یکم. قرآن کتاب خدا است؛ این مدعا در سطوح مختلف قابل طرح بوده، معانی عمیق و متعددی دارد: 1. مفاد و محتوای قرآن از سوی خداوند است. 2. تک تک الفاظ نیز از سوی او است. 3. ترکیبات این الفاظ (در قالب آیات) از سوی خداوند است. 4. ترتیب این آیات (به صورت سوره ها) از ناحیه خداوند می باشد. از این رو وجوه مختلفی برای اعجاز قرآن گفته شده که می توان آنها را به سه بخش طبقه بندی کرد:[1] الف. اعجاز لفظی؛ قرآن ثابت می کند که الفاظ و ترکیبات قرآن، الهی است. علاوه بر آنکه روشن می سازد آن مقدار از آیاتی که به یکدیگر مرتبط بوده و در یک سیاق اند، از ناحیه خداوند است. ب. اعجاز محتوایی؛ قرآن نشان از عدم وجود اختلاف در قرآن دارد. بعضی از آیات، از غیب و مطالب آینده خبر می دهد و برخی از علوم و معارفی که لااقل در آن زمان هیچ بشری نمی توانسته به آنها دسترسی پیدا کند. این نوع اعجاز حقانیت قرآن و آسمانی بودن آن را اثبات می کند. ج. اعجاز قرآن از جهت آورنده آن؛ بر این مطلب تکیه دارد که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فردی امی بوده است و نمی توانسته از پیش خود کتابی بیاورد. این نوع اعجاز نیز اثبات می کند که مفاد قرآن از ناحیه خداوند است. دوم. وحی مصون از خطا است؛ براساس این دلیل اگر کسی به حقیقت وحی توجه نموده و مفاد آن را خوب دریافت کند و تصوری صحیح از آن داشته باشد به مصونیت وحی از خطا اعتراف خواهد کرد. حقیقت (وحی) نوعی علم شهودی و حضوری است که در آن (حقایق هستی) در محضر شاهد و کاشف حاضر است؛ به خلاف علم حصولی که فقط صورتی از علوم در ذهن وجود دارد. در واقع این صورت ذهنی، پلی برای ارتباط با جهان خارج است. از این رو چون واسطه در نزد ذهن حاضر است، امکان دارد به دلیل تفسیر اشتباه، در تطبیق آن با صورت خارج به خطا بیفتد. اما در علم حضوری چون نفس معلوم مکشوف و مشهود در نزد عالم کاشف و شاهد حاضر است و واسطه ای در کار نیست، امکان خطا معنا ندارد و چون حقیقت وحی کشف و شهود عالم غیب است و از نوع علم حضوری می باشد، در آن خطا معنا ندارد.[2] سوم. رسول اکرم صلی الله علیه و آله معصوم است؛ عنایت به حکمت خداوند درباره نبوت و انزال کتاب های آسمانی، (پیامبر) باید از هرگونه گناه و اشتباه و هرگونه خطا در هنگام دریافت وحی و رساندن آن به مردم معصوم باشد؛ چرا که اگر چنین نباشد؛ اعتماد مردم بر پیام رسانی و الهی بودن همه تکالیف و پیام ها از میان می رود[3]. آنچه گفتیم ثابت کرد که قرآن از سوی خدا است و به طور صحیح و کامل در اختیار ما قرار گرفته است، پس تمام مطالب آن حق و درست است. البته درباره کشف حقانیت و صحت تک تک گزاره های قرآنی، باید بگوییم؛ هر چند برخی از گزاره های دینی را عقل ما به طور مستقیم درک می کند و در دایره داوری تجارب بشری و علوم قرار می گیرد؛ اما بسیاری از آنها فراتر از گستره عقل و خارج از حوزه نفی و اثبات علوم و تجربه هاست. برای مثال خصوصیت نعمت های بهشتی یا ویژگی جن، ملائکه، حوادث عالم برزخ و... در دسترس عقل و دانش بشری نیست. در اینجا راهی جز پذیرش اعتبار منابعی که گزارش این وقایع را داده اند وجود ندارد، چنان که در بسیاری از علوم ادبی و تاریخی نیز از همین روش استفاده شود. بله، برخی از همین معارف، از طریق کشف و شهود عرفانی و باطنی به دست می آید؛ اما این راهکار، قابل توصیه به عموم مردم و اندیشمندان نیست و گستره آن، تمام معرفت های قرآنی را شامل نمی شود. منابع [1] نگا: ثامنی، سید مصطفی، وجوه اعجاز قرآن (مجموعه مقالات دومین کنفرانس تحقیقاتی علوم و مفاهیم قرآن کریم، صص 168 178). [2] سعیدی روشن، محمد باقر، تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت، صص 22 28. [3] پژوهشی در عصمت معصومان، ص 109 112.
یکم. قرآن کتاب خدا است؛
این مدعا در سطوح مختلف قابل طرح بوده، معانی عمیق و متعددی دارد:
1. مفاد و محتوای قرآن از سوی خداوند است.
2. تک تک الفاظ نیز از سوی او است.
3. ترکیبات این الفاظ (در قالب آیات) از سوی خداوند است.
4. ترتیب این آیات (به صورت سوره ها) از ناحیه خداوند می باشد.
از این رو وجوه مختلفی برای اعجاز قرآن گفته شده که می توان آنها را به سه بخش طبقه بندی کرد:[1]
الف. اعجاز لفظی؛ قرآن ثابت می کند که الفاظ و ترکیبات قرآن، الهی است. علاوه بر آنکه روشن می سازد آن مقدار از آیاتی که به یکدیگر مرتبط بوده و در یک سیاق اند، از ناحیه خداوند است.
ب. اعجاز محتوایی؛ قرآن نشان از عدم وجود اختلاف در قرآن دارد. بعضی از آیات، از غیب و مطالب آینده خبر می دهد و برخی از علوم و معارفی که لااقل در آن زمان هیچ بشری نمی توانسته به آنها دسترسی پیدا کند. این نوع اعجاز حقانیت قرآن و آسمانی بودن آن را اثبات می کند.
ج. اعجاز قرآن از جهت آورنده آن؛ بر این مطلب تکیه دارد که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فردی امی بوده است و نمی توانسته از پیش خود کتابی بیاورد. این نوع اعجاز نیز اثبات می کند که مفاد قرآن از ناحیه خداوند است.
دوم. وحی مصون از خطا است؛
براساس این دلیل اگر کسی به حقیقت وحی توجه نموده و مفاد آن را خوب دریافت کند و تصوری صحیح از آن داشته باشد به مصونیت وحی از خطا اعتراف خواهد کرد. حقیقت (وحی) نوعی علم شهودی و حضوری است که در آن (حقایق هستی) در محضر شاهد و کاشف حاضر است؛ به خلاف علم حصولی که فقط صورتی از علوم در ذهن وجود دارد. در واقع این صورت ذهنی، پلی برای ارتباط با جهان خارج است. از این رو چون واسطه در نزد ذهن حاضر است، امکان دارد به دلیل تفسیر اشتباه، در تطبیق آن با صورت خارج به خطا بیفتد. اما در علم حضوری چون نفس معلوم مکشوف و مشهود در نزد عالم کاشف و شاهد حاضر است و واسطه ای در کار نیست، امکان خطا معنا ندارد و چون حقیقت وحی کشف و شهود عالم غیب است و از نوع علم حضوری می باشد، در آن خطا معنا ندارد.[2]
سوم. رسول اکرم صلی الله علیه و آله معصوم است؛
عنایت به حکمت خداوند درباره نبوت و انزال کتاب های آسمانی، (پیامبر) باید از هرگونه گناه و اشتباه و هرگونه خطا در هنگام دریافت وحی و رساندن آن به مردم معصوم باشد؛ چرا که اگر چنین نباشد؛ اعتماد مردم بر پیام رسانی و الهی بودن همه تکالیف و پیام ها از میان می رود[3].
آنچه گفتیم ثابت کرد که قرآن از سوی خدا است و به طور صحیح و کامل در اختیار ما قرار گرفته است، پس تمام مطالب آن حق و درست است. البته درباره کشف حقانیت و صحت تک تک گزاره های قرآنی، باید بگوییم؛ هر چند برخی از گزاره های دینی را عقل ما به طور مستقیم درک می کند و در دایره داوری تجارب بشری و علوم قرار می گیرد؛ اما بسیاری از آنها فراتر از گستره عقل و خارج از حوزه نفی و اثبات علوم و تجربه هاست.
برای مثال خصوصیت نعمت های بهشتی یا ویژگی جن، ملائکه، حوادث عالم برزخ و... در دسترس عقل و دانش بشری نیست. در اینجا راهی جز پذیرش اعتبار منابعی که گزارش این وقایع را داده اند وجود ندارد، چنان که در بسیاری از علوم ادبی و تاریخی نیز از همین روش استفاده شود.
بله، برخی از همین معارف، از طریق کشف و شهود عرفانی و باطنی به دست می آید؛ اما این راهکار، قابل توصیه به عموم مردم و اندیشمندان نیست و گستره آن، تمام معرفت های قرآنی را شامل نمی شود.
منابع
[1] نگا: ثامنی، سید مصطفی، وجوه اعجاز قرآن (مجموعه مقالات دومین کنفرانس تحقیقاتی علوم و مفاهیم قرآن کریم، صص 168 178).
[2] سعیدی روشن، محمد باقر، تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت، صص 22 28.
[3] پژوهشی در عصمت معصومان، ص 109 112.
- [سایر] وجوه اعجاز قرآن را بیان کنید؟
- [سایر] آیا اعجاز قرآن از یک وجه بالخصوص است یا اینکه وجوه متعددی در این امر دخیل است؟
- [سایر] می خواستم حقانیت شیعه اسلام بهم ثابت بشه، چه دلیل و معجزه ای کمکم می کنه؟
- [سایر] دلایل حقانیت قرآن چیست؟
- [سایر] ادله حقانیت قرآن و حجیت صدور چیست؟
- [سایر] چرا قرآن معجزه است؟
- [سایر] جنبههای اعجاز قرآن چیست؟
- [سایر] ابعاد اعجاز قرآن چیست؟
- [سایر] وجوه تحدی قرآن را بیان کنید؟
- [سایر] دلیل معجزه بودن قرآن چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] فقیر میتواند برای رفتن به حجّ وزیارت ومانند اینها از سهم سبیل ا& زکاْ بگیرد، ولی اگر به مقدار خرج سالش زکاْ گرفته باشد، برای زیارت و مانند آن نمیتواند زکاْ بگیرد ولی میتواند از سهم سبیل ا& بگیرد و در این وجوه صرف نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] ه 2283 ) اگر کسی بخواهد پولی قرض کند وربا بدهد وربا بگیرد وبه یکی از راه هائی که دربعض رساله های عملیه ذکر شده بخواهد ازربا فرار کند جایز نیست ، وزیاده ای که می گیرد بر او حلال نمی شود ، پس ربای قرضی به وجهی از وجوه حلال نیست .
- [آیت الله مظاهری] دادن قرآن به کافر مانعی ندارد مگر آنکه بیاحترامی به قرآن یا اسلام باشد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر پدر و مادر فقیر باشند و نتوانند کاسبی کنند یا کسب مطابق شأن آنها نباشد و مراد از فقر در اینجا نتوانستن ادامه زندگی است، فرزند آنان اگر بتواند باید خرجی آنان را بدهد، اگر متکفّل نفقه آنها کسی دیگر نباشد ولو از بابت وجوه شرعیّه.
- [امام خمینی] اگر کسی بخواهد پولی قرض کند و ربا بدهد یا قرض بدهد و ربا بگیرد و به یکی از راههایی که در بعض رسالههای عملیه ذکر شده بخواهد از ربا فرار کند جایز نیست، و زیادهای که میگیرد بر او حلال نمیشود، پس ربای قرضی به وجهی از وجوه حلال نیست.
- [آیت الله بروجردی] دادن قرآن به کافر حرام و گرفتن قرآن از او واجب است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] باید از دادن قرآن به کافر خودداری کنند، و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند ولی چنانچه مقصود از دادن قرآن و یا داشتن قرآن تحقیق و مطالعه در دین باشد و نیز انسان بداند که کافری که محکوم به نجاست است با دست تر قرآن را لمس نمی کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله مظاهری] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بیاحترامی به قرآن باشد باید آن را آب بکشند.
- [آیت الله سبحانی] اگر جلد قرآن نجس شود در صورتی که بی احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.