شفاعت در لغت از ماده شفع به معنای ضمیمه کردن چیزی با چیز دیگر است.{1} و در اصطلاح عبارت است از اینکه در پرتو شفاعت شفیع و به پاس احترام و مقام و منزلتی که شفیعان واقعی در دادگاه الهی دارند گروهی از گناهکاران از عذاب نجات پیدا کرده و خداوند از تقصیر آنان می‌گذرد. اصل شفاعت یک عقیده قرآنی است و کسی نمی‌تواند آن را انکار کند. قرآن کریم می‌فرماید: (من ذاالذی یشفع عنده الاّباذنه...);{2} و نیز می‌فرماید: (ما من شفیع الاّمن بعد اذنه);{3} و هیچ یک از فرقه‌ها و مذاهب اسلامی با اصل شفاعت مخالفتی ندارند تنها اشکالات جزئی و کوچکی در مفاد و معنای شفاعت برای معتزله از اهل‌سنت وجود دارد که شفاعت را چنین معنی می‌کنند: شفاعت پیامبر مربوط به افراد مطیع و فرمانبردار می‌باشد نه گروه گناهکاران و پیامبر هرگز درباره کسانی که محکوم به عذاب هستند شفاعت نمی‌کند و به عقیده این گروه شفاعت مایه ترفیع و افزایش پاداش و ارتقا درجه خواهد بود نه بخشش گناه.{4} ولی شیعیان و اشاعره از اهل‌سنت شفاعت را چنین معنی می‌کنند: که شفاعت مربوط به افراد گناهکار می‌باشد و آن نجات دادن گناهکاران از عذاب و کیفر اعمال است. لذا ما آرأ و نظرات بعضی از علمای اهل‌سنت و شیعه را در مورد مسأله شفاعت ذکر می‌کنیم: الف) ابو منصور ماتریدی سمرقندی (متولد 333 ه’) که امام اهل‌سنت در مشرق است بعد از قول خداوند که می‌فرماید: (و لا یقبل منها شفاعْ);{5} و نیز می‌فرماید: (و لا یشفعون الاّلمن ارتضی);{6} می‌فرماید اگر چه آیه اول شفاعت را نفی می‌کند ولی آیه دوم اشاره به این دارد که شفاعت در اسلام وجود دارد.{7} ب) نظام الدین قوشجی (متولد 897 ه’) در شرحی که بر تجرید الاعتقاد نوشته می‌گوید: تمام مسلمانان بر ثبوت شفاعت اتفاق دارند به خاطر قول خداوند که می‌فرماید: (عسی أن یبعثک ربّک مقاماً محموداً)، و مقاماً محموداً را به شفاعت تفسیر کرده است.{8} ج) شیخ مفید از علمای شیعه می‌گوید: امامیه اتفاق نظر دارند که پیامبر گرامی و ائمه اطهار(علیهم السلام) در روز رستاخیز مرتکبان گناهان را شفاعت می‌کنند و بر اثر شفاعت آنان گروهی از شیعیان خطارکار نجات پیدا می‌کنند.{9} د) خواجه نصیر طوسی می‌گوید: عقیده به شفاعت از عقاید صحیح اسلامی است خواه به منظور افزایش پاداش باشد و خواه برای اسقاط کیفر.{10} مطالب بالا در مورد مسأله شفاعت برگرفته از آیات قرآن و روایات می‌باشد و در قرآن حدود 30 مورد درباره شفاعت بحث شده و آیات شفاعت در حقیقت به چند دسته تقسیم می‌شود: گروه اول: آیاتی که شفاعت را به طور مطلق نفی می‌کند مانند: (أنفقوا ممّا رزقناکم من قبل أن یأتی یوم لا بیع فیه و لا خُلّه و لا شفاعْ);{11} (و لا یقبل منها الشفاعٌْ).{12} گروه دوم: آیاتی که شفیع را منحصراً خدا معرفی می‌کند مانند: (مالکم من دونه من ولی و لا شفیع);{13} (قل لله الشفاعْ جمیعاً).{14} گروه سوم: آیاتی که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا می‌کند مانند: (من ذاالذی یشفع عنده الاّباذنه);{15} (و لا تنفع الشفاعْ عنده الاّلمن أذن له).{16} گروه چهارم: آیاتی که شرایطی برای شفاعت شونده بیان کرده است گاهی این شرط را رضایت و خشنودی خدا معرفی می‌کند مانند: (لا یملکون الشّفاعْ الاّمن انفذ عندالرحمن عهداً).{17} گروه پنجم: آیاتی که صلاحیت شفاعت شدن را از بعضی مجرمان سلب می‌کند مانند سلب شفاعت از ظالمان مانند: (ما لظّالمین من حمیمٍ و لا شفیع یطاع).{18} در روایات اسلامی هم تعبیرات فراوانی در مورد شفاعت وجود دارد و شفیعان درگاه الهی را معرفی می‌کند که چه کسانی می‌تواند در روز قیامت شفاعت کنند و به خوبی می‌توانیم از روایات معنای شفاعت را بفهمیم و ما چند روایت را به طور اختصار از کتب اهل‌سنت ذکر می‌کنیم: 1. پیامبر(ص): (اِنَّ شَفاعَتی یَوْمَ الْقِیامَِْ لاِ َهْلِ الْکَبائِرِ مِن أُمَتی);{19} شفاعت من در روز قیامت از آن کسانی از امت من است که مرتکب گناهان کبیره شده‌اند. 2. پیامبر(ص): (اُعْطیتُ خَمْساً... وَ أَعطیتُ الشَّفاعََْ فَادّخَرْتُها لاِ ُمَّتی);{20} پنج چیز به من ارزانی شد... و شفاعت به من عطا شد پس آن را برای امت خود ذخیره نمودم. 3. نخستین شفیع شخص پیامبر است چنان‌که رسول الله(ص) فرمود: (انا اول شافع فی الجنْ).{21} 4. تمام انبیأ روز قیامت شفاعت می‌کنند چنان‌که پیامبر فرمود: (یشفع الانبیأ فی کل من یشهد أن لااله‌الاالله مخلصاً فیخرجونهم منها);{22} پیامبران درباره تمام کسانی که از روی اخلاص به وحدانیت خداوند گواهی می‌دهند شفاعت می‌کنند و آنها را از دوزخ خارج می‌سازند. 5. فرشتگان شفاعت می‌کنند پیامبر فرمود: (یشفع النبیّون و الملائکْ...).{23} 6. خویشاوندان شفاعت می‌کنند پیامبر فرمود: (الشفعأ خمسْ... و الرّحم).{24} 7. علمأ و شهیدان شفاعت می‌کنند چنان‌که پیامبر فرمود: (یشفع یوم القیامْ الانبیأ ثم العلمأ ثم الشهدأ)/ 8. خداوند{25} متعال شفاعت می‌کند پیامبر فرمود: (یشفع النبیّون و الملائکه و المؤمنون فیقول الجبار بقیت شفاعتی).{26} [1].لسان العرب، ابن منظور، ج 7، ط بیروت/ [2].سوره بقره، آیه 255/ [3].سوره یونس، آیه 3/ [4].اوائل المقالات، شیخ مفید، ص 54 - 53، انتشارات مکتبْ الداوری ایران/ [5].سوره بقره، آیه 48/ [6].سوره انبیا، آیه 28/ [7].تفسیر الماتریدی معروف به تأویلات اهل السنْ، ص 148/ [8].شرح تجرید، علأالدین قرشجی، ص 501، ط 1307 ه’ / [9].اوائل المقالات، شیخ مفید، ص 53، انتشارات مکتبْ الداوری ایران/ [10].شرج تجرید، علأالدین قرشجی، ص 262، ط 1307 ه’/ [11].سوره بقره، آیه 255/ [12].سوره بقره، آیه 48/ [13].سوره سجده، آیه 4/ [14].سوره زمر، آیه 44/ [15].سوره بقره، آیه 255/ [16].سوره سبأ، آیه 23/ [17].سوره مریم، آیه 87/ [18].سوره غافر، آیه 18/ [19].سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1441، باب ذکر الشفاعْ، ط دارالفکر بیروت و مسند احمد، ج 3، ص 213، ط بیروت/ [20].مسند احمد، ج 1، ص 301، ط بیروت/ [21].صحیح مسلم، ج 3، ص 73، ط بیروت/ [22].مسند احمد، ج 3، ص 12، باب الشفاعْ، ط بیروت/ [23].صحیح بخاری، ج 9، ص 799، ط بیروت، سنه 1407 ه’، کتاب التوحید/ [24].مناقب، ابن شهرآشوب، ج 2، ص 14/ [25].سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443، باب ذکر الشفاعْ، ط دارالفکر بیروت/ [26].صحیح بخاری، ج 9، ص 799، ط بیروت، سنْ 1407 ه’، کتاب التوحید/ www.eporsesh.com
شفاعت در لغت از ماده شفع به معنای ضمیمه کردن چیزی با چیز دیگر است.{1} و در اصطلاح عبارت است از اینکه در پرتو شفاعت شفیع و به پاس احترام و مقام و منزلتی که شفیعان واقعی در دادگاه الهی دارند گروهی از گناهکاران از عذاب نجات پیدا کرده و خداوند از تقصیر آنان میگذرد.
اصل شفاعت یک عقیده قرآنی است و کسی نمیتواند آن را انکار کند. قرآن کریم میفرماید: (من ذاالذی یشفع عنده الاّباذنه...);{2} و نیز میفرماید: (ما من شفیع الاّمن بعد اذنه);{3} و هیچ یک از فرقهها و مذاهب اسلامی با اصل شفاعت مخالفتی ندارند تنها اشکالات جزئی و کوچکی در مفاد و معنای شفاعت برای معتزله از اهلسنت وجود دارد که شفاعت را چنین معنی میکنند: شفاعت پیامبر مربوط به افراد مطیع و فرمانبردار میباشد نه گروه گناهکاران و پیامبر هرگز درباره کسانی که محکوم به عذاب هستند شفاعت نمیکند و به عقیده این گروه شفاعت مایه ترفیع و افزایش پاداش و ارتقا درجه خواهد بود نه بخشش گناه.{4}
ولی شیعیان و اشاعره از اهلسنت شفاعت را چنین معنی میکنند: که شفاعت مربوط به افراد گناهکار میباشد و آن نجات دادن گناهکاران از عذاب و کیفر اعمال است.
لذا ما آرأ و نظرات بعضی از علمای اهلسنت و شیعه را در مورد مسأله شفاعت ذکر میکنیم:
الف) ابو منصور ماتریدی سمرقندی (متولد 333 ه’) که امام اهلسنت در مشرق است بعد از قول خداوند که میفرماید: (و لا یقبل منها شفاعْ);{5} و نیز میفرماید: (و لا یشفعون الاّلمن ارتضی);{6} میفرماید اگر چه آیه اول شفاعت را نفی میکند ولی آیه دوم اشاره به این دارد که شفاعت در اسلام وجود دارد.{7}
ب) نظام الدین قوشجی (متولد 897 ه’) در شرحی که بر تجرید الاعتقاد نوشته میگوید: تمام مسلمانان بر ثبوت شفاعت اتفاق دارند به خاطر قول خداوند که میفرماید: (عسی أن یبعثک ربّک مقاماً محموداً)، و مقاماً محموداً را به شفاعت تفسیر کرده است.{8}
ج) شیخ مفید از علمای شیعه میگوید: امامیه اتفاق نظر دارند که پیامبر گرامی و ائمه اطهار(علیهم السلام) در روز رستاخیز مرتکبان گناهان را شفاعت میکنند و بر اثر شفاعت آنان گروهی از شیعیان خطارکار نجات پیدا میکنند.{9}
د) خواجه نصیر طوسی میگوید: عقیده به شفاعت از عقاید صحیح اسلامی است خواه به منظور افزایش پاداش باشد و خواه برای اسقاط کیفر.{10}
مطالب بالا در مورد مسأله شفاعت برگرفته از آیات قرآن و روایات میباشد و در قرآن حدود 30 مورد درباره شفاعت بحث شده و آیات شفاعت در حقیقت به چند دسته تقسیم میشود:
گروه اول: آیاتی که شفاعت را به طور مطلق نفی میکند مانند: (أنفقوا ممّا رزقناکم من قبل أن یأتی یوم لا بیع فیه و لا خُلّه و لا شفاعْ);{11} (و لا یقبل منها الشفاعٌْ).{12}
گروه دوم: آیاتی که شفیع را منحصراً خدا معرفی میکند مانند: (مالکم من دونه من ولی و لا شفیع);{13} (قل لله الشفاعْ جمیعاً).{14}
گروه سوم: آیاتی که شفاعت را مشروط به اذن و فرمان خدا میکند مانند: (من ذاالذی یشفع عنده الاّباذنه);{15} (و لا تنفع الشفاعْ عنده الاّلمن أذن له).{16}
گروه چهارم: آیاتی که شرایطی برای شفاعت شونده بیان کرده است گاهی این شرط را رضایت و خشنودی خدا معرفی میکند مانند: (لا یملکون الشّفاعْ الاّمن انفذ عندالرحمن عهداً).{17}
گروه پنجم: آیاتی که صلاحیت شفاعت شدن را از بعضی مجرمان سلب میکند مانند سلب شفاعت از ظالمان مانند: (ما لظّالمین من حمیمٍ و لا شفیع یطاع).{18}
در روایات اسلامی هم تعبیرات فراوانی در مورد شفاعت وجود دارد و شفیعان درگاه الهی را معرفی میکند که چه کسانی میتواند در روز قیامت شفاعت کنند و به خوبی میتوانیم از روایات معنای شفاعت را بفهمیم و ما چند روایت را به طور اختصار از کتب اهلسنت ذکر میکنیم:
1. پیامبر(ص): (اِنَّ شَفاعَتی یَوْمَ الْقِیامَِْ لاِ َهْلِ الْکَبائِرِ مِن أُمَتی);{19}
شفاعت من در روز قیامت از آن کسانی از امت من است که مرتکب گناهان کبیره شدهاند.
2. پیامبر(ص): (اُعْطیتُ خَمْساً... وَ أَعطیتُ الشَّفاعََْ فَادّخَرْتُها لاِ ُمَّتی);{20}
پنج چیز به من ارزانی شد... و شفاعت به من عطا شد پس آن را برای امت خود ذخیره نمودم.
3. نخستین شفیع شخص پیامبر است چنانکه رسول الله(ص) فرمود: (انا اول شافع فی الجنْ).{21}
4. تمام انبیأ روز قیامت شفاعت میکنند چنانکه پیامبر فرمود: (یشفع الانبیأ فی کل من یشهد أن لاالهالاالله مخلصاً فیخرجونهم منها);{22} پیامبران درباره تمام کسانی که از روی اخلاص به وحدانیت خداوند گواهی میدهند شفاعت میکنند و آنها را از دوزخ خارج میسازند.
5. فرشتگان شفاعت میکنند پیامبر فرمود: (یشفع النبیّون و الملائکْ...).{23}
6. خویشاوندان شفاعت میکنند پیامبر فرمود: (الشفعأ خمسْ... و الرّحم).{24}
7. علمأ و شهیدان شفاعت میکنند چنانکه پیامبر فرمود: (یشفع یوم القیامْ الانبیأ ثم العلمأ ثم الشهدأ)/
8. خداوند{25} متعال شفاعت میکند پیامبر فرمود: (یشفع النبیّون و الملائکه و المؤمنون فیقول الجبار بقیت شفاعتی).{26}
[1].لسان العرب، ابن منظور، ج 7، ط بیروت/
[2].سوره بقره، آیه 255/
[3].سوره یونس، آیه 3/
[4].اوائل المقالات، شیخ مفید، ص 54 - 53، انتشارات مکتبْ الداوری ایران/
[5].سوره بقره، آیه 48/
[6].سوره انبیا، آیه 28/
[7].تفسیر الماتریدی معروف به تأویلات اهل السنْ، ص 148/
[8].شرح تجرید، علأالدین قرشجی، ص 501، ط 1307 ه’ /
[9].اوائل المقالات، شیخ مفید، ص 53، انتشارات مکتبْ الداوری ایران/
[10].شرج تجرید، علأالدین قرشجی، ص 262، ط 1307 ه’/
[11].سوره بقره، آیه 255/
[12].سوره بقره، آیه 48/
[13].سوره سجده، آیه 4/
[14].سوره زمر، آیه 44/
[15].سوره بقره، آیه 255/
[16].سوره سبأ، آیه 23/
[17].سوره مریم، آیه 87/
[18].سوره غافر، آیه 18/
[19].سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1441، باب ذکر الشفاعْ، ط دارالفکر بیروت و مسند احمد، ج 3، ص 213، ط بیروت/
[20].مسند احمد، ج 1، ص 301، ط بیروت/
[21].صحیح مسلم، ج 3، ص 73، ط بیروت/
[22].مسند احمد، ج 3، ص 12، باب الشفاعْ، ط بیروت/
[23].صحیح بخاری، ج 9، ص 799، ط بیروت، سنه 1407 ه’، کتاب التوحید/
[24].مناقب، ابن شهرآشوب، ج 2، ص 14/
[25].سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1443، باب ذکر الشفاعْ، ط دارالفکر بیروت/
[26].صحیح بخاری، ج 9، ص 799، ط بیروت، سنْ 1407 ه’، کتاب التوحید/
www.eporsesh.com
- [سایر] نظر اهلسنت و برادران شیعه درباره شفاعت چیست و اگر شفاعت از نظر دینی حقیقت دارد چه کسانی در روز قیامت شفاعت میکنند؟
- [سایر] آیا در دیگر مذاهب اسلامی مانند اهل تسنن شفاعت و ولایت وجود دارد؟
- [سایر] از نظر اهل تسنّن مقام خلفاءبالاتر است یا ائمه اربعه اهل سنت؟
- [سایر] چه تفاوتهایی میان وضوی شیعه و سنی وجود دارد و از نظر اهل سنت چه مواردی باعث بطلان وضو میشود؟
- [سایر] سلام نظر فقهای اهل سنت درباره استمناء چیست؟
- [سایر] نظر علمای اهل سنت پیرامون مصلح جهانی چیست؟
- [سایر] نظر علمای اهل سنت در مورد یزید چیست؟
- [سایر] نظر اهل سنت نسبت به معاویه چگونه است؟
- [سایر] نظر وهابیون در مورد ائمه چهارگانه اهل سنت چیست؟
- [سایر] نظر شیعیان در مورد ائمه اربعه اهل سنت چیست؟
- [آیت الله مظاهری] مرد شیعه میتواند با زن سنّی ازدواج کند و همچنین زن شیعه میتواند به عقد سنّی درآید ولی سزاوار نیست که این کار عملی شود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] چنانچه یکی از اولاد از نظر سنّی بزرگتر و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد قضاء نماز بر اولّی واجب است.
- [آیت الله سیستانی] نظر اهل سنّت آن است که مازاد سهمالارث میراث بر آن، به عَصَبه میت مانند برادر او داده میشود. لکن نظر مذهب امامیه خلاف آن است، مثلاً اگر مردی بمیرد و تنها دختری و برادری داشته باشد، از نظر امامیه باید نیمی از ارث را به دختر به عنوان سهمالارث و نیم دیگر را به عنوان ردّ به او بپردازند و به برادر میت سهمی تعلّق نمیگیرد. لکن نظر اهل سنّت آن است که در این فرض نیمی از ارث میت به برادر پرداخت میشود، چون که از عصبه میت به شمار میرود. حال اگر مذهب اهل سنّت بر وارث امامی مذهب نافذ باشد و مازاد سهمالارث به او پرداخت نشود، عصبه میت اگر امامی مذهب باشند، میتوانند از باب قاعده مقاصّه نوعی، مازاد سهمالارث وارثِ سنّی مذهب را بگیرند.
- [آیت الله سیستانی] از نظر اهل سنّت جمع میان عمه و برادرزادهاش یا خاله و خواهرزادهاش جایز نیست، بدین معنا که اگر هر دو را همزمان عقد کنند، هر دو عقد باطل است، و در صورتی که عقد یکی پس از دیگری باشد، عقد دومی باطل است. لکن از نظر فقه امامیه، عقد عمه پس از برادرزادهاش و خاله پس از خواهرزادهاش مطلقاً جایز است. همچنین عقد برادرزاده پس از عقد عمه و عقد خواهرزاده پس از عقد خاله، مشروط بر آنکه پیش از عقد عمه و خاله رضایت داده باشند و یا بعد از عقد رضایت بدهند جایز است. بنابراین اگر پیرو اهل سنّت، در نکاح میان عمه و برادرزادهاش و یا میان خاله و خواهرزادهاش جمع کند، پس اگر عقد آنها متقارن باشد چون به مذهب آنها عقد هر دو باطل است، برای پیرو مذهب امامیه جایز است بر هر یک از آنها و در صورت رضایت عمه یا خاله بر هر دو عقد کند. و اگر عقد مرد سنّی متقارن نباشد، عقد زن دوّم در فرض مذکور به مذهب آنها باطل است و مرد شیعی میتواند با او ازدواج کند. این حکم در مورد هر یک از آن دو زن در صورتی که امامی باشند، نیز جاری است.
- [آیت الله سیستانی] ابوحنیفه و شافعی برای مغبون قائل به خیار غبن نیستند، حال آنکه در مذهب ما این خیار ثابت است، و ظاهراً بحث ثبوت یا عدم ثبوت این خیار شامل موردی که بنای شخص مغبون بر بیتوجّهی به قیمت و خرید و فروش کالا به هر قیمتی باشد، نمیشود، در این فرض ظاهراً خیار غبن ثابت نیست. همچنین شامل جایی که بنای طرفین معامله نقلوانتقال طبق قیمت بازار است نه بیشتر و شخص مغبون بر ادّعای غابن مبنی بر بالا نبودن قیمت اعتماد کرده، نمیشود؛ زیرا ظاهراً از نظر همگان در اینجا خیار ثابت است، از جهت فریب دادن بایع. همچنین این خیار شامل جایی که بنا به شرط ارتکازی در عرف خاص، جز حقّ فسخ، حقّ دیگری مانند حقّ مطالبه مابهالتفاوت وجود دارد، نمیشود. در هر حال، هر جا که از نظر مذهب امامیه خیار غبن ثابت باشد و مذهب اهل سنّت، آن را منکر باشد، برای شخص امامی مذهب از باب مقاصّه نوعی جایز است که پیرو اهل سنّت را به نبود خیار غبن ملزم کند. این در جایی است که مذهب اهل سنّت بر همگان، از جمله شخص امامی مذهب نافذ و جاری باشد.
- [آیت الله خوئی] هرگاه چیزی که پیدا کرده نشانهای دارد که به واسط آن میتواند صاحبش را پیدا کند، اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است، در صورتی که قیمت آن چیز به یک درهم برسد باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله اردبیلی] پیروی از امر پدر و مادر در غیر از انجام کارهای حرام و ترک کارهای واجب عینی(1) بنابر احتیاط لازم است و مخالفت آنان اگر موجب آزار و بیاحترامی به آنان شود، حرام است و فرزندان در هر سنی که باشند، باید به پدر و مادر خود احترام بگذارند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه چیزی که پیدا کرده؛ نشانه ای دارد که به واسطه آن می تواند صاحبش را پیدا کند؛ اگرچه بداند صاحب آن سنی یا کافری است که اموالش محترم است؛ در صورتی که قیمت آن چیز به مقدار یک درهم برسد؛ باید از روزی که آن را پیدا کرده تا یک سال در محل اجتماع مردم اعلان کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحبّ است در شوهر دادن دختری که بالغه است (یعنی مکلّف شده) و به سنی رسیده که حیض دیدن وی متعارف است، عجله کنند، از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که یکی از سعادتهای مرد آن است که دخترش در خانه او حیض نبیند.
- [آیت الله سیستانی] بر طبق مذهب امامیه، زن مطلقه یائسه و صغیره اگر چه با آنها نزدیکی شده باشد عدّه ندارند. لیکن بر طبق مذاهب اهلسنّت با اختلافی که در شروط عدّه برای صغیره دارند عدّه بر آنان واجب است. حال اگر شوهر از اهلسنّت باشد، و زن یائسه یا صغیرهاش را با اعتقاد به لزوم عدّه برای صغیره طلاق دهد، ملزم به رعایت قواعد مذهب خود مانند فساد عقد خواهر مطلقه، و نکاح زنانی که جمع آنها با زن در دوران عدّه حرام است، میشود، بنابراین مرد شیعی میتواند با خواهر این مطلقه ازدواج کند هرچند آن مرد سنی با او عقد بسته باشد. و احتیاط واجب برای مرد شیعی نیز آن است که با این زن مطلقه پیش از تمام شدن عدهاش ازدواج نکند، و آن زن نیز اگر شیعه باشد و یا شیعه بشود تا پایان عدّه، ازدواج نکند. همچنین احوط آن است که در ایام عدّه از شوهر نفقه نگیرد، گر چه طبق مذهب شوهر واجبالنفقه او باشد، مگر آنکه از باب اجرای قاعده مقاصّه نوعی در صورت بودن شرایط آن، بتوان نفقه گرفت.