انسان دارای روحی است که اگر تقویت‌شود، قدرت تصرف در امور و اشیای دیگر را به دست می‌آورد . البته این تصرف بر اساس نظام علی و معلولی است . مرتاضان و کسانی که کارهای خارق العاده انجام می‌دهند، تا حدودی دارای کارهایی هستند که نوعی کرامت‌شمرده می‌شود و از این جهت‌با عرفا و صاحبان ولایت تکوینی تشابه دارند . دلیل آن را نیز باید در این نکته جست و جو کرد که نظام جهان بر اساس علت و معلول است و هر پدیده‌ای بر اساس علتی موجود می‌شود . علت‌برخی امور روشن و واضح است . چنان که علت عادی توقف قطار ترمز لکوموتیوران است؛ اما علت‌برخی از کارها خلاف عادت است . مثل این که کسی با قدرت روحی خود قطار را متوقف می‌کند . روح انسان فرمانده بدن است و کلیه کارهای بدن سالم تحت فرمان او انجام می‌شود . برخی از نفوس به دلیل تمرین‌ها و ریاضت‌های خاص چنان قوی می‌شوند که می‌توانند افزون بر بدن خود، در انسان‌ها و اشیای دیگر نیز حالت تدبیر داشته باشند . انسانی که اراده خود را قوی کرد، امکان می‌یابد بر امور و پدیده‌ها تأثیر بگذارد . این جزئی از نظام علت و معلول جهان مادی (9) و نشانه قدرت نفس انسان است؛ زیرا نفس انسان مظهر خداوند است و در صورتی که تقویت‌شود، توان تصرف و انجام کارهای خلاف عادت را به دست می‌آورد . تقویت نفس با تمرین‌هایی که اصطلاحاً ریاضت‌خوانده می‌شود، حاصل می‌گردد . ریاضت دو گونه است: ریاضت‌شرعی که مطابق با شرع و با راهنمایی معنوی ولی الله الاعظم - سلام الله علیه - انجام می‌شود؛ و ریاضت‌های غیر شرعی . پویندگان راه شریعت‌به مدارج قرب الاهی و ولایت تکوینی نائل می‌آیند؛ اما آنان که از روش‌های غیر شرعی بهره می‌برند، تنها توان تصرف در برخی امور را به دست می‌آورند . عرفا و مرتاضان از جهت‌بروز کرامت‌با هم تشابه دارند و هر دو کارهای خارق العاده انجام می‌دهند . البته آن که به مقام قرب وارد شد و از خود فانی گردید، در صدد بروز کرامت و کارهای خارق العاده نیست، و آنچه از وی عیان می‌شود، اموری است که از وسعت وجودی‌اش ریزش می‌کند . (10) آری، برخی انسان‌ها به واسطه قدرت روحی خود می‌توانند کارهای خارق العاده انجام دهند؛ زیرا نظام عالم براساس علت و معلول است، برخی از علت‌ها برای ما روشن است و آن‌ها را علت‌های عادی می‌خوانیم و برخی برای ما آشکار نیست و آن‌ها را خلاف عادت می‌پنداریم . کارهای خلاف عادت این افراد به نفس انسانی ریاضت کشیده منتسب است . بین این انسان‌ها و عارفان تفاوت‌های زیر قابل توجه می‌نماید: 1 . عارف به مقام قرب بار یافته، براساس دستورهای شرعی به مقامی رسیده است که می‌تواند کارهای خدایی انجام دهد . امام صادق - سلام الله علیه - می‌فرماید: (العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة، فما فقد فی العبودیة ود فی الربوبیة و ما خفی عن الربوبیة اصیب فی العبودیة؛ بندگی گوهری است که حقیقت آن مقام ربوبیت [تصاحب در امور] است . پس آنچه در بندگی پنهان است، در مقام ربوبیت‌یافت می‌شود و هر آنچه در مقام ربوبیت پنهان باشد، با بندگی حاصل می‌شود . (11) (رب‌) به معنای مالک و صاحب است که در آنچه تحت تصرفش است، قدرت تصرف دارد . بدین اعتبار یکی از اسمای حسنای حضرت حق (رب‌) (صاحب اختیار تمام موجودات) است . (مقام ربوبیت‌) یعنی مقام تصرف در امور و اشیا . روایت‌شریف می‌گوید: آن که به مقام بندگی راه یافت ، دارای گوهری می‌شود که می‌تواند در امور و اشیا تصرف داشته باشد؛ به عبارت دیگر، حقیقت و کنه بندگی مقام ربوبیت است و آن که بنده شد، آقای جهان و مظهری از اسم (رب‌) خدای جهانیان می‌گردد . ظاهر بندگی در دنیا اظهار و ابراز ذلت و عجز است و باطن آن آقایی . بنابراین، آن که به مقام قرب الاهی راه یافت، توان تصرف در امور و اشیای بیرون از خود را به دست می‌آورد . عرفا براساس همین مقام کارهای خارق العاده انجام می‌دهند؛ اما مرتاضان باتمرین‌های خلاف شرع نفس خود را تقویت می‌کنند . 2 . هدف عرفا بروز کرامت نیست . هدف آن‌ها بندگی خدا و دعوت مردم به توحید و بندگی خداوند متعال است و کراماتشان در جهت دعوت مردم به ماورای طبیعت و حقایق معنوی یا کمک به رفع مشکلات مردم تحقق می‌یابد . در حقیقت مثل آن‌ها مثل ظرف لبریز از آب است که گاه آب از آن سرازیر می‌شود؛ اما هدف مرتاضان رسیدن به شهرت یا تقویت نفس است . 3 . عرفا بسته به درجه قربشان دارای قدرت تصرف و کارهای خارق‌العاده متنوع و گسترده‌اند؛ زیرا آن‌ها خدایی شده‌اند وخدای عالم نامحدود است . پس هر چه بهره آن‌ها از فیض الاهی بیش‌تر باشد، قدرت بیش‌تری دارند . در حالی که مرتاضان از قدرت محدود و کارهایی با تنوع اندک بهره می‌برند؛ مثلاً آن‌ها نمی‌توانند مرده زنده کنند، ولی عارف بالله با اجازه الاهی مرده زنده می‌کند . 4 . تمام کارهای عارفان با توجه به اجازه و رضایت الاهی براساس شرع و فضائل اخلاقی است؛ بدون اجازه الاهی به هیچ کاری دست نمی‌یازند و در همه حال بنده اویند . مقام آن‌ها مقام فنای فی الله و بقای بالله است؛ برخلاف مرتاضان که براساس خواهش نفس کار می‌کنند و چه بسا کارهای خلاف اخلاق نیز انجام می‌دهند . 5 . کارهای مرتاضان بر آموزش وتمرین استوار است و انجام هر کاری با آموزش و تمرین و پشتکار فرد میسر می‌شود؛ اما عارف بر اساس بندگی و مقام قرب دارای قدرت تصرف می‌شود و در این جهت از کسی آموزش خاصی نمی‌بیند .
انسان دارای روحی است که اگر تقویتشود، قدرت تصرف در امور و اشیای دیگر را به دست میآورد . البته این تصرف بر اساس نظام علی و معلولی است . مرتاضان و کسانی که کارهای خارق العاده انجام میدهند، تا حدودی دارای کارهایی هستند که نوعی کرامتشمرده میشود و از این جهتبا عرفا و صاحبان ولایت تکوینی تشابه دارند . دلیل آن را نیز باید در این نکته جست و جو کرد که نظام جهان بر اساس علت و معلول است و هر پدیدهای بر اساس علتی موجود میشود . علتبرخی امور روشن و واضح است . چنان که علت عادی توقف قطار ترمز لکوموتیوران است؛ اما علتبرخی از کارها خلاف عادت است . مثل این که کسی با قدرت روحی خود قطار را متوقف میکند .
روح انسان فرمانده بدن است و کلیه کارهای بدن سالم تحت فرمان او انجام میشود . برخی از نفوس به دلیل تمرینها و ریاضتهای خاص چنان قوی میشوند که میتوانند افزون بر بدن خود، در انسانها و اشیای دیگر نیز حالت تدبیر داشته باشند . انسانی که اراده خود را قوی کرد، امکان مییابد بر امور و پدیدهها تأثیر بگذارد . این جزئی از نظام علت و معلول جهان مادی (9) و نشانه قدرت نفس انسان است؛ زیرا نفس انسان مظهر خداوند است و در صورتی که تقویتشود، توان تصرف و انجام کارهای خلاف عادت را به دست میآورد .
تقویت نفس با تمرینهایی که اصطلاحاً ریاضتخوانده میشود، حاصل میگردد . ریاضت دو گونه است: ریاضتشرعی که مطابق با شرع و با راهنمایی معنوی ولی الله الاعظم - سلام الله علیه - انجام میشود؛ و ریاضتهای غیر شرعی . پویندگان راه شریعتبه مدارج قرب الاهی و ولایت تکوینی نائل میآیند؛ اما آنان که از روشهای غیر شرعی بهره میبرند، تنها توان تصرف در برخی امور را به دست میآورند . عرفا و مرتاضان از جهتبروز کرامتبا هم تشابه دارند و هر دو کارهای خارق العاده انجام میدهند . البته آن که به مقام قرب وارد شد و از خود فانی گردید، در صدد بروز کرامت و کارهای خارق العاده نیست، و آنچه از وی عیان میشود، اموری است که از وسعت وجودیاش ریزش میکند . (10)
آری، برخی انسانها به واسطه قدرت روحی خود میتوانند کارهای خارق العاده انجام دهند؛ زیرا نظام عالم براساس علت و معلول است، برخی از علتها برای ما روشن است و آنها را علتهای عادی میخوانیم و برخی برای ما آشکار نیست و آنها را خلاف عادت میپنداریم . کارهای خلاف عادت این افراد به نفس انسانی ریاضت کشیده منتسب است . بین این انسانها و عارفان تفاوتهای زیر قابل توجه مینماید:
1 . عارف به مقام قرب بار یافته، براساس دستورهای شرعی به مقامی رسیده است که میتواند کارهای خدایی انجام دهد . امام صادق - سلام الله علیه - میفرماید: (العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة، فما فقد فی العبودیة ود فی الربوبیة و ما خفی عن الربوبیة اصیب فی العبودیة؛ بندگی گوهری است که حقیقت آن مقام ربوبیت [تصاحب در امور] است . پس آنچه در بندگی پنهان است، در مقام ربوبیتیافت میشود و هر آنچه در مقام ربوبیت پنهان باشد، با بندگی حاصل میشود . (11) (رب) به معنای مالک و صاحب است که در آنچه تحت تصرفش است، قدرت تصرف دارد . بدین اعتبار یکی از اسمای حسنای حضرت حق (رب) (صاحب اختیار تمام موجودات) است . (مقام ربوبیت) یعنی مقام تصرف در امور و اشیا . روایتشریف میگوید: آن که به مقام بندگی راه یافت ، دارای گوهری میشود که میتواند در امور و اشیا تصرف داشته باشد؛ به عبارت دیگر، حقیقت و کنه بندگی مقام ربوبیت است و آن که بنده شد، آقای جهان و مظهری از اسم (رب) خدای جهانیان میگردد . ظاهر بندگی در دنیا اظهار و ابراز ذلت و عجز است و باطن آن آقایی . بنابراین، آن که به مقام قرب الاهی راه یافت، توان تصرف در امور و اشیای بیرون از خود را به دست میآورد . عرفا براساس همین مقام کارهای خارق العاده انجام میدهند؛ اما مرتاضان باتمرینهای خلاف شرع نفس خود را تقویت میکنند .
2 . هدف عرفا بروز کرامت نیست . هدف آنها بندگی خدا و دعوت مردم به توحید و بندگی خداوند متعال است و کراماتشان در جهت دعوت مردم به ماورای طبیعت و حقایق معنوی یا کمک به رفع مشکلات مردم تحقق مییابد . در حقیقت مثل آنها مثل ظرف لبریز از آب است که گاه آب از آن سرازیر میشود؛ اما هدف مرتاضان رسیدن به شهرت یا تقویت نفس است .
3 . عرفا بسته به درجه قربشان دارای قدرت تصرف و کارهای خارقالعاده متنوع و گستردهاند؛ زیرا آنها خدایی شدهاند وخدای عالم نامحدود است . پس هر چه بهره آنها از فیض الاهی بیشتر باشد، قدرت بیشتری دارند . در حالی که مرتاضان از قدرت محدود و کارهایی با تنوع اندک بهره میبرند؛ مثلاً آنها نمیتوانند مرده زنده کنند، ولی عارف بالله با اجازه الاهی مرده زنده میکند .
4 . تمام کارهای عارفان با توجه به اجازه و رضایت الاهی براساس شرع و فضائل اخلاقی است؛ بدون اجازه الاهی به هیچ کاری دست نمییازند و در همه حال بنده اویند . مقام آنها مقام فنای فی الله و بقای بالله است؛ برخلاف مرتاضان که براساس خواهش نفس کار میکنند و چه بسا کارهای خلاف اخلاق نیز انجام میدهند .
5 . کارهای مرتاضان بر آموزش وتمرین استوار است و انجام هر کاری با آموزش و تمرین و پشتکار فرد میسر میشود؛ اما عارف بر اساس بندگی و مقام قرب دارای قدرت تصرف میشود و در این جهت از کسی آموزش خاصی نمیبیند .
- [سایر] آیا کارهای خارق العاده برخی انسان ها واقعی است؟ چه می شود که انسان به این توانمندی ها می رسد؟
- [سایر] شیوه برخورد والدین با کودکانی که ادعای توانایی های خارق العاده ای دارند. چیست؟
- [سایر] مرتاضان چه کار کرده اند که گاهی با یک نگاه متمرکز، موجود زنده ای را از تحرک باز می دارند؟ چطور می-شود که بعضی از گذشته خبر می دهند؟ جنیان را چگونه می شود به خدمت گرفت؟ و مهمتر از همه آیا این کارها کرامت به حساب می¬آیند؟ فرق این کارها با مکاشفه چیست؟ و در یک کلام کارهای خارق¬العاده چه پیامی دارند؟
- [سایر] فرق معجزه با امور خارق العاده دیگر مانند سحر و جادو چیست؟
- [سایر] علوم خارق العاده ائمه علیهم السلام از کجا سرچشمه میگیرد؟ آیا سخنان آنان در زمینه علوم تجربی نیز معتبر است؟
- [سایر] آیا نیروی مرتاض ها واقعیت دارد؟ چرا خداوند به آنان چنین نیروی خارق العاده ای داده است؟
- [سایر] درباره اتّفاقات خارق العاده ای که در هنگام ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله واقع شده توضیح دهید؟
- [سایر] آیا بروز و سر زدن کرامت و امور خارق العاده لزوماً به معنای حقانیت فردی است که این امور را ارائه می کند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در مسأله اعجاز و انجام کارهای خارق العاده که یکی از راههای شناسایی پیامبران(ص) است آیا خداوند به پیامبران(ص) خود قدرتی می دهد که آنها، یا خود به آوردن معجزه اقدام می کنند و یا معجزه کاملا به وسیله خدا انجام می شود و فقط در قالب کاری از جانب پیامبران(ص) نشان داده می شود؟
- [آیت الله علوی گرگانی] سالهاست که موضوع کرامات و کارهای خارق العاده امامزادگان گرامی و علمای گرام و سادات معظّم نقل مجالس عوام و خواصّ است و عدّه زیادی از مردم به آن سخت معقتدند امّا عدّه کمی هم هستند که متأسفانه به این مسائل اعتقاد ندارند لطفاً حکم مسئله را بیان فرمائید؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگرانسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میت شده، واجب نیست به کارهای میت اقدام کند، ولی اگر شک یا گمان دارد، باید اقدام نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میت شده، واجب نیست به کارهای میت اقدام کند، ولی اگر شک یا گمان دارد باید اقدام نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میّت شده، واجب نیست به کارهای میّت اقدام کند، ولی اگر شک یا گمان دارد، باید اقدام نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر انسان یقین کند أه دیگری مشغول کارهای میت شده ، واجب نیست به کارهای میت اقدام کند ولی اگر شک یا گمان دارد ، باید اقدام نحاید .
- [آیت الله سیستانی] اگر انسان اطمینان کند که دیگری مشغول کارهای میّت شده ، واجب نیست به کارهای میّت اقدام کند ، ولی اگر شک یا گمان دارد باید اقدام نماید .
- [آیت الله اردبیلی] اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میّت شده، واجب نیست به کارهای میّت اقدام کند، ولی اگر شک یا گمان داشته باشد، باید اقدام نماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه آب در چاه باشد و بواسطه عدم توانایی یا نداشتن وسیله، دسترسی به آب ندارد، باید تیمم کند و همچنین اگر مشقت فوق العاده داشته باشد که عادتاً مردم آن را تحمل نمی کنند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان اطمینان کند که دیگری مشغول کارهای میت شده، واجب نیست به کارهای میت اقدام کند ولی اگر شک یا گمان غیراطمینانی دارد، باید اقدام نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میت شده؛ واجب نیست به کارهای میت اقدام کند؛ ولی اگر شک یا گمان دارد؛ باید اقدام نماید.
- [آیت الله بروجردی] اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میت شده، واجب نیست به کارهای میت اقدام کند، ولی اگر شک یا گمان دارد باید اقدام نماید.