درباره زندگی و احوال حضرت عیسی، آیات زیادی در قرآن، و روایات متعددی از معصومان(ع) وارد شده است که برای آگاهی از آنها می‌توانید به زندگی حضرت عیسی مراجعه کنید. در این نوشتار نیز احادیث دیگری تقدیم می‌شود: 1. زهد حضرت عیسی: یکی از ویژگی‌های اخلاقی حضرت عیسی(ع)، زهد آن پیامبر بزرگ است. او همچون پیامبران دیگر خود را از تشریفات و زیبایی‌های دنیا و نعمت‌های رنگارنگش دور نگه می‌داشت و ابا داشت که کارهای خود را به عهده دیگران واگذارد. در این‌باره، حضرت علی(ع) می‌فرماید: «بالشتش سنگ و لباسش خشن و غذایش ناگوار بود. خورشتش گرسنگی و چراغش در شب، ماه و سایبانش در روز، شرق و غرب زمین بود. میوه و سبزی‌اش، گیاهانی بود که در مناطق مختلف می‌رویید».[1] خود حضرت عیسی نیز دائماً چنین می‌گفت: «خادم من دستانم و مرکبم پاهایم و فرشم زمین و بالشم سنگ است. در زمستان، سرزمین‌های شرقی مرا گرم خواهند کرد. چراغ شب‌هایم ماه است و خورشتم گرسنگی. شعارم ترس و لباسم پشم و میوه و سبزیجاتم، چیزهایی است که زمین برای حیوانان وحشی و چارپایان رویانده. وقتی می‌خوابم چیزی ندارم و وقتی بیدار می‌شوم نیز چیزی ندارم ولی کسی ثروتمندتر از من روی زمین وجود ندارد».[2] 2. تعادل در خوف و رجا: یکی از صفاتی که باید یک مؤمن آن‌را دارا باشد، داشتن حالت خوف و رجا است؛ یعنی هم از عقاب الهی بترسد و هم به رحمت او امیدوار باشد. به عبارت دیگر؛ هم اهل خوف و گریه باشد و هم اهل خوشحالی. برخی از بندگان خالص خدا، به دلیل این‌که ایمانی کامل به جهنم و عذاب الهی دارند، دائماً در حال خوف بسر می‌برند. اما کسانی که از این افراد کامل‌تر هستند، هم بیم و هم امید را به یک اندازه در خود ایجاد کرده‌اند. در این زمینه، امام رضا(ع) درباره حضرت عیسی(ع) چنین می‌فرماید: «حضرت عیسی هم گریه می‌کرد و هم می‌خندید ولی حضرت یحیی(ع) فقط گریه می‌کرد و نمی‌خندید. آن حالتی که عیسی داشت، بهتر از حالت یحیی بود».‏[3] 2. خدمت به مخلوقات: از این جهت که خدای همه مخلوقات یکی است، و همه از او سرچشمه می‌گیرند، نباید پنداشت که لزوم خوش‌رفتاری با دیگران، مخصوص هم‌نوعان یا هم‌کیشان است؛ بلکه این حکم، شامل حیوانات نیز می‌شود؛ یعنی یک بنده خوب خدا، حتی نسبت به حیوانات نیز توجه دارد و در فرصت مناسب، به احوال آنها رسیدگی می‌کند. در این زمینه نقل شده، وقتی حضرت عیسی با حواریون به ساحل دریا رسیدند، قرصی از نان خود را به دریا انداخت. یکی از حواریین به او گفت: ای روح الله چرا چنین کاری کردی؟ آن نان قوت تو بود! عیسی(ع) فرمود: «آن‌را برای یکی از حیوانات دریایی انداختم. ثواب این کار بسیار بزرگ است».[4] 3. اهمیت آخرت: هرچند که دنیا نیز برای انسان مهم است. ولی اهمیت آن در مقابل زندگی اخروی انسان، بسیار ناچیز است. از این‌رو، حضرت عیسی به حواریون می‌فرمود: «وقتی دینتان سالم مانده، به خاطر از دست دادن دنیا تأسف نخورید؛ همان‌طوری که اهل دنیا وقتی دنیایشان سالم باشد، به خاطر از دست رفتن دینشان تأسف نمی‌خورند».[5] 4. آثار خصلت‌های مذموم: پیامبران الهی که مأموریت هدایت مردم را برعهده دارند، یکی از وظایفشان، بیان آثار شوم خصلت‌های منفی و کارهای ناپسند است. در این زمینه، از حضرت عیسی نقل شده است: «هر کس که غم و ناراحتی‌اش زیاد باشد، بدنش بیمار می‌شود و هر کس که اخلاقش بد باشد، خودش را عذاب می‌دهد و هر کس که زیاد حرف می‌زند، خطاهایش زیاد می‌شود و هر کس که زیاد دروغ بگوید، بی‌ارزش می‌شود و هر کس که با مردان گلاویز شود، مروتش از بین می‌رود».[6] 5. حقیقت دنیا: مردم ظاهر دنیا را می‌بینند، ولی از حقیقت آن غافلند. حضرت مسیح در بیان باطن دنیا، به حوارایانش چنین گفت: «دنیا پُل است. از آن عبور کنید و آن‌را آباد نکنید».[7] 6. خصوصیات همنشین: یکی از عواملی که بر انسان تأثیر بسیاری دارد، کسانی هستند که انسان با آنان حشر و نشر دارد. از این‌رو، وقتی حواریون از ایشان پرسیدند: با چه کسی همنشینی داشته باشیم، ایشان فرمود: کسی که با دیدنش به یاد خدا بیافتید و سخن گفتنش علم شما را افزایش دهد و اعمالش شما را به آخرت ترغیب کند.‏[8] 7. سخن گفتن زیاد: همیشه بزرگان دین، از آثار منفی زیاد سخن گفتن، سخن به میان آورده‌اند. امام صادق(ع) در این‌باره فرمود: «حضرت مسیح دائماً می‌گفت: در غیر یاد خدا، زیاد سخن نگویید؛ کسانی که زیاد حرف می‌زنند، دل‌هایشان دچار قساوت شده ولی خودشان نمی‌دانند».[9] از عیسای مسیح در منابع روایی اسلامی بسیار یاد شده است که ما به این اندک بسنده کردیم. [1] . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 227، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج 1، ص 157- 158، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، 1412ق. [3] . قطب الدین راواندی، سعید بن هبه الله، قصص الانبیاء، ص 273، مشهد، مرکز پژوهش‌های اسلامی، چاپ اول، 1409ق. [4] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ‏4، ص 9، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [5] . شیخ صدوق، محمد بن علی‏، الامالی، ص 496، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش. [6] . همان، ص 543. [7] . شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، محقق، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 65، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ اول، 1362ش. [8] . الکافی، ج 1، ص 39. [9] . همان، ج ‏2، ص 114.
احادیثی از پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) در مورد حضرت عیسی(ع) میخواهم؟
درباره زندگی و احوال حضرت عیسی، آیات زیادی در قرآن، و روایات متعددی از معصومان(ع) وارد شده است که برای آگاهی از آنها میتوانید به زندگی حضرت عیسی مراجعه کنید.
در این نوشتار نیز احادیث دیگری تقدیم میشود:
1. زهد حضرت عیسی: یکی از ویژگیهای اخلاقی حضرت عیسی(ع)، زهد آن پیامبر بزرگ است. او همچون پیامبران دیگر خود را از تشریفات و زیباییهای دنیا و نعمتهای رنگارنگش دور نگه میداشت و ابا داشت که کارهای خود را به عهده دیگران واگذارد. در اینباره، حضرت علی(ع) میفرماید: «بالشتش سنگ و لباسش خشن و غذایش ناگوار بود. خورشتش گرسنگی و چراغش در شب، ماه و سایبانش در روز، شرق و غرب زمین بود. میوه و سبزیاش، گیاهانی بود که در مناطق مختلف میرویید».[1]
خود حضرت عیسی نیز دائماً چنین میگفت: «خادم من دستانم و مرکبم پاهایم و فرشم زمین و بالشم سنگ است. در زمستان، سرزمینهای شرقی مرا گرم خواهند کرد. چراغ شبهایم ماه است و خورشتم گرسنگی. شعارم ترس و لباسم پشم و میوه و سبزیجاتم، چیزهایی است که زمین برای حیوانان وحشی و چارپایان رویانده. وقتی میخوابم چیزی ندارم و وقتی بیدار میشوم نیز چیزی ندارم ولی کسی ثروتمندتر از من روی زمین وجود ندارد».[2]
2. تعادل در خوف و رجا: یکی از صفاتی که باید یک مؤمن آنرا دارا باشد، داشتن حالت خوف و رجا است؛ یعنی هم از عقاب الهی بترسد و هم به رحمت او امیدوار باشد. به عبارت دیگر؛ هم اهل خوف و گریه باشد و هم اهل خوشحالی. برخی از بندگان خالص خدا، به دلیل اینکه ایمانی کامل به جهنم و عذاب الهی دارند، دائماً در حال خوف بسر میبرند. اما کسانی که از این افراد کاملتر هستند، هم بیم و هم امید را به یک اندازه در خود ایجاد کردهاند. در این زمینه، امام رضا(ع) درباره حضرت عیسی(ع) چنین میفرماید: «حضرت عیسی هم گریه میکرد و هم میخندید ولی حضرت یحیی(ع) فقط گریه میکرد و نمیخندید. آن حالتی که عیسی داشت، بهتر از حالت یحیی بود».[3]
2. خدمت به مخلوقات: از این جهت که خدای همه مخلوقات یکی است، و همه از او سرچشمه میگیرند، نباید پنداشت که لزوم خوشرفتاری با دیگران، مخصوص همنوعان یا همکیشان است؛ بلکه این حکم، شامل حیوانات نیز میشود؛ یعنی یک بنده خوب خدا، حتی نسبت به حیوانات نیز توجه دارد و در فرصت مناسب، به احوال آنها رسیدگی میکند. در این زمینه نقل شده، وقتی حضرت عیسی با حواریون به ساحل دریا رسیدند، قرصی از نان خود را به دریا انداخت. یکی از حواریین به او گفت: ای روح الله چرا چنین کاری کردی؟ آن نان قوت تو بود! عیسی(ع) فرمود: «آنرا برای یکی از حیوانات دریایی انداختم. ثواب این کار بسیار بزرگ است».[4]
3. اهمیت آخرت: هرچند که دنیا نیز برای انسان مهم است. ولی اهمیت آن در مقابل زندگی اخروی انسان، بسیار ناچیز است. از اینرو، حضرت عیسی به حواریون میفرمود: «وقتی دینتان سالم مانده، به خاطر از دست دادن دنیا تأسف نخورید؛ همانطوری که اهل دنیا وقتی دنیایشان سالم باشد، به خاطر از دست رفتن دینشان تأسف نمیخورند».[5]
4. آثار خصلتهای مذموم: پیامبران الهی که مأموریت هدایت مردم را برعهده دارند، یکی از وظایفشان، بیان آثار شوم خصلتهای منفی و کارهای ناپسند است. در این زمینه، از حضرت عیسی نقل شده است: «هر کس که غم و ناراحتیاش زیاد باشد، بدنش بیمار میشود و هر کس که اخلاقش بد باشد، خودش را عذاب میدهد و هر کس که زیاد حرف میزند، خطاهایش زیاد میشود و هر کس که زیاد دروغ بگوید، بیارزش میشود و هر کس که با مردان گلاویز شود، مروتش از بین میرود».[6]
5. حقیقت دنیا: مردم ظاهر دنیا را میبینند، ولی از حقیقت آن غافلند. حضرت مسیح در بیان باطن دنیا، به حوارایانش چنین گفت: «دنیا پُل است. از آن عبور کنید و آنرا آباد نکنید».[7]
6. خصوصیات همنشین: یکی از عواملی که بر انسان تأثیر بسیاری دارد، کسانی هستند که انسان با آنان حشر و نشر دارد. از اینرو، وقتی حواریون از ایشان پرسیدند: با چه کسی همنشینی داشته باشیم، ایشان فرمود: کسی که با دیدنش به یاد خدا بیافتید و سخن گفتنش علم شما را افزایش دهد و اعمالش شما را به آخرت ترغیب کند.[8]
7. سخن گفتن زیاد: همیشه بزرگان دین، از آثار منفی زیاد سخن گفتن، سخن به میان آوردهاند. امام صادق(ع) در اینباره فرمود: «حضرت مسیح دائماً میگفت: در غیر یاد خدا، زیاد سخن نگویید؛ کسانی که زیاد حرف میزنند، دلهایشان دچار قساوت شده ولی خودشان نمیدانند».[9]
از عیسای مسیح در منابع روایی اسلامی بسیار یاد شده است که ما به این اندک بسنده کردیم. [1] . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 227، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج 1، ص 157- 158، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، 1412ق. [3] . قطب الدین راواندی، سعید بن هبه الله، قصص الانبیاء، ص 273، مشهد، مرکز پژوهشهای اسلامی، چاپ اول، 1409ق. [4] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 9، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [5] . شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص 496، تهران، کتابچی، چاپ ششم، 1376ش. [6] . همان، ص 543. [7] . شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، محقق، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 65، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ اول، 1362ش. [8] . الکافی، ج 1، ص 39. [9] . همان، ج 2، ص 114.
- [سایر] صحت گفتار پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) از نظر عقلی چه بوده است؟
- [سایر] دیدگاه علامه مجلسی در مورد حضور پیامبراکرم(ص)و ائمه اطهار(ع) در هنگام مرگ مؤمنان چیست؟
- [سایر] چرا در سیره و روش زندگی پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) به حسب ظاهر تعارض و تناقض وجود دارد؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع) بین نماز ظهر و عصر جمع می کردند
- [سایر] آیا ائمه اطهار علیهم السلام از تمام انبیاء به جز پیامبراکرم(ص) برترند؟
- [سایر] از زمان حضرت عیسی(ع) تا حضرت محمد(ص)، پیامبر نیامد پس زمین از حجت خدا خالی بوده است؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) در اذان و اقامه شان ذکر اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله را می گفتند؟
- [سایر] آیا احادیثی که در مورد حشیش یا بنگ از پیامبر اکرم(ص) نقل شده سندیت دارد؟
- [سایر] آیا مقام عصمت، به پیامبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) اختصاص دارد؟ چرا؟
- [سایر] بعد از عیسی و قبل از حضرت محمد(ص) چه کسی بر روی زمین حجت بود؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)