ناصبی ها چرا دشمن حضرت علی هستند اینها چطور آنهمه تعریفات عجیب و غریب و خارق العاده ای که پیامبر در حق حضرت علی روا داشت را توجیه میکنند ؟ نام گروهی از مسلمانان است که با امیرالمؤمنین علی(ع) دشمنی ورزیدند، (لغتنامه دهخدا، ج 14، ص 22782) . ناصبی نام فرقه خاصی نیست ولی بعضی از فرقه های مسلمانان با علی(ع) دشمنی می ورزیدند و حتی او را لعن میکردند. بیشتر آنها از خوارج بودند، (ر.ک: فرهنگنامه فرقه های اسلامی، شریف یحیی الامین، ترجمه: محمدرضا موحدی، انتشارات باز). مساله دوستی اهل بیت (ذوی القربی) و پرهیز از دشمنی آنها، مورد اتفاق فریقین است، چون هم قرآن بر این مساله تأکید دارد، و هم روایات خود عامه. اما قرآن: (قل لا اسئلکم علیه اجراً اید المودة فی القربی (1)) بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم(اهل بیتم) و هر کس کار نیکی انجام دهد بر نیکی اش می افزایم. و بعضی آیات دیگر (2). اما روایات: در دو قسمت بعضی از روایاتی را که از طریق عامه نقل شده است بیان می کنیم. الف: روایات محبت به اهل بیت (ع) 1- زمخشری از پیامبر (ص) نقل می کند که فرمود: (الا و من مات علی حب آل محمد مات شهیداً. .. (3)) بیدار باشید هر کس بر محبت آل محمد (ص) بمیرد شهید از دنیا رفته. .. بخشیده شده، توبه کننده مؤمن، از دنیا رفته، و ملک الموت بشارت بهشت می دهد، و همچون عروسان وارد بهشت می شود، و در قبر دو تا در برای او او به سمت بهشت باز می شود و قبرش مزار ملائکه رحمت می شود (4). 2- پیامبر (ص) فرمود: (معرفة آل محمد (ص) برائة من النار، و حب آل محمد (ص) جواز علی الصراط و الولایة لآل محمد (ص) امانٌ عن العذاب (5)) شناخت آل محمد رهایی از آتش جهنم، دوستی آنها گذرنامه رد شدن از پل صراط، و ولایت آل محمد (ص) امان نامه ای است از عذاب. ب: روایات بغض و دشمنی با اهل بیت (ع) 1- پیامبر (ص) فرمود: (الا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً... ) هر کسی بر بغض آل محمد (ص) بمیرد کافر از دنیا رفته است، و بوی بهشت به مشامش نمی رسد (6). 2- پیامبر (ص) فرمود: (علی خیر البشر من ابی فقد کفر) علی بهترین بشر است هر کس ابا نماید و قبول نکند کافر است (7). بعد از بیان این مقدمه، جواب قسمت اول شبهه این است که ناصبی یعنی: 1- معنای لغوی که عبارت است از تعب و رنج، بزحمت انداختن، کوشش نمودن (اذا فرغت فانصب همٌّ ناصِبٌ) یعنی غم بارنج، عیش ناصب و زندگی با مشقت است (8). 2- معنای اصطلاحی، به کسانی ناصبی گفته می شود که دشمنی با اهل بیت (ع) دارند، و یا به آنان دشنام دهد، و یا به یکی از ائمه (ع) دوازده گانه شیعه دشمنی، و یا دشنام دهد (9)، این اصطلاح دوم برگرفته از روایات خود اهلبیت(ع) (10) است که به چند روایت به عنوان نمونه اشاره می کنیم: 1- ابی بصیر از امام صادق (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: (مُدمِنُ الخمر کعابد و تن، و الناصب لآل محمد شرٌّ منه) شراب خوار مانند بت پرست است و دشمنی با آل محمد (ص) بدتر از شراب خوار است (11). 2- از امام باقر (ع) سؤال شد که آیا زن مؤمنه شیعه می تواند با ناصبی ازدواج کند فرمود: (لا لانّ الناصب کافرٌ (12)) فرمود: نه، چون ناصبی کافر است. 3- در روایت دیگر می خوانیم (ان الله تعالی لم یخلق خلقاً انجس من الکلب و ان الناصب اهل البیت لا نجس منه (13)) براستی که خداوند نجس تر از سگ نیافرید، دشمن اهلبیت از سگ بدتر است. از این سه روایت به خوبی استفاده می شود که مراد از ناصبی دشمن اهلبیت (ع) است، ضمناً استفاده می شود که آنها نجسند و کافر، و زن مسلمان نمی تواند با آنها ازدواج کند. اما قسمت دوم شبهه که شیعیان آیا اهل سنت را ناصبی می دانند؟ باید گفت: خیر شیعیان اهل سنت را ناصبی نمی دانند چرا که اولا اکثریت اهل سنت (غیر از ناصبی ها) محبت اهلبیت را لازم می دانند (طبق نص قرآن و روایات خود آنها که قبلا اشاره شد، و شافعی یکی از سران چهار مذهب عامه افتخارش این است (ان کان رفضاً حب آل محمد فلیشهد الثقلان انی رافض (14)) اگر دوستی اهل بیت نشانه رافضی بودن است، جن و انس شهادت دهند که من رافضی (و محب اهلبیت) هستم و ثانیاً خود اهل سنت دشمن و مبغض اهلبیت را کافر می دانند که قبلا نقل شد، آنگاه چگونه می توان گفت آنها ناصبی هستند و ثالثاً ناصبی ها چنانکه گفته شد، نجس، ذبیحه آنها حرام، و ازدواج با آنها جائز نیست، اما اهل سنت را هیچ عالم شیعی چنین فتوای درباره آنها نداده است، بلکه در رساله ها تصریح به حلیت ذبیحه آنها، جواز ازدواج به آنها، و. .. شده است و حتی همه علمای شیعه نماز بر جنازه مسلمان را واجب، و دفن و کفن میت مسلمان را لازم می دانند (15). نتیجه ناصبی یک معنای لغوی دارد که به معنای رنج و خستگی و کوشش و. .. است و یک معنای اصطلاحی دارد که برگرفته از روایات اهلبیت (ع) بوده و آن اینکه کسی با اهل بیت دشمنی داشته باشد یا به آنها دشنام و ناسزا بگوید. به هیچ وجه عامه از نظر شیعیان ناصبی نیستند، چون آنها اولا اهلبیت را دوست دارند و ثانیاً دشمنان آل محمد (ع) را کافر می دانند، و ثالثاً تمام علمای ما فتوا بر جواز ازدواج با آنها، و وجوب دفن و نماز بر میت آنها داده اند. اهل سنت بسیاری از مدح هایی که برای اهل بیت وارد شده است را قبول دارند و آنها که قبول نمی کنند و دشمنی اهل بیت را ادامه می دهند که یا از روی عناد و دشمنی است یا از روی جهل و نادانی و این برخلاف تعقل و اندیشه می باشد. منابع: (1)- شوری/ 23. (2)- سباء/ 47 و فرقان/ 57. (3)- محمد بن عمر زمخشری، الکشاف (دار الکتاب العربی، 1407 ه- 1987 م) ج 4، ص 220. (4)- همان مدرک، دنبال حدیث، نقل به صورت تلخیص. (5)- حافظ سلیمانی قندوزی، ینابیع المودة (مکتبة بصیرتی قم) ص 22. (6)- کشاف (پیشین) ج 4، ص 221. (7)- علاء الدین علی المتقی، الهندی، کنزل العمال فی سنن الاقوال و الافعال (مؤسسة الرسالة، بیروت، 1405 ه- 1915 م) ج 11، ص 610. (8)- محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن (دفتر نشر الکتاب چاپ دوم، 1404) ص 494. کلمه نصب و خلیل بن احمد، ترتیب کتاب العین (مؤسسة نشر اسلامی جامعه مدرسین، چاپ اول، 1414) ص 807 کلمه نصب. (9)- رساله توضیح المسائل مراجع عظام، بحث کفر و اقسام آن، و عروة الوثقی، سید یزدی، ج 1، بحث کفر (از بحث نجاسات) در بعضی رساله ها مساله 117- بعضی 113- بعضی 111. (10)- بعضی از لغویین نواصب را معنی نموده، گروهی که با امیر المؤمنین دشمنی دارد، ظاهراً بر گرفته از روایات باشد، احمد سیاح- فرهنگ جامع عربی فارسی (کتابفروشی اسلام، چاپ هشتم، ج 4، ص 270، ماده نصب. (11)- محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه (دار احیاء التراث، لبنان) ج 18، ص 559، ح 12. (12)- همان، باب 10، من ابواب ما یحرم من النکاح، حدیث 15. (13)- همان، ج 1، ص 159، ح 5. (14)- سلطان الواعظین، شبهای پیشاور (دار الکتب الاسلامیة، سی و هفتم، 1376) ص 64. (15)- رساله علمیه تمام مراجع، بحث نماز بر میت.
ناصبی ها چرا دشمن حضرت علی هستند اینها چطور آنهمه تعریفات عجیب و غریب و خارق العاده ای که پیامبر در حق حضرت علی روا داشت را توجیه میکنند ؟
ناصبی ها چرا دشمن حضرت علی هستند اینها چطور آنهمه تعریفات عجیب و غریب و خارق العاده ای که پیامبر در حق حضرت علی روا داشت را توجیه میکنند ؟
نام گروهی از مسلمانان است که با امیرالمؤمنین علی(ع) دشمنی ورزیدند، (لغتنامه دهخدا، ج 14، ص 22782) . ناصبی نام فرقه خاصی نیست ولی بعضی از فرقه های مسلمانان با علی(ع) دشمنی می ورزیدند و حتی او را لعن میکردند. بیشتر آنها از خوارج بودند، (ر.ک: فرهنگنامه فرقه های اسلامی، شریف یحیی الامین، ترجمه: محمدرضا موحدی، انتشارات باز).
مساله دوستی اهل بیت (ذوی القربی) و پرهیز از دشمنی آنها، مورد اتفاق فریقین است، چون هم قرآن بر این مساله تأکید دارد، و هم روایات خود عامه.
اما قرآن: (قل لا اسئلکم علیه اجراً اید المودة فی القربی (1)) بگو: من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم(اهل بیتم) و هر کس کار نیکی انجام دهد بر نیکی اش می افزایم. و بعضی آیات دیگر (2).
اما روایات:
در دو قسمت بعضی از روایاتی را که از طریق عامه نقل شده است بیان می کنیم.
الف: روایات محبت به اهل بیت (ع)
1- زمخشری از پیامبر (ص) نقل می کند که فرمود: (الا و من مات علی حب آل محمد مات شهیداً. .. (3)) بیدار باشید هر کس بر محبت آل محمد (ص) بمیرد شهید از دنیا رفته. .. بخشیده شده، توبه کننده مؤمن، از دنیا رفته، و ملک الموت بشارت بهشت می دهد، و همچون عروسان وارد بهشت می شود، و در قبر دو تا در برای او او به سمت بهشت باز می شود و قبرش مزار ملائکه رحمت می شود (4).
2- پیامبر (ص) فرمود: (معرفة آل محمد (ص) برائة من النار، و حب آل محمد (ص) جواز علی الصراط و الولایة لآل محمد (ص) امانٌ عن العذاب (5)) شناخت آل محمد رهایی از آتش جهنم، دوستی آنها گذرنامه رد شدن از پل صراط، و ولایت آل محمد (ص) امان نامه ای است از عذاب.
ب: روایات بغض و دشمنی با اهل بیت (ع)
1- پیامبر (ص) فرمود: (الا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً... ) هر کسی بر بغض آل محمد (ص) بمیرد کافر از دنیا رفته است، و بوی بهشت به مشامش نمی رسد (6).
2- پیامبر (ص) فرمود: (علی خیر البشر من ابی فقد کفر) علی بهترین بشر است هر کس ابا نماید و قبول نکند کافر است (7).
بعد از بیان این مقدمه، جواب قسمت اول شبهه این است که ناصبی یعنی:
1- معنای لغوی که عبارت است از تعب و رنج، بزحمت انداختن، کوشش نمودن (اذا فرغت فانصب همٌّ ناصِبٌ) یعنی غم بارنج، عیش ناصب و زندگی با مشقت است (8).
2- معنای اصطلاحی، به کسانی ناصبی گفته می شود که دشمنی با اهل بیت (ع) دارند، و یا به آنان دشنام دهد، و یا به یکی از ائمه (ع) دوازده گانه شیعه دشمنی، و یا دشنام دهد (9)، این اصطلاح دوم برگرفته از روایات خود اهلبیت(ع) (10) است که به چند روایت به عنوان نمونه اشاره می کنیم:
1- ابی بصیر از امام صادق (ع) نقل می کند که حضرت فرمود: (مُدمِنُ الخمر کعابد و تن، و الناصب لآل محمد شرٌّ منه) شراب خوار مانند بت پرست است و دشمنی با آل محمد (ص) بدتر از شراب خوار است (11).
2- از امام باقر (ع) سؤال شد که آیا زن مؤمنه شیعه می تواند با ناصبی ازدواج کند فرمود: (لا لانّ الناصب کافرٌ (12)) فرمود: نه، چون ناصبی کافر است.
3- در روایت دیگر می خوانیم (ان الله تعالی لم یخلق خلقاً انجس من الکلب و ان الناصب اهل البیت لا نجس منه (13)) براستی که خداوند نجس تر از سگ نیافرید، دشمن اهلبیت از سگ بدتر است. از این سه روایت به خوبی استفاده می شود که مراد از ناصبی دشمن اهلبیت (ع) است، ضمناً استفاده می شود که آنها نجسند و کافر، و زن مسلمان نمی تواند با آنها ازدواج کند.
اما قسمت دوم شبهه که شیعیان آیا اهل سنت را ناصبی می دانند؟
باید گفت: خیر شیعیان اهل سنت را ناصبی نمی دانند چرا که اولا اکثریت اهل سنت (غیر از ناصبی ها) محبت اهلبیت را لازم می دانند (طبق نص قرآن و روایات خود آنها که قبلا اشاره شد، و شافعی یکی از سران چهار مذهب عامه افتخارش این است (ان کان رفضاً حب آل محمد فلیشهد الثقلان انی رافض (14)) اگر دوستی اهل بیت نشانه رافضی بودن است، جن و انس شهادت دهند که من رافضی (و محب اهلبیت) هستم و ثانیاً خود اهل سنت دشمن و مبغض اهلبیت را کافر می دانند که قبلا نقل شد، آنگاه چگونه می توان گفت آنها ناصبی هستند و ثالثاً ناصبی ها چنانکه گفته شد، نجس، ذبیحه آنها حرام، و ازدواج با آنها جائز نیست، اما اهل سنت را هیچ عالم شیعی چنین فتوای درباره آنها نداده است، بلکه در رساله ها تصریح به حلیت ذبیحه آنها، جواز ازدواج به آنها، و. .. شده است و حتی همه علمای شیعه نماز بر جنازه مسلمان را واجب، و دفن و کفن میت مسلمان را لازم می دانند (15).
نتیجه
ناصبی یک معنای لغوی دارد که به معنای رنج و خستگی و کوشش و. .. است و یک معنای اصطلاحی دارد که برگرفته از روایات اهلبیت (ع) بوده و آن اینکه کسی با اهل بیت دشمنی داشته باشد یا به آنها دشنام و ناسزا بگوید.
به هیچ وجه عامه از نظر شیعیان ناصبی نیستند، چون آنها اولا اهلبیت را دوست دارند و ثانیاً دشمنان آل محمد (ع) را کافر می دانند، و ثالثاً تمام علمای ما فتوا بر جواز ازدواج با آنها، و وجوب دفن و نماز بر میت آنها داده اند.
اهل سنت بسیاری از مدح هایی که برای اهل بیت وارد شده است را قبول دارند و آنها که قبول نمی کنند و دشمنی اهل بیت را ادامه می دهند که یا از روی عناد و دشمنی است یا از روی جهل و نادانی و این برخلاف تعقل و اندیشه می باشد.
منابع:
(1)- شوری/ 23.
(2)- سباء/ 47 و فرقان/ 57.
(3)- محمد بن عمر زمخشری، الکشاف (دار الکتاب العربی، 1407 ه- 1987 م) ج 4، ص 220.
(4)- همان مدرک، دنبال حدیث، نقل به صورت تلخیص.
(5)- حافظ سلیمانی قندوزی، ینابیع المودة (مکتبة بصیرتی قم) ص 22.
(6)- کشاف (پیشین) ج 4، ص 221.
(7)- علاء الدین علی المتقی، الهندی، کنزل العمال فی سنن الاقوال و الافعال (مؤسسة الرسالة، بیروت، 1405 ه- 1915 م) ج 11، ص 610.
(8)- محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن (دفتر نشر الکتاب چاپ دوم، 1404) ص 494. کلمه نصب و خلیل بن احمد، ترتیب کتاب العین (مؤسسة نشر اسلامی جامعه مدرسین، چاپ اول، 1414) ص 807 کلمه نصب.
(9)- رساله توضیح المسائل مراجع عظام، بحث کفر و اقسام آن، و عروة الوثقی، سید یزدی، ج 1، بحث کفر (از بحث نجاسات) در بعضی رساله ها مساله 117- بعضی 113- بعضی 111.
(10)- بعضی از لغویین نواصب را معنی نموده، گروهی که با امیر المؤمنین دشمنی دارد، ظاهراً بر گرفته از روایات باشد، احمد سیاح- فرهنگ جامع عربی فارسی (کتابفروشی اسلام، چاپ هشتم، ج 4، ص 270، ماده نصب.
(11)- محمد بن الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعه (دار احیاء التراث، لبنان) ج 18، ص 559، ح 12.
(12)- همان، باب 10، من ابواب ما یحرم من النکاح، حدیث 15.
(13)- همان، ج 1، ص 159، ح 5.
(14)- سلطان الواعظین، شبهای پیشاور (دار الکتب الاسلامیة، سی و هفتم، 1376) ص 64.
(15)- رساله علمیه تمام مراجع، بحث نماز بر میت.
- [سایر] امام علی(علیه السلام) چگونه پاسخ توجیه زبیر برای پیمان شکنی اش را دادند؟
- [سایر] امام علی(ع) چگونه پاسخ توجیه زبیر برای پیمان شکنی اش را دادند؟
- [سایر] سفارشات پیامبر به امام علی علیه السلام چه بود؟
- [سایر] چرا شیعیان علی (ع) را وصی پیامبر (ص) میدانند؟
- [سایر] حدیث سیره هزار نبی در علی(ع) را بیان کنید؟
- [سایر] چگونه در مجلس معاویه زبان دشمن به ثنا گویی و شرح افتخارات امام علی (ع) گشوده شد؟
- [سایر] مدت اقامت پیامبر در شعب ابی طالب چند سال بود و سن امیرمومنان علی علیه السّلام چقدر بود و چه احکامی بر مسلمانان در آنها واجب شد؟
- [سایر] حضرت علی(ع) در نزد پیامبر اکرم(ص) چه جایگاهی داشت و پیامبر(ص) چقدر وقت برای حضرت علی(ع) می گذاشت؟
- [سایر] لطفا این حدیث را شرح دهید. امام علی علیه السلام فرمودند: اَلْنّاسُ اَعْداءُ جَهِلُواْ؛ مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی دانند.(1)
- [سایر] به فرمایش علی ع واجب چیست واجبتر کدام است مشکل چیست مشکلترکدام است عجیب چیست عجیبتر کدام است نزدیک چیست نزدیکتر کدام است؟
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مشرک یعنی افرادی که خدایی غیر از خدای یگانه را بپرستند (بت پرست) یا برای خدا شریک قائل باشند و دو یا چند خدا را بپرستند، نجس می باشند ولی کسانی که وحدت خدای سبحان را قبول دارند و یکی از پیامبران الهی را قبول داشته باشند (یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و صابئیان) پاک می باشند. و اهل کتاب اگر به واسطه تحریف در دین خود مشرک شده باشند حکم سایر مشرکین را دارند و نجس می باشند و همچنین کسانی که بی دین بوده و هیچ خدایی را قبول ندارند نجس می باشند. ناصبی ها نیز که دشمن ائمه اطهار(علیهم السلام) هستند نجس می باشند. خوارج و نیز مسلمانانی که مشرک شده باشند و حضرت علی(علیه السلام) را خدا بدانند یا یکی از ضروریات دین را انکار کنند به نحوی که به انکار خدا و رسول خدا برگردد نجس می باشند.
- [آیت الله سیستانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند ، و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند ، مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد ، مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند ، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند . و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر ، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بر دارند ، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند . و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد ، و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند . و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای رو ی قبر بگیرند . و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند ، و دعاهائی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند ، و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند ، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند ، و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت نگردد ، و پیش از آنکه لحد را پوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند ، و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند ، و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمُ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگویند . مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بَن عَلِیّ) ، پس از آن بگویند : (هَلْ اَنْتَ عَلَی العَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ ، مِنْ شَهادَةِ آن لا اِله إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیّدُ النَّبِیِّینَ وَخاتَمُ المُرْسَلِینَ ، وَاَنَّ عَلِیّاً اَمِیرُ المُؤْمِنینَ وَسَیّدُ الوَصِیّینَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی العالَمین وَاَنَّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ وَعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ وَمُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍ وَ جَعْفَرَ بَنَ محَمَّدَ وَ مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ وَ عَلیّ بنَ مُوسی وَ مَحَمّد بنَ علیّ وَ عَلیّ بنَ محمّدٍ و الحسنَ بنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الحُجَّةَ المَهْدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعِینَ ، وَأئِمَّتُکُ أَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبرارٌ ، یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (إذا اَتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَأَلاکَ عَنْ رَبّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما : اللّهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم نَبِیّ¨ ، وَالاِسْلامُ دِینِی وَالقُرْآنُ کِتابِی ، وَالکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بنُ اَبی طالِبٍ اِمامِی ، وَالحَسَنُ بْنُ عَلِیّ المُجْتَبی إمامِی ، وَالحُسَینُ بنُ عَلِیّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا إمامِی ، وَعَلِیٌّ زَیْنُ العابِدِیَن اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الباقِرُ اِمامِی ، وَجَعْفَرٌ الصادِقُ اِمامِی ، وَمُوسَی الکاظِمُ اِمامی ، وَعَلِیٌّ الرّضا اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الجَوادُ اِمامِی ، وَعَلِیٌّ الهادِی اِمامِی ، وَالحَسَنُ العَسْکَرِیٌّ اِمامِی ، وَالحُجَّةُ المُنْتَظَرُ اِمامِی ، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّتِی وَسادَتِی وَقادَتِی وَشُفَعائِی ، بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ . ثُمَّ اعْلَمْ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (اَنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ ، وَاَنَّ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ ، وَاَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبِی طالِبٍ وَاَوْلادَهُ المَعْصُومِینَ الاَئِمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ الاَئِمَّةُ ، وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلمحَقٌّ ، وَاَنَّ المَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ ، وَالبَعْثَ حَقٌّ ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ ، وَالصّراطَ حَقٌّ ، وَالمِیزانَ حَقٌّ ، وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ ، وَاَنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ ، وَالنّارَ حَقٌّ ، وَاَنَّ الساعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها ، وَاَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ) پس بگوید (اَفَهِمْتَ یا فُلان) و بجای فلان اسم میّت را بگوید ، پس از آن بگوید : (ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمَتِهِ) پس بگوید : (اللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ ، وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیکَ ، وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً ، اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ) .
- [آیت الله وحید خراسانی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم یا معاد است یا شاک در خدا و رسول است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا در و حدانیت خدا شک دارد نجس است و همچنین است خوارج یعنی کسانی که بر امام معصوم علیه السلام خروج کنند و غلات یعنی انهایی که قایل به خدایی یکی از ایمه علیهم السلام می باشند یا بگویند خدا در او حلول کرده است و نواصب یعنی کسانی که دشمن یکی از ایمه علیهم السلام یا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام باشند و کسی که یکی از ضروریات دین را مثل نماز و روزه با علم به این که ضروری دین است منکر شود و اما اهل کتاب یعنی یهود و نصاری اقوی طهارت انها است هر چند احوط اجتناب است
- [آیت الله اردبیلی] (أشْهَدُ أنَّ عَلِیّا أمیرَالْمُؤْمِنینَ وَلِیُّ اللّهِ)(9) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوبست بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ) به قصد قربت مطلقه گفته شود. =============================================================================== 1 یعنی: (خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند). 2 یعنی: (شهادت میدهم که معبودی جز خداوند یکتا و بیهمتا، نیست). 3 یعنی: (شهادت میدهم که حضرت محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیامبر و فرستاده خدا است). 4 یعنی: (بشتاب برای نماز). 5 یعنی: (بشتاب برای رستگاری). 6 یعنی: (بشتاب برای بهترین کارها که نماز است). 7 یعنی: (معبودی جز خدای یکتا و بیهمتا، نیست). 8 یعنی: (به تحقیق نماز بر پاشد). 9 یعنی: (شهادت میدهم که حضرت علی علیهالسلام امیرالمؤمنین، ولیّ خدا بر خلق است).
- [آیت الله اردبیلی] (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ) یعنی: (شهادت میدهم که هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.) (وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ) یعنی: (شهادت میدهم که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بنده خدا و فرستاده اوست.) (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) یعنی: (خدایا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.) (وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ) یعنی: (و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول کن و مقام آن حضرت را نزد خود بلند فرما.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) یعنی: (سلام خداوند بر ما نمازگزاران و تمام بندگان نیکوکار او باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.)
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر حیوان حلال گوشت وحشی را با اسلحه شکار کنند و بمیرد با پنج شرط حلال و بدنش پاک است اول اسلحه شکار مثل کارد و شمشیر برنده باشد یا مثل نیزه و تیر تیز باشد و اگر به وسیله دام یا چوب و سنگ و مانند اینها حیوانی را شکار کنند پاک نمی شود و خوردن ان هم حرام است و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند چنانچه گلوله ان تیز باشد که در بدن حیوان فرو رود و ان را پاره کند پاک و حلال است و اگر گلوله تیز نباشد بلکه با فشار در بدن حیوان فرو رود و حیوان را بکشد یا به واسطه حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن حیوان بمیرد پاک و حلال بودنش محل اشکال است دوم کسی که شکار می کند باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب و بدرا بفهمد پس اگر کفار و نواصب و خوارج و غلاتی که محکوم به کفرند مانند قایلین به الوهیت امیر المومنین علیه السلام حیوانی را شکار نمایند ان شکار حلال نیست سوم اسلحه را برای شکار حیوان بکار برد و اگر مثلا جایی را نشان کند و اتفاقا حیوانی را بکشد ان حیوان پاک نیست و خوردن ان هم حرام است چهارم وقت به کار بردن اسلحه نام خدا را ببرد و چنانچه عمدا نام خدارا نبرد شکار حلال نمی شود ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد پنجم وقتی به حیوان برسد که مرده باشد یا اگر زنده است به اندازه سربریدن ان وقت نباشد و چنانچه به اندازه سربریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد حرام است
- [آیت الله وحید خراسانی] سربریدن حیوان شرایطی دارد اول کسی که سر حیوان را می برد باید مسلمان باشد چه مرد باشد و چه زن و بچه مسلمان هم اگر ممیز باشد یعنی خوب و بدرا بفهمد می تواند سر حیوان را ببرد و اگر کفار و نواصب و خوارج و غلاتی که محکوم به کفرند مانند قایلین به الوهیت امیرالمومنین علیه السلام سر حیوان را ببرند ان حیوان حلال نمی شود دوم سر حیوان را با چیزی ببرند که از اهن باشد ولی چنانچه اهن پیدا نشود با چیز تیزی که چهار رگ ان را جدا کند مانند شیشه و سنگ تیز می شود سر ان را برید ولی بنابر احتیاط واجب باید طوری باشد که اگر سر حیوان را نبرند می میرد یا ضرورتی مقتضی سر بریدنش باشد سوم در هنگام سر بریدن جلو بدن حیوان رو به قبله باشد و کسی که می داند باید رو به قبله سر ببرد اگر عمدا حیوان را رو به قبله نکند حیوان حرام می شود ولی اگر فراموش کند یا مساله را نداند یا قبله را اشتباه کند یا نداند قبله کدام طرف است یا نتواند حیوان را رو به قبله کند و ناچار از تذکیه ان باشد اشکال ندارد چهارم وقتی می خواهد سر حیوان را ببرد یا کارد به گلویش بگذارد به نیت سربریدن نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید بسم الله یا الله اکبر و مانند ان از اذکار کفایت می کند بلکه گفتن الله تنها هم کافیست و اگر بدون قصد سربریدن نام خدا را ببرد ان حیوان پاک نمی شود و گوشت ان هم حرام است ولی اگر از روی فراموشی نام خدارا نبرد اشکال ندارد و احتیاط مستحب ان است که هر وقت یادش بیاید نام خدارا ببرد و بگوید بسم الله علی اوله و علی اخره پنجم حیوان بعد از سربریدن حرکتی بکند اگرچه مثلا چشم یا دم خود را حرکت دهد یا پای خودرا به زمین زند و این حکم در صورتی است که زنده بودن ان حیوان در حال ذبح مشکوک باشد وگرنه لزومی ندارد و نیز واجب است که به اندازه معمول و متعارف نسبت به ان حیوان خون از بدنش بیرون اید ششم ان که بنابر احتیاط واجب سر حیوان را در غیر پرندگان پیش از بیرون امدن روح از بدنش جدا نکند بلکه خود این کار حتی در پرندگان محل اشکال است ولی اگر از روی غفلت یا به جهت تیزی چاقو سر جدا شود اشکال ندارد و همچنین بنا بر احتیاط واجب رگ سفیدی را که از مهره های گردن تا دم حیوان امتداد دارد و ان را نخاع می گویند عمدا قطع نکند هفتم ان که بنابر احتیاط واجب کشتن از مذبح باشد و از قفا نباشد و همچنین بنابر احتیاط واجب جایز نیست کارد را زیر رگها فرو نموده و به طرف جلو انها را قطع کند
- [آیت الله مظاهری] تهمت اقسام و مراتبی دارد: الف) افترا بر خدا و پیامبران و اوصیای گرامی صلوات اللَّه علیهم اجمعین و قرآن شریف این قسم افترا و تهمت را بالاترین ظلمها میداند: (وَ مَنْ اظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ الْکَذِب)[2] (و چه کسی ستمگرتر از آن کس که به خدا دروغ میبندد؟) ب) افترای زنا به زنها و مردان پاکدامن که این افترا و تهمت علاوه بر گناه بزرگی که دارد، اگر منجر به دادگاه شود، حاکم اسلامی باید او را حدّ قذف که هشتاد تازیانه است بزند. ج) افترا و تهمت به افرادی که تهمت به آنان موجب تضعیف دین میشود، نظیر تهمت به علما و افرادی که وابسته به دین میباشند که گناه این قسم تهمت، مضاعف و نظیر افترا بر خدا و پیامبر و ائمّه طاهرین است. د) افترا و تهمت به افراد معمولی، که این قسم تهمت گرچه گناه مضاعف ندارد، ولی در روایات آمده است که در روز قیامت آن تهمتزننده را بر روی چرکها و خونها نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند سپس او را به جهنّم میبرند.
- [آیت الله وحید خراسانی] قبل از ورود در احکام نماز اشاره به دو نکته لازم است اول اهمیت نماز در قران مجید نزدیک به صد مورد از نماز گفتگو شده و اشاره به دو مورد ان کافیست بعد از ان که خداوند متعال حضرت ابراهیم علیه السلام را به مقام نبوت و رسالت و خلت اختیار نمود و به کلمات ازمایش و مبتلا کرد و ان حضرت کلمات را اتمام نمود به مقام امامت نایل شد و ان قدر عظمت مقام امامت بعد از ان همه مقامات در نظرش جلوه کرد که قال و من ذریتی گفت و از برای فرزندان من هم جواب شنید لا ینال عهدی الظالمین پیمان من به ظالمین نمی رسد و در عظمت نماز همین اندازه بس که ان کس که خداوند متعال برای او مقام امامت را خواست و او برای ذریه اش مسالت کرد بعد از طی تمام مقامات در جوار خانه خدا از خداوند متعال خواست رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی پروردگارا مرا اقامه کننده نماز قرار بده و ذریه مرا و همچنین بعد از ان که ذریه خود را در نزد بیت مسکن داد گفت ربنا انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلوه پروردگار ما هر اینه من از ذریه خودم مسکن دادم به بیابان بدون زرع نزد خانه محترم تو پروردگارا برای این که اقامه نماز بنمایند در قران مجید یک سوره به نام مومنون است و در ان مومنان به خصوصیاتی معرفی شده اند و اول خصوصیتی که به ان ابتدا شده این است که الذین هم فی صلاتهم خاشعون انان که همانا در نمازشان خاشعند و اخر خصوصیتی هم که به ان ختم می شود و الذین هم علی صلواتهم یحافظون و ان چنان کسانی که همانها بر نمازهایشان محافظت دارند پس افتتاح ایمان و ختم ایمان به نماز است و ثمره ان هم این ایه است اولیک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون و از سنت همین اندازه بس است که از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند بعد از معرفت خدا چیزی را افضل از این صلوات پنجگانه نمی دانم و عدم علم از ان حضرت علم به عدم است و این روایت بیان کلام خداست و خداوند متعال هم در قران مجید می فرماید ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه بعد از ایمان به غیب اقامه نماز ذکر شده است و در عظمت نماز همین اندازه کفایت می کند که جامع تر از نماز بین عبادات عبادتی یافت نمی شود زیرا این عبادتی است مشتمل بر عبادت فعلی و بر عبادت قولی و عبادت فعلی ان شامل افعال عبادی از رکوع و سجود و قیام و قعود است و عبادت قولی ان شامل قرایت و ذکر و جامع جمیع معارف الهیه از تسبیح و تکبیر و تحمید و تهلیل که ارکان اربعه معارف حضرت حق سبحانه و تعالی است و مشتمل است بر تمام عبادات ملایکه مقربین که عده ای از انها عبادتشان در قیام است و عده ای در قعود و جمعی در رکوع و جمعی در سجود و عناوینی که برای نماز در روایات وارد شده زیاد است که از ان جمله است راس الدین و اخر وصایا الانبیاء و احب الاعمال و خیر الاعمال و قوام الاسلام و استقبال الرحمن منهاج الانبیاء و به یبلغ العبد الی الدرجه العلیا