این که ما اختلاف یا تفاوت تفسیرها را تنها ناشی از تفاوت مبانی مفسران بدانیم، درست نیست. چون بسیاری از عوامل می تواند منشأ این تفاوت ها باشد؛ برای مثال، مواردی نظیر عدم شناخت دقیق و کامل روش تفسیر و قواعد آن، غفلت از به کارگیری دقیق آن ها، تحمیل رأی و هوی (تمایلات) بر قرآن، سعه و ضیق معلومات مفسر، گستردگی یامحدود بودن پرسش های مفسر، فرصت، دقت و خلاقیت او یا فقدان آن ها همه می توانند در اختلاف تفسیرها مؤثر باشند چنان که مؤثر بوده اند، ولی نکته ی مهم دیگری که در این خصوص باید به آن توجه شود، حوزه و قلمروهای اختلاف است که چه بسا اموری باشد که به فهم و تفسیر آیه مربوط نباشد. این اختلاف نظرها تاحدی به مسائلی خارج از آن چه آیه در صدد بیان آن است، مربوط می باشد. گاهی مفاد آیه (مراد خداوند) غیر از آن است که از آیه برداشت یا استنباط می کنند؛ به این دلیل گاه برخی مفسران بعضی از برداشت های یکدیگر را از آیات نادرست می دانند؛ بنابراین، بخشی از این اختلاف ها هیچ ربطی به مفاد آیه و مراد خداوند ندارد و اگر بر طبق قواعد محاوره ی زبان به معانی آیات بنگریم، این اختلاف ها رفع می شود. با تکیه بر این روش، روشن می شود که بسیاری از برداشت ها به دلیل عدم استناد به قواعد عقلایی یا محاوره ای، درست نبوده، در حالی که اگر مفسر به مواردی ثابت استناد می کرد وقراین موجود را در نظر می گرفت، پیام درست تری از آیه دریافت می کرد. به دلیل عدم توجه به همین مسئله، گاهی در تفسیرها مشاهده می شود که معنای آیات به هیچ روی با آنچه در صدر اسلام معمول بوده، سازگاری ندارد. این که مفسران در نقد یکدیگر به سراغ مبانی مشترک می روند، به معنای این است که مبانی آن ها از این دیدگاه ها با یکدیگر قابل جمعند؛ برای مثال، بسیاری از نکاتی که در تفسیر شریف المیزان آمده، در تفسیرهای قبلی نیست. معنای این، اختلاف فهم یا برداشت نیست. از این که بگذریم وقتی مفسران معنایی از آیه را توضیح می دهند یا برداشتی را درست نمی دانند باید دید تکیه گاه شان چیست؟ مرحوم علامه ی طباطبایی وقتی نظری را مطرح و یا دیدگاهی را رد می نماید، معمولا قرآن را با قرآن تفسیر می کند. گرچه این روش درست است، ولی به معنای عوض شدن مبنا نیست؛ هیچ مفسری نیز نگفته اگر آیه ای آیه ی دیگری را توضیح دهد، مورد قبول من نیست؛ بلکه ممکن است خودش به این مهم توجه نداشته است؛ در نتیجه به نظر می رسد در مواردی که اختلاف در فهم مراد است بیشترین منشأ اختلاف آرا مربوط به عدم توجه به قراین باشد. این ها همه نشان دهنده ی وجود روش ها و مبانی مشترک است؛ اما همان گونه که در هر زمینه ای ممکن است اختلاف نظر یا اشتباهی پیش بیاید، در این زمینه نیز چنین احتمالی وجود دارد. اگر قواعد محاوره را با دقت کافی در نظر بگیریم و به حدود دلالت های آیه (که احتمالی یا قطعی است) توجه کنیم و محکمات قرآن را مبنا قرار دهیم، بسیاری از این اختلاف ها رفع می شوند. منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).
آیا می توان تنوع فهم های قرآن را ناشی از اختلاف مبانی کسانی دانست که در صدد فهم متون دینی می باشند؟
این که ما اختلاف یا تفاوت تفسیرها را تنها ناشی از تفاوت مبانی مفسران بدانیم، درست نیست. چون بسیاری از عوامل می تواند منشأ این تفاوت ها باشد؛ برای مثال، مواردی نظیر عدم شناخت دقیق و کامل روش تفسیر و قواعد آن، غفلت از به کارگیری دقیق آن ها، تحمیل رأی و هوی (تمایلات) بر قرآن، سعه و ضیق معلومات مفسر، گستردگی یامحدود بودن پرسش های مفسر، فرصت، دقت و خلاقیت او یا فقدان آن ها همه می توانند در اختلاف تفسیرها مؤثر باشند چنان که مؤثر بوده اند، ولی نکته ی مهم دیگری که در این خصوص باید به آن توجه شود، حوزه و قلمروهای اختلاف است که چه بسا اموری باشد که به فهم و تفسیر آیه مربوط نباشد. این اختلاف نظرها تاحدی به مسائلی خارج از آن چه آیه در صدد بیان آن است، مربوط می باشد. گاهی مفاد آیه (مراد خداوند) غیر از آن است که از آیه برداشت یا استنباط می کنند؛ به این دلیل گاه برخی مفسران بعضی از برداشت های یکدیگر را از آیات نادرست می دانند؛ بنابراین، بخشی از این اختلاف ها هیچ ربطی به مفاد آیه و مراد خداوند ندارد و اگر بر طبق قواعد محاوره ی زبان به معانی آیات بنگریم، این اختلاف ها رفع می شود. با تکیه بر این روش، روشن می شود که بسیاری از برداشت ها به دلیل عدم استناد به قواعد عقلایی یا محاوره ای، درست نبوده، در حالی که اگر مفسر به مواردی ثابت استناد می کرد وقراین موجود را در نظر می گرفت، پیام درست تری از آیه دریافت می کرد.
به دلیل عدم توجه به همین مسئله، گاهی در تفسیرها مشاهده می شود که معنای آیات به هیچ روی با آنچه در صدر اسلام معمول بوده، سازگاری ندارد. این که مفسران در نقد یکدیگر به سراغ مبانی مشترک می روند، به معنای این است که مبانی آن ها از این دیدگاه ها با یکدیگر قابل جمعند؛ برای مثال، بسیاری از نکاتی که در تفسیر شریف المیزان آمده، در تفسیرهای قبلی نیست. معنای این، اختلاف فهم یا برداشت نیست.
از این که بگذریم وقتی مفسران معنایی از آیه را توضیح می دهند یا برداشتی را درست نمی دانند باید دید تکیه گاه شان چیست؟ مرحوم علامه ی طباطبایی وقتی نظری را مطرح و یا دیدگاهی را رد می نماید، معمولا قرآن را با قرآن تفسیر می کند. گرچه این روش درست است، ولی به معنای عوض شدن مبنا نیست؛ هیچ مفسری نیز نگفته اگر آیه ای آیه ی دیگری را توضیح دهد، مورد قبول من نیست؛ بلکه ممکن است خودش به این مهم توجه نداشته است؛ در نتیجه به نظر می رسد در مواردی که اختلاف در فهم مراد است بیشترین منشأ اختلاف آرا مربوط به عدم توجه به قراین باشد. این ها همه نشان دهنده ی وجود روش ها و مبانی مشترک است؛ اما همان گونه که در هر زمینه ای ممکن است اختلاف نظر یا اشتباهی پیش بیاید، در این زمینه نیز چنین احتمالی وجود دارد. اگر قواعد محاوره را با دقت کافی در نظر بگیریم و به حدود دلالت های آیه (که احتمالی یا قطعی است) توجه کنیم و محکمات قرآن را مبنا قرار دهیم، بسیاری از این اختلاف ها رفع می شوند.
منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).
- [سایر] سر اختلاف علما، فقها و مفسرین در فهم متون دینی چیست؟
- [سایر] شناخت آفت ها و آسیب ها در زمینه ی فهم متون دینی و از جمله قرآن چه اهمیتی دارد و آسیب ها از چه عواملی سرچشمه می گیرند؟
- [سایر] آیا بدون فهم فلسفه و عرفان نظری و مبانی آنها آیا می شود چهره ای تمام و کمال از دین ارائه نمود؟ و فهم قرآن و حدیث را به اعلی وجه ممکن انجام داد یا خیر؟
- [آیت الله علوی گرگانی] نظر شما با استناد به متون دینی اسلام (قرآن و احادیث) در مورد به تصویر کشیدن چهره پیامبر چیست؟
- [سایر] روش تشخیص قلمرو دین، به ویژه در امور دنیایی، چیست؟ آیا می توان از طریق متون دینی به این مسئله پاسخ گفت؟
- [آیت الله علوی گرگانی] نظر شما با استناد به متون دینی اسلام (قرآن و احادیث) در مورد ساخت نیم تنه و یا پیکره کامل پیامبران و امامان چیست؟
- [سایر] چرا در بعضی متون دینی از دنیا ستایش شده است؟
- [سایر] چرا با وجود تفاوتهای اساسی بین برخی اعتقادات اصیل دینی با عرفان و فلسفه؛ مانند قدم و حدوث، جبر و تفویض، قضا و قدر، بداء، کیفیت معاد، کیفیت علم خدا و... و با وجود اختلافات عدیده بین خود فلاسفه و عرفا و براهین ایشان، عدهای از اهل علم و فضل اصرار بر مطابقت این مفاهیم با یکدیگر دارند؟ و با وجود این همه اختلافات ماهوی با مبانی اصیل دینی، چه کمکی در فهم بهتر دین میتوانند داشته باشند، جز اینکه باعث مهجور ماندن بیشتر قرآن و عترت شده، و یا به تأویلات غیر صحیح مبانی دینی میشود؟
- [سایر] یکی از اهداف انقلاب، تشکیل حکومت دینی بود مبانی این حکومت دینی چیست ؟
- [سایر] آیا بیان قصّهها در قرآن برای تنوع است؟
- [آیت الله اردبیلی] انسان میتواند از مال زکات، قرآن، کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است، مشروط بر آن که مصلحت دینی برای عموم مردم داشته باشد و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله سیستانی] انسان نمیتواند از سهم سبیل اللّه قرآن یا کتاب دینی ، یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید ، مگر آنکه مصلحت عامه اقتضای این کار را داشته و از حاکم شرع بنابر احتیاط لازم اجازه بگیرد .
- [آیت الله اردبیلی] خرید و فروش و یا اقدام به نشر کتابها و نشریات گمراه کننده که موجب انحراف در فکر و عقیده یا اخلاق و یا عمل مردم میشود و یا مشتمل بر مطالب باطل و ترویج آن یا دروغ و تهمت و یا هتک و توهین به مقدّسات دینی و افراد مؤمن میباشد، حرام است. همچنین خواندن این گونه کتب و نشریات جایز نمیباشد مگر برای افراد صالحی که به عنوان نهی از منکر، در صدد جواب دادن به آنها میباشند و خود اهل فکر و تشخیص بوده و اطمینان دارند که هیچ گونه انحرافی در آنان ایجاد نمیشود.
- [آیت الله اردبیلی] هیچ مسلمانی نباید نسبت به مسائل و مشکلات سایر مسلمانان بیتفاوت باشد و به اندازه قدرت و توان خود موظّف است در اصلاح امور دینی و دنیایی دیگران اقدام نماید. از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده است که فرمودند: (کسی که صبح کند در حالی که به امور مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان نیست).(1)
- [آیت الله جوادی آملی] .تصرف در ملک ی که حقّ خدا یا خلق به آن تعلّق دارد، بدون ادای آن حق، حرام و نماز در آن باطل است ; خواه مالک آن مِلک زنده باشد و یا مّرده, بنابراین کسی که خمس یا زکات مال خود را نداده و درگذشته، پیش از ادای حقوق یاد شده نمی توان در مال او نماز خواند , مگر آنکه کسی ادای آن ر ا به عهده بگیرد یا بدون مسامحه در صدد اَ دای آن باشد . سایر حقوق و دیون مردمی نیز به همین صورت است. البته در صورت رضایت طلبکاران، تصرّف و اقامه نماز در آن, اشکال ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] انسان میتواند از زکاْ از سهم سبیل ا&، قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد ووقف نماید، اگرچه بر اولاد خود وبر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است، و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان میتواند از زکات، قرآن یا کتب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است و نیز میتواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان می تواند از زکات، قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است. و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله سبحانی] انسان می تواند از سهم (سبیل الله)، به اندازه نیاز مسلمانان قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است. و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] جمعی از فقهاء اعلی الله مقامهم فرموده اند انسان می تواند از زکات زمینی را وقف کند یا قران یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید و می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد ولی ولایت مالک بر وقف و تعیین متولی بدون مراجعه به حاکم شرع محل اشکال است