قرآن کریم از یک سو برای خود اوصافی یاد میکند که ضرورت تفسیر آن را به همراه دارد و از سوی دیگر علومی را طرح میکند که بدون تفسیر ادراک نمیشود؛ زیرا از طرفی خود را به عنوان سخن رصین و گفتار وزین و پر مغز میستاید: "إنّا سنلقی علیک قولا ً ثقیلا ً"(1) و نیز سلسله جبال را در پیشگاه هَیْمَنه و سیطره خود خاضعْ و خاشع و متصدّع و متلاشی میداند: "لو أنزلنا هذا القران علی جبلٍ لرأیته خاشعاً متصدّعاً من خشیة الله وتلک الأمثال نضربها للناس لعلّهم یتفکرون"(2) و همچنین همگان، اعم از پری و انسان را به مصاف و مبارزه فرا میخواند و عجز آنان را در این تحدّیِ نَفْس گیر و جامع اعلام میدارد: "قل لئن اجتمعت الإنس والجن علی أن یأتوا بمثل هذا القران لا یأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعضٍ ظهیراً"(3). ظهور اطلاقیِ جمله "لا یأتون" این است که جامعه مجتمع انس و جن برای همیشه در این پیکارِ اعجازآمیز، فرسوده و ناتوانند؛ چنانکه از جمله "فإن لم تفعلوا ولن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس والحجارة أعدّت للکافرین"(4) عجز جاودانه محاربانِ در این نبرد معلوم میشود. از سوی دیگر، قرآن کریم علوم و معارف ویژهای در جهانبینی توحیدی، اسمای حسنای الهی، صفات علیای ازلی، قضا و قدر، جبر و تفویض و اختیار، تجرّد روح، عصمت فرشتگان، عصمت و طهارت انبیا و ائمه اهلبیت (علیهمالسلام)، امامت و رهبری نظام اسلامی، داوری درباره مکاتب دیگر، شرح رهتوشه انبیای سلف، دستور اولیای خلف و دهها مسائل عمیق حکمت نظری و عملی دیگر را ارائه میکند که بدون شرح و توضیح خردمندان، ادراک عمومی آن میسور نیست. از این رو ضرورت تفسیر قرآن از دو لحاظ است: یکی آن که کتابِ عمیقِ علمی و وزینِ نظری قطعاً بدون تفسیر ادراک نمیشود (از جهت علمی) و دیگر آن که کتابِ هدایت اگر پیامش این باشد که: "إنّ هذا القران یهدی للتی هی أقوم ویبشر المؤمنین الذین یعملون الصالحات أنّ لهم أجراً کبیراً"(5)، برای اهتدای جامعه بشری چارهای جز تبیین مفاهیم و تفسیر معانی آن نیست (از جهت عملی). ضرورت تفسیر قرآن برای متضلّعانِ علومِ متنوع و فنونِ متعدد آشکارتر است. از این رو تفسیر قرآن از عصر نزول تا کنون به عنوان سنّتی حسنه به وسیله حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت عصمت و طهارت و همچنین صحابه، تابعانِ اصحاب، قدما و متاخران از علمای دین دارج و رایج بوده است. گرچه بعضی از گذشتگان از مبادرت به تفسیر قرآن مجید تحاشی داشته، از آن پرهیز میکردند، لیکن همگی از تفسیر به مأثور بهرهبرداری میکردند و در میان آنان عدّهای از اظهار رأی خودداری میکردند که شرح آن در فصل تفسیر به رأی بیان میشود و تا قرن پنجم هجری جز "تفسیر روایی" روش دیگری به عنوان "تفسیر درایی" و اجتهادی رواج نداشت، جز آنچه به صورت اجتهاد اَدَبی و لغوی در آثار سلف مشهود است. 1 سوره مزمّل، آیه 5. 2 سوره حشر، آیه 21. 3 سوره إسراء، آیه 88. 4 سوره بقره، آیه 24. 5 سوره إسراء، آیه 9. مأخذ: (تسنیم، ج 1، ص 55)
تفسیر قرآن چه ضرورتی دارد؟
قرآن کریم از یک سو برای خود اوصافی یاد میکند که ضرورت تفسیر آن را به همراه دارد و از سوی دیگر علومی را طرح میکند که بدون تفسیر ادراک نمیشود؛ زیرا از طرفی خود را به عنوان سخن رصین و گفتار وزین و پر مغز میستاید: "إنّا سنلقی علیک قولا ً ثقیلا ً"(1) و نیز سلسله جبال را در پیشگاه هَیْمَنه و سیطره خود خاضعْ و خاشع و متصدّع و متلاشی میداند: "لو أنزلنا هذا القران علی جبلٍ لرأیته خاشعاً متصدّعاً من خشیة الله وتلک الأمثال نضربها للناس لعلّهم یتفکرون"(2) و همچنین همگان، اعم از پری و انسان را به مصاف و مبارزه فرا میخواند و عجز آنان را در این تحدّیِ نَفْس گیر و جامع اعلام میدارد: "قل لئن اجتمعت الإنس والجن علی أن یأتوا بمثل هذا القران لا یأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعضٍ ظهیراً"(3). ظهور اطلاقیِ جمله "لا یأتون" این است که جامعه مجتمع انس و جن برای همیشه در این پیکارِ اعجازآمیز، فرسوده و ناتوانند؛ چنانکه از جمله "فإن لم تفعلوا ولن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس والحجارة أعدّت للکافرین"(4) عجز جاودانه محاربانِ در این نبرد معلوم میشود.
از سوی دیگر، قرآن کریم علوم و معارف ویژهای در جهانبینی توحیدی، اسمای حسنای الهی، صفات علیای ازلی، قضا و قدر، جبر و تفویض و اختیار، تجرّد روح، عصمت فرشتگان، عصمت و طهارت انبیا و ائمه اهلبیت (علیهمالسلام)، امامت و رهبری نظام اسلامی، داوری درباره مکاتب دیگر، شرح رهتوشه انبیای سلف، دستور اولیای خلف و دهها مسائل عمیق حکمت نظری و عملی دیگر را ارائه میکند که بدون شرح و توضیح خردمندان، ادراک عمومی آن میسور نیست.
از این رو ضرورت تفسیر قرآن از دو لحاظ است: یکی آن که کتابِ عمیقِ علمی و وزینِ نظری قطعاً بدون تفسیر ادراک نمیشود (از جهت علمی) و دیگر آن که کتابِ هدایت اگر پیامش این باشد که: "إنّ هذا القران یهدی للتی هی أقوم ویبشر المؤمنین الذین یعملون الصالحات أنّ لهم أجراً کبیراً"(5)، برای اهتدای جامعه بشری چارهای جز تبیین مفاهیم و تفسیر معانی آن نیست (از جهت عملی).
ضرورت تفسیر قرآن برای متضلّعانِ علومِ متنوع و فنونِ متعدد آشکارتر است. از این رو تفسیر قرآن از عصر نزول تا کنون به عنوان سنّتی حسنه به وسیله حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهلبیت عصمت و طهارت و همچنین صحابه، تابعانِ اصحاب، قدما و متاخران از علمای دین دارج و رایج بوده است. گرچه بعضی از گذشتگان از مبادرت به تفسیر قرآن مجید تحاشی داشته، از آن پرهیز میکردند، لیکن همگی از تفسیر به مأثور بهرهبرداری میکردند و در میان آنان عدّهای از اظهار رأی خودداری میکردند که شرح آن در فصل تفسیر به رأی بیان میشود و تا قرن پنجم هجری جز "تفسیر روایی" روش دیگری به عنوان "تفسیر درایی" و اجتهادی رواج نداشت، جز آنچه به صورت اجتهاد اَدَبی و لغوی در آثار سلف مشهود است.
1 سوره مزمّل، آیه 5.
2 سوره حشر، آیه 21.
3 سوره إسراء، آیه 88.
4 سوره بقره، آیه 24.
5 سوره إسراء، آیه 9.
مأخذ: (تسنیم، ج 1، ص 55)
- [سایر] جایگاه و نقش آراء مفسران در تفسیر قرآن چیست؟
- [سایر] آیا اهل بیت علیهم السلام در تفسیر قرآن از شیوه تفسیر قرآن به قرآن بهره میگرفتند؟
- [سایر] بین تفسیر شیعه و تفسیر سنی چه تفاوتهایی وجود دارد؟
- [سایر] آیا آراء و اندیشه های مفسر در تفسیر قرآن نقش دارد؟
- [سایر] فلسفه تفسیر قرآن چیست؟
- [سایر] تفسیر قرآن یعنی چه؟
- [سایر] منابع تفسیر قرآن کدامند؟
- [سایر] در مورد تفسیر موضوعی و جایگاه آن بین مفسران و منابع آن توضیح دهید.
- [سایر] بهترین روش تفسیر قرآن چیست؟
- [سایر] تفسیر قرآن چه فوایدی دارد؟
- [آیت الله مظاهری] استفاده جنسی زن از شوهرش و شوهر از زنش به هر نحوی که باشد جایز است، ولی استفادههای غیر متعارف باید با اجازه و رضایت یکدیگر باشد، بلکه سزاوار است که اگر ضرورتی نباشد، از استفادههای غیر متعارف پرهیز کنند.
- [آیت الله وحید خراسانی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد ولی مکروه است هر چند برای فرار از روزه نباشد مگر این که سفر به جهت ضرورتی باشد و یا به مقتضای بعضی از روایات برای حج یا عمره باشد
- [آیت الله سیستانی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد ، ولی برای فرار از روزه مسافرت مکروه است . و همچنین است مطلق سفر در ماه رمضان مگر اینکه برای حج یا عمره یا به جهت ضرورتی باشد .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد؛ ولی برای فرار از روزه مسافرت مکروه است و همچنین است سفر قبل از روز بیست و چهارم در ماه رمضان مگر اینکه سفر برای حج یا عمره یا به جهت ضرورتی باشد.
- [آیت الله خوئی] مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، ولی برای فرار از روزه مسافرت مکروه است و همچنین است مطلق سفر قبل از روز بیست و چهارم ماه رمضان مگر سفر برای حج یا عمره یا به جهت ضرورتی باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و صنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد. ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا علیه السلام ، معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود نیز تشکیل دهند.
- [آیت الله مظاهری] قضاوت قابل تفویض، نیابت و توکیل نیست بنابراین کسی را که دارای شرایط قضاوت نیست نمیتوان برای قضاوت نصب نمود مگر ضرورتی در کار باشد که در این صورت حکومت اسلامی میتواند کسانی را که بعضی از شرایط را ندارند منصوب به قضاوت نماید.
- [آیت الله مظاهری] دروغ گفتن مرد به زنش و یا دروغ گفتن زن به شوهر جایز نیست، مگر ضرورتی باشد که آن ضرورت موجب جواز دروغ شود، نظیر اینکه اگر دروغ نگوید نزاع خانوادگی بهوجود میآید که در این صورت، به اندازه ضرورت و جلوگیری از آن نزاع و مفسده، دروغ جایز است.
- [آیت الله جوادی آملی] .تأخیر عمدی نماز , به گونه ای که فقط یک رکعت آن در وقت واقع شود، حرام است و نمی تواند نیّت ادا بکند و چنانچه بر اثر ضرورتی مانند سهو و اشتباه , فقط یک رکعت آن در وقت و بقیهّ آن در خارج وقت واقع میشود، نماز او صحیح و اداست و باید آن را به همین وضع بخواند.
- [آیت الله سبحانی] هر گاه پرستار و یا طبیب ناچار باشد دست به عورت بیمار بزند باید دستکش در دست کند که دست او به عورت آنها نرسد و همچنین است اگر پرستار و یا طبیب مرد ناچار شود دست به بدن زن بزند یا پرستار و طبیب زن دست به بدن مرد بزند باید دستکش در دست کنند، مگر این که ضرورتی در کار باشد.