این آیه بیانگر شکایت پیامبر اکرم(ص) از ایمان‌نیاوردن مخاطبانش می‌باشد و با توجه به ارتباط آیه شریفه با آیات پیشین، ترجمه چند آیه قبل نیز بایسته است. «وَ تَبارَکَ الَّذی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ وَ لا یَمْلِکُ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّی یُؤْفَکُونَ وَ قیلِه‏ یا رَبِّ إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا یُؤْمِنُونَ».[1] «پر برکت و پایدار است کسی که حکومت آسمان‌ها و زمین و آنچه در میان آن‌دو است از آن او است و آگاهی از قیام قیامت نزد او است و به سوی او بازگردانده می‌شوید! و کسانی که (مشرکان آنان را) به جای او (به پرستش) می‌خوانند قادر بر شفاعت نیستند، مگر آنها که شهادت به حق داده‌‏اند و بخوبی آگاه‌اند. و اگر از آنها بپرسی چه کسی آنان را آفریده، قطعاً می‌گویند خدا، پس چگونه از عبادت او منحرف می‌شوند؟! آنها چگونه از شکایت پیامبر که می‌گوید: «پروردگارا! اینها قومی هستند که ایمان نمی‌آورند» (غافل می‌شوند؟!) از لحاظ ادبیات عرب، کلمه «قیلِه‏» در آیه شریفه «وَ قیلِه‏ یا رَبِّ إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا یُؤْمِنُونَ»، را می‌توان به سه صورت خواند. نصب، جر و رفع. عاصم و حمزه آن را به جرّ خوانده و سایر قاریان هفت‌گانه نصب آن را برگزیدند. اعرج، قتادة، ابن هرمز و مسلم بن جندب نیز رفع آن را ترجیح داده‌اند. برای هر قرائتی، وجهی نیز بیان شده است. 1. کسانی که به جر خواندند آن‌را عطف به «الساعةِ» و به عنوان مضاف‌الیه برای «علم» گرفته‌اند؛ یعنی «عنده علم الساعة و علم قیله». 2. کسانی‌که به رفع خوانده‌‌اند آن‌را عطف بر «علمُ» گرفته‌اند که مبتدای مؤخر است. 3. کسانی که به نصب خواندند در توجیه آن دیدگاه‌‌های گوناگونی را بیان کرده‌اند؛ برخی آن‌را «مفعول‌ به» برای فعل مقدر «یعلم» گرفتند. برخی نیز آن‌را عطف بر عبارت «أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ- نَجْواهُمْ» در نظر گرفته‌اند که در چند آیه قبل از آن وجود داشته[2] و نقش «مفعول به» برای فعل «یحسَبُونَ» در همان آیه را دارد. ، و عده‌ای نیز آن‌را «مفعول مطلق» برای فعل محذوف «قال» گرفته‌‌اند.[3] به هر حال و رد تمام شرایط، ضمیر موجود در «قیله» به رسول خدا(ص) برمی‌گردد.[4] [1] . زخرف، 85 – 88. [2] . زخرف، 80. [3] . ر. ک: فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‏27، ص 649، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج ‏16، ص 123، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش. [4] . «و الضمیر فی قیله یعود علی الرسول علیه السلام». صافی، محمود بن عبد الرحیم، الجدول فی إعراب القرآن، ج ‏25، ص 116، دمشق، بیروت، دار الرشید، مؤسسة الإیمان، چاپ چهارم، 1418ق؛ مفاتیح الغیب، ج ‏27، ص 650.
این آیه بیانگر شکایت پیامبر اکرم(ص) از ایماننیاوردن مخاطبانش میباشد و با توجه به ارتباط آیه شریفه با آیات پیشین، ترجمه چند آیه قبل نیز بایسته است.
«وَ تَبارَکَ الَّذی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ وَ لا یَمْلِکُ الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّی یُؤْفَکُونَ وَ قیلِه یا رَبِّ إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا یُؤْمِنُونَ».[1]
«پر برکت و پایدار است کسی که حکومت آسمانها و زمین و آنچه در میان آندو است از آن او است و آگاهی از قیام قیامت نزد او است و به سوی او بازگردانده میشوید! و کسانی که (مشرکان آنان را) به جای او (به پرستش) میخوانند قادر بر شفاعت نیستند، مگر آنها که شهادت به حق دادهاند و بخوبی آگاهاند. و اگر از آنها بپرسی چه کسی آنان را آفریده، قطعاً میگویند خدا، پس چگونه از عبادت او منحرف میشوند؟! آنها چگونه از شکایت پیامبر که میگوید: «پروردگارا! اینها قومی هستند که ایمان نمیآورند» (غافل میشوند؟!)
از لحاظ ادبیات عرب، کلمه «قیلِه» در آیه شریفه «وَ قیلِه یا رَبِّ إِنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ لا یُؤْمِنُونَ»، را میتوان به سه صورت خواند. نصب، جر و رفع.
عاصم و حمزه آن را به جرّ خوانده و سایر قاریان هفتگانه نصب آن را برگزیدند. اعرج، قتادة، ابن هرمز و مسلم بن جندب نیز رفع آن را ترجیح دادهاند.
برای هر قرائتی، وجهی نیز بیان شده است.
1. کسانی که به جر خواندند آنرا عطف به «الساعةِ» و به عنوان مضافالیه برای «علم» گرفتهاند؛ یعنی «عنده علم الساعة و علم قیله».
2. کسانیکه به رفع خواندهاند آنرا عطف بر «علمُ» گرفتهاند که مبتدای مؤخر است.
3. کسانی که به نصب خواندند در توجیه آن دیدگاههای گوناگونی را بیان کردهاند؛ برخی آنرا «مفعول به» برای فعل مقدر «یعلم» گرفتند. برخی نیز آنرا عطف بر عبارت «أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ- نَجْواهُمْ» در نظر گرفتهاند که در چند آیه قبل از آن وجود داشته[2] و نقش «مفعول به» برای فعل «یحسَبُونَ» در همان آیه را دارد. ، و عدهای نیز آنرا «مفعول مطلق» برای فعل محذوف «قال» گرفتهاند.[3]
به هر حال و رد تمام شرایط، ضمیر موجود در «قیله» به رسول خدا(ص) برمیگردد.[4] [1] . زخرف، 85 – 88. [2] . زخرف، 80. [3] . ر. ک: فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 27، ص 649، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 16، ص 123، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش. [4] . «و الضمیر فی قیله یعود علی الرسول علیه السلام». صافی، محمود بن عبد الرحیم، الجدول فی إعراب القرآن، ج 25، ص 116، دمشق، بیروت، دار الرشید، مؤسسة الإیمان، چاپ چهارم، 1418ق؛ مفاتیح الغیب، ج 27، ص 650.
- [سایر] تفسیر آیه 81 سوره زخرف که؛ (اگر برای خداوند فرزندی بود، من اولین ایمان آورنده به او بودم) چیست؟
- [سایر] چرا در آیه 32 سوره انعام کلمه لعب، مقدّم بر کلمه لهو شده است، ولی در سوره عنکبوت آیه 64 کلمه لهو مقدم بر کلمه لعب شده است؟
- [سایر] چرا وقتی حرف جرّ (من) بر سر کلمه (قبل) در میآید، همیشه این کلمه را مجرور نمیسازد؟
- [سایر] معرفی اجمالی از سوره زخرف ارایه نمایید.
- [سایر] چرا در آیه 27 سوره فجر (یا ایتها النفس المطمئنه)، (جان آرام یافته) را با ضمیر مونث بیان میکند؟
- [سایر] معنای کلمه (قمطریر) در آیه 10 سوره انسان چیست؟
- [سایر] معنای کلمه (نضرة) در آیه 11 سوره انسان چیست؟
- [سایر] بر اساس آیه 33 زخرف علت گرفتاری مؤمنان و آسایش کافران چیست؟
- [سایر] معنای کلمه «قمطریر» در آیه 10 سوره انسان چیست؟
- [سایر] منظور دقیق قرآن از ذوالقرنین کیست ؟ این کلمه در کدام سوره و آیه قرآن آمده است؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله جوادی آملی] .بر نمازگزار مرد واجب است عمداً هیچ کلمه یا حرف حمد و سوره رکعت اول و دوم نماز های صبح و مغرب و عشاء را آهسته نخواند , به صورتی که حرف آخر هیچ کلمه ای عمداً آهسته ادا نشود ; همچنین واجب است که عمداً هیچ کلمه یا حرف حمد و سورهّ نماز های ظهر و عصر بلند ادا نشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه در آیات حمد یا سوره شک کند، مثلاً موقعی که وارد آیه دوم شده شک کند آیه اول را خوانده یا نه یا وارد کلمه ای از یک آیه شده، شک کند کلمه قبل را خوانده باید بنابر احتیاط برگردد و آن را به قصد قربت به جا آورد و بعد دنبال آن را ادامه دهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر ، در بالین او سوره مبارکه یس ، و صافّات ، و احزاب ، و آیة الکرسی ، و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف ، و سه آیه آخر سوره بقره ، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند .
- [امام خمینی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه "یس" و"الصافات" و " احزاب" و "آیة الکرسی" و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.