شفاعت از ماده (شفع) به معنای (زوج) در مقابل ماده (وتر) به معنای (فرد) گرفته شده است و به معنای این است که شخصی در کنار شخص دیگر قرار گیرد و با وساطت خود، او را در رسیدن به خواسته و حاجتش یاری دهد. شفاعت در محاورات عرفی و گفت و گوی روزمره مردم، غالباً به معنای وساطت و درخواست شخص آبرومندی از بزرگی، برای عفو مجرمی یا ترفیع درجه و پاداش خدمت گزاری، به کار می‌رود. در حقیقت شخصی که متوسل به شفاعت می‌شود، نیروی خود را به تنهایی کافی نمی‌بیند؛ به این جهت نیروی خود را با نیروی شفیع ضمیمه نموده و در نتیجه آن را مضاعف می‌کند تا به آنچه می‌خواهد نایل شود. معنای اصطلاحی شفاعت‌ شفاعت عبارت است از وساطت یک مخلوق میان خداوند و مخلوقی دیگر؛ چه در دنیا و چه در آخرت؛ چه وساطت در رسانیدن خیر و چه وساطت در دفع شر و ضرر. یکی از مظاهر رحمت واسعه خداوند، مغفرت و آمرزش است. مغفرت و آمرزش الهی مانند هر رحمت دیگر او، از طریق مجاری خاص و براساس قانون و نظام اسباب و مسببات به بندگان می‌رسد. به عنوان مثال، همان‌گونه که رحمت هدایت الهی، از طریق وسایط به مردم می‌رسد و انبیا و وحی و کتاب های آسمانی که برای هدایت مردم فرستاده شده‌اند، وسایط هدایت و واسطه خروج از ظلمات به نور هستند؛ رحمتِ مغفرت و آمرزش الهی نیز از طریق مجاری خاصی به مردم می‌رسد؛ یعنی، فیض مغفرت الهی نیز از قانون و نظام اسباب و مسببات مستثنا نیست و از طریق اسباب و وسایط به بندگان می‌رسد. شفاعت در مغفرت، عبارت است از: (وساطت در رسیدن مغفرت و آمرزش الهی به بندگان گنه‌کار). بنابراین حقیقت شفاعت، رسیدن فیض مغفرت وآمرزش الهی از طریق مجاری و اسباب آن، به بندگان است. به تعبیر استاد شهید مطهری: (شفاعت)، در حقیقت همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند - که منبع و صاحب خیرها و رحمت‌ها است نسبت داده می‌شود، با نام (مغفرت) خوانده می‌شود و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب می‌گردد، نام (شفاعت) به خود می‌گیرد. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، ص 259. بنابراین در شفاعت، شفیع میان خداوند و بنده گنه‌کار واسطه شده و سبب می‌شود که آمرزش و مغفرت الهی، شامل حال انسان گنه‌کار بشود. ممکن است این شفاعت در دنیا باشد و در همین دنیا مغفرت الهی شامل حال گنه‌کار گردد (مانند شفاعت توبه) و ممکن است در آخرت و روز رستاخیز باشد (مانند شفاعت اولیای الهی برای گنه‌کاران در روز قیامت). شرایط شفاعت‌ شفاعت اولیای الهی در روز قیامت برای گنه‌کاران و واسطه شدن آنان در رساندن رحمت، مغفرت و آمرزش الهی، بدون حساب نیست؛ بلکه اینکه کسانی مورد شفاعت قرار گیرند، متوقف بر شرایطی است که در آیات و روایات بیان شده است. 1. رضایت خداوند: همان‌گونه که گذشت، شفاعت از سوی خداوند آغاز می‌شود. شفاعت، فیض مغفرت الهی است که مانند تمام فیوضات، از جانب خدا اعطا می‌شود و شفیعان اسباب و وسایط و مجاری این فیض هستند. فیاض و اعطا کننده این رحمت خداوند است. به همین جهت در آیات و روایات، شرط اصلی و اساسی شفاعت این است که مورد رضایت و پسند خداوند باشد. شفیعان کسانیاند که خداوند آنان را برای این امر پسندیده و به آنان اجازه شفاعت داده است: (یومئذ لا تنفع الشفاعة الا من اذن له الرحمان و رضی له قولا) طه (20)، آیه 109. در آن روز شفاعت سودی ندارد مگر کسی که خدای رحمان به او اجازه دهد و سخن او رابپسندد. شفاعت شوندگان نیز کسانیاند که مورد رضایت و پسند خداوند باشند. (ولا یشفعون الا لمن ارتضی) انبیاء (21)، آیه 28. [شفیعان ]شفاعت نمی‌کنند، مگر برای کسی که مورد رضایت و پسند خداوند باشد؛ یعنی، شفاعت شفیعان در حق کسی مؤثر واقع می‌شود که به مقام ارتضای الهی نایل آمده باشد. پس، هم اصل شفاعت از سوی خداوند و اعطای او است و هم شفیعان راخداوند برای این مقام تعیین کرده و هم شفاعت شوندگان کسانیاند که خداوند می‌خواهد. 2. گنه‌کارانی مورد شفاعت قرار می‌گیرند که گناهان آنان، اصل ایمان شان را به خطر نیفکنده باشد. به همین جهت در منابع دینی آمده است که کافر و مشرک در روز قیامت شفاعت نمی‌شوند و شفاعت شفیعان به حال آنان سودی نخواهد داشت. www.eporsesh.com
شفاعت از ماده (شفع) به معنای (زوج) در مقابل ماده (وتر) به معنای (فرد) گرفته شده است و به معنای این است که شخصی در کنار شخص دیگر قرار گیرد و با وساطت خود، او را در رسیدن به خواسته و حاجتش یاری دهد.
شفاعت در محاورات عرفی و گفت و گوی روزمره مردم، غالباً به معنای وساطت و درخواست شخص آبرومندی از بزرگی، برای عفو مجرمی یا ترفیع درجه و پاداش خدمت گزاری، به کار میرود.
در حقیقت شخصی که متوسل به شفاعت میشود، نیروی خود را به تنهایی کافی نمیبیند؛ به این جهت نیروی خود را با نیروی شفیع ضمیمه نموده و در نتیجه آن را مضاعف میکند تا به آنچه میخواهد نایل شود.
معنای اصطلاحی شفاعت
شفاعت عبارت است از وساطت یک مخلوق میان خداوند و مخلوقی دیگر؛ چه در دنیا و چه در آخرت؛ چه وساطت در رسانیدن خیر و چه وساطت در دفع شر و ضرر.
یکی از مظاهر رحمت واسعه خداوند، مغفرت و آمرزش است. مغفرت و آمرزش الهی مانند هر رحمت دیگر او، از طریق مجاری خاص و براساس قانون و نظام اسباب و مسببات به بندگان میرسد. به عنوان مثال، همانگونه که رحمت هدایت الهی، از طریق وسایط به مردم میرسد و انبیا و وحی و کتاب های آسمانی که برای هدایت مردم فرستاده شدهاند، وسایط هدایت و واسطه خروج از ظلمات به نور هستند؛ رحمتِ مغفرت و آمرزش الهی نیز از طریق مجاری خاصی به مردم میرسد؛ یعنی، فیض مغفرت الهی نیز از قانون و نظام اسباب و مسببات مستثنا نیست و از طریق اسباب و وسایط به بندگان میرسد.
شفاعت در مغفرت، عبارت است از: (وساطت در رسیدن مغفرت و آمرزش الهی به بندگان گنهکار). بنابراین حقیقت شفاعت، رسیدن فیض مغفرت وآمرزش الهی از طریق مجاری و اسباب آن، به بندگان است.
به تعبیر استاد شهید مطهری: (شفاعت)، در حقیقت همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند - که منبع و صاحب خیرها و رحمتها است نسبت داده میشود، با نام (مغفرت) خوانده میشود و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب میگردد، نام (شفاعت) به خود میگیرد. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، ص 259.
بنابراین در شفاعت، شفیع میان خداوند و بنده گنهکار واسطه شده و سبب میشود که آمرزش و مغفرت الهی، شامل حال انسان گنهکار بشود. ممکن است این شفاعت در دنیا باشد و در همین دنیا مغفرت الهی شامل حال گنهکار گردد (مانند شفاعت توبه) و ممکن است در آخرت و روز رستاخیز باشد (مانند شفاعت اولیای الهی برای گنهکاران در روز قیامت).
شرایط شفاعت
شفاعت اولیای الهی در روز قیامت برای گنهکاران و واسطه شدن آنان در رساندن رحمت، مغفرت و آمرزش الهی، بدون حساب نیست؛ بلکه اینکه کسانی مورد شفاعت قرار گیرند، متوقف بر شرایطی است که در آیات و روایات بیان شده است.
1. رضایت خداوند: همانگونه که گذشت، شفاعت از سوی خداوند آغاز میشود. شفاعت، فیض مغفرت الهی است که مانند تمام فیوضات، از جانب خدا اعطا میشود و شفیعان اسباب و وسایط و مجاری این فیض هستند. فیاض و اعطا کننده این رحمت خداوند است. به همین جهت در آیات و روایات، شرط اصلی و اساسی شفاعت این است که مورد رضایت و پسند خداوند باشد.
شفیعان کسانیاند که خداوند آنان را برای این امر پسندیده و به آنان اجازه شفاعت داده است: (یومئذ لا تنفع الشفاعة الا من اذن له الرحمان و رضی له قولا) طه (20)، آیه 109. در آن روز شفاعت سودی ندارد مگر کسی که خدای رحمان به او اجازه دهد و سخن او رابپسندد.
شفاعت شوندگان نیز کسانیاند که مورد رضایت و پسند خداوند باشند. (ولا یشفعون الا لمن ارتضی) انبیاء (21)، آیه 28. [شفیعان ]شفاعت نمیکنند، مگر برای کسی که مورد رضایت و پسند خداوند باشد؛ یعنی، شفاعت شفیعان در حق کسی مؤثر واقع میشود که به مقام ارتضای الهی نایل آمده باشد. پس، هم اصل شفاعت از سوی خداوند و اعطای او است و هم شفیعان راخداوند برای این مقام تعیین کرده و هم شفاعت شوندگان کسانیاند که خداوند میخواهد.
2. گنهکارانی مورد شفاعت قرار میگیرند که گناهان آنان، اصل ایمان شان را به خطر نیفکنده باشد. به همین جهت در منابع دینی آمده است که کافر و مشرک در روز قیامت شفاعت نمیشوند و شفاعت شفیعان به حال آنان سودی نخواهد داشت.
www.eporsesh.com
- [سایر] منظور از شفاعت «رهبری» چیست؟
- [سایر] در حالی که برخی آیات قرآن شفاعت را نفی میکند، بعضی آیات دیگر شفاعت را تثبیت میکند، این تعارض چگونه است؟
- [سایر] لزوم مجلس خبرگان، با نظریه «انتصاب» در ولایت فقیه سازگار است یا با نظریه «انتخاب» و «وکالت»؟
- [سایر] برخی از آیات قرآن شفاعت را نفی می کند و برخی اثبات , جمع این آیات چگونه است ؟
- [سایر] با وجود آیات نفی شفاعت،چگونه می توان اعتقاد به تحقق آن داشت ؟
- [سایر] آیا جنگهای پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) و آیات جهاد، با آیهی «لا اکراه فی الدین» سازگار است؟
- [سایر] عقیده به «شفاعت» از کجا گرفته شدهاست؟
- [سایر] این که خداوند فرمود: «لا اقسم بهذا البلد»[1] با آیهی«و هذا البلد الامین»[2] سازگار نیست؟ «لااقسم بهذا البلد» یعنی «قسم به این شهر مقدس (مکه).»
- [سایر] «ولایت فقیه» با «جمهوری اسلامی» سازگار نیست؛ زیرا لازمه جمهوری ، حق رأی داشتن مردم است ولی لازمه ولایت فقیه، محجوریت مردم است!
- [سایر] آیا «جامعه مدنی» با حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه سازگار است؟