گریه و استغفار پیامبران و امامان همواره یکی از فضایل والای آنان به شمار آمده، شگفتی پیروانشان را برانگیخته است. چنان که اندیشمندی یهودی، یحیی بن زکریا را با این ویژگی می ستاید که (کانَ یَبکی مِن غَیر ذَنب)[1] و امیر مؤمنان علی(علیه السلام)در پاسخ می فرماید: آری، یحیی چنان بود؛ ولی محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) به درجاتی بالاتر از آن دست یافت. یحیی بن زکریا در زمانی می زیست که نه جاهلیّتی وجود داشت و نه بتی در کار بود، ولی به محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم) در سنّ کودکی و در میان بت پرستان و حزب شیطان، حکم الهی و فهم و آگاهی داده شد و هرگز گرایشی به بت ها در او پدید نیامد... آن حضرت نیز بدون آن که جرم و گناهی از او سر زده باشد از خشیت خدا چندان می گریست که جای گاه نمازش مرطوب می گشت.[2] نیازی نیست که در این جا از چگونگی گریه های معصومان و ناله های شبانه ی آنان بیش از این سخن بگوییم، زیرا: مادح خورشید مدّاح خَود است***که دو چشمم روشن و نامرمد است[3]. آنچه باید بیش تر بدان بپردازیم این است که همین مسئله برخی را به تأمل در باره ی عصمت معصومان واداشته و گاه بهانه ای برای انکار آن به دست داده است. برای نمونه، سخن یکی از نویسندگان معاصر را هر چند سخن تازه ای نیست از نظر می گذرانیم: باید درکی معقول تر از عصمت به میان آید و پذیرفته شود که انسانی بی گناه وجود ندارد. همه با ابلیس درگیرند. همه محدودیّت و کاستی دارند و تعهّدشان در این حدّ است که مدام بخواهند به صورتی نسبی پیش بروند و خود را تعالی بدهند. انبیا(علیهم السلام) هم همواره در چالش اخلاقی و معنوی بودند و می کوشیدند. پیغمبر ما به گفته ی خود هر روز صد مرتبه توبه و استغفار می کرد: (انه لَیُغان عَلی قَلبی وَ انی لاستغفر اللّه کُل یَوم مأة مَرَّة). و بر اساس صریح آیات، گناهانی داشت که نیازمند آمرزش آن ها بود، آن همه راز و نیاز پر سوز و گداز از پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم)و علی بن ابی طالب(علیه السلام) و علی بن الحسین(علیه السلام)که از گناهانشان می نالیدند، ادا و اطوار و نمایش برای دیگران نبود؛ واقعاً احساس گناه می کرده اند و در کار خود سازی و سلوک بوده اند. پس مردمان هم طبیعی است که گناه بکنند. گناه در طرح خلقت آدمی مندرج است و زندگی انسان در این سیاره، هرگز بدون گناه قابل تصوّر نیست. بنابراین، این همه مقدس مآبی و زهد فروشی نیز لازم نیست. به تعبیر حافظ: جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد***بر ما چگونه زیبد دعوی بی گناهی؟[4] این جملات آکنده از سخنان حقی است که از آن، معنای باطلی قصد شده و به نتیجه ای نا میمون انجامیده است. ما نیز می پذیریم که (همه با ابلیس درگیرند)، اما بر این باوریم که معصومان در این درگیری همواره پیروز میدان بوده اند. اگر پیامبر اکرم از اسلام آوردن شیطان خود سخن می گوید،[5] این نه بدان معنا است که شیطان از وسوسه نمودن آن حضرت دست برداشته، بلکه به معنای آن است که هیچ گاه به کام دل خود نرسیده است. آری، معصومان (همواره در چالش اخلاقی و معنوی بودند) اما به توفیق الهی هیچ گاه نلغزیدند. (وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنا غَیْرَهُ وَ إِذاً لاَتَّخَذُوکَ خَلِیلاً * وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلاً)[6]؛ و چیزی نمانده بود که تو را از آنچه به سوی تو وحی کردیم گم راه کنند تا غیر از آن را بر ما ببندی و در آن صورت تو را به دوستی خود بگیرند. و اگر تو را استوار نمی داشتیم قطعاً نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی[7]. این نکته نیز قابل پذیرش است که (آن همه راز و نیاز پر سوز و گداز... ادا و اطوار و نمایش برای دیگران نبوده، واقعاً احساس گناه می کرده اند). اندیشمند بزرگ شیعه، مرحوم اربلی (متوفای 692 ه ق) یکی از کسانی است که بر این حقیقت تأکید ورزیده و به گفته ی خود، با تأمل در آن و با عنایات امام موسی بن جعفر(علیه السلام) به نتایج ارزش مندی دست یافته است.[8] گناهی که معصومان راه گریزی از آن ندارند و برای جبران آن ناله سر می دهند، آلودگی به محرّمات الهی نیست؛ بلکه هر که در آن درگه مقرّب تر است، معیار دقیق تری را برای سنجش تخلّفات خود در نظر می گیرد و چیزی را گناه می شمارد که دیگران به سادگی از کنار آن می گذرند. با مثالی ساده به روشنی مطلب می افزاییم: بسیارند کسانی که از قضا شدن نماز واجب شان اندوهی به خود راه نمی دهند و کم نبوده اند تقوا پیشه گانی که از به جا نیاوردن نمازی مستحبّی ناله سر داده اند و این زنجیره هم چنان ادامه دارد و هیچ گاه پایان نمی پذیرد. هر چه بر معرفت و محبّت ره رو راه خدا افزوده گردد، بار سنگین تری بر دوش خود احساس می کند و بیش از پیش بر کوتاهی خود در انجام وظیفه، آن چنان که شایسته ی پروردگار است، پی می برد.[9] سخن را با کلامی از مرحوم اربلی که از زاویه ای دیگر بر احساس گناه معصومان نظر انداخته است، پایان می دهیم: پیامبران و امامان که سلام خدا بر آنان باد همواره در یاد خدا به سر می بردند و در بالاترین مراتب قرب الهی ره می سپردند و پیوسته در این اندیشه بودند که مبادا لحظه ای از یاد او غافل گردند. پس هر گاه اندکی از این مرتبه ی والا فروتر می آمدند و از سر نیاز به اموری هم چون خوردن و آشامیدن، روابط زناشویی و یا حلّ و فصل مسائل اجتماعی روی می آوردند، این را گناهی بزرگ برای خویش می شمردند. استغفار و توبه ی آنان نیز از چنین اعمالی بوده که خودداری از آن ها شایسته ی محبّان و مقرّبان درگاه الهی است. بر این اساس است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: (حَسَناتُ الابرار سَیِّئاتُ المُقرَّبین)؛ چه بسا اعمالی که برای نیکان، پسندیده و برای مقرّبان، ناپسند است.[10] پی نوشتها: [1]. بحارالانوار، ج 10، ص 44. [2]. همان، ص 45. [3]. مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیت 9. [4]. دین و جامعه، ص 488. [5]. ر.ک: بحارالانوار، ج 60، ص 319. [6]. سوره ی اسراء، آیات 7473 (ترجمه ی فولادوند). [7]. برای آشنایی بیش تر با تفسیر آیه ر.ک: المیزان، ج 13، ص 173؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم(صلی الله علیه وآله وسلم)، ج 2، ص 70؛ و تنزیه انبیاء، ص 206. [8]. کشف الغمه، ج 3، ص 42. [9]. اندیشمندان شیعه با بیاناتی گوناگون به شرح این نکته پرداخته اند، برای نمونه، ر.ک: بحارالانوار، ج 25، ص 211209؛ المیزان، ج 6، ص 366؛ آموزش عقاید، ج 21، ص 254253؛ بررسی مسائل کلی امامت، ص 230229؛ پژوهشی در عصمت معصومان، ص 187184 و 332330؛ اوصاف الاشراف، ص 2116؛ و اسرار الحکم، ج 1، ص 405. [10]. کشف الغمه، ج 3، ص 45. منبع: حسن یوسفیان ، پرسمان عصمت، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم، 1380.
اگر پیامبران و امامان معصوم اند و هیچ گاه مرتکب گناه نمی شوند،دلیل آن همه گریه و استغفارشان چیست؟
گریه و استغفار پیامبران و امامان همواره یکی از فضایل والای آنان به شمار آمده، شگفتی پیروانشان را برانگیخته است. چنان که اندیشمندی یهودی، یحیی بن زکریا را با این ویژگی می ستاید که (کانَ یَبکی مِن غَیر ذَنب)[1] و امیر مؤمنان علی(علیه السلام)در پاسخ می فرماید:
آری، یحیی چنان بود؛ ولی محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) به درجاتی بالاتر از آن دست یافت. یحیی بن زکریا در زمانی می زیست که نه جاهلیّتی وجود داشت و نه بتی در کار بود، ولی به محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم) در سنّ کودکی و در میان بت پرستان و حزب شیطان، حکم الهی و فهم و آگاهی داده شد و هرگز گرایشی به بت ها در او پدید نیامد... آن حضرت نیز بدون آن که جرم و گناهی از او سر زده باشد از خشیت خدا چندان می گریست که جای گاه نمازش مرطوب می گشت.[2]
نیازی نیست که در این جا از چگونگی گریه های معصومان و ناله های شبانه ی آنان بیش از این سخن بگوییم، زیرا:
مادح خورشید مدّاح خَود است***که دو چشمم روشن و نامرمد است[3].
آنچه باید بیش تر بدان بپردازیم این است که همین مسئله برخی را به تأمل در باره ی عصمت معصومان واداشته و گاه بهانه ای برای انکار آن به دست داده است. برای نمونه، سخن یکی از نویسندگان معاصر را هر چند سخن تازه ای نیست از نظر می گذرانیم:
باید درکی معقول تر از عصمت به میان آید و پذیرفته شود که انسانی بی گناه وجود ندارد. همه با ابلیس درگیرند. همه محدودیّت و کاستی دارند و تعهّدشان در این حدّ است که مدام بخواهند به صورتی نسبی پیش بروند و خود را تعالی بدهند. انبیا(علیهم السلام) هم همواره در چالش اخلاقی و معنوی بودند و می کوشیدند. پیغمبر ما به گفته ی خود هر روز صد مرتبه توبه و استغفار می کرد: (انه لَیُغان عَلی قَلبی وَ انی لاستغفر اللّه کُل یَوم مأة مَرَّة). و بر اساس صریح آیات، گناهانی داشت که نیازمند آمرزش آن ها بود، آن همه راز و نیاز پر سوز و گداز از پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم)و علی بن ابی طالب(علیه السلام) و علی بن الحسین(علیه السلام)که از گناهانشان می نالیدند، ادا و اطوار و نمایش برای دیگران نبود؛ واقعاً احساس گناه می کرده اند و در کار خود سازی و سلوک بوده اند. پس مردمان هم طبیعی است که گناه بکنند. گناه در طرح خلقت آدمی مندرج است و زندگی انسان در این سیاره، هرگز بدون گناه قابل تصوّر نیست. بنابراین، این همه مقدس مآبی و زهد فروشی نیز لازم نیست. به تعبیر حافظ:
جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد***بر ما چگونه زیبد دعوی بی گناهی؟[4]
این جملات آکنده از سخنان حقی است که از آن، معنای باطلی قصد شده و به نتیجه ای نا میمون انجامیده است. ما نیز می پذیریم که (همه با ابلیس درگیرند)، اما بر این باوریم که معصومان در این درگیری همواره پیروز میدان بوده اند. اگر پیامبر اکرم از اسلام آوردن شیطان خود سخن می گوید،[5] این نه بدان معنا است که شیطان از وسوسه نمودن آن حضرت دست برداشته، بلکه به معنای آن است که هیچ گاه به کام دل خود نرسیده است. آری، معصومان (همواره در چالش اخلاقی و معنوی بودند) اما به توفیق الهی هیچ گاه نلغزیدند.
(وَ إِنْ کادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنا غَیْرَهُ وَ إِذاً لاَتَّخَذُوکَ خَلِیلاً * وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلاً)[6]؛
و چیزی نمانده بود که تو را از آنچه به سوی تو وحی کردیم گم راه کنند تا غیر از آن را بر ما ببندی و در آن صورت تو را به دوستی خود بگیرند. و اگر تو را استوار نمی داشتیم قطعاً نزدیک بود کمی به سوی آنان متمایل شوی[7].
این نکته نیز قابل پذیرش است که (آن همه راز و نیاز پر سوز و گداز... ادا و اطوار و نمایش برای دیگران نبوده، واقعاً احساس گناه می کرده اند). اندیشمند بزرگ شیعه، مرحوم اربلی (متوفای 692 ه ق) یکی از کسانی است که بر این حقیقت تأکید ورزیده و به گفته ی خود، با تأمل در آن و با عنایات امام موسی بن جعفر(علیه السلام) به نتایج ارزش مندی دست یافته است.[8] گناهی که معصومان راه گریزی از آن ندارند و برای جبران آن ناله سر می دهند، آلودگی به محرّمات الهی نیست؛ بلکه هر که در آن درگه مقرّب تر است، معیار دقیق تری را برای سنجش تخلّفات خود در نظر می گیرد و چیزی را گناه می شمارد که دیگران به سادگی از کنار آن می گذرند. با مثالی ساده به روشنی مطلب می افزاییم: بسیارند کسانی که از قضا شدن نماز واجب شان اندوهی به خود راه نمی دهند و کم نبوده اند تقوا پیشه گانی که از به جا نیاوردن نمازی مستحبّی ناله سر داده اند و این زنجیره هم چنان ادامه دارد و هیچ گاه پایان نمی پذیرد. هر چه بر معرفت و محبّت ره رو راه خدا افزوده گردد، بار سنگین تری بر دوش خود احساس می کند و بیش از پیش بر کوتاهی خود در انجام وظیفه، آن چنان که شایسته ی پروردگار است، پی می برد.[9] سخن را با کلامی از مرحوم اربلی که از زاویه ای دیگر بر احساس گناه معصومان نظر انداخته است، پایان می دهیم:
پیامبران و امامان که سلام خدا بر آنان باد همواره در یاد خدا به سر می بردند و در بالاترین مراتب قرب الهی ره می سپردند و پیوسته در این اندیشه بودند که مبادا لحظه ای از یاد او غافل گردند. پس هر گاه اندکی از این مرتبه ی والا فروتر می آمدند و از سر نیاز به اموری هم چون خوردن و آشامیدن، روابط زناشویی و یا حلّ و فصل مسائل اجتماعی روی می آوردند، این را گناهی بزرگ برای خویش می شمردند. استغفار و توبه ی آنان نیز از چنین اعمالی بوده که خودداری از آن ها شایسته ی محبّان و مقرّبان درگاه الهی است. بر این اساس است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: (حَسَناتُ الابرار سَیِّئاتُ المُقرَّبین)؛ چه بسا اعمالی که برای نیکان، پسندیده و برای مقرّبان، ناپسند است.[10]
پی نوشتها:
[1]. بحارالانوار، ج 10، ص 44.
[2]. همان، ص 45.
[3]. مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بیت 9.
[4]. دین و جامعه، ص 488.
[5]. ر.ک: بحارالانوار، ج 60، ص 319.
[6]. سوره ی اسراء، آیات 7473 (ترجمه ی فولادوند).
[7]. برای آشنایی بیش تر با تفسیر آیه ر.ک: المیزان، ج 13، ص 173؛ الصحیح من سیرة النبی الاعظم(صلی الله علیه وآله وسلم)، ج 2، ص 70؛ و تنزیه انبیاء، ص 206.
[8]. کشف الغمه، ج 3، ص 42.
[9]. اندیشمندان شیعه با بیاناتی گوناگون به شرح این نکته پرداخته اند، برای نمونه، ر.ک: بحارالانوار، ج 25، ص 211209؛ المیزان، ج 6، ص 366؛ آموزش عقاید، ج 21، ص 254253؛ بررسی مسائل کلی امامت، ص 230229؛ پژوهشی در عصمت معصومان، ص 187184 و 332330؛ اوصاف الاشراف، ص 2116؛ و اسرار الحکم، ج 1، ص 405.
[10]. کشف الغمه، ج 3، ص 45.
منبع: حسن یوسفیان ، پرسمان عصمت، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم، 1380.
- [سایر] با اینکه پیامبران و امامان معصومند، پس چرا استغفار و گریه می کنند؟
- [سایر] با اینکه پیامبران و امامان(علیهم السلام) معصومند، پس چرا استغفار و گریه می کنند ؟
- [سایر] آیا تمام امامان و پیامبران علم غیب داشته اند؟
- [سایر] چرا پیامبران و امامان (ع) استغفار میکرده اند؟
- [سایر] نبوت پیامبران با معجزه شناخته می شود، معجزه امامان شیعه چیست؟
- [سایر] آیا عصمت امامان علیهم السلام در دوری شیعیان از گناه نیز تأثیر دارد؟ آیا این درست است که امامان برای گناهان شیعه استغفار می کردند؟
- [سایر] فلسفه عقیده به خدا و پیامبران و امامان چیست؟
- [سایر] آگاهی پیامبران و امامان از غیب چگونه است؟
- [سایر] دلایل عقلی عصمت پیامبران و امامان ( علیهم السلام ) را بگویید؟
- [سایر] به کار بردن نام امامان و پیامبران برای ساختن ایمیل چه حکمی دارد؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . درجه دوم از امر به معروف و نهی از منکر آن است که اگر مرتکب منکر، با اظهار کراهت، ترک معصیت نکرد، با حُسن خلق و کلام حسن او را امر به ترک منکر نماید، و مصالح ترک منکر و فعل معروف و مفاسد عکس آن را بیان کند تا مرتکب، متنبه شود، و ترک معصیت بنماید، و اگر به همین مقدار، مرتکب متنبه شد و معصیت را ترک کرد، اداء وظیفه شده است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر بر بدن کسی که جنب است آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل کند، باید آب را به گونهای به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد و اسامی مبارک پیامبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام به احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مسلمانی به یکی از دوازده امام دشنام دهد، یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مسلمانی به یکی از دوازده امام: دشنام دهد، یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] پنج کار بر جنب حرام است: 1 مس خط قرآن یا اسم خدا و پیامبران و امامان بنابر احتیاط واجب، همانطور که در وضو گفته شد. 2 رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)، هرچند از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. 3 توقف کردن در مساجد دیگر، اما اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند. 4 داخل شدن در مسجد برای گذاشتن چیزی در آن. 5 خواندن یکی از آیات سجده، ولی خواندن غیر آیه سجده از سوره سجده مانعی ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر مسلمانی به یکی از دوازده امام دشنام دهد، یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.
- [امام خمینی] اگر مسلمانی به یکی از دوازده امام دشنام دهد یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.
- [آیت الله سیستانی] شخصی که به یکی از دوازده امام علیهمالسلام از روی دشمنی دشنام دهد ، نجس است . 9 شراب :
- [آیت الله بهجت] به کسی که معصیت کبیره و اموری که در اسلام منکر و قبیح هست مرتکب میشود، مخصوصاً کسی که آشکارا معصیت انجام میدهد، بنابر احتیاط واجب نباید زکات بدهند، مگر بهقدر ضروریات او و خانوادهاش.
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.