فرق اساسی شفاعت واقعی و حقیقی با شفاعت باطل و نادرست در این است که شفاعت واقعی از خدا شروع میشود و به گناهکار ختم میگردد و در شفاعت باطل عکس آن فرض شده است. در شفاعت حقیقی، مشفوعٌ عندَه، یعنی خداوند، بر انگیزانندة وسیله یعنی شفیع است؛ و در شفاعت باطل، مشفوع له، یعنی گناهکار، برانگیزانندة او است. در شفاعتهای باطل که نمونة آن در دنیا وجود دارد، شفیع، صفت وسیله بودن را از ناحیة مجرم کسب کرده است، زیرا او است که وسیله را برانگیخته و به شفاعت وادار کرده است، او است که وسیله را وسیله قرار داده است. ولی در شفاعتهای حق که نسبت دادن آن به انبیاء و اولیاء و مقرّبان درگاه الهی صحیح است، وسیله بودن شفیع از ناحیة خداست، خداست که وسیله را وسیله قرار داده است. به عبارت دیگر: در شفاعت غلط، شفیع تحت تأثیر مشفوعٌ له (گناهکار) قرار میگیرد و مشفوعٌ عنده (صاحب قدرت) تحت تأثیر شفیع قرار میگیرد، ولی در شفاعت صحیح برعکس است؛ مشفوع عنده (صاحب قدرت = خدا) علت موثر در شفیع اوست و شفیع تحت تأثیر او، و به خواست او در گناهکار مؤثر واقع میشود. سلسله جنبان رحمت، در نوع غلط شفاعت، گناهکار است و در نوع صحیح آن، مشفوعُ عنده (خدا) است. آیاتی از قرآن کریم که میگوید امکان ندارد شفاعت بدون اذن خدا صورت بگیرد ناظر به همین نکته است؛ مخصوصاً در این نباره تعبیری فوقالعاده جالب و عجیب دارد که میفرماید: (قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعاً.›› زمر/44 [بگو شفاعت، تمامی مخصوص خداست.] این آیه در کمال صراحت، شفاعت و وساطت را تأیید میکند و در کمال صراحت همة شفاعتها را از خدا و متعلق به خدا میداند؛ زیرا خداست که شفیع را، شفیع قرار میدهد. این آیه ممکن است تنها ناظر به شفاعتی باشد که در قیامت صورت میگیرد و به اصطلاح مربوط به (قوس صعودی) باشد، ممکن هم هست که شامل مطلق واسطهها و وساطتهای رحمت باشد، یعنی شامل (قوس نزولی) هم باشد؛ به عبارت دیگر ممکن است شامل تمام نظام سببی و مسبّبی جهان باشد؛ به هر حال از آن جهت که به شفاعت اخروی مربوط است، به این معنی است که مجرم بدون خواست خدا قدرت شفیع برانگیختن ندارد و شفیع بدون اذن او قدرت دم زدن ندارد. برهان این مطلب از لحاظ عقلی این است که در فلسفة الهی ثابت شده است که (واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و الحیثیات است)، یعنی همانطور که واجبالوجود در ذات خود، معلول غیر نیست، در صفات و افعال خود نیز امکان ندارد که تحت تأثیر علتی قرار گیرد؛ او مؤثر محض است و از هیچ چیزی انفعال و تأثر پیدا نمیکند. www.eporsesh.com
فرق اساسی شفاعت واقعی و حقیقی با شفاعت باطل و نادرست در این است که شفاعت واقعی از خدا شروع میشود و به گناهکار ختم میگردد و در شفاعت باطل عکس آن فرض شده است.
در شفاعت حقیقی، مشفوعٌ عندَه، یعنی خداوند، بر انگیزانندة وسیله یعنی شفیع است؛ و در شفاعت باطل، مشفوع له، یعنی گناهکار، برانگیزانندة او است. در شفاعتهای باطل که نمونة آن در دنیا وجود دارد، شفیع، صفت وسیله بودن را از ناحیة مجرم کسب کرده است، زیرا او است که وسیله را برانگیخته و به شفاعت وادار کرده است، او است که وسیله را وسیله قرار داده است. ولی در شفاعتهای حق که نسبت دادن آن به انبیاء و اولیاء و مقرّبان درگاه الهی صحیح است، وسیله بودن شفیع از ناحیة خداست، خداست که وسیله را وسیله قرار داده است. به عبارت دیگر: در شفاعت غلط، شفیع تحت تأثیر مشفوعٌ له (گناهکار) قرار میگیرد و مشفوعٌ عنده (صاحب قدرت) تحت تأثیر شفیع قرار میگیرد، ولی در شفاعت صحیح برعکس است؛ مشفوع عنده (صاحب قدرت = خدا) علت موثر در شفیع اوست و شفیع تحت تأثیر او، و به خواست او در گناهکار مؤثر واقع میشود. سلسله جنبان رحمت، در نوع غلط شفاعت، گناهکار است و در نوع صحیح آن، مشفوعُ عنده (خدا) است.
آیاتی از قرآن کریم که میگوید امکان ندارد شفاعت بدون اذن خدا صورت بگیرد ناظر به همین نکته است؛ مخصوصاً در این نباره تعبیری فوقالعاده جالب و عجیب دارد که میفرماید:
(قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَةُ جَمیعاً.›› زمر/44
[بگو شفاعت، تمامی مخصوص خداست.]
این آیه در کمال صراحت، شفاعت و وساطت را تأیید میکند و در کمال صراحت همة شفاعتها را از خدا و متعلق به خدا میداند؛ زیرا خداست که شفیع را، شفیع قرار میدهد. این آیه ممکن است تنها ناظر به شفاعتی باشد که در قیامت صورت میگیرد و به اصطلاح مربوط به (قوس صعودی) باشد، ممکن هم هست که شامل مطلق واسطهها و وساطتهای رحمت باشد، یعنی شامل (قوس نزولی) هم باشد؛ به عبارت دیگر ممکن است شامل تمام نظام سببی و مسبّبی جهان باشد؛ به هر حال از آن جهت که به شفاعت اخروی مربوط است، به این معنی است که مجرم بدون خواست خدا قدرت شفیع برانگیختن ندارد و شفیع بدون اذن او قدرت دم زدن ندارد.
برهان این مطلب از لحاظ عقلی این است که در فلسفة الهی ثابت شده است که (واجب الوجود بالذات واجب من جمیع الجهات و الحیثیات است)، یعنی همانطور که واجبالوجود در ذات خود، معلول غیر نیست، در صفات و افعال خود نیز امکان ندارد که تحت تأثیر علتی قرار گیرد؛ او مؤثر محض است و از هیچ چیزی انفعال و تأثر پیدا نمیکند.
www.eporsesh.com
- [سایر] مسئولیت های ناشی از عقد اخوت چیست؟ در خطبه آن سخن از دعا، زیارت و شفاعت آمده است، منظور چیست؟ اگر کسی غیبت او را کرد چه کنیم؟
- [سایر] منظور از شفاعت «رهبری» چیست؟
- [سایر] منظور از شفاعت عظمی چیست و مخصوص کدامیک از معصومان میباشد؟
- [سایر] منظور از شفاعت چیست؟ آیا در قرآن تاییدی بر آن وجود دارد؟
- [سایر] منظور از «ممنوعیت سخن» در روز قیامت چیست؟
- [سایر] در برخی از آیات آمده که انسان ها مورد شفاعت قرار نمی گیرند، آیا منظور همان برزخ است؟
- [سایر] منظور از برزخ الخافی و جوهر الغاسق در سخن جناب شیخ سهروردی چه میباشد؟
- [سایر] سلام که نام خداست منظور از پایه و سطح در نظام حوزوی چیست؟ درباره آیت الله حیدری امام جمعه موقت اهواز نیز توضیح دهید
- [سایر] شرایط شفاعت چیست؟ چه کسانی در روز قیامت مورد شفاعت قرار میگیرند و چه کسانی شفاعت شامل آنان نمیشود؟
- [سایر] منظور از این سخن امام علی(ع) که میفرماید هر کس چهل روز در (عبادان) آماده جهاد باشد چیست و عبادان کجا است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] سخن گفتن از روی سهو و فراموشی و نسیان نماز را باطل نمی کند.
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط مستحبّ آن است که امام درحال خطبه ، سخنی غیرمربوط به خطبه ها نگوید ، اَلْبَتَّه در فاصلة بین خطبه ها ونماز ، سخن گفتن بلامانع است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] احتیاط مستحب آن است که امام در حال خطبه سخنی غیر مربوط به خطبه ها نگوید البته در فاصله بین خطبه ها و نماز، سخن گفتن بلامانع است.
- [آیت الله اردبیلی] نذر بر چند قسم است: اوّل:نذری که برای شکر نعمت دنیوی یا اخروی باشد، مثلاً بگوید: (از برای خداست بر من که اگر مرا توفیق حجّ داد یا به من فرزندی عطا نمود، فلان کار خیر را انجام دهم)، یا برای شکرِ ترک گناه یا رفع بلا یا بیماری و یا سایر مشکلات صورت بگیرد، مثلاً بگوید: (از برای خداست بر من که اگر از فلان گناه محفوظ ماندم یا بیمارم شفا یافت، فلان عمل خیر را انجام دهم)؛ به این قسم نذر که برای شکرگزاری انجام میشود (نذر بِرّ) گفته میشود. دوم:نذری که برای زَجْر (یعنی بازداشتن) خود از عمل حرام یا مکروه انجام میدهد، مثلاً میگوید: (از برای خداست بر من که اگر عمدا غیبت کردم، یک روز روزه بگیرم)؛ این قسم نذر را (نذر زَجْر) میگویند. سوم: نذری که مطلق بوده و مشروط و معلّق به چیزی نباشد، به عنوان مثال بگوید: (از برای خدا بر من است که فردا را روزه بگیرم)؛ به این قسم نذر (نذر تَبَرُّعی) میگویند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر در یک زمین جو و گندم و چیزی مثل برنج و لوبیا که زکات آن واجب نیست بکارد، چنانچه بر حسب معمول استفاده از هر دو جنس در موقع کشت منظور باشد، مخارج به نسبت مداخل تقسیم میشود، و اگر فایده یکی از آنها به قدری کم باشد که در موقع کشت منظور نباشد، مخارج از چیزی محسوب میشود که منظور باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .مستحب است گوینده اذان رو به قبله بایستد و با طهارت باشد و با صدای بلند و کشیده اذان بگوید و بین جملههای اذان کمی فاصله دهد و بین آنها غیر از ذکر و دعا سخن دیگری نگوید.
- [آیت الله سبحانی] اگر کسی بگوید من وصی میتم که مال او را به مصرفی برسانم، یا میت مرا قیم بچه های خود قرار داده، در صورتی باید سخن او را قبول کرد که دو مرد عادل گفته او را تصدیق نمایند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسی که می خواهد وصیت کند می تواند با گفتن یا نوشتن مقصود خود را بفهماند و اگر قادر به سخن گفتن و نوشتن نباشد می تواند با اشاره ای که مقصودش را برساند وصیت کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر در یک زمین جو و گندم و چیزی مثل برنج و لوبیا که زکات آن واجب نیست بکارد چنان چه بر حسب معمول استفاده از هر دو جنس در موقع کشت منظور باشد مخارج به نسبت مداخل تقسیم می شود و اگر فایده یکی از آنها به قدری کم باشد که در موقع کشت منظور نباشد مخارج از چیزی محسوب می شود که منظور باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] باید تکبیرها و دعا را طوری پشت سر هم بخوانند که نماز از صورت خود خارج نشود و احتیاط واجب آن است که در وسط نماز با کسی سخن نگویند.