مباهله یعنی چه؟چه ویژگیهائی دارد؟چرا پیامبر(ص)با مسیحیان نجران مباهله نمود؟ مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران برگرفته از سنتی متداول، در میان اقوام سامی[1] و بیانگر تلاش های فراوان پیامبر(ص) برای دعوت اهل کتاب به دین اسلام بوده است[2] که متأسفانه بخش وسیعی از مناظرات و گفتگوهای پیامبر(ص) با آنان مورد غفلت سیره نویسان واقع شده و در متون اسلامی نیز به طور مستقل بدان پرداخته نشده است. مباهله از آن جهت که دلیلی بر فضیلت و برتری اهل بیت(ع) و عصمت و امامت بلافصل امام علی(ع) است، دارای اهمیت است. مباهله از ریشه (بهل) به معنای رها ساختن، ترک گفتن، به خود واگذاشتن[3] و قید و بند چیزی را برداشتن و نیز لعنت کردن آمده است[4] که از زبانهای عبری و سریانی وارد زبان عربی شده است[5] و در اصطلاح به عملی گفته میشود که دو یا چند نفر که در مسأله مهم دینی با یکدیگر اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و با اصرار و تضرع به درگاه خداوند، از او بخواهند آن را که بر باطل است، رسوا و مجازات کند. تفاوت میان مباهله و لعنت کردن آن است که مباهله از شدت و تأکید بیشتری برخوردار است.[6] زمان و علت مباهله مسحیان نجران با پیامبر(ص) برخی زمان آن را سال سوم هجری میدانند؛ زیرا به اتفاق اکثر مفسران شیعه[7] و سنی آیه 61 سوره آل عمران که برای دعوت به مباهله است، در این سال نازل شده است و برخی وقوع آن را در سال نهم هجری (عامالوفود) دانستهاند که پیامبر(ص) عازم مدینه شدند؛ اما قول اول صحیحتر به نظر میرسد.[8] از محتوای آیات 24 19 آل عمران میتوان دریافت که پیامبر(ص) برای تفهیم اینکه همه انبیاء در یک مسیر واحد بودهاند و دین حق یکی است[9] و اختلاف در ظاهر شرایع به دلیل تناسب آن با مراحل تکامل اندیشه بشری است و عیسی(ع) نیز بنده و فرستاده خداست، تلاشهای فراوانی کرد و موفق شد، عدهای از آنان را به اسلام فرا خواند؛ اما عدهای دیگر به مجادله و محاجه با پیامبر(ص) پرداختند و چون سخنان منطقی پیامبر(ص) در آنان اثر نکرد، به دستور خدا آنان را به مباهله فرا خواند. مسیحیان نجران (نجران) سومین شهر یمن در منطقه مرزی حجاز و یمن میباشد، که 73 دهکده داشت و تنها منطقه مسیحینشین و مرکز صنعت نساجی در حجاز بود و چون نخستین ساکن آن "نجران بن زید" نام داشت، نجران نامیده شد.[10] ساکنان این سرزمین را باقی مانده (اصحاب اخدود) دانستهاند.[11] هیأت نمایندگان مسیحیان هفتاد تن[12] از صاحبنظران و نخبگان مسیحی که سه تن از آنان رهبران مذهبی مسیحیت و در رأس هیأت بودند، وارد مدینه شدند؛[13] 1 "ابو حارثة ابن علقمه" اسقف اعظم و نماینده رسمی کلیساهای روم و حجاز. 2 "عبدالمسیح" ملقب به عاقب که در عقل و درایت شهرت داشت. 3 "ایهم" که به او سید میگفتند. ماجرای مباهله در سال سوم یا نهم هجری (عامالوفود) پیامبر(ص) نامهای برای دعوت مسیحیان نجران به دین اسلام فرستاد. بزرگان مسیحی نجران، پس از مذاکرات طولانی به نتیجه مشخص نرسیده و تصمیم گرفتند، پس از دیدار پیامبر(ص) راه حل مناسبی بیابند.[14] آنان با لباسهای فاخر ابریشمی و انگشتر طلا به دست بر پیامبر(ص) در مسجد وارد شدند. پیامبر(ص) با آنان سخن نگفت. آنان در جستجوی علت این رفتار، نزد علی(ع) راهنمایی شدند. حضرت فرمود: (با همان لباسهای سفر، نزد پیامبر(ص) روید). آنان چنین کردند و هنگام ملاقات با پیامبر(ص)، ایشان فرمود: (به خدا سوگند! بار نخست شیطان همراهتان بود).[15] هنگام گفتگو با پیامبر(ص)، آنان ابتدا درباره ماهیت عیسی(ع) سؤال کردند. پیامبر(ص) از ایشان به عنوان بنده و پیامبر(ص) خدا یاد کرد.[16] آنان شگفت زده پرسیدند چگونه ممکن است در حالی که همه آدمیان پدری دارند و عیسی(ع) بدون پدر به دنیا آمده است؟ پیامبر(ص) فرمود: (آدم از خاک و بدون پدر آفریده شد، آفرینش عیسی(ع) نیز همانند آفرینش آدم، بدون پدر و از نفخه روحالقدس میباشد).[17] مسیحیان که قائل به ربوبیت حضرت عیسی(ع) بودند و او را فرزند خدا میدانستند، از پاسخ به این استدلال درمانده و به انکار شدید آن پرداختند. تا آنجا که پیامبر(ص) از رفتار آنان به ستوه آمد.[18] سپس به فرمان خداوند آنان به مباهله دعوت شدند: (هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.)[19] فردای آن روز 24 یا 25 ذیالحجه[20] دو طرف در بیابانی اطراف مدینه گرد آمدند.[21] پیامبر(ص) همراه امام علی(ع) که حسنین(ع) پیش روی آنها و فاطمه(س) پشت سر حضرت بود، همگی در جایگاه خویش و در زیر یک چادر قرار گرفتند.[22] پیامبر(ص) فرمود: (بارالها! اینان اهل بیت من هستند.)[23] مسیحیان نجران نیز که برخی فرزندان خود را همراه آورده بودند و در مقابل آنان استقرار یافتند. بزرگان مسیحی چون عزیزترین اشخاص پیامبر(ص) را همراه او دیدند[24]، به قوم خویش گفتند: (ما صورتهایی را میبینیم که اگر از خدا درخواست از جا برکندن کوهها را کنند، چنین خواهد شد.[25] هرگز با آنان مباهله نکنید که به خدا سوگند او همانند پیامبران به مباهله نشسته است[26] که اگر چنین کنید هلاک خواهید شد و تا قیامت، مسیحیای بر روی زمین باقی نخواهد ماند.)[27] از اینرو از مباهله امتناع کرده، عدهای اسلام آوردند و عدهای به دادن جزیه راضی شدند. برخی این تصمیم را ناشی از ظهور نشانههای عذاب دانستهاند.[28] پیامبر(ص) پس از پشیمانی آنان از مباهله فرمود: (به خدا سوگند اگر مباهله میکردم، تمام این بیابان پر از آتش میشد و در دم هلاک میشدید.)[29] مسیحیان موظف شدند، به عنوان جزیه سالیانه دو هزار دست لباس به مسلمانان بدهند.[30] -------------------------------------------------------------------------------- [1]. پذیرفتن مباهله توسط مسیحیان نشانی از وجود این سنت در میان آنان بوده است. [2]. آل عمران، 2520. [3]. ابی الحسین احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 2001م، ج1، ص141. [4]. زمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمر؛ اساس البلاغه، دمشق، دارالشعب، 1960، ص71. [5]. ماسینیون، لویی؛ مباهله در مدینه، تهران، رسالت، 1378، ص.67 [6]. ابو هلال عسکری، حسن بن عبدالله؛ معجم الفروق اللغویه، قم، جامعه مدرسین، 1412. [7]. طباطبایی، سید محمد حسین؛ تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر همدانی، قم، دارالعلم، بیتا، ج5 ، ص229. [8]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371، چاپ ششم، ج1، ص449. [9]. طباطبایی، سید محمدحسین، پیشین، آل عمران، 19. [10]. حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1979م.، ج5، ص266. [11]. همان، ص267. [12]. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1363، ج2، ص447. [13]. ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل؛ البدایة و النهایة، بیروت، دارالکتب، 1418، ج5، ص64. [14]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی، 1983م، ج21، صص318 228. [15]. ابن کثیر، پیشین، ج5، ص65. [16]. طبری، ابو علی فضل ابن حسن؛ مجمع البیان، تهران، اعلمی، 1415، ج2، ص309. [17]. آل عمران، 59. [18]. طبری، محمد ابن جریر؛ جامع البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، دارالفکر، 1415، ج3، ص405. [19]. آل عمران، 61. [20]. ابن شهرآشوب، ابو عبدالله محمد؛ مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1412، ج3، ص421. [21]. میبدی، رشیدالدین؛ کشف الاسرار، تهران، امیرکبیر، 1361، ج2، صص151 147. [22]. مفید، محمد ابن محمد بن نعمان؛ الارشاد، قم، دارالمفید، 1414، ص115. [23]. ابن حنبل، احمد؛ المسند، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415، ج1، ص302. [24]. همان، ص115. [25]. الفخر الرازی، تفسیر الفخر الرازی، بیروت، دارالفکر، 1985م.، چاپ سوم، ج8 ، ص89. [26]. ابن شهرآشوب، ابو عبدالله محمد؛ مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1412، ج3، ص420 و نیز یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، 1415، ج2، صص8382. [27]. الفخر الرازی، پیشین، ج8 ، ص89. [28]. مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ص323. [29]. زمخشری، پیشین، ص369. [30]. ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، بیجا، انتشارات کتابفروشی اسلامی، بیتا، ص46.
مباهله یعنی چه؟چه ویژگیهائی دارد؟چرا پیامبر(ص)با مسیحیان نجران مباهله نمود؟
مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران برگرفته از سنتی متداول، در میان اقوام سامی[1] و بیانگر تلاش های فراوان پیامبر(ص) برای دعوت اهل کتاب به دین اسلام بوده است[2] که متأسفانه بخش وسیعی از مناظرات و گفتگوهای پیامبر(ص) با آنان مورد غفلت سیره نویسان واقع شده و در متون اسلامی نیز به طور مستقل بدان پرداخته نشده است.
مباهله از آن جهت که دلیلی بر فضیلت و برتری اهل بیت(ع) و عصمت و امامت بلافصل امام علی(ع) است، دارای اهمیت است.
مباهله از ریشه (بهل) به معنای رها ساختن، ترک گفتن، به خود واگذاشتن[3] و قید و بند چیزی را برداشتن و نیز لعنت کردن آمده است[4] که از زبانهای عبری و سریانی وارد زبان عربی شده است[5] و در اصطلاح به عملی گفته میشود که دو یا چند نفر که در مسأله مهم دینی با یکدیگر اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و با اصرار و تضرع به درگاه خداوند، از او بخواهند آن را که بر باطل است، رسوا و مجازات کند. تفاوت میان مباهله و لعنت کردن آن است که مباهله از شدت و تأکید بیشتری برخوردار است.[6]
زمان و علت مباهله مسحیان نجران با پیامبر(ص)
برخی زمان آن را سال سوم هجری میدانند؛ زیرا به اتفاق اکثر مفسران شیعه[7] و سنی آیه 61 سوره آل عمران که برای دعوت به مباهله است، در این سال نازل شده است و برخی وقوع آن را در سال نهم هجری (عامالوفود) دانستهاند که پیامبر(ص) عازم مدینه شدند؛ اما قول اول صحیحتر به نظر میرسد.[8]
از محتوای آیات 24 19 آل عمران میتوان دریافت که پیامبر(ص) برای تفهیم اینکه همه انبیاء در یک مسیر واحد بودهاند و دین حق یکی است[9] و اختلاف در ظاهر شرایع به دلیل تناسب آن با مراحل تکامل اندیشه بشری است و عیسی(ع) نیز بنده و فرستاده خداست، تلاشهای فراوانی کرد و موفق شد، عدهای از آنان را به اسلام فرا خواند؛ اما عدهای دیگر به مجادله و محاجه با پیامبر(ص) پرداختند و چون سخنان منطقی پیامبر(ص) در آنان اثر نکرد، به دستور خدا آنان را به مباهله فرا خواند.
مسیحیان نجران
(نجران) سومین شهر یمن در منطقه مرزی حجاز و یمن میباشد، که 73 دهکده داشت و تنها منطقه مسیحینشین و مرکز صنعت نساجی در حجاز بود و چون نخستین ساکن آن "نجران بن زید" نام داشت، نجران نامیده شد.[10] ساکنان این سرزمین را باقی مانده (اصحاب اخدود) دانستهاند.[11]
هیأت نمایندگان مسیحیان
هفتاد تن[12] از صاحبنظران و نخبگان مسیحی که سه تن از آنان رهبران مذهبی مسیحیت و در رأس هیأت بودند، وارد مدینه شدند؛[13]
1 "ابو حارثة ابن علقمه" اسقف اعظم و نماینده رسمی کلیساهای روم و حجاز.
2 "عبدالمسیح" ملقب به عاقب که در عقل و درایت شهرت داشت.
3 "ایهم" که به او سید میگفتند.
ماجرای مباهله
در سال سوم یا نهم هجری (عامالوفود) پیامبر(ص) نامهای برای دعوت مسیحیان نجران به دین اسلام فرستاد.
بزرگان مسیحی نجران، پس از مذاکرات طولانی به نتیجه مشخص نرسیده و تصمیم گرفتند، پس از دیدار پیامبر(ص) راه حل مناسبی بیابند.[14]
آنان با لباسهای فاخر ابریشمی و انگشتر طلا به دست بر پیامبر(ص) در مسجد وارد شدند. پیامبر(ص) با آنان سخن نگفت. آنان در جستجوی علت این رفتار، نزد علی(ع) راهنمایی شدند. حضرت فرمود: (با همان لباسهای سفر، نزد پیامبر(ص) روید). آنان چنین کردند و هنگام ملاقات با پیامبر(ص)، ایشان فرمود: (به خدا سوگند! بار نخست شیطان همراهتان بود).[15]
هنگام گفتگو با پیامبر(ص)، آنان ابتدا درباره ماهیت عیسی(ع) سؤال کردند. پیامبر(ص) از ایشان به عنوان بنده و پیامبر(ص) خدا یاد کرد.[16]
آنان شگفت زده پرسیدند چگونه ممکن است در حالی که همه آدمیان پدری دارند و عیسی(ع) بدون پدر به دنیا آمده است؟
پیامبر(ص) فرمود: (آدم از خاک و بدون پدر آفریده شد، آفرینش عیسی(ع) نیز همانند آفرینش آدم، بدون پدر و از نفخه روحالقدس میباشد).[17]
مسیحیان که قائل به ربوبیت حضرت عیسی(ع) بودند و او را فرزند خدا میدانستند، از پاسخ به این استدلال درمانده و به انکار شدید آن پرداختند. تا آنجا که پیامبر(ص) از رفتار آنان به ستوه آمد.[18] سپس به فرمان خداوند آنان به مباهله دعوت شدند: (هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.)[19]
فردای آن روز 24 یا 25 ذیالحجه[20] دو طرف در بیابانی اطراف مدینه گرد آمدند.[21]
پیامبر(ص) همراه امام علی(ع) که حسنین(ع) پیش روی آنها و فاطمه(س) پشت سر حضرت بود، همگی در جایگاه خویش و در زیر یک چادر قرار گرفتند.[22] پیامبر(ص) فرمود: (بارالها! اینان اهل بیت من هستند.)[23]
مسیحیان نجران نیز که برخی فرزندان خود را همراه آورده بودند و در مقابل آنان استقرار یافتند. بزرگان مسیحی چون عزیزترین اشخاص پیامبر(ص) را همراه او دیدند[24]، به قوم خویش گفتند: (ما صورتهایی را میبینیم که اگر از خدا درخواست از جا برکندن کوهها را کنند، چنین خواهد شد.[25] هرگز با آنان مباهله نکنید که به خدا سوگند او همانند پیامبران به مباهله نشسته است[26] که اگر چنین کنید هلاک خواهید شد و تا قیامت، مسیحیای بر روی زمین باقی نخواهد ماند.)[27]
از اینرو از مباهله امتناع کرده، عدهای اسلام آوردند و عدهای به دادن جزیه راضی شدند. برخی این تصمیم را ناشی از ظهور نشانههای عذاب دانستهاند.[28]
پیامبر(ص) پس از پشیمانی آنان از مباهله فرمود: (به خدا سوگند اگر مباهله میکردم، تمام این بیابان پر از آتش میشد و در دم هلاک میشدید.)[29]
مسیحیان موظف شدند، به عنوان جزیه سالیانه دو هزار دست لباس به مسلمانان بدهند.[30]
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. پذیرفتن مباهله توسط مسیحیان نشانی از وجود این سنت در میان آنان بوده است.
[2]. آل عمران، 2520.
[3]. ابی الحسین احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقاییس اللغه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 2001م، ج1، ص141.
[4]. زمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمر؛ اساس البلاغه، دمشق، دارالشعب، 1960، ص71.
[5]. ماسینیون، لویی؛ مباهله در مدینه، تهران، رسالت، 1378، ص.67
[6]. ابو هلال عسکری، حسن بن عبدالله؛ معجم الفروق اللغویه، قم، جامعه مدرسین، 1412.
[7]. طباطبایی، سید محمد حسین؛ تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر همدانی، قم، دارالعلم، بیتا، ج5 ، ص229.
[8]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371، چاپ ششم، ج1، ص449.
[9]. طباطبایی، سید محمدحسین، پیشین، آل عمران، 19.
[10]. حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1979م.، ج5، ص266.
[11]. همان، ص267.
[12]. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1363، ج2، ص447.
[13]. ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل؛ البدایة و النهایة، بیروت، دارالکتب، 1418، ج5، ص64.
[14]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار احیا التراث العربی، 1983م، ج21، صص318 228.
[15]. ابن کثیر، پیشین، ج5، ص65.
[16]. طبری، ابو علی فضل ابن حسن؛ مجمع البیان، تهران، اعلمی، 1415، ج2، ص309.
[17]. آل عمران، 59.
[18]. طبری، محمد ابن جریر؛ جامع البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، دارالفکر، 1415، ج3، ص405.
[19]. آل عمران، 61.
[20]. ابن شهرآشوب، ابو عبدالله محمد؛ مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1412، ج3، ص421.
[21]. میبدی، رشیدالدین؛ کشف الاسرار، تهران، امیرکبیر، 1361، ج2، صص151 147.
[22]. مفید، محمد ابن محمد بن نعمان؛ الارشاد، قم، دارالمفید، 1414، ص115.
[23]. ابن حنبل، احمد؛ المسند، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1415، ج1، ص302.
[24]. همان، ص115.
[25]. الفخر الرازی، تفسیر الفخر الرازی، بیروت، دارالفکر، 1985م.، چاپ سوم، ج8 ، ص89.
[26]. ابن شهرآشوب، ابو عبدالله محمد؛ مناقب آل ابی طالب، بیروت، دارالاضواء، 1412، ج3، ص420 و نیز یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، 1415، ج2، صص8382.
[27]. الفخر الرازی، پیشین، ج8 ، ص89.
[28]. مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ص323.
[29]. زمخشری، پیشین، ص369.
[30]. ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، بیجا، انتشارات کتابفروشی اسلامی، بیتا، ص46.
- [سایر] مباهله یعنی چه؟چه ویژگیهائی دارد؟چرا پیامبر(ص)با مسیحیان نجران مباهله نمود؟آیا قبل ویا بعداز پیامبر(ص)مباهله کردن سابقه داشته؟
- [سایر] داستان کامل مباهله نجران که بین پیامبر-صلی الله علیه وآله- و مسیحیان صورت گرفت چگونه بوده است؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم (ص) در صلحنامه با اهل نجران عادلانه رفتار نکرده است؟
- [سایر] مباهله پیامبر صلّی الله علیه و آله در چه روزی است؟
- [سایر] اگر حضرت علی ع جانشین پیامبر ص میشد، وضعیت امت اسلام پس از پیامبر (ص) چگونه رقم می خورد؟
- [سایر] قبل از بعثت پیامبر (ص) خطبه عقد وصلت پیامبر(ص) کیفیتش چگونه بوده است و چه کسی قرائت کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا مقام پیامبر(ص) بالات از حضرت ابراهیم (ع) است؟ به چه دلایلی پیامبر(ص) مقام امامت هم داشت؟
- [سایر] عقیده شیعه در مسئله خلافت و جانشینی بعد از پیامبر(ص) چیست، آیا آنان علی(ع) را خلیفه بلافصل پیامبر(ص) میدانند و خلفای دیگر را که صحابه پیامبر(ص) بودند قبول ندارند؟
- [سایر] احکام اختصاصی پیامبر(ص) چیست؟
- [سایر] احادیث زیادی پیرامون محبت پیامبر (ص) نسبت به امام حسن و حسین (ع) بیان شده که بیانگر علاقه وافر پیامبر (ص) به ایشان است اما حدیثی شبیه به این در مورد محبت پیامبر(ص) به حضرت زینب (س) نشنیده ام چرا؟ آیا حضرت زینب (س) بعد از وفات حضرت پیامبر (ص) به دنیا آمده است؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مسجد فضیلت دارد. درجات فضایل آن به تفاوت مسجدهاست. بهترین مسجد روی زمین , مسجد دور کعبه یعنی مسجد حرام است، پس از آن, مسجد پیامبر(ص) در مدینه و بعد از آن, مسجد کوفه و مسجد اقصی که هر دو در یک حدّند و پس از آنها مسجد جامع هر شهر و بعد از آن , مسجد محل و سپس مسجد بازار . حرم انبیا و اوصیای معصوم (ع) فضیلت و استحباب دارد و نسبت به برخی مساجد , مانند مس جد محل و مسجد بازار, افضل است.
- [آیت الله اردبیلی] از انگشتر یا گردنبندی که روی آنها اسم خدا نقش بسته است، نباید در حال جنابت، حیض یا نفاس استفاده کرد و بنابر احتیاط واجب بدون وضو نیز نباید از آن استفاده نمود و بنابر احتیاط واجب اسماء و صفات مخصوص خداوند نیز همین حکم را دارند. همچنین بنابر احتیاط واجب نباید از انگشتر یا گردنبندی که روی آنها اسم پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و یا یکی دیگر از معصومین علیهمالسلام وجود دارد، در حال جنابت، حیض یا نفاس استفاده کرد، ولی اگر به گونهای باشد که بدن با اسم آنان تماس پیدا نکند اشکال ندارد.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا نبوت است و یا معترف به آن نیست و یا برای خدا شریک قرار می دهد و همچنین غلاه (یعنی آنهائی که یکی از ائمه (ع) را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی آنهائی که با ائمه اطهار (ع) دشمنی می نمایند) نجسند و اما اهل کتاب (یعنی یهود و نصاری و مجوس) که پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه (ص) را قبول ندارند؛ نیز بنا بر مشهور نجس می باشند و این قول موافق احتیاط است و لکن بنا بر اظهر این طوایف پاکند و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود؛ چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است نجس می باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] روزه تمام روزهای سال؛ غیر از روزهای حرام و مکروه که گفته شد؛ مستحب است و برای بعضی از روزها بیشتر سفارش شده است که از آن جمله است: 1 - پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر هر ماه و چهارشنبه اولی که بعد از روز دهم ماه است و اگر کسی آنها را به جا نیاورد؛ مستحب است قضا نماید و چنانچه اصلا نتواند روزه بگیرد؛ مستحب است برای هر روز یک مد طعام یا 6/12 نخود نقره سکه دار به فقیر دهد. 2 - سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه. 3 - تمام ماه رجب و شعبان و بعضی از این دو ماه اگرچه یک روز باشد. 4 - روز عید نوروز. 5 - روز چهارم تا نهم شوال. 6 - روز بیست و پنجم و بیست و نهم ذی قعده. 7 - روز اول تا روز نهم ذی حجه (روز عرفه)؛ ولی اگر به واسطه ضعف روزه نتواند دعاهای روز عرفه را بخواند روزه آن روز مکروه است. 8 - روز عید سعید غدیر (18 ذی حجه). 9 - روز مباهله (24 ذی حجه). 10 - روز اول و سوم و هفتم محرم. 11 - روز میلاد مسعود پیغمبر اکرم (ص) (17 ربیع الاول). 12 - روز پانزدهم جمادی الاولی و نیز مستحب است روز مبعث حضرت رسول اکرم (ص) (27 رجب) را روزه بگیرد و اگر کسی روزه مستحبی بگیرد واجب نیست آن را به آخر برساند؛ بلکه اگر برادر مؤمنش او را به غذا دعوت کند مستحب است دعوت او را قبول کند و در بین روز اگرچه بعد از ظهر باشد افطار نماید. مواردی که مستحب است انسان از کارهائی که روزه را باطل می کند خودداری نماید
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در شرع مقدس اسلام غسلهائی مستحب است و از آن جمله است: 1 - غسل جمعه: و وقت آن بعد از اذان صبح است و بهتر است نزدیک ظهر به جا آورده شود و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر است که بدون نیت اداء و قضاء تا غروب به جا آورد. و اگر در روز جمعه غسل نکند مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضای آن را به جا آورد. و کسی که می داند در روز جمعه آب پیدا نخواهد کرد می تواند روز پنجشنبه غسل را رجاء انجام دهد. و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید: اشهد ان لا اله الا اللّه وحده لا شریک له و ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المتطهرین. 2 - غسل شب اول و هفدهم و اول شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم و غسل در شب بیست و چهارم ماه رمضان. 3 - غسل روز عید فطر و عید قربان و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر و بعد از ظهر تا غروب به قصد رجاء بیاورند و بهتر است آن را پیش از نماز عید به جا آورند. 4 - غسل شب عید فطر و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اول شب به جا آورده شود. 5 - غسل روز هشتم و نهم ذیحجه و در روز نهم بهتر است آن را نزدیک ظهر به جا آورد. 6 - غسل کسی که در موقع گرفتن خورشید و ماه نماز آیات را عمدا نخوانده در صورتی که تمام ماه و خورشید گرفته باشد. 7 - غسل کسی که جائی از بدنش را به بدن میتی که غسل داده اند رسانده باشد. 8 - غسل احرام. 9 - غسل دخول حرم. 10 - غسل دخول مکه. 11 - غسل زیارت خانه کعبه. 12 - غسل دخول کعبه. 13 - غسل برای نحر و یا ذبح و حلق. 14 - غسل داخل شدن مدینه منوره. 15 - غسل داخل شدن حرم پیغمبر (ص). 16 - غسل وداع قبر مطهر پیغمبر (ص). 17 - غسل برای مباهله با خصم. 18 - غسل دادن بچه ای که تازه به دنیا آمده. 19 - غسل برای استخاره. 20 - غسل برای استسقاء. 21 - غسل شب نیمه شعبان. 22 - غسل در وقت احتراق قرص آفتاب در کسوف. 23 - غسل توبه.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] معاملات حرام شش است: اول خرید و فروش عین نجس مثل مشروبات مسکر و سگ غیر شکاری و مردار و خوک و در غیر اینها در صورتی که بشود از آن استفاده حلال نمود مثلا غائط را کود نمایند و خون انسان که آن را به دیگری تزریق می کنند خرید و فروش جایز است. دوم خرید و فروش مال غصبی. سوم خرید و فروش چیزی که نزد مردم مال نیست مثل بعض حشرات. چهارم معامله چیزی که منافع معمولی آن فقط کار حرام باشد؛ مانند اسباب قمار. پنجم معامله ای که در آن ربا باشد. ششم فروش جنسی که با چیز دیگر مخلوط است؛ در صورتی که آن چیز معلوم نباشد و فروشنده هم به خریدار نگوید؛ مثل فروختن روغنی که آن را با پیه مخلوط کرده است و این عمل را غش می گویند. پیغمبر اکرم (ص) فرمود: از ما نیست کسی که در معامله با مسلمانان غش کند یا به آنان ضرر بزند یا تقلب و حیله نماید و هرکه با برادر مسلمان خود غش کند؛ خداوند برکت روزی او را می برد و راه معاش او را می بندد و او را به خودش واگذار می کند.
- [آیت الله خوئی] در شرع مقدس اسلام غسلهایی مستحب است و از آن جمله است: 1- غسل جمعه: و وقت آن بعد از اذان صبح است و بهتر آن است که نزدیک ظهر بهجا آورده شود، و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر آن است که بدون نیت ادا و قضا تا غروب بهجا آورد. و اگر در روز جمعه غسل نکند مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضای آن را بهجا آورد. و کسی که میداند در روز جمعه آب پیدا نخواهد کرد، میتواند روز پنجشنبه غسل را رجاءً انجام دهد، و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید:" اشْهَدُ انْ لا الهَ الَا اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیْکَ لَهُ وَ انَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُهُ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی مِنَ التَوَّابِیْنَ وَ اجْعَلْنِیْ مِنَ الْمُتَطَهِّرِیْنَ". 2- غسل شب اول و هفدهم و اول شب نوزدهم و بیست و سوم و غسل در شب بیست و چهارم ماه رمضان. 3- غسل روز عید فطر و عید قربان و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر و بعد از ظهر تا غروب بقصد رجاء بیاورند، و بهتر آن است که آن را پیش از نماز عید بهجا آورد. 4- غسل شب عید فطر و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر آن است که در اول شب بهجا آورده شود. 5- غسل روز هشتم و نهم ذیالحجه و در روز نهم بهتر آن است که آن را نزدیک ظهر بهجا آورد. 6- غسل کسی که در موقع گرفتن خورشید و ماه نماز آیات را عمداً نخوانده، در صورتی که تمام ماه و خورشید گرفته باشد. 7- غسل کسی که جایی از بدنش را به بدن میتی که غسل دادهاند رسانده باشد. 8- غسل احرام. 9- غسل دخول حرم. 10- غسل دخول مکه. 11- غسل زیارت خانه کعبه. 12- غسل دخول کعبه. 13- غسل برای نحرو ذبح و حلق. 14- غسل داخل شدن مدینه منوره. 15- غسل داخل شدن حرم پیغمبر (ص). 16- غسل وداع قبر مطهر پیغمبر صلی الله علیه و آله. 17- غسل برای مباهله با خصم. 18- غسل دادن بچهای که تازه به دنیا آمده. 19- غسل برای استخاره. 20- غسل برای استسقاء. 21- غسل در وقت احتراق قرص آفتاب در کسوف.
- [آیت الله وحید خراسانی] قبل از ورود در احکام نماز اشاره به دو نکته لازم است اول اهمیت نماز در قران مجید نزدیک به صد مورد از نماز گفتگو شده و اشاره به دو مورد ان کافیست بعد از ان که خداوند متعال حضرت ابراهیم علیه السلام را به مقام نبوت و رسالت و خلت اختیار نمود و به کلمات ازمایش و مبتلا کرد و ان حضرت کلمات را اتمام نمود به مقام امامت نایل شد و ان قدر عظمت مقام امامت بعد از ان همه مقامات در نظرش جلوه کرد که قال و من ذریتی گفت و از برای فرزندان من هم جواب شنید لا ینال عهدی الظالمین پیمان من به ظالمین نمی رسد و در عظمت نماز همین اندازه بس که ان کس که خداوند متعال برای او مقام امامت را خواست و او برای ذریه اش مسالت کرد بعد از طی تمام مقامات در جوار خانه خدا از خداوند متعال خواست رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی پروردگارا مرا اقامه کننده نماز قرار بده و ذریه مرا و همچنین بعد از ان که ذریه خود را در نزد بیت مسکن داد گفت ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلوه پروردگار ما هر اینه من از ذریه خودم مسکن دادم به بیابان بدون زرع نزد خانه محترم تو پروردگارا برای این که اقامه نماز بنمایند در قران مجید یک سوره به نام مومنون است و در ان مومنان به خصوصیاتی معرفی شده اند و اول خصوصیتی که به ان ابتدا شده این است که الذین هم فی صلاتهم خاشعون انان که همانا در نمازشان خاشعند و اخر خصوصیتی هم که به ان ختم می شود و الذین هم علی صلواتهم یحافظون و ان چنان کسانی که همانها بر نمازهایشان محافظت دارند پس افتتاح ایمان و ختم ایمان به نماز است و ثمره ان هم این ایه است اولیک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون و از سنت همین اندازه بس است که از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند بعد از معرفت خدا چیزی را افضل از این صلوات پنجگانه نمی دانم و عدم علم از ان حضرت علم به عدم است و این روایت بیان کلام خداست و خداوند متعال هم در قران مجید می فرماید ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه بعد از ایمان به غیب اقامه نماز ذکر شده است و در عظمت نماز همین اندازه کفایت می کند که جامع تر از نماز بین عبادات عبادتی یافت نمی شود زیرا این عبادتی است مشتمل بر عبادت فعلی و بر عبادت قولی و عبادت فعلی ان شامل افعال عبادی از رکوع و سجود و قیام و قعود است و عبادت قولی ان شامل قرایت و ذکر و جامع جمیع معارف الهیه از تسبیح و تکبیر و تحمید و تهلیل که ارکان اربعه معارف حضرت حق سبحانه و تعالی است و مشتمل است بر تمام عبادات ملایکه مقربین که عده ای از انها عبادتشان در قیام است و عده ای در قعود و جمعی در رکوع و جمعی در سجود و عناوینی که برای نماز در روایات وارد شده زیاد است که از ان جمله است راس الدین و اخر وصایا الانبیاء و احب الاعمال و خیر الاعمال و قوام الاسلام و استقبال الرحمن منهاج الانبیاء و به یبلغ العبد الی الدرجه العلیا