برای پاسخ به این پرسش، ابتدا لازم است که مراد خود را از دین و معرفت دینی روشن سازیم، تا به تمایز یا عدم تمایز بین دین و معرفت دینی حکم نمائیم، تا این که احیاناً دچار مغالطات اشتراک لفظی نشویم. دین از لحاظ لغوی به معنای اطاعت، جزا، خضوع و تسلیم است. لیکن در این جا معنای لغوی کارساز نیست و باید به معنای اصطلاحی دین بپردازیم. امّا لازم به تذکر است، تعاریف بسیار گوناگونی برای دین ذکر کردهاند که بعضی از تعاریف چنان دامنة وسیعی دارند که حتی مکاتبی مانند مارکسیسم را هم شامل میشود، و بعضی از تعاریف دارای محدودة کمتری هستند و مصادیق کمتری را شامل میشوند. مشکل اساسی در این جا این است که آیا همة ادیان دارای امر مشترکی هستند تا دین را بر اساس آن امر مشترک تعریف کرد یا خیر؟ بعضیها ادعا کردهاند که امر مشترکی میان همة ادیان وجود ندارد؛ هر چند که چند دین با هم ممکن است مشترکاتی داشته باشند.[1] ما در این جا به بعضی از تعاریف که محل نزاع است میپردازیم: استاد مصباح یزدی در تعریف دین میگوید: (به معنای اعتقاد به آفرینندهای برای جهان و انسان،و دستورات عملی متناسب با این عقاید میباشد).[2] به عبارت دیگر دین مجموعهای از عقاید مطابق با واقع و احکام عملی و اخلاقی که در رسیدن انسان به کمال و سعادت نقش دارند میباشد. در این صورت معرفت دینی عبارت است از دانستههایی دربارة بخشهای عقاید، اخلاق و احکام.[3] هم چنین بر اساس تعریف دیگر، دین مجموعه حقایق و ارزشهایی است که از طریق وحی به وسیلة کتاب و سنّت جهت هدایت انسانها به دست بشر میرسد، اعم از این که مضامین آن از راههای عادی نیز بدست آید یا این که حسن و عقل و شهود بشری از آن آموزهها محروم باشند.[4] در این صورت آن چه دربارة آن میدانیم معرفت دینی است. از این رو همة علوم اسلامی همچون فقه ، کلام، تفسیر و اخلاق که به مجموعة اعتقادات، اخلاق و احکام عملی میپردازد معرفت دینی است. بدین ترتیب از این راه نیز میتوان میان دین و معرفت دینی تمایز قایل شد.[5] به عبارت دیگر میتوان گفت: (معرفت دینی، شناخت و فهم عالمان دین از حقایقی است که از غیر راههای بشری به دست آمده است، اعم از این که آن شناخت با روش عقلی یا نقلی تحصیل گردد.)[6] بعضیها در تعریف دین گفتهاند که دین عبارت است از کتاب، سنّت و تاریخ زندگی پیشوایان دین.[7] لذا در تعریف معرفت دینی میگویند: مجموعهای از گزارههایی که از راه خاصی به مدد ابزار خاصی با نظر کردن بر متون دینی و احوال و رفتار پیشوایان دینی حاصل آمدهاند.[8] باید در نظر داشت که تعریف یا همسان انگاری دین با کتاب و سنّت خالی از مسامحه و اشکال نیست. زیرا اولاً در اینجا بین دین و متن دینی خلط شده است. میان حقیقت دین و متون دینی تفاوت وجود دارد. دین مجموعة حقایق و ارزشهایی است که متون دین از آن حقایق و ارزشها حکایت میکنند پس بین متون دین و دین، نسبت حاکی و محکی است.[9] ثانیاً آیات منسوخ یا عمومات تخصیص یافته و یا اطلاقات مقید شده قرآنی را با لحاظ عام و مطلق بودنشان نمیتوان جزء دین به حساب آورد هرچند که در متن دینی باشند اگر چه معرفت به این قضایا از آن جهت که در متون دینی آمده‌اند و به دین نسبت داده شدهاند معرفت دینی نامیده شود.[10] ثالثاً بعضی از معارف دینی از راه ادلة عقلی بدست میآیند. هر چند که در متون دینی نیامده باشند. و به صرف این که در کتاب و سنّت نیامدهاند، نمیشود گفت که معرفت دینی نیستند.[11] نکتهای که در این جا باید به آن اشاره کرد، این است که مراد از معرفت دینی در این جا معرفت و فهم عالمان دینی به صورت همگانی است. یعنی قضایا وگزارههایی که عموم عالمان دین به جرح و تعدیل آن پرداختهاند و دربارة رد یا تأیید آن بحث و گفت و گو کردهاند. همچنین این همگانی بودن، باید به صورت عام استغراقی موضوع معرفت شناسی باشد نه عام مجموعی، تا این که بحثهای او حقیقی باشند نه اعتباری (در عام استغراقی تمام گزارهها و تک تک معرفتهای دینی مدنظر هستند لذا وحدت حقیقی دارند و بحث از آنها بحث حقیقی است ولی در عام مجموعی، مجموع گزارهها و معرفتهای دینی بدون در نظر گرفتن تک تک آنها مورد نظراست و از آن جا که وحدت عام مجموعی وحدت اعتباری است بحث از معارف دینی بصورت عام مجموعی بحثی اعتباری خواهد بود) هم چنین منظور از فهم یا معرفت دینی، فهم هر شخص از دین یا متون دینی نیست، بلکه منظور از فهم و معرفت دینی فهم عالمان، آن هم فهم روشمند، متخصّصانه و مضبوط میباشد.[12] مسأله مهمی که باید آن را مورد توجه قرار داد، این است که تمایز بین معلوم بالذات و معلوم بالعرض مطلبی درست و غیرقابل انکار است. و تمایز معرفت دینی از دین از این اصل کلی مستثنی نیست امّا نمیتوان به صرف تفاوت دین و معرفت دینی به خلوص، حقانیت ومقدس بودن دین و به ناخالصی و غیر مقدس بودن معرفت دینی حکم کرد. و ادعای رئالیستی[13] صاحب نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت، با نامقدس شمردن معرفت دینی قابل جمع نیست چرا که مکاتب رئالیستی، برای اثبات واقعگرایی خود ناچار به پذیرش دو اصل میباشند: 1. تمایز عین با ذهن؛ 2. مطابقت فی الجملة صورت ذهنی با عین و خارج.[14] پس پذیرش اصل اوّل و نفی نمودن اصل دوّم نه تنها پارادوکسیکال است.[15] بلکه آن نظریه را از حکم رئالیست خارج میسازد و اگر این نظریه مطابقت بعضی از افکار و معارف دینی را بپذیرد، باید به تقدس و خلوص و حقانیّت آنها فتوای معرفت شناسانه بدهد. و اگر چنان اعتراف ننماید، رئالیست نخواهد بود. به عبارت دیگر، از نظر وجود شناسی، دین ومعرفت دینی دو وجود متمایز دارند. ولی از نظرمعرفت شناسی فی الجمله تطابق دارند لذا در بعضی از احکام، مانند تقدس و خلوص و حقانیّت مشترک میباشند. مخصوصاً با توجه به جملاتی از قبیلِ (دین هر کس فهم اوست از شریعت)[16] بیشتر این تمایز را از دست صاحب نظریه میگیرد، زیرا با این عبارت، دین را همان فهم از شریعت معرفی کرده است.[17] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 لاریجانی، صادق، معرفت دینی، چاپ اول، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب. 2 واعظی، احمد، تحول فهم دین، چاپ دوم، تهران، نشریه اندیشه فرهنگی معاصر. 3 خسرو پناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی. 4 حسین زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، قم، انتشارات مؤسسه امام خمینی (ره). 5 جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آیینه معرفت، قم، انتشارات اسراء. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . خسرو پناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اول، 1379، ص96. [2] . مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم، 1380، ص11. [3] . حسین زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، قم، مؤسسه آموزش پژوهشی امام خمینی، چاپ چهارم، 1381، ص27. [4] . خسرو پناه، عبدالحسین، همان، ص42. [5] . حسین زاده، محمد، همان، ص27. [6] . خسرو پناه، عبدالحسین، همان، ص98. [7] . سروش، عبدالکریم، قبض و بسط تئوریک شریعت، انتشارات صراط، چاپ سوّم، ص79 و 80. [8] . همان، ص 93. [9] . خسرو پناه، عبدالحسین، همان، ص40. [10] . حسین زاده، محمد، همان، ص25. [11] . لاریجانی، صادق، معرفت دینی، مرکز ترجمه و نشر کتاب، چاپ اوّل، 1370، ص12. [12] . خسرو پناه، عبدالحسین، همان، ص98. [13]. صاحب نظریه قبض و بسط خود را رئالیست میداند. منظور از رئالیسم اصالت واقعیت خارجی است و شخص رئالیست. واقعیت خارج از ذهن را قبول دارد برخلاف ایده آلیست که جهان خارج از ظرف ذهن را قبول ندارد. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج6، ص80 و 81). [14] . خسرو پناه، عبدالحسین، همان، ص125. [15] . منظور از پارادکسیکال بودن این است که خود، خود را نقض میکند زیرا اگر مطابقت فی الجمله ذهن با خارج را قبول نکند ویکسره بگوید که ذهن با خارج مطابقت ندارد، خود این مطلب هم مطابق با واقع و نفش الامر خود نخواهد بود و بیارزش میباشد پس این مطالب خود ارزش و صدق خود را نفی خواهد کرد. [16] . سروش، عبدالکریم، همان، ص178. [17] . خسرو پناه، عبدالحسین، همان، ص125.
برای پاسخ به این پرسش، ابتدا لازم است که مراد خود را از دین و معرفت دینی روشن سازیم، تا به تمایز یا عدم تمایز بین دین و معرفت دینی حکم نمائیم، تا این که احیاناً دچار مغالطات اشتراک لفظی نشویم.
دین از لحاظ لغوی به معنای اطاعت، جزا، خضوع و تسلیم است. لیکن در این جا معنای لغوی کارساز نیست و باید به معنای اصطلاحی دین بپردازیم. امّا لازم به تذکر است، تعاریف بسیار گوناگونی برای دین ذکر کردهاند که بعضی از تعاریف چنان دامنة وسیعی دارند که حتی مکاتبی مانند مارکسیسم را هم شامل میشود، و بعضی از تعاریف دارای محدودة کمتری هستند و مصادیق کمتری را شامل میشوند. مشکل اساسی در این جا این است که آیا همة ادیان دارای امر مشترکی هستند تا دین را بر اساس آن امر مشترک تعریف کرد یا خیر؟ بعضیها ادعا کردهاند که امر مشترکی میان همة ادیان وجود ندارد؛ هر چند که چند دین با هم ممکن است مشترکاتی داشته باشند.[1] ما در این جا به بعضی از تعاریف که محل نزاع است میپردازیم:
استاد مصباح یزدی در تعریف دین میگوید: (به معنای اعتقاد به آفرینندهای برای جهان و انسان،و دستورات عملی متناسب با این عقاید میباشد).[2] به عبارت دیگر دین مجموعهای از عقاید مطابق با واقع و احکام عملی و اخلاقی که در رسیدن انسان به کمال و سعادت نقش دارند میباشد. در این صورت معرفت دینی عبارت است از دانستههایی دربارة بخشهای عقاید، اخلاق و احکام.[3]
هم چنین بر اساس تعریف دیگر، دین مجموعه حقایق و ارزشهایی است که از طریق وحی به وسیلة کتاب و سنّت جهت هدایت انسانها به دست بشر میرسد، اعم از این که مضامین آن از راههای عادی نیز بدست آید یا این که حسن و عقل و شهود بشری از آن آموزهها محروم باشند.[4] در این صورت آن چه دربارة آن میدانیم معرفت دینی است. از این رو همة علوم اسلامی همچون فقه ، کلام، تفسیر و اخلاق که به مجموعة اعتقادات، اخلاق و احکام عملی میپردازد معرفت دینی است. بدین ترتیب از این راه نیز میتوان میان دین و معرفت دینی تمایز قایل شد.[5] به عبارت دیگر میتوان گفت: (معرفت دینی، شناخت و فهم عالمان دین از حقایقی است که از غیر راههای بشری به دست آمده است، اعم از این که آن شناخت با روش عقلی یا نقلی تحصیل گردد.)[6]
بعضیها در تعریف دین گفتهاند که دین عبارت است از کتاب، سنّت و تاریخ زندگی پیشوایان دین.[7] لذا در تعریف معرفت دینی میگویند: مجموعهای از گزارههایی که از راه خاصی به مدد ابزار خاصی با نظر کردن بر متون دینی و احوال و رفتار پیشوایان دینی حاصل آمدهاند.[8]
باید در نظر داشت که تعریف یا همسان انگاری دین با کتاب و سنّت خالی از مسامحه و اشکال نیست. زیرا اولاً در اینجا بین دین و متن دینی خلط شده است. میان حقیقت دین و متون دینی تفاوت وجود دارد. دین مجموعة حقایق و ارزشهایی است که متون دین از آن حقایق و ارزشها حکایت میکنند پس بین متون دین و دین، نسبت حاکی و محکی است.[9] ثانیاً آیات منسوخ یا عمومات تخصیص یافته و یا اطلاقات مقید شده قرآنی را با لحاظ عام و مطلق بودنشان نمیتوان جزء دین به حساب آورد هرچند که در متن دینی باشند اگر چه معرفت به این قضایا از آن جهت که در متون دینی آمدهاند و به دین نسبت داده شدهاند معرفت دینی نامیده شود.[10] ثالثاً بعضی از معارف دینی از راه ادلة عقلی بدست میآیند. هر چند که در متون دینی نیامده باشند. و به صرف این که در کتاب و سنّت نیامدهاند، نمیشود گفت که معرفت دینی نیستند.[11]
نکتهای که در این جا باید به آن اشاره کرد، این است که مراد از معرفت دینی در این جا معرفت و فهم عالمان دینی به صورت همگانی است. یعنی قضایا وگزارههایی که عموم عالمان دین به جرح و تعدیل آن پرداختهاند و دربارة رد یا تأیید آن بحث و گفت و گو کردهاند. همچنین این همگانی بودن، باید به صورت عام استغراقی موضوع معرفت شناسی باشد نه عام مجموعی، تا این که بحثهای او حقیقی باشند نه اعتباری (در عام استغراقی تمام گزارهها و تک تک معرفتهای دینی مدنظر هستند لذا وحدت حقیقی دارند و بحث از آنها بحث حقیقی است ولی در عام مجموعی، مجموع گزارهها و معرفتهای دینی بدون در نظر گرفتن تک تک آنها مورد نظراست و از آن جا که وحدت عام مجموعی وحدت اعتباری است بحث از معارف دینی بصورت عام مجموعی بحثی اعتباری خواهد بود) هم چنین منظور از فهم یا معرفت دینی، فهم هر شخص از دین یا متون دینی نیست، بلکه منظور از فهم و معرفت دینی فهم عالمان، آن هم فهم روشمند، متخصّصانه و مضبوط میباشد.[12]
مسأله مهمی که باید آن را مورد توجه قرار داد، این است که تمایز بین معلوم بالذات و معلوم بالعرض مطلبی درست و غیرقابل انکار است. و تمایز معرفت دینی از دین از این اصل کلی مستثنی نیست امّا نمیتوان به صرف تفاوت دین و معرفت دینی به خلوص، حقانیت ومقدس بودن دین و به ناخالصی و غیر مقدس بودن معرفت دینی حکم کرد. و ادعای رئالیستی[13] صاحب نظریه قبض و بسط تئوریک شریعت، با نامقدس شمردن معرفت دینی قابل جمع نیست چرا که مکاتب رئالیستی، برای اثبات واقعگرایی خود ناچار به پذیرش دو اصل میباشند: 1. تمایز عین با ذهن؛ 2. مطابقت فی الجملة صورت ذهنی با عین و خارج.[14] پس پذیرش اصل اوّل و نفی نمودن اصل دوّم نه تنها پارادوکسیکال است.[15] بلکه آن نظریه را از حکم رئالیست خارج میسازد و اگر این نظریه مطابقت بعضی از افکار و معارف دینی را بپذیرد، باید به تقدس و خلوص و حقانیّت آنها فتوای معرفت شناسانه بدهد. و اگر چنان اعتراف ننماید، رئالیست نخواهد بود. به عبارت دیگر، از نظر وجود شناسی، دین ومعرفت دینی دو وجود متمایز دارند. ولی از نظرمعرفت شناسی فی الجمله تطابق دارند لذا در بعضی از احکام، مانند تقدس و خلوص و حقانیّت مشترک میباشند. مخصوصاً با توجه به جملاتی از قبیلِ (دین هر کس فهم اوست از شریعت)[16] بیشتر این تمایز را از دست صاحب نظریه میگیرد، زیرا با این عبارت، دین را همان فهم از شریعت معرفی کرده است.[17]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 لاریجانی، صادق، معرفت دینی، چاپ اول، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب.
2 واعظی، احمد، تحول فهم دین، چاپ دوم، تهران، نشریه اندیشه فرهنگی معاصر.
3 خسرو پناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
4 حسین زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، قم، انتشارات مؤسسه امام خمینی (ره).
5 جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آیینه معرفت، قم، انتشارات اسراء.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . خسرو پناه، عبدالحسین، کلام جدید، قم، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه، چاپ اول، 1379، ص96.
[2] . مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ پنجم، 1380، ص11.
[3] . حسین زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، قم، مؤسسه آموزش پژوهشی امام خمینی، چاپ چهارم، 1381، ص27.
[4] . خسرو پناه، عبدالحسین، همان، ص42.
[5] . حسین زاده، محمد، همان، ص27.
[6] . خسرو پناه، عبدالحسین، همان، ص98.
[7] . سروش، عبدالکریم، قبض و بسط تئوریک شریعت، انتشارات صراط، چاپ سوّم، ص79 و 80.
[8] . همان، ص 93.
[9] . خسرو پناه، عبدالحسین، همان، ص40.
[10] . حسین زاده، محمد، همان، ص25.
[11] . لاریجانی، صادق، معرفت دینی، مرکز ترجمه و نشر کتاب، چاپ اوّل، 1370، ص12.
[12] . خسرو پناه، عبدالحسین، همان، ص98.
[13]. صاحب نظریه قبض و بسط خود را رئالیست میداند. منظور از رئالیسم اصالت واقعیت خارجی است و شخص رئالیست. واقعیت خارج از ذهن را قبول دارد برخلاف ایده آلیست که جهان خارج از ظرف ذهن را قبول ندارد. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج6، ص80 و 81).
[14] . خسرو پناه، عبدالحسین، همان، ص125.
[15] . منظور از پارادکسیکال بودن این است که خود، خود را نقض میکند زیرا اگر مطابقت فی الجمله ذهن با خارج را قبول نکند ویکسره بگوید که ذهن با خارج مطابقت ندارد، خود این مطلب هم مطابق با واقع و نفش الامر خود نخواهد بود و بیارزش میباشد پس این مطالب خود ارزش و صدق خود را نفی خواهد کرد.
[16] . سروش، عبدالکریم، همان، ص178.
[17] . خسرو پناه، عبدالحسین، همان، ص125.
- [سایر] شبهه: دین از معرفت دینی متمایز است و صحت عقائد دینی، دچار هیچ مشکل نمی شود.
- [سایر] شبهه: دین از معرفت دینی متمایز است و صحت عقائد دینی، دچار هیچ مشکل نمی شود.
- [سایر] شبهه: معرفت دینی همان معرفتی بشری است لذا معرفت دینی خالص نخواهد بود.
- [سایر] به نظر شما دین، ایمان و تعهد به ارزش ها چه نقشی در معرفت دارد؟ معرفت به معنای کلی؟
- [سایر] با توجّه به بشری بودن و کامل نبودن معرفت دینی و در نتیجه، عدم قداست این معرفت، چه راهی برای مقابله با تساهل گرایی می ماند؟
- [سایر] من راجع به مسئله دین و معرفت دینی می خواهم از جناب عالی بپرسم. قطعاً بین این دو تفاوت وجود دارد. دین چیزی مقدسی است که تنها معصومین می توانند آنرا بفهمند. علماء و فقها در استنباط احکام دینی گاهی گرفتار خطا و اشتباه می شوند. آنچه که فهمیدند معرفت دینی است که شاید دچار خطا و اشتباه شده باشند. چه ضمانتی وجود دارد که فهم و برداشت آنها درست باشد؟ آیا فقط معصومین می توانند به حقیقت برسند و حق را بشناسند؟ پس تکلیف ما به عنوان مردم عادی (که از علماء و فقها پیروی می کنیم) چیست؟ با تشکر.
- [سایر] شبهه: عقل نقش مهم و تعیین کننده در معرفت دینی ندارد.
- [سایر] چگونه می توان اعتبار معرفت های دینی را به دست آورد؟
- [سایر] می خواستم بدانم چه معیارها و تمایزاتی قادر است که مکاتب و نظام های دینی و غیر دینی را از هم متمایز و جدا و در سطوح بالاتر و پایین تری قرار دهد؟
- [سایر] فرق بین حکومت دینی و دین حکومتی (دین دولتی) چیست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اعانت ظلمه و کسانی که با دین و احکام دین، ضدیت و معاندت دارند و همراهی نمودن با آنها در ظلم و ستم، تجاوز به حریم دین و حرام است.
- [آیت الله اردبیلی] ابراء ذمّه میت از دَین صحیح است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی اگر از گفته غیر به عقاید دینی یقین پیدا کند در حکم به مسلمان بودن او کافی است، و در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند، تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند، و عده دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را به جا آورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکاْ بدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر پسر به کتاب های علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله بروجردی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [امام خمینی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد، پدر میتواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر پسر به کتابهای علمی دینی احتیاج داشته باشد پدر می تواند برای خریدن آنها به او زکات بدهد.