست. با این اوصاف، پاسخ یک سؤال دیگر نیز رخ می نماید. معیار عشق چیست؟ جواب: شناخت درست و کامل. وگرنه چیزی جز هیجان و احساس زدوگذر نخواهد بود. حال برگردیم به سوال شما. ابتدا باید ببینید آنچه در شما اتفاق افتاده، به راستی عشق است؟ اگر چنین باشد، شما حتما قبل از عاشق شدن، تمام معیارهای اصلی یک همراه خوب را در نظر داشته اید و با دقت فرد مورد نظر را در داشتن و نداشتن آنها مورد سنجش قرار دادید. اگر نه، شما دل را به نگاهی باخته اید (که تخیل مکرر، آن را حقیقت جلوه داده است) و عشقی که در دستهای دلتان وجود دارد، ارزش عشقی عاقلانه را ندارد. حال بنا را بر این می گذاریم که شما تمام مراحل عاشق شدن را درست رفته اید و اکنون به واقع در کوچه باغهای آسمانی عشق قدم می زنید و قلبتان، سوخته آتشی است که در آن افتاده است. شما هم می دانید که توان ناقص آدمی از درک تمام ابعاد زندگی، عاجز است. دست گرم و قدرتمندی لازم است تا دستهای کودکانه عقل ما را بگیرد و از کوچه پس کوچه های ناهموار و خطرناک دنیا عبور دهد، از همه دامهایی که دشمنان ناپیدای ما (نفس و شیطان) برایمان گسترده اند به سلامت بگذراند و آرامش را به قلبمان، ایمانمان و سلامتمان هدیه نماید. از نگاه کودک، چاقو، وسیله خوبی برای بازیست اما در نگاه مادر، حادثه ایست که می تواند روح و جسم کودک دلبند را بی رحمانه بیازارد. خدای مهربان، شما را بهتر از خودتان می شناسد. خدای مهربان، شما را بیشتر از خودتان دوست می دارد. خدای مهربان دیگران را هم بهتر از خودشان و شما می شناسد. خدای مهربان آینده و گذشته را می داند. خدای مهربان ... . شاید این وجود سراسر رحمت، این دوستی و عشق را به صلاح شما و ایشان نمی داند. (عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم. والله یعلم و انتم لاتعلمون). چه بسا شما از چیزی ابا دارید، حال آنکه برایتان خیر خواهد داشت و چه بسا چیزی را دوست می دارید که برایتان شر خواهد بود. خدا می داند و شما نمی دانید.(بقره 216). پس اول این را مشخص کنید که در نظر خدا این عشق برای شما خوب است یا بد؟ اما راهکارهایی برای رهایی از این عشق: 1- حساس ترین دوره ی زندگی جوانی است می توان گفت سعادت و شقاوت انسان در این دوره رقم می خورد بنابراین درک این مطلب در پیدا کردن مسیرها وهمچنین کنترل غرایز نقش مهمی دارد.در این فکر کنید که ایام جوانی من خیلی کوتاه و فرصتی است که اگر از دست رفت دیگر امکان بازگشت ندارد . 2-از نگاه کردن به او جدا خودداری کنید. چون هر آنچه دیده بیند دل کند یاد . امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : بسا نهال عشقی که از نیم نگاهی کاشته شده است (میزان الحکمه / ج8 / ص 3789). 3-از هرگونه ارتباط تلفنی، نامه و صحبت های شفاهی و رو در رو با او اجتناب کنید. هر چند این کار در ابتدا سخت و دشوار به نظر آید، اما با توجه به آسیبهایی که برای این ارتباط برای شما هست اگر مدتی استقامت داشته باشید حتما به نتیجه خواهید رسید. 4-دقت خود را به گونه ای تنظیم کنید که در رفت و آمدها کمتر با او برخورد کنید. 5-از بیکاری و تنهایی اجتناب کنید زیرا هنگام بیکاری یا تنهایی ذهن انسان جولانگاه این گونه افکار و تخیلات می شود. 6-در صورت امکان و از طریق واسطه ای کاملا مورد اطمینان اگر آن فرد مذکور شرایط ازدواج با شما را دارد او را تشویق و ترغیب به ازدواج کنید در غیر این صورت اصلا به او فکر نکنید. 7-یادمان نرود که ظاهر فیزیکی و...بعد از مدتی برای پسرودختریک امرعادی شده ویا به مرور زمان از بین می رود . 8-ارتباط خود را با دوستان سالم برقرار کرده وبا تجمعات مذهبی مرتبط شوید. 9-دعا کنید واز خداوندبهترین ها را طلب کنید . 10-موارد تحریک کننده اعم از شنیدنی هاٰ، خواندنی ها،افکارو...همانندجرقه ای است که کنار مواد محترقه قرار گرفته در این صورت نتیحه ای جز اشتعال وآتش سوزی مورد انتظار نخواهد بود. 11-اگر چه لذائذ حرام ونامشروع در ابتدا، قدری خوشایند بوده اما اگر دقت کنیم خواهیم دید بعد از مدتی پشیمانی، ندامت وکدورت رابرای انسان به ارمغان می اورد. 12- رسیدگی به خواهش ها نفس را قوی تر کرده وتداوم این کار باعث ضعیف شدن انسان در مقابل نفس خواهد شد. 14-معنویات به ویژه نماز نیروهای خارق العاده ای هستند که خداوند آن ها را قرارداده تا او در دام شیاطین گرفتار نشود این قسمت را حتما تجربه کنید و ارتباط خود را با خدا بیشتر کرده و از او بخواهید که شما را در ترک این عشق یاری کند. 15-به خودامیدوار بوده ومصمم باشید که در این اقدام موفق خواهید شد. تلقین مثبت را هرگز فراموش نکنید، هر روز این جمله را کاملا به صورت جدی و مصمم تکرار کنید که من با کمک خدا می توانم این عشق را کنار بگذارم . 16-از خداوند وائمه ی اطهار (علیهم السلام) کمک بگیرید . 17- توبه یعنی تولد دوباره و باز کردن فصل جدید در زندگی. 18- برای ترک گناه روحیه ای شاد و همراه با نشاط لازم است و با نا راحتی و نا امیدی به جنگ گناهان نمی روند . 19- در خانه خدا همیشه به روی بندگانش باز بوده وخداوند از بازگشت بنده اش بسیار خوشحال می گردد. 20-فراموش نکنید بهترین کار کنترل افکار مخربی است که سراغتان می آید پس برای زندگی خود برنامه ریزی داشته باشید واز تنهایی وبیکاری جدا پرهیز کنید. 21- ازدواج بهترین گزینه است روی آن فکر کنید. 22-تلقین در جهت منفی و مثبت اثر خود را به همراه دارد و شما سیگنال های منفی را کنار گذاشته و پیامهای مثبت به خود ارسال کنید. 23- هر کاری که عادت انسان شده باشد یک شبه قابل تغییر نیست پس خود را بشناسید و طبق ظرفیت های وجودی خود اقدام به ترک این عادت بنمایید.
دوس دارم بمیرم گرفتار عشق غیر خدایی شدم چکار کنم؟
خوب است بدانید که تمامی رفتارهای ما (اعم از رفتارهای ظاهری و بخش زیادی از هیجانات و احساسات) نقشهایی است که با سرانگشتان هنرمند (اندیشه)، در تابلویی به نام شخصیت، به معرض دید خود و دیگران می گذارد. چه زیبا گفت مولانا که ( ای برادر، تو همه اندیشه ای، ما بقی تو استخوان و ریشه ای). حقیقت این است که ما آن گونه ای زندگی می کنیم که می اندیشیم.
حال حادثه ای شگرف بنام عشق را در همین چارچوب نگاه کنید. چرا ما عاشق پسر یا دختری که در کوچه مجاور، کلاس دیگر یا آن شهر دورتر زندگی می کند نمی شویم؟ جواب شما واضح است: چون او را ندیده ایم، چون او را نمی شناسیم. پس حتی آنچه که در دل ما آدمها اتفاق می افتد (و مد روز شده است که بگویند دست عقل از آن کوتاه است و یکسره شاهکار دل است، پس حقیقت دارد!) هم از این دایره خارج نیست. با این اوصاف، پاسخ یک سؤال دیگر نیز رخ می نماید. معیار عشق چیست؟ جواب: شناخت درست و کامل. وگرنه چیزی جز هیجان و احساس زدوگذر نخواهد بود.
حال برگردیم به سوال شما. ابتدا باید ببینید آنچه در شما اتفاق افتاده، به راستی عشق است؟ اگر چنین باشد، شما حتما قبل از عاشق شدن، تمام معیارهای اصلی یک همراه خوب را در نظر داشته اید و با دقت فرد مورد نظر را در داشتن و نداشتن آنها مورد سنجش قرار دادید. اگر نه، شما دل را به نگاهی باخته اید (که تخیل مکرر، آن را حقیقت جلوه داده است) و عشقی که در دستهای دلتان وجود دارد، ارزش عشقی عاقلانه را ندارد.
حال بنا را بر این می گذاریم که شما تمام مراحل عاشق شدن را درست رفته اید و اکنون به واقع در کوچه باغهای آسمانی عشق قدم می زنید و قلبتان، سوخته آتشی است که در آن افتاده است. شما هم می دانید که توان ناقص آدمی از درک تمام ابعاد زندگی، عاجز است. دست گرم و قدرتمندی لازم است تا دستهای کودکانه عقل ما را بگیرد و از کوچه پس کوچه های ناهموار و خطرناک دنیا عبور دهد، از همه دامهایی که دشمنان ناپیدای ما (نفس و شیطان) برایمان گسترده اند به سلامت بگذراند و آرامش را به قلبمان، ایمانمان و سلامتمان هدیه نماید. از نگاه کودک، چاقو، وسیله خوبی برای بازیست اما در نگاه مادر، حادثه ایست که می تواند روح و جسم کودک دلبند را بی رحمانه بیازارد. خدای مهربان، شما را بهتر از خودتان می شناسد. خدای مهربان، شما را بیشتر از خودتان دوست می دارد. خدای مهربان دیگران را هم بهتر از خودشان و شما می شناسد. خدای مهربان آینده و گذشته را می داند. خدای مهربان ... . شاید این وجود سراسر رحمت، این دوستی و عشق را به صلاح شما و ایشان نمی داند. (عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم. والله یعلم و انتم لاتعلمون). چه بسا شما از چیزی ابا دارید، حال آنکه برایتان خیر خواهد داشت و چه بسا چیزی را دوست می دارید که برایتان شر خواهد بود. خدا می داند و شما نمی دانید.(بقره 216).
پس اول این را مشخص کنید که در نظر خدا این عشق برای شما خوب است یا بد؟
اما راهکارهایی برای رهایی از این عشق:
1- حساس ترین دوره ی زندگی جوانی است می توان گفت سعادت و شقاوت انسان در این دوره رقم می خورد بنابراین درک این مطلب در پیدا کردن مسیرها وهمچنین کنترل غرایز نقش مهمی دارد.در این فکر کنید که ایام جوانی من خیلی کوتاه و فرصتی است که اگر از دست رفت دیگر امکان بازگشت ندارد .
2-از نگاه کردن به او جدا خودداری کنید. چون هر آنچه دیده بیند دل کند یاد . امام علی ( علیه السلام ) می فرمایند : بسا نهال عشقی که از نیم نگاهی کاشته شده است (میزان الحکمه / ج8 / ص 3789).
3-از هرگونه ارتباط تلفنی، نامه و صحبت های شفاهی و رو در رو با او اجتناب کنید. هر چند این کار در ابتدا سخت و دشوار به نظر آید، اما با توجه به آسیبهایی که برای این ارتباط برای شما هست اگر مدتی استقامت داشته باشید حتما به نتیجه خواهید رسید.
4-دقت خود را به گونه ای تنظیم کنید که در رفت و آمدها کمتر با او برخورد کنید.
5-از بیکاری و تنهایی اجتناب کنید زیرا هنگام بیکاری یا تنهایی ذهن انسان جولانگاه این گونه افکار و تخیلات می شود.
6-در صورت امکان و از طریق واسطه ای کاملا مورد اطمینان اگر آن فرد مذکور شرایط ازدواج با شما را دارد او را تشویق و ترغیب به ازدواج کنید در غیر این صورت اصلا به او فکر نکنید.
7-یادمان نرود که ظاهر فیزیکی و...بعد از مدتی برای پسرودختریک امرعادی شده ویا به مرور زمان از بین می رود .
8-ارتباط خود را با دوستان سالم برقرار کرده وبا تجمعات مذهبی مرتبط شوید.
9-دعا کنید واز خداوندبهترین ها را طلب کنید .
10-موارد تحریک کننده اعم از شنیدنی هاٰ، خواندنی ها،افکارو...همانندجرقه ای است که کنار مواد محترقه قرار گرفته در این صورت نتیحه ای جز اشتعال وآتش سوزی مورد انتظار نخواهد بود.
11-اگر چه لذائذ حرام ونامشروع در ابتدا، قدری خوشایند بوده اما اگر دقت کنیم خواهیم دید بعد از مدتی پشیمانی، ندامت وکدورت رابرای انسان به ارمغان می اورد.
12- رسیدگی به خواهش ها نفس را قوی تر کرده وتداوم این کار باعث ضعیف شدن انسان در مقابل نفس خواهد شد.
14-معنویات به ویژه نماز نیروهای خارق العاده ای هستند که خداوند آن ها را قرارداده تا او در دام شیاطین گرفتار نشود این قسمت را حتما تجربه کنید و ارتباط خود را با خدا بیشتر کرده و از او بخواهید که شما را در ترک این عشق یاری کند.
15-به خودامیدوار بوده ومصمم باشید که در این اقدام موفق خواهید شد. تلقین مثبت را هرگز فراموش نکنید، هر روز این جمله را کاملا به صورت جدی و مصمم تکرار کنید که من با کمک خدا می توانم این عشق را کنار بگذارم .
16-از خداوند وائمه ی اطهار (علیهم السلام) کمک بگیرید .
17- توبه یعنی تولد دوباره و باز کردن فصل جدید در زندگی.
18- برای ترک گناه روحیه ای شاد و همراه با نشاط لازم است و با نا راحتی و نا امیدی به جنگ گناهان نمی روند .
19- در خانه خدا همیشه به روی بندگانش باز بوده وخداوند از بازگشت بنده اش بسیار خوشحال می گردد.
20-فراموش نکنید بهترین کار کنترل افکار مخربی است که سراغتان می آید پس برای زندگی خود برنامه ریزی داشته باشید واز تنهایی وبیکاری جدا پرهیز کنید.
21- ازدواج بهترین گزینه است روی آن فکر کنید.
22-تلقین در جهت منفی و مثبت اثر خود را به همراه دارد و شما سیگنال های منفی را کنار گذاشته و پیامهای مثبت به خود ارسال کنید.
23- هر کاری که عادت انسان شده باشد یک شبه قابل تغییر نیست پس خود را بشناسید و طبق ظرفیت های وجودی خود اقدام به ترک این عادت بنمایید.
- [سایر] چکار کنیم تا زندگی مان رنگ خدایی بگیرد؟
- [سایر] بیماری ام اس دارم و خواستگار ندارم؛ کسی بهم احترام نمیذاره. بمیرم یا زنده باشم برای کسی مهم نیست؛ همون بهتر که بمیرم.
- [سایر] سلام من متولد 1361 هستم کراشناسی ارشد مهندسی نفت هستم. در دانشگاه یا پسری که متولد 1368 می باشد آشنا شدم که به عشق تبدیل شد. هیچ مشکلی با نداریم.هیجی. فقط از اختلاف سن میترسیم. چکار کنیم.
- [سایر] حقیقت عشق چیست و چگونه می توان عشق حقیقی را از عشق غیرحقیقی باز شناخت؟
- [سایر] طمع کار گرفتار چیست؟
- [سایر] اگر کسی بخواهد خدایی شود باید چه کارهایی را انجام دهد و راه و روش خدایی شدن چیست؟
- [سایر] عشق انسانی چیست؟تفاوت عشق دروغین با واقعی در چیه؟چگونه انسان بفهمد که عاشق واقعی شده؟آیا آدمی اجازه عشق دارد؟عشق حتما باید به ازدواج ختم بشه؟
- [سایر] خدایی بودن قرآن را اثبات کنید؟
- [سایر] ما آمدیم تا زندگی کنیم و زندگی خدایی کنیم، این زندگی خدایی چه زندگی است و آیا تضاد و تنافی با زندگی موجود دارد؟
- [سایر] از چه راهی عشق مجازی را به عشق الهی و حقیقی تبدیل کنیم؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] بر کاسب لازم است احکام خرید و فروش را در موارد محلّ ابتلاء یاد بگیرد، تا در اثر ندانستن احکام، به حرام گرفتار نشود، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده: کسی که میخواهد خرید و فروش کند، باید احکام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن خرید و فروش کند، به واسطه گرفتار شدن معاملههای باطل و شبههناک به هلاکت میافتد.
- [آیت الله وحید خراسانی] ترجمه سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم معنای ان گذشت قل هو الله احد یعنی بگو ای محمد صلی الله علیه واله وسلم که او خدایی است یگانه الله الصمد یعنی خدایی که از تمام موجودات بی نیاز و همه به او نیازمندند لم یلد و لم یولد یعنی فرزند ندارد و فرزند کسی نیست و لم یکن له کفوا احد یعنی هیچ کسی همتای او نیست
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه به خاطر یک حالت فوق العاده مانند بیماری، غضب یا مصیبت موقتاً گرفتار حالت کثرت شک شود باید به شک خود اعتنا کرده و مطابق احکام آن رفتار کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که در حق علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) غلو کنند; یعنی، آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایی برای آنها قائل باشند، کافرند.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله مظاهری] اگر عمداً قنوت نخواند قضا ندارد و اگر فراموش کند و پیش از آنکه به اندازه رکوع خم شود یادش بیاید، مستحب است بایستد و بخواند، و اگر در رکوع یادش بیاید مستحب است بعد از رکوع قضا کند و اگر در سجده یادش بیاید مستحب است بعد از سلام نماز قضا نماید. ______ 1) نیست خدایی غیر از خداوند بردبارِ بزرگوار. نیست خدایی غیر از خداوند برترِ بزرگ. منزّه است خداوندی که پرورش دهنده آسمانهای هفت گانه و زمینهای هفت گانه و آنچه درون آنها و میان آنهاست و آفرینده عرش بزرگ است، و تمام حمد، ویژه پرورش دهنده جهانیان است.
- [آیت الله وحید خراسانی] ترجمه قنوت لا اله الا الله الحلیم الکریم یعنی نیست خدایی مگر الله که صاحب حلم و کرم است لا اله الا الله العلی العظیم یعنی نیست خدایی مگر الله که بلند مرتبه و بزرگ است سبحان الله رب السموات السبع و رب الارضین السبع یعنی پاک و منزه است الله که پروردگار هفت اسمان و پروردگار هفت زمین است و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم یعنی پروردگار هر چیزی است که در اسمانها و زمینها و ما بین انهاست و پروردگار عرش بزرگ است و الحمد لله رب العالمین یعنی حمد و ثنا مخصوص الله است که پرورش دهنده تمام جهانیان است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اشهد ان علیا ولی اللّه جزو اذان و اقامه نیست؛ ولی خوب است بعد از اشهد ان محمدا رسول اللّه به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر: یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اشهد ان لا اله الا اللّه: یعنی شهادت می دهم که خدائی سزاوار پرستش نیست جز خدائی که یکتا و بی همتا است. اشهد ان محمدا رسول اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبداللّه (ص) پیغمبر و فرستاده خدا است. اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاه و السلام امیر مؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حی علی الصلاه: یعنی بشتاب برای نماز. حی علی الفلاح: یعنی بشتاب برای رستگاری. حی علی خیر العمل: یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قد قامت الصلاه: یعنی به تحقیق نماز بر پا شد. لا اله الا اللّه: یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله اردبیلی] (غَصْب) آن است که انسان از روی ظلم بر مال یا حقّ کسی مسلّط شود. غصب از گناهان بزرگ است و غاصب در قیامت به عذاب سخت گرفتار میشود. از حضرت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس یک وجب زمین از دیگری را غصب کند، در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او میاندازند.)(1)
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که گرفتار حالت وسوسه می شوند و زود یقین به نجس بودن چیزی پیدا می کنند و یا به هنگام آب کشیدن چیز نجس به آسانی یقین به پاکی پیدا نمی کنند، یقین آنها اعتبار ندارد و می توانند همان طور که دیگران یقین پیدا می کنند قناعت کنند.