پاسخ اجمالی: بله اگر انسان را آن گونه که هاوکینگ مثال زده است، همچون کامپیوتری بدانیم که دارای مغز بیولوژیکی است، با خاموش شدن آن، جهان دیگری هم وجود نخواهد داشت، اما یقیناً حقیقت انسان فراتر از یک ماشین حسابگر است. پاسخ تفصیلی: بله اگر انسان را آن گونه که هاوکینگ مثال زده است، همچون کامپیوتری بدانیم که دارای مغز بیولوژیکی است، با خاموش شدن آن، جهان دیگری هم وجود نخواهد داشت، اما قطعاً حقیقت انسان فراتر از یک ماشین حسابگر است. اگر سخنان هاوکینگ را در مورد خدا و بهشت چیزی بیش از یک شوخی فرض کنیم، آنچه در این مورد می توان گفت این خواهد بود که ایشان -بر خلاف اظهار نظرهای قبلی- اخیراً، محاسبات خود در فیزیک کیهانی را تنها حقیقت موجود تلقی کرده است. متأسفانه بسیاری از دانشمندان علوم جدید، وقتی در مورد مسائل ماوراء الطبیعه اظهار نظر می کنند، مسائلی را به عنوان زیر بنای نظرات خود قرار می دهند که بسیار شگفت آور است. مثلاً یک بار چون منظومه ای غیر از منظومه شمسی را کشف نکرده اند، به این نظریه می رسند که به طور قطعی نمی توان خدا را رد کرد، بلکه باید تحقیقات علمی بیشتری انجام داد، اما بعد از کشف یک منظومه دیگر، به این نتیجه می رسند که قطعاً خدایی نیست؛ چرا که فقط منظومه ما نیست که در کهکشان وجود دارد. به راستی آن خدایی که هاوکینگ در اظهار نظر های قبلی خود در مورد نبودن آن اندکی شک داشته و در اظهار نظر بعدی خود، به کلی رد کرده است، یا بهشت را افسانه شمرده است، کدام خدا و کدام بهشت است؟ ایده خدا به عنوان کسی در پشت بام آسمان که چرخ جهان را به گردش آورده، یا خدا به عنوان یک واقعیت نزد عارفان و خداشناسان حقیقی؟ این فقط یک مثال بود، بدون این که بخواهیم به مباحث علمی در این زمینه بپردازیم. خدایی که با یک کشف علمی ساده از مدار خارج می شود، فقط یک ایده ساخته و پرداخته تحریف، جهل و شرک مردمان است که حتی انکار کننده آن هم ارزش تکفیر ندارد. همچنان که اعتقاد به چنین خدایی هم به قول قرآن فقط در حد یک سخن و ایده است و ارتباطی به ایمان به خدا ندارد. این داستان بارها در تاریخ علم تکرار شده، همچنان که با کشف گالیله و سایر کشفیات علمی، و به تبع آن شیوع بی اعتقادی نسبت به خدا، آیندگان قضاوت کردند که کدام خدا از اعتبار ساقط شد؛ در واقع این ایده های ارسطوئی و تحریفات مسیحی بود که به عنوان دین، مطرح شده بود و به سادگی کنار گذاشته شد. و به این ترتیب بساط نفاق در جهان مسیحی برچیده شد. از نظر ما اظهار نظر های هاوکینگ در مورد مسائلی؛ مثل خدا، بهشت و جهنم بیشتر به هجو و تمسخر نسبت به ادیان اشاره دارد، تا ارائه دلایلی برای عدم وجود خدا یا عدم وجود جهانی دیگر. هر چند ما مدعی نیستیم که ایشان خود به خدایی غیر از آنچه رد کرده است باور دارد، ولی فردی همچون هاوکینگ که به قول خودش سال ها عمر خود را بین مرگ و زندگی گذرانیده و ترسی از مردن ندارد، چه مبنایی را برای ارزش گذاری نسبت به تلاش های خود پذیرفته است؟ گذشته از نظرات شخصی هاوکینگ می دانیم که این سخنان ملحدانه در رسانه ها با تبلیغات زیادی مطرح می شود و به عنوان ندای پیروزی بشر بر هر مجهولی از جمله خدا و جهان دیگر تلقی می شود، و این که هیچ چیز قابل اهیمتی جز همین تمدن برتر ما وجود ندارد و باید به راه خود ادامه داد؛ چرا که همه ادیان خرافه بوده اند. حال آن که می دانیم تمدن تکنولوژیکی کنونی در ابتدائی ترین مسائل خود دچار هزاران عذاب و مشکلات لاینحل است، تا چه رسد به این که مدعی حل معضله خدا و اعتقاد به روح و جاودانگی و معاد شده باشد. بسیاری از پرستندگان علوم جدید در عصر ما به زبان ساده مدعی هستند که ما با دانش خود هرچه جست و جو کردیم چیزی به نام خدا و جهان دیگر نیافتیم، حال آن که اساساً بنابر اعتراف خود، از همان ابتدا هم چنین هدفی نداشته اند؛ چرا که یافتن خدا نیازمند علمی غیر از دانش فنی و محاسبات ریاضی است و عملی غیر از جهان خواری و لذت جویی می طلبد. این دیدگاه نسبت به خدا ما را به یاد داستان فرعون در قرآن می اندازد که به وزیر خود گفت برای من برجی بسیار بلند بسازید تا از آن بالا روم و ببینم خدای موسی کیست که از آن سخن می گوید؛ چرا که من گمان می کنم او از دروغ گویان است.[1] یقیناً اگر برجی با بلندای چندین سال نجومی هم ساخته می شد یا با وسیله ای دیگر به آن جا می رفت، نمی توانست نسبت به خدای موسی اطلاع پیدا کند؛ چون خدا در آسمان ها نیست و زیر مجموعه ای از نجوم یا حتی فیزیک کیهانی هم نیست؛ زیرا خدا در ظاهر عالم نیست و راه شناخت او از طریق دل است که اسرار آمیزترین رکن آگاهی انسان است، و متأسفانه بشر امروز کمترین شناختی از این بعد وجودی خود - که دروازه روح است- ندارد. کل کیهان مادی با این عظمت که موضوع مورد مطالعه در فیزیک کیهانی است، از نظر قرآن همگی زینت های آسمان اول اند[2] و آسمان های بالاتر آسمان هایی معنوی هستند که درهای آن فقط به روی کسانی باز می شود که از قدرتی برتر برخوردار باشند. حقارت انسان در برابر علوم و فنون تکنولوژیکی که ساخته خود او است، در عصر جدید به جایی رسیده که او را در غفلت کامل از جایگاه حقیقی خود قرار داده و می دانیم که خدا را بدون شناخت حقیقت انسان نمی توان کشف کرد؛ چرا که خدا در سرّ وجود انسان است و به قول مولوی: چرخ در گردش اسیر هوش ماست‌ باده در جوشش اسیر جوش ماست‌ چرخ از ما هست شد نی ما ازو باده از ما مست شد نی ما ازو بنابراین، عدم وصول به خدا با کاوش های مزبور، تصدیق آیات قرآن است و انکار کسانی که با غفلت از خود، خدا را در جایی بس دور جست و جو می کنند: (وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّی لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ *وَ قَدْ کَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَ یَقْذِفُونَ بِالْغَیْبِ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ)؛[3] گویند: ایمان آوردیم، ولی چگونه می‌توانند از فاصله دور به آن دست یابند، با این که قبلا به آن انکار ورزیده، و از مکانی بسیار دور سخن به غیب رها می‌کردند. پی نوشتها: [1] ( وَ قالَ فِرْعَوْنُ یا أَیُّهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْری فَأَوْقِدْ لی‌ یا هامانُ عَلَی الطِّینِ فَاجْعَلْ لی‌ صَرْحاً لَعَلِّی أَطَّلِعُ إِلی‌ إِلهِ مُوسی‌ وَ إِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکاذِبینَ)، القصص، 38. [2] ( فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فی‌ یَوْمَیْنِ وَ أَوْحی‌ فی‌ کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ وَ حِفْظاً ذلِکَ تَقْدیرُ الْعَزیزِ الْعَلیمِ)، فصلت، 12. [3] السبا، 52-53. منبع: www.islamquest.net
اخیرا هاوکینگ اظهار نظر عجیبی کرده که بهشت فقط یک افسانه است. چطور در مقابل این ادعای هاوکینگ جواب می دهید؟
پاسخ اجمالی:
بله اگر انسان را آن گونه که هاوکینگ مثال زده است، همچون کامپیوتری بدانیم که دارای مغز بیولوژیکی است، با خاموش شدن آن، جهان دیگری هم وجود نخواهد داشت، اما یقیناً حقیقت انسان فراتر از یک ماشین حسابگر است.
پاسخ تفصیلی:
بله اگر انسان را آن گونه که هاوکینگ مثال زده است، همچون کامپیوتری بدانیم که دارای مغز بیولوژیکی است، با خاموش شدن آن، جهان دیگری هم وجود نخواهد داشت، اما قطعاً حقیقت انسان فراتر از یک ماشین حسابگر است.
اگر سخنان هاوکینگ را در مورد خدا و بهشت چیزی بیش از یک شوخی فرض کنیم، آنچه در این مورد می توان گفت این خواهد بود که ایشان -بر خلاف اظهار نظرهای قبلی- اخیراً، محاسبات خود در فیزیک کیهانی را تنها حقیقت موجود تلقی کرده است.
متأسفانه بسیاری از دانشمندان علوم جدید، وقتی در مورد مسائل ماوراء الطبیعه اظهار نظر می کنند، مسائلی را به عنوان زیر بنای نظرات خود قرار می دهند که بسیار شگفت آور است. مثلاً یک بار چون منظومه ای غیر از منظومه شمسی را کشف نکرده اند، به این نظریه می رسند که به طور قطعی نمی توان خدا را رد کرد، بلکه باید تحقیقات علمی بیشتری انجام داد، اما بعد از کشف یک منظومه دیگر، به این نتیجه می رسند که قطعاً خدایی نیست؛ چرا که فقط منظومه ما نیست که در کهکشان وجود دارد. به راستی آن خدایی که هاوکینگ در اظهار نظر های قبلی خود در مورد نبودن آن اندکی شک داشته و در اظهار نظر بعدی خود، به کلی رد کرده است، یا بهشت را افسانه شمرده است، کدام خدا و کدام بهشت است؟ ایده خدا به عنوان کسی در پشت بام آسمان که چرخ جهان را به گردش آورده، یا خدا به عنوان یک واقعیت نزد عارفان و خداشناسان حقیقی؟ این فقط یک مثال بود، بدون این که بخواهیم به مباحث علمی در این زمینه بپردازیم.
خدایی که با یک کشف علمی ساده از مدار خارج می شود، فقط یک ایده ساخته و پرداخته تحریف، جهل و شرک مردمان است که حتی انکار کننده آن هم ارزش تکفیر ندارد. همچنان که اعتقاد به چنین خدایی هم به قول قرآن فقط در حد یک سخن و ایده است و ارتباطی به ایمان به خدا ندارد.
این داستان بارها در تاریخ علم تکرار شده، همچنان که با کشف گالیله و سایر کشفیات علمی، و به تبع آن شیوع بی اعتقادی نسبت به خدا، آیندگان قضاوت کردند که کدام خدا از اعتبار ساقط شد؛ در واقع این ایده های ارسطوئی و تحریفات مسیحی بود که به عنوان دین، مطرح شده بود و به سادگی کنار گذاشته شد. و به این ترتیب بساط نفاق در جهان مسیحی برچیده شد.
از نظر ما اظهار نظر های هاوکینگ در مورد مسائلی؛ مثل خدا، بهشت و جهنم بیشتر به هجو و تمسخر نسبت به ادیان اشاره دارد، تا ارائه دلایلی برای عدم وجود خدا یا عدم وجود جهانی دیگر. هر چند ما مدعی نیستیم که ایشان خود به خدایی غیر از آنچه رد کرده است باور دارد، ولی فردی همچون هاوکینگ که به قول خودش سال ها عمر خود را بین مرگ و زندگی گذرانیده و ترسی از مردن ندارد، چه مبنایی را برای ارزش گذاری نسبت به تلاش های خود پذیرفته است؟
گذشته از نظرات شخصی هاوکینگ می دانیم که این سخنان ملحدانه در رسانه ها با تبلیغات زیادی مطرح می شود و به عنوان ندای پیروزی بشر بر هر مجهولی از جمله خدا و جهان دیگر تلقی می شود، و این که هیچ چیز قابل اهیمتی جز همین تمدن برتر ما وجود ندارد و باید به راه خود ادامه داد؛ چرا که همه ادیان خرافه بوده اند. حال آن که می دانیم تمدن تکنولوژیکی کنونی در ابتدائی ترین مسائل خود دچار هزاران عذاب و مشکلات لاینحل است، تا چه رسد به این که مدعی حل معضله خدا و اعتقاد به روح و جاودانگی و معاد شده باشد.
بسیاری از پرستندگان علوم جدید در عصر ما به زبان ساده مدعی هستند که ما با دانش خود هرچه جست و جو کردیم چیزی به نام خدا و جهان دیگر نیافتیم، حال آن که اساساً بنابر اعتراف خود، از همان ابتدا هم چنین هدفی نداشته اند؛ چرا که یافتن خدا نیازمند علمی غیر از دانش فنی و محاسبات ریاضی است و عملی غیر از جهان خواری و لذت جویی می طلبد.
این دیدگاه نسبت به خدا ما را به یاد داستان فرعون در قرآن می اندازد که به وزیر خود گفت برای من برجی بسیار بلند بسازید تا از آن بالا روم و ببینم خدای موسی کیست که از آن سخن می گوید؛ چرا که من گمان می کنم او از دروغ گویان است.[1] یقیناً اگر برجی با بلندای چندین سال نجومی هم ساخته می شد یا با وسیله ای دیگر به آن جا می رفت، نمی توانست نسبت به خدای موسی اطلاع پیدا کند؛ چون خدا در آسمان ها نیست و زیر مجموعه ای از نجوم یا حتی فیزیک کیهانی هم نیست؛ زیرا خدا در ظاهر عالم نیست و راه شناخت او از طریق دل است که اسرار آمیزترین رکن آگاهی انسان است، و متأسفانه بشر امروز کمترین شناختی از این بعد وجودی خود - که دروازه روح است- ندارد.
کل کیهان مادی با این عظمت که موضوع مورد مطالعه در فیزیک کیهانی است، از نظر قرآن همگی زینت های آسمان اول اند[2] و آسمان های بالاتر آسمان هایی معنوی هستند که درهای آن فقط به روی کسانی باز می شود که از قدرتی برتر برخوردار باشند.
حقارت انسان در برابر علوم و فنون تکنولوژیکی که ساخته خود او است، در عصر جدید به جایی رسیده که او را در غفلت کامل از جایگاه حقیقی خود قرار داده و می دانیم که خدا را بدون شناخت حقیقت انسان نمی توان کشف کرد؛ چرا که خدا در سرّ وجود انسان است و به قول مولوی:
چرخ در گردش اسیر هوش ماست
باده در جوشش اسیر جوش ماست
چرخ از ما هست شد نی ما ازو
باده از ما مست شد نی ما ازو
بنابراین، عدم وصول به خدا با کاوش های مزبور، تصدیق آیات قرآن است و انکار کسانی که با غفلت از خود، خدا را در جایی بس دور جست و جو می کنند: (وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّی لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ *وَ قَدْ کَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَ یَقْذِفُونَ بِالْغَیْبِ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ)؛[3] گویند: ایمان آوردیم، ولی چگونه میتوانند از فاصله دور به آن دست یابند، با این که قبلا به آن انکار ورزیده، و از مکانی بسیار دور سخن به غیب رها میکردند.
پی نوشتها:
[1] ( وَ قالَ فِرْعَوْنُ یا أَیُّهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْری فَأَوْقِدْ لی یا هامانُ عَلَی الطِّینِ فَاجْعَلْ لی صَرْحاً لَعَلِّی أَطَّلِعُ إِلی إِلهِ مُوسی وَ إِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکاذِبینَ)، القصص، 38.
[2] ( فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فی یَوْمَیْنِ وَ أَوْحی فی کُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ وَ حِفْظاً ذلِکَ تَقْدیرُ الْعَزیزِ الْعَلیمِ)، فصلت، 12.
[3] السبا، 52-53.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] اخیرا هاوکینگ اظهار نظر عجیبی کرده که بهشت فقط یک افسانه است. چطور در مقابل این ادعای هاوکینگ جواب می دهید؟
- [سایر] اخیرا خوابهای عجیبی می بینم ولی نمی دانم که آیا در واقعیت تعبیر می شوند یا نه؟ چطور می توانم بفهمم که تا چه اندازه خوابهایم صحت دارند.
- [سایر] خواننده بهشت کیست؟ لطفاً به طور واضع جواب دهید.
- [آیت الله سبحانی] در مواردی که منکر در مقابل ادعای مدعی، اظهار بی اطلاعی کرده و اظهار می نماید که از صدق و کذب ادعا خبری ندارد هرگاه منکر از ادعای سوگند امتناع نماید و سوگند را به مدعی برگرداند آیا با سوگند مدعی مبنی بر این که منکر علم دارد در این صورت اصل ادعای مدعی ثابت می شود یا تنها علم داشتن منکر ثابت می شود؟
- [سایر] میدانیم که مهمترین پیامی که کوئیلو در کتابهایش ارائه داده است (افسانه شخصی) است.آیا شما اساتید ارجمند این اندیشه را قبول دارید؟ به نظر شما از نظر اسلامی این گفته کوئیلو قابل تایید است؟
- [سایر] آیا اجتهاد و اظهار نظر علمی در قرائات جایز است؟
- [سایر] اخیراً در کتابی (از همین کتاب های کوچولویی که روی میز نمایشگاه های کوچک، داخل معابر شهری می فروشند) چیزهای عجیبی درباره روابط جنسی خواندم که هم فوق العاده عجیب بود و هم زننده. از جمله آن روابط جنسی دهانی و مقعدی بود (نزدیکی دهانی و مقعدی). که اتفاقاً نویسنده خیلی عادی به آن ها اشاره کرده بود! آیا از نظر روانشناسی این ها انحرافات جنسی یا نوعی بیماری نیست؟ نظر شرع درباره روابط جنسی با این کیفیت چیست؟
- [سایر] آیا اظهار نظر سیاسی، باعث رد عدالت امام جماعت میشود؟
- [آیت الله خامنه ای] اخیراً ورزش بیلیارد در سطع وسیعی رایج شده است نظر حضرتعالی درباره آن چیست؟
- [سایر] نظر علمای شیعه درباره ی حدیث کساء و سلسله سند آن چیست؟ تعابیر عجیبی که در آخر حدیث ذکر شده است، چه توجیهی دارد؟
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر در شکم ماهیِ خریداری شده از حوضچه های پرورشی و بخش خصوصی, اشیای قیمتی مانند انگشتر و غیره به دست آید، باید به مالکش معرفی شود ; چنانچه ادعای ملکیت کرد , مال اوست و اگر اظهار بیاطلاعی کرد، حکم مجهول المالک را دارد و باید به حاکم شرع و ولیّ فقیه مراجعه شود. خمس گنج پس از کسر هزینه ها
- [آیت الله وحید خراسانی] باید نمازگزار جواب سلام را به قصد تحیت بگوید هر چند در نظر گرفتن دعا هم مانعی ندارد
- [آیت الله سبحانی] عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر جایز نیست مگر این که دومی اعلم باشد، و نیز فتوی دادن و اظهار نظر در مسائل شرعی برای کسی که قادر بر استنباط احکام از مدارک آن نیست حرام است، و مسئول اعمال دیگران خواهد بود.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر کسی حیوانی را خرید و پس از ذبح، مقداری پول یا چیز با ارزشی از شکم ش پیدا شد، باید به مالک یا مالکا ن قبلی که در روزهای اخیر مالک این حیوان بوده اند, معرفی کند، اگر اظهار بی اطلاعی کردند, باید به سایر افرادی که قبلاً مالک آن بودند , معرفی نماید و اگر صاحبش پیدا نشد، متعلق به یابنده است و خمس ندارد; همچنین است اگر ماهی را از صیادی خرید و در شکم آن گوهری پیدا کرد، اگر آن گوهر طبیعی بود متعلق به یابنده است و خمس ندار د. چنانچه آن گوهر، ساخت بشر با شد باید به فروشنده مراجعه کند، اگر ادعای ملکیت کرد بدون بینه به او می پردازد و اگر اظهار بی اطلاعی کرد، با داشت ن م الک قبلی باید به او مراجعه کند؛ ولی اگر مالک قبلی نداشت و از دریا صید کرده بود، در این صورت مال یابنده است و خمس ندارد. اشیای به دست آمده از شکم ماهیهای پرورشی
- [آیت الله بهجت] اگر کسی چند وصیّ برای خود معیّن کند، چنانچه اجازه داده باشد که هر کدام بهتنهایی به وصیّت عمل کنند، لازم نیست در انجام وصیت از یکدیگر اجازه بگیرند، و همچنین است بنابر اظهر اگر در این مورد چیزی اظهار نکرده باشد، و اگر اجازه نداده باشد، باید با نظر یکدیگر به وصیت عمل نمایند، و اگر حاضر نشوند که با یکدیگر به وصیّت عمل کنند، و در تشخیص مصلحت اختلاف داشته باشند، در صورتی که تأخیر و مهلت دادن موجب شود که عمل به وصیّت معطّل بماند، حاکم شرع آنها را مجبور میکند که تسلیم نظر کسی شوند که صلاح را تشخیص میدهد، و اگر اطاعت نکنند، به جای آنان دیگران را معین مینماید، و اگر یکی از آنان قبول نکرد یک نفر دیگر را به جای او تعیین مینماید.
- [امام خمینی] قانونی که اخیراً به اسم قانون خانواده به امر عمال اجانب برای هدم احکام اسلام و بر هم زدن کانون خانواده مسلمانان از مجلسین غیر قانونی و شرعی رژیم سابق گذشته است، بر خلاف احکام اسلام، و امرکننده و رأیدهندگان از نظر شرع و قانون مجرم هستند، و زنهایی که به استناد آن قانون به امر محکمه طلاق داده میشوند، طلاق آنها باطل و زنهای شوهرداری هستند که اگر شوهر کنند زناکارند. و کسی که دانسته آنها را بگیرد زناکار است، و مستحق حد شرعی، و اولادهای آنها اولاد غیر شرعی، وارث نمیبرند، و سایر احکام اولاد زنا بر آنها جاری است، چه محکمه مستقیماً طلاق بدهد یا امر دهد طلاق دهند، و شوهر را الزام کنند به طلاق.
- [آیت الله اردبیلی] خمس یک پنجم از مازاد درآمدها و برخی منافع است که انسان به دست آورده است و باید زیر نظر امام معصوم علیهالسلام مصرف شود و در زمان غیبت امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)، بهتر است سهم سادات زیر نظر مجتهد جامع الشرایط برای رفع نیازهای سادات فقیر مصرف گردد و سهم امام علیهالسلام باید زیر نظر مجتهد جامع الشرایط در جهت تعلیم و ترویج مذهب جعفری هزینه گردد. در احادیث شریفه نسبت به پرداختن خمس تأکید زیادی شده است و از آن به حقّ امام علیهالسلام ، سبب تطهیر مال و وسیلهای جهت امتحان ایمان یاد شده است؛ حضرت رضا علیهالسلام در جواب نامه یکی از تاجران شیعه فارس مینویسد: (... اموال تنها از راهی که خداوند مقرّر فرموده است حلال میگردد. همانا خمس، ما را در تقویت دین یاری میکند و نیاز آنان که سرپرستیشان را به عهده داریم و نیز نیاز شیعیان را تأمین میکند و با آن آبرویمان را در مقابل دشمنانمان حفظ میکنیم. پس خمس را از ما دریغ نکنید و خود را از دعای ما محروم نسازید، زیرا پرداختن خمس کلید روزی و سبب آمرزش و پاکی شما از گناه و ذخیره آخرتتان است. مسلمان کسی است که به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند نه آن کسی که با زبان اجابت میکند و در قلب مخالفت مینماید.)(1)
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.
- [امام خمینی] بر علمای اعلام ایَّدَهُمُ اللَّهُ تَعالی لازم است در مقابل این نحو قوانین بیارزش از نظر اسلام و قانون، اعتراض شدید کنند، نه استرحام از مجرمین اصلی و دولتخواهی برای آنها که مأمور اجرای اوامر مخالفین اسلام میباشند، زیرا این نحو تقاضاها و دولتخواهیها و توجه جرم را به مأمورین جزء، و دست دوم دادن موجب تطهیر مجرم اصلی و جرأت او بر هدم احکام الهیه است، و بر کافه مسلمانان لازم است در مقابل این قوانین که دین و دنیا و خاندان آنها را تهدید میکند، و دخترهای بیچاره آنها را به سربازخانه میکشد، و زحمت انبیای عظام و اولیای گرام صلی اللَّه علیهم اجمعین را تضییع مینماید، مقاومت کنند، و اظهار تنفر نمایند، و به این قوانین مخالف اسلام عمل نکنند، و به هر وسیلهای که ممکن است هم اکنون دفاع از احکام اسلام کنند تا خدای نخواسته به آتیه سیاه و وحشتناکی که عمال استعمار خَذَلَهُم اللَّهُ تَعالی در نظر دارند برای اسلام و مسلمانان مبتلا نشوند. بعضی از مسائل که در این زمان مورد حاجت است
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.