آیا امامان شیعه خلیفه ی پیامبرند؟
آیا امامان شیعه خلیفه ی پیامبرند؟ و حال آنکه جز دو نفرشان بر مردم حکومت نکردند؟ "در این سوال سلب قدرت سیاسی از اهل بیت پیامبر (ص) را دلیل بر خلیفه نبودن آنان گرفته می گویند از بین دوازده امام شیعه فقط علی (ع) و حسن (ع) به مدت کوتاه بر مردم حکومت کرده اند پس چگونه است که شما آنان را خلفاء پیامبر (ص) می نامید؟" پاسخ: برای پاسخ به این پرسش توجه به مسئولیت ها و اختیارات رسول خدا (ص) لازم است تا معلوم گردد که خلیفه او چه وظایفی بر عهده دارد و آیا امامان شیعه آن وظایف را انجام داده اند یا نه ؟ بنا به تصریح آیات قرآن پیامبر اکرم (ص) چندین مسوولیت از جانب خدا داشت که حاکمیت سیاسی بر مردم فقط یکی از وظایف رسول خدا (ص ) بود: اول آنکه: وی مامور به دریافت و ابلاغ وحی الهی بود: ( ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است اعلام کن)‌(مائده 67) دوم : تفسیر وتبیین وحی: (و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین کنی، شاید اندیشه کنند).(نحل 44) سوم وچهارم: تعلیم مردم همراه تزکیه : خداوند می فرماید: (او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند، و آنها را پاکیزه کند، و کتاب و حکمت بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند).(جمعه 4) پنجم: حکومت: خداوند می فرماید : (ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را)(نساء 59) وهمچنین می فرماید: " پیامبر نسبت به مؤمنان از خود آنها اولی است" (النَّبِیُّ أَوْلی‌ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ‌(احزاب 6). ‌ ششم:قضاوت خداوند فرمود: ( ما این کتاب را به حق بر تو فرستادیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنی و از کسانی مباش که از خائنان حمایت نمایی). 105 (نساء) از این مسوولیت‌ها فقط نبوت که همان دریافت و ابلاغ وحی از جانب خداست به تصریح خداوند پایان یافته است: ( محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود، ولی رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبران است)( احزاب 40) ) اما وظایف دیگر همچنان باقی است. از این رو به عقیده ی شیعه خلیفه و جانشین پیامبر (ص) کسی است که بتواند بقیه وظایف رسول خدا را به خوبی انجام داده و مردم را همه جانبه به سوی خدا رهنمون شود وچنین کسانی جز همانان که رسول خدا (ص) معرفی نموده نمی توانند باشد. همان کسانی که رسول خدا (ص) بر اساس روایت مشهور خلیفتین آنان را یکی از دو خلیفه خود معرفی نموده است همچنان که احمد بن حنبل پیشوای مذهب حنبلی در کتابش از رسول خدا (ص) روایت نمود که فرمود: )همانا دو خلیفه در میان شما می­گذارم کتاب خدای عزوجل که ریسمان محکم آویزان بین زمین و آسمان است و عترتم، اهل بیتم و آن دو از یکدیگر جدایی ناپذیرند تا اینکه هر دو بر سر حوض کوثر بر من درآیند).[1] از جانب دیگر در روایت متواتر ومورد قبول در نزد همه ی فرق اسلامی تعداد آنان رادوازده نفر معرفی نموده است که محدثان ومورخان ومفسران در کتابها ی خود آورده اند. مسلم در صحیح خود و احمد حنبل در مسندش و دیگر نویسندگان کتاب های حدیثی در کتاب­های خود تعداد خلفا را دوازده نفر آورده­اند. آنان از جابر بن سمره نقل کرده اند که رسول خدا (ص) فرمود: لا یزال هذا الدین عزیزاً مَنیعاً الی اثنی عشر خلیفة.[2] (این دین همواره عزیز و والاست تا دوازده خلیفه (در میان شماست) ) و در روایتی دیگر حضرت فرمود: لا یزال الدین قائماً حتی تقوم الساعة او یکون علیکم اثنا عشر خلیفة کلهم من قریش.[3] (دین همواره استوار است تا قیامت برپا شود یا دوازده خلیفه که همگی از قریش هستند بر شما حاکم باشند). این روایات از روایت­های معتبر و خدشه ناپذیر در نزد اهل سنت است که در آن به صراحت خلفای جانشین پیامبر (ص) را دوازده نفر می­داند. اما دلیل بر تطبیق این روایات بر اهل بیت توسط پیامبر (ص): ابن کثیر دمشقی در تاریخ خود از زید بن ارقم نقل می­کند که: (هنگامی که رسول خدا (ص) از حجة الوداع باز می­گشت در غدیر خم فرود آمد و دستور داد تا زیر درختان را تمیز کردند سپس به سخنرانی پرداخت و فرمود: همانا من دعوت شدم و اجابت نمودم (مرگم نزدیک است). همانا دو چیز گرانبها بین شما به جای گذاردم که هر یک از دیگری بزرگتر است کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم، پس نیک بنگرید چگونه از جانبم درباره آن دو برخورد می­کنید. آن دو از همدیگر هرگز جدا نمی­گردند تا بر سر حوض (کوثر) بر من وارد گردند سپس فرمود: همانا خدا مولای من است و من ولی و سرپرست همه مؤمنان می­باشم. آنگاه دو دست علی (ع) را گرفت فرمود: کسی که من ولی و سرپرست اویم این (علی) ولی و سرپرست اوست بار پروردگار را دوست بدار کسی را که او را دوست بدارد و دشمنی بدار کسی که او را دشمن بدارد را وی (ابوالطفیل) می­گوید از زید پرسیدم آیا تو خودت از رسول خدا (ص) شنیدی؟ گفت: در بیابان کسی نبود جز اینکه آن را با چشمش دید و با گوشش شنید). ابن کثیر پس از نقل این روایت می­گوید: "این روایت را بدین صورت تنها نسائی (در سنن خود) ذکر نموده شیخ ما ابو عبدالله (شمس الدین محمد) ذهبی می­گوید این روایت صحیح است".[4] با توجه به سخن ذهبی که از بزرگان علم حدیث و رجال اهل سنت است و حدیث فوق را صحیح می­داند و ابن کثیر دمشقی که بدون نقد آن را نقل نموده است شک و شبهه­ای در صحت این روایت باقی نمی­ماند. بنا بر این می بینیم که رسول خدا از طرفی می فرماید : خلفای من دوازده نفرند. از جانب دیگر اهل بیت خود را یکی از دو خلیفه خود می نامد و در روز غدیر وقتی علی را به خلافت معرفی می کند ومی فرماید : من کنت مولاه فهذا علی مو لاه باز حدیث ثقلین را یاد آور می شود تا بنمایاند که علی (ع) یکی از دوازده خلیفه ای است که او بشارتش را داده است تا یکی از مصادیق خلفای اثنا عشر را به مردم معرفی نماید. بنابر این اولین آن ها امیر المو منین علی (ع) و آخرین آنها حضرت مهدی (عج) است همان طور که ابن کثیر دمشقی به آن اعتراف نموده ودر تفسیر آیه ی وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا ...؛ و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم (مائده12 )می گوید: امام احمد بن حنبل از مسروق نقل می کند ما در نزد عبدالله بن مسعود قرآن می آموختیم که مردی از وی پرسید : آیا از رسول خدا (ص) پرسیدید که این امت صاحب چند خلیفه است؟ ابن مسعود پاسخ داد : از زمانی که وارد عراق شده ام پیش از تو کسی چنین پرسشی را از من ننمود ، آری از آن حضرت پرسیدیم فرمود : به تعداد نقباء بنی اسرائیل می باشند. ابن کثیر پس از آوردن این حدیث به روایت مسلم اشاره نموده آنگاه می گوید: از همین خلفای دوازده گانه است همان مهدی که همنام پیامبر (ص) است وکنیه اش کنیه رسول خدا (ص) است و جهان را همچنان که پر از ظلم وستم شده از عدل و داد پر می کند و در تورات نیز به حضرت اسماعیل بشارت داده شد که خداوند از پشت وی دوازده بزرگ را بر می انگیزاند وآنان همین دوازده نفری هستند که درروایت ابن مسعود و جابر بن سمره یاد شدند. [5] همان خلفائی که رسول خدا (ص) درباره ی آنان فرمود: لا یزال هذا الدین عزیزاً مَنیعاً الی اثنی عشر خلیفة[6] این دین همواره عزیز و والاست تا دوازده خلیفه (در میان شماست) ما می گوییم اینان همان کسانی هستندکه رسول خدا (ص) آنان را معرفی نموده وبرخی از عالمان اهل سنت همچون ابن صباغ مالکی و سبط ابن جوزی و .. .در کتاب های خودبه معرفی آنان پرداخته اند.همچنان که حموینی[7]در فراید السمطین با سند معتبر از ابن عباس نقل می کند که : مردی یهودی به نام نعثل نزد پیامبر (ص) آمد واز چیز های مختلفی پرسش نمود یکی از پرسش ها این بود : هر پیامبری را وصیی است و پیامبر ما موسی وصی خود را یوشع بن نون قرار داد وصی تو کیست؟ فرمود : ولی و خلیفه ی پس ا ز من علی بن ابی طالب و پس از او دو سبط من حسن و حسین و نه تن از نسل حسینند . یهودی گفت: نام آنها را برایم بگو. فرمود : وقتی حسین (ع) درگذشت فرزندش علی و پس از علی پسرش محمد و پس از او فرزندش جعفر و پس از جعفر فرزندش موسی و پس از او علی و پس از علی فرزندش محمد و پس از او پسرش علی و پس از او پسرش حسن و سپس حجه ابن الحسن است که این دوازده امام به عدد نقباء بنی اسرائیل اند [ 8] . بر این اساس عقیده ی شیعه تنها عقیده ای است که مبتنی بر سخن رسول خدا (ص) در باره خلفای دوازده گانه است. علاوه بر این اعترافات بزرگان اهل سنت در باره جلالت قدر امامان شیعه خود بهترین شاهد صدق بر شایستگی آنان بر خلافت وجانشینی پیامبر (ص) در جمیع شؤون است که در اینجا فقط به آنچه شمس الدین ذهبی شافعی از معاصران ابن کثیر در این باره گفته اکتفاء می شود: وی در هنگام بیان شرح حال حضرت مهدی (عج) می‌گوید: منتظر شریف ابو القاسم محمد بن حسن عسکری فرزند علی هادی ...حاتم دوازده سروری که امامیه مدعی عصمت آنان است ... اما مولای ما امام علی از خلفای راشدین و از کسانی است که شهادت به بهشتی بودنش داده شده است او ر ا خیلی دوست داریم ... و دو فرزندش حسن و حسین دو سبط رسو ل خدا (ص) و دو سرور جوانان بهشت اند که اگر به خلافت می رسیدند شایسته ی آن بودند و زین العابدین ارجمند و بلند مرتبه و از بزرگ عالمان عامل که شایستگی امامت را داشت. وهمچنین پسرش ابو جعفر باقر، سید، امام، فقیه بوده وشایستگی خلافت را داشت. وهمچنین پسرش جعفر صادق بلند مرتبه از پیشوایان علم ودانش که برای خلافت از ابو جعفر منصور شایسته تر بود . و فرزندش موسی (کاظم) بلند مرتبه دارای علومی نیکو که برای خلافت از هارون شایسته تر بود . و پسرش علی بن موسی نیز بلند مرتبه و دارای علم و بیان و موقعیت بی نظیر در پیش مردم بود. و پسرش جواد از سروران قومش بود ... و همچنین فرزندش ملقب به هادی شریف و بزرگوار بود .و همچنین است پسر او حسن بن علی عسکری که رحمت خدا بر همه ی آنان باد . [9] با توجه به آنچه گفته شد وقتی رسول خدا (ص) به صراحت در حدیث متواتر خلیفتین و ثقلین مورد قبول ابن کثیر وسایرعالمان اهل سنت، اهل بیت خود را یکی از دو خلیفه ی ماندگار پس از خود معرفی می کند و در این روایت تعداد آنان را دوازده نفر می داند و از طرفی این دوازده نفر به اعتراف اعلام اهل سنت همچون ذهبی از شایستگان برای خلافت بوده اند دیگر جای این اشکال باقی نمی ماند که چون آنان حاکم نشدند پس آنان خلیفه ی رسول خدا نیستند بلکه این اشکال به خود امت بر می‌گردد که چرا با آنکه شایستگانی از اهل بیت برای حکومت وجود داشت آنان را رها نموده وبه سراغ دیگران رفتید . از این رو اعراض مردم از آنان موجب از دست دادن شایستگی آنان برای خلافت نمی شود و همچنین محروم شدن آنان از بخشی از حقوق خود یعنی حاکمیت سیاسی سبب نشد که آنان سایر مسولیت های خویش را انجام ندهند بلکه آنان درسایر شوون خلافت و جانشینی عمل نمودند وکسی توان برابری با آنان را در صحنه های علم وعمل نداشت و همه بزرگان اسلام در تمامی مذاهب در همه ی علوم ومعارف دین وامدار علوم آنانند[10]. آری اینان خلفای رسول خدایند همانان که رسول خدا (ص) نشناختن آنان را مرگ جاهلیت برشمرده و فرموده است: " کسی که از جماعت مسلمانان به اندازه ی یک وجب دور شود طوق اسلام را از گردنش بیرون ساخته است مگر آنکه بازگردد و کسی که بمیرد و امامی برای مسلمانان نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است ".[11 ] نه آنچه که ابن حجر عسقلانی می گوید و آنان را چهار نفر از خلفای راشدین و حسن بن علی و معاویه و یزید بن معاویه و عبد الله بن زبیر و عبد الملک بن مروان و ولید بن عبدالملک و سلیمان بن عبدالملک و عمربن عبد العزیز[12 ] .می داند. ******************* -------------------------------------------------------------------------------- [1] . مسند احمد، ج5، ص182؛ مجمع الزوائد ج1ص 170. سلیمان بن احمد طبرانی، معجم الکبیر ج5ص. 153، قاهره، مکتبه ابن تیمیه ، دوم. [2] . صحیح مسلم، کتاب الاماره باب الناس تبع لقریش ص926 ح4603؛ سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابوداود، کتاب المهدی، باب اول، ص796، ، ح4280، بیروت، دارالفکر، اول، تصحیح جمیل العطار. 1425. ، مسند احمد حنبل، ج 5، ص 87، 86، 88؛ 89، 90و…، المستدرک ج3ص617و… آمده است. [3] . مسند احمد ج5ص89صحیح مسلم همان ح6404. سنن ابی داود همان. [4] . ابن کثیر، اسماعیل، البدایة و النهایة، ج 5، ص 228. [5] - تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج‌3، ص: 59 و ج‌6، ص: 72 [6] . صحیح مسلم، کتاب الاماره، باب الناس تبع لقریش ص926، ح4603؛ مسند احمد حنبل، ج 5، ص 86؛ ، . سنن ابی داود، کتاب المهدی، باب اول، ص796، ح4280. [7] - که ذهبی در باره اش می‌گوید: امام، محدث، اوحد کامل فخرالاسلام صدر الدین ابراهیم بن محمد حمویه خراسانی که خیلی به روایات توجه داشته وبه کسب اجزاء آن می‌پرداخت قرائتی نیکو داشت و خوش منظر وبا هیبت ودیندار و صالح واز مشایخ صو فیه بود. تذکره الحفاظ ج4 ص1506 [ 8] - ابراهیم بن محمد حمویه جوینی، خراسانی فرائد السمطین ج2 ص133ح431، بیروت، موسسه محمودی، اول. [9] - سیراعلام النبلاء ج13 ص120-119 [10] - علامه حسن بن یوسف حلی، نهج الحق وکشف الصدق ص237قم، هجرت، اول 1407. [11 ] . حاکم نیشابوری، المستدرک، ج1، ص77؛ سیوطی الدر المنثور، ج2، ص61. هیثمی مجمع الزوائد ج5 ص225، [12 ] - فتح الباری ج13 ص182.
عنوان سوال:

آیا امامان شیعه خلیفه ی پیامبرند؟


پاسخ:

آیا امامان شیعه خلیفه ی پیامبرند؟ و حال آنکه جز دو نفرشان بر مردم حکومت نکردند؟
"در این سوال سلب قدرت سیاسی از اهل بیت پیامبر (ص) را دلیل بر خلیفه نبودن آنان گرفته می گویند از بین دوازده امام شیعه فقط علی (ع) و حسن (ع) به مدت کوتاه بر مردم حکومت کرده اند پس چگونه است که شما آنان را خلفاء پیامبر (ص) می نامید؟"

پاسخ:
برای پاسخ به این پرسش توجه به مسئولیت ها و اختیارات رسول خدا (ص) لازم است تا معلوم گردد که خلیفه او چه وظایفی بر عهده دارد و آیا امامان شیعه آن وظایف را انجام داده اند یا نه ؟
بنا به تصریح آیات قرآن پیامبر اکرم (ص) چندین مسوولیت از جانب خدا داشت که حاکمیت سیاسی بر مردم فقط یکی از وظایف رسول خدا (ص ) بود:
اول آنکه: وی مامور به دریافت و ابلاغ وحی الهی بود:
( ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت به تو نازل شده است اعلام کن)‌(مائده 67)
دوم : تفسیر وتبیین وحی:
(و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده است برای آنها تبیین کنی، شاید اندیشه کنند).(نحل 44)
سوم وچهارم: تعلیم مردم همراه تزکیه :
خداوند می فرماید: (او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند، و آنها را پاکیزه کند، و کتاب و حکمت بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند).(جمعه 4)
پنجم: حکومت:
خداوند می فرماید : (ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را)(نساء 59)
وهمچنین می فرماید: " پیامبر نسبت به مؤمنان از خود آنها اولی است" (النَّبِیُّ أَوْلی‌ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ‌(احزاب 6). ‌
ششم:قضاوت
خداوند فرمود: ( ما این کتاب را به حق بر تو فرستادیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنی و از کسانی مباش که از خائنان حمایت نمایی). 105 (نساء)
از این مسوولیت‌ها فقط نبوت که همان دریافت و ابلاغ وحی از جانب خداست به تصریح خداوند پایان یافته است:
( محمد پدر هیچیک از مردان شما نبود، ولی رسول خدا و خاتم و آخرین پیامبران است)( احزاب 40) )
اما وظایف دیگر همچنان باقی است. از این رو به عقیده ی شیعه خلیفه و جانشین پیامبر (ص) کسی است که بتواند بقیه وظایف رسول خدا را به خوبی انجام داده و مردم را همه جانبه به سوی خدا رهنمون شود وچنین کسانی جز همانان که رسول خدا (ص) معرفی نموده نمی توانند باشد. همان کسانی که رسول خدا (ص) بر اساس روایت مشهور خلیفتین آنان را یکی از دو خلیفه خود معرفی نموده است همچنان که احمد بن حنبل پیشوای مذهب حنبلی در کتابش از رسول خدا (ص) روایت نمود که فرمود:
)همانا دو خلیفه در میان شما می­گذارم کتاب خدای عزوجل که ریسمان محکم آویزان بین زمین و آسمان است و عترتم، اهل بیتم و آن دو از یکدیگر جدایی ناپذیرند تا اینکه هر دو بر سر حوض کوثر بر من درآیند).[1]
از جانب دیگر در روایت متواتر ومورد قبول در نزد همه ی فرق اسلامی تعداد آنان رادوازده نفر معرفی نموده است که محدثان ومورخان ومفسران در کتابها ی خود آورده اند.
مسلم در صحیح خود و احمد حنبل در مسندش و دیگر نویسندگان کتاب های حدیثی در کتاب­های خود تعداد خلفا را دوازده نفر آورده­اند.
آنان از جابر بن سمره نقل کرده اند که رسول خدا (ص) فرمود:
لا یزال هذا الدین عزیزاً مَنیعاً الی اثنی عشر خلیفة.[2]
(این دین همواره عزیز و والاست تا دوازده خلیفه (در میان شماست) )
و در روایتی دیگر حضرت فرمود:
لا یزال الدین قائماً حتی تقوم الساعة او یکون علیکم اثنا عشر خلیفة کلهم من قریش.[3]
(دین همواره استوار است تا قیامت برپا شود یا دوازده خلیفه که همگی از قریش هستند بر شما حاکم باشند).
این روایات از روایت­های معتبر و خدشه ناپذیر در نزد اهل سنت است که در آن به صراحت خلفای جانشین پیامبر (ص) را دوازده نفر می­داند.

اما دلیل بر تطبیق این روایات بر اهل بیت توسط پیامبر (ص):
ابن کثیر دمشقی در تاریخ خود از زید بن ارقم نقل می­کند که:
(هنگامی که رسول خدا (ص) از حجة الوداع باز می­گشت در غدیر خم فرود آمد و دستور داد تا زیر درختان را تمیز کردند سپس به سخنرانی پرداخت و فرمود: همانا من دعوت شدم و اجابت نمودم (مرگم نزدیک است).
همانا دو چیز گرانبها بین شما به جای گذاردم که هر یک از دیگری بزرگتر است کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم، پس نیک بنگرید چگونه از جانبم درباره آن دو برخورد می­کنید.
آن دو از همدیگر هرگز جدا نمی­گردند تا بر سر حوض (کوثر) بر من وارد گردند سپس فرمود: همانا خدا مولای من است و من ولی و سرپرست همه مؤمنان می­باشم. آنگاه دو دست علی (ع) را گرفت فرمود:
کسی که من ولی و سرپرست اویم این (علی) ولی و سرپرست اوست بار پروردگار را دوست بدار کسی را که او را دوست بدارد و دشمنی بدار کسی که او را دشمن بدارد را وی (ابوالطفیل) می­گوید از زید پرسیدم آیا تو خودت از رسول خدا (ص) شنیدی؟ گفت: در بیابان کسی نبود جز اینکه آن را با چشمش دید و با گوشش شنید).
ابن کثیر پس از نقل این روایت می­گوید:
"این روایت را بدین صورت تنها نسائی (در سنن خود) ذکر نموده شیخ ما ابو عبدالله (شمس الدین محمد) ذهبی می­گوید این روایت صحیح است".[4]
با توجه به سخن ذهبی که از بزرگان علم حدیث و رجال اهل سنت است و حدیث فوق را صحیح می­داند و ابن کثیر دمشقی که بدون نقد آن را نقل نموده است شک و شبهه­ای در صحت این روایت باقی نمی­ماند.
بنا بر این می بینیم که رسول خدا از طرفی می فرماید : خلفای من دوازده نفرند. از جانب دیگر اهل بیت خود را یکی از دو خلیفه خود می نامد و در روز غدیر وقتی علی را به خلافت معرفی می کند ومی فرماید : من کنت مولاه فهذا علی مو لاه باز حدیث ثقلین را یاد آور می شود تا بنمایاند که علی (ع) یکی از دوازده خلیفه ای است که او بشارتش را داده است تا یکی از مصادیق خلفای اثنا عشر را به مردم معرفی نماید. بنابر این اولین آن ها امیر المو منین علی (ع) و آخرین آنها حضرت مهدی (عج) است همان طور که ابن کثیر دمشقی به آن اعتراف نموده ودر تفسیر آیه ی وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا ...؛ و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم (مائده12 )می گوید:
امام احمد بن حنبل از مسروق نقل می کند ما در نزد عبدالله بن مسعود قرآن می آموختیم که مردی از وی پرسید : آیا از رسول خدا (ص) پرسیدید که این امت صاحب چند خلیفه است؟
ابن مسعود پاسخ داد : از زمانی که وارد عراق شده ام پیش از تو کسی چنین پرسشی را از من ننمود ، آری از آن حضرت پرسیدیم فرمود : به تعداد نقباء بنی اسرائیل می باشند.
ابن کثیر پس از آوردن این حدیث به روایت مسلم اشاره نموده آنگاه می گوید: از همین خلفای دوازده گانه است همان مهدی که همنام پیامبر (ص) است وکنیه اش کنیه رسول خدا (ص) است و جهان را همچنان که پر از ظلم وستم شده از عدل و داد پر می کند و در تورات نیز به حضرت اسماعیل بشارت داده شد که خداوند از پشت وی دوازده بزرگ را بر می انگیزاند وآنان همین دوازده نفری هستند که درروایت ابن مسعود و جابر بن سمره یاد شدند. [5]
همان خلفائی که رسول خدا (ص) درباره ی آنان فرمود: لا یزال هذا الدین عزیزاً مَنیعاً الی اثنی عشر خلیفة[6] این دین همواره عزیز و والاست تا دوازده خلیفه (در میان شماست)
ما می گوییم اینان همان کسانی هستندکه رسول خدا (ص) آنان را معرفی نموده وبرخی از عالمان اهل سنت همچون ابن صباغ مالکی و سبط ابن جوزی و .. .در کتاب های خودبه معرفی آنان پرداخته اند.همچنان که حموینی[7]در فراید السمطین با سند معتبر از ابن عباس نقل می کند که : مردی یهودی به نام نعثل نزد پیامبر (ص) آمد واز چیز های مختلفی پرسش نمود یکی از پرسش ها این بود : هر پیامبری را وصیی است و پیامبر ما موسی وصی خود را یوشع بن نون قرار داد وصی تو کیست؟
فرمود : ولی و خلیفه ی پس ا ز من علی بن ابی طالب و پس از او دو سبط من حسن و حسین و نه تن از نسل حسینند .
یهودی گفت: نام آنها را برایم بگو.
فرمود : وقتی حسین (ع) درگذشت فرزندش علی و پس از علی پسرش محمد و پس از او فرزندش جعفر و پس از جعفر فرزندش موسی و پس از او علی و پس از علی فرزندش محمد و پس از او پسرش علی و پس از او پسرش حسن و سپس حجه ابن الحسن است که این دوازده امام به عدد نقباء بنی اسرائیل اند [ 8] .
بر این اساس عقیده ی شیعه تنها عقیده ای است که مبتنی بر سخن رسول خدا (ص) در باره خلفای دوازده گانه است.
علاوه بر این اعترافات بزرگان اهل سنت در باره جلالت قدر امامان شیعه خود بهترین شاهد صدق بر شایستگی آنان بر خلافت وجانشینی پیامبر (ص) در جمیع شؤون است که در اینجا فقط به آنچه شمس الدین ذهبی شافعی از معاصران ابن کثیر در این باره گفته اکتفاء می شود: وی در هنگام بیان شرح حال حضرت مهدی (عج) می‌گوید:
منتظر شریف ابو القاسم محمد بن حسن عسکری فرزند علی هادی ...حاتم دوازده سروری که امامیه مدعی عصمت آنان است ...
اما مولای ما امام علی از خلفای راشدین و از کسانی است که شهادت به بهشتی بودنش داده شده است او ر ا خیلی دوست داریم ...
و دو فرزندش حسن و حسین دو سبط رسو ل خدا (ص) و دو سرور جوانان بهشت اند که اگر به خلافت می رسیدند شایسته ی آن بودند
و زین العابدین ارجمند و بلند مرتبه و از بزرگ عالمان عامل که شایستگی امامت را داشت.
وهمچنین پسرش ابو جعفر باقر، سید، امام، فقیه بوده وشایستگی خلافت را داشت.
وهمچنین پسرش جعفر صادق بلند مرتبه از پیشوایان علم ودانش که برای خلافت از ابو جعفر منصور شایسته تر بود . و فرزندش موسی (کاظم) بلند مرتبه دارای علومی نیکو که برای خلافت از هارون شایسته تر بود .
و پسرش علی بن موسی نیز بلند مرتبه و دارای علم و بیان و موقعیت بی نظیر در پیش مردم بود.
و پسرش جواد از سروران قومش بود ... و همچنین فرزندش ملقب به هادی شریف و بزرگوار بود .و همچنین است پسر او حسن بن علی عسکری که رحمت خدا بر همه ی آنان باد . [9]
با توجه به آنچه گفته شد وقتی رسول خدا (ص) به صراحت در حدیث متواتر خلیفتین و ثقلین مورد قبول ابن کثیر وسایرعالمان اهل سنت، اهل بیت خود را یکی از دو خلیفه ی ماندگار پس از خود معرفی می کند و در این روایت تعداد آنان را دوازده نفر می داند و از طرفی این دوازده نفر به اعتراف اعلام اهل سنت همچون ذهبی از شایستگان برای خلافت بوده اند دیگر جای این اشکال باقی نمی ماند که چون آنان حاکم نشدند پس آنان خلیفه ی رسول خدا نیستند بلکه این اشکال به خود امت بر می‌گردد که چرا با آنکه شایستگانی از اهل بیت برای حکومت وجود داشت آنان را رها نموده وبه سراغ دیگران رفتید . از این رو اعراض مردم از آنان موجب از دست دادن شایستگی آنان برای خلافت نمی شود و همچنین محروم شدن آنان از بخشی از حقوق خود یعنی حاکمیت سیاسی سبب نشد که آنان سایر مسولیت های خویش را انجام ندهند بلکه آنان درسایر شوون خلافت و جانشینی عمل نمودند وکسی توان برابری با آنان را در صحنه های علم وعمل نداشت و همه بزرگان اسلام در تمامی مذاهب در همه ی علوم ومعارف دین وامدار علوم آنانند[10]. آری اینان خلفای رسول خدایند همانان که رسول خدا (ص) نشناختن آنان را مرگ جاهلیت برشمرده و فرموده است: " کسی که از جماعت مسلمانان به اندازه ی یک وجب دور شود طوق اسلام را از گردنش بیرون ساخته است مگر آنکه بازگردد و کسی که بمیرد و امامی برای مسلمانان نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است ".[11 ]
نه آنچه که ابن حجر عسقلانی می گوید و آنان را چهار نفر از خلفای راشدین و حسن بن علی و معاویه و یزید بن معاویه و عبد الله بن زبیر و عبد الملک بن مروان و ولید بن عبدالملک و سلیمان بن عبدالملک و عمربن عبد العزیز[12 ] .می داند.
*******************

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . مسند احمد، ج5، ص182؛ مجمع الزوائد ج1ص 170. سلیمان بن احمد طبرانی، معجم الکبیر ج5ص. 153، قاهره، مکتبه ابن تیمیه ، دوم.
[2] . صحیح مسلم، کتاب الاماره باب الناس تبع لقریش ص926 ح4603؛ سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابوداود، کتاب المهدی، باب اول، ص796، ، ح4280، بیروت، دارالفکر، اول، تصحیح جمیل العطار. 1425. ، مسند احمد حنبل، ج 5، ص 87، 86، 88؛ 89، 90و…، المستدرک ج3ص617و… آمده است.
[3] . مسند احمد ج5ص89صحیح مسلم همان ح6404. سنن ابی داود همان.
[4] . ابن کثیر، اسماعیل، البدایة و النهایة، ج 5، ص 228.
[5] - تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج‌3، ص: 59 و ج‌6، ص: 72
[6] . صحیح مسلم، کتاب الاماره، باب الناس تبع لقریش ص926، ح4603؛ مسند احمد حنبل، ج 5، ص 86؛ ، . سنن ابی داود، کتاب المهدی، باب اول، ص796، ح4280.
[7] - که ذهبی در باره اش می‌گوید: امام، محدث، اوحد کامل فخرالاسلام صدر الدین ابراهیم بن محمد حمویه خراسانی که خیلی به روایات توجه داشته وبه کسب اجزاء آن می‌پرداخت قرائتی نیکو داشت و خوش منظر وبا هیبت ودیندار و صالح واز مشایخ صو فیه بود. تذکره الحفاظ ج4 ص1506
[ 8] - ابراهیم بن محمد حمویه جوینی، خراسانی فرائد السمطین ج2 ص133ح431، بیروت، موسسه محمودی، اول.
[9] - سیراعلام النبلاء ج13 ص120-119
[10] - علامه حسن بن یوسف حلی، نهج الحق وکشف الصدق ص237قم، هجرت، اول 1407.
[11 ] . حاکم نیشابوری، المستدرک، ج1، ص77؛ سیوطی الدر المنثور، ج2، ص61. هیثمی مجمع الزوائد ج5 ص225،
[12 ] - فتح الباری ج13 ص182.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین