قرآن تصریح نمی کند که وجه اعجاز فلان و جه بالخصوص است چون واقعاً نمیخواهد وجوه اعجاز را محدود به یک حد خاصی کند بلکه در آیات متعدد، در هر قسمتی به یک جنبه بالخصوص اشاره می کند به عنوان یک اعجاز. یکی از وجوه اعجاز که از قدیم الایام مورد توجه قرار گرفته و فوق العاده مورد توجه بوده است جنبه لفظی و جنبه ظاهری قرآن است که از آن به جنبه فصاحت و بلاغت تعبیر میکنند. فصاحت و بلاغت را تا حدودی هر کسی در هر زبانی وارد باشد میشناسد، که خودش یک موضوعی است؛ یعنی روشنی بیان، شیرینی بیان، زیبایی یک بیان، جذابیت یک بیان. وجه دیگری که در زیبایی قرآن هست این است که با اینکه فصاحت را به منتها درجه رسانده، از هر نوع تعبیر شاعرانه ای که بوی کذب در آن باشد پرهیز کرده است. وجه دیگر این است که علی رغم اینکه تشبیه سخن رازیبا میکند ،اما در قرآن تشبیه زیاد به کار نرفته و با این حال زیباست و فوقالعاده هم زیباست. تشبیه در قرآن بسیار کم است. قرآن در عین اینکه از مقوله زیبائی است باز با عقل و روح و فکر انسان سر و کار دارد، یعنی مسائلی که میگوید همان مسائلی است که عقل میپذیرد. کتاب هدایت و راهنمائی است. شعر فقط زیبائی است راهی را نمیخواهد نشان بدهد جائی که کسی میخواهد راهی را نشان بدهد، او دیگر نمیتواند با تعبیرات شاعرانه که همهاش تخیّل است راه را نشان بدهد. وقتی کسی میخواهد یک مطلب را برای دیگری بیان کند باید همان عین حقیقت را به او بگوید و در قرآن با اینکه تمام آیات آن تعلیم و یاد دادن است، همان عین حقیقت را گفتن و بیان کردن است، در عین حال زببائی هم هست. یکی دیگر از وجوه اعجاز قرآن کریم حلاوت و شیرینی آن است یعنی هر چه تکرار شود از شیرینی اش کاسته نمی شود. سوره حمد را ما در روز چند بار می خوانیم، روزی ده بار فقط برای نمازمان می خوانیم . هر قطعه زیبایی را اگر روزی ده بار بخوانیم بر ایمان مهوع است . پس این تنها قرآن است که یک چنین حلاوت و شیرینی ای دارد که انسان هر چه بخواند شیرینی ان سلب نمی شود این حکایت می کند از یک نوع تناست بسیار مرموز میان روح و فطرت بشر و این کلام، که کلام خداست و انسان چون واقعاً کلام خالقش را دارد می شنود ندای غیب و ماوراء طبیعت را دارد می شنود. هر چه می شنود خسته نمیشنود. eporsesh.com
قرآن تصریح نمی کند که وجه اعجاز فلان و جه بالخصوص است چون واقعاً نمیخواهد وجوه اعجاز را محدود به یک حد خاصی کند بلکه در آیات متعدد، در هر قسمتی به یک جنبه بالخصوص اشاره می کند به عنوان یک اعجاز. یکی از وجوه اعجاز که از قدیم الایام مورد توجه قرار گرفته و فوق العاده مورد توجه بوده است جنبه لفظی و جنبه ظاهری قرآن است که از آن به جنبه فصاحت و بلاغت تعبیر میکنند. فصاحت و بلاغت را تا حدودی هر کسی در هر زبانی وارد باشد میشناسد، که خودش یک موضوعی است؛ یعنی روشنی بیان، شیرینی بیان، زیبایی یک بیان، جذابیت یک بیان. وجه دیگری که در زیبایی قرآن هست این است که با اینکه فصاحت را به منتها درجه رسانده، از هر نوع تعبیر شاعرانه ای که بوی کذب در آن باشد پرهیز کرده است. وجه دیگر این است که علی رغم اینکه تشبیه سخن رازیبا میکند ،اما در قرآن تشبیه زیاد به کار نرفته و با این حال زیباست و فوقالعاده هم زیباست. تشبیه در قرآن بسیار کم است. قرآن در عین اینکه از مقوله زیبائی است باز با عقل و روح و فکر انسان سر و کار دارد، یعنی مسائلی که میگوید همان مسائلی است که عقل میپذیرد. کتاب هدایت و راهنمائی است. شعر فقط زیبائی است راهی را نمیخواهد نشان بدهد جائی که کسی میخواهد راهی را نشان بدهد، او دیگر نمیتواند با تعبیرات شاعرانه که همهاش تخیّل است راه را نشان بدهد. وقتی کسی میخواهد یک مطلب را برای دیگری بیان کند باید همان عین حقیقت را به او بگوید و در قرآن با اینکه تمام آیات آن تعلیم و یاد دادن است، همان عین حقیقت را گفتن و بیان کردن است، در عین حال زببائی هم هست. یکی دیگر از وجوه اعجاز قرآن کریم حلاوت و شیرینی آن است یعنی هر چه تکرار شود از شیرینی اش کاسته نمی شود. سوره حمد را ما در روز چند بار می خوانیم، روزی ده بار فقط برای نمازمان می خوانیم . هر قطعه زیبایی را اگر روزی ده بار بخوانیم بر ایمان مهوع است . پس این تنها قرآن است که یک چنین حلاوت و شیرینی ای دارد که انسان هر چه بخواند شیرینی ان سلب نمی شود این حکایت می کند از یک نوع تناست بسیار مرموز میان روح و فطرت بشر و این کلام، که کلام خداست و انسان چون واقعاً کلام خالقش را دارد می شنود ندای غیب و ماوراء طبیعت را دارد می شنود. هر چه می شنود خسته نمیشنود.
eporsesh.com
- [سایر] وجوه اعجاز قرآن را بیان کنید؟
- [سایر] حقانیت قرآن و وجوه اعجاز آن را بیان کنید؟
- [سایر] چرا قرآن معجزه است؟
- [سایر] جنبههای اعجاز قرآن چیست؟
- [سایر] ابعاد اعجاز قرآن چیست؟
- [سایر] وجوه تحدی قرآن را بیان کنید؟
- [سایر] چرا صابئین (مندائی ها) زندگی در کنار رودخانه ها را می پسندند آیا غسل های آنها در این امر دخیل است؟
- [سایر] دلیل معجزه بودن قرآن چیست؟
- [سایر] جنبه های اعجاز قرآن چیست؟
- [سایر] چرا قرآن معجزه جاوید است؟
- [آیت الله بهجت] امر به معروف و نهی از منکر با وجود شرایط ذیل واجب میشود: اول: علم؛ پس کسی که عالم به حکم شرعی نیست، نمیتواند امر به معروف و یا نهی از منکر بنماید، بنابراین در ابتدا لازم است شخص آمر و یا ناهی خودش از احکام شرعی اطلاع کافی داشته باشد. دوم: احتمال تأثیر؛ پس در صورتی که انسان میداند سخن او تأثیری در دیگری ندارد، بر او لازم نیست امر به معروف و یا نهی از منکر بنماید، اما جواز بلکه رجحان آن در صورت عدم خوف ضرر، خالی از وجه نیست. سوم: اصرار بر ترک واجب و یا انجام دادن معصیت؛ پس در صورتی که انسان بداند شخصی از معصیتی که انجام داده توبه کرده است و یا نشانههایی بر پشیمانی او دلالت کند، امر به معروف و یا نهی از منکر واجب نیست. چهارم: عدم مفسده؛ پس اگر کسی بهخاطر امر به معروف و یا نهی از منکر ترس از وقوع مفسدهای دارد، و آن مفسده عبارت از ضرر جانی یا آبرویی و یا مالی قابل اعتنایی است، این کار بر او واجب نیست. بنابراین با وجود این شرایط، امر به معروف و نهی از منکر واجب میشود، و در امر به معروف و نهی از منکر عدالت شرط نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که در تنگی وقت نماز باید تیمم کند اگر به قصد ان که وضو مستحب است یا برای امر مستحبی که وضو برای ان تشریع شده مثل خواندن قران وضو بگیرد صحیح است و اگر قصد کند برای خواندن ان نماز به نحوی که اگر امر به نماز با وضو نباشد قصد وضو نداشته باشد ان وضو باطل است
- [آیت الله مظاهری] اگر پدر و مادر کافر یا گناهکار باشند، فرزند نباید پیروی در کفر آنها یا گناه آنها داشته باشد، بلکه اگر میتواند باید با لطف و مهربانی و با تسلّط بر اعصاب و صبر بر تندی آنها نهی از منکر کند، و اگر نهی از منکر اثر نداشت و یا نهی از منکر موجب غضب و تندی آنها شد، نهی از منکر لازم نیست و واجب است از نظر قرآن شریف، رفتار اولاد با آنها کریمانه و با تلطّف و مهربانی باشد: (وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفا)[2] (و در دنیا به خوبی با پدر و مادر معاشرت کنید.) صفحه 411
- [آیت الله مکارم شیرازی] امر به معروف و نهی از منکر بر تمام افراد عاقل و بالغ با شرایط زیر واجب است: 1 کسی که می خواهد امر و نهی کند باید یقین داشته باشد که طرف مقابل مشغول انجام حرام یا ترک واجبی است. 2 احتمال دهد که امر و نهی او اثردارد، خواه اثر فوری داشته باشد یا غیر فوری، کامل یا ناقص، بنابراین اگر بداند هیچ اثر نمی کند واجب نیست. 3 در امر و نهی او مفسده و ضرری نباشد، پس اگر بداند یا خوف این باشد که امر یا نهی او، ضرر جانی یا عرضی و آبرویی یا مالی قابل توجه نسبت به او یا بعضی از مؤمنین می رساند واجب نیست، ولی اگر معروف و منکر از اموری باشد که شارع مقدس اسلام اهمیت زیادی به آن می دهد (مانند حفظ اسلام و قرآن و استقلال ممالک اسلامی، یا حفظ احکام ضروری اسلام)، باید اعتنا به ضرر نکند و با بذل جان و مال در حفظ آنها بکوشد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام تعییر و سرزنش است که قرآن شریف با کلمه (وَیْل) سرزنشکننده و غیبتکننده را تهدید فرموده است: (وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَة)[1] (وای بر هر بدگویِ عیب جوی.) و آن اقسامی دارد: الف) سرزنش بهواسطه عیبی که در او نیست؛ و این صورت علاوه بر اینکه گناه سرزنش را دارد، گناه تهمت را نیز دارد. ب) سرزنش بهواسطه عیبی که در او میباشد و این صورت همان (لمزه) قرآن است که با کلمه ویل، سرزنشکننده را تهدید کرده است. ج) سرزنش که با ضمیمه استهزا یا اهانت و یا فحش باشد؛ و این صورت علاوه بر اینکه حرام است، گناه آن ضمیمه را نیز دارد، و ممکن است سرزنش بهواسطه ضمائمی که دارد، گناهان فراوانی داشته باشد. د) سرزنش کسی بهخاطر معصیت، و آن سرزنش نیز حرام است، مگر اینکه از باب نهی از منکر باشد، و در نهی از منکر و یا امر به معروف، چارهای جز تعییر و سرزنش نداشته باشد.
- [آیت الله سیستانی] اگر دختر باکره نباشد ، یا اینکه با کره باشد ولی پدر یا جدّ پدری اجازه ندهند که با مردی که همتای او شرعاً و عرفاً میباشد ازدواج کند ، یا اینکه حاضر نباشند در امر ازدواج دختر به هیچ وجه مشارکت کنند ، یا آنکه اهلیت اجازه دادن از جهت دیوانگی ، یا مانند آن را نداشته باشند ، در این موارد اجازه آنان لازم نیست ، و همچنین اگر اجازه گرفتن از آنان به جهت غائب بودن ، یا غیر آن ممکن نباشد ، و دختر حاجت زیادی در همان وقت به ازدواج داشته باشد ، اجازه پدر و جد ، لازم نیست .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر از جهت تنگی وقت وظیفه مکلف تیمم بوده ولی به خیال این که به اندازه غسل و نماز وقت دارد غسل کند در صورتی که به قصد طهارت از جنابت یا قرایت قران مثلا غسل نماید غسل او صحیح است و اگر قصد کند برای خواندن ان نماز به نحوی که اگر امر به نماز نباشد قصد غسل نداشته باشد ان غسل باطل است
- [امام خمینی] قوانین و مصوباتی که از مجالس قانونگذاری دولتهای جائر به امر عمال اجانب خَذَلَهم اللَّه تعالی بر خلاف صریح قرآن کریم و سنّت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میگذرد و گذشته است، از نظر اسلام لغو و از نظر قانون بیارزش است، و لازم است مسلمانها از امرکننده و رأیدهنده به هر طور ممکن است اعراض کنند، و با آنها معاشرت و معامله نکنند، و آنان مجرمند و عملکننده به رأی آنها معصیت کار و فاسق است.
- [امام خمینی] سفته دوستانه را که شخص میدهد به دیگری که نزد ثالثی تنزیل کند و شخص ثالث، در موعد مقرر حق رجوع داشته باشد به صاحب سفته که شخص اول است به چند وجه میتوان تصحیح نمود: اول، آن که این امر برگشت کند به این که شخص اول، وکیل نموده شخص دوم را که در ذمه او معامله کند با شخص سوم، و بفروشد به عهده او مقداری اسکناس را که همان مقدار سفته است به معادل همان مقدار و وکیل باشد شخص دوم پولی را که گرفته است به قرض بردارد، و شخص اول که قرض دهنده است در موعدی که قرار میدهند، برای مطالبه قرض به شخص دوم رجوع کند، بنا بر این پس از معامله صاحب اول سفته که بدهکار نبود واقعاً، بدهکار میشود به شخص سوم، و پس از قرض نمودن شخص دوم، مقداری را که گرفته است از شخص سوم به صاحب اول سفته بدهکار میشود، بنا بر این پس از معامله شخص ثالث در موعد مقرر میتواند به شخص اول، رجوع کند و طلب خود را بگیرد و شخص اول پس از قرض میتواند رجوع کند به شخص دوم در موعد مقرر و طلب خود را بگیرد و اگر متعارف در این سفتهها آن است که اگر شخص اول، طلب را نداد شخص ثالث به شخص ثانی میتواند رجوع کند، با توجه به این امر شرط ضمنی است و میتواند رجوع کند. وجه دوم، آن که دادن سفته دوستانه را به شخص دوم که با شخص ثالث معامله کند و شخص سوم هم حق داشته باشد رجوع کند به دومی موجب دو امر است. یکی آن که به واسطه دادن سفته، گیرنده صاحب اعتبار میشود نزد سومی، از این جهت با خود او معامله میکند، و شخص دوم بدهکار میشود به شخص سوم دوم: آن که به واسطه معهود بودن در نزد این اشخاص شخص اول ملتزم میباشد که مقدار معلوم را اگر شخص دوم ندهد، او بدهد، بنا بر این پس از معامله، شخص ثالث در موعد میتواند رجوع کند به شخص دوم و اگر او نداد رجوع کند به شخص اول، و شخص اول اگر پرداخت، رجوع کند به شخص دوم، و چون این امور معهود است، قراردادهای ضمنی است و مانع ندارد، و بعض وجوه دیگر نیز برای صحت هست.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر از جهت تنگی وقت وظیفه مکلف تیمم بوده ولی به خیال این که به اندازه غسل و نماز وقت دارد غسل کند در صورتی که به قصد طهارت از جنابت یا قرایت قران مثلا غسل نماید غسل او صحیح است و اگر قصد کند برای خواندن ان نماز به نحوی که اگر امر به نماز نباشد قصد غسل نداشته باشد ان غسل باطل است