ویژگی های گوینده ی سخن، مخاطب و موضوع سخن تا چه حد می تواند در فهم ما از آیات مؤثر باشد؟
به نظر می رسد در این جا نیز هر اندازه که ویژگی های گوینده ی سخن (خدای متعال) را بیشتر و بهتر بشناسیم، در فهم ما نسبت به آیات قرآن و کمال این فهم تأثیر بیشتری برجای می گذارد. یکی از وصف های عام و مؤثر خدا علم خدا است که در تفسیر مؤثر است؛ علمی که محدودیت ندارد، خطاپذیر نیست، زمان و مکان بردار نمی باشد و ذاتی و غیر اکتسابی است؛ همه ی این ها در بسیاری از موارد در تفسیر قرآن به ما کمک می کنند، و همچنین وقتی ما این مسئله را که کلام خدا حق است و مطابق با واقع و بیانگر واقعیت می باشد، پذیرفته و به آن معتقد باشیم، به لحاظ این که قرآن نیز بدون هیچ واسطه ای کلام خدا است، این صفات نقش به سزایی در بهتر فهمیدن قرآن ایفا می کنند. همچنین این که مخاطبان این آیات چه کسانی، و دارای چه ویژگی هایی بوده اند، در تفسیر مؤثر است. برخی درک و تناسب مفاد آیات با ویژگی ها و روحیات مخاطبان را یک مرحله از مراحل طولی فهم قرآن دانسته اند؛ برای مثال، نوع مردم این گونه هستند که اگر کسی به پیامبری مبعوث شود، در صورتی به گفته اش اعتماد می کنند که سوء سابقه نداشته باشد و در گفته ها مسامحه کار و در فهم و اندیشه و بیان دچار سهو و نسیان و فراموشی فراوان نباشد؛ از این رو، طبق این حقیقت و ویژگی که پیامبران دارند، آیاتی را که به پیامبران(علیهم السلام) نسبت گناه می دهند، توجیه می کنیم؛ زیرا با توجه به این صفت، اگر خدا در آیات قرآن نسبت گناه را به پیامبران بدهد، مردم به آنان اعتماد نمی کنند و سخن آنان را نمی پذیرند و فرستادن پیامبر لغو و نقض غرض می شود. نمونه های دیگری نیز وجود دارد که آگاهی از ویژگی های مخاطبان در فهم کلام مؤثر است؛ یعنی وقتی بدانیم که مخاطبان آیات چه روحیات و چه عقاید و اندیشه هایی داشته اند، آن گاه می فهمیم که چرا خداوند با آن ها این گونه برخورد کرده است؛ چرا با یک گروه بسیار تند برخورد کرده و با گروهی بسیار نرم؟ استخراج الگوها و شیوه ها و روش ها، به این بستگی دارد که ما بدانیم مخاطبان قرآن چه کسانی بوده اند و خطاب تند و عتاب شدید خداوند متوجه چه کسانی است؟ آیا خداوند با خودی ها این گونه تند برخورد می کند، یا با مغرضان و یا با ناآگاهان؟ اما درباره ی ویژگی های موضوع سخن نیز تردیدی نیست که در فهم آیات کریمه تأثیرگذار است و باید به عنوان قرینه مورد توجه قرار گیرد و مقصود خدای متعال با توجه به آن به دست آید؛ بنابراین، برای فهم هر آیه باید همه ی مشخصات موضوع آن را شناخت و با توجه به آن ها به معنای قرآن و مقصود خدای متعال پی برد؛ برای مثال، اگر موضوع آیات کریمه از امور تاریخی مانند پیامبران گذشته باشد، باید مشخصات تاریخی آن امور را شناخت و با توجه به آن ها، مفاد آیات مربوط را به دست آورد و اگر موضوع آیات از امور طبیعی مانند باد و باران یا از امور جغرافیایی مانند سد یأجوج و مأجوج و یا از امور غیبی و نامرئی مانند شیطان و جن و ملائکه باشد، باید پیش از تفسیر، ویژگی های امور یاد شده را به دست آورد و سپس به تفسیر آیه پرداخت. در این جا نیز باید توجه داشت که ویژگی ها از راه های معتبر به دست آیند وگرنه نمی توانند قرینه باشند. منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).
عنوان سوال:

ویژگی های گوینده ی سخن، مخاطب و موضوع سخن تا چه حد می تواند در فهم ما از آیات مؤثر باشد؟


پاسخ:

به نظر می رسد در این جا نیز هر اندازه که ویژگی های گوینده ی سخن (خدای متعال) را بیشتر و بهتر بشناسیم، در فهم ما نسبت به آیات قرآن و کمال این فهم تأثیر بیشتری برجای می گذارد. یکی از وصف های عام و مؤثر خدا علم خدا است که در تفسیر مؤثر است؛ علمی که محدودیت ندارد، خطاپذیر نیست، زمان و مکان بردار نمی باشد و ذاتی و غیر اکتسابی است؛ همه ی این ها در بسیاری از موارد در تفسیر قرآن به ما کمک می کنند، و همچنین وقتی ما این مسئله را که کلام خدا حق است و مطابق با واقع و بیانگر واقعیت می باشد، پذیرفته و به آن معتقد باشیم، به لحاظ این که قرآن نیز بدون هیچ واسطه ای کلام خدا است، این صفات نقش به سزایی در بهتر فهمیدن قرآن ایفا می کنند.
همچنین این که مخاطبان این آیات چه کسانی، و دارای چه ویژگی هایی بوده اند، در تفسیر مؤثر است. برخی درک و تناسب مفاد آیات با ویژگی ها و روحیات مخاطبان را یک مرحله از مراحل طولی فهم قرآن دانسته اند؛ برای مثال، نوع مردم این گونه هستند که اگر کسی به پیامبری مبعوث شود، در صورتی به گفته اش اعتماد می کنند که سوء سابقه نداشته باشد و در گفته ها مسامحه کار و در فهم و اندیشه و بیان دچار سهو و نسیان و فراموشی فراوان نباشد؛ از این رو، طبق این حقیقت و ویژگی که پیامبران دارند، آیاتی را که به پیامبران(علیهم السلام) نسبت گناه می دهند، توجیه می کنیم؛ زیرا با توجه به این صفت، اگر خدا در آیات قرآن نسبت گناه را به پیامبران بدهد، مردم به آنان اعتماد نمی کنند و سخن آنان را نمی پذیرند و فرستادن پیامبر لغو و نقض غرض می شود. نمونه های دیگری نیز وجود دارد که آگاهی از ویژگی های مخاطبان در فهم کلام مؤثر است؛ یعنی وقتی بدانیم که مخاطبان آیات چه روحیات و چه عقاید و اندیشه هایی داشته اند، آن گاه می فهمیم که چرا خداوند با آن ها این گونه برخورد کرده است؛ چرا با یک گروه بسیار تند برخورد کرده و با گروهی بسیار نرم؟ استخراج الگوها و شیوه ها و روش ها، به این بستگی دارد که ما بدانیم مخاطبان قرآن چه کسانی بوده اند و خطاب تند و عتاب شدید خداوند متوجه چه کسانی است؟ آیا خداوند با خودی ها این گونه تند برخورد می کند، یا با مغرضان و یا با ناآگاهان؟
اما درباره ی ویژگی های موضوع سخن نیز تردیدی نیست که در فهم آیات کریمه تأثیرگذار است و باید به عنوان قرینه مورد توجه قرار گیرد و مقصود خدای متعال با توجه به آن به دست آید؛ بنابراین، برای فهم هر آیه باید همه ی مشخصات موضوع آن را شناخت و با توجه به آن ها به معنای قرآن و مقصود خدای متعال پی برد؛ برای مثال، اگر موضوع آیات کریمه از امور تاریخی مانند پیامبران گذشته باشد، باید مشخصات تاریخی آن امور را شناخت و با توجه به آن ها، مفاد آیات مربوط را به دست آورد و اگر موضوع آیات از امور طبیعی مانند باد و باران یا از امور جغرافیایی مانند سد یأجوج و مأجوج و یا از امور غیبی و نامرئی مانند شیطان و جن و ملائکه باشد، باید پیش از تفسیر، ویژگی های امور یاد شده را به دست آورد و سپس به تفسیر آیه پرداخت.
در این جا نیز باید توجه داشت که ویژگی ها از راه های معتبر به دست آیند وگرنه نمی توانند قرینه باشند.
منبع: منطق فهم قرآن، محمود رجبی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385).





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین