شرح پرسش: آیه (فَنَادَتْهُ الْمَلآئِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ ...39/آل عمران) کلمه (فنادته) در قرائت عاصم، قالون، ورش، دوری، سوسی، هشام، ابن ذکوان، ابن وردان، و ابن جماز، به همین گونه است، ولی خلف، خلاد، ابوحارث، دوری (کسائی)، اسحاق و ادریس، این گونه قرائت کرده اند: (فَنَادَاْهُ الْمَلآئِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ). بفرمایید که چه فرقی از نظر اعراب و معنا بین دو کلمه (فَنَادَتْهُ) و (فَنَادَاهُ) وجود دارد؟ پاسخ : پیش از پاسخ، دانستن این نکته لازم است که گروهی از مشرکان بر این عقیده بودند که فرشتگان، از جنس مؤنث هستند که قرآن این عقیده را نفی می کند و آنان را منزّه از تذکیر و تأنیث می داند: (کسانی که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را دختر (خدا) نامگذاری می‌ کنند! آنها هرگز به این سخن دانشی ندارند، تنها از گمان بی ‌پایه پیروی می ‌کنند با اینکه گمان هرگز انسان را از حقّ بی ‌نیاز نمی‌کند). [1] زیرا ملائکه از سنخ مجرّدات هستند، در حالی که تذکیر و تأنیث از ویژگی های موجودات مادّی است. [2] با توجه به این نکته، درباره دو قرائت (فَنَادَتْهُ) و (فَنَادَاهُ) در آیه شریفه مزبور به صورت مؤنّث و مذکّر چند دلیل بیان شده که به دو مورد اشاره می شود: یک. (ناداه) به صورت مذکّر قرائت شود؛ زیرا ندا کننده جبرئیل بوده که لفظ آن مذکر است. [3] دو. جمهور قراء فعل را به صورت (فَنَادَتْهُ) (مؤنث) قرائت کرده اند؛ به جهت این که، واژه (الْمَلآئِکَةُ) جمع است و زمانی که فعل به جمع اسناد داده می شود، تأنیث آن به اعتبار تأویل به (جماعة) جایز است؛ یعنی، (نادته جماعة من الملائکة). [4] به هر حال، از نظر معنا فرقی بین این دو کلمه نیست. پی نوشت: [1] . نجم، 27 و 28. [2] . ر.ک: نمایه های (تجرد ملائکه)، http://islamquest.net/fa/archive/question/1654 ؛ ( جایگاه وجودی ملائکه)، http://islamquest.net/fa/archive/question/1922 ؛ ( زوجیت در مخلوقات و ملائکه)، http://islamquest.net/fa/archive/question/18974 . [3] . ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 3، ص 91، بی جا، بی تا. [4] . همان، ص 90 و 91؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 187، انتشارات اسلام، چاپ دوم، تهران، سال 1378 ش؛ عکبری، عبدالله بن حسین‌، التبیان فی اعراب القرآن‌، ص 77، بیت الافکار الدولیه‌، عمان- ریاض‌، چاپ اول، بی تا. منبع:islamquest.net
شرح پرسش:
آیه (فَنَادَتْهُ الْمَلآئِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ ...39/آل عمران) کلمه (فنادته) در قرائت عاصم، قالون، ورش، دوری، سوسی، هشام، ابن ذکوان، ابن وردان، و ابن جماز، به همین گونه است، ولی خلف، خلاد، ابوحارث، دوری (کسائی)، اسحاق و ادریس، این گونه قرائت کرده اند: (فَنَادَاْهُ الْمَلآئِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ). بفرمایید که چه فرقی از نظر اعراب و معنا بین دو کلمه (فَنَادَتْهُ) و (فَنَادَاهُ) وجود دارد؟
پاسخ :
پیش از پاسخ، دانستن این نکته لازم است که گروهی از مشرکان بر این عقیده بودند که فرشتگان، از جنس مؤنث هستند که قرآن این عقیده را نفی می کند و آنان را منزّه از تذکیر و تأنیث می داند: (کسانی که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را دختر (خدا) نامگذاری می کنند! آنها هرگز به این سخن دانشی ندارند، تنها از گمان بی پایه پیروی می کنند با اینکه گمان هرگز انسان را از حقّ بی نیاز نمیکند). [1] زیرا ملائکه از سنخ مجرّدات هستند، در حالی که تذکیر و تأنیث از ویژگی های موجودات مادّی است. [2]
با توجه به این نکته، درباره دو قرائت (فَنَادَتْهُ) و (فَنَادَاهُ) در آیه شریفه مزبور به صورت مؤنّث و مذکّر چند دلیل بیان شده که به دو مورد اشاره می شود:
یک. (ناداه) به صورت مذکّر قرائت شود؛ زیرا ندا کننده جبرئیل بوده که لفظ آن مذکر است. [3]
دو. جمهور قراء فعل را به صورت (فَنَادَتْهُ) (مؤنث) قرائت کرده اند؛ به جهت این که، واژه (الْمَلآئِکَةُ) جمع است و زمانی که فعل به جمع اسناد داده می شود، تأنیث آن به اعتبار تأویل به (جماعة) جایز است؛ یعنی، (نادته جماعة من الملائکة). [4]
به هر حال، از نظر معنا فرقی بین این دو کلمه نیست.
پی نوشت:
[1] . نجم، 27 و 28.
[2] . ر.ک: نمایه های (تجرد ملائکه)، http://islamquest.net/fa/archive/question/1654 ؛ ( جایگاه وجودی ملائکه)، http://islamquest.net/fa/archive/question/1922 ؛ ( زوجیت در مخلوقات و ملائکه)، http://islamquest.net/fa/archive/question/18974 .
[3] . ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 3، ص 91، بی جا، بی تا.
[4] . همان، ص 90 و 91؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 187، انتشارات اسلام، چاپ دوم، تهران، سال 1378 ش؛ عکبری، عبدالله بن حسین، التبیان فی اعراب القرآن، ص 77، بیت الافکار الدولیه، عمان- ریاض، چاپ اول، بی تا.
منبع:islamquest.net
- [سایر] آیه (فَنَادَتْهُ الْمَلآئِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ ...39/آل عمران) کلمه (فنادته) در قرائت عاصم، قالون، ورش، دوری، سوسی، هشام، ابن ذکوان، ابن وردان، و ابن جماز، به همین گونه است، ولی خلف، خلاد، ابوحارث، دوری (کسائی)، اسحاق و ادریس، این گونه قرائت کرده اند: (فَنَادَاْهُ الْمَلآئِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ). بفرمایید که چه فرقی از نظر اعراب و معنا بین دو کلمه (فَنَادَتْهُ) و (فَنَادَاهُ) وجود دارد؟
- [سایر] «حور العین» در میان اعراب مرسوم بوده، آیا قرآن از اعراب گرفته است؟
- [سایر] کلمه «نزّلنا» با «انزلنا» چه تفاوتی از نظر مفهوم دارند؟
- [سایر] کلمه «نزّلنا» با «انزلنا» چه تفاوتی از نظر مفهوم دارند؟
- [سایر] از نظر استعمال قرآنی، چه فرقی بین «إنّ» و «أنّ»،«مودّت» و «محبّت»، «مُلک» و «ملکوت» وجود دارد؟
- [سایر] برخی از انواع طلاق رایج در بین اعراب جاهلی «ظهار» و «ایلا» و «ضرار» بود ... لطفا هر یک را مفصلا توضیح دهید؟
- [سایر] فرق کلمه های «الریف»، «القریة» و «الضیعة» چیست؟
- [سایر] چه فرقی میان «وحی و الهام» و «الهام و تحدیث» وجود دارد؟
- [سایر] معنای لغوی کلمه «الله» چیست؟
- [سایر] منظور از کلمه «طیّبه» چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر نداند مثلا کلمه ای به س است یا به ص باید یاد بگیرد و چنانچه دو جور یا بیشتر بخواند در صورتی که قصد جزییت داشته باشد به انچه که صحیح است و به غیر ان هم عرفا ذکر غلط یا قران غلط گفته شود مثل ان که در اهدنا الصراط المستقیم مستقیم را یک مرتبه با س و یک مرتبه با ص بخواند نمازش صحیح است و در صورتی که کلام ادمی گفته شود نمازش باطل است و همچنین است اگر مثلا زیر و زبر کلمه ای را نداند ولی اگر در اخر کلمه ای باشد که وقف بر ان جایز است و همیشه وقف کند یا وصل به سکون نماید یاد گرفتن حرکت اخر ان کلمه واجب نیست و نمازش صحیح است
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام، تجسّس و تفحّص و شنود در کارها و گفتار مسلمانهاست، و در روایات فراوانی گناه آن را در حدّ کفر میداند و فرقی نیست که آن تفحّص و شنود در کارهای شخصی و یا خانوادگی باشد و یا در کارهای اجتماعی، و همین مقدار که کار یا گفته کسی را زیر نظر بگیرد، گناه بزرگی را مرتکب شده است، و همچنین است بازرسی از خانه و مغازه و ساک و کیف و مانند اینها، و فرقی نیست که آن تجسّس و شنود بهواسطه شخص باشد و یا تلفن و ضبط و امثال اینها، و همچنین فرقی نیست که آن تفحّص و شنود از گفتار یا کردار او باشد و یا از نامهها و کتابتها و ضبطها و امثال اینها، و فرقی نیست که آن تفحّص از افراد بیگانه باشد یا خودی نظیر زن و شوهر از همدیگر.
- [آیت الله مظاهری] قسم خوردن باید به یکی از اسمهای خداوند تبارک و تعالی باشد و قسم خوردن به کلمة (اللَّه) بهتر است، و اگر قسم به یکی از مقدسات دین نظیر قرآن و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و ائمّه طاهرین علیهم السلام باشد فایدهای ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 19 فرقی میان بلاد کبیره و غیرکبیره نیست. بلاد کبیره شهرهایی است که هر محله آن برای خود شهر مستقلی باشد، اما مثل تهران و مانند آن جزء بلاد کبیره نیست و تمام آن از نظر قصد اقامه یا وطن بودن یک محل محسوب می شود.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام تعییر و سرزنش است که قرآن شریف با کلمه (وَیْل) سرزنشکننده و غیبتکننده را تهدید فرموده است: (وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة)[1] (وای بر هر بدگویِ عیب جوی.) و آن اقسامی دارد: الف) سرزنش بهواسطه عیبی که در او نیست؛ و این صورت علاوه بر اینکه گناه سرزنش را دارد، گناه تهمت را نیز دارد. ب) سرزنش بهواسطه عیبی که در او میباشد و این صورت همان (لمزه) قرآن است که با کلمه ویل، سرزنشکننده را تهدید کرده است. ج) سرزنش که با ضمیمه استهزا یا اهانت و یا فحش باشد؛ و این صورت علاوه بر اینکه حرام است، گناه آن ضمیمه را نیز دارد، و ممکن است سرزنش بهواسطه ضمائمی که دارد، گناهان فراوانی داشته باشد. د) سرزنش کسی بهخاطر معصیت، و آن سرزنش نیز حرام است، مگر اینکه از باب نهی از منکر باشد، و در نهی از منکر و یا امر به معروف، چارهای جز تعییر و سرزنش نداشته باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] )معروف( یعنی چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن واجب یا مستحب است، و)منکر( یعنی چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن قبیح وحرام یا مکروه است; واز این نظر فرقی میان امور فردی واجتماعی نیست. بنابراین امر به معروف ونهی از منکر یک وظیفه عمومی است وحکومتها وافراد مردم همه در برابر یکدیگر مسئولیت دارند وباید به این وظیفه عمل نمایند.
- [آیت الله اردبیلی] (معروف) یعنی چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن واجب یا مستحب است و (منکر) یعنی چیزی که به حکم شرع یا عقل انجام آن قبیح و حرام یا مکروه است و از این نظر فرقی میان امور فردی و اجتماعی نیست. بنابر این امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفه عمومی است و حکومتها و افراد مردم، همه در برابر یکدیگر مسئولیت دارند و باید به این وظیفه عمل نمایند.
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [آیت الله مظاهری] غیبت- یعنی عیب کسی را در غیاب او به دیگران منتقل نمودن- از گناهان بزرگ است و قرآن شریف آن را به منزله خوردن گوشت مردار انسان دانسته است: (وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَیُحِبُّ احَدُکُمْ انْ یَأْکُلَ لَحْمَ اخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُموُه)[1] (و بعضی از شما، غیبت بعضی دیگر را نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ (در حالی که) از آن کراهت دارید.) و فرقی نیست که آن عیب مستور و پوشیده باشد یا غیر مستور، و همچنین فرقی نیست کسی که غیبت او میشود راضی باشد یا نه، و همچنین فرقی نیست که غیبت با گفتار باشد و یا کردار نظیر اشاره و نوشتن و امثال اینها و همین مقدار که به عنوان تنقیص و ضربهزدن به شخصیّت کسی عیب او را در غیاب او به دیگری منتقل کند غیبت و از گناهان کبیره است و اگر کسی که غیبت او میشود راضی باشد که از او غیبت شده، علاوه بر اینکه غیبتکننده گناه نموده است، کسی که راضی به آن گناه بوده است نیز گناهکار است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در حال نماز، انسان نباید به دیگری سلام کند ولی باید جواب سلام مسلمان ممیّز را بدهد، به این شکل که اگر سلام کننده کلمه (سلام) را بر (علیکم) و مانند آن مقدّم داشت، باید نمازگزار در جواب سلام را مقدّم دارد و به احتیاط مستحب از سایر جهات نیز همان طور که او سلام کرده جواب دهد؛ مثلاً اگر (السلام) - با الف و لام - گفته، او نیز با الف و لام جواب بگوید و اگر (علیکم) - به صیغه جمع - گفته او نیز به صیغه جمع جواب دهد و چنانچه سلامکننده (علیکم) و مانند آن را بر سلام مقدم داشت، بنا بر احتیاط واجب با صیغههای سلامی که در قرآن وارد شده است مانند (سَلامٌ عَلَیْکَ) یا (سَلامٌ عَلَیْکُمْ) به قصد این که از قرآن است جواب بگوید.