منظور از افسانه غرانیق چیست؟
بهانه های توهین به پیامبر اسلام (1) فیلمی که در فضای مجازی به نام بی گناهی مسلمانان ( Innocence of Muslims ) پخش شد دلهای مسلمانان و انسانهای آزاده جهان را به درد آورد . در این فیلم که قسمت هایی از آن در سایت یوتیوب قرار داده شد نسبت های شرم آور و ناجوانمردانه ای به پیامبر اسلام داده شد . به راستی ریشه این تهمت ها و دروغ ها نسبت به ساحت مقدس پیامبر اسلام کجاست ؟ چه شد که چنین موجی علیه اسلام و پیامبر عظیم الشأن به وجود آمد ؟ چه کسانی بهانه توهین به پیامبر اسلام را فراهم کردند؟ با کاوشی دقیق در منابع تاریخی می توان سرنخ این توهین ها را به راحتی به دست آورد . توهین اول : سلمان رشدی نویسنده آیات شیطانی اولین توهینی که در سطح جهانی علیه پیامبر اسلام مطرح شد ، توسط مسلمان زاده ای هندی به نام سلمان رشدی بود. وی کتابی تحت عنوان آیات شیطانی نوشت و جنجال بزرگی در سطح بین المللی به وجود آورد. (تصویر سلمان رشدی نویسنده مرتد) در این کتاب نسبت به ساحت مقدس پیامبر اسلام و همسران آن حضرت توهین های بسیاری شده است . بخش مهمی از این داستان که برای مسلمانان توهین‌آمیز تلقی گردیده‌است شامل بازگویی دگرگون شدهٔ زندگی محمد (در رمان با نام (ماهوند) یا (پیامبر)) در شهر مکه (در رمان با نام (جاهلیه)) می باشد. در میان این حکایت، بخش آیات شیطانی روایت می‌شود که در آن پیامبر ابتدا خبر از وحی آیاتی در پشتیبانی از بت‌های شرک‌آلود دیرینه می‌دهد ولی بعد آن را لغزشی برخاسته از القائات شیطانی عنوان می‌دارد. آری ، مهم ترین بخش توهین آمیز این کتاب مربوط به افسانه ای است که در کتب اهل سنت روایت شده است . سلمان رشدی نام کتاب خود را از همین قسمت اخذ کرده و برخی آیات کتاب الهی را شیطانی خوانده است. این افسانه در کتب اهل سنت به داستان غرانیق معروف گشته است که مختصری از آن را بیان می کنیم. خلاصة افسانه از این قرار است که رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) علاقه‌مند بود تا به نحوی، مشرکان را جذب کند. او آرزو می‌کرد که خداوند آیاتی نازل کند تا مناسبات او را با قومش بهبود بخشد. در این هنگام آیات سوره ‹النجم› نازل شد تا رسید به این آیات (أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّی * وَمَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری)؛ ‹آیا لات و عُزّا را دیده‌اید و مَنات آن بت سومی دیگر را؟› (نجم: 19 و 20) در این وقت شیطان دو آیه بر زبان رسول‌الله جاری کرد، ‹تلک غرانیق العلی و ان شفاعتهن لترضی›؛ ‹آنان پرستوهای اوج گیرنده‌اند و شفاعت آنان مایه خشنودی یا امید است›. این تمجید از بت‌ها، سبب خشنودی مشرکان شد. در همان لحظه، رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) به آیة سجده رسید و مسلمان و کافر همه به سجده افتادند. شب هنگام که جبرئیل برای عرض آیات، نزد آن حضرت آمد. این جملات را رد کرد و گفت: تو برای مردم چیزی خواندهای که او نازل نکرده است؟! سلمان رشدی بر این پایه کتاب خود را آیات شیطانی نام نهاد و به این بهانه به تمسخر وحی و جبرئیل و شخصیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) پرداخت . متاسفانه این روایت در کتب اهل سنت یافت می شود و برخی ازبزرگان این مذهب بر آن مهر صحت زدند و اینچنین بهانه تمسخر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را فراهم نمودند. بزرگان اهل سنت و وهابیت که افسانه غرانیق را صحیح می دانند: 1- ابن تیمیه وی می نویسد : وتنازعوا هل یجوز أن یسبق علی لسانه ما یستدرکه الله تعالی ویبینه له بحیث لا یقره علی الخطأ کما نقل أنه ألقی علی لسانه صلی الله علیه وسلم تلک الغرانیق العلی وإن شفاعتهن لترتجی ثم إن الله تعالی نسخ ما ألقاه الشیطان وأحکم آیاته فمنهم من لم یجوز ذلک ومنهم من جوزه إذ لا محذور فیه فإن الله تعالی (یَنْسَخُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ * لِیَجْعَلَ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ ) .منهاج السنة ، ج1 ، ص471 ترجمه :و علما اختلاف کردند آیا جایز است که بر زبان پیامبر چیزی جاری شود که خدا آن را بر او نازل نکرده باشد و به گونه ای بیان شود که او احتمال خطا ندهد همانگونه که نقل شده است که شیطان بر او القا کرده است و خدای متعال آیه خود را مستقر ساخته است پس عده ای از علما کسانی هستند که اجازه نمی دهند و عده ای اجازه می دهند زیرا از اجازه آن مشکلی پیش نمی آید چون خدای متعال می فرماید : (یَنْسَخُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ * لِیَجْعَلَ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ ) ناصرالدین البانی درباره نظر ابن تیمیه می نویسد : وبعد کتابة ما تقدم رأیت شیخ الإسلام ابن تیمیة یمیل إلی تثبیت القصة بالقدر المذکور وأن قوله : " تلک الغرانیق العلی . . . " لم یلفظ به الرسول صلی الله علیه و سلم وإنما ألقاه الشیطان فی أسماعهم . ترجمه : بعد از نوشتن آنچه که گذشت دیدم که ابن تیمیه ثابت کردن این قصه میل دارد با این تفاوت که پیامبر (صلی الله علیه و آله ) عبارت (تلک الغرانیق العلی...) را به زبان نیاورد . بلکه شیطان آن را به مردم تلقین کرد. نصب المجانیق لنسف قصة الغرانیق ص 63 2- جلال الدین سیوطی وی در تفسیر درالمنثور می نویسد:وأخرج البزار والطبرانی وابن مردویه والضیاء فی المختارة بسند رجاله ثقات من طریق سعید بن جبیر عن ابن عباس قال إن رسول الله صلی الله علیه وسلم قرأ أفرأیتم اللات والعزی ومنات الثالثة الأخری تلک الغرانیق العلی وان شفاعتهن لترتجی ففرح المشرکون بذلک وقالوا قد ذکر آلهتنا فجاء جبریل فقال اقرأ علی ما جئتک به فقرأ أفرأیتم اللات والعزی ومنات الثالثة الأخری تلک الغرانیق العلی وان شفاعتهن لترتجی فقال ما أتیتک بهذا هذا من الشیطان فأنزل الله وما أرسلنا من قبلک من رسول ولا نبی الا إذا تمنی إلی آخر الآیة. ترجمه :بزار و طبرانی و ابن مردویه و ضیاء در المختاره با سندی که راویان آن ثقه هستند روایت کرده اند به طریق خود از سعید بن جبیر از ابن عباس گفت : هما نا رسول خدا قرائت کردند آیات می بینید افرایتم اللات والعزی ومنات الثالثة الاخری تلک الغرانیق العلی وان شفاعتهن لترتجی پس مشرکین خوشحال شدند و گفتند خدایان ما را به نیکی یاد کرد پس جبرئیل نازل شد و گفت : بخوان آنگونه که بر تو نازل کردم دو مرتبه همانگونه قرائت کرد جبرئیل گفت من اینها را به تو نازل نکردم اینها از شیطان است سپس خدا این آیه را نازل کرد که و ما هیچ رسول و نبی را قبل از تو نفرستادیم مگر اینکه شیطان دوست دارد ... 3- ابن حجر عسقلانی وی بعد از نقل روایات آیات شیطانی می نویسد : لکن کثرة الطرق تدل علی أن للقصة أصلاً مع أنّ لها طریقین آخرین مرسلین رجالهما علی شرط الصحیحین. اما روایات متعدد ثابت می کند که این قضه واقعیت دارد با این که دو روایت مرسل در رابطه با این ماجرا وجود دارد اما راویان آن دو روایت شرائط صحت روایات صحیحین را دارا هستند . ... وجمیع ذلک لا یتمشی علی القواعد فإن الطرق إذا کثرت وتباینت مخارجها دل ذلک علی أن لها أصلا وقد ذکرت أن ثلاثة أسانید منها علی شرط الصحیح . فتح الباری، ج 8، ص 333 - 334 سورة الحج. ... و همه این روایات شاید موافق با قواعد علم رجال نباشد ولی اگر اسانید یک روایت زیاد شد و با هم متفاوت بود، نشانگر این است که این روایت حقیقت دارد و یاد آور شدیم که سه سند از اسانید آن مطابق شروط صحیح است . نقد افسانه غرانیق در کتب شیعه بزرگان شیعه در طول تاریخ بارها ابطال این افسانه را ثات کرده اند و در نقد این خرافه مطالب بسیاری نوشته اند که خوانندگان را به تفاسیر شیعه ذیل آیات سوره نجم ارجاع می دهیم . از میان صدها تفسیر شیعه در این زمینه تنها به کلام آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله العالی) اکتفا می کنیم . ایشان در بیانی خلاصه و جامع در جواب چنین افسانه ای می نویسند:در بعضی از کتب اهل سنت روایات عجیبی در اینجا از ابن عباس نقل شده که: پیامبر خدا ص در مکه مشغول خواندن سوره" النجم" بود، چون به آیاتی که نام بتهای مشرکان در آن بود رسید (أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری‌) در این هنگام شیطان این دو جمله را بر زبان او جاری ساخت: (تلک الغرانیق العلی، و ان شفاعتهن لترتجی!). (اینها پرندگان زیبای بلند مقامی هستند و از آنها امید شفاعت است!) (1). در این هنگام مشرکان خوشحال شدند و گفتند محمد ص تا کنون نام خدایان ما را به نیکی نبرده بود، در این هنگام پیامبر ص سجده کرد و آنها هم سجده کردند، جبرئیل نازل شد و به پیامبر ص اخطار کرد که این دو جمله را برای تو نیاورده بودم، این از القائات شیطان بود در این موقع آیات مورد بحث (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ ...) نازل گردید و به پیامبر ص و مؤمنان هشدار داد! گر چه جمعی از مخالفان اسلام برای تضعیف برنامه‌های پیامبر ص به گمان اینکه دستاویز خوبی پیدا کرده‌اند این قضیه را با آب و تاب فراوان نقل کرده و شاخ و برگهای زیادی به آن داده‌اند ولی قرائن فراوان نشان می‌دهد که این یک حدیث مجعول و ساختگی است که برای بی اعتبار جلوه دادن قرآن و کلمات پیامبر اسلام ص وسیله شیطان‌صفتان جعل شده است زیرا: اولا- به گفته محققان، راویان این حدیث افراد ضعیف و غیر موثقند، و صدور آن از ابن عباس نیز به هیچوجه معلوم نیست، و به گفته" محمد بن اسحاق" این حدیث از مجعولات زنادقه می‌باشد و او کتابی در این باره نگاشته است. ثانیا- احادیث متعددی در مورد نزول سوره نجم و سپس سجده کردن پیامبر و مسلمانان در کتب مختلف نقل شده، و در هیچیک از این احادیث سخنی از افسانه غرانیق نیست، و این نشان می‌دهد که این جمله بعدا به آن افزوده شده است. ثالثا- آیات آغاز سوره نجم صریحا این خرافات را ابطال می‌کند آنجا که می‌گوید وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی‌ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی‌:" پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید آنچه می‌گوید تنها وحی الهی است" این آیه با افسانه فوق چگونه سازگار است؟ رابعا- آیاتی که بعد از ذکر نام بتها در این سوره آمده، همه بیان مذمت بتها و زشتی و پستی آنها است و با صراحت می‌گوید: اینها اوهامی است که شما با پندارهای بی اساس خود ساخته‌اید و هیچگونه کاری از آنها ساخته نیست (إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدی‌. با این مذمتهای شدید چگونه ممکن است چند جمله قبل از آن، مدح بتها شده باشد بعلاوه قرآن صریحا یادآور شده که خدا تمامی آن را از هر گونه تحریف و انحراف و تضییع حفظ می‌کند چنان که در آیه 9 سوره حجر می‌خوانیم:" إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ". خامسا- مبارزه پیامبر ص با بت و بت پرستی یک مبارزه آشتی ناپذیر و پی‌گیر و بی وقفه از آغاز تا پایان عمر او است، پیغمبر ص در عمل نشان داد که هیچگونه مصالحه و سازش و انعطافی در مقابل بت و بت پرستی- حتی در سخت ترین حالات- نشان نمی‌دهد، چگونه ممکن است چنین الفاظی بر زبان مبارکش جاری شود. و سادسا- حتی آنها که پیامبر اسلام ص را از سوی خدا نمی‌دانند و مسلمان نیستند او را انسانی متفکر و آگاه و مدبر می‌دانند که در سایه تدبیرش به بزرگترین پیروزیها رسید، آیا چنین کسی که شعار اصلیش لا اله الا اللَّه و مبارزه آشتی ناپذیر با هر گونه شرک و بت پرستی بوده، و عملا نشان داده است که در ارتباط با مساله بتها حاضر به هیچگونه سازشی نیست، چگونه ممکن است برنامه اصلی خود را رها کرده و از بتها این چنین تجلیل به عمل آورد؟! از مجموع این بحث بخوبی روشن می‌شود که افسانه غرانیق ساخته و پرداخته دشمنان ناشی و مخالفان بیخبر است که برای تضعیف موقعیت قرآن و پیامبر ص چنین حدیث بی اساس را جعل کرده‌اند. لذا تمام محققان اسلامی اعم از شیعه و اهل تسنن این حدیث را قویا نفی و تضعیف کرده‌اند و به جعل جاعلین نسبت داده‌اند . البته بعضی از مفسران توجیهی برای این حدیث ذکر کرده‌اند که بر فرض ثبوت اصل حدیث، قابل مطالعه بود و آن اینکه:" پیامبر اسلام ص آیات قرآن را آهسته و با تانی می‌خواند، و گاه در میان آن لحظاتی سکوت می‌کرد، تا دلهای مردم آن را بخوبی جذب کند، هنگامی که مشغول تلاوت آیات سوره نجم بود و به آیه" أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری‌" رسید بعضی از شیطان صفتان (مشرکان لجوج) از فرصت استفاده کرده و جمله تلک الغرانیق العلی و ان شفاعتهن لترتجی را در این وسط با لحن مخصوصی سر دادند تا هم دهن کجی به سخنان پیامبر ص کنند و هم کار را بر مردم مشتبه سازند، ولی آیات بعد به خوبی از آنها پاسخ گفت و بت پرستی را شدیدا محکوم کرد" و از اینجا روشن می‌شود اینکه بعضی خواسته‌اند داستان غرانیق را نوعی انعطاف از ناحیه پیامبر ص نسبت به بت پرستان به خاطر سرسختی آنها و علاقه پیامبر ص به جذب آنان به سوی اسلام بدانند و از این راه تفسیر کنند، مرتکب اشتباه بزرگی شده‌اند، و نشان می‌دهد که این توجیه‌گران موضع اسلام و پیامبر ص را در برابر بت و بت پرستی درک نکرده‌اند و مدارک تاریخی که می‌گوید دشمنان هر بهایی را حاضر شدند به پیامبر ص در این زمینه بپردازند و او قبول نکرد و ذره‌ای از برنامه خود عدول ننمود ندیده‌اند، و یا عمدا تجاهل می‌کنند. تفسیر نمونه، ج‌14، ص: 142
عنوان سوال:

منظور از افسانه غرانیق چیست؟


پاسخ:

بهانه های توهین به پیامبر اسلام (1) فیلمی که در فضای مجازی به نام بی گناهی مسلمانان ( Innocence of Muslims ) پخش شد دلهای مسلمانان و انسانهای آزاده جهان را به درد آورد . در این فیلم که قسمت هایی از آن در سایت یوتیوب قرار داده شد نسبت های شرم آور و ناجوانمردانه ای به پیامبر اسلام داده شد . به راستی ریشه این تهمت ها و دروغ ها نسبت به ساحت مقدس پیامبر اسلام کجاست ؟ چه شد که چنین موجی علیه اسلام و پیامبر عظیم الشأن به وجود آمد ؟ چه کسانی بهانه توهین به پیامبر اسلام را فراهم کردند؟

با کاوشی دقیق در منابع تاریخی می توان سرنخ این توهین ها را به راحتی به دست آورد .

توهین اول : سلمان رشدی نویسنده آیات شیطانی

اولین توهینی که در سطح جهانی علیه پیامبر اسلام مطرح شد ، توسط مسلمان زاده ای هندی به نام سلمان رشدی بود. وی کتابی تحت عنوان آیات شیطانی نوشت و جنجال بزرگی در سطح بین المللی به وجود آورد.

(تصویر سلمان رشدی نویسنده مرتد)

در این کتاب نسبت به ساحت مقدس پیامبر اسلام و همسران آن حضرت توهین های بسیاری شده است . بخش مهمی از این داستان که برای مسلمانان توهین‌آمیز تلقی گردیده‌است شامل بازگویی دگرگون شدهٔ زندگی محمد (در رمان با نام (ماهوند) یا (پیامبر)) در شهر مکه (در رمان با نام (جاهلیه)) می باشد. در میان این حکایت، بخش آیات شیطانی روایت می‌شود که در آن پیامبر ابتدا خبر از وحی آیاتی در پشتیبانی از بت‌های شرک‌آلود دیرینه می‌دهد ولی بعد آن را لغزشی برخاسته از القائات شیطانی عنوان می‌دارد.

آری ، مهم ترین بخش توهین آمیز این کتاب مربوط به افسانه ای است که در کتب اهل سنت روایت شده است . سلمان رشدی نام کتاب خود را از همین قسمت اخذ کرده و برخی آیات کتاب الهی را شیطانی خوانده است. این افسانه در کتب اهل سنت به داستان غرانیق معروف گشته است که مختصری از آن را بیان می کنیم.

خلاصة افسانه از این قرار است که رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) علاقه‌مند بود تا به نحوی، مشرکان را جذب کند. او آرزو می‌کرد که خداوند آیاتی نازل کند تا مناسبات او را با قومش بهبود بخشد. در این هنگام آیات سوره ‹النجم› نازل شد تا رسید به این آیات (أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّی * وَمَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری)؛ ‹آیا لات و عُزّا را دیده‌اید و مَنات آن بت سومی دیگر را؟› (نجم: 19 و 20)

در این وقت شیطان دو آیه بر زبان رسول‌الله جاری کرد، ‹تلک غرانیق العلی و ان شفاعتهن لترضی›؛ ‹آنان پرستوهای اوج گیرنده‌اند و شفاعت آنان مایه خشنودی یا امید است›.

این تمجید از بت‌ها، سبب خشنودی مشرکان شد. در همان لحظه، رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) به آیة سجده رسید و مسلمان و کافر همه به سجده افتادند. شب هنگام که جبرئیل برای عرض آیات، نزد آن حضرت آمد. این جملات را رد کرد و گفت: تو برای مردم چیزی خواندهای که او نازل نکرده است؟!

سلمان رشدی بر این پایه کتاب خود را آیات شیطانی نام نهاد و به این بهانه به تمسخر وحی و جبرئیل و شخصیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) پرداخت .

متاسفانه این روایت در کتب اهل سنت یافت می شود و برخی ازبزرگان این مذهب بر آن مهر صحت زدند و اینچنین بهانه تمسخر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را فراهم نمودند.

بزرگان اهل سنت و وهابیت که افسانه غرانیق را صحیح می دانند:

1- ابن تیمیه

وی می نویسد : وتنازعوا هل یجوز أن یسبق علی لسانه ما یستدرکه الله تعالی ویبینه له بحیث لا یقره علی الخطأ کما نقل أنه ألقی علی لسانه صلی الله علیه وسلم تلک الغرانیق العلی وإن شفاعتهن لترتجی ثم إن الله تعالی نسخ ما ألقاه الشیطان وأحکم آیاته فمنهم من لم یجوز ذلک ومنهم من جوزه إذ لا محذور فیه فإن الله تعالی (یَنْسَخُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ * لِیَجْعَلَ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ ) .منهاج السنة ، ج1 ، ص471

ترجمه :و علما اختلاف کردند آیا جایز است که بر زبان پیامبر چیزی جاری شود که خدا آن را بر او نازل نکرده باشد و به گونه ای بیان شود که او احتمال خطا ندهد همانگونه که نقل شده است که شیطان بر او القا کرده است و خدای متعال آیه خود را مستقر ساخته است پس عده ای از علما کسانی هستند که اجازه نمی دهند و عده ای اجازه می دهند زیرا از اجازه آن مشکلی پیش نمی آید چون خدای متعال می فرماید : (یَنْسَخُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ * لِیَجْعَلَ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ )

ناصرالدین البانی درباره نظر ابن تیمیه می نویسد : وبعد کتابة ما تقدم رأیت شیخ الإسلام ابن تیمیة یمیل إلی تثبیت القصة بالقدر المذکور وأن قوله : " تلک الغرانیق العلی . . . " لم یلفظ به الرسول صلی الله علیه و سلم وإنما ألقاه الشیطان فی أسماعهم .

ترجمه : بعد از نوشتن آنچه که گذشت دیدم که ابن تیمیه ثابت کردن این قصه میل دارد با این تفاوت که پیامبر (صلی الله علیه و آله ) عبارت (تلک الغرانیق العلی...) را به زبان نیاورد . بلکه شیطان آن را به مردم تلقین کرد.

نصب المجانیق لنسف قصة الغرانیق ص 63

2- جلال الدین سیوطی

وی در تفسیر درالمنثور می نویسد:وأخرج البزار والطبرانی وابن مردویه والضیاء فی المختارة بسند رجاله ثقات من طریق سعید بن جبیر عن ابن عباس قال إن رسول الله صلی الله علیه وسلم قرأ أفرأیتم اللات والعزی ومنات الثالثة الأخری تلک الغرانیق العلی وان شفاعتهن لترتجی ففرح المشرکون بذلک وقالوا قد ذکر آلهتنا فجاء جبریل فقال اقرأ علی ما جئتک به فقرأ أفرأیتم اللات والعزی ومنات الثالثة الأخری تلک الغرانیق العلی وان شفاعتهن لترتجی فقال ما أتیتک بهذا هذا من الشیطان فأنزل الله وما أرسلنا من قبلک من رسول ولا نبی الا إذا تمنی إلی آخر الآیة.

ترجمه :بزار و طبرانی و ابن مردویه و ضیاء در المختاره با سندی که راویان آن ثقه هستند روایت کرده اند به طریق خود از سعید بن جبیر از ابن عباس گفت : هما نا رسول خدا قرائت کردند آیات می بینید افرایتم اللات والعزی ومنات الثالثة الاخری تلک الغرانیق العلی وان شفاعتهن لترتجی پس مشرکین خوشحال شدند و گفتند خدایان ما را به نیکی یاد کرد پس جبرئیل نازل شد و گفت : بخوان آنگونه که بر تو نازل کردم دو مرتبه همانگونه قرائت کرد جبرئیل گفت من اینها را به تو نازل نکردم اینها از شیطان است سپس خدا این آیه را نازل کرد که و ما هیچ رسول و نبی را قبل از تو نفرستادیم مگر اینکه شیطان دوست دارد ...

3- ابن حجر عسقلانی

وی بعد از نقل روایات آیات شیطانی می نویسد :

لکن کثرة الطرق تدل علی أن للقصة أصلاً مع أنّ لها طریقین آخرین مرسلین رجالهما علی شرط الصحیحین.

اما روایات متعدد ثابت می کند که این قضه واقعیت دارد با این که دو روایت مرسل در رابطه با این ماجرا وجود دارد اما راویان آن دو روایت شرائط صحت روایات صحیحین را دارا هستند .

... وجمیع ذلک لا یتمشی علی القواعد فإن الطرق إذا کثرت وتباینت مخارجها دل ذلک علی أن لها أصلا وقد ذکرت أن ثلاثة أسانید منها علی شرط الصحیح .

فتح الباری، ج 8، ص 333 - 334 سورة الحج.

... و همه این روایات شاید موافق با قواعد علم رجال نباشد ولی اگر اسانید یک روایت زیاد شد و با هم متفاوت بود، نشانگر این است که این روایت حقیقت دارد و یاد آور شدیم که سه سند از اسانید آن مطابق شروط صحیح است .

نقد افسانه غرانیق در کتب شیعه

بزرگان شیعه در طول تاریخ بارها ابطال این افسانه را ثات کرده اند و در نقد این خرافه مطالب بسیاری نوشته اند که خوانندگان را به تفاسیر شیعه ذیل آیات سوره نجم ارجاع می دهیم .

از میان صدها تفسیر شیعه در این زمینه تنها به کلام آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله العالی) اکتفا می کنیم . ایشان در بیانی خلاصه و جامع در جواب چنین افسانه ای می نویسند:در بعضی از کتب اهل سنت روایات عجیبی در اینجا از ابن عباس نقل شده که: پیامبر خدا ص در مکه مشغول خواندن سوره" النجم" بود، چون به آیاتی که نام بتهای مشرکان در آن بود رسید (أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری‌) در این هنگام شیطان این دو جمله را بر زبان او جاری ساخت:

(تلک الغرانیق العلی، و ان شفاعتهن لترتجی!).

(اینها پرندگان زیبای بلند مقامی هستند و از آنها امید شفاعت است!) (1).

در این هنگام مشرکان خوشحال شدند و گفتند محمد ص تا کنون نام خدایان ما را به نیکی نبرده بود، در این هنگام پیامبر ص سجده کرد و آنها هم سجده کردند، جبرئیل نازل شد و به پیامبر ص اخطار کرد که این دو جمله را برای تو نیاورده بودم، این از القائات شیطان بود در این موقع آیات مورد بحث (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ ...) نازل گردید و به پیامبر ص و مؤمنان هشدار داد! گر چه جمعی از مخالفان اسلام برای تضعیف برنامه‌های پیامبر ص به گمان اینکه دستاویز خوبی پیدا کرده‌اند این قضیه را با آب و تاب فراوان نقل کرده و شاخ و برگهای زیادی به آن داده‌اند ولی قرائن فراوان نشان می‌دهد که این یک حدیث مجعول و ساختگی است که برای بی اعتبار جلوه دادن قرآن و کلمات پیامبر اسلام ص وسیله شیطان‌صفتان جعل شده است زیرا:

اولا- به گفته محققان، راویان این حدیث افراد ضعیف و غیر موثقند، و صدور آن از ابن عباس نیز به هیچوجه معلوم نیست، و به گفته" محمد بن اسحاق" این حدیث از مجعولات زنادقه می‌باشد و او کتابی در این باره نگاشته است.

ثانیا- احادیث متعددی در مورد نزول سوره نجم و سپس سجده کردن پیامبر و مسلمانان در کتب مختلف نقل شده، و در هیچیک از این احادیث سخنی از افسانه غرانیق نیست، و این نشان می‌دهد که این جمله بعدا به آن افزوده شده است.

ثالثا- آیات آغاز سوره نجم صریحا این خرافات را ابطال می‌کند آنجا که می‌گوید وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوی‌ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحی‌:" پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی‌گوید آنچه می‌گوید تنها وحی الهی است" این آیه با افسانه فوق چگونه سازگار است؟

رابعا- آیاتی که بعد از ذکر نام بتها در این سوره آمده، همه بیان مذمت بتها و زشتی و پستی آنها است و با صراحت می‌گوید: اینها اوهامی است که شما با پندارهای بی اساس خود ساخته‌اید و هیچگونه کاری از آنها ساخته نیست (إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدی‌. با این مذمتهای شدید چگونه ممکن است چند جمله قبل از آن، مدح بتها شده باشد بعلاوه قرآن صریحا یادآور شده که خدا تمامی آن را از هر گونه تحریف و انحراف و تضییع حفظ می‌کند چنان که در آیه 9 سوره حجر می‌خوانیم:" إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ".

خامسا- مبارزه پیامبر ص با بت و بت پرستی یک مبارزه آشتی ناپذیر و پی‌گیر و بی وقفه از آغاز تا پایان عمر او است، پیغمبر ص در عمل نشان داد که هیچگونه مصالحه و سازش و انعطافی در مقابل بت و بت پرستی- حتی در سخت ترین حالات- نشان نمی‌دهد، چگونه ممکن است چنین الفاظی بر زبان مبارکش جاری شود.

و سادسا- حتی آنها که پیامبر اسلام ص را از سوی خدا نمی‌دانند و مسلمان نیستند او را انسانی متفکر و آگاه و مدبر می‌دانند که در سایه تدبیرش به بزرگترین پیروزیها رسید، آیا چنین کسی که شعار اصلیش لا اله الا اللَّه و مبارزه آشتی ناپذیر با هر گونه شرک و بت پرستی بوده، و عملا نشان داده است که در ارتباط با مساله بتها حاضر به هیچگونه سازشی نیست، چگونه ممکن است برنامه اصلی خود را رها کرده و از بتها این چنین تجلیل به عمل آورد؟! از مجموع این بحث بخوبی روشن می‌شود که افسانه غرانیق ساخته و پرداخته دشمنان ناشی و مخالفان بیخبر است که برای تضعیف موقعیت قرآن و پیامبر ص چنین حدیث بی اساس را جعل کرده‌اند. لذا تمام محققان اسلامی اعم از شیعه و اهل تسنن این حدیث را قویا نفی و تضعیف کرده‌اند و به جعل جاعلین نسبت داده‌اند . البته بعضی از مفسران توجیهی برای این حدیث ذکر کرده‌اند که بر فرض ثبوت اصل حدیث، قابل مطالعه بود و آن اینکه:" پیامبر اسلام ص آیات قرآن را آهسته و با تانی می‌خواند، و گاه در میان آن لحظاتی سکوت می‌کرد، تا دلهای مردم آن را بخوبی جذب کند، هنگامی که مشغول تلاوت آیات سوره نجم بود و به آیه" أَ فَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری‌" رسید بعضی از شیطان صفتان (مشرکان لجوج) از فرصت استفاده کرده و جمله تلک الغرانیق العلی و ان شفاعتهن لترتجی را در این وسط با لحن مخصوصی سر دادند تا هم دهن کجی به سخنان پیامبر ص کنند و هم کار را بر مردم مشتبه سازند، ولی آیات بعد به خوبی از آنها پاسخ گفت و بت پرستی را شدیدا محکوم کرد" و از اینجا روشن می‌شود اینکه بعضی خواسته‌اند داستان غرانیق را نوعی انعطاف از ناحیه پیامبر ص نسبت به بت پرستان به خاطر سرسختی آنها و علاقه پیامبر ص به جذب آنان به سوی اسلام بدانند و از این راه تفسیر کنند، مرتکب اشتباه بزرگی شده‌اند، و نشان می‌دهد که این توجیه‌گران موضع اسلام و پیامبر ص را در برابر بت و بت پرستی درک نکرده‌اند و مدارک تاریخی که می‌گوید دشمنان هر بهایی را حاضر شدند به پیامبر ص در این زمینه بپردازند و او قبول نکرد و ذره‌ای از برنامه خود عدول ننمود ندیده‌اند، و یا عمدا تجاهل می‌کنند.

تفسیر نمونه، ج‌14، ص: 142





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین