از مواردی که (تأویل) در آنجا به کار میرود مورد متشابه است و برای تحلیل تأویل متشابه در این مورد ناچاریم به تفسیر متشابه در مقابل محکم بپردازیم. قرآن مجید آیات را به دو قسم تقسیم میکند و میفرماید: (هُو الَّذی أَنزل عَلیک الکِتاب مِنه آیات مُحکمات و أُخر متَشابِهات …). آل عمران/7. [اوست که کتاب را بر تو نازل کرد، بخشی از آن محکم و استوار، و قسمتی از آن متشابه است.] اکنون باید دید مقصود از این تقسیم چیست؟ دلالت آیات قرآن بر مقاصد خود یکنواخت نیست گاهی دلالت آنها بر معانی خود روشن بوده و شک و تردید برنمیدارد و در نخستین برخورد مفهوم روشن آن وارد ذهن میشود، مثلاً: مانند نصایح حضرت لقمان به فرزند خود، یا سفارشهای حکیمانه قرآن در سوره اسراء که ضمن آیههای 22تا 39 وارد شده است. لقمان در ضمن نصایح خود به فرزندش چنین میگوید: (… لاتُشرک بِالله إِن الشرک لَظُلم عَظیم). لقمان/13. [به خدا شریک قرار مده، شرک بر خدا ستم برزگی است.] یا میفرماید: (…أَقِم الصَلاة و امر بِالمَعروف و انه عَن المُنکر و اصبر علی ما أَصابک…) لقمان/17. [فرزندم نماز بپادار به نیکیها فرمان ده و از بدیها بازدار، و در برابر مصایب بردبار باش.] و همچنین است آیات سورهی نحل که به عنوان نمونه یکی را یادآور میشویم: (و قَضی رَبک أَلّا تَعبدوا إلا إیاه و بالوالدین إِحساناً…) اسراء/23. [پروردگار تو فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.] همه این آیات، آیات محکم قرآنند که ریشه و ام الکتاب به حساب میآید. در این میان، یک رشته آیاتی است که دلالت آنها بر مقصود به روشنی این آیات نیست و در برخورد نخست احتمالات متعددی بر ذهن انسان نقش میبندند، و معنی واقعی در محاق ابهام و تشابه قرار میگیرد، و چون مقصود واقعی به غیر واقعی تشابه پیدا میکند، این آیات را متشابه میخوانند. در اینجا وظیفه افراد واقعگر این است که ابهام این آیات را از طریق مراجعه به آیات محکم برطرف کنند و تشابه و تردید را از چهرهی آیه بردارند تا آیة متشابه در پرتو آیات محکم، در عداد محکمات در آیند و این کار از نظر قرآن کار راسخان در علم و اگاهان از حقایق آیات میباشد، البته گروه منحرف و پیشداور که هدفی جز فتنه انگیزی ندارد بدون مراجعه به آیات محکم همان ظاهر متزلزل را میگیرند و فتنهگری راه میاندازند، در حالی که راسخان در علم به ظاهر متزلزل و لرزان ارزشی قایل نشده و از طریق امعان در مفاد آیه و قراین همراه، بالأخص آیات دیگر به واقع رسیده و به دلالت آن استحکام میبخشد، اینک نمونهای را یادآور میشویم. قرآن در سوره طه خدا را چنین توصیف میکند: (الرحمن عَلی العَرش استوی لَه ما فی السموات و ما فی الارض و ما بینهما و ما تحت الثَری) طه/5-6. [خدای رحمان بر عرش استیلا یافته است، آنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین و آنچه میان این دو و آنچه زیر خاک است از آن اوست.] در لغت عرب (استوی) به معنای قرار گرفتن به کار میرود چنان که میفرماید: (والذی خَلق الأَزواج کلها و جعل لکم من الفُلک و الأَنعام ما ترکبون لتستووا علی ظهوره ثم تذکروا نِعمَةَ ربکم إذا استویتم علیه….) زخرف/12-13. [خدای کسی است که جفتها را آفریده، و برای شما از کشتیها و دامها وسیلهای که سوار شوید قرار داد تا بر پشت آنها قرار گیرید. آنگاه که بر پشت آنها قرار گرفتهاید نعمت پروردگار خود را یاد کنید.] افراد پیش داور که تمایلات تجسیم و تشبیه در آنها هست آیه سورهی طه را که از استوای خدا بر عرش گزارش میدهد به قرار گرفتن خدا بر تخت و عرش خویش تفسیر میکنند، و در حقیقت برای خدا سریری مانند سریر ملوک اندیشیده که روی آن قرار میگیرد. در حالی که یک چنین ظهور، ظهور بدوی و ابتدایی آیه است و در امثال این آیات باید قراینی را که پیرامون آیه و آیات دیگر وجود دارد در نظر گرفت آنگاه مفاد آیه را به دست آورد. اینک ما به عنوان نمونه به تأویل این آیه به باز گردانیدن ظاهر آن به معنی واقعی آن میپردازیم. نخست باید توجه نمود که در آیات قرآن تعارض وجود ندارد و قرآن صریحاً خدا را چنین معرفی میکند (لیس کمثله شیء) شوری/7. [برای آن نظیر و مانندی نیست.] در آیه دیگر میفرماید: (چشمها او را نمیبیند ولی او چشمها را میبیند). انعام/103 در آیه سوم میفرماید: (میداند آنچه که در زمین فرو میرود و یا آنچه که از زمین بیرون میآید، (میداند) آنچه که از آسمان فرود میآید و آنچه که به آسمان بالا میرود او با شما است هر کجا باشید). حدید/4 این آیات هر نوع نظیر و مثل را برای خدا نفی کرده و او را برتر از آن میداند که دیدگان ما او را درک کند، و اعتقاد به وجود چنین خدایی سبب میشود که در معنی آیه سوره طه دقت بیشتری نموده تا به مآل آن برسیم. eporsesh.com
از مواردی که (تأویل) در آنجا به کار میرود مورد متشابه است و برای تحلیل تأویل متشابه در این مورد ناچاریم به تفسیر متشابه در مقابل محکم بپردازیم.
قرآن مجید آیات را به دو قسم تقسیم میکند و میفرماید:
(هُو الَّذی أَنزل عَلیک الکِتاب مِنه آیات مُحکمات و أُخر متَشابِهات …). آل عمران/7.
[اوست که کتاب را بر تو نازل کرد، بخشی از آن محکم و استوار، و قسمتی از آن متشابه است.]
اکنون باید دید مقصود از این تقسیم چیست؟
دلالت آیات قرآن بر مقاصد خود یکنواخت نیست گاهی دلالت آنها بر معانی خود روشن بوده و شک و تردید برنمیدارد و در نخستین برخورد مفهوم روشن آن وارد ذهن میشود، مثلاً: مانند نصایح حضرت لقمان به فرزند خود، یا سفارشهای حکیمانه قرآن در سوره اسراء که ضمن آیههای 22تا 39 وارد شده است.
لقمان در ضمن نصایح خود به فرزندش چنین میگوید:
(… لاتُشرک بِالله إِن الشرک لَظُلم عَظیم). لقمان/13.
[به خدا شریک قرار مده، شرک بر خدا ستم برزگی است.]
یا میفرماید:
(…أَقِم الصَلاة و امر بِالمَعروف و انه عَن المُنکر و اصبر علی ما أَصابک…) لقمان/17.
[فرزندم نماز بپادار به نیکیها فرمان ده و از بدیها بازدار، و در برابر مصایب بردبار باش.] و همچنین است آیات سورهی نحل که به عنوان نمونه یکی را یادآور میشویم:
(و قَضی رَبک أَلّا تَعبدوا إلا إیاه و بالوالدین إِحساناً…) اسراء/23.
[پروردگار تو فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.]
همه این آیات، آیات محکم قرآنند که ریشه و ام الکتاب به حساب میآید.
در این میان، یک رشته آیاتی است که دلالت آنها بر مقصود به روشنی این آیات نیست و در برخورد نخست احتمالات متعددی بر ذهن انسان نقش میبندند، و معنی واقعی در محاق ابهام و تشابه قرار میگیرد، و چون مقصود واقعی به غیر واقعی تشابه پیدا میکند، این آیات را متشابه میخوانند. در اینجا وظیفه افراد واقعگر این است که ابهام این آیات را از طریق مراجعه به آیات محکم برطرف کنند و تشابه و تردید را از چهرهی آیه بردارند تا آیة متشابه در پرتو آیات محکم، در عداد محکمات در آیند و این کار از نظر قرآن کار راسخان در علم و اگاهان از حقایق آیات میباشد، البته گروه منحرف و پیشداور که هدفی جز فتنه انگیزی ندارد بدون مراجعه به آیات محکم همان ظاهر متزلزل را میگیرند و فتنهگری راه میاندازند، در حالی که راسخان در علم به ظاهر متزلزل و لرزان ارزشی قایل نشده و از طریق امعان در مفاد آیه و قراین همراه، بالأخص آیات دیگر به واقع رسیده و به دلالت آن استحکام میبخشد، اینک نمونهای را یادآور میشویم.
قرآن در سوره طه خدا را چنین توصیف میکند: (الرحمن عَلی العَرش استوی لَه ما فی السموات و ما فی الارض و ما بینهما و ما تحت الثَری) طه/5-6. [خدای رحمان بر عرش استیلا یافته است، آنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین و آنچه میان این دو و آنچه زیر خاک است از آن اوست.]
در لغت عرب (استوی) به معنای قرار گرفتن به کار میرود چنان که میفرماید:
(والذی خَلق الأَزواج کلها و جعل لکم من الفُلک و الأَنعام ما ترکبون لتستووا علی ظهوره ثم تذکروا نِعمَةَ ربکم إذا استویتم علیه….) زخرف/12-13. [خدای کسی است که جفتها را آفریده، و برای شما از کشتیها و دامها وسیلهای که سوار شوید قرار داد تا بر پشت آنها قرار گیرید. آنگاه که بر پشت آنها قرار گرفتهاید نعمت پروردگار خود را یاد کنید.]
افراد پیش داور که تمایلات تجسیم و تشبیه در آنها هست آیه سورهی طه را که از استوای خدا بر عرش گزارش میدهد به قرار گرفتن خدا بر تخت و عرش خویش تفسیر میکنند، و در حقیقت برای خدا سریری مانند سریر ملوک اندیشیده که روی آن قرار میگیرد.
در حالی که یک چنین ظهور، ظهور بدوی و ابتدایی آیه است و در امثال این آیات باید قراینی را که پیرامون آیه و آیات دیگر وجود دارد در نظر گرفت آنگاه مفاد آیه را به دست آورد.
اینک ما به عنوان نمونه به تأویل این آیه به باز گردانیدن ظاهر آن به معنی واقعی آن میپردازیم.
نخست باید توجه نمود که در آیات قرآن تعارض وجود ندارد و قرآن صریحاً خدا را چنین معرفی میکند (لیس کمثله شیء) شوری/7. [برای آن نظیر و مانندی نیست.]
در آیه دیگر میفرماید: (چشمها او را نمیبیند ولی او چشمها را میبیند). انعام/103
در آیه سوم میفرماید: (میداند آنچه که در زمین فرو میرود و یا آنچه که از زمین بیرون میآید، (میداند) آنچه که از آسمان فرود میآید و آنچه که به آسمان بالا میرود او با شما است هر کجا باشید). حدید/4
این آیات هر نوع نظیر و مثل را برای خدا نفی کرده و او را برتر از آن میداند که دیدگان ما او را درک کند، و اعتقاد به وجود چنین خدایی سبب میشود که در معنی آیه سوره طه دقت بیشتری نموده تا به مآل آن برسیم.
eporsesh.com
- [سایر] دلیل وجود آیات متشابه در قرآن چیست؟
- [سایر] آیا در قرآن آیات متشابه وجود دارد؟
- [سایر] چرا خدا ایات متشابه در قران قرار داده؟ این ایات باعث انحراف انسان ها نمی شود؟
- [سایر] با توجه به این که با ارجاع متشابهات به محکمات معنای متشابه روشن می شود، آیا هر آیه ای سر راست بر معنا دلالت نمی کند؟
- [سایر] مقصود از این توصیف (قرآن ذی الذکر) در قرآن چیست؟
- [سایر] ملاک تشخیص آیات محکمات از متشابهات چیست؟ معنای آیه میزان است یا درک آدمی از مفهوم آیه؟
- [سایر] مقصود از آداب باطنی قرائت قرآن چیست؟
- [سایر] مقصود از فرا روانشناسی در قرآن چیست؟
- [سایر] مقصود از تفسیر به رأی چیست؟
- [سایر] منظور از آیات محکم و متشابه چیست ؟
- [آیت الله بهجت] در خرید و فروش لازم نیست صیغه عربی بخوانند، مثلاً اگر فروشنده به فارسی بگوید: این مال را در عوض این پول فروختم، و مشتری بگوید: قبول کردم، معامله صحیح است. و بنابر اظهر لازم نیست ایجاب بر قبول مقدم باشد (مقصود از ایجاب، کلام فروشنده و مقصود از قبول، کلام خریدار است). و احتیاط مستحب آن است که به هر زبانی معامله میکنند، صحیح گفته شود و کاملاً بیانگر مقصود طرفین باشد.
- [آیت الله بهجت] کسی که سفر او حرام نیست و برای کار حرام هم سفر نمیکند، اگرچه در سفر، معصیتی انجام دهد، مثلاً نعوذباللّه غیبت کند یا شراب بخورد، باید نماز را شکسته بخواند. و اگر مقصود از سفر هم طاعت و هم معصیت باشد اگر هر دو قصد مستقل باشد باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر مقصود اصلی طاعت است و معصیت مقصود فرعی و تبعی است، نماز را شکسته میخواند.
- [آیت الله علوی گرگانی] مقصود از یک ماه، از ابتدای خون دیدن است تا سی روز، نه از اوّل ماه تا آخر ماه.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مقصود از یک ماه، از ابتدای خون دیدن است تا سی روز، نه از روز اول ماه تا آخر ماه.
- [آیت الله سبحانی] مقصود از یک ماه، از ابتدای خون دیدن است تا سی روز، نه از روز اول ماه تا آخر ماه.
- [آیت الله بروجردی] مقصود از یک ماه از ابتدای خون دیدن است تا سی روز، نه از روز اوّل ماه تا آخر ماه.
- [آیت الله وحید خراسانی] مقصود از یک ماه گذشتن سی روز از ابتدای خون دیدن است نه از روز اول ماه تا اخر ماه
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مقصود از یک ماه؛ از ابتدای خون دیدن است تا سی روز؛ نه از روز اول ماه تا آخر ماه.
- [آیت الله نوری همدانی] مقصود از یک ماه ، ابتدای خون دیدن است تا سی روز ، نه از روز اول ماه تا آخر ماه .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مقصود از یک ماه، از ابتدای خون دیدن است تا سی روز نه از اول ماه تا آخر ماه.