قرآن مجید با صراحت به پیامبر(ص) دستور میدهد، در مقابل کسانی که با استدلال و مذاکره قانع و تابع نمیشوند راه مباهله را پیش گیرد.[1] مباهله چیست؟ در اصل به معنی رها کردن از قید و بند و در دعا به معنی تضرع و واگذاری کار، به خداست و از نظر مفهوم متداول در آیه فوق به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است، افرادی که درباره مسأله مهم مذهبی گفت و گو دارند در یک جا جمع میشوند و به درگاه خداوند تضرع میکنند و از او میخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند.[2] زمان و مکان مباهلهی نجران مشهور میان دانشمندان این است که روز حضور برای مباهله، بیست و پنجم ذی الحجة سال دهم هجرت، و به اتفاق همه مسلمین، مکان مباهله اطراف (مدینه) و در دامنه صحرا بوده است.[3] آغاز جریان مباهله: بخش با صفای (نجران) که در مرز حجاز و یمن قرار گرفته، در آغاز طلوع اسلام تنها منطقه مسیحی نشین در حجاز (عربستان) بود، پیامبر(ص) به موازات مکاتبه با سران دولتهای جهان و مراکز مذهبی نامهای به اُسقف نجران (ابو حارثه) نوشت که در آن آمده است: (بنام خدای ابراهیم و اسحق و یعقوب، از محمد، پیامبر و رسول خدا، به اسقف نجران، شما را دعوت میکنم که از ولایت و پرستش بندگان، خارج شده و در ولایت و پرستش خداوند وارد شوید وگرنه باید به حکومت اسلامی جزیه (مالیات) بپردازید و در غیر این صورت به شما اعلام خطر میشود). نمایندگان پیامبر، وارد نجران شدند، اسقف برای تصمیمگیری شورا تشکیل داد، (شرجیل) که به عقل و درایت و کاردانی معروف بود گفت: از پیشوایان مذهبی شنیدهایم که نبوت، روزی از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل منتقل میشود و بعید نیست محمّد که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد. تصمیم بر این شد که شصت نفر از علمای آنها با پیامبر(ص) از نزدیک گفت و گو کنند. هیئت نمایندگی در حالی که لباسهای تجملی ابریشمی بر تن و انگشترهای طلا بر دست و صلیب بر گردن داشتند، به مدینه آمده و وارد مسجد شدند و بر پیامبر سلام کردند؛ ولی وضع زننده و نامناسب آنها پیامبر را سخت ناراحت کرد، آنها برای فهمیدن علتِ ناراحتی پیامبر به عثمان و عبدالرحمان که سابقه آشنایی با دو طرف را داشتند، مراجعه کردند، آن دو گفتند: که حلّ گره به دست علی بن ابی طالب(ع) است، و علی(ع) فرمود با وضع ساده به حضور حضرت بیایید تا مورد تکریم واقع شوید، آنان چنین کردند، پیامبر هم سلام آنان را پاسخ داد و هدایای آنها را قبول فرمود.[4] مذاکره نمایندگان نجران با پیامبر(ص): پیامبر(ص) فرمود: شما را به آیین توحید و یکتاپرستی دعوت میکنم. نمایندگان گفتند: اگر منظور از اسلام، ایمان به خدای جهان است ما هم ایمان داریم. پیامبر فرمود: اسلام، نشانههایی دارد که برخی اعمال شما نشان میدهد که به اسلام واقعی نگرویدهاید؛ مثلا صلیب میپرستید، گوشت خوک میخورید و برای خدا فرزند قایل هستید. نمایندگان گفتند: او (عیسی(ع)) فرزند خداست چون بدون پدر به دنیا آمده؛ پیامبر فرمود: وضع حضرت عیسی(ع) نظیر حضرت آدم(ع) است. اگر نداشتن پدر دلیل بر فرزند بودن خداوند است، پس حضرت آدم(ع) سزاوارتر است که فرزند خدا باشد. چون نه پدر داشت نه مادر. نمایندگان گفتند: حرفهای شما ما را قانع نمیکند، راهش این است که در وقت مُعینی مباهله کنیم و بر دروغگو نفرین فرستیم و از خدا هلاک او را بخواهیم (از بعضی کتب معلوم میشود که موضوع مباهله را خود پیامبر پیشنهاد کرد و این آیه شریفه نازل شد: فَمَن حاجَّکَ مِنْ بَعدِ ما جائکَ مِنَ الْعِلم فَقُل تَعالُوا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَکُم وَ نِسائَنا وَ نِسائَکُم وَ انْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُم ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الکاذبین[5] (هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به ستیز برخیزند به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خود را دعوت میکنیم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت میکنیم و شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم. قرار شد فردای آن روز برای مباهله آماده شوند، سران نمایندگان نجران پیش از آن که با پیامبر روبرو شوند به یکدیگر میگفتند: هرگاه دیدید که محمّد افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد معلوم میشود در ادعای خود صادق نبوده؛ ولی اگر با فرزندان و جگر گوشههای خود آمد، پیداست که او پیامبر و راستگو است و به قدری به خود ایمان دارد و احساس امنیت میکند که عزیزان خود را آورده است، هنوز در این گفت و گو بودند که ناگهان چهره نورانی پیامبر(ص) ظاهر شد که دست امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را گرفته و علی(ع) پیش رو و حضرت زهرا(س) پشت سر آن جناب حرکت میکردند. نمایندگان همگی با حالت بهت زده به یکدیگر نگاه می کردند و انگشت تعجب به دندان گرفتند که این مرد به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد وگرنه عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی قرار نمیداد.[6] انصراف نمایندگان نجران از مباهله: نمایندگان با دیدن وضع یاد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصویب کردند که وارد مباهله نشوند و حاضر شدند هر سال مبلغی به عنوان جزیه (مالیات سالانه) بپردازند و در مقابل، حکومت اسلامی از جان و مال آنها دفاع کند. پیامبر(ص) هم راضی شدند و فرمودند: عذاب، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد میشدند صورت انسانی خود را از دست داده و از آتشی که در بیابان برافروخته میشد، میسوختند و دامنه عذاب به سرزمین نجران هم کشیده میشد. اُسقف نجران میگفت: با محمّد(ص) چهرههایی را میبینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای برکند، فوراً کنده میشود; با این چهرههای نورانی وافراد با فضیلت مباهله صحیح نیست. صلح نامه به نام خداوند بخشنده مهربان، این نامهای است از محمّد رسول خدا به ملت نجران و حومه آن، حکم و داوری محمّد درباره تمام املاک و ثروت ملت نجران این شد که اهالی نجران هرسال دو هزار لباس که قیمت هر یک از چهل درهم تجاوز نکند به حکومت اسلامی بپردازند... و جان و مال و سرزمین و معابد ملت نجران در امان خدا و رسول اوست، مشروط بر اینکه از همین حالا از هر نوع ربا خواری خودداری کنند.[7] بزرگترین فضیلت برای اهل بیت(ع): مفسران و محدثان شیعه و اهل سنت تصریح کردهاند که آیه مباهله (آل عمران: 61) در حق اهل بیت(ع) نازل شده است و پیامبر(ص) تنها فرزندانش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و دخترش فاطمه(س) و پسر عمویش (دامادش) علی(ع) را به میعادگاه برد و احادیثی فراوان نقل شده است که منظور از (ابنائنا) در آیه; حسن(ع) و حسین(ع) و منظور از (نسائنا) فاطمه(س) و منظور از (انفسنا) حضرت علی(ع) می باشد.[8] خلاصه: مباهله از نظر مفهوم متداول در آیه شریفه به معنای نفرین کردن دو طرف به یکدیگر است تا خداوند دروغگو را رسوا کند، دستور به مباهله در قرآن مجید صریحاً آمده است (آل عمران: 61) مباهله پیامبر(ص) با مسیحیهای نجران در دامنه صحرای مدینه در بیست و پنجم ذی الحجه سال دهم هجرت بود، وقتی استدلال پیامبر با نمایندگان نجران نتیجه نداد قرار شد مباهله کنند؛ اما قبل از شروع مجلس مباهله نمایندگان نجران منصرف شدند و مالیات را قبول کردند و صلح نامه امضاء شد. واقعه مباهله بزرگترین سند فضیلت برای علی(ع) و فاطمه(س) و فرزندانشان میباشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 فروغ ابدیّت، آیت اللّه جعفر سبحانی. 2 منشور جاوید، ج 7، آیت اللّه سبحانی. 3 تفسیر نمونه، زیر نظر آیه الله سبحانی، ج 4. پی نوشتها: [1] . آل عمران/ 61. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ بیست و چهارم، ج 2، ص 437. [3] . سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ پانزدهم، 1377، ج 2، ص 442. [4] . سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام ، چاپ اول، 1375، ج 7، ص 96. [5] . آل عمران/ 61. [6] . تفسیر نمونه، همان، ص 440. [7] . همان مدرک، منشور جاوید، ص 98. [8] . فخر رازی، تفسیر کبیر، ج 8، ص 85؛ و زمخشری، الکشاف، ادب الحوزه، ج 1، ص 369. منبع: اندیشه قم
داستان کامل مباهله نجران که بین پیامبر-صلی الله علیه وآله- و مسیحیان صورت گرفت چگونه بوده است؟
قرآن مجید با صراحت به پیامبر(ص) دستور میدهد، در مقابل کسانی که با استدلال و مذاکره قانع و تابع نمیشوند راه مباهله را پیش گیرد.[1]
مباهله چیست؟
در اصل به معنی رها کردن از قید و بند و در دعا به معنی تضرع و واگذاری کار، به خداست و از نظر مفهوم متداول در آیه فوق به معنی نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است، افرادی که درباره مسأله مهم مذهبی گفت و گو دارند در یک جا جمع میشوند و به درگاه خداوند تضرع میکنند و از او میخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند.[2]
زمان و مکان مباهلهی نجران
مشهور میان دانشمندان این است که روز حضور برای مباهله، بیست و پنجم ذی الحجة سال دهم هجرت، و به اتفاق همه مسلمین، مکان مباهله اطراف (مدینه) و در دامنه صحرا بوده است.[3]
آغاز جریان مباهله: بخش با صفای (نجران) که در مرز حجاز و یمن قرار گرفته، در آغاز طلوع اسلام تنها منطقه مسیحی نشین در حجاز (عربستان) بود، پیامبر(ص) به موازات مکاتبه با سران دولتهای جهان و مراکز مذهبی نامهای به اُسقف نجران (ابو حارثه) نوشت که در آن آمده است: (بنام خدای ابراهیم و اسحق و یعقوب، از محمد، پیامبر و رسول خدا، به اسقف نجران، شما را دعوت میکنم که از ولایت و پرستش بندگان، خارج شده و در ولایت و پرستش خداوند وارد شوید وگرنه باید به حکومت اسلامی جزیه (مالیات) بپردازید و در غیر این صورت به شما اعلام خطر میشود). نمایندگان پیامبر، وارد نجران شدند، اسقف برای تصمیمگیری شورا تشکیل داد، (شرجیل) که به عقل و درایت و کاردانی معروف بود گفت: از پیشوایان مذهبی شنیدهایم که نبوت، روزی از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل منتقل میشود و بعید نیست محمّد که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد. تصمیم بر این شد که شصت نفر از علمای آنها با پیامبر(ص) از نزدیک گفت و گو کنند. هیئت نمایندگی در حالی که لباسهای تجملی ابریشمی بر تن و انگشترهای طلا بر دست و صلیب بر گردن داشتند، به مدینه آمده و وارد مسجد شدند و بر پیامبر سلام کردند؛ ولی وضع زننده و نامناسب آنها پیامبر را سخت ناراحت کرد، آنها برای فهمیدن علتِ ناراحتی پیامبر به عثمان و عبدالرحمان که سابقه آشنایی با دو طرف را داشتند، مراجعه کردند، آن دو گفتند: که حلّ گره به دست علی بن ابی طالب(ع) است، و علی(ع) فرمود با وضع ساده به حضور حضرت بیایید تا مورد تکریم واقع شوید، آنان چنین کردند، پیامبر هم سلام آنان را پاسخ داد و هدایای آنها را قبول فرمود.[4]
مذاکره نمایندگان نجران با پیامبر(ص): پیامبر(ص) فرمود: شما را به آیین توحید و یکتاپرستی دعوت میکنم. نمایندگان گفتند: اگر منظور از اسلام، ایمان به خدای جهان است ما هم ایمان داریم. پیامبر فرمود: اسلام، نشانههایی دارد که برخی اعمال شما نشان میدهد که به اسلام واقعی نگرویدهاید؛ مثلا صلیب میپرستید، گوشت خوک میخورید و برای خدا فرزند قایل هستید.
نمایندگان گفتند: او (عیسی(ع)) فرزند خداست چون بدون پدر به دنیا آمده؛ پیامبر فرمود: وضع حضرت عیسی(ع) نظیر حضرت آدم(ع) است. اگر نداشتن پدر دلیل بر فرزند بودن خداوند است، پس حضرت آدم(ع) سزاوارتر است که فرزند خدا باشد. چون نه پدر داشت نه مادر. نمایندگان گفتند: حرفهای شما ما را قانع نمیکند، راهش این است که در وقت مُعینی مباهله کنیم و بر دروغگو نفرین فرستیم و از خدا هلاک او را بخواهیم (از بعضی کتب معلوم میشود که موضوع مباهله را خود پیامبر پیشنهاد کرد و این آیه شریفه نازل شد: فَمَن حاجَّکَ مِنْ بَعدِ ما جائکَ مِنَ الْعِلم فَقُل تَعالُوا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَکُم وَ نِسائَنا وَ نِسائَکُم وَ انْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُم ثُمَّ نَبْتَهِل فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الکاذبین[5]
(هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده (باز) کسانی با تو به ستیز برخیزند به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت میکنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خود را دعوت میکنیم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت میکنیم و شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم.
قرار شد فردای آن روز برای مباهله آماده شوند، سران نمایندگان نجران پیش از آن که با پیامبر روبرو شوند به یکدیگر میگفتند: هرگاه دیدید که محمّد افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد معلوم میشود در ادعای خود صادق نبوده؛ ولی اگر با فرزندان و جگر گوشههای خود آمد، پیداست که او پیامبر و راستگو است و به قدری به خود ایمان دارد و احساس امنیت میکند که عزیزان خود را آورده است، هنوز در این گفت و گو بودند که ناگهان چهره نورانی پیامبر(ص) ظاهر شد که دست امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را گرفته و علی(ع) پیش رو و حضرت زهرا(س) پشت سر آن جناب حرکت میکردند. نمایندگان همگی با حالت بهت زده به یکدیگر نگاه می کردند و انگشت تعجب به دندان گرفتند که این مرد به دعوت و دعای خود اعتقاد راسخ دارد وگرنه عزیزان خود را در معرض بلای آسمانی قرار نمیداد.[6]
انصراف نمایندگان نجران از مباهله: نمایندگان با دیدن وضع یاد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصویب کردند که وارد مباهله نشوند و حاضر شدند هر سال مبلغی به عنوان جزیه (مالیات سالانه) بپردازند و در مقابل، حکومت اسلامی از جان و مال آنها دفاع کند. پیامبر(ص) هم راضی شدند و فرمودند: عذاب، سایه شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد میشدند صورت انسانی خود را از دست داده و از آتشی که در بیابان برافروخته میشد، میسوختند و دامنه عذاب به سرزمین نجران هم کشیده میشد. اُسقف نجران میگفت: با محمّد(ص) چهرههایی را میبینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای برکند، فوراً کنده میشود; با این چهرههای نورانی وافراد با فضیلت مباهله صحیح نیست.
صلح نامه
به نام خداوند بخشنده مهربان، این نامهای است از محمّد رسول خدا به ملت نجران و حومه آن، حکم و داوری محمّد درباره تمام املاک و ثروت ملت نجران این شد که اهالی نجران هرسال دو هزار لباس که قیمت هر یک از چهل درهم تجاوز نکند به حکومت اسلامی بپردازند... و جان و مال و سرزمین و معابد ملت نجران در امان خدا و رسول اوست، مشروط بر اینکه از همین حالا از هر نوع ربا خواری خودداری کنند.[7]
بزرگترین فضیلت برای اهل بیت(ع): مفسران و محدثان شیعه و اهل سنت تصریح کردهاند که آیه مباهله (آل عمران: 61) در حق اهل بیت(ع) نازل شده است و پیامبر(ص) تنها فرزندانش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و دخترش فاطمه(س) و پسر عمویش (دامادش) علی(ع) را به میعادگاه برد و احادیثی فراوان نقل شده است که منظور از (ابنائنا) در آیه; حسن(ع) و حسین(ع) و منظور از (نسائنا) فاطمه(س) و منظور از (انفسنا) حضرت علی(ع) می باشد.[8]
خلاصه: مباهله از نظر مفهوم متداول در آیه شریفه به معنای نفرین کردن دو طرف به یکدیگر است تا خداوند دروغگو را رسوا کند، دستور به مباهله در قرآن مجید صریحاً آمده است (آل عمران: 61) مباهله پیامبر(ص) با مسیحیهای نجران در دامنه صحرای مدینه در بیست و پنجم ذی الحجه سال دهم هجرت بود، وقتی استدلال پیامبر با نمایندگان نجران نتیجه نداد قرار شد مباهله کنند؛ اما قبل از شروع مجلس مباهله نمایندگان نجران منصرف شدند و مالیات را قبول کردند و صلح نامه امضاء شد.
واقعه مباهله بزرگترین سند فضیلت برای علی(ع) و فاطمه(س) و فرزندانشان میباشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 فروغ ابدیّت، آیت اللّه جعفر سبحانی.
2 منشور جاوید، ج 7، آیت اللّه سبحانی.
3 تفسیر نمونه، زیر نظر آیه الله سبحانی، ج 4.
پی نوشتها:
[1] . آل عمران/ 61.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ بیست و چهارم، ج 2، ص 437.
[3] . سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ پانزدهم، 1377، ج 2، ص 442.
[4] . سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام ، چاپ اول، 1375، ج 7، ص 96.
[5] . آل عمران/ 61.
[6] . تفسیر نمونه، همان، ص 440.
[7] . همان مدرک، منشور جاوید، ص 98.
[8] . فخر رازی، تفسیر کبیر، ج 8، ص 85؛ و زمخشری، الکشاف، ادب الحوزه، ج 1، ص 369.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] مباهله یعنی چه؟چه ویژگیهائی دارد؟چرا پیامبر(ص)با مسیحیان نجران مباهله نمود؟
- [سایر] مباهله یعنی چه؟چه ویژگیهائی دارد؟چرا پیامبر(ص)با مسیحیان نجران مباهله نمود؟آیا قبل ویا بعداز پیامبر(ص)مباهله کردن سابقه داشته؟
- [سایر] مباهله یعنی چه و جریان مباهله ی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) چگونه بوده است؟
- [سایر] مباهله پیامبر صلّی الله علیه و آله در چه روزی است؟
- [سایر] پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) قبل از نبوت چه آئینی داشت؟
- [سایر] مکه چگونه توسط پیامبر(صلی الله علیه وآله) فتح شد؟
- [سایر] چرا پیامبر(صلی الله علیه وآله) چندین همسر داشت؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] سیادت پیامبر(صلی الله علیه وآله) از چه کسی برای ایشان به وجود آمده و آیا امام علی(صلی الله علیه وآله) سیّد بوده اند؟
- [سایر] چگونه میتوان ثابت کرد پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) همزمان دارای مقام نبوت و امامت بودند؟
- [سایر] در مورد فرزندان پیامبر(صلی الله علیه وآله)، به جز حضرت فاطمه(علیها السلام)،توضیح دهید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر از شخص روزه دار سؤال کنند که آیا پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) چنین مطلبی را فرموده، و او عمداً بگوید: آری، در حالی که پیغمبر(صلی الله علیه وآله) نگفته باشد، یا بگوید: نه، درحالی که پیغمبر(صلی الله علیه وآله) گفته باشد، روزه اش اشکال دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله وحید خراسانی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم را مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه ان جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد مستحب است صلوات بفرستد
- [آیت الله فاضل لنکرانی] هروقت انسان اسم مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) مانند محمّد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب مثل مصطفی و ابوالقاسم را بگوید یا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی ادّعای نبوّت و پیامبری کند یا به پیغمبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم یا یکی از ائمّه معصومین علیهم السلام یا حضرت زهرا علیها السلام دشنام دهد، بر هر کس که بشنود واجب است او را بکشد مگر اینکه بر جان یا مال یا ناموس خود یا مسلمان دیگری بترسد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] صلوات بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) و آل او(علیهم السلام) بعد از نماز، یا در حال نماز و همچنین در سایر حالات از مستحبات مؤکد است و نیز مستحب است هر موقع نام مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) خواه محمد باشد یا احمد و همچنین لقب و کنیه آن جناب را مانند مصطفی و ابوالقاسم بشنود صلوات بفرستد، حتی اگر در نماز باشد، همچنین اگر خودش این نامهای مقدس را بر زبان جاری کند صلوات بفرستد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کافر یعنی کسی که خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریکی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یکی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) مستحب است صلوات را هم بنویسد و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می کند صلوات بفرستد.
- [آیت الله وحید خراسانی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم مستحب است صلوات را هم بنویسند و نیز بهتر است هر وقت ان حضرت را یاد می کنند صلوات بفرستند
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که به خدا و پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) ایمان دارند، ولی وسوسه هایی برای آنها پیدا می شود و به مطالعه و تحقیق می پردازند پاکند و این وسوسه ها ضرری ندارد.