اعجاز قرآن از نظر اثبات یکتاپرستی چگونه است؟
قرآن مجید در عین انتقاد از هر نوع شرک و دوگانه پرستی، موضوع یکتاپرستی را با دقیقترین برهان ثابت می‌کند و برگی زرین بر برگهای نامحدود و افتخارات خود می‌افزاید. ما از میان براهین متعدد به توضیح سه برهان اکتفا می‌کنیم. قرآن یکتایی خداوند جهان را در آیه‌ای با این جمله طرح می‌کند: (و ما کانَ مَعَهُ مِن اِله) [با او خدائی نیست] سپس دو دلیل فلسفی بر یکتایی خدا آورده چنین می‌فرماید: 1- (إذاً‌ لَذَهَبَ کُلُ إلهٍ بِما خَلَق): [هر خدایی به سوی آفریده خود می‌رفت و به تدبیر آن می‌پرداخت]. 2- (وَ لَعَلا بَعضُهُم عَلَی بَعضٍ): [برخی بر برخی دیگر برتری پیدا می‌کرد]. مؤمنون/91. توضیح برهان نخست هر گاه فرض کنیم که جهان را دو خداوند و دو مدبر اداره می‌کند به حکم دو تا بودن باید بگوییم که از جهاتی با هم اختلاف دارند و گرنه دلیل ندارد که دو تا باشند اما هیچ نوع اختلافی با هم نداشته باشند و تباین و اختلاف در ذات سبب می‌شود که شیوه تدبیر هر کدام مخالف دیگری باشد، هر گاه تدبیر جهان بالا مربوط به یکی و تدبیر زمین و حوادث آن را مربوط به دیگری بدانیم قطعا پیوند این نظام از هم گسیخته و هماهنگی از میان خواهد رفت زیرا محال است در میان اجزای یک جهان که با دو تدبیر متنافی و متضاد اداره می‌شود، التیام و ارتباط و هماهنگی برقرار گردد و در نتیجه نظام گیتی و ارتباط دو جزء از جهان از هم بریده شده و فساد به تمام جهان از آسمان و زمین و آنچه که در آن قرار گرفته‌اند راه پیدا می‌کند زیرا همگی می‌دانیم که بقای نظام جهان طبق پژوهشهای علمی، معلول ارتباطی است که بر اجزای منظومه شمسی حکومت می‌کند و اگراین ارتباط بر اثر تباین تدبیر، قطع گردد مثلا نیروی جذب و دفع دچار اختلال شود، قطعا نظام گیتی دستخوش اختلال شده و اثری از جهان باقی نمی‌ماند. قرآن مجید به این برهان با جمله زیر اشاره نموده می‌فرماید: (إِذا لَذَهَبَ کُلُ إِله بِما خَلَق): [هر خدایی به سوی مخلوق خود می رفت] هر یک از خدایان، مخلوق خود را به شیوه خاص خویش تدبیر می‌کرد و بر اثر تعدد تدبیر، سرانجام ارتباطی که میان اجزای جهان که مایه بقای آن است برقرار نمی‌گشت و شیرازه نظام از هم می‌پاشید. توضیح برهان دوم در جهان آفرینش یک رشته نظامات کلی و عمومی داریم که میان آنها یک رشته نظامات جزئی قرار گرفته‌اند و در ضمن آنها اداره می‌شوند. انسان و یا حیوان و گیاه در روی زمین دارای نظام جزئی است و نسبت به نظام کلی کره زمین و در عین حال نظام کلی کره زمین، نسبت به جهان وسیع و گسترده، بسیار کوچک است و جزئی از نظام آن محسوب می‌گردد و به همین نسبت است نظام شمسی به کهکشان، که جزئی ازآن به شمار می‌رود. هر گاه نظام عالی و کلی جهان مربوط به یکی از دو خدا و تدبیر نظامات جزئی، مربوط به خدای دیگر باشد در این صورت نظام عالی و کلی بر نظام دیگر برتری پیدا می‌کند به طوری که اگر نظام نخست از میان برود اثری از نظام جزئی که پیرو نظام بالا است باقی نمی‌ماند. مثلا اگر نظام خود کره زمین به هم بخورد قطعا نظام انسان و جانداران و گیاهان نیز به همین سرنوشت دچار می‌گردد. هر گاه نظام شمسی دچار اختلال گردد قطعا نظام جزئی منظومه میان کره زمین به دنبال آن نیز مختل خواهد شد ولی عکس آن صحیح نیست. در این موقع بر اثر برتری نظام عالی و کلی، بر نظام جزئی، صحیح است که گفته شود که مدبر نظام عالی و کلی بر مدبر نظام پایین و جزئی برتری دارد و نتیجه این فرض این است که پدیدآرنده نظام کلی و عالی، از پدیدآورنده نظام جزئی بی نیاز باشد. برعکس مدبر نظام پایین در تدبیر و اراده نظام مخلوق خود، به خدای دیگر محتاج و نیازمند باشد زیرا فرض این است که نظام پایین به نظام بالا کاملا بستگی دارد و پیوسته از نظام بالا کمک می‌گیرد، نتیجه چنین کمک‌گیری این است که پدیدآورنده نظام جزئی، در تأثیر و تدبیر مستقل نباشد و پیوسته متکی به غیر خود گردد و موجودی که در ایجاد و تدبیر خود به دیگری نیاز دارد نمی تواند خدای غنی باشد. قرآن مجید به این شیوه از استدلال با جمله زیر اشاره کرده می گوید: (وَ لَعَلا بَعضُهُم عَلی بَعضِ): [برخی از خدایان بر برخی دیگر برتری پیدا می‌کنند] علت این برتری این است که تدبیر یکی متکی به تدبیر دیگری است، به طوری که اگر تدبیر کلی و عالی از میان برود، اثری از تدبیر دیگری باقی نمی ماند و برتری تدبیر مایه برتری خود مدبر نیز می‌باشد. اکنون ما وجدان شما را گواه می‌گیریم آیا یک چنین منطق محکم و استوار که اندیشمندان بزرگ در برابر عظمت آن انگشت حیرت به دندان می‌گیرند، می تواند محصول فکر یک فرد درس نخوانده باشد که هرگز محیط و قوم او با این مسائل کوچکترین آشنایی نداشته‌اند؟ هرگز نه. برهان سوم بر یگانگی خداوند قرآن مجید روی هیچ موضوعی به اندازه وحدانیت و یگانگی خدا تکیه ننموده داد سخن نداده است، زیرابه خوبی می‌داند که ریشه تمام بیماریها، انحراف از جاده توحید و گرایش به شرک و بت پرستی است از این جهت در میان بحث های خود به براهین بسیار استوار که بالاتر از اندیشه فیلسوفان زمان و پژوهشگران مسائل الهی است اشاره می‌نماید. از میان آن دلایل یکی برهان (تمانع) است که در آیه زیر به آن اشاره می‌کند:(لَو کانَ فیِهِما اِلهَةُ إِلا اللهُ لَفَسَدَتا فَسُبحانَ اللهِ رَبً العَرشِ عَما یَصِفوُنَ).انبیاء/22 [اگر در جهان خدایانی جز خدای حقیقی بود دستگاه آفرینش دچار فساد و تباهی می‌شد، پیراسته است خدای صاحب عرش از آنچه او را با آن توصیف می‌کنند]. توضیح اینکه: جهان افرینش که خود بزرگترین کتاب تکوینی است که افراد بشر قادر به شمردن صفحات آ‌ن نیستند ولی تا آنجا که بشر موفق به خواندن آن شده است، در تمام صفحات و سطور آن یک نوع نظم معین و پیوستگی خاص و هماهنگی غیر قابل توصیفی مشاهده نموده است و این مطلبی است که جملگی بر آنند. تمام دانشمندان جهان از ستاره‌شناس، اتم شناس، فیزیک دان، شیمی دان، حیوان شناس و گیاه شناس، اتصال و پیوستگی و هماهنگی تمام اجزای آن را با یکدیگر تصدیق کرده همگی می‌گویند: نظم واحد و تدبیر یگانه‌ای بر این جهان حکومت می‌کند و نظامی که بر منظومه شمسی ما حکومت می‌نماید، بدون کم و زیاد بر هر اتم نیز حکمفرما می‌باشد. قوانین و نوامیسی که بر جهان حکومت می‌کند آنچنان عمومی و کلی است که از آزمایش کوچکی در گوشه‌ای از این جهان می‌توان یک قانون کلی و عمومی که بر سراسر جهان آفرینش حکومت می‌کند به دست آورد. قانون جاذبه و دافعه بر سراسر جهان حکومت می‌کند یعنی مرکز هر موجودی آن را به سوی خویش جذب می‌کند ولی آن موجود پیوسته از مرکز خود گریزان است و هیچ موجودی از این قانون مستثنی نیست. تمام گیاهان و جانداران تحت قانون (تلقیح) تولید مثل می‌نمایند شباهت در خلقت حیوانات آنچنان زیاد است که گروهی را بر آن داشته است که تصور کنند که همگی ریشه واحدی دارند و همچنین ... خلاصه به هر چه بنگریم و از هر کسی سؤال کنیم همگی این حقیقت را تأیید می‌کنند که در سرتاسر جهان هستی نظام واحدی به خوبی به چشم می‌خورد. هر گاه مبدأ آفرینش یکی نبود و دو رأی و دو فکر بر جهان حکومت می‌کرد، طبعا وضع جهان آفرینش غیر از این بود. از پیوستگی و هماهنگی و نظم و تدبیر یگانه خبری نبود و نتیجه یک چنین از هم گسیختگی، همان فساد در دستگاه خلقت و نظام هستی آفرینش بود. به عبارت روشنتر: از این که خدای جهان را متعدد فرض کرده‌ایم ناچاریم بگوییم که این دو خدا از همه جهات و یا برخی از جهات، با هم اختلاف دارند و طبعا حکومت و تدبیر دو خدای مختلف، نیز گوناگون بوده مخالف دیگری خواهد بود و سرانجام از فرمانروایی دو تدبیر بر زمین و آسمانها جز به هم خوردن نظم و از هم گسستن روابط موجودات جهان و بروز اختلاف در دستگاه آفرینش و از میان رفتن هماهنگی چیزی عاید جهان نخواهد شد از این جهت فرمود: هر گاه دو خدا بر عالم خلقت حکومت کنند دستگاه آفرینش رو به تباهی می‌گذارد. eporsesh.com
عنوان سوال:

اعجاز قرآن از نظر اثبات یکتاپرستی چگونه است؟


پاسخ:

قرآن مجید در عین انتقاد از هر نوع شرک و دوگانه پرستی، موضوع یکتاپرستی را با دقیقترین برهان ثابت می‌کند و برگی زرین بر برگهای نامحدود و افتخارات خود می‌افزاید. ما از میان براهین متعدد به توضیح سه برهان اکتفا می‌کنیم.
قرآن یکتایی خداوند جهان را در آیه‌ای با این جمله طرح می‌کند: (و ما کانَ مَعَهُ مِن اِله) [با او خدائی نیست]
سپس دو دلیل فلسفی بر یکتایی خدا آورده چنین می‌فرماید:
1- (إذاً‌ لَذَهَبَ کُلُ إلهٍ بِما خَلَق): [هر خدایی به سوی آفریده خود می‌رفت و به تدبیر آن می‌پرداخت].
2- (وَ لَعَلا بَعضُهُم عَلَی بَعضٍ): [برخی بر برخی دیگر برتری پیدا می‌کرد]. مؤمنون/91.
توضیح برهان نخست
هر گاه فرض کنیم که جهان را دو خداوند و دو مدبر اداره می‌کند به حکم دو تا بودن باید بگوییم که از جهاتی با هم اختلاف دارند و گرنه دلیل ندارد که دو تا باشند اما هیچ نوع اختلافی با هم نداشته باشند و تباین و اختلاف در ذات سبب می‌شود که شیوه تدبیر هر کدام مخالف دیگری باشد، هر گاه تدبیر جهان بالا مربوط به یکی و تدبیر زمین و حوادث آن را مربوط به دیگری بدانیم قطعا پیوند این نظام از هم گسیخته و هماهنگی از میان خواهد رفت زیرا محال است در میان اجزای یک جهان که با دو تدبیر متنافی و متضاد اداره می‌شود، التیام و ارتباط و هماهنگی برقرار گردد و در نتیجه نظام گیتی و ارتباط دو جزء از جهان از هم بریده شده و فساد به تمام جهان از آسمان و زمین و آنچه که در آن قرار گرفته‌اند راه پیدا می‌کند زیرا همگی می‌دانیم که بقای نظام جهان طبق پژوهشهای علمی، معلول ارتباطی است که بر اجزای منظومه شمسی حکومت می‌کند و اگراین ارتباط بر اثر تباین تدبیر، قطع گردد مثلا نیروی جذب و دفع دچار اختلال شود، قطعا نظام گیتی دستخوش اختلال شده و اثری از جهان باقی نمی‌ماند.
قرآن مجید به این برهان با جمله زیر اشاره نموده می‌فرماید:
(إِذا لَذَهَبَ کُلُ إِله بِما خَلَق): [هر خدایی به سوی مخلوق خود می رفت] هر یک از خدایان، مخلوق خود را به شیوه خاص خویش تدبیر می‌کرد و بر اثر تعدد تدبیر، سرانجام ارتباطی که میان اجزای جهان که مایه بقای آن است برقرار نمی‌گشت و شیرازه نظام از هم می‌پاشید.
توضیح برهان دوم
در جهان آفرینش یک رشته نظامات کلی و عمومی داریم که میان آنها یک رشته نظامات جزئی قرار گرفته‌اند و در ضمن آنها اداره می‌شوند. انسان و یا حیوان و گیاه در روی زمین دارای نظام جزئی است و نسبت به نظام کلی کره زمین و در عین حال نظام کلی کره زمین، نسبت به جهان وسیع و گسترده، بسیار کوچک است و جزئی از نظام آن محسوب می‌گردد و به همین نسبت است نظام شمسی به کهکشان، که جزئی ازآن به شمار می‌رود.
هر گاه نظام عالی و کلی جهان مربوط به یکی از دو خدا و تدبیر نظامات جزئی، مربوط به خدای دیگر باشد در این صورت نظام عالی و کلی بر نظام دیگر برتری پیدا می‌کند به طوری که اگر نظام نخست از میان برود اثری از نظام جزئی که پیرو نظام بالا است باقی نمی‌ماند.
مثلا اگر نظام خود کره زمین به هم بخورد قطعا نظام انسان و جانداران و گیاهان نیز به همین سرنوشت دچار می‌گردد. هر گاه نظام شمسی دچار اختلال گردد قطعا نظام جزئی منظومه میان کره زمین به دنبال آن نیز مختل خواهد شد ولی عکس آن صحیح نیست. در این موقع بر اثر برتری نظام عالی و کلی، بر نظام جزئی، صحیح است که گفته شود که مدبر نظام عالی و کلی بر مدبر نظام پایین و جزئی برتری دارد و نتیجه این فرض این است که پدیدآرنده نظام کلی و عالی، از پدیدآورنده نظام جزئی بی نیاز باشد. برعکس مدبر نظام پایین در تدبیر و اراده نظام مخلوق خود، به خدای دیگر محتاج و نیازمند باشد زیرا فرض این است که نظام پایین به نظام بالا کاملا بستگی دارد و پیوسته از نظام بالا کمک می‌گیرد، نتیجه چنین کمک‌گیری این است که پدیدآورنده نظام جزئی، در تأثیر و تدبیر مستقل نباشد و پیوسته متکی به غیر خود گردد و موجودی که در ایجاد و تدبیر خود به دیگری نیاز دارد نمی تواند خدای غنی باشد. قرآن مجید به این شیوه از استدلال با جمله زیر اشاره کرده می گوید: (وَ لَعَلا بَعضُهُم عَلی بَعضِ): [برخی از خدایان بر برخی دیگر برتری پیدا می‌کنند] علت این برتری این است که تدبیر یکی متکی به تدبیر دیگری است، به طوری که اگر تدبیر کلی و عالی از میان برود، اثری از تدبیر دیگری باقی نمی ماند و برتری تدبیر مایه برتری خود مدبر نیز می‌باشد. اکنون ما وجدان شما را گواه می‌گیریم آیا یک چنین منطق محکم و استوار که اندیشمندان بزرگ در برابر عظمت آن انگشت حیرت به دندان می‌گیرند، می تواند محصول فکر یک فرد درس نخوانده باشد که هرگز محیط و قوم او با این مسائل کوچکترین آشنایی نداشته‌اند؟ هرگز نه.
برهان سوم بر یگانگی خداوند
قرآن مجید روی هیچ موضوعی به اندازه وحدانیت و یگانگی خدا تکیه ننموده داد سخن نداده است، زیرابه خوبی می‌داند که ریشه تمام بیماریها، انحراف از جاده توحید و گرایش به شرک و بت پرستی است از این جهت در میان بحث های خود به براهین بسیار استوار که بالاتر از اندیشه فیلسوفان زمان و پژوهشگران مسائل الهی است اشاره می‌نماید. از میان آن دلایل یکی برهان (تمانع) است که در آیه زیر به آن اشاره می‌کند:(لَو کانَ فیِهِما اِلهَةُ إِلا اللهُ لَفَسَدَتا فَسُبحانَ اللهِ رَبً العَرشِ عَما یَصِفوُنَ).انبیاء/22 [اگر در جهان خدایانی جز خدای حقیقی بود دستگاه آفرینش دچار فساد و تباهی می‌شد، پیراسته است خدای صاحب عرش از آنچه او را با آن توصیف می‌کنند].
توضیح اینکه: جهان افرینش که خود بزرگترین کتاب تکوینی است که افراد بشر قادر به شمردن صفحات آ‌ن نیستند ولی تا آنجا که بشر موفق به خواندن آن شده است، در تمام صفحات و سطور آن یک نوع نظم معین و پیوستگی خاص و هماهنگی غیر قابل توصیفی مشاهده نموده است و این مطلبی است که جملگی بر آنند. تمام دانشمندان جهان از ستاره‌شناس، اتم شناس، فیزیک دان، شیمی دان، حیوان شناس و گیاه شناس، اتصال و پیوستگی و هماهنگی تمام اجزای آن را با یکدیگر تصدیق کرده همگی می‌گویند: نظم واحد و تدبیر یگانه‌ای بر این جهان حکومت می‌کند و نظامی که بر منظومه شمسی ما حکومت می‌نماید، بدون کم و زیاد بر هر اتم نیز حکمفرما می‌باشد. قوانین و نوامیسی که بر جهان حکومت می‌کند آنچنان عمومی و کلی است که از آزمایش کوچکی در گوشه‌ای از این جهان می‌توان یک قانون کلی و عمومی که بر سراسر جهان آفرینش حکومت می‌کند به دست آورد.
قانون جاذبه و دافعه بر سراسر جهان حکومت می‌کند یعنی مرکز هر موجودی آن را به سوی خویش جذب می‌کند ولی آن موجود پیوسته از مرکز خود گریزان است و هیچ موجودی از این قانون مستثنی نیست.
تمام گیاهان و جانداران تحت قانون (تلقیح) تولید مثل می‌نمایند شباهت در خلقت حیوانات آنچنان زیاد است که گروهی را بر آن داشته است که تصور کنند که همگی ریشه واحدی دارند و همچنین ... خلاصه به هر چه بنگریم و از هر کسی سؤال کنیم همگی این حقیقت را تأیید می‌کنند که در سرتاسر جهان هستی نظام واحدی به خوبی به چشم می‌خورد.
هر گاه مبدأ آفرینش یکی نبود و دو رأی و دو فکر بر جهان حکومت می‌کرد، طبعا وضع جهان آفرینش غیر از این بود. از پیوستگی و هماهنگی و نظم و تدبیر یگانه خبری نبود و نتیجه یک چنین از هم گسیختگی، همان فساد در دستگاه خلقت و نظام هستی آفرینش بود.
به عبارت روشنتر: از این که خدای جهان را متعدد فرض کرده‌ایم ناچاریم بگوییم که این دو خدا از همه جهات و یا برخی از جهات، با هم اختلاف دارند و طبعا حکومت و تدبیر دو خدای مختلف، نیز گوناگون بوده مخالف دیگری خواهد بود و سرانجام از فرمانروایی دو تدبیر بر زمین و آسمانها جز به هم خوردن نظم و از هم گسستن روابط موجودات جهان و بروز اختلاف در دستگاه آفرینش و از میان رفتن هماهنگی چیزی عاید جهان نخواهد شد از این جهت فرمود: هر گاه دو خدا بر عالم خلقت حکومت کنند دستگاه آفرینش رو به تباهی می‌گذارد.
eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین