در پاسخ به پرسش مذکور به نکاتی چند اشاره می گردد: 1. برخی از انسان ها کارهای خارق العاده و شگفت انگیزی که از قدرت روحی و نفسانی برخاسته است را مورد تردید و انکار قرار می دهند، صرفاً به دلیل این که چنین رفتارهایی مغایر با اسباب و علل طبیعی و عادی است. در حالی که بر انسان فرهیخته شایسته است تا زمانی که دلیل متقن و استواری بر محال بودن کارهای خارق العاده نیافته، دست به انکار نزده و آنها را ممکن بداند. ابن سینا به رهپویان معرفت نفس این گونه سفارش می نماید: (شاید خبرهایی درباره عارفان بشنوید که مربوط به دگرگونی امور عادی باشد و شاید به تکذیب آن مبادرت نمایید؛ مثلاً گفته شود عارفی درخواست باران برای مردم نمود و باران بارید، و یا درخواست شفای کسی را نمود و او شفا یافت، یا بر مردم نفرین کرد و خسوف و زلزله و یا نوعی هلاکت برای مردم پیش آمد، یا برای مردم دعا کرد و بیماری وبا و مرگ حیوانات و سیل و طوفان را از آنها دور نمود، یا درّنده ای رام او شد و پرنده از او فرار نکرد و یا امثال این کارها که محال و ممتنع قطعی نیستند. پس در برابر شنیدن این امور خارق العاده دست به انکار نزنید بلکه توقّف کنید و عجله ننمایید؛ زیرا این کارها علل و اسبابی در اسرار طبیعت دارند).1 2. نفس و روح انسان در بر دارنده توانمندی ها و نیروهای نامحدود و فراوانی است، که در بسیاری از افراد به صورت بالقوّه و استعداد باقی مانده ولی در برخی از سالکان و اولیای الهی به فعلیّت و شکوفایی رسیده است. در یک تقسیم کلّی آثار و توانمندی های شگرف نفس و روح را می توان به دو دسته (عملی) و (علمی) تقسیم بندی نمود. از این رو نفس پژوهان، قوای نفسانی انسان را به دو دسته (تحریکی) و (ادراکی) تقسیم کرده اند. منظور از توانمندی های (عملی) نفس، تأثیرات و تصرّفاتی است که نفوس و روح های نیرومند، در عالم تکوین و نظام هستی ایجاد می کنند. این تصرّفات ممکن است از سنخ تغییرات و جابجایی های اشیای خارجی باشد مانند کار شگفت انگیزی که از آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان علیه السلام، صادر شد و توانست تخت ملکه سبا را در یک چشم به هم زدن نزد حضرت سلیمان علیه السلاماحضار نماید. (قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ)2؛ (کسی که نزد او دانشی از کتاب ]الهی [بود، گفت: من آن را پیش از آن که چشم خود را بر هم زنی برایت می آورم). گاهی این تصرّفات از نوع ابداع و آفریدن چیزی در خارج است؛ مانند این که انسان صاحب همّت و اراده ای، به مجرّد اراده میوه ای، آن را به اذن خداوند در جهان خارج ایجاد نماید. منظور از توانمندی های (علمی) روح، همان امور خارق العاده ای است که به گستره نامحدود علم و معرفت انسان برمی گردد؛ مانند خبر دادن از غیب، اخبار از ضمایر و باطن انسان ها، پیش بینی اموری که هنوز واقع نشده است، و سایر موارد. گرچه آثار و توانمندی های شگرف نفس متنوّع و نامحدود است و شاید بتوان گفت که درجه عالی آن تنها در انسان کامل و خلیفة اللهی به فعلیّت و بالندگی رسیده است، ولی در این مجال به برخی از توانمندی های روحی انسان اشاره می شود: 1. مقام (کن) مقام (کن) برگرفته از این آیه شریفه است: (إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ)3؛ (ما وقتی چیزی را اراده کنیم، همین قدر به آن می گویم (باش)، بی درنگ موجود می شود). مقام (کن) مرتبه و جایگاهی والاست که مراد و مقصود از اراده تخلّف نمی کند؛ یعنی به مجرّد اراده نمودن، آن کار در خارج محقّق می شود و هیچ واسطه ای مثل تفکّر و تأمّل و درنگ بین اراده و مراد وجود ندارد. انسانی که از مقام (کن) بهره مند است هر کاری که اراده کند، به اذن خداوند انجام می شود. اهل معرفت انسان ها را به سه دسته تقسیم می نمایند: الف) صاحب توجّه: توده مردم در گستره نفس خویش صورت ها و تخیّلاتی را به صِرف توجّه به آنها، می آفرینند. پدیده هایی ذهنی و صورت هایی که با توجّه نفس آفریده شوند از مملکت وجود انسان بیرون نیستند. ب) صاحب همّت: عارفی است که پس از گذراندن مراتب سلوک و مجاهدت و مراقبت به مقام (کن) می رسد. در این مرحله تصوّرات و اراده سالک در خارج محقّق شده و هرچه بخواهد با اتّکاء به همّت خود در جهان بیرون ایجاد می کند. ج) صاحب الأمر: کسی است که دارای نفس مکتفی است و (أمر) او قائم مقام (أمر) خداوند می باشد، انسان کامل و خلیفه خداوند برخوردار از این مقام شامخ می باشد.4 تفاوت این مراتب بستگی به قوّت و ضعف، و کمال و نقص نفوس قدسی اولیاء خداوند دارد. نکته شایان توجّه این که همه این آثار شگفت انگیز روح در پرتو عبودیّت و اطاعت تامّ و تمام از خداوند و به اذن او محقّق خواهد شد. 2. اخبار از غیب یکی از توانمندی های روحی انسان همنشینی با ملائکه، مشاهده ملکوت و اخبار از غیب می باشد 5، چنان که قرآن کریم در مورد حضرت ابراهیم علیه السلامو حضرت عیسی علیه السلام می فرماید: (وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ)6؛ (و این گونه، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد). (وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ)7؛ (]حضرت عیسی می فرمایند:] و شما را از آنچه می خورید و در خانه هایتان ذخیره می کنید، خبر می دهم). نکته شایان توجّه این که منشأ این گونه کارهای خارق العادّه به سه عامل مهم باز می گردد: الف) ساختار وجودی و سرشت روح انسان: که از سنخ مجرّدات و امور ملکوتی است، باعث می شود که انسان در امور مادّی تصرّف نماید. اهل معرفت بر آنند که نفس آدمی از سنخ ملکوت و جهان قدرت و تأثیرگذاری است و خداوند روح انسان را به خودش نسبت داده: (وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی)، بنابراین روح آدمی در ذات و صفات و افعال؛ مثال و آینه خداوند می باشد و مانند او می تواند تأثیرگذار باشد. ب) زدودن موانع: اگر موانع و زنگارهای گناه و لذت های حسّی و حیوانی از روح و نفس انسان زدوده شود، قوّت و نیروی او چندین برابر می گردد. ج) علم و ایمان و یقین: علاّمه طباطبایی رحمه الله بر این باورند که اگر اراده آدمی با یقین، ایمان شدید و اذعان جازم همراه باشد، بر کارهای خارق العادّه ای توانا خواهد شد که انسان معمولی قادر بر آن نیست. 8 در روایتی آمده است که برخی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله نزد ایشان گفتند: برخی از اصحاب عیسی علیه السلام بر روی آب راه می رفتند؛ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: (اگر یقین ایشان شدیدتر و قوی تر بود، هر آینه بر روی هوا نیز حرکت می کردند).9 پی نوشت: 1. بوعلی سینا، الإشارات و التّنبیهات، ج 3، ص 413، قم: البلاغة. 2. نمل 27، آیه 40. 3. نحل 16، آیه 40. 4. عیون مسائل النفس، ص 641. 5. ملاّمحسن فیض کاشانی، عین الیقین، ج 2، ص 352، قم: انوارالهدی. 6. انعام 6، آیه 75. 7. آل عمران 3، آیه 49. 8. تفسیر المیزان، ج 6، ص 193 و 194. 9. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسایل، ج 11، ص 198، قم: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث. منبع: www.porseman.org
آیا کارهای خارق العاده برخی انسان ها واقعی است؟ چه می شود که انسان به این توانمندی ها می رسد؟
در پاسخ به پرسش مذکور به نکاتی چند اشاره می گردد:
1. برخی از انسان ها کارهای خارق العاده و شگفت انگیزی که از قدرت روحی و نفسانی برخاسته است را مورد تردید و انکار قرار می دهند، صرفاً به دلیل این که چنین رفتارهایی مغایر با اسباب و علل طبیعی و عادی است. در حالی که بر انسان فرهیخته شایسته است تا زمانی که دلیل متقن و استواری بر محال بودن کارهای خارق العاده نیافته، دست به انکار نزده و آنها را ممکن بداند.
ابن سینا به رهپویان معرفت نفس این گونه سفارش می نماید:
(شاید خبرهایی درباره عارفان بشنوید که مربوط به دگرگونی امور عادی باشد و شاید به تکذیب آن مبادرت نمایید؛ مثلاً گفته شود عارفی درخواست باران برای مردم نمود و باران بارید، و یا درخواست شفای کسی را نمود و او شفا یافت، یا بر مردم نفرین کرد و خسوف و زلزله و یا نوعی هلاکت برای مردم پیش آمد، یا برای مردم دعا کرد و بیماری وبا و مرگ حیوانات و سیل و طوفان را از آنها دور نمود، یا درّنده ای رام او شد و پرنده از او فرار نکرد و یا امثال این کارها که محال و ممتنع قطعی نیستند. پس در برابر شنیدن این امور خارق العاده دست به انکار نزنید بلکه توقّف کنید و عجله ننمایید؛ زیرا این کارها علل و اسبابی در اسرار طبیعت دارند).1
2. نفس و روح انسان در بر دارنده توانمندی ها و نیروهای نامحدود و فراوانی است، که در بسیاری از افراد به صورت بالقوّه و استعداد باقی مانده ولی در برخی از سالکان و اولیای الهی به فعلیّت و شکوفایی رسیده است.
در یک تقسیم کلّی آثار و توانمندی های شگرف نفس و روح را می توان به دو دسته (عملی) و (علمی) تقسیم بندی نمود. از این رو نفس پژوهان، قوای نفسانی انسان را به دو دسته (تحریکی) و (ادراکی) تقسیم کرده اند.
منظور از توانمندی های (عملی) نفس، تأثیرات و تصرّفاتی است که نفوس و روح های نیرومند، در عالم تکوین و نظام هستی ایجاد می کنند. این تصرّفات ممکن است از سنخ تغییرات و جابجایی های اشیای خارجی باشد مانند کار شگفت انگیزی که از آصف بن برخیا وزیر حضرت سلیمان علیه السلام، صادر شد و توانست تخت ملکه سبا را در یک چشم به هم زدن نزد حضرت سلیمان علیه السلاماحضار نماید.
(قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ)2؛
(کسی که نزد او دانشی از کتاب ]الهی [بود، گفت: من آن را پیش از آن که چشم خود را بر هم زنی برایت می آورم).
گاهی این تصرّفات از نوع ابداع و آفریدن چیزی در خارج است؛ مانند این که انسان صاحب همّت و اراده ای، به مجرّد اراده میوه ای، آن را به اذن خداوند در جهان خارج ایجاد نماید.
منظور از توانمندی های (علمی) روح، همان امور خارق العاده ای است که به گستره نامحدود علم و معرفت انسان برمی گردد؛ مانند خبر دادن از غیب، اخبار از ضمایر و باطن انسان ها، پیش بینی اموری که هنوز واقع نشده است، و سایر موارد.
گرچه آثار و توانمندی های شگرف نفس متنوّع و نامحدود است و شاید بتوان گفت که درجه عالی آن تنها در انسان کامل و خلیفة اللهی به فعلیّت و بالندگی رسیده است، ولی در این مجال به برخی از توانمندی های روحی انسان اشاره می شود:
1. مقام (کن)
مقام (کن) برگرفته از این آیه شریفه است:
(إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ)3؛
(ما وقتی چیزی را اراده کنیم، همین قدر به آن می گویم (باش)، بی درنگ موجود می شود).
مقام (کن) مرتبه و جایگاهی والاست که مراد و مقصود از اراده تخلّف نمی کند؛ یعنی به مجرّد اراده نمودن، آن کار در خارج محقّق می شود و هیچ واسطه ای مثل تفکّر و تأمّل و درنگ بین اراده و مراد وجود ندارد.
انسانی که از مقام (کن) بهره مند است هر کاری که اراده کند، به اذن خداوند انجام می شود.
اهل معرفت انسان ها را به سه دسته تقسیم می نمایند:
الف) صاحب توجّه: توده مردم در گستره نفس خویش صورت ها و تخیّلاتی را به صِرف توجّه به آنها، می آفرینند. پدیده هایی ذهنی و صورت هایی که با توجّه نفس آفریده شوند از مملکت وجود انسان بیرون نیستند.
ب) صاحب همّت: عارفی است که پس از گذراندن مراتب سلوک و مجاهدت و مراقبت به مقام (کن) می رسد.
در این مرحله تصوّرات و اراده سالک در خارج محقّق شده و هرچه بخواهد با اتّکاء به همّت خود در جهان بیرون ایجاد می کند.
ج) صاحب الأمر: کسی است که دارای نفس مکتفی است و (أمر) او قائم مقام (أمر) خداوند می باشد، انسان کامل و خلیفه خداوند برخوردار از این مقام شامخ می باشد.4
تفاوت این مراتب بستگی به قوّت و ضعف، و کمال و نقص نفوس قدسی اولیاء خداوند دارد.
نکته شایان توجّه این که همه این آثار شگفت انگیز روح در پرتو عبودیّت و اطاعت تامّ و تمام از خداوند و به اذن او محقّق خواهد شد.
2. اخبار از غیب
یکی از توانمندی های روحی انسان همنشینی با ملائکه، مشاهده ملکوت و اخبار از غیب می باشد 5، چنان که قرآن کریم در مورد حضرت ابراهیم علیه السلامو حضرت عیسی علیه السلام می فرماید:
(وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ)6؛
(و این گونه، ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا از جمله یقین کنندگان باشد).
(وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ)7؛
(]حضرت عیسی می فرمایند:] و شما را از آنچه می خورید و در خانه هایتان ذخیره می کنید، خبر می دهم).
نکته شایان توجّه این که منشأ این گونه کارهای خارق العادّه به سه عامل مهم باز می گردد:
الف) ساختار وجودی و سرشت روح انسان: که از سنخ مجرّدات و امور ملکوتی است، باعث می شود که انسان در امور مادّی تصرّف نماید.
اهل معرفت بر آنند که نفس آدمی از سنخ ملکوت و جهان قدرت و تأثیرگذاری است و خداوند روح انسان را به خودش نسبت داده: (وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی)، بنابراین روح آدمی در ذات و صفات و افعال؛ مثال و آینه خداوند می باشد و مانند او می تواند تأثیرگذار باشد.
ب) زدودن موانع: اگر موانع و زنگارهای گناه و لذت های حسّی و حیوانی از روح و نفس انسان زدوده شود، قوّت و نیروی او چندین برابر می گردد.
ج) علم و ایمان و یقین: علاّمه طباطبایی رحمه الله بر این باورند که اگر اراده آدمی با یقین، ایمان شدید و اذعان جازم همراه باشد، بر کارهای خارق العادّه ای توانا خواهد شد که انسان معمولی قادر بر آن نیست. 8
در روایتی آمده است که برخی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله نزد ایشان گفتند: برخی از اصحاب عیسی علیه السلام بر روی آب راه می رفتند؛ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: (اگر یقین ایشان شدیدتر و قوی تر بود، هر آینه بر روی هوا نیز حرکت می کردند).9
پی نوشت:
1. بوعلی سینا، الإشارات و التّنبیهات، ج 3، ص 413، قم: البلاغة.
2. نمل 27، آیه 40.
3. نحل 16، آیه 40.
4. عیون مسائل النفس، ص 641.
5. ملاّمحسن فیض کاشانی، عین الیقین، ج 2، ص 352، قم: انوارالهدی.
6. انعام 6، آیه 75.
7. آل عمران 3، آیه 49.
8. تفسیر المیزان، ج 6، ص 193 و 194.
9. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسایل، ج 11، ص 198، قم: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث.
منبع: www.porseman.org
- [سایر] چه فرق بین کارهای خارق العاده عرفانی ما و مرتاضان هندی وجود دارد؟
- [سایر] شیوه برخورد والدین با کودکانی که ادعای توانایی های خارق العاده ای دارند. چیست؟
- [سایر] فرق معجزه با امور خارق العاده دیگر مانند سحر و جادو چیست؟
- [سایر] علوم خارق العاده ائمه علیهم السلام از کجا سرچشمه میگیرد؟ آیا سخنان آنان در زمینه علوم تجربی نیز معتبر است؟
- [سایر] آیا نیروی مرتاض ها واقعیت دارد؟ چرا خداوند به آنان چنین نیروی خارق العاده ای داده است؟
- [سایر] درباره اتّفاقات خارق العاده ای که در هنگام ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله واقع شده توضیح دهید؟
- [سایر] آیا بروز و سر زدن کرامت و امور خارق العاده لزوماً به معنای حقانیت فردی است که این امور را ارائه می کند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مسأله اعجاز و انجام کارهای خارق العاده که یکی از راههای شناسایی پیامبران(ص) است آیا خداوند به پیامبران(ص) خود قدرتی می دهد که آنها، یا خود به آوردن معجزه اقدام می کنند و یا معجزه کاملا به وسیله خدا انجام می شود و فقط در قالب کاری از جانب پیامبران(ص) نشان داده می شود؟
- [آیت الله علوی گرگانی] سالهاست که موضوع کرامات و کارهای خارق العاده امامزادگان گرامی و علمای گرام و سادات معظّم نقل مجالس عوام و خواصّ است و عدّه زیادی از مردم به آن سخت معقتدند امّا عدّه کمی هم هستند که متأسفانه به این مسائل اعتقاد ندارند لطفاً حکم مسئله را بیان فرمائید؟
- [سایر] ناصبی ها چرا دشمن حضرت علی هستند اینها چطور آنهمه تعریفات عجیب و غریب و خارق العاده ای که پیامبر در حق حضرت علی روا داشت را توجیه میکنند ؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میت شده، واجب نیست به کارهای میت اقدام کند، ولی اگر شک یا گمان دارد باید اقدام نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میّت شده، واجب نیست به کارهای میّت اقدام کند، ولی اگر شک یا گمان دارد، باید اقدام نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر انسان یقین کند أه دیگری مشغول کارهای میت شده ، واجب نیست به کارهای میت اقدام کند ولی اگر شک یا گمان دارد ، باید اقدام نحاید .
- [آیت الله سیستانی] اگر انسان اطمینان کند که دیگری مشغول کارهای میّت شده ، واجب نیست به کارهای میّت اقدام کند ، ولی اگر شک یا گمان دارد باید اقدام نماید .
- [آیت الله اردبیلی] اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میّت شده، واجب نیست به کارهای میّت اقدام کند، ولی اگر شک یا گمان داشته باشد، باید اقدام نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان اطمینان کند که دیگری مشغول کارهای میت شده، واجب نیست به کارهای میت اقدام کند ولی اگر شک یا گمان غیراطمینانی دارد، باید اقدام نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میت شده؛ واجب نیست به کارهای میت اقدام کند؛ ولی اگر شک یا گمان دارد؛ باید اقدام نماید.
- [آیت الله بروجردی] اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میت شده، واجب نیست به کارهای میت اقدام کند، ولی اگر شک یا گمان دارد باید اقدام نماید.
- [امام خمینی] اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میت شده، واجب نیست به کارهای میت اقدام کند. ولی اگر شک یا گمان دارد، باید اقدام نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] انسان هر یک از کارهای وضو را که می تواند به تنهایی انجام دهد، نباید کمک بگیرد.