تعریف محکم و متشابه محکم - در مقابل متشابه - به معنای استوار و خلل ناپذیر، از ریشه‌ی (حَکَمَ حَکْماً) به معنای (مَنَعَ مَنعاً) است و معنای بازداشتن و جلوگیری از هرگونه اخلال‌گری و تباهی را می‌رساند. راغب اصفهانی می‌گوید: حَکَم در اصل به معنای منع نمودن و جلوگیری به کار رفته است، البته جلوگیری از افساد به جهت اصلاح. بنابراین، به هر گفتاری که رسا و شبهه ناپذیر باشد و مورد کج فهمی قرار نگیرد، محکم می‌گویند. یعنی: مستحکم و خلل ناپذیر[1] آیات محکم، آیاتی است که مفهوم آن به قدری روشن باشد که جای گفت و گو و بحث در معنای آن وجود نداشته باشد؛ مثل آیات (قل هو الله احد)، (لیس کمثله شی‌ء)، (اللَّه خالق کل شی‌ء) و ... آیات محکمات در قرآن (ام الکتاب) نامیده شده است. ام‌الکتاب یعنی ریشه، مرجع و مفسّر آیات متشابه.[2] متشابه از ریشه‌ی (شُبْه) (اسم مصدر)، به معنای (مثل و همانند) یا (شَبَه) (مصدر)، به معنای (همانند بودن) است، به گونه ای که این همانندی، مایه‌ی شبهه گردد. زیرا حقیقت پنهان گردیده، و حق و باطلِ به هم آمیخته مایه‌ی اشتباه است. از این رو گفتار یا یک کردار حق‌گونه به صورت باطل جلوه‌گر شده است و همچنین بالعکس. راغب اصفهانی درباره‌ی متشابه در قرآن می‌گوید: (والمتشابه من القرآن ما أشکل تفسیره لمتشابهته بغیره متشابهات قرآن آن است که تفسیرش مشکل می‌باشد، زیرا نمودِ آنچه هست را ندارد و به چیز دیگری شبیه است.) در مورد قرآن، آن چیز دیگر، جز ظلالت و گمراهی نمی باشد. (فماذا بَعْد الحقّ الالضلال)؛[3] پس کلام حق (قرآن کریم) هرگاه نمودی جز حق داشته باشد و به باطل شباهت داشته باشد، آن را متشابه گویند.[4] آیا در قرآن آیات متشابه وجود دارد؟ طبق آیه‌ی شریفه (وَ هُوَ الَّذی اَنْزَلَ عَلیکَ الْکِتابَ مِنْه آیاتً محکماتً هُنَّ اُمُّ الکتاب و اُخَرُ متشابهات...)[5] که می گوید: بخشی از آیات قرآن، محکم و بخشی دیگر متشابه می‌باشد و آیات محکم را مرجع و توضیح دهنده‌ی آیات متشابه قرار دهید، بی‌تردید آیات متشابه در قرآن وجود دارد. حال که معنای محکم و متشابه روشن شد و قرآن کریم نیز به وجود آیات متشابه تصریح نموده است، به اقسام تشابه در قرآن اشاره می‌کنیم: تشابه اصلی و عَرَضی تشابه در آیات قرآن، دو گونه است: تشابه اصلی و عرضی، تشابه اصلی آن است که به جهت کوتاهی لفظ و بلندی معنا به وجود آمده است. از یک سو الفاظ و کلمات موضوعه در زبان عرب، بیش‌تر برای افاده‌ی معانی کوتاه و سطحی ساخته شده و گنجایش و کشش معانی گسترده و عمیق را ندارد. و از سوی دیگر قرآن ملتزم بود از واژه‌های عرب و شیوه‌های کلامی آنان استفاده کند (اِنّا جَعَلْناهُ قُرآناً عربِیاً لعلّکم تَعْقلون)[6] از این رو برای معانی والا به ناچار راه کنایه و مجاز و استعاره را پیمود و این خود، بر عرب غریب می‌نمود، برای نمونه آیه‌ی (و ما رمَیْتَ اذرمیت و لکنَ اللَّه رَمی)؛[7] (و چون (ریگ به سوی آنان) افکندی، تو نیفکندی بلکه خدا افکند). اشاره به قدرت ناچیز انسان در انجام افعال اختیاری است. در مقابلِ عوامل مؤثر در به‌وجود آمدن آن، که همگی با اذن الهی انجام می‌گیرد. درک این معنا برای عرب آن روز دشوار بود، بنابراین بوی جبر از آن استشمام می‌گردید. تشابه عَرَضی در آن دسته از آیات است که درآغازِ اسلام متشابه نبوده، مسلمانان با سلامت طبع و خلوص نیت با آن برخورد می‌کردند. بدین لحاظ معنا و مراد آن را به خوبی درک نموده، هیچ گاه این آیه شبهه‌ای ایجاد نمی‌کرد. ولی پس از به وجود آمدن مسائل کلامی و رایج شدن برخی مطالب فلسفی که جسته و گریخته به گونه‌ای ناپخته از یونان به این دیار راه پیدا کرده بود، بر چهره‌ی بسیاری از آیات هاله‌ای از غبار ابهام نمودار گشت. آیاتی که تا دیروز از محکمات بود، امروز در زمره‌ی متشابهات درآمد. این بر اثر دست اندازی های ناروای برخی اهل کلام و ارباب جدل بود که چهره‌ی تابناک این‌گونه آیات را دگرگون ساخت و از درخشش و تابش اولی خود فرو افکند. به عنوان مثال، در آیه‌ی شریفه‌ی (یوم یُکشَفُ عَنْ ساقٍ و یُدْعونَ الَی السُّجود فَلا یَسْتَطیعونَ)[8]که کلمه‌ی (ساق) در آن به کار رفته است؛ استعمال لفظ (ساق) در متعارف عرب، کنایه از شدت و وخامت امر است، چنان‌چه گفته‌اند: (و قامت الحرب علی ساق؛ جنگ بر پا ایستاد) یعنی شدت گرفت. (کشف ساق) کنایه از آمادگی کامل برای انجام کار است، یعنی دامن به کمر زدن. زیرا لازمه‌ی آن، کشف ساق پا است. این آیه طبق استعمال متعارف، دلالت بر آن دارد که روز قیامت اوضاع شدت یافته، رو به وخامت می‌گذارد و کفار در حالت سختی قرار می‌گیرند.[9] ولی اشاعره و اهل تجسم آن را به ظاهر لفظ گرفته گفته‌اند: (مقصود، ساق پای خدا است که در آن روز برهنه شود و کفار مأمور به سجود گردند و نتوانند.)[10] فلسفه‌ی وجود آیات متشابه در قرآن کریم با این‌که قرآن نور و روشنایی و سخن حق و آشکار است و برای هدایت عموم مردم آمده است، چرا آیات متشابه دارد و چرا محتوای بعضی از آیات آن چند وجه دارد که موجب سوء استفاده‌ی فتنه انگیزان شود؟ ممکن است جهات زیر، سرّ وجود آیات متشابه باشد: 1 الفاظ و عباراتی که در گفت و گوهای انسان‌ها به کار می‌رود، تنها برای نیازمندی‌های روزمره به‌وجود آمده و به همین دلیل، به محض این که از دایره‌ی زندگی محدود مادی بشر خارج شویم و سخن درباره‌ی ماوراء الطبیعت، به میان آید، به روشنی می‌بینیم که الفاظ ما قالب آن معانی نیست و ناچاریم کلماتی را به کار بریم که از جهات مختلفی نارسایی دارد، همین نارسایی‌های کلمات، سرچشمه‌ی قسمت قابل توجهی از متشابهات قرآن است.[11] 2 بسیاری از حقایق، مربوط به جهان دیگر یا جهان ماورای طبیعت است که از افق افکار ما دور می باشد و ما به حکم محدود بودن در زندان زمان و مکان، قادر به درک عمق آن‌ها نیستیم. این نارسایی افکار ما و بلند بودن افق آن معانی، سبب دیگری برای تشابه قسمتی از آیات است؛ مانند بعضی از آیات مربوط به قیامت و امثال آن.[12] علامه‌ی طباطبایی‌رحمه الله می‌فرماید: (سراسر قرآن محکم است، ولی چون در نزول به نشئه‌ی فکر بشر غیر معصوم می‌رسد، تشابه صورت می‌گیرد. همان‌گونه که باران پیش از فرود آمدن بر زمین، کف ندارد ولی پس از فرود و حرکت بر زمین، کف در آن ایجاد می‌شود، از آسمان معرفت نیز کفِ متشابه نازل نشده است).[13] 3 صاحبان عقل و علما، اندیشه‌های خود را به کار گرفته و با تلاش و کوشش و دقت و استدلال به مقصود حقیقی خداوند پی برند و بدین وسیله مراتب فضل و برتری آنان، بر سایر مردم روشن شود و به مراتب عالی برسند.[14] 4 سری دیگر که اخبار اهلبیت علیهم السلام نیز آن را تأیید کرده اند، این است که وجود این گونه آیات در قرآن، نیاز شدید مردم را به پیشوایان الهی (راسخان در علم) و پیامبرصلی الله علیه وآله و اوصیای او روشن می‌سازد و سبب می‌شود که مردم، به جهت نیاز علمی به سراغ آنان بروند و رهبری ایشان را به رسمیت بشناسند و از علوم دیگر و راهنمایی‌های مختلف آنان نیز استفاده کنند.[15] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. آشنایی با علوم قرآنی، محمد رادمنش. 2. درآمدی برتاریخ و علوم قرآنی، علی حجتی کرمانی. 3. درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 271. [2] . تفسیر نمونه، ج 2، ص32. [3] . یونس/ 32. [4] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 273. [5] . آل عمران/ 7. [6] . زخرف/ 3. [7] . انفال/ 17. [8] . قلم/ 42. [9] . اکتشاف، ج 4، ص 592. [10] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 286 - 285. [11] . تفسیر نمونه، ج 2، ص 323. [12] . همان. [13] . جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص 416. [14] . طوسی، التبیان، ج 2، ص 9؛ و نهاوندی، نغمات الرحمن، ج 1، ص 20. [15] . تفسیر نمونه، ج 2 ص 324، جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص 418.
تعریف محکم و متشابه
محکم - در مقابل متشابه - به معنای استوار و خلل ناپذیر، از ریشهی (حَکَمَ حَکْماً) به معنای (مَنَعَ مَنعاً) است و معنای بازداشتن و جلوگیری از هرگونه اخلالگری و تباهی را میرساند.
راغب اصفهانی میگوید: حَکَم در اصل به معنای منع نمودن و جلوگیری به کار رفته است، البته جلوگیری از افساد به جهت اصلاح. بنابراین، به هر گفتاری که رسا و شبهه ناپذیر باشد و مورد کج فهمی قرار نگیرد، محکم میگویند. یعنی: مستحکم و خلل ناپذیر[1] آیات محکم، آیاتی است که مفهوم آن به قدری روشن باشد که جای گفت و گو و بحث در معنای آن وجود نداشته باشد؛ مثل آیات (قل هو الله احد)، (لیس کمثله شیء)، (اللَّه خالق کل شیء) و ... آیات محکمات در قرآن (ام الکتاب) نامیده شده است. امالکتاب یعنی ریشه، مرجع و مفسّر آیات متشابه.[2]
متشابه از ریشهی (شُبْه) (اسم مصدر)، به معنای (مثل و همانند) یا (شَبَه) (مصدر)، به معنای (همانند بودن) است، به گونه ای که این همانندی، مایهی شبهه گردد. زیرا حقیقت پنهان گردیده، و حق و باطلِ به هم آمیخته مایهی اشتباه است. از این رو گفتار یا یک کردار حقگونه به صورت باطل جلوهگر شده است و همچنین بالعکس.
راغب اصفهانی دربارهی متشابه در قرآن میگوید: (والمتشابه من القرآن ما أشکل تفسیره لمتشابهته بغیره متشابهات قرآن آن است که تفسیرش مشکل میباشد، زیرا نمودِ آنچه هست را ندارد و به چیز دیگری شبیه است.) در مورد قرآن، آن چیز دیگر، جز ظلالت و گمراهی نمی باشد. (فماذا بَعْد الحقّ الالضلال)؛[3] پس کلام حق (قرآن کریم) هرگاه نمودی جز حق داشته باشد و به باطل شباهت داشته باشد، آن را متشابه گویند.[4]
آیا در قرآن آیات متشابه وجود دارد؟
طبق آیهی شریفه (وَ هُوَ الَّذی اَنْزَلَ عَلیکَ الْکِتابَ مِنْه آیاتً محکماتً هُنَّ اُمُّ الکتاب و اُخَرُ متشابهات...)[5] که می گوید: بخشی از آیات قرآن، محکم و بخشی دیگر متشابه میباشد و آیات محکم را مرجع و توضیح دهندهی آیات متشابه قرار دهید، بیتردید آیات متشابه در قرآن وجود دارد.
حال که معنای محکم و متشابه روشن شد و قرآن کریم نیز به وجود آیات متشابه تصریح نموده است، به اقسام تشابه در قرآن اشاره میکنیم:
تشابه اصلی و عَرَضی
تشابه در آیات قرآن، دو گونه است: تشابه اصلی و عرضی، تشابه اصلی آن است که به جهت کوتاهی لفظ و بلندی معنا به وجود آمده است. از یک سو الفاظ و کلمات موضوعه در زبان عرب، بیشتر برای افادهی معانی کوتاه و سطحی ساخته شده و گنجایش و کشش معانی گسترده و عمیق را ندارد. و از سوی دیگر قرآن ملتزم بود از واژههای عرب و شیوههای کلامی آنان استفاده کند (اِنّا جَعَلْناهُ قُرآناً عربِیاً لعلّکم تَعْقلون)[6] از این رو برای معانی والا به ناچار راه کنایه و مجاز و استعاره را پیمود و این خود، بر عرب غریب مینمود، برای نمونه آیهی (و ما رمَیْتَ اذرمیت و لکنَ اللَّه رَمی)؛[7] (و چون (ریگ به سوی آنان) افکندی، تو نیفکندی بلکه خدا افکند). اشاره به قدرت ناچیز انسان در انجام افعال اختیاری است. در مقابلِ عوامل مؤثر در بهوجود آمدن آن، که همگی با اذن الهی انجام میگیرد. درک این معنا برای عرب آن روز دشوار بود، بنابراین بوی جبر از آن استشمام میگردید.
تشابه عَرَضی در آن دسته از آیات است که درآغازِ اسلام متشابه نبوده، مسلمانان با سلامت طبع و خلوص نیت با آن برخورد میکردند. بدین لحاظ معنا و مراد آن را به خوبی درک نموده، هیچ گاه این آیه شبههای ایجاد نمیکرد.
ولی پس از به وجود آمدن مسائل کلامی و رایج شدن برخی مطالب فلسفی که جسته و گریخته به گونهای ناپخته از یونان به این دیار راه پیدا کرده بود، بر چهرهی بسیاری از آیات هالهای از غبار ابهام نمودار گشت. آیاتی که تا دیروز از محکمات بود، امروز در زمرهی متشابهات درآمد. این بر اثر دست اندازی های ناروای برخی اهل کلام و ارباب جدل بود که چهرهی تابناک اینگونه آیات را دگرگون ساخت و از درخشش و تابش اولی خود فرو افکند.
به عنوان مثال، در آیهی شریفهی (یوم یُکشَفُ عَنْ ساقٍ و یُدْعونَ الَی السُّجود فَلا یَسْتَطیعونَ)[8]که کلمهی (ساق) در آن به کار رفته است؛ استعمال لفظ (ساق) در متعارف عرب، کنایه از شدت و وخامت امر است، چنانچه گفتهاند: (و قامت الحرب علی ساق؛ جنگ بر پا ایستاد) یعنی شدت گرفت. (کشف ساق) کنایه از آمادگی کامل برای انجام کار است، یعنی دامن به کمر زدن. زیرا لازمهی آن، کشف ساق پا است. این آیه طبق استعمال متعارف، دلالت بر آن دارد که روز قیامت اوضاع شدت یافته، رو به وخامت میگذارد و کفار در حالت سختی قرار میگیرند.[9] ولی اشاعره و اهل تجسم آن را به ظاهر لفظ گرفته گفتهاند: (مقصود، ساق پای خدا است که در آن روز برهنه شود و کفار مأمور به سجود گردند و نتوانند.)[10]
فلسفهی وجود آیات متشابه در قرآن کریم
با اینکه قرآن نور و روشنایی و سخن حق و آشکار است و برای هدایت عموم مردم آمده است، چرا آیات متشابه دارد و چرا محتوای بعضی از آیات آن چند وجه دارد که موجب سوء استفادهی فتنه انگیزان شود؟
ممکن است جهات زیر، سرّ وجود آیات متشابه باشد:
1 الفاظ و عباراتی که در گفت و گوهای انسانها به کار میرود، تنها برای نیازمندیهای روزمره بهوجود آمده و به همین دلیل، به محض این که از دایرهی زندگی محدود مادی بشر خارج شویم و سخن دربارهی ماوراء الطبیعت، به میان آید، به روشنی میبینیم که الفاظ ما قالب آن معانی نیست و ناچاریم کلماتی را به کار بریم که از جهات مختلفی نارسایی دارد، همین نارساییهای کلمات، سرچشمهی قسمت قابل توجهی از متشابهات قرآن است.[11]
2 بسیاری از حقایق، مربوط به جهان دیگر یا جهان ماورای طبیعت است که از افق افکار ما دور می باشد و ما به حکم محدود بودن در زندان زمان و مکان، قادر به درک عمق آنها نیستیم. این نارسایی افکار ما و بلند بودن افق آن معانی، سبب دیگری برای تشابه قسمتی از آیات است؛ مانند بعضی از آیات مربوط به قیامت و امثال آن.[12]
علامهی طباطباییرحمه الله میفرماید: (سراسر قرآن محکم است، ولی چون در نزول به نشئهی فکر بشر غیر معصوم میرسد، تشابه صورت میگیرد. همانگونه که باران پیش از فرود آمدن بر زمین، کف ندارد ولی پس از فرود و حرکت بر زمین، کف در آن ایجاد میشود، از آسمان معرفت نیز کفِ متشابه نازل نشده است).[13]
3 صاحبان عقل و علما، اندیشههای خود را به کار گرفته و با تلاش و کوشش و دقت و استدلال به مقصود حقیقی خداوند پی برند و بدین وسیله مراتب فضل و برتری آنان، بر سایر مردم روشن شود و به مراتب عالی برسند.[14]
4 سری دیگر که اخبار اهلبیت علیهم السلام نیز آن را تأیید کرده اند، این است که وجود این گونه آیات در قرآن، نیاز شدید مردم را به پیشوایان الهی (راسخان در علم) و پیامبرصلی الله علیه وآله و اوصیای او روشن میسازد و سبب میشود که مردم، به جهت نیاز علمی به سراغ آنان بروند و رهبری ایشان را به رسمیت بشناسند و از علوم دیگر و راهنماییهای مختلف آنان نیز استفاده کنند.[15]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آشنایی با علوم قرآنی، محمد رادمنش.
2. درآمدی برتاریخ و علوم قرآنی، علی حجتی کرمانی.
3. درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 271.
[2] . تفسیر نمونه، ج 2، ص32.
[3] . یونس/ 32.
[4] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 273.
[5] . آل عمران/ 7.
[6] . زخرف/ 3.
[7] . انفال/ 17.
[8] . قلم/ 42.
[9] . اکتشاف، ج 4، ص 592.
[10] . معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص 286 - 285.
[11] . تفسیر نمونه، ج 2، ص 323.
[12] . همان.
[13] . جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص 416.
[14] . طوسی، التبیان، ج 2، ص 9؛ و نهاوندی، نغمات الرحمن، ج 1، ص 20.
[15] . تفسیر نمونه، ج 2 ص 324، جوادی آملی، قرآن در قرآن، ص 418.
- [سایر] آیا در قرآن آیات متشابه وجود دارد؟
- [سایر] چرا خدا ایات متشابه در قران قرار داده؟ این ایات باعث انحراف انسان ها نمی شود؟
- [سایر] منظور از آیات محکم و متشابه چیست ؟
- [سایر] ملاک تشخیص آیات محکمات از متشابهات چیست؟ معنای آیه میزان است یا درک آدمی از مفهوم آیه؟
- [سایر] آیاتی که اصل و مرجع دیگر آیات و یا متشابه آیات اصلی هستند کدامند؟ توضیح دهید.
- [سایر] اگر قرآن سخن حق و آشکار است و برای هدایت مردم آمده چرا آیات متشابه دارد؟ چرا محتوای بعضی از آیات آن پیچیده است که موجب سوء استفاده شود؟
- [سایر] مقصود از تأویل در مورد متشابه در قرآن چیست؟
- [سایر] در خصوص آیات محکم و متشابه که خداوند فرموده: «تأویل آن به عهدة خداوند است...» توضیح دهید؟
- [سایر] خداوند می فرماید: (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِی...) و می فرماید: (الر کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبیر)؛ در آیه اول، همه کتاب با وصف متشابه آمده است و در آیه دوّم، همه آیات کتاب با وصف محکم آمده است. با توجّه به این دو آیه و آیه سوم که می فرماید: (هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ...)، چه برداشتی می توان داشت؟
- [سایر] با توجه به این که با ارجاع متشابهات به محکمات معنای متشابه روشن می شود، آیا هر آیه ای سر راست بر معنا دلالت نمی کند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکیاتّفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد وزلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها، یک نماز آیات بخواند؛ مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد؛ انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند؛ مثلا اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود؛ باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله سیستانی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد، و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله بروجردی] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتّفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله بهجت] اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر در بین نماز یومیه بفهمد که وقت نماز آیات تنگ است یا نماز آیات فوری بر عهده اوست، چنانچه وقت نماز یومیه تنگ باشد، باید آن را تمام کند، بعد نماز آیات را بخواند؛ و الّا باید آن را بشکند و اول نماز آیات، بعد نماز یومیه را به جا آورد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه اموری که نماز آیات برای آنها واجب است مکرر اتفاق بیفتد واجب است برای هریک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثل این که چند بار زلزله شود، یا گرفتن خورشید با زلزله همراه گردد، اما اگر در بین نماز آیات این امور واقع شود همان یک نماز آیات کافی است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد ، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند ، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود ، بایددو نمناز آیات بخواند .
- [آیت الله سبحانی] اگر از چیزهائی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.