آیا کُردها و یا اکراد از جنیان هستند؟ معامله با آنها چگونه است؟
در روایتی در این‌باره آمده است: ابی ربیع شامی از امام صادق(ع) پرسید: گروهی از کُردها در منطقه ما زندگی می‌کنند. همیشه برای خرید و فروش می‌آیند و ما با آنها همنشین شده و با هم خرید و فروش داریم. [تکلیف چیست؟] آن‌حضرت فرمود: «ای اباربیع! با کُردها همنشین مشو؛ زیرا ایشان گروهی از جن هستند که خداوند از روی آنها پرده برداری کرده پس با آنها همنشین نشو».[1] حال با ذکر نکاتی به این مسئله می‌پردازیم: 1. با این‌که برخی، خواسته‌اند توجیهاتی ارائه کنند که چگونه کردها از نسل جن هستند[2] و برخی نیز این‌ موضوع را محتمل دانسته‌اند،[3] اما به نظر می‌رسد چنین چیزی چندان متصوّر نیست و با این‌که عمل زناشویی میان جن و انسان محتمل است، اما شکل‌گیری نسلی از آنها متصور نیست، با آن‌که امروزه می‌بینیم که این گروه با دیگر اقوام ازدواج کرده و مشکلی پیش نمی‌آید. بر این اساس، این ادعا که طایفه‌ای از انسان‌ها را از جن بدانیم یا بالعکس، باطل است. 2. یک نژاد از انسان‌ها، در طول سالیان دراز، به قدری در هم آمیخته با اقوام دیگر می‌گردد که واقعاً نمی‌توان همه آنها را یک پیمانه دانست و بر همه آنها یک حکم جاری کرد. 3. اما پیرامون روایت مورد بحث باید گفت؛ این روایت از جهت سندی ضعیف و مرسل است[4] و در مواردی با این بازتاب اجتماعی، قابلیت استناد ندارند. علاوه براین، سند این روایت به «أَبی الرَّبیع الشَّامی»‏ می‌رسد؛ این شخص با این‌که منابع رجالی از او یاد کرده‌اند،[5] ولی هیچ‌یک توثیقی برای او ذکر نکرده‌اند و اینها سبب می‌شود ما چنین شخصی را حجت ندانیم[6] و طبیعتاً روایات منقول او را نیز معتبر ندانیم. 4. بر فرض که سند این روایت را بپذیریم؛ محتوای آن نیز اشکالات جدی دارد؛ اسلام، مردمان را نه براساس رنگ و نژاد و ...، بلکه براساس تقوا و ایمان می‌سنجد: «ای مردم! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بی‌تردید، خداوند دانای آگاه است».[7] بنابر این، معنای ظاهری این روایت صحیح نبوده و باید حمل‌هایی برای آن در نظر گرفت. علاوه بر آن‌که جن بودن به تنهایی نیز نمی‌تواند دلیلی برای قطع ارتباط باشد، زیرا همان‌گونه که در سوره جن اعلام شده، جنیان با تقوا و پرهیزگار فراوانی وجود دارند، پس حتی اگر بپذیریم که اکراد باقیمانده جنیان هستند، دلیلی برای قطع ارتباط با آنها وجود نداشته و این خود، دلیل دیگری بر ضعف محتوای این روایات است. 4. رایج‌ترین حملی که برای این روایات وجود دارد، چنین است؛ کُردها قومی بوده‌اند که بیشتر در کوهستان‌ها می‌زیستند و حتی گروهی از آنان در قرون اولیه اسلامی به غارت می‌پرداختند[8] و در معاملات نیز بسیار اهل حیله بوده‌اند. شاید این روایات که آنان را از جنّ داشته؛ اشاره به این دارد که آنان – در آن زمان – دارای رفتار ناپسندی بوده و از جهت حیله‌گری مانند جنّ هستند یا گوئی از جنّ هستند که پرده از ایشان برداشته شده است.[9] این رویکرد در روایات دیگر نیز وجود دارد، برای نمونه؛ در برخی روایات از امام صادق(ع) آمده که با طایفه خزر (طایفه‌ای که در نواحی دریای خزر زندگی می‌کردند)[10] ‌ ازدواج نکنید؛ و ... . [11] این روایت، بر فرض قبول از این سرچشمه می‌گیرد که در آن زمان این قوم به دزدی و غارت معروف بوده‌اند و انصراف به گروهی از آنان دارد که این ویژگی را دارند؛ لذا حتی در آن زمان نیز عمومیت نداشته و شامل دوران‌های دیگر نسبت به همه مردم این نواحی نمی‌شود.   [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5،‌ ص 158، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛‌ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 7، ص 11، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ با اندکی تفاوت در این منبع نیز آمده است: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 164، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق. [2] . ر.ک: واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج 5، ص 223، بیروت،‌ دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.‌ [3] . مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علی‌پناه، طباطبائی، سید فضل الله، ‌ج 6، ص 440، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق. [4] . سند روایت چنین است: «مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی وَ غَیرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِی بْنِ الْحَکَمِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِی». [5] . نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 455، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش؛ شیخ طوسی، الفهرست، محقق، مصحح، آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 525، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بی‌تا. [6] . صدر، سید محمد، ما وراء الفقه، محقق، مصحح، جعفر هادی دجیل، ج 6، ص 226، بیروت، دار الأضواء للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1420ق. [7] . حجرات، 13. [8] . أبو نعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله بن أحمد، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ج 8، ص 228، السعادة، دار الکتاب العربی، بیروت، ‌1409ق؛ خَلَّال بغدادی، أحمد بن محمد، السنة، محقق، زهرانی،‌ عطیة، ج 1، ص 160،ریاض، دار الرایة، چاپ اول، 1410ق. [9] . مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 19، ص 145، تهران، ‌دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق. [10] . یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج 2، ص 367، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م. [11] . الکافی، ج ‏5، ص 352؛ شیخ حرّ عاملی، هدایة الامة إلی أحکام الأئمة(منتخب المسائل)، ج 7، ص 108، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، 1412ق.
عنوان سوال:

آیا کُردها و یا اکراد از جنیان هستند؟ معامله با آنها چگونه است؟


پاسخ:

در روایتی در این‌باره آمده است:
ابی ربیع شامی از امام صادق(ع) پرسید: گروهی از کُردها در منطقه ما زندگی می‌کنند. همیشه برای خرید و فروش می‌آیند و ما با آنها همنشین شده و با هم خرید و فروش داریم. [تکلیف چیست؟] آن‌حضرت فرمود: «ای اباربیع! با کُردها همنشین مشو؛ زیرا ایشان گروهی از جن هستند که خداوند از روی آنها پرده برداری کرده پس با آنها همنشین نشو».[1]
حال با ذکر نکاتی به این مسئله می‌پردازیم:
1. با این‌که برخی، خواسته‌اند توجیهاتی ارائه کنند که چگونه کردها از نسل جن هستند[2] و برخی نیز این‌ موضوع را محتمل دانسته‌اند،[3] اما به نظر می‌رسد چنین چیزی چندان متصوّر نیست و با این‌که عمل زناشویی میان جن و انسان محتمل است، اما شکل‌گیری نسلی از آنها متصور نیست، با آن‌که امروزه می‌بینیم که این گروه با دیگر اقوام ازدواج کرده و مشکلی پیش نمی‌آید. بر این اساس، این ادعا که طایفه‌ای از انسان‌ها را از جن بدانیم یا بالعکس، باطل است.
2. یک نژاد از انسان‌ها، در طول سالیان دراز، به قدری در هم آمیخته با اقوام دیگر می‌گردد که واقعاً نمی‌توان همه آنها را یک پیمانه دانست و بر همه آنها یک حکم جاری کرد.
3. اما پیرامون روایت مورد بحث باید گفت؛ این روایت از جهت سندی ضعیف و مرسل است[4] و در مواردی با این بازتاب اجتماعی، قابلیت استناد ندارند. علاوه براین، سند این روایت به «أَبی الرَّبیع الشَّامی»‏ می‌رسد؛ این شخص با این‌که منابع رجالی از او یاد کرده‌اند،[5] ولی هیچ‌یک توثیقی برای او ذکر نکرده‌اند و اینها سبب می‌شود ما چنین شخصی را حجت ندانیم[6] و طبیعتاً روایات منقول او را نیز معتبر ندانیم.
4. بر فرض که سند این روایت را بپذیریم؛ محتوای آن نیز اشکالات جدی دارد؛ اسلام، مردمان را نه براساس رنگ و نژاد و ...، بلکه براساس تقوا و ایمان می‌سنجد: «ای مردم! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را ملّت ملّت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. بی‌تردید، خداوند دانای آگاه است».[7] بنابر این، معنای ظاهری این روایت صحیح نبوده و باید حمل‌هایی برای آن در نظر گرفت. علاوه بر آن‌که جن بودن به تنهایی نیز نمی‌تواند دلیلی برای قطع ارتباط باشد، زیرا همان‌گونه که در سوره جن اعلام شده، جنیان با تقوا و پرهیزگار فراوانی وجود دارند، پس حتی اگر بپذیریم که اکراد باقیمانده جنیان هستند، دلیلی برای قطع ارتباط با آنها وجود نداشته و این خود، دلیل دیگری بر ضعف محتوای این روایات است.
4. رایج‌ترین حملی که برای این روایات وجود دارد، چنین است؛ کُردها قومی بوده‌اند که بیشتر در کوهستان‌ها می‌زیستند و حتی گروهی از آنان در قرون اولیه اسلامی به غارت می‌پرداختند[8] و در معاملات نیز بسیار اهل حیله بوده‌اند.
شاید این روایات که آنان را از جنّ داشته؛ اشاره به این دارد که آنان – در آن زمان – دارای رفتار ناپسندی بوده و از جهت حیله‌گری مانند جنّ هستند یا گوئی از جنّ هستند که پرده از ایشان برداشته شده است.[9]
این رویکرد در روایات دیگر نیز وجود دارد، برای نمونه؛ در برخی روایات از امام صادق(ع) آمده که با طایفه خزر (طایفه‌ای که در نواحی دریای خزر زندگی می‌کردند)[10] ‌ ازدواج نکنید؛ و ... . [11] این روایت، بر فرض قبول از این سرچشمه می‌گیرد که در آن زمان این قوم به دزدی و غارت معروف بوده‌اند و انصراف به گروهی از آنان دارد که این ویژگی را دارند؛ لذا حتی در آن زمان نیز عمومیت نداشته و شامل دوران‌های دیگر نسبت به همه مردم این نواحی نمی‌شود.   [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5،‌ ص 158، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛‌ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 7، ص 11، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ با اندکی تفاوت در این منبع نیز آمده است: شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 164، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق. [2] . ر.ک: واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج 5، ص 223، بیروت،‌ دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.‌ [3] . مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علی‌پناه، طباطبائی، سید فضل الله، ‌ج 6، ص 440، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق. [4] . سند روایت چنین است: «مُحَمَّدُ بْنُ یحْیی وَ غَیرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِی بْنِ الْحَکَمِ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی الرَّبِیعِ الشَّامِی». [5] . نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 455، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش؛ شیخ طوسی، الفهرست، محقق، مصحح، آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 525، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بی‌تا. [6] . صدر، سید محمد، ما وراء الفقه، محقق، مصحح، جعفر هادی دجیل، ج 6، ص 226، بیروت، دار الأضواء للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1420ق. [7] . حجرات، 13. [8] . أبو نعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله بن أحمد، حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء، ج 8، ص 228، السعادة، دار الکتاب العربی، بیروت، ‌1409ق؛ خَلَّال بغدادی، أحمد بن محمد، السنة، محقق، زهرانی،‌ عطیة، ج 1، ص 160،ریاض، دار الرایة، چاپ اول، 1410ق. [9] . مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 19، ص 145، تهران، ‌دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق. [10] . یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج 2، ص 367، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م. [11] . الکافی، ج ‏5، ص 352؛ شیخ حرّ عاملی، هدایة الامة إلی أحکام الأئمة(منتخب المسائل)، ج 7، ص 108، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، 1412ق.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین