در سوره حجرات آمده است:(ولایغتب بعضکم بعضا...؛( سوره حجرات، آیه 12.)هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟). امّا تحلیل قرآنی: غیبت با دهان از دیگران کم کردن و از آنها کندن است، که تمثیل خوردن گوشت برادر مرده بدان اشاره دارد. غیبت این است که به گونه ای درباره کسی حرف بزنیم که در نظر مخاطبمان شکسته شود و حقیر و خفیف گردد. پس آنجا که از او کم نکنیم و بر او بیفزاییم، حتی اگر راضی نباشد، غیبت نیست. همانطور که اگر مخاطبمان از عیب آن شخص مطلع باشد. باز غیبت نیست. ریشه غیبت از خودنمایی، شیرین زبان، وقت کشی، عادت، غضب، نفرت و عجز از برخورد با طرف مقابل می باشد. به مفاد این آیه شریف عامل بازدارنده غیبت، ایمان، محبت و اخوّت است; زیرا ما کسی را که دوست داریم و به خود منسوب می دانیم، تحقیر نمی کنیم. حتی نمی خواهیم کسی از مشکلات مشخصی مورد علاقه آگاه شود; چون حقارت شخص محبوب از دو جهت بر ما گران می آید: 1. نسبت او با ما؛ 2. محبت و علاقه ما به او; بنابراین در آیه مذکور بر عناصر ایمان و عشق و اخوت تکیه می شود. عشق به خدا ما را با دیگران که با خدا پیوند دارند، پیوند می دهد و همین ایمان، اخوت و نسبت را به وجود می آورد، چون آنها که از جام محبت خدا سرشار شده اند، حتی اگر از یک مادر هم شیر ننوشیده باشند و زیر یک سقف نخوابیده باشند، برادر و منسوب به یکدیگر هستند. eporsesh.com
در سوره حجرات آمده است:(ولایغتب بعضکم بعضا...؛( سوره حجرات، آیه 12.)هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟).
امّا تحلیل قرآنی: غیبت با دهان از دیگران کم کردن و از آنها کندن است، که تمثیل خوردن گوشت برادر مرده بدان اشاره دارد. غیبت این است که به گونه ای درباره کسی حرف بزنیم که در نظر مخاطبمان شکسته شود و حقیر و خفیف گردد. پس آنجا که از او کم نکنیم و بر او بیفزاییم، حتی اگر راضی نباشد، غیبت نیست. همانطور که اگر مخاطبمان از عیب آن شخص مطلع باشد. باز غیبت نیست.
ریشه غیبت از خودنمایی، شیرین زبان، وقت کشی، عادت، غضب، نفرت و عجز از برخورد با طرف مقابل می باشد.
به مفاد این آیه شریف عامل بازدارنده غیبت، ایمان، محبت و اخوّت است; زیرا ما کسی را که دوست داریم و به خود منسوب می دانیم، تحقیر نمی کنیم. حتی نمی خواهیم کسی از مشکلات مشخصی مورد علاقه آگاه شود; چون حقارت شخص محبوب از دو جهت بر ما گران می آید: 1. نسبت او با ما؛ 2. محبت و علاقه ما به او; بنابراین در آیه مذکور بر عناصر ایمان و عشق و اخوت تکیه می شود.
عشق به خدا ما را با دیگران که با خدا پیوند دارند، پیوند می دهد و همین ایمان، اخوت و نسبت را به وجود می آورد، چون آنها که از جام محبت خدا سرشار شده اند، حتی اگر از یک مادر هم شیر ننوشیده باشند و زیر یک سقف نخوابیده باشند، برادر و منسوب به یکدیگر هستند.
eporsesh.com
- [سایر] دیدگاه قرآن درباره تحلیل روان شناسانه شخصیت انسان چیست؟
- [سایر] قرآن درباره غیبت و تحلیل آن چه می گوید؟
- [سایر] روش قرآن و نهج البلاغه در نقل و تحلیل حوادث تاریخی چگونه است؟
- [سایر] جبر و اختیار از منظر قرآن کریم راتجزیه و تحلیل نمایید.
- [سایر] دیدگاه اکثریت علما بعد از غیبت کبری در مورد ولایت فقیه چیست؟
- [سایر] دیدگاه شیعه دربارهی قرآن چیست؟
- [سایر] دیدگاه قرآن درباره صبر چیست؟
- [سایر] دیدگاه قرآن درباره نظر جاذبه عمومی چیست؟
- [سایر] دیدگاه قرآن کریم درباره شفاعت چیست؟
- [سایر] از دیدگاه قرآن کیفر کافران چگونه است؟
- [آیت الله مظاهری] چنانکه غیبت نمودن حرام و از گناهان بزرگ در اسلام است، شنیدن غیبت نیز حرام و از گناهان بزرگ است، و اگر شنونده میتواند باید دفاع از کسی که غیبت او میشود بنماید، و اگر نمیتواند باید از مجلس غیبت بیرون رود، و اگر نمیتواند باید توجّه به گفتار غیبتکننده نداشته باشد، و اگر گفتار او را به طور ناخواسته شنید، باید ترتیب اثر ندهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است و مرتکب غیبت باید توبه کند و بنابر احتیاط واجب از کسی که غیبت او را کرده حلیت بطلبد مگر ان که حلیت طلبیدن موجب مفسده ای شود و در مواردی غیبت جایز است متجاهر به فسق یعنی کسی که اشکارا و علنی گناه می کند که غیبت کردن از او در همان گناه جایز است غیبت کردن مظلوم از ظالمی که بر او ظلم کرده نسبت به ان ظلم در مورد مشورت که اظهار عیب به قصد نصیحت مشورت کننده در حدی که نصیحت محقق شود جایز است غیبت بدعت گذار در دین و کسی که موجب گمراهی مردم می شود غیبت برای اظهار فسق شاهد یعنی اگر کسی که شهادت می دهد فاسق است غیبت او به اظهار فسق او برای ان که به شهادت او حقی ضایع نشود جایز است غیبت کردن از شخصی برای دفع ضرر از جان یا عرض یا مال ان شخص غیبت کردن از گناهکار به قصد بازداشتن او از ان گناه در صورتی که به غیر ان بازداشتن او ممکن نباشد
- [آیت الله مظاهری] غیبت- یعنی عیب کسی را در غیاب او به دیگران منتقل نمودن- از گناهان بزرگ است و قرآن شریف آن را به منزله خوردن گوشت مردار انسان دانسته است: (وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَیُحِبُّ احَدُکُمْ انْ یَأْکُلَ لَحْمَ اخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُموُه)[1] (و بعضی از شما، غیبت بعضی دیگر را نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ (در حالی که) از آن کراهت دارید.) و فرقی نیست که آن عیب مستور و پوشیده باشد یا غیر مستور، و همچنین فرقی نیست کسی که غیبت او میشود راضی باشد یا نه، و همچنین فرقی نیست که غیبت با گفتار باشد و یا کردار نظیر اشاره و نوشتن و امثال اینها و همین مقدار که به عنوان تنقیص و ضربهزدن به شخصیّت کسی عیب او را در غیاب او به دیگری منتقل کند غیبت و از گناهان کبیره است و اگر کسی که غیبت او میشود راضی باشد که از او غیبت شده، علاوه بر اینکه غیبتکننده گناه نموده است، کسی که راضی به آن گناه بوده است نیز گناهکار است.
- [آیت الله اردبیلی] یکی از گناهان کبیره که وعده عذاب بر آن داده شده، (غیبت) است و معنای (غیبت) آن است که شخص، عیب برادر یا خواهر مؤمن خود را در غیاب =============================================================================== 1 وسائلالشیعة، چاپ آل البیت، باب 147 از (أبواب أحکامالعِشرة)،ح1 و 2 و 3،ج12،ص269 و 270. او بیان کند، بلکه چنانچه هر مطلبی را درباره او نقل کند که اگر در حضور او بیان میکرد ناراحت میشد، غیبت محسوب میشود.
- [آیت الله مظاهری] نمّامی و فتنهگری از گناهان کبیرهای است که قرآن آن را بالاتر از قتل دانسته است؛ خداوند در قرآن شریف میفرماید: (وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ)[1] (و فتنه از قتل شدیدتر است.) (وَ الْفِتْنَةُ اکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ)[2] (و فتنه از قتل بزرگتر است.) و آن اقسامی دارد: الف) فتنهگری در دین خدا، نظیر افرادی که با گفتار یا کردار خود مردم را از دین و فضائل اخلاقی منحرف میکنند، و این صورت، گناه مفسد فی الارض را نیز دارد. ب) کسانی که با تهمت زدن و دروغپردازی مردم را به یکدیگر بدبین میکنند، و به رابطه و اخوّت اسلامی مسلمین ضربه میزنند، و این صورت گناه تهمت را نیز دارد. ج) کسانی که با سعایت و سخنچینی، غیبت کسی را که از او غیبت شده به او برسانند، و این قسم گناه غیبت را نیز دارد، زیرا عیب کسی را که غیبت نموده، نقل کرده است. د) کسانی که با نقل گفتاری یا کرداری مردم را به یکدیگر بدبین و دشمنی را میان آنان ایجاد میکنند، مثلاً ازدواج مجدد کسی را برای زنش بگویند یا تماس زنی را با نامحرم برای شوهرش بگویند، و این صورت از مصادیق همان فتنهگری است که در اسلام از آن منع شدید شده است.
- [آیت الله اردبیلی] در برخی موارد غیبت حرام نیست. در این رابطه فقها موارد زیر را از حرمت غیبت استثنا نمودهاند: اوّل: غیبت از شخصی که متظاهر به فِسْق باشد نسبت به همان فسقی که به آن تظاهر میکند. دوم: غیبت کردن مظلومی که در مقام استمداد و تظلّم است نسبت به کسی که به او ظلم کرده و در خصوص ظلمی که به او شده است. سوم: موردی که انسان برای دفع ظلم از خود، در صدد به دست آوردن راهی مشروع باشد. چهارم: آگاه نمودن مشورت کننده نسبت به عیوب شخص مورد مشورت. پنجم: جایی که انسان در صدد بازداشتن شخص مورد غیبت از گناه یا دفع ضرر از او و یا از بین بردن ریشه فساد باشد. ششم: بیان نقاط ضعف شهود نزد حاکم شرع. هفتم: جایی که عیبِ شخص، صفت معروف و مشهور او شده باشد و بدون قصد عیبجویی به قصد معرفی آن را بیان کند. هشتم: موردی که انسان در صدد ابطال و ردّ مطلب باطلی باشد و بدون ذکر نام صاحب آن مطلب، ردّ آن عملی نباشد. نهم: جایی که عیب شخص بین ناقل و شنونده معلوم و روشن باشد، مگر این که معلوم بودن عیب به خاطر غیبت قبلی باشد ولی احتیاط آن است در موردی که شخص متجاهر به فسق نباشد، از وی غیبت نکنند. دهم: موردی که در صدد ردّ کسی باشد که نسبت دروغی را به او یا شخص مؤمن دیگری وارد آورده است. لازم است در تشخیص مصادیق مواردی که بیان شد، دقّت و احتیاط لازم به عمل آید و به حدّاقل و ضرورت اکتفا شود.
- [آیت الله مظاهری] غیبت از فردی که شنونده نمیشناسد، گرچه غیبت و حرام نیست، ولی موجب قساوت قلب است و مسلمان واقعی از اینگونه چیزها پرهیز میکند، مگر اینکه آن فرد مجهول، محصور در چند نفر باشد- که احتمال شناختن وی میرود- که در این صورت جایز نیست.
- [آیت الله مظاهری] اگر شنونده بتواند وجه صحّتی برای گفته غیبتکننده پیدا کند، گرچه دفاع از کسی که غیبت او میشود لازم نیست، ولی شنیدن آن غیبت حرام است و باید مجلس را ترک کند و اگر مقدور نیست باید توجّه نکند و اگر بهطور ناخواسته شنید، باید ترتیب اثر ندهد. [1]. حجرات، 12.
- [آیت الله اردبیلی] اگر میّت هیچ وارثی نداشته باشد، همه مال او متعلّق به امام مسلمین است که در زمان غیبت باید به فقیه جامعالشرایط پرداخت شود.
- [آیت الله مظاهری] اگر عیب کسی را که گوینده و شنونده هر دو میدانند، بگویند، غیبت محسوب شده و حرام است، زیرا اسلام نخواسته است که مسلمانی به بدی یاد شود.