چرا قرآن, انسانهای نخستین را «امت واحده» می‌نامد؟
انسان های اوّلی، بر اساس اندیشه و فطرت ساده خود، از بینش و منش مشترکی بر خوردار بودند یعنی هم در جهان بینی، بینش واحدی داشتند و هم در تشخیص حق و باطل و مصالح و مفاسد، روش مشترکی داشتند. از این رو، خداوند آنان را به (امت واحده) ستوده است (کان الناس أمة واحدة)(1) (امّت) به جمعیّتی می‌گویند که مقصد خاص و مقصود و امام معیّنی را دنبال می‌کنند. و وصف تأ کیدی (واحدة) در (امّة واحدة) نشان گر آن است که مردم در فطرت اوّلی خویش، سمت و سوی واحدی را دنبال می‌کردند و هیچ گونه اختلاف و مشاجره‌ای در بین آنان نبوده است چون یا اختلاف فکری و علمی نداشتند یا بسیار کم بود و اختلافات عملی نیز اگر در بین آنان راه پیدا می‌کرد، به وسیله فطرت توحیدی و نصایح انبیای پیشین از حضرت آدم (ع) تا نوح (ع) حلّ می‌شد چون وحی آسمانی در حدّ موعظه در رفع اختلاف راه گشاست. نفی اختلاف و مشاجره در انسانهای اوّلی، یا برای آن است که همه آنان مانند فرشتگان به فعلیّت و کمال خویش رسیده بودند. از این رو، اختلاف و مزاحمتی با یک دیگر نداشتند، یا این که مردم اوّلی در بساطت زندگی می‌کردند و هنوز به سوی کمال حرکت نکرده بودند تا با یک دیگر بر خوردی داشته باشند نظیر درختی که هنوز به فعلیّت نرسیده است و در هسته است وبه تنه و شاخه و خوشه تبدیل نشده، هیچ مشاجره و مزاحمتی در بین آنها نیست چون همة این کمالات را (بالقوّه) دارد نه (بالفعل). امّا هسته، وقتی در درون خاک، جا گرفت و زمین را شکافت و جوانه زد و به سوی کمال حرکت کرد، یا مزاحمت‌هایی را بر سر راه خود می‌یابد، یا شاخه‌ها با یک دیگر برخورد می‌کنند چون می‌خواهند به فعلیّت برسند و اگر از اختلاف بین انسان ها به مشاجره یاد می‌کنند، به خاطر همین تنازع شاخه های درخت است. انسان های اوّلی همانند هستة جامد، بدون مشاجره بودند چون آنان از نظر جهان بینی، محیط زیست و روابط اجتماعی در بساطت به سر می‌بردند و در حدّ حیات حیوان زندگی می‌کردند (حیوان بالفعل و انسان بالقوّه بودند) نیازی به وسایل کشاورزی و دامداری و صنعتی نداشتند و جز تحصیل مواد غذایی رنجی را تحمّل نمی‌کردند چون، نه نیاز به ذخیره سازی آن داشتند و نه نیاز به حمل و نقل آن به مکان های دور دست. زندگی بسیط و بی آلایش آنان همراه با اندیشة ابتدایی، زمینة وحدت و اتّحاد آنان را فراهم می‌کرد ولی کم کم بر اثر پیشرفت علم و اندیشه و صنعت و گسترش روابط اجتماعی، اختلافات علمی‌عمیق و عملی در آنان راه پیدا کرد و زمینة بعثت پیامبران اولوالعزم و نزول کتاب و قانون را فراهم کرد تا بار دیگر به اتحاد مطلوب دست یابند. پی‌نوشت‌ (1) بقره/ 21. آیت الله جوادی آملی، وحدت جوامع در نهج‌البلاغه
عنوان سوال:

چرا قرآن, انسانهای نخستین را «امت واحده» می‌نامد؟


پاسخ:

انسان های اوّلی، بر اساس اندیشه و فطرت ساده خود، از بینش و منش مشترکی بر خوردار بودند یعنی هم در جهان بینی، بینش واحدی داشتند و هم در تشخیص حق و باطل و مصالح و مفاسد، روش مشترکی داشتند. از این رو، خداوند آنان را به (امت واحده) ستوده است
(کان الناس أمة واحدة)(1)
(امّت) به جمعیّتی می‌گویند که مقصد خاص و مقصود و امام معیّنی را دنبال می‌کنند. و وصف تأ کیدی (واحدة) در (امّة واحدة) نشان گر آن است که مردم در فطرت اوّلی خویش، سمت و سوی واحدی را دنبال می‌کردند و هیچ گونه اختلاف و مشاجره‌ای در بین آنان نبوده است چون یا اختلاف فکری و علمی نداشتند یا بسیار کم بود و اختلافات عملی نیز اگر در بین آنان راه پیدا می‌کرد، به وسیله فطرت توحیدی و نصایح انبیای پیشین از حضرت آدم (ع) تا نوح (ع) حلّ می‌شد چون وحی آسمانی در حدّ موعظه در رفع اختلاف راه گشاست.
نفی اختلاف و مشاجره در انسانهای اوّلی، یا برای آن است که همه آنان مانند فرشتگان به فعلیّت و کمال خویش رسیده بودند. از این رو، اختلاف و مزاحمتی با یک دیگر نداشتند، یا این که مردم اوّلی در بساطت زندگی می‌کردند و هنوز به سوی کمال حرکت نکرده بودند تا با یک دیگر بر خوردی داشته باشند نظیر درختی که هنوز به فعلیّت نرسیده است و در هسته است وبه تنه و شاخه و خوشه تبدیل نشده، هیچ مشاجره و مزاحمتی در بین آنها نیست چون همة این کمالات را (بالقوّه) دارد نه (بالفعل).
امّا هسته، وقتی در درون خاک، جا گرفت و زمین را شکافت و جوانه زد و به سوی کمال حرکت کرد، یا مزاحمت‌هایی را بر سر راه خود می‌یابد، یا شاخه‌ها با یک دیگر برخورد می‌کنند چون می‌خواهند به فعلیّت برسند و اگر از اختلاف بین انسان ها به مشاجره یاد می‌کنند، به خاطر همین تنازع شاخه های درخت است.
انسان های اوّلی همانند هستة جامد، بدون مشاجره بودند چون آنان از نظر جهان بینی، محیط زیست و روابط اجتماعی در بساطت به سر می‌بردند و در حدّ حیات حیوان زندگی می‌کردند (حیوان بالفعل و انسان بالقوّه بودند) نیازی به وسایل کشاورزی و دامداری و صنعتی نداشتند و جز تحصیل مواد غذایی رنجی را تحمّل نمی‌کردند چون، نه نیاز به ذخیره سازی آن داشتند و نه نیاز به حمل و نقل آن به مکان های دور دست. زندگی بسیط و بی آلایش آنان همراه با اندیشة ابتدایی، زمینة وحدت و اتّحاد آنان را فراهم می‌کرد ولی کم کم بر اثر پیشرفت علم و اندیشه و صنعت و گسترش روابط اجتماعی، اختلافات علمی‌عمیق و عملی در آنان راه پیدا کرد و زمینة بعثت پیامبران اولوالعزم و نزول کتاب و قانون را فراهم کرد تا بار دیگر به اتحاد مطلوب دست یابند.
پی‌نوشت‌
(1) بقره/ 21.
آیت الله جوادی آملی، وحدت جوامع در نهج‌البلاغه





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین