چه فرق ‌بین کارهای خارق العاده عرفانی ما و مرتاضان هندی وجود دارد؟
انسان دارای روحی است که اگر تقویت‌شود، قدرت تصرف در امور و اشیای دیگر را به دست می‌آورد . البته این تصرف بر اساس نظام علی و معلولی است . مرتاضان و کسانی که کارهای خارق العاده انجام می‌دهند، تا حدودی دارای کارهایی هستند که نوعی کرامت‌شمرده می‌شود و از این جهت‌با عرفا و صاحبان ولایت تکوینی تشابه دارند . دلیل آن را نیز باید در این نکته جست و جو کرد که نظام جهان بر اساس علت و معلول است و هر پدیده‌ای بر اساس علتی موجود می‌شود . علت‌برخی امور روشن و واضح است . چنان که علت عادی توقف قطار ترمز لکوموتیوران است؛ اما علت‌برخی از کارها خلاف عادت است . مثل این که کسی با قدرت روحی خود قطار را متوقف می‌کند . روح انسان فرمانده بدن است و کلیه کارهای بدن سالم تحت فرمان او انجام می‌شود . برخی از نفوس به دلیل تمرین‌ها و ریاضت‌های خاص چنان قوی می‌شوند که می‌توانند افزون بر بدن خود، در انسان‌ها و اشیای دیگر نیز حالت تدبیر داشته باشند . انسانی که اراده خود را قوی کرد، امکان می‌یابد بر امور و پدیده‌ها تأثیر بگذارد . این جزئی از نظام علت و معلول جهان مادی (9) و نشانه قدرت نفس انسان است؛ زیرا نفس انسان مظهر خداوند است و در صورتی که تقویت‌شود، توان تصرف و انجام کارهای خلاف عادت را به دست می‌آورد . تقویت نفس با تمرین‌هایی که اصطلاحاً ریاضت‌خوانده می‌شود، حاصل می‌گردد . ریاضت دو گونه است: ریاضت‌شرعی که مطابق با شرع و با راهنمایی معنوی ولی الله الاعظم - سلام الله علیه - انجام می‌شود؛ و ریاضت‌های غیر شرعی . پویندگان راه شریعت‌به مدارج قرب الاهی و ولایت تکوینی نائل می‌آیند؛ اما آنان که از روش‌های غیر شرعی بهره می‌برند، تنها توان تصرف در برخی امور را به دست می‌آورند . عرفا و مرتاضان از جهت‌بروز کرامت‌با هم تشابه دارند و هر دو کارهای خارق العاده انجام می‌دهند . البته آن که به مقام قرب وارد شد و از خود فانی گردید، در صدد بروز کرامت و کارهای خارق العاده نیست، و آنچه از وی عیان می‌شود، اموری است که از وسعت وجودی‌اش ریزش می‌کند . (10) آری، برخی انسان‌ها به واسطه قدرت روحی خود می‌توانند کارهای خارق العاده انجام دهند؛ زیرا نظام عالم براساس علت و معلول است، برخی از علت‌ها برای ما روشن است و آن‌ها را علت‌های عادی می‌خوانیم و برخی برای ما آشکار نیست و آن‌ها را خلاف عادت می‌پنداریم . کارهای خلاف عادت این افراد به نفس انسانی ریاضت کشیده منتسب است . بین این انسان‌ها و عارفان تفاوت‌های زیر قابل توجه می‌نماید: 1 . عارف به مقام قرب بار یافته، براساس دستورهای شرعی به مقامی رسیده است که می‌تواند کارهای خدایی انجام دهد . امام صادق - سلام الله علیه - می‌فرماید: (العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة، فما فقد فی العبودیة ود فی الربوبیة و ما خفی عن الربوبیة اصیب فی العبودیة؛ بندگی گوهری است که حقیقت آن مقام ربوبیت [تصاحب در امور] است . پس آنچه در بندگی پنهان است، در مقام ربوبیت‌یافت می‌شود و هر آنچه در مقام ربوبیت پنهان باشد، با بندگی حاصل می‌شود . (11) (رب‌) به معنای مالک و صاحب است که در آنچه تحت تصرفش است، قدرت تصرف دارد . بدین اعتبار یکی از اسمای حسنای حضرت حق (رب‌) (صاحب اختیار تمام موجودات) است . (مقام ربوبیت‌) یعنی مقام تصرف در امور و اشیا . روایت‌شریف می‌گوید: آن که به مقام بندگی راه یافت ، دارای گوهری می‌شود که می‌تواند در امور و اشیا تصرف داشته باشد؛ به عبارت دیگر، حقیقت و کنه بندگی مقام ربوبیت است و آن که بنده شد، آقای جهان و مظهری از اسم (رب‌) خدای جهانیان می‌گردد . ظاهر بندگی در دنیا اظهار و ابراز ذلت و عجز است و باطن آن آقایی . بنابراین، آن که به مقام قرب الاهی راه یافت، توان تصرف در امور و اشیای بیرون از خود را به دست می‌آورد . عرفا براساس همین مقام کارهای خارق العاده انجام می‌دهند؛ اما مرتاضان باتمرین‌های خلاف شرع نفس خود را تقویت می‌کنند . 2 . هدف عرفا بروز کرامت نیست . هدف آن‌ها بندگی خدا و دعوت مردم به توحید و بندگی خداوند متعال است و کراماتشان در جهت دعوت مردم به ماورای طبیعت و حقایق معنوی یا کمک به رفع مشکلات مردم تحقق می‌یابد . در حقیقت مثل آن‌ها مثل ظرف لبریز از آب است که گاه آب از آن سرازیر می‌شود؛ اما هدف مرتاضان رسیدن به شهرت یا تقویت نفس است . 3 . عرفا بسته به درجه قربشان دارای قدرت تصرف و کارهای خارق‌العاده متنوع و گسترده‌اند؛ زیرا آن‌ها خدایی شده‌اند وخدای عالم نامحدود است . پس هر چه بهره آن‌ها از فیض الاهی بیش‌تر باشد، قدرت بیش‌تری دارند . در حالی که مرتاضان از قدرت محدود و کارهایی با تنوع اندک بهره می‌برند؛ مثلاً آن‌ها نمی‌توانند مرده زنده کنند، ولی عارف بالله با اجازه الاهی مرده زنده می‌کند . 4 . تمام کارهای عارفان با توجه به اجازه و رضایت الاهی براساس شرع و فضائل اخلاقی است؛ بدون اجازه الاهی به هیچ کاری دست نمی‌یازند و در همه حال بنده اویند . مقام آن‌ها مقام فنای فی الله و بقای بالله است؛ برخلاف مرتاضان که براساس خواهش نفس کار می‌کنند و چه بسا کارهای خلاف اخلاق نیز انجام می‌دهند . 5 . کارهای مرتاضان بر آموزش وتمرین استوار است و انجام هر کاری با آموزش و تمرین و پشتکار فرد میسر می‌شود؛ اما عارف بر اساس بندگی و مقام قرب دارای قدرت تصرف می‌شود و در این جهت از کسی آموزش خاصی نمی‌بیند .
عنوان سوال:

چه فرق ‌بین کارهای خارق العاده عرفانی ما و مرتاضان هندی وجود دارد؟


پاسخ:

انسان دارای روحی است که اگر تقویت‌شود، قدرت تصرف در امور و اشیای دیگر را به دست می‌آورد . البته این تصرف بر اساس نظام علی و معلولی است . مرتاضان و کسانی که کارهای خارق العاده انجام می‌دهند، تا حدودی دارای کارهایی هستند که نوعی کرامت‌شمرده می‌شود و از این جهت‌با عرفا و صاحبان ولایت تکوینی تشابه دارند . دلیل آن را نیز باید در این نکته جست و جو کرد که نظام جهان بر اساس علت و معلول است و هر پدیده‌ای بر اساس علتی موجود می‌شود . علت‌برخی امور روشن و واضح است . چنان که علت عادی توقف قطار ترمز لکوموتیوران است؛ اما علت‌برخی از کارها خلاف عادت است . مثل این که کسی با قدرت روحی خود قطار را متوقف می‌کند .
روح انسان فرمانده بدن است و کلیه کارهای بدن سالم تحت فرمان او انجام می‌شود . برخی از نفوس به دلیل تمرین‌ها و ریاضت‌های خاص چنان قوی می‌شوند که می‌توانند افزون بر بدن خود، در انسان‌ها و اشیای دیگر نیز حالت تدبیر داشته باشند . انسانی که اراده خود را قوی کرد، امکان می‌یابد بر امور و پدیده‌ها تأثیر بگذارد . این جزئی از نظام علت و معلول جهان مادی (9) و نشانه قدرت نفس انسان است؛ زیرا نفس انسان مظهر خداوند است و در صورتی که تقویت‌شود، توان تصرف و انجام کارهای خلاف عادت را به دست می‌آورد .
تقویت نفس با تمرین‌هایی که اصطلاحاً ریاضت‌خوانده می‌شود، حاصل می‌گردد . ریاضت دو گونه است: ریاضت‌شرعی که مطابق با شرع و با راهنمایی معنوی ولی الله الاعظم - سلام الله علیه - انجام می‌شود؛ و ریاضت‌های غیر شرعی . پویندگان راه شریعت‌به مدارج قرب الاهی و ولایت تکوینی نائل می‌آیند؛ اما آنان که از روش‌های غیر شرعی بهره می‌برند، تنها توان تصرف در برخی امور را به دست می‌آورند . عرفا و مرتاضان از جهت‌بروز کرامت‌با هم تشابه دارند و هر دو کارهای خارق العاده انجام می‌دهند . البته آن که به مقام قرب وارد شد و از خود فانی گردید، در صدد بروز کرامت و کارهای خارق العاده نیست، و آنچه از وی عیان می‌شود، اموری است که از وسعت وجودی‌اش ریزش می‌کند . (10)
آری، برخی انسان‌ها به واسطه قدرت روحی خود می‌توانند کارهای خارق العاده انجام دهند؛ زیرا نظام عالم براساس علت و معلول است، برخی از علت‌ها برای ما روشن است و آن‌ها را علت‌های عادی می‌خوانیم و برخی برای ما آشکار نیست و آن‌ها را خلاف عادت می‌پنداریم . کارهای خلاف عادت این افراد به نفس انسانی ریاضت کشیده منتسب است . بین این انسان‌ها و عارفان تفاوت‌های زیر قابل توجه می‌نماید:
1 . عارف به مقام قرب بار یافته، براساس دستورهای شرعی به مقامی رسیده است که می‌تواند کارهای خدایی انجام دهد . امام صادق - سلام الله علیه - می‌فرماید: (العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة، فما فقد فی العبودیة ود فی الربوبیة و ما خفی عن الربوبیة اصیب فی العبودیة؛ بندگی گوهری است که حقیقت آن مقام ربوبیت [تصاحب در امور] است . پس آنچه در بندگی پنهان است، در مقام ربوبیت‌یافت می‌شود و هر آنچه در مقام ربوبیت پنهان باشد، با بندگی حاصل می‌شود . (11) (رب‌) به معنای مالک و صاحب است که در آنچه تحت تصرفش است، قدرت تصرف دارد . بدین اعتبار یکی از اسمای حسنای حضرت حق (رب‌) (صاحب اختیار تمام موجودات) است . (مقام ربوبیت‌) یعنی مقام تصرف در امور و اشیا . روایت‌شریف می‌گوید: آن که به مقام بندگی راه یافت ، دارای گوهری می‌شود که می‌تواند در امور و اشیا تصرف داشته باشد؛ به عبارت دیگر، حقیقت و کنه بندگی مقام ربوبیت است و آن که بنده شد، آقای جهان و مظهری از اسم (رب‌) خدای جهانیان می‌گردد . ظاهر بندگی در دنیا اظهار و ابراز ذلت و عجز است و باطن آن آقایی . بنابراین، آن که به مقام قرب الاهی راه یافت، توان تصرف در امور و اشیای بیرون از خود را به دست می‌آورد . عرفا براساس همین مقام کارهای خارق العاده انجام می‌دهند؛ اما مرتاضان باتمرین‌های خلاف شرع نفس خود را تقویت می‌کنند .
2 . هدف عرفا بروز کرامت نیست . هدف آن‌ها بندگی خدا و دعوت مردم به توحید و بندگی خداوند متعال است و کراماتشان در جهت دعوت مردم به ماورای طبیعت و حقایق معنوی یا کمک به رفع مشکلات مردم تحقق می‌یابد . در حقیقت مثل آن‌ها مثل ظرف لبریز از آب است که گاه آب از آن سرازیر می‌شود؛ اما هدف مرتاضان رسیدن به شهرت یا تقویت نفس است .
3 . عرفا بسته به درجه قربشان دارای قدرت تصرف و کارهای خارق‌العاده متنوع و گسترده‌اند؛ زیرا آن‌ها خدایی شده‌اند وخدای عالم نامحدود است . پس هر چه بهره آن‌ها از فیض الاهی بیش‌تر باشد، قدرت بیش‌تری دارند . در حالی که مرتاضان از قدرت محدود و کارهایی با تنوع اندک بهره می‌برند؛ مثلاً آن‌ها نمی‌توانند مرده زنده کنند، ولی عارف بالله با اجازه الاهی مرده زنده می‌کند .
4 . تمام کارهای عارفان با توجه به اجازه و رضایت الاهی براساس شرع و فضائل اخلاقی است؛ بدون اجازه الاهی به هیچ کاری دست نمی‌یازند و در همه حال بنده اویند . مقام آن‌ها مقام فنای فی الله و بقای بالله است؛ برخلاف مرتاضان که براساس خواهش نفس کار می‌کنند و چه بسا کارهای خلاف اخلاق نیز انجام می‌دهند .
5 . کارهای مرتاضان بر آموزش وتمرین استوار است و انجام هر کاری با آموزش و تمرین و پشتکار فرد میسر می‌شود؛ اما عارف بر اساس بندگی و مقام قرب دارای قدرت تصرف می‌شود و در این جهت از کسی آموزش خاصی نمی‌بیند .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین