نوع نادرست شفاعت، چگونه است و چرا مردود است؟
نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است که گناهکار بتواند وسیله‌ای بر انگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان طوری که در پارتی‌ بازی‌های اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد. بسیاری از عوام مردم، شفاعت انبیاء و ائمه(ع) را چنین می‌پندارند؛ می‌پندارند که پیغمبر اکرم(ص) و امیرالمؤمینن(ع) و حضرت زهرا(س) و ائمة اطهار خصوصاً امام حسین(ع) متنفذهایی هستند که در دستگاه خدا اعمال نفوذ می‌کنند، و ارادة خدا را تغییر می‌دهند و قانون را نقض می‌کنند. اعراب زمان جاهلیت نیز درباره بتهایی که شریک خداوند قرار می‌دادند همین تصور را داشتند؛ آنان می‌گفتند که آفرینش، منحصراً در دست خداست و کسی با او در این کار شریک نیست، ولی در ادارة جهان، بتها با او شرکت دارند. مشرکین که می‌پنداشتند ربوبیت جهان بین خدا و غیر خدا تقسیم شده است. بر خود لازم نمی‌دانستند که درصدد جلب رضا و خشنودی (الله) باشند؛ می‌گفتند می‌توان با قربانیها و پرستشهایی که در برابر بتها انجام می‌دهیم، رضایت (رب‌)های دیگر را بدست آوریم و نظر موافق آنها را جلب کنیم هر چند مخالف رضای (الله) باشد؛ اگر رضایت اینها را کسب کنیم، آنها خودشان بنحوی کار را در نزد (الله) حل می‌کنند. اگر در میان مسلمانان هم کسی چنین معتقد شود که در کنار دستگاه سلطنت ربوبی، سلطنتی دیگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست در کار است، چیزی جز شرک نخواهد بود. اگر کسی گمان کند که تحصیل رضا و خشنودی خدای متعال راهی دارد و تحصیل رضا و خشنودی فرضاً امام حسین(ع) راهی دیگر دارد و هر یک از این دو، جداگانه ممکن است سعادت انسان را تأمین کند، دچار ضلالت بزرگی شده است. در این پندار غلط، چنین گفته می‌شود که خدا با چیزهایی راضی می‌شود و امام حسین(ع) با چیزهایی دیگر؛ خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه‌، حج، جهاد، زکات، راستی، درستی، خدمت به خلق، برّ به والدین و امثال اینها وبا ترک گناهان از قبیل دروغ، ظلم، غیبت، شرابخواری و زنا راضی می‌گردد ولی امام حسین(ع) با این کارها کاری ندارد، رضای او در این است که مثلاً برای فرزند جوانش علی اکبر(ع) گریه و یا لااقل تباکی کنیم؛ حساب امام حسین از حساب خدا جداست. به دنبال این تقسیم چنین نتیجه گرفته می‌شود که تحصیل رضای خدا دشوار است، زیرا باید کارهای زیادی را انجام داد تا او راضی گردد، ولی تحصیل خشنودی امام حسین(ع) سهل است، فقط گریه و سینه زدن؛ و زمانی که خشنودی امام حسین(ع) حاصل گردد او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت می‌کند و کارها را درست می‌کند، حساب نماز و روزه وحجّ و جهاد و انفاق فی سبیل الله که انجام نداده‌ایم، همه تصفیه می‌شود و گناهان هر چه باشد با یک فوت از بین می‌رود! اینچنین تصویری از شفاعت نه تنها باطل و نادرست است بلکه شرک در ربوبیت است و به ساحت پاک امام حسین(ع) که بزرگ‌ترین افتخارش (عبودیّت) و بندگی خداست نیز اهانت است. www.eporsesh.com
عنوان سوال:

نوع نادرست شفاعت، چگونه است و چرا مردود است؟


پاسخ:

نوع نادرست شفاعت که به دلایل عقلی و نقلی مردود شناخته شده است این است که گناهکار بتواند وسیله‌ای بر انگیزد و به توسط آن از نفوذ حکم الهی جلوگیری کند، درست همان طوری که در پارتی‌ بازی‌های اجتماعات منحطّ بشری تحقق دارد.
بسیاری از عوام مردم، شفاعت انبیاء و ائمه(ع) را چنین می‌پندارند؛ می‌پندارند که پیغمبر اکرم(ص) و امیرالمؤمینن(ع) و حضرت زهرا(س) و ائمة اطهار خصوصاً امام حسین(ع) متنفذهایی هستند که در دستگاه خدا اعمال نفوذ می‌کنند، و ارادة خدا را تغییر می‌دهند و قانون را نقض می‌کنند.
اعراب زمان جاهلیت نیز درباره بتهایی که شریک خداوند قرار می‌دادند همین تصور را داشتند؛ آنان می‌گفتند که آفرینش، منحصراً در دست خداست و کسی با او در این کار شریک نیست، ولی در ادارة جهان، بتها با او شرکت دارند.
مشرکین که می‌پنداشتند ربوبیت جهان بین خدا و غیر خدا تقسیم شده است. بر خود لازم نمی‌دانستند که درصدد جلب رضا و خشنودی (الله) باشند؛ می‌گفتند می‌توان با قربانیها و پرستشهایی که در برابر بتها انجام می‌دهیم، رضایت (رب‌)های دیگر را بدست آوریم و نظر موافق آنها را جلب کنیم هر چند مخالف رضای (الله) باشد؛ اگر رضایت اینها را کسب کنیم، آنها خودشان بنحوی کار را در نزد (الله) حل می‌کنند.
اگر در میان مسلمانان هم کسی چنین معتقد شود که در کنار دستگاه سلطنت ربوبی، سلطنتی دیگر هم وجود دارد و در مقابل آن دست در کار است، چیزی جز شرک نخواهد بود. اگر کسی گمان کند که تحصیل رضا و خشنودی خدای متعال راهی دارد و تحصیل رضا و خشنودی فرضاً امام حسین(ع) راهی دیگر دارد و هر یک از این دو، جداگانه ممکن است سعادت انسان را تأمین کند، دچار ضلالت بزرگی شده است. در این پندار غلط، چنین گفته می‌شود که خدا با چیزهایی راضی می‌شود و امام حسین(ع) با چیزهایی دیگر؛ خدا با انجام دادن واجبات مانند نماز، روزه‌، حج، جهاد، زکات، راستی، درستی، خدمت به خلق، برّ به والدین و امثال اینها وبا ترک گناهان از قبیل دروغ، ظلم، غیبت، شرابخواری و زنا راضی می‌گردد ولی امام حسین(ع) با این کارها کاری ندارد، رضای او در این است که مثلاً برای فرزند جوانش علی اکبر(ع) گریه و یا لااقل تباکی کنیم؛ حساب امام حسین از حساب خدا جداست. به دنبال این تقسیم چنین نتیجه گرفته می‌شود که تحصیل رضای خدا دشوار است، زیرا باید کارهای زیادی را انجام داد تا او راضی گردد، ولی تحصیل خشنودی امام حسین(ع) سهل است، فقط گریه و سینه زدن؛ و زمانی که خشنودی امام حسین(ع) حاصل گردد او در دستگاه خدا نفوذ دارد، شفاعت می‌کند و کارها را درست می‌کند، حساب نماز و روزه وحجّ و جهاد و انفاق فی سبیل الله که انجام نداده‌ایم، همه تصفیه می‌شود و گناهان هر چه باشد با یک فوت از بین می‌رود!
اینچنین تصویری از شفاعت نه تنها باطل و نادرست است بلکه شرک در ربوبیت است و به ساحت پاک امام حسین(ع) که بزرگ‌ترین افتخارش (عبودیّت) و بندگی خداست نیز اهانت است.
www.eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین